تفسیر روایی سوره سبأ

تفسیر روایی سوره سبأ
سوره سبأ
ثواب قرائت
1
(سبأ/ مقدمه) 
الصّادق (مَنْ قَرَأَ الْحَمْدَیْنِ جَمِیعاً حَمْدَ سَبَإٍ وَ حَمْدَ فَاطِرٍ مَنْ قَرَأَهُمَا فِی لَیْلَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ لَمْ یَزَلْ فِی لَیْلَتِهِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ کِلَاءَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُمَا فِی نَهَارِهِ لَمْ یُصِبْهُ فِی نَهَارِهِ مَکْرُوهٌ وَ أُعْطِیَ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ خَیْرِ الْآخِرَهًِْ مَا لَمْ یَخْطُرْ عَلَی قَلْبِهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ مُنَاهُ. 
امام صادق ( هرکس دو سوره‌ای که با حمد آغاز شده یعنی سوره‌های سبأ و فاطر در شب بخواند، در آن شب در پناه و مراقبت خداوند خواهد بود و هرکس آن دو سوره را در روز بخواند، در آن روز هیچ‌گونه بدی به او نمی‌رسد و از خیر دنیا و آخرت آنچه که به ذهنش خطور نکرده و آرزویش به آن نرسیده، به او ارزانی می‌شود. 
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص300
وسایل الشیعهًْ، ج6، ص253/ نورالثقلین/ البرهان؛ «لم یبلغ مناه» محذوف
 

سوره سبأ

ثواب قرائت

1

(سبأ/ مقدمه)

الصّادق (مَنْ قَرَأَ الْحَمْدَیْنِ جَمِیعاً حَمْدَ سَبَإٍ وَ حَمْدَ فَاطِرٍ مَنْ قَرَأَهُمَا فِی لَیْلَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ لَمْ یَزَلْ فِی لَیْلَتِهِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ کِلَاءَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهُمَا فِی نَهَارِهِ لَمْ یُصِبْهُ فِی نَهَارِهِ مَکْرُوهٌ وَ أُعْطِیَ مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ خَیْرِ الْآخِرَهًِْ مَا لَمْ یَخْطُرْ عَلَی قَلْبِهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ مُنَاهُ.

امام صادق ( هرکس دو سوره‌ای که با حمد آغاز شده یعنی سوره‌های سبأ و فاطر در شب بخواند، در آن شب در پناه و مراقبت خداوند خواهد بود و هرکس آن دو سوره را در روز بخواند، در آن روز هیچ‌گونه بدی به او نمی‌رسد و از خیر دنیا و آخرت آنچه که به ذهنش خطور نکرده و آرزویش به آن نرسیده، به او ارزانی می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص300

وسایل الشیعهًْ، ج6، ص253/ نورالثقلین/ البرهان؛ «لم یبلغ مناه» محذوف

2

(سبأ/ مقدمه)

الرّسول (مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ سَبَأَ لَمْ یَبْقَ نَبِیٌ وَ لَا رَسُولٌ إِلَّا کَانَ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ رَفِیقاً وَ مُصَافِحا.

پیامبر ( هرکس سوره‌ی سبأ را بخواند همه‌ی پیامبران و فرستادگان در روز قیامت رفیق و همراه او می‌گردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص300

مستدرک الوسایل، ج4، ص346/ نورالثقلین/ البرهان

3

(سبأ/ مقدمه)

الرّسول (مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ لَا یَقْرَبُهُ دَابَّهًٌْ وَ لَا هَوَامٌّ؛ وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا بِمَاءٍ وَ رَشَّ عَلَی وَجْهِهِ مِنْهَا وَ کَانَ خَائِفاً، أَمِنَ مِمَّا یَخَافُ مِنْهُ وَ سُکِّنَ رَوْعُهُ.

پیامبر ( هرکس این سوره را نوشته و بر گردن خود آویزان نماید، هیچ چهارپا و حشره‌ی موذی (سمّی) به او نزدیک نخواهد شد و هرکس که آن را بنویسد و [روی آن آب بریزد و] از آب آن بنوشد و مقداری از آب آن را بر چهره‌ی خود بپاشد، دراین‌صورت اگر تا به‌حال ترس در دل او بوده، از آنچه که می‌ترسیده، اطمینان خاطر پیدا می‌کند و ترسش از بین می‌رود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص300

البرهان

آیه الْحَمْدُ لِلهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ [1]

حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و [نيز] حمد و ستایش در سرای آخرت مخصوص اوست و او حکیم و آگاه است.

آیه یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فی‌ها وَ هُوَ الرَّحیمُ الْغَفُورُ [2]

آنچه در زمین داخل می‌شود و آنچه را از آن برمی‌آید میداند و [همچنين] آنچه از آسمان نازل می‌شود و آنچه بر آن بالا می‌رود و او مهربان و آمرزنده است.

1

(سبأ/ 2)

علی‌بن‌ابراهیم (یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ قَالَ: مَا یَدْخُلُ فِیهَا، وَ مَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ یَعْنِی الْمَطَرَ، وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا قَالَ: مِنَ النَّبَاتِ، وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا یَعْنِی مِنْ أَعْمَالِ الْعِبَادِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ، یعنی آنچه که داخل در زمین می‌شود. وَ مَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ، یعنی باران. وَ مَا یَخْرُجُ مِنْهَا، یعنی گیاه. وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا، یعنی اعمال بندگان.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص302

القمی، ج2، ص198/ نورالثقلین؛ «و ماینزل من السماء یعنی المطر» محذوف/ البرهان

آیه وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَأْتینَا السَّاعَةُ قُلْ بَلی وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ [3]

کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد». بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، پروردگاری که از غیب آگاه است و حتّی به‌اندازه‌ی سنگینی ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از علم او دور نخواهد ماند و نه کوچک‌تر از آن و نه بزرگ‌تر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است».

1

(سبأ/ 3)

الصّادق (عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِیُّ الذَّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاکَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ بِالْإِشْرَافِ وَ الْإِحَاطَهًِْ وَ الْقُدْرَهًِْ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ بِالْإِحَاطَهًِْ وَ الْعِلْمِ لَا بِالذَّاتِ لِأَنَّ الْأَمَاکِنَ مَحْدُودَهًٌْ تَحْوِیهَا حُدُودٌ أَرْبَعَهًٌْ فَإِذَا کَانَ بِالذَّاتِ لَزِمَهَا الْحَوَایَهًُْ.

امام صادق ( هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آن‌هاست، و هیچ‌گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند ششمین آن‌هاست. (مجادله/7) ». او یکتا و ذاتش یگانه و از خلقش جداست و خود را این‌گونه [و با این صفات] توصیف نموده است و او به همه‌چیز احاطه دارد [نه به‌طور احاطه‌ی ظرف بر مظروف بلکه] به‌طور زیر نظر داشتن و فراگرفتن و توانایی، هیچ چیز حتی هم‌وزن ذرّه و نه سبک‌تر و نه سنگین‌تر از آن، نه در آسمان‌ها و نه در زمین از علم او پنهان نیست، از نظر احاطه و علم نه از نظر ذات و حقیقت، زیرا اماکن به چهار حدّ (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است، که اگر از نظر ذات و حقیقت چنین باشد لازم می‌آید که به حوایه و شمول که باطل است معتقد باشیم (حوایه و شمول یعنی خداوند تمام مخلوقات را در بر گرفته و جزء وجود او هستند) ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص302

الکافی، ج1، ص126/ بحار الأنوار، ج3، ص322/ نورالثقلین

2

(سبأ/ 3)

الصّادق (إِنَّ الرُّوحَ مُقِیمَهًٌْ فِی مَکَانِهَا رُوحُ الْمُحْسِنِینَ فِی ضِیَاءٍ وَ فُسْحَهًٍْ وَ رُوحُ الْمُسِیءِ فِی ضِیقٍ وَ ظُلْمَهًٍْ وَ الْبَدَنُ یَصِیرُ تُرَاباً مِنْهُ خُلِقَ وَ مَا تَقْذِفُ بِهِ السِّبَاعُ وَ الْهَوَامُّ مِنْ أَجْوَافِهَا فَمَا أَکَلَتْهُ وَ مَزَّقَتْهُ کُلُّ ذَلِکَ فِی التُّرَابِ مَحْفُوظٌ عِنْدَ مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ عَدَدَ الْأَشْیَاءِ وَ وَزْنَهَا.

امام صادق ( روح در مکان خود اقامت دارد؛ روح نیکوکاران در نور و گشایش و روح بدکار در تنگنا و ظلمت است و بدن تبدیل به خاکی می‌شود که از آن خلق شده و آنچه درندگان و حشرات از شکم خود بیرون می‌ریزند، پس هرچه خورده و ریز ریز کرده‌اند، همگی در خاک نزد کسی که حتّی به‌اندازه‌ی سنگینی ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین از علم او دور نخواهد ماند و عدد و وزن اشیا را می‌داند محفوظ است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص302

بحار الأنوار، ج7، ص37

3

(سبأ/ 3)

امیرالمؤمنین (قَالَ أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (کُنْتُ یَوْماً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (إِذْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ کُنْتَ قَالَ عِنْدَ رَبِّی فَوْقَ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ قَالَ ثُمَّ أَقْبَلَ مَلَکٌ آخَرُ فَقَالَ أَیْنَ. قَالَ عِنْدَ رَبِّی فِی تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَهًِْ السُّفْلَی ثُمَّ أَقْبَلَ مَلَکٌ آخَرُ ثَالِثٌ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ کُنْتَ قَالَ عِنْدَ رَبِّی فِی مَطْلَعِ الشَّمْسِ ثُمَّ جَاءَ مَلَکٌ آخَرُ فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ رَبِّی فِی مَغْرِبِ الشَّمْسِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ وَ لَا هُوَ فِی شَیْءٍ وَ لَا عَلَی شَیْءٍ وَ لَا مِنْ شَیْءٍ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ. یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یَکُونُ

مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا.

امام علی ( امام علی (فرمود: روزی خدمت پیامبر اکرم (بودم، فرشته‌ای آمد و سلام کرد، جوابش را داد و فرمود: «کجا بودی»؟ گفت: «در خدمت پروردگارم، بالای هفت آسمان». بعد فرشته‌ی دیگری آمد، [پیامبر (] از او پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «نزد پروردگارم زیر هفتمین زمین که پایین‌ترین زمین است». فرشته‌ی سوم آمد، از او پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «در حضور پروردگارم، در مشرق، محل طلوع آفتاب». فرشته‌ی دیگری آمد، پرسید: «کجا بودی»؟ گفت: «در حضور پروردگارم، در مغرب آفتاب، زیرا جایی خالی از خدا نیست و او در چیزی قرار ندارد و برروی چیزی نیست و از چیزی موجود نیست، کرسیّ او آسمان‌ها و زمین را فراگرفته. (بقره/255) هیچ‌چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست! . (شوری/11) لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ. یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ. هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آن‌هاست، و هیچ‌گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند ششمین آن‌هاست، و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن مگر اینکه او همراه آن‌هاست هرجا که باشند. (مجادله/7)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص302

بحار الأنوار، ج10، ص58

4

(سبأ/ 3)

الصّادق (أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ فَقَالَ لَهُ اکْتُبْ فَکَتَبَ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ.

امام صادق ( اوّلین چیزی که خداوند آفرید، قلم بود. پس خداوند به آن فرمود: «بنویس». و قلم، آنچه را که پیش از آن بود و آنچه را که تا روز قیامت صورت می‌گیرد، نوشت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص304

القمی، ج2، ص198/ نورالثقلین/ البرهان

آیه لِیَجْزِیَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ [4]

تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند پاداش دهد، برای آنان آمرزش و روزی پرارزشی است.

آیه وَ الَّذینَ سَعَوْا فی آیاتِنا مُعاجِزینَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلیمٌ [5]

و کسانی که سعی در [تكذيب] آیات ما داشتند و گمان کردند می‌توانند از حوزه‌ی قدرت ما بگریزند، [و به اراده‌ی حتمى ما غالب شوند] عذابی شدید و دردناک خواهند داشت!

آیه وَ یَرَی الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدی إِلی صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ [6]

کسانی که به ایشان علم داده شده، می‌دانند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است و به راه خداوند توانا و ستوده هدایت می‌کند.

1

(سبأ/ 6)

امیرالمؤمنین (وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ قَالَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (صَدَّقَ رَسُولَ اللَّهِ (بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ

امام علی ( وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الحَقَّ؛ منظور، امیرالمؤمنین (است که آنچه بر پیامبر اکرم (نازل شد تصدیق کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص304

بحار الأنوار، ج23، ص191/ القمی، ج2، ص198/ نورالثقلین

2

(سبأ/ 6)

الرّسول (فَلَمَّا رَآهُ النَّبِیُّ (قَالَ مَرْحَباً بِالْحَبِیبِ الْقَرِیبِ ثُمَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ یَهْدِی إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ أَنْتَ یَا عَلِیُّ (مِنْهُم.

پیامبر ( هنگامی‌که پیامبر (علی (را دید فرمود: «خوش آمدی دوست نزدیک من»! آنگاه این آیه را تلاوت کرد: وَ یَهْدِی إِلی صِراطِ الْعَزِیزِ الحَمِیدِ؛ و فرمود: «توای علی (! از مخاطبان این آیه هستی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص304

الفضایل، ص167

آیه وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفی خَلْقٍ جَدیدٍ [7]

و کافران گفتند: «آیا مردی را به شما نشان دهیم که به شما خبر می‌دهد هنگامی‌که [مُرديد و] کاملاً از هم متلاشی شدید، [بار ديگر] آفرینش تازه‌ای خواهید یافت؟!

آیه أَفْتَری عَلَی اللهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعیدِ [8]

آیا او بر خدا دروغ بسته یا به جنونی گرفتار است»؟! [چنين نيست]، بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند.

1

(سبأ/ 8)

علی‌بن‌ابراهیم (ثُمَّ حَکَی قَوْلَ الزَّنَادِقَهًِْ فَقَالَ: وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ أَیْ مُتُّمْ وَ صِرْتُمْ تُرَاباً إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ تَعَجَّبُوا أَنْ یُعِیدَهُمُ اللَّهُ

خَلْقاً جَدِیداً أَفْتَری عَلَی اللهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ أَیْ مَجْنُونٌ. فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَقَالَ: بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( خداوند [در ادامه‌ی آیات]، سخن زنادقه (ملحدان) را حکایت می‌کند و می‌فرماید: وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَی رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ، یعنی وقتی مردید و به خاک تبدیل شدید. إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ، یعنی از اینکه خداوند آنان را به‌صورت آفرینش تازه‌ای باز می‌گرداند، تعجّب می‌کردند. أَفْتَرَی عَلَی اللهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ؛ یعنی آیا دیوانه است؟ پس خداوند به آنان چنین پاسخ داد: بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَ الضَّلَالِ الْبَعِیدِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص304

القمی، ج2، ص198

آیه أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلی ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنیبٍ [9]

آیا به آنچه پیش‌رو و پشت‌سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند [تا به قدرت خدا بر همه‌چيز واقف شوند]؟! اگر ما بخواهیم آن‌ها را [با يك زمين لرزه] در زمین فرو می‌بریم، یا قطعه‌هایی از سنگ‌های آسمانی را بر آن‌ها فرو می‌ریزیم، در این نشانه‌ای است [بر قدرت خداوند] برای هر بنده بازگشت کننده [به‌سوى خدا].

آیه وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ [10]

و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم [ما به كوه‌ها و پرندگان گفتيم]: ای کوه‌ها وای پرندگان! با او [در تسبيح خدا] هم‌آواز شوید و آهن را برای او نرم کردیم.

و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم [ما به کوه‌ها و پرندگان گفتیم]: ای کوه‌ها وای پرندگان! با او [در تسبیح خدا] هم‌آواز شوید

1 -1

(سبأ/ 10)

علی‌بن‌ابراهیم (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ أَیْ سَبِّحِی لِلَّهِ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ قَالَ کَانَ دَاوُدُ إِذَا مَرَّ فِی الْبَرَارِی یَقْرَأُ الزَّبُورَ تُسَبِّحُ الْجِبَالُ وَ الطَّیْرُ مَعَهُ وَ الْوُحُوشُ وَ أَلَانَ اللَّهُ لَهُ الْحَدِیدَ مِثْلَ الشَّمْعِ حَتَّی کَانَ یَتَّخِذُ مِنْهُ مَا أَحَبَّ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ، یعنی تسبیح خدا گویید. وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِیدَ، حضرت داوود (هنگامی‌که در صحراها حرکت می‌کرد و کتاب زبور را می‌خواند، کوه‌ها، پرندگان و وحوش به همراه او تسبیح می‌گفتند و خداوند، آهن را مانند موم در دستان او نرم گردانید تا او از آن، هرچه که می‌خواهد، بسازد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص306

بحار الأنوار، ج14، ص3/ القمی، ج2، ص198/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص336/ نورالثقلین

1 -2

(سبأ/ 10)

الصّادق (عَنْ هِشَامِ‌بْنِ‌سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (أَنَّهُ قَالَ فِی حَدِیثٍ یَذْکُرُ فِیهِ قِصَّهًَْ دَاوُدَ (أَنَّهُ خَرَجَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ کَانَ إِذَا قَرَأَ الزَّبُورَ لَا یَبْقَی جَبَلٌ وَ لَا حَجَرٌ وَ لَا طَائِرٌ إِلَّا جَاوَبَتْه.

امام صادق ( هشام‌بن سالم نقل می‌کند: امام صادق (در حدیثی که در آن داستان داوود (را ذکر می‌کند، فرمود: «داوود (درحالی‌که زبور تلاوت می‌کرد بیرون آمد و هنگامی‌که او زبور تلاوت می‌کرد، کوه‌ها و سنگ‌ها و پرندگان پاسخ وی را می‌گفتند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص306

کمال الدین، ج2، ص524/ نورالثقلین

1 -3

(سبأ/ 10)

امیرالمؤمنین (عَنْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (فِی قَوْلِهِ وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً أَنَّهُ سَرَی دَاوُدُ مُنْفَرِداً إِلَی جَبَلٍ لِلتَّعَبُّدِ، فَکَانَ یُنَاجِی رَبَّهُ فَعُرِضَ لَهُ وَحْشَهًٌْ، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی: یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ فَسَبَّحُوا اللَّهَ وَ هَلَّلُوهُ فَهَجَسَ فِی ضَمِیرِهِ رَجَمْتُهُمْ فَأَخَذَ مَلَکٌ عَضُدَهُ وَ أَتَی بِهِ إِلَی السَّاحِلِ وَ رَکَضَ الْبَحْرَ بِرِجْلِهِ فَانْشَقَّ الْبَحْرُ وَ ظَهَرَ الْحِیتَانُ فَطَرَدَهُمْ فَأَبْدَی صَخْرَهًًْ عَلَیْهَا دُودَهًٌْ، فَقَالَ: یَا دَاوُدُ (إِنَّ اللَّهَ یَسْمَعُ نَفَسَ هَذِهِ الدُّودَهًِْ فِی هَذَا الْمَکَانِ.

امام علی ( امیرالمؤمنین (درباره‌ی این کلام خداوند: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا [فرمود]: «داوود (شبانه برای عبادت به تنهایی به کوه رفت. درحال مناجات با پروردگارش بود که [ناگاه] وحشتی بر او عارض شد». خداوند تعالی فرمود: یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ وَ الطَّیْر، آن‌ها (کوه‌ها و پرندگان، همراه او) خدا را تسبیح کردند و تهلیل نمودند. به ذهنش خطور کرد که با سنگ به کوه‌ها و پرندگان بزند امّا فرشته‌ای بازوی او را گرفت و به سمت ساحل آورد و پایش را به دریا زد، دریا شکافته شد و ماهی‌ها نمایان شدند. ماهی‌ها را کنار زد و صخره‌ای آشکار شد که کرمی روی آن قرار داشت، گفت: «ای داود (! خداوند حتما [صدای] نَفَس این کرم را که در اینجا قرار دارد، می‌شنود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص306

متشابه القرآن، ج1، ص58

ولایت

1

(سبأ/ 10)

امیرالمؤمنین (إنَّ یَهُودِیّاً مِن یَهُودِ الشَّامِ وَ أحبَارِهِم… وَ أَجَابَ لِقَوْلِه (قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَذَا دَاوُدُ (قَدْ أَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ فَعَمِلَ مِنْهُ الدُّرُوعَ قَالَ لَهُ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ إِنَّهُ لَیَّن اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الصُّمَ الصُّخُورَ الصِّلَابَ وَ جَعَلَهَا غَاراً وَ لَقَدْ غَارَتِ الصَّخْرَهًُْ تَحْتَ یَدِهِ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ لِینَهًًْ حَتَّی صَارَتْ کَهَیْئَهًِْ الْعَجِینِ قَدْ رَأَیْنَا ذَلِکَ وَ الْتَمَسْنَاهُ تَحْتَ رَایَتِه و قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا دَاوُدُ (بَکَی عَلَی خَطِیئَتِهِ حَتَّی سَارَتِ الْجِبَالُ مَعَهُ لِخَوْفِهِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ کَانَ إِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاهًِْ سُمِعَ لِصَدْرِهِ وَ جَوْفِهِ أَزِیزٌ کَأَزِیزِ الْمِرْجَلِ عَلَی الْأَثَافِیِّ مِنْ شِدَّهًِْ الْبُکَاءِ وَ قَدْ أَمَّنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ عِقَابِهِ فَأَرَادَ أَنْ یَتَخَشَّعَ لِرَبِّهِ بِبُکَائِهِ وَ یَکُونَ إِمَاماً لِمَنِ اقْتَدَی بِهِ وَ لَقَدْ قَامَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَشْرَ سِنِینَ عَلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ حَتَّی تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهُ وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ یَقُومُ اللَّیْلَ أَجْمَعَ حَتَّی عُوتِبَ فِی ذَلِکَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی بَلْ لِتَسْعَدَ بِهِ وَ لَقَدْ کَانَ یَبْکِی حَتَّی یُغْشَی عَلَیْهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ قَالَ بَلَی أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً وَ لَئِنْ سَارَتِ الْجِبَالُ وَ سَبَّحَتْ مَعَهُ لَقَدْ عَمِلَ مُحَمَّدٌ (مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِذْ کُنَّا مَعَهُ عَلَی جَبَلِ حِرَاءَ إِذْ تَحَرَّکَ الْجَبَلُ فَقَالَ لَهُ قِرَّ فَلَیْسَ عَلَیْکَ إِلَّا نَبِیٌّ وَ صِدِّیقٌ شَهِیدٌ فَقَرَّ الْجَبَلُ مُجِیباً لِأَمْرِهِ وَ مُنْتَهِیاً إِلَی طَاعَتِهِ وَ لَقَدْ مَرَرْنَا مَعَهُ بِجَبَلٍ وَ إِذَا الدُّمُوعُ تَخْرُجُ مِنْ بَعْضِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (مَا یُبْکِیکَ یَا جَبَلُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (کَانَ الْمَسِیحُ مَرَّ بِی وَ هُوَ یُخَوِّفُ النَّاسَ بِنَارٍ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ فَأَنَا أَخَافُ أَنْ أَکُونَ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَهًِْ قَالَ لَهُ لَا تَخَفْ تِلْکَ حِجَارَهًُْ الْکِبْرِیتِ فَقَرَّ الْجَبَلُ وَ سَکَنَ وَ هَدَأَ.

امام علی ( استدلالی از امام علی (با یکی از یهودیان: عالم یهودی گفت: «این حضرت داود (است که خداوند آهن را برای او نرم ساخت و او از آن سپرها را ساخت». حضرت (فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمّد (بهتر و برتر از آن داده شده است. خداوند سنگ سخت محکم را برای او نرم نموده و تبدیل به غار ساخت، و زیر دستان مبارک آن حضرت در بیت المقدس همچون خمیر، نرم شد. ما این را مشاهده کردیم و تحت رایت او آن را لمس نمودیم». عالم یهودی گفت: «این حضرت داود (است که بر خطای خود گریست، به شکلی که کوه‌ها از سر ترس، با او ساری و جاری شدند». حضرت (فرمود: «همین طور است، و به حضرت محمّد (برتر از آن عطا شده. آن حضرت وقتی به نماز می‌ایستاد، از شدّت گریه از سینه و شکم او صوتی همچون آواز دیگی مسین و مملوّ از آب که بر بالای آتش افروخته و در جوش و غلیان باشد شنیده می‌شد. و این در حالی بود که خداوند او را از عقاب خود ایمن ساخته بود. آن حضرت با این گریه می‌خواست به درگاه خداوند اظهار تخشّع کند و او امام و مقتدای همه است، و آن رسول گرامی مدّت ده سال به‌واسطه‌ی عبودیّت خداوند، بر سر انگشتان ایستاده ربّ العزّت را عبادت نمود، تا آنکه پاهای مبارکش متورّم و ستبر شد و رنگ مبارکش مایل به زردی گردید، و دائماً نماز شب خواند، تا آنکه از جانب خداوند عزّوجلّ عتاب شد: طه، ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! . (طه/21) بلکه باید بدان واسطه خوشبخت گردی. و او چندان گریه می‌کرد که در برخی اوقات بی‌هوش می‌شد. روزی یکی از اصحاب به او عرض کرد: «ای رسول خدا! مگر نه این است که خداوند گناهان دور و نزدیک گذشته تو را آمرزیده است»؟ گفت: «آری، مگر من نباید بنده‌ی سپاسگزار خدا باشم»؟! و چنانکه کوه‌ها با داود (جاری شده و تسبیح گفتند، با محمّد (برتر از آن انجام شده است. ما با او بر کوه حراء بودیم که ناگاه کوه به لرزه درآمد. آن حضرت به کوه فرمود: «آرام بگیر، که جز نبیّ و وصیّ یا صدّیق شهید بر روی تو نایستاده است! پس کوه با اطاعت از فرمان آن حضرت آرام گرفت. روزی نیز ما با او از کوهی عبور می‌کردیم که ناگاه قطرات گریه از برخی از قسمت‌های آن بیرون می‌زد». آن حضرت به کوه فرمود: «برای چه گریه می‌کنی»؟ گفت: «ای رسول خدا! حضرت مسیح بر من عبور کرد و او مردم را از آتشی می‌ترساند که هیمه‌ی آن مردمند و سنگ‌ها. من ترس آن را دارم که نکند من از آن سنگ‌ها باشم». حضرت به او فرمود: «هراس مکن، آن سنگ، کبریت است. پس کوه آرام گرفته و سکون یافت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص308

بحار الأنوار، ج10، ص39/ نورالثقلین

2

(سبأ/ 10)

الباقر (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ (ثَلَاثَهًٌْ لَمْ تَکُنْ فِی أَحَدٍ غَیْرِهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ فَیْءٌ وَ کَانَ لَا یَمُرُّ فِی طَرِیقٍ فَیُمَرُّ فِیهِ بَعْدَ یَوْمَیْنِ أَوْ ثَلَاثَهًٍْ إِلَّا عُرِفَ أَنَّهُ قَدْ مَرَّ فِیهِ لِطِیبِ عَرْفِهِ وَ کَانَ لَا یَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا بِشَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَه.

امام باقر ( در رسول خدا (سه ویژگی داشت که کسی جز ایشان آن سه را ندارد؛ حضرت سایه نداشت [زیرا نور او تحت الشّعاع خورشید نمی‌گشت]، از راهی نمی‌گذشت جز آنکه هرکس بعد از دو روز و سه روز از آنجا می‌گذشت، به‌واسطه‌ی بوی خوشش می‌فهمید که پیغمبر (از آنجا عبور کرده است، و بر هر سنگ و هر درختی گذر می¬کرد به ایشان سجده می¬کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص308

الکافی، ج1، ص442

3

(سبأ/ 10)

السّجاد (عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ قَالَ کَانَ الْقَوْمُ لَا یَخْرُجُونَ مِنْ مَکَّهًَْ حَتَّی یَخْرُجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ (فَخَرَجَ (فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَنَزَلَ فِی بَعْضِ الْمَنَازِلِ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ فَسَبَّحَ

فِی سُجُودِهِ فَلَمْ یَبْقَ شَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا سَبَّحُوا مَعَهُ فَفَزِعْنَا فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ یَا سَعِیدُ أَ فَزِعْتَ فَقُلْتُ نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا التَّسْبِیحُ الْأَعْظَم.

امام سجاد ( سعیدبن‌مسیّب گفت: تا علی‌بن‌الحسین (از مکّه خارج نمی‌شد، مردم خارج نمی‌شدند. یک سال من در خدمت ایشان از مکّه بیرون آمدم. حضرت در منزلی فرود آمد و دو رکعت نماز خواند و در سجده تسبیح پروردگار کرد و هرچه در آن اطراف از درخت و گیاه وجود داشت با او به تسبیح پرداختند. من از شنیدن صدای تسبیح آن‌ها ترسیدم، سر برداشته و فرمود: «سعید! ترسیدی»؟ عرض کردم: «آری‌ای پسر رسول خدا (»! فرمود: «این تسبیح اعظم است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص308

بحار الأنوار، ج46، ص150

و آهن را برای او نرم کردیم

2 -1

(سبأ/ 10)

الصّادق (قَالَ الصَّادِقُ (اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (.

امام صادق ( خواسته‌هایتان را روز سه‌شنبه بخواهید که در آن روز، خدا آهن را برای داود (نرم کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص310

بحار الأنوار، ج14، ص3/ القمی، ج2، ص198؛ «بتفاوت» / قصص الأنبیاءللجزایری، ص336؛ «بتفاوت» / نورالثقلین

2 -2

(سبأ/ 10)

الصّادق (مَنْ تَعَذَّرَتْ عَلَیْهِ الْحَوَائِجُ فَلْیَلْتَمِسْ طَلَبَهَا یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (.

امام صادق ( هرکس که تحقّق حاجاتش بر او مشکل شده باشد [و به خواسته‌هایش نرسیده]، باید در روز سه‌شنبه، آن‌ها را از خداوند بخواهد؛ زیرا روز سه‌شنبه، همان روزی است که خداوند در آن [روز] آهن را برای داود (نرم گردانید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص310

نورالثقلین/ البرهان

2 -3

(سبأ/ 10)

الکاظم (عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌جَعْفَرٍ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَخِی مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أُرِیدُ الْخُرُوجَ إِلَی السَّفَرِ فَادْعُ. فَقَالَ (: وَ مَتَی تَخْرُجُ؟ إِلَی أَنْ قَالَ (: أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَی یَوْمٍ سَهْلٍ أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ (؟ قَالَ الرَّجُلُ: بَلَی، جُعِلْتُ فِدَاکَ. قَالَ: اخْرُجْ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ.

امام کاظم ( علی‌بن‌جعفر می‌گوید: مردی خدمت برادرم امام موسی‌کاظم (آمد و به او عرض کرد: «فدایت شوم! می‌خواهم به سفر بروم. برایم دعا کن». فرمود: «کی خارج می‌شوی»؟ … امام (فرمود: «آیا به تو برای سفر در روز خوب و بر روز آسان راهنمایی نکنم؟! همان روزی که در آن، خداوند آهن را برای داود (نرم کرد»؟ آن مرد گفت: «آری، فدایت شوم»! فرمود: «روز سه‌شنبه [برای سفر] خارج شو».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص310

نورالثقلین

2 -4

(سبأ/ 10)

الرّضا (وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ قَالَ هِیَ الدِّرْعُ وَ السَّرْدُ تَقْدِیرُ الْحَلْقَهًِْ بَعْدَ الْحَلْقَهًِْ.

امام رضا ( صدوق از امام رضا (روایت می¬کند که ایشان درباره‌ی آیه: وَ أَلَنَّا لَهُ الحَدِیدَ فرمود: «منظور از آهن، زره جنگی است. و «السّرد» به معنای قرار دادن حلقه¬ای بعد از حلقه دیگر است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص310

بحار الأنوار، ج14، ص5/ قصص الأنبیاءللراوندی، ص202

2 -5

(سبأ/ 10)

امیرالمؤمنین (أَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی دَاوُدَ (أَنَّکَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْ لَا أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ وَ لَا تَعْمَلُ بِیَدِکَ شَیْئاً قَالَ فَبَکَی دَاوُدُ (أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَی الْحَدِیدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِی دَاوُدَ (فَأَلَانَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ فَکَانَ یَعْمَلُ کُلَّ یَوْمٍ دِرْعاً فَیَبِیعُهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَعَمِلَ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ دِرْعاً فَبَاعَهَا بِثَلَاثِمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ أَلْفاً وَ اسْتَغْنَی عَنْ بَیْتِ الْمَالِ.

امام علی ( خداوند عزّوجلّ به داود (وحی نمود که تو چه بنده‌ی خوبی هستی اگر از بیت المال نخوری و با دست خود کار کنی [و مشغول کاری شوی و از درآمد آن مصرف کنی]». داود (به این خاطر، چهل روز گریست و خداوند به آهن وحی نمود که برای بنده‌ام داود (نرم شو. پس خداوند عزّوجلّ آهن را برای داود (نرم گردانید و او هر روز زرهی می‌ساخت و آن را به قیمت هزار درهم می‌فروخت. در نهایت سیصدوشصت زره ساخت و آن‌ها را به قیمت سیصدوشصت هزار درهم فروخت و از روزی خوردن از بیت المال بی‌نیاز شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص310

الکافی، ج5، ص74/ نورالثقلین/ البرهان؛ «شییا» محذوف

آیه أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ [11]

[و به او گفتيم]: زره‌های کامل و فراخ بساز و حلقه‌ها را به‌اندازه‌ی و متناسب کن و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم.

1

(سبأ/ 11)

علی‌بن‌ابراهیم (وَ قَوْلُهُ أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ قَالَ الدُّرُوعَ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ قَالَ الْمَسَامِیرِ الَّتِی فِی الْحَلْقَهًِْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( منظور از: أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ، زره‌ها و منظور از: وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ، میخ‌هایی است که در حلقه‌های زره می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص312

بحار الأنوار، ج14، ص3/ القمی، ج2، ص199/ نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 11)

الرّضا (سَأَلَنَا الرِّضَا (هَلْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِکُمْ یُعَالِجُ السِّلَاحَ فَقُلْتُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا زَرَّادٌ فَقَالَ إِنَّمَا هُوَ سَرَّادٌ أَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی قَوْلِ اللَّهِ لِدَاوُدَ (أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ الْحَلَقَهًَْ بَعْدَ الْحَلَقَهًَْ.

امام رضا ( از بزنطی روایت شده که گفت: از امام رضا (پرسیدم: «آیا هیچ یک از یاران شما به ساختن اسلحه مشغول است»؟ من گفتم: «یکی از یاران ما [زرّاد: زره ساز] است». امام فرمود: «بلکه او [سرّاد: زره ساز] است، آیا کلام خداوند عزّوجلّ را در مورد داوود (نخوانده‌ای که می¬فرماید: أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ؛ یعنی: حلقه¬ای از پس حلقه دیگر را متناسب کن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص312

بحار الأنوار، ج97، ص61/ قرب الإسناد، ص160/ البرهان؛ «الحلقهًْ بعد الحلقه» محذوف/ نورالثقلین

آیه وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعیرِ [12]

و باد را برای سلیمان مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می‌پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را و چشمه‌ی مس مذاب را برای او روان ساختیم و گروهی از جنّ پیش‌روی او به فرمان پروردگارش کار می‌کردند و هرکدام از آن‌ها که از فرمان ما سرپیچی می‌کرد، او را از عذاب آتش سوزان می‌چشاندیم!

و باد را برای سلیمان مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را می‌پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را

1 -1

(سبأ/ 12)

الکاظم (ثُمَّ قَالَتِ النَّمْلَهًُْ هَلْ تَدْرِی لِمَ سُخِّرَتْ لَکَ الرِّیحُ مِنْ بَیْنِ سَائِرِ الْمَمْلَکَهًِْ قَالَ سُلَیْمَانُ مَا لِی بِهَذَا عِلْمٌ قَالَتِ النَّمْلَهًُْ یَعْنِی عَزَّوَجَلَّ بِذَلِکَ لَوْ سَخَّرْتُ لَکَ جَمِیعَ الْمَمْلَکَهًِْ کَمَا سَخَّرْتُ لَکَ هَذِهِ الرِّیحَ لَکَانَ زَوَالُهَا مِنْ یَدِکَ کَزَوَالِ الرِّیحِ فَحِینَئِذٍ تَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها.

امام کاظم ( مورچه گفت: ای سلیمان (! آیا می‌دانی چرا خداوند از میان مخلوقات خود، باد را مسخّر تو گردانیده است»؟ فرمود: «از علت آن اطّلاع و آگاهی ندارم». گفت: «[من از علّتش آگاهم]؛ منظور خداوند عزّوجلّ از این کار این است که اگر خداوند تمام مخلوقات خود را مسخّر تو می‌گردانید چنان‌که باد را مسخّر تو گردانیده به‌طور یقین همه‌ی آن‌ها از دست تو بیرون خواهد رفت همچنان‌که باد می‌رود و از بین می‌رود». دراین‌هنگام حضرت سلیمان (از سخن مورچه تبسّم نمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص312

بحار الأنوار، ج14، ص93/ نورالثقلین

1 -2

(سبأ/ 12)

علی‌بن‌ابراهیم (وَ لِسُلَیْمانَ (الرِّیحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ قَالَ کَانَتِ الرِّیحُ تَحْمِلُ کُرْسِیَّ سُلَیْمَانَ (فَتَسِیرُ بِهِ فِی الْغَدَاهًِْ مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ بِالْعَشِیِّ مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ، باد، تخت سلیمان (را به هنگام صبح در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول می‌کشید و به هنگام عصر در مسیری که پیمودن آن یک ماه طول می‌کشید، حرکت می‌داد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص312

بحار الأنوار، ج14، ص75/ القمی، ج2، ص199/ البرهان/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»

ولایت

1

(سبأ/ 12)

امیرالمؤمنین (أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِم جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ زَادَ مُحَمَّداً (عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًْ فَقَالَ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبُنِی قَالَ لَهُ نَعَمْ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ

فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (قَدْ سُخِّرَتْ لَهُ الرِّیَاحُ فَسَارَتْ فِی بِلَادِهِ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ عُرِجَ بِهِ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ مَسِیرَهًَْ خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فِی أَقَلَّ مِنْ ثُلُثِ لَیْلَهًٍْ حَتَّی انْتَهَی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَدَنَا بِالْعِلْمِ فَتَدَلَّی فَدُلِّیَ لَهُ مِنَ الْجَنَّهًِْ رَفْرَفٌ أَخْضَرُ وَ غَشَی النُّورُ بَصَرَهُ فَرَأَی عَظَمَهًَْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ بِفُؤَادِهِ وَ لَمْ یَرَهَا بِعَیْنِهِ فَکَانَ کَقَابِ قَوْسَیْنِ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَوْ أَدْنی فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی.

امام علی ( مردی از علمای یهودی از شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر (در آن حضور داشتند، گفت: «ای امّت محمّد (! هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آن‌ها را برای پیامبر خود ادّعا کردید، آیا پاسخ سؤال‌های مرا می‌دهید»؟ مردم از او روی برگردانیدند. امّا علی (فرمود: «آری! خداوند هیچ درجه‌ای به هیچ پیامبر و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آن‌ها را در پیامبر ما جمع کرده و به آن جناب (چند برابر افزون‌تر از پیامبران دیگر بخشیده است». یهودی گفت: «تو جواب مرا می‌دهی»؟ فرمود: «آری»! یهودی گفت: «… سلیمان (چنین بود که خداوند باد را در اختیار او قرار داد که در یک‌روز به‌اندازه‌ی یک ماه و در یک شب به‌اندازه‌ی یک ماه راه در بین سرزمینها می‌رفت». فرمود: «همین‌طور است امّا به محمّد (بهتر از این عنایت شده؛ در یک شب او را از مسجدالحرام به مسجد اقصی که یک ماه راه است بردند و در کمتر از یک‌سوّم شب به ملکوت آسمان‌ها بلند نموده که به‌اندازه‌ی پنجاه‌هزار سال راه بود، تا به ساق عرش رسید و براساس علم [و به وسیله‌ی آن] به خداوند نزدیک شد و به مقام قرب رسید و برایش از بهشت فرشی سبز گستردند و نور، چشمش را خیره کرد، عظمت خدا را با دیده‌ی دل مشاهده کرد ولی نه با چشم سر، به فاصله‌ی زه دو کمان یا کمتر از آن از خداوند قرار گرفت، خداوند آنچه خواست به او وحی کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص312

بحار الأنوار، ج10، ص41/ بحار الأنوار، ج17، ص288/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»

و چشمه‌ی مس مذاب را برای او روان ساختیم

2 -1

(سبأ/ 12)

علی‌بن‌إبراهیم (وَ أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ أَیِ الصُّفْرِ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ الشَّجَرِ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ أَیْ جَفْنَهًٍْ کَالْحُفْرَهًِْ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ أَیْ ثَابِتَات.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ أَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ، منظور مس است. مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ، منظور درخت است. وَ جِفَانٍ کَالجَوَابِ، یعنی ظرف‌هایی به‌مانند حفره. وَ قُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ، یعنی دیگ‌هایی ثابت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص314

بحار الأنوار، ج14، ص75/ القمی، ج2، ص199؛ «و جفان کالجواب أنی جفته… الی آخر» محذوف/ البرهان و نورالثقلین؛ «بتفاوت»

و گروهی از جن پیش‌روی او به فرمان پروردگارش کار می‌کردند و هرکدام از آن‌ها که از فرمان ما سرپیچی می‌کرد، او را از عذاب آتش سوزان می‌چشاندیم

3 -1

(سبأ/ 12)

الرّسول (فَقَالَ کَیْفَ صَعِدَتِ الشَّیَاطِینُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُمْ أَمْثَالُ النَّاسِ فِی الْخِلْقَهًِْ وَ الْکَثَافَهًِْ وَ قَدْ کَانُوا یَبْنُونَ لِسُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (مِنَ الْبِنَاءِ مَا یَعْجِزُ عَنْهُ وُلْدُ آدَمَ (قَالَ غَلَّظُوا لِسُلَیْمَان (کَمَا سُخِّرُوا وَ هُمْ خَلْقٌ رَقِیقٌ غِذَاؤُهُمُ التَّنَسُّمُ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ صُعُودُهُمْ إِلَی السَّمَاءِ لِاسْتِرَاقِ السَّمْعِ وَ لَا یَقْدِرُ الْجِسْمُ الْکَثِیفُ عَلَی الِارْتِقَاءِ إِلَیْهَا إِلَّا بِسُلَّمٍ أَوْ سَبَب.

پیامبر ( پرسیدند: «چگونه شیاطین به آسمان صعود کردند، با اینکه در خلقت و سنگینی مانند همین مردمند، حال اینکه برای سلیمان‌بن‌داود (ابنیه‌ای ساختند که سایر مردم از ساخت آن عاجزند»؟ فرمود: «آن‌ها برای حضرت سلیمان غلظت یافته و سنگین شدند همان طور که مسخّر شدند با اینکه آفرینشی رقیق داشته و غذایشان نسیم بود. و دلیل این مطلب همان صعود ایشان به آسمان برای استراق سمع می‌باشد، وگرنه این جسم سنگین جز با نردبان یا سبب دیگری کجا می‌تواند به آسمان ارتقاء یابد»؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص314

بحار الأنوار، ج10، ص168

آیه یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحاریبَ وَ تَماثیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ [13]

آن‌ها هرچه سلیمان می‌خواست برایش می‌ساختند؛ معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا به‌اندازه‌ی حوض‌ها و دیگ‌های ثابت [كه از بزرگى قابل حمل و نقل نبود و به آنان گفتيم]: ای خاندان داود! شکر [اين همه نعمت را] بجا آورید، ولی عدّه‌ی کمی از بندگان من شکرگزارند.

آن‌ها هرچه سلیمان می‌خواست برایش می‌ساختند؛ معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا به‌اندازه‌ی حوض‌ها و دیگ‌های ثابت [که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود]

1 -1

(سبأ/ 13)

امیرالمؤمنین (أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ زَادَ مُحَمَّداً (عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبُنِی قَالَ لَهُ نَعَم… قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (سُخِّرَتْ لَهُ الشَّیَاطِینُ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ لَقَدْ أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ (أَفْضَلَ مِنْ هَذَا إِنَّ الشَّیَاطِینَ سُخِّرَتْ لِسُلَیْمَانَ (وَ هِیَ مُقِیمَهًٌْ عَلَی کُفْرِهَا وَ قَدْ سُخِّرَتْ لِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (الشَّیَاطِینُ بِالْإِیمَانِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ التِّسْعَهًُْ مِنْ أَشْرَافِهِمْ مِنْ جِنِّ نَصِیبِینَ وَ الْیَمَنِ مِنْ بَنِی عَمْرِوبْنِ‌عَامِرٍ مِنَ الْأَحِجَّهًِْ مِنْهُمْ شضاه وَ مضاه وَ الْهَمْلَکَانُ وَ الْمَرْزُبَانُ وَ المازمان وَ نضاه وَ هَاصِبٌ وَ هَاضِبٌ وَ عَمْرٌو وَ هُمُ الَّذِینَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ اسْمُهُ فِیهِمْ وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ وَ هُمُ التِّسْعَهًُْ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ وَ النَّبِیُّ (بِبَطْنِ النَّخْلِ فَاعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً وَ لَقَدْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ فَبَایَعُوهُ عَلَی الصَّوْمِ وَ الصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ نُصْحِ الْمُسْلِمِینَ فَاعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ قَالُوا عَلَی اللَّهِ شَطَطاً وَ هَذَا أَفْضَلُ مِمَّا أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ (سُبْحَانَ مَنْ سَخَّرَهَا لِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (بَعْدَ أَنْ کَانَتْ تَتَمَرَّدُ وَ تَزْعُمُ أَنَّ لِلَّهِ وَلَداً فَلَقَدْ شَمِلَ مَبْعَثُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَا لَا یُحْصَی.

امام علی ( مردی یهودی از اهالی شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر (در آن حضور داشتند. گفت: «ای امّت محمّد (! هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آن‌ها را برای پیامبر خود ادّعا کردید آیا پاسخ سؤال‌های مرا می‌دهید»؟ مردم از او روی برگردانیدند. امّا علی (فرمود: «آری! خداوند هیچ درجه‌ای به پیامبر (و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آن‌ها را در پیامبر ما جمع کرده و به آن جناب چند برابر افزون‌تر بخشیده است». یهودی گفت: «تو جواب مرا می‌دهی»؟ فرمود: «آری»! … یهودی گفت: «سلیمان (چنین بود که خداوند شیاطین را مسخّر کرده بود که برایش محراب‌ها و تمثال‌هایی که می‌خواست می‌ساختند». فرمود: «همین‌طور است، به محمّد (بهتر از این بخشیدند، شیاطین درحال کفر، مسخّر سلیمان (بودند ولی در نبوّت پیامبر اسلام (آن‌ها با ایمان مسخّر ایشان شدند و خدمت او رسیدند، نه نفر از جنّیان که با شخصیّت‌ترین افراد آن‌ها بودند از جنّیان نصیبین و یمن و بنی‌عمروبن‌عامر از دانشمندان آن‌ها به نام شضاهًْ و مضاهًْ و الهملکان و مرزبان و مازمان و نضاهًْ و هاصب و هاضب و عمر و این‌ها همان‌هایی هستند که در این آیه خداوند می‌فرماید: وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ که منظور همان نه نفر از اجنه است. که قرآن را بشنوند. (احقاف/29) جنیان در حالی که پیامبر (در میان درختان نخل بود خدمت ایشان رسیدند و پوزش خواستند که ما نیز مانند آدمیان خیال می‌کردیم کسی را خدا مبعوث نخواهد کرد، هفتادویک هزار نفر از آن‌ها با پیامبر (بیعت کردند تا نماز و زکات و حجّ و جهاد و خیرخواهی مسلمانان را انجام دهند و پوزش خواستند که درباره‌ی خدا سخنان ناشایست گفته‌اند، این بهتر از چیزی است که به سلیمان (داده‌اند، منزّه است خدایی که جنیان را در تسخیر محمّد (قرار داد پس از اینکه تمرّد و سرکشی می‌کردند و اینکه خیال می‌کردند خدا فرزند دارد؛ دعوت او تعداد بی‌شماری از جنّ و انس را گرفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص314

بحار الأنوار، ج10، ص44/ بحار الأنوار، ج60، ص97؛ «بتفاوت» / نورالثقلین

1 -2

(سبأ/ 13)

الباقر (عَنِ الْفَضْلِ أَبِی الْعَبَّاسِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ (قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ قَالَ مَا هِیَ تَمَاثِیلَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ لَکِنَّهَا تَمَاثِیلُ الشَّجَرِ وَ شِبْهِهِ.

امام باقر ( فضل ابی‌عباس نقل می‌کند: به امام باقر (عرض کردم: این کلام خدا یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَ تَمَاثِیلَ [چگونه تمثال و مجسمه می‌ساختند]؟! فرمود: «آن‌ها تمثال‌های مردان و زنان نبود بلکه تمثال‌های درخت و چیزهای شبیه آن بود (تمثال موجوداتی غیر از انسان را درست می‌کردند)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص316

الکافی، ج6، ص476/ وسایل الشیعهًْ، ج5، ص305/ نورالثقلین

1 -3

(سبأ/ 13)

الصّادق (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: کَانَتْ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَسَائِدُ وَ أَنْمَاطٌ فِیهَا تَمَاثِیلُ یَجْلِسُ عَلَیْهَا.

امام صادق ( امام سجّاد (بالش‌ها و فرش‌هایی داشت که در آن‌ها تمثال‌هایی [و نقش‌هایی] قرار داشت و بر روی آن‌ها می‌نشست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص316

الکافی، ج6، ص477/ نورالثقلین

خاندان

2 -1

(سبأ/ 13)

امیرالمؤمنین (نَحْنُ أَهْلُ الْبَیْتِ (آلُ إِبْرَاهِیمَ (الْمَحْسُودُونَ حُسِدْنَا کَمَا حُسِدَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلِنَا سُنَّهًًْ وَ مَثَلًا وَ قَالَ اللَّهُ وَ آلَ إِبْراهِیمَ (وَ آلَ لُوطٍ (وَ آلَ عِمْرانَ (وَ آلِ یَعْقُوبَ (وَ آلُ‌مُوسی (وَ آلُ هارُونَ (وَ آلَ داوُدَ (فَنَحْنُ آلُ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ (.

امام علی ( ما اهل بیت که آل ابراهیم (هستیم، مورد حسادت واقع شدیم. به ما حسودی کردند همان‌گونه که به پدرانمان که پیش از ما بودند، حسودی کردند و این حسادت دیگر برای خاندان ما تبدیل به یک سنت شده است و خداوند در قرآن [درجاهای متعدد خطاب کرده و] فرموده: و آل ابراهیم، آل لوط، آل عمران، آل یعقوب، آل موسی، آل هارون، آل داود و ما آل پیامبرمان محمّد (هستیم. [خاندان هریک از پیامبران (را در قرآن ذکر کرد و ما هم خاندان محمّد (هستیم که همگی مورد حسادت واقع شدیم].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص316

بحار الأنوار، ج33، ص136

2 -2

(سبأ/ 13)

الصّادق (قَالَ السَّائِلُ أَعْطِنِی جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ حُجَّهًًْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ أَسْتَدِلُ بِهَا عَلَی أَنَ آلَ مُحَمَّدٍ (هُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ خَاصَّهًًْ دُونَ غَیْرِهِمْ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ أَصْدَقُ الْقَائِلِینَ إِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ثُمَّ بَیَّنَ مَنْ أُولَئِکَ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمْ فَقَالَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ وَ لَا تَکُونُ ذُرِّیَّهًُْ الْقَوْمِ إِلَّا نَسْلَهُمْ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْرا وَ قَالَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَ إِنَّمَا کَانَ ابْنُ عَمِّ فِرْعَوْنَ وَ قَدْ نَسَبَ اللَّهُ هَذَا الْمُؤْمِنَ إِلَی فِرْعَوْنَ لِقَرَابَتِهِ فِی النَّسَبِ وَ هُوَ مُخَالِفٌ لِفِرْعَوْنَ فِی الِاتِّبَاعِ وَ الدِّینِ وَ لَوْ کَانَ کُلُّ مَنْ آمَنَ بِمُحَمَّدٍ (مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (الَّذِینَ عَنَاهُمُ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ لَمَا نَسَبَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ هُوَ مُخَالِفٌ لِفِرْعَوْنَ فِی دِینِهِ فَفِی هَذَا دَلِیلٌ عَلَی أَنَّ آلَ الرَّجُلِ هُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ مَنِ اتَّبَعَ آلَ مُحَمَّدٍ (فَهُوَ مِنْهُمْ بِذَلِکَ الْمَعْنَی لِقَوْلِ إِبْرَاهِیمَ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ یَعْنِی أَهْلَ بَیْتِهِ خَاصَّهًًْ وَ أَتْبَاعَهُمْ عَامَّهًًْ وَ مَنْ دَخَلَ النَّارَ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ بَیْتِ فِرْعَوْنَ فَإِنَّمَا یَدْخُلُهَا بِتَوْلِیَهًِْ أَهْلِ بَیْتِ فِرْعَوْنَ وَ هُوَ مِنْهُمْ بِاتِّبَاعِهِ لَهُمْ وَ آلِ فِرْعَوْنَ أَئِمَّهًًْ عَلَیْهِمْ فَمَنْ تَوَلَّاهُمْ فَهُوَ لَهُمْ تَبَعٌ وَ قَالَ سَلامٌ عَلی إِلْ‌یاسِینَ وَ یَاسِینُ مُحَمَّدٌ (وَ آلُ یَاسِینَ أَهْلُ بَیْتِهِ (کَمَا قَالَ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکَةُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قَدْ یَکُونُ مِنْ آلِ مُوسَی (وَ آلِ هَارُونَ (وَ آلِ دَاوُدَ (وَ آلِ یَاسِینَ (مَنْ لَا نَسَبَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ إِلَّا بِالاتِّبَاعِ فَأَهْلُ بُیُوتَاتِ الْأَنْبِیَاءِ الْأَئِمَّهًُْ (فَمَنْ تَوَلَّاهُمْ وَ اتَّبَعَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ عَلَی ذَلِکَ الْمَعْنَی وَ عَلَی نَحْوِ مَا وَصَفَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ.

امام صادق ( شخصی گفت: «فدایت شوم! به من حجّتی از کتاب خدا عطا کن که با آن استدلال کنم بر اینکه آل محمّد (فقط اهل او هستند نه دیگران». فرمود: «آری! خداوند عزّوجلّ که راستگوترین گویندگان است، فرمود: خداوند، آدم و نوح وآل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. (آل عمران/33). سپس بیان کرد: «آن‌هایی را که برتریشان داد، چه کسانی هستند و فرمود: آن‌ها فرزندان و [دودمانی] بودند که [از نظر پاکی و تقوا و فضیلت]، بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست [و از کوشش‌های آن‌ها در مسیر رسالت خود، آگاه می‌باشد]. (آل عمران/34). و ذرّیّه‌ی (فرزندان) یک قوم، فقط نسل آن (قوم) می‌باشند. و خداوند عزّوجلّ فرمود: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً و فرمود: مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می‌داشت گفت: آیا می‌خواهید کسی را به قتل برسانید به خاطر اینکه می‌گوید: پروردگار من الله است. (غافر/28). درحالی‌که او (مؤمن آل فرعون) پسرعموی فرعون بود و خداوند این مؤمن را به خاطر نزدیکیِ در نسب، به فرعون نسبت داد و حال آنکه او در پیروی‌کردن و دین، مخالف فرعون بود و اگر همه‌ی کسانی که به محمّد (ایمان آوردند، از آل محمّد ( که خداوند در قرآن آن‌ها را قصد کرده است محسوب می‌شدند پس نباید مؤمن آل فرعون به فرعون منسوب می‌شد درحالی‌که او در دینش مخالفِ فرعون بود. [بلکه با این فرض چون به موسی (ایمان آورده بود، باید به موسی (منسوب می‌شد]. این دلیلی است بر اینکه خاندان یک شخص فقط اهل بیت او هستند. و هرکس از آل محمّد (پیروی کند به این معنا (تبعیّت) جزو آن‌ها محسوب می‌شود؛ به دلیل کلام ابراهیم (: هرکس از من پیروی کند از من است و هرکس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی! . (ابراهیم/36). و خداوند عزّوجلّ فرمود: آل فرعون را در سخت‌ترین عذاب‌ها وارد کنید! . (غافر/46). و منظورش به‌طور خاصّ اهل بیت اوست و به‌طور عام، همه‌ی کسانی که از آن‌ها تبعیّت کردند و هرکه از غیر اهل بیت فرعون وارد آتش شود به خاطر پیروی از اهل بیت فرعون است که او با پیروی از آن‌ها، جزو آن‌ها می‌باشد و آل فرعون امامان آن‌ها هستند که هرکه آن‌ها را به سرپرستی بپذیرد، تابع (پیرو) آن‌هاست». فرمود: سلام بر الیاسین! . (صافات/130) و یاسین محمّد (است و آل یاسین اهل بیتش هستند همان‌گونه که فرمود: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ و خداوند عزّوجلّ فرمود: و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد درحالی‌که فرشتگان، آن را حمل می‌کنند. (بقره/248). و بیان این مطلب این‌گونه است که گاهی شخصی جزو خاندان موسی و هارون و خاندان داود (و خاندان یاسین حساب می‌شود که هیچ نسبتی میان آن‌ها نیست جز پیروی‌کردن. پس اهل بیت‌های پیامبران، امامان (هستند که هرکس ولایت آن‌ها را بپذیرد و از آن‌ها پیروی کند طبق این معنا و مطابق این توصیف‌هایی که خداوند سبحان فرموده، جزو آن‌ها است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص318

دعایم الإسلام، ج1، ص29

ای خاندان داود! شکر [این همه نعمت را] بجا آورید

3 -1

(سبأ/ 13)

علی‌بن‌ابراهیم (ثُمَّ قَالَ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً قَالَ اعْمَلُوا مَا تُشْکَرُونَ عَلَیْهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا، یعنی عملی را انجام دهید که در خور تقدیر و تشکّر باشید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص318

بحار الأنوار، ج14، ص75/ القمی، ج2، ص199/ نورالثقلین/ البرهان

3 -2

(سبأ/ 13)

الصّادق (عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی اعْمَلُوا آلَ داوُدَ (شُکْراً قَالَ کَانُوا ثَمَانِینَ رَجُلًا وَ سَبْعِینَ امْرَأَهًًْ مَا أَغَبَّ الْمِحْرَابَ رَجُلٌ وَاحِدٌ مِنْهُمْ یُصَلِّی فِیهِ وَ کَانُوا آلَ دَاوُدَ (فَلَمَّا قُبِضَ دَاوُدُ (وَلِیَ سُلَیْمَانُ (قَالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ سَخَّرَ اللَّهُ لَهُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ وَ کَانَ لَا یَسْمَعُ بِمَلِکٍ فِی نَاحِیَهًِْ الْأَرْضِ إِلَّا أَتَاهُ حَتَّی یُذِلَّهُ وَ یُدْخِلَهُ فِی دِینِهِ وَ سَخَّرَ الرِّیحَ لَهُ فَکَانَ إِذَا خَرَجَ إِلَی مَجْلِسِهِ عَکَفَ عَلَیْهِ الطَّیْرُ وَ قَامَ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْزُوَ أَمَرَ بِمُعَسْکَرِهِ فَضَرَبَ لَهُ بِسَاطاً مِنَ الْخَشَبِ ثُمَّ جَعَلَ عَلَیْهِ النَّاسَ وَ الدَّوَابَّ وَ آلَهًَْ الْحَرْبِ کُلَّهَا حَتَّی إِذَا حَمَلَ مَعَهُ مَا یُرِیدُ أَمَرَ الْعَاصِفَ مِنَ الرِّیحِ فَدَخَلَتْ تَحْتَ الْخَشَبِ فَحَمَلَهُ حَتَّی یَنْتَهِیَ بِهِ إِلَی حَیْثُ یُرِیدُ وَ کَانَ غُدُوُّهَا شَهْراً وَ رَوَاحُهَا شَهْراً.

امام صادق ( اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا؛ آن‌ها (آل داود () هشتاد مرد و هفتاد زن بودند. که هرکدام از آن‌ها یک شب در محراب به نماز می‌ایستاد و شب‌زنده داری می‌کرد [تا محراب هیچ وقت خالی نباشد] و آن‌ها خاندان داود (بودند. وقتی داود (از دنیا رفت، سلیمان (حاکم شد. فرمود: «ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است». خداوند جنّیان و انسان‌ها را مسخّر او کرد و در هر گوشه‌ای از زمین که می‌شنید پادشاهی [ستم‌گر و بی دین] وجود دارد، سراغ او می‌رفت تا اینکه ذلیلش کرده و در دین خودش داخل می‌کرد و [خداوند] باد را مسخّّر او کرده بود. هنگامی‌که به سمت محلّ نشستن برای حکومت می‌رفت پرندگان همراه او و مراقبش بودند و جنّیان و انسان‌ها [به احترام او] به پا می‌خاستند و هرگاه اراده‌ی جنگیدن می‌کرد دستور می‌داد لشکری آماده کنند که برای او جایگاهی از چوب آماده می‌کرد. سپس بر روی آن، مردم و چهارپایان و همه‌ی وسایل جنگ را قرار می‌داد تا هرچه برای جنگ لازم دارد همیشه همراه او باشد، سپس به طوفان دستور می‌داد [که آن‌ها را حمل کند]. باد در زیر چوب وارد می‌شد و آن را حمل می‌کرد تا اینکه به هر جایی که [سلیمان (] می‌خواهد برسد و به این ترتیب، هنگام صبح مسیر یک ماه را می‌پیمود و هنگام عصر مسیر یک ماه را طی می‌کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص320

بحار الأنوار، ج2، ص71/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص360/ قصص الأنبیاءللراوندی، ص208

3 -4

(سبأ/ 13)

علی‌بن‌ابراهیم (وَ أَمَّا قَوْلُهُ تَعَالَی اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً فَإِنَّهُ یَعْنِی مَا وَهَبَ لَهُمْ مِنَ النُّبُوَّهًِْ وَ الْمُلْکِ الْعَظِیمِ وَ کَانَ یَحْرُسُ دَاوُدَ (فِی کُلِّ لَیْلَهًٍْ ثَلَاثُونَ أَلْفاً وَ أَلَانَ اللَّهُ لَهُ الْحَدِیدَ وَ رَزَقَهُ حُسْنَ الصَّوْتِ بِالْقِرَاءَهًِْ وَ آتَاهُ الْحِکْمَهًَْ وَ فَصْلَ الْخِطابِ قِیلَ فَصْلُ الْخِطَابِ أَمَّا بَعْدُ وَ الْجِبَالُ یُسَبِّحْنَ مَعَهُ وَ الطَّیْرُ وَ أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ (مُلْکاً لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ وَ سُخِّرَتْ لَهُ الرِّیحُ وَ الْجِنُّ وَ عُلِّمَ مَنْطِقَ الطَّیْرِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( و اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً یعنی آنچه خداوند از نبوّت و قدرت عظیم به داود (عنایت فرموده که سی‌هزار سرباز نگهبان در هرشب داشت و آهن برایش نرم شده بود و صدای خوشی به او داده بود و به او حکمت و فصل خطاب عنایت کرد، گفته شده فقط فصل‌الخطاب بوده و پس از این‌ها می‌فرماید که کوه‌ها و پرنده‌ها با او تسبیح می‌کردند و به سلیمان (قدرتی داده که به هیچ کس بعد از او داده نشد و باد و جنّ در اختیارش بودند و سخن پرندگان را تشخیص می‌داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص320

بحار الأنوار، ج25، ص240

اقلیّت

1

(سبأ/ 13)

الکاظم (یَا هِشَام… ذَمَّ اللَّهُ الْکَثْرَهًَْ فَقَالَ وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ ثُمَّ مَدَحَ الْقِلَّهًَْ فَقَالَ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ وَ قَالَ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ وَ قَالَ وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ وَ قَالَ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ وَ قَالَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ وَ قَالَ وَ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ وَ قَالَ وَ أَکْثَرُهُمْ لَا یَشْعُرُونَ.

امام کاظم (ای هشام! … خدا اکثریّت [انسانهای گمراه] را نکوهش نموده و فرموده است: اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند. (انعام/116) سپس اقلیّت [انسان‌های مؤمن] را ستوده و فرموده: وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ و فرموده: و بسیاری از شریکان [و دوستان] به یکدیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند امّا عدّه‌ی آنان کم است! . (ص/24). و فرموده است: و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می‌داشت گفت: «آیا می‌خواهید مردی را بکشید به خاطر اینکه می‌گوید: پروردگار من «اللَّه» است. (غافر/28). و فرموده است: امّا جز عدّه‌ی کمی همراه او ایمان نیاوردند! . (هود/40) ولی بیشتر آن‌ها نمی‌دانند! . (انعام/37) و فرموده است: و بیشتر آن‌ها نمی‌فهمند! (مائده/103) و فرموده: ولی بیشتر آن‌ها درک نمی‌کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص320

الکافی، ج1، ص15

شکر

1

(سبأ/ 13)

الرّضا (عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی‌الْحَسَنِ‌الرِّضَا (أَنَا وَ حُسَیْنُ بْنُ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهًَْ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا کُنَّا فِی سَعَهًٍْ مِنَ الرِّزْقِ وَ غَضَارَهًٍْ مِنَ الْعَیْشِ فَتَغَیَّرَتِ الْحَالُ بَعْضَ التَّغْیِیرِ فَادْعُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَرُدَّ ذَلِکَ إِلَیْنَا فَقَالَ… فَمَنْ أَیْسَرَ مِنْکُمْ فَلْیَشْکُرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ وَ أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ.

امام رضا ( احمدبن‌عمر گوید: من و حسین‌بن‌ثویر ابی‌فاخته خدمت امام رضا (شرفیاب شدیم. من به آن حضرت (عرض‌کردم: «ما در وسعت رزق و خوشی و خرّمی بودیم و اینک وضع دگرگون شده است، تو از خداوند عزّوجلّ بخواه که آن وضع را به ما بازگرداند». امام (فرمود: «… هرکس از شما توانگر است باید شکر کند که خدای عزّوجلّ می‌فرماید: اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود. (ابراهیم/7) و نیز می‌فرماید: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ، پس نسبت به خداوند خوش بین و خوش گمان باشید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص322

الکافی، ج8، ص346/ بحار الأنوار، ج75، ص342/ تحف العقول، ص448/ نورالثقلین

2

(سبأ/ 13)

الصّادق (لَوْ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ عِبَادَهًٌْ تُعُبِّدَ بِهَا عِبَادَهًَْ الْمُخْلَصِینَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّکْرِ عَلَی کُلِّ حَالٍ لَأَطْلَقَ لَفْظَهُ فِیهِمْ مِنْ جَمِیعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ یَکُنْ أَفْضَلَ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَیْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَالَ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ.

امام صادق ( اگر نزد خداوند عبادتی بهتر از شکرگزاری در همه حال بود که بندگان مخلص خدا انجام دهند، حتما آن کلمه را بیان می‌کرد تا همه‌ی مخلوقاتش بدانند؛ امّا چون عبادتی بهتر از شکرگزاری نیست، در میان تمام عبادات آن را مخصوص گردانید و شکرگزاران را ویژه گردانید و فرمود: وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص322

بحار الأنوار، ج68، ص52/ مصباح الشریعهًْ، ص24/ نورالثقلین

3

(سبأ/ 13)

امیرالمؤمنین (عِبَادَ اللَّهِ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ الْمُوجِبَهًُْ عَلَی اللَّهِ حَقَّکُمْ وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَیْهَا بِاللَّهِ وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ التَّقْوَی فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّهًُْ وَ فِی غَدٍ الطَّرِیقُ إِلَی الْجَنَّهًِْ مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَهًًْ نَفْسَهَا عَلَی الْأُمَمِ الْمَاضِینَ مِنْکُمْ وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَی وَ أَخَذَ مَا أَعْطَی وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَی فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَهًِْ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ.

امام علی ( بندگان خدا! شما را سفارش می‌کنم به پرهیزگاری و ترس از خدا، که پرهیزگاری حقّ خداست بر شما و به واسطه‌ی تقوای الهی، این حق را انجام خواهید داد، برای توفیق در پرهیزگاری از خدا یاری بخواهید و به کمک تقوا، حق خداوند بر خودتان را انجام دهید. از خدا یاری بخواهید که پرهیزگاری امروز و در دنیا سپر و پناهگاه است و فردای قیامت، راه رسیدن به بهشت است راه تقوا آشکار است و رونده‌ی راه سود خواهد کرد. و کسی که از امانت تقوا، نگهداری کند، خوب امانتداری است. تقوا خود را بر مردمان گذشته و آینده عرضه کرده است چون در فردای قیامت به آن نیاز خواهند داشت. همان روزی که خداوند هرچه برای بندگان آشکار کرده بود [و در دنیا در اختیار آن‌ها گذاشته بود] باز پس می‌گیرد و هرچه داده، پس می‌گیرد و در مورد نعمت‌هایی که داده، سؤال می‌پرسد. [و در آن روز] چقدر تعداد افرادی که تقوا را پذیرفته و بار آن را آن‌طور که حق آن است، تحمل کرده باشند کم‌اند! آن‌ها افراد اندکی هستند و همان‌هایی هستند که خداوند در توصیف آن‌ها فرموده: وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص322

نهج البلاغهًْ، ص284/ شرح نهج البلاغهًْ، ج13، ص115/ نورالثقلین

آیه فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ [14]

[با اين همه جلال و شكوه سليمان] هنگامی که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسی آن‌ها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده زمین [موريانه‌] که عصای او را می‌خورد [تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد] هنگامی‌که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی‌ماندند!

[با این همه جلال و شکوه سلیمان] هنگامی‌که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، آن‌ها را از مرگ وی آگاه نساخت مگر جنبنده‌ی زمین موریانه) درحالی‌که عصای او را می‌خورد [تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد]

1 -1

(سبأ/ 14)

امیرالمؤمنین (وَ أَمَّا قَضَاءُ إِنْزَالِ الْمَوْتِ فَکَقَوْلِ أَهْلِ النَّارِ فِی سُورَهًِْ الزُّخْرُفِ وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ أَیْ لَ یَنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَوْتَ وَ مِثْلُهُ لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها أَیْ لَا یَنْزِلُ عَلَیْهِمُ الْمَوْتُ فَیَسْتَرِیحُوا وَ مِثْلُهُ فِی قِصَّهًِْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ (فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهًُْ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ یَعْنِی تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ.

امام علی ( [امام در توصیف معانی مختلف کلمه‌ی قضاء در قرآن می‌فرمود: قضاء انواعی دارد که یکی از آن‌ها قضای موت است] قضای موت (حکمِ فرودآوردن مرگ)، مانند این سخن اهل آتش در سوره زخرف است: وَ نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ؛ آن‌ها فریاد می‌کشند: «ای مالک دوزخ! [ای کاش] پروردگارت ما را بمیراند [تا آسوده شویم]»! می‌گوید: «شما در اینجا ماندنی هستید»! . (زخرف/77). یعنی مرگ ما را برسان. و مثل آن آیه است لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمی‌شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می‌شود. (فاطر/36). یعنی مرگ آن‌ها فرا نمی‌رسد تا آسوده شوند و مثل آن در قصّه‌ی سلیمان‌بن‌داود (آمده است فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْموْتَ ما دَلهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّهْ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ منظور [خداوند] تعالی این است که وقتی که مرگ را بر او نازل کردیم (مرگش فرا رسید).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص322

بحار الأنوار، ج90، ص19

1 -2

(سبأ/ 14)

الصّادق (إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَوْحَی إِلَی سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌دَاوُدَ (أَنَّ آیَهًَْ مَوْتِکَ أَنَّ شَجَرَهًًْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ یُقَالُ لَهَا الْخُرْنُوبَهًُْ قَالَ فَنَظَرَ سُلَیْمَانُ (یَوْماً فَإِذَا الشَّجَرَهًُْ الْخُرْنُوبَهًُْ قَدْ طَلَعَتْ مِنْ بَیْتِ الْمَقْدِسِ فَقَالَ لَهَا مَا اسْمُکِ قَالَتِ الْخُرْنُوبَهًُْ قَالَ فَوَلَّی سُلَیْمَانُ (مُدْبِراً إِلَی مِحْرَابِهِ فَقَامَ فِیهِ مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ فَقُبِضَ رُوحُهُ مِنْ سَاعَتِهِ قَالَ فَجَعَلَتِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ یَخْدُمُونَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی أَمْرِهِ کَمَا کَانُوا وَ هُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ یَغْدُونَ وَ یَرُوحُونَ وَ هُوَ قَائِمٌ ثَابِتٌ حَتَّی دَبَّتِ الْأَرَضَهًُْ مِنْ عَصَاهُ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَانْکَسَرَتْ وَ خَرَّ سُلَیْمَانُ (إِلَی الْأَرْضِ أَ فَلَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ.

امام صادق ( خداوند عزّوجلّ به سلیمان‌بن‌داود (وحی نمود که نشانه‌ی مرگ تو، درختی به نام خَرنُوبه (درختی است خاردار و میوه‌ی آن مثل سیب است ولی بدمزه می‌باشد) است که از بیت‌المقدّس سر برمی‌آورد [و در آنجا می‌روید]. روزی نگاه سلیمان (به درخت خرنوبه که ناگهان از بیت المقدّس سر برآورده بود افتاد و به آن فرمود: «نام تو چیست»؟ آن درخت پاسخ داد: «نام من خرنوبه است». سلیمان (با شنیدن این سخن پشت کرده و به‌سوی محراب خود رفت و در آن با تکیه بر عصای خود ایستاد و خداوند در همان لحظه او را قبض روح کرد؛ امّا جنّ و انس همچنان به او خدمت می‌کردند و مثل قبل به امور او می‌پرداختند و گمان می‌کردند که او زنده می‌باشد و نمرده است. آنان صبح و شام می‌آمدند و می‌رفتند درحالی‌که سلیمان (همچنان ثابت ایستاده بود تا آنکه موریانه در عصای او نفوذ کرد و آن را خورد و سلیمان (بر زمین افتاد». آیا نشنیده‌ای که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ المُهِینِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص324

الکافی، ج8، ص144/ نورالثقلین/ البرهان

1 -3

(سبأ/ 14)

الصّادق (إِنَّ سُلَیْمَانَ‌بْنَ‌دَاوُدَ (قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ لِأَصْحَابِه… قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَدْخُلَ قَصْرِی فِی غَدٍ فَأَصْعَدَ أَعْلَاهُ وَ أَنْظُرَ إِلَی مَمَالِکِی فَلَا تَأْذَنُوا لِأَحَدٍ عَلَیَّ لِئَلَّا یَرِدَ عَلَیَّ مَا یُنَغِّصُ عَلَیَّ یَوْمِی قَالُوا نَعَمْ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ أَخَذَ عَصَاهُ بِیَدِهِ وَ صَعِدَ إِلَی أَعْلَی مَوْضِعٍ مِنْ قَصْرِهِ إِذْ نَظَرَ إِلَی شَابٍّ حَسَنِ الْوَجْهِ وَ اللِّبَاسِ قَدْ خَرَجَ عَلَیْهِ فَلَمَّا بَصُرَ بِهِ سُلَیْمَانُ (قَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا مَلَکُ الْمَوْتِ قَالَ وَ فِیمَا جِئْتَ قَالَ جِئْتُ لِأَقْبِضَ رُوحَکَ قَالَ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ فَقَبَضَ مَلَکُ الْمَوْتِ رُوَهُ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فَبَقِیَ سُلَیْمَانُ (مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ وَ هُوَ مَیِّتٌ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ النَّاسُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ هُمْ یُقَدِّرُونَ أَنَّهُ حَیٌّ فَافْتَتَنُوا فِیهِ وَ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ قَالَ إِنَّ سُلَیْمَانَ (قَدْ بَقِیَ مُتَّکِئاً عَلَی عَصَاهُ هَذِهِ الْأَیَّامَ الْکَثِیرَهًَْ وَ لَمْ یَتْعَبْ وَ لَمْ‌یَنَمْ وَ لَمْ یَأْکُلْ وَ لَمْ یَشْرَبْ إِنَّهُ لَرَبُّنَا الَّذِی یَجِبُ عَلَیْنَا أَنْ نَعْبُدَهُ وَ قَالَ قَوْمٌ إِنَّ سُلَیْمَانَ (سَاحِرٌ وَ إِنَّهُ یُرِینَا أَنَّهُ وَاقِفٌ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ یَسْحَرُ أَعْیُنَنَا وَ لَیْسَ کَذَلِکَ

فَقَالَ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ سُلَیْمَانَ (هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِیُّهُ یُدَبِّرُ اللَّهُ أَمْرَهُ بِمَا شَاءَ فَلَمَّا اخْتَلَفُوا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضَهًَْ فَدَبَّتْ فِی عَصَاهُ فَلَمَّا أَکَلَتْ جَوْفَهَا انْکَسَرَتِ الْعَصَا وَ خَرَّ سُلَیْمَانُ (مِنْ قَصْرِهِ عَلَی وَجْهِهِ فَشَکَرَتِ الْجِنُّ لِلْأَرَضَهًِْ صَنِیعَهَا فَلِأَجْلِ ذَلِکَ لَا تُوجَدُ الْأَرَضَهًُْ فِی مَکَانٍ إِلَّا وَ عِنْدَهَا مَاءٌ وَ طِینٌ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ یَعْنِی عَصَاهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ.

امام صادق ( سلیمان‌بن‌داود (روزی به یاران خود فرمود: «… من می‌خواهم فردا به قصرم بروم و در آنجا شب را به صبح برسانم و به فراز قصر بروم و به سرزمین‌های خویش بنگرم. پس به هیچ‌کسی اجازه ندهید تا نزد من آید و بدین‌وسیله روز مرا تلخ سازد». یاران سلیمان (گفتند: «اطاعت می‌کنیم». چون صبح شد، سلیمان (عصای خود را در دست گرفت و به فراز قصر خود رفت که ناگهان نگاهش به جوان خوش‌سیما و شیک‌پوشی افتاد که از یکی از گوشه‌های قصر سلیمان (خارج و نزد او آمد. چون سلیمان (او را دید به او فرمود: «تو کیستی»؟ آن جوان پاسخ داد: «من فرشته‌ی مرگ هستم». سلیمان (فرمود: «به چه منظور آمده‌ای»؟ فرشته‌ی مرگ پاسخ داد: «آمده‌ام تا تو را قبض روح کنم». سلیمان (فرمود: «مأموریت خود را انجام بده»، فرشته‌ی مرگ درحالی‌که سلیمان (بر عصای خود تکیه کرده بود، روح او را ستاند و سلیمان (تا آن اندازه که خدا خواست، بی‌جان به همان حالت که بر عصای خود تکیه داده بود، باقی ماند و مردم به او نگاه می‌کردند و گمان می‌کردند که او زنده است و [پس از گذشت زمانی طولانی] در مورد او حرف‌های مختلفی زدند و نظرات متفاوتی ارائه دادند. برخی از آنان گفتند: «سلیمان (در این روزهای بسیار، به همان حال که بر عصای خود تکیه کرده بود، باقیمانده و خسته نشده و نه چیزی خورده و نخوابیده و آبی نیز ننوشیده است. بنابراین او پروردگار ما است که ما باید او را پرستش کنیم». گروه دیگری گفتند: «سلیمان (جادوگر است و او چنین به ما می‌نمایاند که او بر عصای خود تکیه داده و ایستاده است و چشمان ما را افسون می‌کند، درحالی‌که چنین نیست». مؤمنان نیز گفتند: «سلیمان (بنده و پیامبر خداوند است و خداوند امر او را آن‌چنان که خود خواهد، تدبیر می‌کند». چون آنان اختلاف نظر پیدا کردند، خداوند عزّوجلّ موریانه را مبعوث داشت و او در عصای سلیمان (نفوذ کرد و چون داخل آن عصا را خورد، عصا شکست و سلیمان (از قصر خود به رو افتاد و اجنّه به خاطر این کار از موریانه سپاسگزاری کردند و به همین خاطر است که موریانه تنها در جایی که در آن آب و گل است یافت می‌شود و این آیه نیز به همین معنا است؛ فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ المَوْتَ مَا دَلهُمْ عَلَی مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ، یعنی عصایش را خورد. فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمهِینِ. یعنی وقتی سلیمان (افتاد، انسانها [که گمان می‌کردند، جنّیان، علم غیب دارند] فهمیدند که اگر جنیان علم غیب داشتند در طول این مدت، دچار این گرفتاری و پستی نمی‌بودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص324

بحار الأنوار، ج14، ص136/ بحار الأنوار، ج60، ص78/ علل الشرایع، ج1، ص73/ عیون أخبارالرضا (ج1، ص265/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص383؛ «بتفاوت لفظی» / نورالثقلین/ البرهان

1 -4

(سبأ/ 14)

الباقر (أَمَرَ سُلَیْمَانُ‌بْنُ‌دَاوُدَ (الْجِنَّ فَصَنَعُوا لَهُ قُبَّهًًْ مِنْ قَوَارِیرَ فَبَیْنَمَا هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فِی الْقُبَّهًِْ یَنْظُرُ إِلَی الْجِنِّ کَیْفَ یَعْمَلُونَ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَهًٌْ فَإِذَا رَجُلٌ مَعَهُ فِی الْقُبَّهًِْ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِی لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَ لَا أَهَابُ الْمُلُوکَ أَنَا مَلَکُ الْمَوْتِ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ فِی الْقُبَّهًِْ وَ الْجِنُّ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ قَالَ فَمَکَثُوا سَنَهًًْ وَ هُمْ یَدْأَبُونَ لَهُ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْأَرَضَهًَْ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ وَ هِیَ الْعَصَا فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (إِنَّ الْجِنَّ یَشْکُرُونَ الْأَرَضَهًَْ مَا صَنَعَتْ بِعَصا سُلَیْمَانَ (فَمَا تَکَادُ تَرَاهَا فِی مَکَانٍ إِلَّا وَ عِنْدَهَا مَاءٌ وَ طِینٌ.

امام باقر ( حضرت سلیمان‌بن‌داود (به جنیان امر کرد تا [کاخ و] سراپرده‌ای از بلور برایش بسازند، درحالی‌که آن‌ها سرگرم ساختن آن بودند، حضرت (در قصر خود بر عصای خود تکیه داده و به آن‌ها می‌نگریست که چگونه آن را می‌سازند و جنیان نیز هنگامی‌که توجّه سلیمان (به آن‌ها کم می‌شد او را نگاه می‌کردند. ناگهان مردی در قصر سلیمان (ظاهر گردید، سلیمان (فرمود: «کیستی»؟ آن مرد گفت: «من کسی هستم که رشوه از کسی نمی‌پذیرم و از ملوک و سلاطین ترس و وحشتی ندارم، من ملک‌الموت هستم». پس بدون درنگ درحالی‌که سلیمان (ایستاده و بر عصایش تکیه داشت و جنّیان او را می‌نگریستند روحش را قبض کرد. جنّیان یک سال درنگ نموده و در طول این مدّت برای او زحمت کشیده و خود را به سختی انداختند تا وقتی‌که خداوند عزّوجلّ، موریانه‌ای را فرستاد و آن حیوان عصای سلیمان (را خورد؛ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الإنس أَنّ الْجِنَّ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمهِینِ جنیان، به خاطر کاری که موریانه با عصای سلیمان (کرد، از او تشکّر کردند، به همین خاطر است که در هرکجا که موریانه دیده شود حتماً آب و گل نیز آنجا می‌باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص326

بحار الأنوار، ج14، ص137/ علل الشرایع، ج1، ص74

1 -5

(سبأ/ 14)

علی‌بن‌ابراهیم (لَمَّا أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی سُلَیْمَانَ (إِنَّکَ مَیِّتٌ أَمَرَ الشَّیَاطِینَ أَنْ یَتَّخِذُوا لَهُ بَیْتاً مِنْ قَوَارِیرَ وَ وَضَعُوهُ فِی لُجَّهًِْ الْبَحْرِ وَ دَخَلَهُ سُلَیْمَانُ (فَاتَّکَأَ عَلَی عَصَاهُ وَ کَانَ یَقْرَأُ الزَّبُورَ وَ الشَّیَاطِینُ حَوْلَهُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ لَا یَجْسُرُونَ أَنْ یَبْرَحُوا فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ حَانَتْ مِنْهُ الْتِفَاتَهًٌْ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ مَعَهُ فِی الْقُبَّهًِْ فَفَزِعَ مِنْهُ سُلَیْمَانُ (فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا الَّذِی لَا أَقْبَلُ الرِّشَاءَ وَ لَا أَهَابُ الْمُلُوکَ فَقَبَضَهُ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَصَاهُ سَنَهًًْ وَ الْجِنُّ یَعْمَلُونَ لَهُ وَ لَا یَعْلَمُونَ بِمَوْتِهِ حَتَّی بَعَثَ اللَّهُ الْأَرَضَهًَْ فَأَکَلَتْ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ عَلَی وَجْهِهِ تَبَیَّنَتِ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ کَانَ الْجِنُّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ کَذَا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْإِنْسَ کَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ الْجِنَّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ فَلَمَّا سَقَطَ سُلَیْمَانُ (عَلَی وَجْهِهِ عَلِمَ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ عَلِمَ

الْجِنُّ الْغَیْبَ لَمْ یَعْمَلُوا سَنَهًًْ لِسُلَیْمَانَ (وَ هُوَ مَیِّتٌ وَ یَتَوَهَّمُونَهُ حَیّاً قَالَ فَالْجِنُّ تَشْکُرُ الْأَرَضَهًَْ بِمَا عَمِلَتْ بِعَصَا سُلَیْمَانَ (وَ ذَکَرَ نَحْوَ مَا مَرَّ إِلَی قَوْلِهِ عَبْدُ اللَّهِ وَ نَبِیُّهُ وَ فِی بَعْضِ النُّسَخِ مَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ نَبِیِّهِ وَ فِی بَعْضِهَا إِنَّمَا هُوَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وقتی خداوند به سلیمان (وحی فرمود که تو [به زودی] خواهی مرد، او به شیاطین امر فرمود تا برایش قصری از شیشه ساخته و آن را در اعماق دریا قرار دادند و او وارد آب شد و بر عصای خود تکیه کرد و مشغول خواندن زبور بود و شیاطین اطراف او، به او می‌نگریستند و جرأت نداشتند که کارشان را رها کنند، درحالی‌که او چنین بود، به دقّت نگریست و ناگهان مردی را در کنار خود درون آن گنبد مشاهده کرد. سلیمان (از آن مرد ترسید و به او گفت: «تو کیستی»؟ آن مرد پاسخ داد: «من همان کسی هستم که رشوه نمی‌پذیرم و از پادشاهان هراسی ندارم». پس آن مرد که فرشته‌ی مرگ بود، سلیمان (را درحالی‌که به عصای خود تکیه داده بود، قبض روح کرد و جنیان به مدّت یک سال برای او کار می‌کردند و از اینکه او مرده بود، آگاه نبودند تا اینکه خداوند آن موریانه را مبعوث داشت و آن موریانه، عصای سلیمان (را خورد و وقتی سلیمان (به رو بر زمین افتاد، برای انسان‌ها روشن شد که اگر جنیان، علم غیب داشتند، در این عذاب خفّت‌بار، باقی نمی‌ماندند و پی می‌بردند به اینکه سلیمان (مرده است. این آیه این‌گونه نازل شده است. چرا که انسان‌ها می‌گفتند: جنیان عالم به غیب هستند. پس چون سلیمان (به رو افتاد، انسان‌ها پی بردند به اینکه اگر جنیان عالم به غیب بودند، به مدّت یک سال برای سلیمان (که مرده و بی‌جان بود، کار نمی‌کردند و او را زنده نمی‌پنداشتند. پس جنیان از موریانه به خاطر عملی که با عصای سلیمان (انجام داد سپاسگزاری نمودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص326

بحار الأنوار، ج14، ص139/ القمی، ج2، ص199؛ «ذکر نحو ما مر الی قوله… الی آخر» محذوف/ نورالثقلین؛ «بتفاوت» / البرهان؛ «بتفاوت»

1 -6

(سبأ/ 14)

الصّادق (فَکَانَ آصِفُ یُدَبِّرُ أَمْرَهُ حَتَّی دَبَّتِ الْأَرَضَهًُْ فَلَمَّا خَرَّ أَیْ سَقَطَ سُلَیْمَانُ (مَیِّتاً تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَیْ ظَهَرَتِ الْجِنُّ فَانْکَشَفَتْ لِلنَّاسِ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ مَعْنَاهُ فِی الْأَعْمَالِ الشَّاقَّهًِْ.

امام صادق ( آصف [وزیر سلیمان (بود و به دستور او] به کارها و دستورات سلیمان (رسیدگی می‌کرد، تا آنکه [درحالی‌که به عصایش تکیه زده بود، مرد و] موریانه‌ای عصای او را خورد؛ فَلَمَّا خَرَّ؛ یعنی وقتی [جنازه] سلیمان (که مرده بود، افتاد، تَبَیَّنَتِ الإنس أَنّ الْجِنَّ؛ یعنی ضعف و خاری جنیان آشکار شد و مردم فهمیدند که جنّیان اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی‌ماندند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص328

بحار الأنوار، ج60، ص54/ نورالثقلین؛ «فلما خرای سقط… الی آخر» محذوف

جنبنده‌ی زمین موریانه)

2 -1

(سبأ/ 14)

الصّادق (لَقَدْ شَکَرَتِ الشَّیَاطِینُ الْأَرَضَهًَْ حِینَ أَکَلَتْ عَصَاهًَْ سُلَیْمَانَ (حَتَّی سَقَطَ وَ قَالُوا عَلَیْکَ الْخَرَابُ وَ عَلَیْنَا الْمَاءُ وَ الطِّین، فَلَا تَکَادُ تَرَاهَا فِی مَوْضِعٍ إِلَّا رَأَیْتَ مَاءً وَ طِینا.

امام صادق ( هنگامی که آن موریانه، عصای سلیمان (را خورد و سلیمان (بر زمین افتاد، جنیان از موریانه به خاطر این عملش تشکّر کردند و گفتند: «تو خراب کن و ما، آب و گل را [که محیط مناسب زیست تو است] فراهم می‌کنیم». به خاطر همین است که، موریانه را تنها در جایی که آب و گل باشد، می‌یابی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص328

بحار الأنوار، ج61، ص51/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»

جنّ

3 -1

(سبأ/ 14)

الصّادق (الْجِنُّ کَانُوا یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ فَقَالَ الرَّجُلُ فَکَیْفَ هِیَ فَقَالَ إِنَّمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْإِنْسُ أَنْ لَوْ کَانَ الْجِنُّ یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِین.

امام صادق ( امام صادق (فرمود: «خود جنّیان می‌دانند که به علم غیب اطّلاع ندارند». فردی پرسید: «چطور»؟ امام (فرمود: «خداوند فرموده است: «هنگامی‌که بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقی نمی‌ماندند»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص328

بحار الأنوار، ج89، ص61

آیه لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمینٍ وَ شِمالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ [15]

برای قوم سبأ در محلّ سکونتشان نشانه‌ای [از قدرت الهى] بود؛ دو باغ [بزرگ با ميوه‌هاى فراوان] از راست و چپ [رودخانه‌ی عظيم و به آن‌ها گفتيم]: از روزی پروردگارتان بخورید و شکر او را به‌جا آورید، شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده [و مهربان].

1

(سبأ/ 15)

علی‌بن‌ابراهیم (لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ قَالَ فَإِنَّ بَحْراً کَانَ مِنَ الْیَمَنِ وَ کَانَ سُلَیْمَانُ (أَمَرَ جُنُودَهُ أَنْ یُجْرُوا لَهُمْ (لَهُ) خَلِیجاً مِنَ الْبَحْرِ الْعَذْبِ إِلَی بِلَادِ الْهِنْدِ فَفَعَلُوا ذَلِکَ وَ عَقَدُوا لَهُ عُقْدَهًًْ عَظِیمَهًًْ مِنَ الصَّخْرِ وَ الْکِلْسِ حَتَّی یُفِیضَ عَلَی بِلَادِهِمْ وَ جَعَلُوا لِلْخَلِیجِ مَجَارِیَ وَ کَانُوا إِذَا أَرَادُوا أَنْ یُرْسِلُوا مِنْهُ الْمَاءَ أَرْسَلُوهُ بِقَدْرِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ وَ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمَالٍ عَنْ مَسِیرَهًِْ عَشَرَهًِْ أَیَّامٍ فِیمَنْ یَمُرُّ لَا تَقَعُ عَلَیْهِ الشَّمْسُ مِنِ

الْتِفَافِهَا فَلَمَّا عَمِلُوا بِالْمَعَاصِی وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ نَهَاهُمُ الصَّالِحُونَ فَلَمْ یَنْتَهُوا بَعَثَ اللَّهُ عَلَی ذَلِکَ السَّدِّ الْجُرَذَ وَ هِیَ الْفَأْرَهًُْ الْکَبِیرَهًُْ فَکَانَتْ تَقْلَعُ الصَّخْرَهًَْ الَّتِی لَا یَسْتَقِلُّهَا الرَّجُلُ وَ تَرْمِی بِهَا فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ قَوْمٌ مِنْهُمْ هَرَبُوا وَ تَرَکُوا الْبِلَادَ فَمَا زَالَ الْجُرَذُ تَقْلَعُ الْحَجَرَ حَتَّی خَرَّبُوا ذَلِکَ السَّدَّ فَلَمْ یَشْعُرُوا حَتَّی غَشِیَهُمُ السَّیْلُ وَ خَرَّبَ بِلَادَهُمْ وَ قَلَعَ أَشْجَارَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمال إِلَی قَوْلِهِ سَیْلَ الْعَرِمِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (لَقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِینٍ وَ شِمالٍ، دریایی در یمن بود و حضرت سلیمان (به لشکریان خود دستور داد تا برای او، از آن دریا که آب گوارایی داشت تا سرزمین هند، خلیجی احداث کنند. آنان چنین کردند و بر سر راه آن، سدّ بزرگی از صخره و ساروج درست کردند تا آب در آن پر شده و به سرزمینشان بریزد و برای آن خلیج کانال‌هایی قرار دادند و هرگاه می‌خواستند که از راه آن، آب بفرستند، به‌اندازه‌ی نیاز خودشان آب را گسیل می‌داشتند و برای آنان در دوطرف راست و چپ، دو باغ بود که در مسیری که پیمودن آن ده روز طول می‌کشید، قرار داشت و آن باغ چنان از درختان و گیاهان پوشیده شده بود که اگر کسی از آن عبور می‌کرد، نور خورشید به او نمی‌رسید؛ امّا چون آنان مرتکب معصیت شدند و از فرمان پروردگارشان سرکشی نمودند و افراد صالح، آنان را نهی نموده، امّا به حرف آنان گوش نکردند، خداوند، جُرَذ که موش بزرگی بود را به‌سوی آن سدّ فرستاد و آن موش، صخره‌هایی که یک مرد قادر به کندن آن نیست را از جا می‌کند و آن را پرتاب می‌نمود. پس چون آن قوم، این صحنه را دیدند، گریختند و سرزمین خود را ترک گفتند. پس آن موش همچنان سنگ‌ها را می‌کند تا آنکه آن سدّ را تخریب نمود و درحالی‌که اطلاع نداشتند، سیل آنان را در برگرفت و سرزمینشان را از بین برد و درختان آنان را از جا کند و این همان است که فرمود: لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٍ وَ شِمَالٍ… سَیْلَ الْعَرِمِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص328

بحار الأنوار، ج14، ص143/ القمی، ج2، ص199/ نورالثقلین؛ «و هو قوله لقدکان لسباء… الی آخر» محذوف/ البرهان

2

(سبأ/ 15)

الرّسول (عَنْ فَرْوَهًَْ بْنِ مُسَیْکٍ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (عَنْ سَبَإٍ أَ رَجُلٌ هُوَ أَمِ امْرَأَهًٌْ فَقَالَ هُوَ رَجُلٌ مِنَ الْعَرَبِ وُلِدَ لَهُ عَشَرَهًٌْ تَیَامَنَ مِنْهُمْ سِتَّهًٌْ وَ تَشَاءَمَ مِنْهُمْ أَرْبَعَهًٌْ فَأَمَّا الَّذِینَ تَیَامَنُوا فَالْأَزْدُ وَ کِنْدَهًُْ وَ مَذْحِجٌ وَ الْأَشْعَرُونَ وَ الْأَنْمَارُ وَ حِمْیَرٌ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَا أَنْمَارٌ قَالَ الَّذِینَ مِنْهُمْ خَثْعَمٌ وَ بَجِیلَهًُْ وَ أَمَّا الَّذِینَ تَشَاءَمُوا فَعَامِلَهًُْ وَ جُذَامُ وَ لَحْمٌ وَ غَسَّان.

پیامبر ( فروهًْ‌بن‌مسیک نقل می‌کند: از رسول خدا (درباره‌ی [پادشاه قوم] سبأ پرسیدم: «آیا مرد بود یا زن»؟ فرمود: «او مردی بود از نژاد عرب که ده فرزند به دنیا آورد. شش نفر از آن‌ها خوش یُمن و چهارنفرشان شوم بودند. آن‌هایی که خوش یُمن بودند، عبارتند از؛ ازد، کنده، مذحج، اشعرون، انمار و حمیر». مردی از میان جمعیّت گفت: «انمار کیست»؟ فرمود: «کسانی هستند که خثعم و بجیله از آن‌ها هستند و آن‌هایی که شوم بودند عبارتند از؛ عامله و جذام و لخم و غسان».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص330

بحار الأنوار، ج70، ص335/ نورالثقلین

آیه فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْ‌ءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلیلٍ [16]

امّا آن‌ها [از خدا] روی‌گردان شدند و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم و دو باغ [پر بركت]شان را به دو باغ [بى‌ارزش] با میوه‌های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدّل ساختیم.

آیه ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ [17]

این کیفر را به خاطر کفرانشان به آن‌ها دادیم و آیا ما کسی جز افراد کفران‌کننده را مجازات می‌کنیم؟!

1

(سبأ/ 17)

علی‌بن‌ابراهیم (قَوْلِهِ سَیْلَ الْعَرِمِ أَیِ الْعَظِیمِ الشَّدِیدِ وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ هُوَ أُمُّ غَیْلَانَ وَ أَثْلٍ قَالَ هُوَ نَوْعٌ مِنَ الطَّرْفَاءِ وَ شَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ* ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ، یعنی سیل بزرگ و شدید. وَ بَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَی أُکُلٍ خَمْطٍ، که منظور خار مغیلان است وَ أَثْلٍ، که نوعی درخت گز می‌باشد. وَ شَیْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍ* ذَلِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُوا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص330

بحار الأنوار، ج14، ص143/ القمی، ج2، ص199

2

(سبأ/ 17)

الصّادق (سَأَلَ رَجُلٌ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ الْآیَهًَْ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَانَتْ لَهُمْ قُرًی مُتَّصِلَهًٌْ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ أَنْهَارٌ جَارِیَهًٌْ وَ أَمْوَالٌ ظَاهِرَهًٌْ فَکَفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَیَّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِیَهًِْ اللَّهِ فَغَیَّرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَهًٍْ وَ إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ فَغَرَّقَ قُرَاهُمْ وَ خَرَّبَ دِیَارَهُمْ وَ ذَهَبَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَلَهُمْ مَکَانَ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَواتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ ثُمَّ قَالَ ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ.

امام صادق ( آن‌ها جماعتی بودند که آبادی‌های متّصل به هم داشتند در آن آبادی‌ها نهرها و رودخانه‌ها جاری بود و مال‌های زیادی هم داشتند که از آن‌ها استفاده می‌کردند، آن جماعت به نعمت‌های خداوند کافر شدند و از متابعت خداوند دست کشیدند و اخلاق خود را تغییر دادند، خداوند متعال هم زندگی آن‌ها را تغییر داد و خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملّتی] را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! (رعد/11) بنابراین خداوند سیل بنیان‌کنی برای آن قوم فرستاد که آبادی‌های آن‌ها را غرق کرد و خانه‌های آن‌ها را خراب نمود، اموال و هستی آنان را با خود برد و به‌جای آن دو باغ پُر از میوه‌های گوناگون دو باغ دیگر به آن‌ها داد؛ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَی أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیلٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص330

بحار الأنوار، ج70، ص334/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص314/ بحار الأنوار، ج14، ص144؛ «بتفاوت لفظی» / نورالثقلین؛ «من عافیهًْ الله فغیر الله… ما بأنفسهم» محذوف و «ففرق» بدل «فغرق»

3

(سبأ/ 17)

امیرالمؤمنین (یَسْتَجْمِعُ هَؤُلَاءِ لِشَرِّ یَوْمٍ لِبَنِی أُمَیَّهًَْ کَمَا یَجْمَعُ قَزَعَ الْخَرِیفِ یُؤَلِّفُ اللَّهُ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَجْعَلُهُمْ رُکَاماً کَرُکَامِ السَّحَابِ، ثُمَّ یَفْتَحُ لَهُمْ أَبْوَاباً یَسِیلُونَ مِنْ مُسْتَشَارِهِمْ کَسَیْلِ الْجَنَّتَیْنِ سَیْلِ الْعَرِم حَیْثُ بَعَثَ عَلَیْهِ فَأْرَهًًْ فَلَمْ تَثْبُتْ عَلَیْهِ أَکَمَهًٌْ وَ لَمْ یَرُدَّ سَنَنَهُ رَصُّ طَوْرٍ یُذَعْذِعُهُمُ اللَّهُ فِی بُطُونِ أَوْدِیَهًٍْ ثُمَّ یَسْلُکُهُمْ یَنابِیعَ فِی الْأَرْضِ یَأْخُذُ بِهِمْ مِنْ قَوْمٍ حُقُوقَ قَوْمٍ وَ یُمَکِّنُ مِنْ قَوْمٍ لِدِیَارِ قَوْمٍ تَشْرِیداً لِبَنِی أُمَیَّهًَْ.

امام علی ( ستایش مخصوص اوست، این‌ها را همانگونه که پاره‌های ابرها در فصل پاییز به هم می‌پیوندند به زودی گرد هم می‌آورد تا بنی امیّه را به بدترین روزشان بنشانند و خداوند در میان آنان الفت اندازد و آن‌ها را چون ابرهای متراکم پشت در پشت هم قرار می‌دهد سپس برای آن‌ها درهایی بگشاید تا مانند سیل از محل خیزششان جاری شوند؛ همچون سیل دو باغ مردم سبأ، سیلی ویرانگر به طوری که کوه‌ها را با خود ببرد و هیچ تپه‌ای در برابرش مقاومت نکرده و راهش را کج نکند و خدا آن گروه را درمیان درّه‌ها و رودخانه‌ها پراکنده می‌نماید سپس چون چشمه‌های خروشان در نواحی گوناگون زمین جاری می‌سازد تا به وسیله آنان حق از دست رفته‌ی گروهی از مردم را از گروهی دیگر بستاند و در شهرها جمعی را جایگزین جمعی دیگر سازد تا بدین وسیله بنی امیه آواره شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص332

بحار الأنوار، ج36، ص555/ نورالثقلین

4

(سبأ/ 17)

ابن‌عبّاس (الْخَمْطُ هُوَ الْأَرَاکُ وَ قِیلَ: هُوَ شَجَرُ الغَضَا، وَ قِیلَ: هُوَ کُلُّ شَجَرٍ لَهُ شَوْکٌ. وَ الْأَثْلُ الطَّرْفَاءُ.

ابن‌عبّاس ( خَمْطٍ؛ همان درخت اراک است [که از چوب آن مسواک می‌سازند] و گفته شده: آن (خَمْطٍ) درخت مویز است و گفته شده: هر درختی است که خار دارد و اثل همان درخت گز است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص332

مرآهًْ العقول، ج9، ص422

آیه وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتی بارَکْنا فی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فیهَا السَّیْرَ سیرُوا فی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ [18]

و میان آن‌ها و شهرهایی که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکاری [بر سر راهشان] قرار دادیم و سفر در میان آن‌ها را به‌طور متناسب [با فاصله‌ی نزديك] مقرّر داشتیم، [و به آنان گفتيم]: شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنی [كامل] سفر کنید.

1

(سبأ/ 18)

الباقر (دَخَلَ قَتَادَهًُْ‌بْنُ‌دِعَامَهًَْ عَلَی أَبِی‌جَعْفَرٍ (فَقَالَ یَا قَتَادَهًُْ أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ فَقَالَ هَکَذَا یَزْعُمُونَ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (بَلَغَنِی أَنَّکَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ قَتَادَهًُْ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (بِعِلْمٍ تُفَسِّرُهُ أَمْ بِجَهْلٍ قَالَ لَا بِعِلْمٍ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (فَإِنْ کُنْتَ تُفَسِّرُهُ بِعِلْمٍ فَأَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَسْأَلُکَ قَالَ قَتَادَهًُْ سَلْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی سَبَإٍ وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ قَتَادَهًُْ ذَلِکَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ حَلَالٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یُرِیدُ هَذَا الْبَیْتَ کَانَ آمِناً حَتَّی یَرْجِعَ إِلَی أَهْلِهِ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (نَشَدْتُکَ اللَّهَ یَا قَتَادَهًُْ هَلْ تَعْلَمُ أَنَّهُ قَدْ یَخْرُجُ الرَّجُلُ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ حَلَالٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یُرِیدُ هَذَا الْبَیْتَ فَیُقْطَعُ عَلَیْهِ الطَّرِیقُ فَتُذْهَبُ نَفَقَتُهُ وَ یُضْرَبُ مَعَ ذَلِکَ ضَرْبَهًًْ فِیهَا اجْتِیَاحُهُ قَالَ قَتَادَهًُْ اللَّهُمَّ نَعَمْ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ إِنْ کُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِکَ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ وَ إِنْ کُنْتَ قَدْ أَخَذْتَهُ مِنَ الرِّجَالِ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ ذَلِکَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ بِزَادٍ وَ رَاحِلَهًٍْ وَ کِرَاءٍ حَلَالٍ یَرُومُ هَذَا الْبَیْتَ عَارِفاً بِحَقِّنَا یَهْوَانَا قَلْبُهُ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهًًْ

مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ لَمْ یَعْنِ الْبَیْتَ فَیَقُولَ إِلَیْهِ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ دَعْوَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (الَّتِی مَنْ هَوَانَا قَلْبُهُ قُبِلَتْ حَجَّتُهُ وَ إِلَّا فَلَا یَا قَتَادَهًُْ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ کَانَ آمِناً مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَالَ قَتَادَهًُْ لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ لَا فَسَّرْتُهَا إِلَّا هَکَذَا فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَیْحَکَ یَا قَتَادَهًُْ إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ.

امام باقر ( قتادهًْ‌بن‌دعامه نزد امام باقر (آمد و حضرت (به او فرمود: «ای قتاده! آیا تو فقیه مردم بصره هستی»؟ قتاده پاسخ داد: «این‌گونه می‌گویند». امام باقر (فرمود: «به من خبر رسیده که تو قرآن را تفسیر می‌کنی، آیا این حقیقت دارد»؟ قتاده پاسخ داد: «آری»! امام باقر (فرمود: «تفسیر تو از روی دانش است یا از روی جهل»؟ قتاده پاسخ داد: «خیر! بلکه از روی دانش است». امام باقر (فرمود: «پس اگر از روی دانش قرآن را تفسیر می‌کنی، من سؤال می‌کنم و تو [جواب بده]». قتاده عرض کرد: «بپرسید». حضرت (فرمود: «تفسیر این آیه از سوره‌ی سبأ را به من بگو که خداوند در آن می‌فرماید: وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ». قتاده پاسخ داد: «منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایه‌ی حلال از خانه‌ی خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج می‌شود که از هرگونه دزدی و غارتی در امان می‌ماند تا آنکه به‌سوی خانواده‌اش بازگردد». امام باقر (فرمود: «ای قتاده! تو را به خداوند سوگند می‌دهم! آیا احتمال نمی‌دهی که فردی به همراه توشه‌ی حلال، شتر و کرایه‌ی حلال از خانه‌ی خود به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج شود، امّا دست‌خوش راهزنان قرار گیرد و توشه‌ی راه او از بین رود و یا حتّی ضربه‌ای بخورد که از آن ضربه بمیرد»؟! قتاده پاسخ داد: «بله! چنین است». امام باقر (فرمود: «وای بر توای قتاده! اگر قرآن را تفسیر به رأی کنی، نابود می‌شوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود می‌کنی و اگر تفسیر قرآن را از آن مردان (افرادی غیر از اهل بیت () گرفته‌ای، باز هم نابود می‌شوی و دیگران را نیز به همراه خود نابود می‌کنی. وای بر توای قتاده! منظور از این آیه، کسی است که به همراه توشه، شتر و کرایه‌ی حلال به قصد این خانه (بیت الله الحرام) خارج می‌شود، درحالی‌که به حقّ ما آگاه است و دل او لبریز از عشق ماست. چنانکه خداوند عزّوجلّ فرمود: تو دل‌های گروهی از مردم را متوجّه آن‌ها ساز. (ابراهیم/37) و منظور خداوند از این آیه، بیت الحرام نبوده است و اگر قصد او بیت الحرام بود، کلمه‌ی إلیه را [به صورت مفرد] می‌آورد. به خداوند سوگند! منظور از دعای ابراهیم (ما بوده‌ایم و هرکس که عشق ما در دلش باشد، حجّش پذیرفته می‌شود وگرنه پذیرفته نمی‌شود. ای قتاده! پس اگر کسی این‌گونه باشد (عشق ما در قلب او باشد)، از عذاب جهنّم در روز قیامت در امان خواهد بود». قتاده گفت: «حتماً تفسیر آیه همین‌گونه است. به خداوند سوگند! من این آیه را جز به این شکل تفسیر نمی‌کنم». امام باقر (فرمود: «وای بر توای قتاده! تنها، کسی که مخاطب قرآن است، قرآن را می‌شناسد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص332

الکافی، ج8، ص311/ بحار الأنوار، ج46، ص349/ بحار الأنوار، ج24، ص237/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص251؛ «یأم» بدل «یروم» و «قال قتادهًْ لاجرم و الله… الی آخر» محذوف/ نورالثقلین؛ «تفاوت لفظی» / البرهان

2

(سبأ/ 18)

المهدی (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمَدَانِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی صَاحِبِ‌الزَّمَانِ (أَنَّ أَهْلَ بَیْتِی یُؤْذُونِی وَ یُقَرِّعُونِی بِالْحَدِیثِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِکَ (أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ فَکَتَبَ (وَیْحَکُمْ مَا تَقْرَءُونَ مَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَهًًْ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَی الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا وَ أَنْتُمُ الْقُرَی الظَّاهِرَهًُْ.

امام مهدی ( محمّدبن‌صالح همدانی گوید: به حضرت صاحب الزّمان (نامه نوشته و عرض کردم: «اهل بیت من، مرا مورد آزار قرار می‌دهند و به خاطر حدیثی که از پدران شما (روایت شده و آن‌ها در آن حدیث گفتند: خادمان ما و کسانی که به امور ما سر و سامان می‌بخشند، بدترین خلق خداوند هستند، مرا مورد سرزنش قرار می‌دهند». حضرت (در جواب نامه‌ام نوشت: «وای بر شما! آیا سخن خداوند که فرمود: وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً را نمی‌خوانید؟ به خداوند سوگند! منظور از آبادی‌هایی که خداوند به آنان برکت داده بود، ما (اهل بیت) هستیم و منظور از آبادی‌های آشکار، شما هستید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص334

بحار الأنوار، ج51، ص343/ بحار الأنوار، ج53، ص184/ إعلام الوری، ص453/ الغیبهًْ للطوسی، ص345/ کمال الدین، ج2، ص483/ منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص137؛ «تفاوت لفظی» / وسایل الشیعهًْ، ج27، ص151/ نورالثقلین/ البرهان

3

(سبأ/ 18)

الصّادق (عَنْ شُعَیْبِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوحَنِیفَهًْ فَسَلَّمَ عَلَی أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (فَرَدَّ ثُمَّ قَالَ… أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ الْعِرَاقِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَا تُفْتِیهِمْ قَالَ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّهًِْ نَبِیِّهِ قَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ تَعْرِفُ کِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ وَ لَقَدْ ادَّعَیْتَ عِلْماً وَیْلَکَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْکِتَابِ الَّذِینَ أُنْزِلَ عَلَیْهِمْ وَیْلَکَ وَ لَا هُوَ إِلَّا عِنْدَ الْخَاصِّ مِنْ ذُرِّیَّهًِْ نَبِیِّنَا (وَ مَا وَرَّثَکَ اللَّهُ مِنْ کِتَابِهِ حَرْفاً فَإِنْ کُنْتَ کَمَا تَقُولُ وَ لَسْتَ کَمَا تَقُولُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًَْ أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ أَحْسَبُهُ مَا بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ فَالْتَفَتَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (إِلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ تَعْلَمُونَ أَنَّ النَّاسَ یُقْطَعُ عَلَیْهِمْ بَیْنَ الْمَدِینَهًِْ وَ مَکَّهًَْ فَتُؤْخَذُ أَمْوَالُهُمْ وَ لَا یَأْمَنُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ یُقْتَلُونَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَسَکَتَ أَبُوحَنِیفَهًَْ فَقَالَ یَا أَبَاحَنِیفَهًَْ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً أَیْنَ ذَلِکَ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ الْکَعْبَهًُْ قَالَ أَ فَتَعْلَمُ أَنَّ الْحَجَّاجَ‌بْنَ‌یُوسُفَ حِینَ وَضَعَ الْمَنْجَنِیقَ عَلَی ابْنِ الزُّبَیْرِ فِی الْکَعْبَهًِْ فَقَتَلَهُ کَانَ آمِناً فِیهَا قَالَ فَسَکَت ثُمَّ قَنَّعَ رَأْسَهُ وَ خَرَجَ فَقَالَ… أَبُوبَکْرٍ الْحَضْرَمِیُّ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْجَوَابُ فِی الْمَسْأَلَتَیْنِ الْأَوَّلَتَیْنِ فَقَالَ یَا أَبَابَکْرٍ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ مَعَ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً فَمَنْ بَایَعَهُ وَ دَخَلَ مَعَهُ وَ مَسَحَ عَلَی یَدِهِ وَ دَخَلَ فِی عَقْدِ أَصْحَابِهِ کَانَ آمِناً.

امام صادق ( شعیب‌بن‌انس به نقل از عدّه‌ای از اصحاب امام صادق (می‌گوید: نزد امام صادق (بودم که ابوحنیفه وارد شد و بر امام صادق (سلام کرد. … فرمود: «تو فقیه اهل عراق هستی»؟ عرض کرد: «بلی». حضرت فرمود: «برای ایشان با چه مدرکی فتوی می‌دهی»؟ عرض کرد: «با کتاب خدا و سنّت پیامبرش (». حضرت فرمود: «ای ابو حنیفه، به کتاب خدا آگاه و عالم هستی، آن طور که باید آگاه باشی؟ آیا آگاه و واقف می‌باشی، یا ناسخ و منسوخش را می‌دانی»؟ عرض کرد: «بلی». حضرت فرمود: «ای ابوحنیفه، ادّعای علم نمودی، وای بر تو! خداوند متعال این علم را فقط در بین اهل قرآن که آن را بر ایشان نازل کرده قرار داده. وای بر تو! این علم صرفاً نزد افراد خاص از ذریّه پیامبر (بوده و از آن یک حرف هم خدا به تو تعلیم نفرموده، و اگر آن طور که ادّعا می‌کنی هستی، که نیستی، مرا از فرموده حق عزّوجلّ: سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ خبر ده که این ده‌ها و شهرها در کدام نقطه زمین بودند»؟ ابو حنیفه گفت: «تصور می‌کنم بین مکّه و مدینه بودند». امام (به اصحابش نگریست و فرمود: «شما می‌دانید که در بین مدینه و مکّه راه امن نبوده و قُطّاع الطّریق در اینجا راه را بر مسافرین می‌بستند و اموالشان را به یغما می‌بردند و آن‌ها هیچ بر نفوس خود اطمینانی نداشته و چه بسا که کشته می‌شدند، پس مقصود حق عزّوجلّ این ده و شهرها نمی‌باشد». اصحاب عرض کردند: «بلی همین طور است که شما می‌فرمایید». ابوحنیفه ساکت شد. پس از آن، حضرت فرمود: «ای ابوحنیفه، مرا از فرموده‌ی حق عزّوجلّ: هرکس داخل آن [خانه‌ی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/97) خبر ده که این مکان کدام جای زمین می‌باشد»؟ ابوحنیفه گفت: «مراد کعبه است». امام (فرمود: «آیا می‌دانی حجّاج‌بن‌یوسف در کعبه منجنیق قرار داد و ابن زبیر را کشت؟ پس چطور ابن زبیر در امان قرار نگرفت»؟ ابو حنیفه ساکت شد… ابوبکر حضرمی گفت: «فدایت شوم! جواب آن دو سؤال چیست»؟ فرمود: «ای ابوبکر! سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ این (سفر ایمن) همراه قائم (ما اهل بیت (صورت می‌گیرد و امّا این کلام او: هرکس داخل آن [خانه‌ی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/97). کسی است که با او (قائم ما () بیعت کند و با او داخل [کعبه] شود و دست روی دست او بگذارد و در شمار اصحاب او داخل شود، [آن شخص] ایمن است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص334

بحار الأنوار، ج10، ص214/ بحار الأنوار، ج24، ص236/ الاحتجاج، ج2، ص360؛ «بتفاوت» / علل الشرایع، ج1، ص89/ نورالثقلین/ البرهان

4

(سبأ/ 18)

الصّادق (دَخَلَ النُّعْمَانُ عَلَی الصَّادِقِ (فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: مُفْتِی الْعِرَاقِ. قَالَ: بِمَا تُفْتِیَ؟ قَالَ: بِکِتَابِ اللَّهِ. قَالَ: هَلْ تَعْرِفُ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ مُحْکَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَقَوْلُهُ تَعَالَی وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ أَیُّ مَوْضِعٍ هِیَ؟ قَالَ: بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ. فَقَالَ: وَ مَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِناً مَا هُوَ؟ قَالَ: بَیْتُ اللهِ الْحَرَامُ. فَأَنْشَدَ (جُلَسَائَهُ هَلْ تَعْلَمُونَ عَدَمَ الْأَمْنِ عَنِ النَّفْسِ وَ الْمَالِ بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ وَ عَدَمَ أَمْنِ ابْنِ الزُّبَیْرِ وَ ابْنِ جُبَیْرٍ فِی الْبَیْتِ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ أَبُو حَنِیفَهًَْ: لَیْسَ لِی عِلْمٌ بِالْکِتَابِ.

امام صادق ( نعمان (ابوحنیفه) بر امام صادق (وارد شد… فرمود: «تو کیستی»؟ گفت: «مرجع و فقیه عراق هستم». فرمود: «منبع فتوای تو چیست»؟ گفت: «براساس کتاب خدا». فرمود: «آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را می‌شناسی». گفت: «آری»! فرمود: «درباره‌ی این کلام خداوند متعال که می‌فرماید: وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ، آن (محلّ امن) کدام مکان است»؟ گفت: «میان مکّه و مدینه». فرمود: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً؛ هرکس داخل آن [خانه‌ی خدا] شود در امان خواهد بود. (آل عمران/97). آن (مکان امن) چیست»؟ گفت: «بیت الحرام (کعبه)». [امام (] همنشینانش را قسم داد که آیا به نظر شما محلّ بین مکه و مدینه، نسبت به جان و مال، ایمن است و پسر زبیر و پسر جبیر در خانه‌ی خدا در امان بودند [و در خانه‌ی خدا کشته نشدند]»؟ گفتند: «آری! [می‌دانیم]». ابوحنیفه گفت: «من هیچ علمی به کتاب خدا ندارم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص336

الصراط المستقیم، ج3، ص211

5

(سبأ/ 18)

الباقر (عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ: أَتَی الْحَسَنُ‌الْبَصْرِیُّ أَبَاجَعْفَرٍ (فَقَالَ جِئْتُکَ لِأَسْأَلَکَ عَنْ أَشْیَاءَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (أَ لَسْتَ فَقِیهَ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ قَالَ قَدْ یُقَالُ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (هَلْ بِالْبَصْرَهًِْ أَحَدٌ تَأْخُذُ عَنْهُ قَالَ لَا قَالَ فَجَمِیعُ أَهْلِ الْبَصْرَهًِْ یَأْخُذُونَ عَنْکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (سُبْحَانَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَلَّدْتَ عَظِیماً مِنَ الْأَمْرِ بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ فَمَا أَدْرِی أَ کَذَاکَ أَنْتَ أَمْ یُکْذَبُ عَلَیْکَ قَالَ مَا هُوَ قَالَ زَعَمُوا أَنَّکَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْعِبَادَ فَفَوَّضَ إِلَیْهِمْ أُمُورَهُمْ قَالَ فَسَکَتَ الْحَسَنُ فَقَالَ أَ فَرَأَیْتَ مَنْ قَالَ اللَّهُ لَهُ فِی کِتَابِهِ إِنَّکَ آمِنٌ هَلْ عَلَیْهِ خَوْفٌ بَعْدَ هَذَا الْقَوْلِ فَقَالَ الْحَسَنُ لَا فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (إِنِّی أَعْرِضُ عَلَیْکَ آیَهًًْ وَ أُنْهِی إِلَیْکَ خَطْباً وَ لَا أَحْسَبُکَ إِلَّا وَ قَدْ فَسَّرْتَهُ عَلَی غَیْرِ وَجْهِهِ فَإِنْ کُنْتَ فَعَلْتَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ فَقَالَ لَهُ مَا هُوَ قَالَ أَ رَأَیْتَ حَیْثُ یَقُولُ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ یَا حَسَنُ بَلَغَنِی أَنَّکَ أَفْتَیْتَ النَّاسَ فَقُلْتَ هِیَ مَکَّهًُْ فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (فَهَلْ یُقْطَعُ عَلَی مَنْ حَجَّ مَکَّهًَْ وَ هَلْ یَخَافُ أَهْلُ مَکَّهًَْ وَ هَلْ تَذْهَبُ أَمْوَالُهُمْ فَمَتَی یَکُونُونَ آمِنِینَ بَلْ فِینَا ضَرَبَ اللَّهُ الْأَمْثَالَ فِی الْقُرْآنِ فَنَحْنُ الْقُرَی الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ أَقَرَّ بِفَضْلِنَا حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ یَأْتُونَا فَقَالَ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها أَیْ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ شِیعَتِهِمُ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُریً ظاهِرَهًًْ وَ الْقُرَی الظَّاهِرَهًُْ الرُّسُلُ وَ النَّقَلَهًُْ عَنَّا إِلَی شِیعَتِنَا وَ فُقَهَاءُ شِیعَتِنَا إِلَی شِیعَتِنَا وَ قَوْلُهُ وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ فَالسَّیْرُ مَثَلٌ لِلْعِلْمِ سِیرُوا بِهِ لَیالِیَ وَ أَیَّاماً مَثَلٌ لِمَا یَسِیرُ مِنَ الْعِلْمِ فِی اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ عَنَّا إِلَیْهِمْ فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ الْأَحْکَامِ آمِنِینَ فِیهَا إِذَا أَخَذُوا مِنْ مَعْدِنِهَا الَّذِی أُمِرُوا أَنْ یَأْخُذُوا مِنْهُ آمِنِینَ مِنَ الشَّکِّ وَ الضَّلَالِ وَ النُّقْلَهًِْ مِنَ الْحَرَامِ إِلَی الْحَلَالِ لِأَنَّهُمْ أَخَذُوا الْعِلْمَ مِمَّنْ وَجَبَ لَهُمْ بِأَخْذِهِمْ إِیَّاهُ عَنْهُمُ الْمَغْفِرَهًَْ لِأَنَّهُمْ أَهْلُ مِیرَاثِ الْعِلْمِ مِنْ آدَمَ (إِلَی حَیْثُ انْتَهَوْا ذُرِّیَّهًٌْ مُصْطَفَاهًٌْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ فَلَمْ یَنْتَهِ الِاصْطِفَاءُ إِلَیْکُمْ بَلْ إِلَیْنَا انْتَهَی وَ نَحْنُ تِلْکَ الذُّرِّیَّهًُْ لَا أَنْتَ وَ لَا أَشْبَاهُکَ یَا حَسَنُ.

امام باقر (علیه السلام) - ابوحمزه ثمالی گوید: حسن بصری خدمت حضرت باقر (علیه السلام) رسیده، گفت: «آمده‌ام از شما درباره‌ی کتاب خدا چند سؤال نمایم». حضرت باقر (به او فرمود: «مگر تو فقیه اهل بصره نیستی»؟! گفت: «چنین می‌گویند». فرمود: «آیا در بصره کسی هست که تو از او استفاده کنی»؟ گفت: «نه»! فرمود: «پس تمام اهالی بصره از معلومات تو استفاده می‌کنند»؟ گفت: «بلی»! فرمود: «سبحان اللَّه! عهده‌دار کار بزرگی شده‌ای، از تو مطلبی را شنیده‌ام، نمی‌دانم راست گفته‌اند یا دروغ»!؟ پرسید: «چه مطلبی»؟ فرمود: «می‌گویند؛ تو مدّعی هستی خداوند مردم را آفریده و کارهای آن‌ها را به خودشان واگذارده». حسن بصری ساکت شد. فرمود: «کسی که خدا در کتاب خود به او بگوید تو در امانی، آیا پس از این وعده خوف و وحشتی برای او هست»؟ حسن بصری گفت: «نه»! حضرت باقر (فرمود: «اینک من یک آیه از قرآن را برای تو می‌خوانم، می‌دانم تو برخلاف واقع آن را تفسیر خواهی کرد، اگر چنین کنی خود و دیگران را به هلاکت انداخته‌ای». پرسید: «کدام آیه»؟ فرمود: «بگو ببینم معنی این آیه چیست؛ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ شنیده‌ام تو به مردم گفته‌ای آن شهر مکّه است»؟ فرمود: «آیا کسانی که قصد حجّ داشته‌اند تاکنون در بین راه مکّه آن‌ها را دزد نزده است و آیا اهل مکّه ترس و وحشت ندارند و اموال آن‌ها را نمی‌برند، پس چطور در امان هستند؟ این مثال را خدا در قرآن درباره‌ی ما فرموده؛ ما آن قریه‌هایی هستیم که خداوند برکت در آن‌ها قرار داده، این است معنی فرموده‌ی خدا، هرکس اقرار به مقام ما داشته باشد همان‌طوری که خداوند آن‌ها را امر کرده که به جانب ما رو آورند فرموده: وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها یعنی بین آن‌ها و بین شیعیانشان، روستاهایی که پربرکت هستند و روستاهایی نمایان هستند، قرار دادیم و منظور از قُریً ظاهِرَةً؛ پیک‌ها و ناقلین علوم ما به شیعیانمان و دانشمندان شیعه هستند که به شیعیان تعلیم می‌دهند. و قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ؛ که من-ظور از س-یر و حرکت، انتقال علم است [ازما به شیعیانمان] و منظور از لَیالِیَ وَ أَیَّاماً این است که در شب‌ها و روزها از جانب ما علم به‌سوی آن‌ها می‌رسد، علم حلال و حرام و فرایض و احکام زمانی‌که از معدن دانش که دستور استفاده از آن داده شده استفاده کنند از شک و گمراهی و افتادن از حرام به حلال ایمن هستند. زیرا علم را از کسانی استفاده نموده‌اند که با این استفاده، شایسته‌ی مغفرت و آمرزش می‌شوند، چون آن‌ها اهل میراث علم از زمان آدم (هستند تا زمانی‌که به ایشان منتهی شده، نژادی برگزیده که با یکدیگر پیوسته‌اند، این برگزیدگی به شما نرسیده، بلکه مختصّ به ما است، ما همان نژاد هستیم نه تو و اشخاصی شبیه تو، ای حسن»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص336

بحار الأنوار، ج24، ص232/ الاحتجاج، ج2، ص327؛ «بالمعرفهًْ» بدل «المغفرهًْ» / نورالثقلین/ البرهان

6

(سبأ/ 18)

السجّاد (دَخَلَ قَاضٍ مِنْ قُضَاهًِْ أَهْلِ الْکُوفَهًِْ عَلَی عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (فَقَالَ لَهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ لَهُ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَبْلَکُمْ بِالْعِرَاقِ قَالَ یَقُولُونَ إِنَّهَا مَکَّهًُْ قَالَ وَ هَلْ رَأَیْتَ السَّرَقَ فِی مَوْضِعٍ أَکْثَرَ مِنْهُ بِمَکَّهًَْ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ إِنَّمَا عَنَی الرِّجَالَ قَالَ وَ أَیْنَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَسْمَعُ إِلَی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ وَ قَالَ وَ تِلْکَ الْقُری أَهْلَکْناهُمْ وَ قَالَ وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِی‌ها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِی‌ها فَلْیَسْأَلِ الْقَرْیَهًَْ أَوِ الرِّجَالَ وَ الْعِیرَ قَالَ وَ تَلَا (آیَاتٍ فِی هَذَا الْمَعْنَی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَنْ هُمْ قَالَ نَحْنُ هُمْ وَ قَوْلُهُ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ آمِنِینَ مِنَ الزَّیْغِ.

امام سجّاد ( ابوحمزه‌ثمالی (روایت می‌کند: یکی از قاضیان اهل کوفه، نزد امام سجّاد (آمد و عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! تفسیر آیه: وَ جَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًی ظَاهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، چیست»؟ حضرت (فرمود: «مردم قبل از شما در عراق در تفسیر این آیه چه می‌گفتند»؟ آن قاضی پاسخ داد: «می‌گویند که منظور از آیه، مکّه است». حضرت (از او پرسید: «آیا دزدی و سرقت را در مکانی بیشتر از مکّه دیده‌ای»؟ آن قاضی پرسید: «پس منظور آیه چیست»؟ حضرت (پاسخ داد: «منظور آیه، تنها مردان است». آن قاضی پرسید: «در کجای کتاب خدا شبیه این مورد داریم که قُری (آبادی‌ها) به‌معنای مردان آمده باشد»؟ حضرت (پاسخ داد: «آیا نشنیده‌ای که خداوند عزّوجلّ در آیاتی فرمود: چه بسیار شهرها و آبادی‌ها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردند. (طلاق/8) و: این شهرها و آبادی‌هایی است که ما آن‌ها را هلاک نمودیم. (کهف/59) [و اگر اطمینان نداری]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس]! . (یوسف/82) از آبادی و قافله سؤال پرسیده می‌شود یا از مردان و کاروانیان»؟ و حضرت (آیات دیگری را به‌همین‌معنا، تلاوت نمود. آن قاضی عرض کرد: «جانم به فدای شما باد! آن‌ها چه کسانی هستند»؟ حضرت (پاسخ داد: «منظور از آن‌ها، ما (اهل بیت) هستیم». همچنین حضرت (پیرامون تفسیر آیه: سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، فرمود: «منظور این است که آنان از انحراف در امان هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص338

بحار الأنوار، ج24، ص233/ الاحتجاج، ج2، ص313/ نورالثقلین؛ «تفاوت لفظی» / البرهان/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص462/ البرهان

7

(سبأ/ 18)

السجّاد (عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (أَنَّهُ قَالَ آمِنِینَ مِنَ الزَّیْغِ أَیْ فِیمَا یقتبسونه مِنْهُمْ مِنَ الْعِلْمِ فِی الدُّنْیَا وَ الدِّینِ.

امام سجّاد ( منظور این است که آنان، از انحراف در امان هستند؛ یعنی در دانشی که پیرامون دنیا و دین خود از آنان (اهل بیت () فرا می‌گیرند، از انحراف در امان هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص338

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص462/ البرهان

8

(سبأ/ 18)

الصّادق (عَنِ الرِّضَا (عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرٍ (قَالَ: دَخَلَ عَلَی أَبِی بَعْضُ مَنْ یُفَسِّرُ الْقُرْآنَ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ فُلَانٌ وَ سَمَّاهُ بِاسْمِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَنْتَ الَّذِی تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَکَیْفَ تُفَسِّرُ هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ هَذِهِ بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ مِنًی فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (أَ یَکُونُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ خَوْفٌ وَ قَطِیعٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَوْضِعٌ یَقُولُ اللَّهُ أَمْنٌ یَکُونُ فِیهِ خَوْفٌ وَ قَطْعٌ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ ذَاکَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ قَدْ سَمَّاکُمُ اللَّهُ نَاساً وَ سَمَّانَا قُرًی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَوْجِدْنِی هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنَّ الْقُرَی رِجَالٌ فَقَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (أَ لَیْسَ اللَّهُ تَعَالَی یَقُولُ وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِی‌ها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِی‌ها فَلِلْجُدْرَانِ وَ الْحِیطَانِ السُّؤَالُ أَمْ لِلنَّاسِ وَ قَالَ تَعَالَی وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً فَمَنِ الْمُعَذَّبُ الرِّجَالُ أَمِ الْجُدْرَانُ وَ الْحِیطَانُ.

امام صادق ( عبداللَّه رمانی از امام رضا (از پدرش از جدش امام صادق (نقل می‌کند که فرمود: «کسی که قرآن تفسیر می¬کرد پیش من آمد». امام (به او فرمود: «تو فلانی نیستی»؟ [نامش را برد] گفت: «چرا». فرمود: «تو قرآن تفسیر می¬کنی»؟ گفت: «آری». پرسید: «این آیه را چگونه تفسیر می¬کنی»؟ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِی‌ها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ گفت: «منظور بین مکّه و منی است». حضرت صادق (به او فرمود: «آیا در آنجا ترس و دزدی هست»؟ گفت: «آری». فرمود: «چگونه خداوند می¬فرماید محلی امن است ولی ترس و دزدی در آن وجود دارد»؟! عرض کرد: «پس چیست»؟ فرمود: «منظور از آیه ما خانواده هستیم. شما را به

ناس تعبیر کرده و ما را به قریه». گفت: «فدایت شوم، آیه‌ای در قرآن به من نشان دهید که منظور از قریه مردم باشند». امام صادق (فرمود: «مگر خداوند نمی¬فرماید: وَ اسْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِی‌ها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها» بگو ببینم، آیا باید از در و دیوارها بپرسد یا از مردم؟ و خداوند می‌فرماید: [و اگر اطمینان نداری]، از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم [بپرس]! (یوسف/82) آیا عذاب‌شوندگان مردم هستند یا در و دیوارها؟!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص338

بحار الأنوار، ج24، ص234/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص461/ البرهان

9

(سبأ/ 18)

الصّادق (عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (فِی حَدِیثٍ فِی مَعْنِیُّ الایهًْ قَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ سِیرُوا فِی‌ها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ فَقَالَ مَعَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.

امام صادق ( امام صادق (در تفسیر این آیه فرمود: «ای ابوبکر! سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَ أَیَّامًا آمِنِینَ، یعنی به همراه قائم (ما اهل بیت، [در امن خواهند بود]».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص340

البرهان

10

(سبأ/ 18)

ابن‌عبّاس (قَوْلُهُ بارَکْنا فِی‌ها قَالَ مَکَّهًْ.

ابن‌عبّاس ( منظور از بارَکْنا فِی‌ها مکّه است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص340

القمی، ج2، ص199

آیه فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادیثَ وَ مَزَّقْناهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ [19]

ولی [اين ناسپاسان] گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» [تا بينوايان نتوانند دوش به دوش اغنياء سفر كنند و اين‌گونه] به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستان‌هایی [براى عبرت ديگران] قرار دادیم و جمعیّتشان را به‌طور کامل متلاشی ساختیم، در این ماجرا، نشانه‌های عبرتی برای هر صبور شکرگزار است.

ولی [این ناسپاسان] گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» [تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیاء سفر کنند و این‌گونه] به خویشتن ستم کردند و ما آنان را داستان‌هایی [برای عبرت دیگران] قرار دادیم و جمعیّتشان را به‌طور کامل متلاشی ساختیم

1 -1

(سبأ/ 19)

الصّادق (سَأَلَ رَجُلٌ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ الْآیَهًَْ فَقَالَ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَانَتْ لَهُمْ قُرًی مُتَّصِلَهًٌْ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ أَنْهَارٌ جَارِیَهًٌْ وَ أَمْوَالٌ ظَاهِرَهًٌْ فَکَفَرُوا نِعَمَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ غَیَّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ مِنْ عَافِیَهًِْ اللَّهِ فَغَیَّرَ اللَّهُ مَا بِهِمْ مِنْ نِعْمَهًٍْ وَ إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ فَغَرَّقَ قُرَاهُمْ وَ خَرَّبَ دِیَارَهُمْ وَ أَذْهَبَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ مَکَانَ جَنَّاتِهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ ثُمَّ قَالَ ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ.

امام صادق ( شخصی از امام صادق (تفسیر آیه: فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ را پرسید و حضرت (پاسخ داد: «اینان قومی بودند که آبادی‌های به هم پیوسته داشتند که می‌توانستند به یکدیگر نگاه کنند و در میان آن آبادی‌ها رودهایی جریان داشت و دارایی‌های بسیار چشمگیری داشتند؛ امّا آن‌ها نسبت به نعمت‌های خداوند ناسپاسی نمودند و آنچه را که در درونشان بود، تغییر دادند. [امّا] خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملّتی] را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! . (رعد/11) و خداوند سیلی سخت را به‌سوی آنان فرستاد و آبادی‌های آنان را غرق کرد و دیار آنان را تخریب و اموال آنان را از بین برد و به جای باغهای آبادشان، باغهای بی‌ارزش جانشین کرد، دو باغ [بی‌ارزش] با میوه‌های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدّل ساختیم! . (سبأ/16)». سپس خداوند عزّوجلّ فرمود: این کیفر را به خاطر کفرانشان به آن‌ها دادیم و آیا جز کفران‌کننده را کیفر می‌دهیم؟! . (سبأ/17)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص340

الکافی، ج2، ص274/ بحار الأنوار، ج14، ص144؛ «غیروا» بدل «یغیروا» / وسایل الشیعهًْ، ج15، ص314/ البرهان؛ «من عافیهًْ الله… حتی یغیروا ما بأنفسهم» محذوف

1 -2

(سبأ/ 19)

الرّسول (یَا بِلَالُ (اصْعَدْ أَبَاقُبَیْسٍ فَنَادِ عَلَیْهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (حَرَّمَ الْجِرِّیَّ وَ الضَّبَّ وَ الْحَمِیرَ الْأَهْلِیَّهًَْ أَلَا فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَا تَأْکُلُوا مِنَ السَّمَکِ إِلَّا مَا کَانَ لَهُ قِشْرٌ وَ مَعَ الْقِشْرِ فُلُوسٌ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَسَخَ سَبْعَمِائَهًِْ أُمَّهًٍْ عَصَوُا الْأَوْصِیَاءَ بَعْدَ الرُّسُلِ فَأَخَذَ أَرْبَعُمِائَهًٍْ مِنْهُمْ بَرّاً وَ ثَلَاثُمِائَهًٍْ بَحْراً ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادِیثَ وَ مَزَّقْناهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ.

پیامبر (ای بلال! بالای کوه ابوقبیس برو و جار بزن که رسول خدا ([خوردن گوشت] مارماهی جری و سوسمار و خران خانگی را حرام کرد از خدا بترسید و جز از ماهی‌های که فلس دارند نخورید زیرا خدای تبارک‌وتعالی هفتصد امّت را که وصیّان پس از پیغمبران (را نافرمانی کردند مسخ کرد و چهارصد گروه از آن‌ها در خشکی هستند و سیصد گروه از آن‌ها به دریا افتادند و آنگاه این آیه را خواند: و ما آنان را داستان‌هایی [برای عبرت دیگران] قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم. (سبأ/19)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص340

الکافی، ج6، ص243/ بحار الأنوار، ج62، ص172/ علل الشرایع، ج2، ص460/ وسایل الشیعهًْ، ج24، ص107/ نورالثقلین

در این ماجرا، نشانه‌های عبرتی برای هر صبور شکرگزار است

2 -1

(سبأ/ 19)

الباقر (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ قَالَ صَبَّارٍ عَلَی مَوَدَّتِنَا وَ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ مِنْ شِدَّهًٍْ أَوْ رَخَاءٍ صَبُورٍ عَلَی الْأَذَی فِینَا شَکُورٍ لِلَّهِ عَلَی وَلَایَتِنَا أَهْلَ الْبَیْت.

امام باقر ( إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ، منظور کسی است که بر مودّت و دوستی با ما و سختی یا آسودگی که به این خاطر گریبان‌گیر او شده بردبار است و بر آزاری که به خاطر دوستی با ما می‌بیند، صبر پیشه می‌کند و خداوند را به خاطر اینکه ولایت ما اهل بیت (را به او ارزانی داشته، سپاسگزار است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص342

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص463/ البرهان

آیه وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَریقاً مِنَ الْمُؤْمِنینَ [20]

[آرى]! به یقین ابلیس گمان خود را درباره‌ی آن‌ها محقّق ساخت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان.

1

(سبأ/ 20)

الرّسول (رَوَی أَبُو سَعِیدٍ السَّمَّانُ بِإِسْنَادِهِ أَنَّ إِبْلِیسَ أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (فِی صُورَهًِْ شَیْخٍ حَسَنِ السَّمْتِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (مَا أَقَلَّ مَنْ یُبَایِعُکَ عَلَی مَا تَقُولُ فِی ابْنِ عَمِّکَ عَلِیٍّ (فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.

پیامبر ( از ابوسعید سمّان با سندش روایت است: ابلیس در صورت پیرمردی خوش‌ظاهر نزد رسول خدا (آمد و گفت: «ای محمّد (! چقدر اندک هستند کسانی که با تو بر سر آنچه درباره‌ی پسر عمویت علی (می‌گویی، پیمان بستند» که خداوند [این آیه را] نازل کرد: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ المُؤْمِنِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص342

بحار الأنوار، ج37، ص135/ إقبال الأعمال، ص458

2

(سبأ/ 20)

الصّادق (لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ نَبِیَّهُ (أَنْ یَنْصِبَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (لِلنَّاسِ فِی قَوْلِهِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ (بِغَدِیرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ فَجَاءَتِ الْأَبَالِسَهًُْ إِلَی إِبْلِیسَ الْأَکْبَرِ وَ حَثَوُا التُّرَابَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ مَا لَکُمْ فَقَالُوا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ عَقَدَ الْیَوْمَ عُقْدَهًًْ لَا یَحُلُّهَا شَیْءٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ کَلَّا إِنَّ الَّذِینَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونِی فِیهِ عِدَهًًْ لَنْ یُخْلِفُونِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ الْآیَهًَْ.

امام صادق ( وقتی خداوند در آیه: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا [به مردم] برسان! . (مائده/67). در غدیرخم به پیامبر (خود امر فرمود که علی (را به عنوان امیرمؤمنان منصوب نماید، آن حضرت فرمود: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست». پس ابلیس¬ها نزد ابلیس بزرگ آمده و خاک بر سر کردند، و ابلیس به ایشان گفت: «به شما چه شده است»؟ گفتند: «این مرد امروز چنان گرهی بست که تا روز قیامت چیزی قادر به گشودن آن نیست. پس ابلیس به ایشان گفت: هرگز چنین نیست! زیرا کسانی که پیرامون او هستند، چند قول به من داده¬اند و آن¬ها خلاف وعده¬های خود عمل نمی¬کنند. پس خداوند آیه: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ را بر رسول خود نازل کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص342

بحار الأنوار، ج37، ص119/ القمی، ج2، ص201/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص463؛ فیه: «فجاءت الأبالسهًْ الی ابلیس الأکبر» محذوف/ نورالثقلین/ البرهان

3

(سبأ/ 20)

الصّادق (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَال سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (یَذْکُرُ فِی حَدِیثِ غَدِیرِ خُمٍّ أَنَّهُ لَمَّا قَالَ النَّبِیُّ (لِعَلِیٍّ (مَا قَالَ وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَاجْتَمَعَتْ لَهُ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ فَقَالَ وَیْلَکُمْ یَوْمُکُمْ کَیَوْمِ عِیسَی (وَ اللَّهِ لَأُضِلَّنَّ فِیهِ الْخَلْقَ قَالَ فَنَزَلَ الْقُرْآنُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ الْأُخْرَی فَقَالَ وَیْحَکُمْ حَکَی اللَّهُ وَ اللَّهِ کَلَامِی قُرْآناً وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ لَأُلْحِقَنَّ الْفَرِیقَ بِالْجَمِیعِ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ قَالَ صَرَخَ

إِبْلِیسُ صَرْخَهًًْ فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ الْعَفَارِیتُ فَقَالُوا یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ الصَّرْخَهًُْ الثَّالِثَهًُْ قَالَ وَ اللَّهِ مِنْ أَصْحَابِ عَلِیٍّ (وَ لَکِنَّ بِعِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ یَا رَبِّ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمُ الْمَعَاصِیَ حَتَّی أُبَغِّضَهُمْ إِلَیْکَ قَالَ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (وَ الَّذِی بَعَثَ بِالْحَقِّ مُحَمَّداً (لَلْعَفَارِیتُ وَ الْأَبَالِسَهًُْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُ مِنَ الزَّنَابِیرِ عَلَی اللَّحْمِ وَ الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ مِنَ الْجَبَلِ وَ الْجَبَلُ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْفَأْسِ فَیُنْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یُسْتَقَلُّ عَلَی دِینِهِ.

امام صادق ( جعفربن محمّد خزاعی گوید: از امام (شنیدم که درباره‌ی حدیث غدیر فرمود: «چون پیغمبر درباره علی (آنچه را که می‌بایست، فرمود و او را پیشوای مردم ساخت ابلیس یک جیغ کشید که همه عفریتهایش گرد او جمع شدند و گفتند: «ای آقای ما این چه جیغی بود»؟ گفت: «وای بر شما امروز شما مانند روز عیسی است، به خدا که مردم را درباره او گمراه می‌سازم». و فرمود: «سپس در قرآن نازل شد که وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ و فرمود: «سپس ابلیس جیغی کشید و عفریت‌ها دوباره دور او باز گشتند و گفتند: «ای سرور ما این جیغ دیگر چه بود»؟ گفت: «وای بر شما خداوند سخن مرا در قرآن حکایت کرده و بر پایه آن نازل کرد وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ». سپس سر به آسمان برداشت و گفت: به عزت و جلالت سوگند این گروه مؤمن را هم به دیگران ملحق سازم. گوید پس پیغمبر (فرمود: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ فرمود: پس ابلیس جیغی کشید و عفریت‌هایش به سوی او باز گشتند و گفتند: «ای سرور ما این جیغ سوم برای چیست»؟ گفت: «به خدا از دست اصحاب علی است، پروردگارا به عزّت و جلالت قسم گناهان را برایشان آرایش کنم تا آنان را دشمن تو سازم. گوید: امام جعفر صادق (فرمود: «قسم به خدایی که پیغمبر (را به راستی مبعوث کرده است! همانا عفریت‌ها و ابلیس‌ها بر سر مؤمن بیش از زنبورند بر سر گوشت، و مؤمن هم از کوه سخت‌تر است، با تیشه از کوه بکنند اما مؤمن از دینش دست نکشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص342

بحار الأنوار، ج37، ص164/ بحار الأنوار، ج60، ص256/ العیاشی، ج2، ص301؛ «عن» بدل «علی»

4

(سبأ/ 20)

امیرالمؤمنین (أَ وَ لَمْ یَأْمُرِ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیَّهُ (بِتَبْلِیغِ مَا عَهِدَهُ إِلَیْهِ فِی وَصِیِّهِ وَ إِظْهَارِ إِمَامَتِهِ وَ وَلَایَتِهِ بِقَوْلِهِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ فَبَلَّغَ رَسُولُ اللَّهِ (مَا قَدْ سَمِعَ وَ عَلِمَ أَنَّ الشَّیَاطِینَ اجْتَمَعُوا إِلَی إِبْلِیسَ فَقَالُوا لَهُ أَ لَمْ تَکُنْ أَخْبَرْتَنَا أَنَّ مُحَمَّداً (إِذَا مَضَی نَکَثَتْ أُمَّتُهُ عَهْدَهُ وَ نَقَضَتْ سُنَّتَهُ وَ أَنَّ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ یَشْهَدُ بِذَلِکَ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَکَیْفَ یَتِمُّ هَذَا وَ قَدْ نَصَبَ لِأُمَّتِهِ عَلَماً وَ أَقَامَ لَهُمْ إِمَاماً فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ لَا تَجْزَعُوا مِنْ هَذَا فَإِنَّ أُمَّتَهُ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُ وَ یَغْدِرُونَ بِوَصِیِّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ یَظْلِمُونَ أَهْلَ بَیْتِهِ وَ یُهْمِلُونَ ذَلِکَ لِغَلَبَهًِْ حُبِّ الدُّنْیَا عَلَی قُلُوبِهِمْ وَ تَمَکُّنِ الْحَمِیَّهًِْ وَ الضَّغَائِنِ فِی نُفُوسِهِمْ وَ اسْتِکْبَارِهِمْ وَ عِزِّهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.

امام علی ( آیا خداوند عزّوجلّ پیامبرش را امر نکرد تا وصیّ خود را به مردم معرفی کند و امامت و ولایت او را آشکار نماید؟! در قرآن مجید فرمود: «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا [به مردم] برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم، نگاه می‌دارد (مائده/57) رسول خدا (امر خداوند را به مردم ابلاغ کردند. دراین‌هنگام شیاطین نزد ابلیس جمع شدند و گفتند: «شما به ما گفتید بعد از اینکه محمّد (درگذشت امّت او از هم پراکنده خواهند شد و سنّتش درهم خواهد شکست و کتاب او هم به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؛ محمّد فقط فرستاده‌ی خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی‌گردید؟ . (آل عمران/144)». اکنون چگونه پیامبری او تمام خواهد شد و یا امّتش پراکنده می‌گردند درحالی‌که برای خود جانشین معیّن کرده و امامی نصب کرده است»؟ شیطان گفت: «شما ترسی نداشته باشید، امّت او فرمان او را نقض خواهند کرد و با وصیّ او مکر خواهند نمود و به اهل بیت (او ظلم خواهند کرد. حبّ دنیا بر آن‌ها چیره خواهد شد و آن‌ها وصیّت محمّد (را بی‌اثر خواهند نمود، تعصّب‌ها و کینه‌ها در دل آن‌ها پیدا خواهد شد و از روی نخوت و تکبّر، حق را از حق‌دار خواهند گرفت». دراین‌هنگام خداوند این آیه را نازل کرد که وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمؤْمِنِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص344

بحار الأنوار، ج66، ص82/ بحار الأنوار، ج90، ص59

5

(سبأ/ 20)

علی‌بن‌ابراهیم (ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ الْآیَهًَْ أَمَّا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ فَهُوَ مِنْ قِبَلِ الْآخِرَهًِْ لَأُخْبِرَنَّهُمْ أَنَّهُ لَا جَنَّهًَْ وَ لَا نَارَ وَ لَا نُشُورَ وَ أَمَّا خَلْفَهُمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ دُنْیَاهُمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ آمُرُهُمْ أَنْ لَا یَصِلُوا فِی أَمْوَالِهِمْ رَحِماً وَ لَا یُعْطُوا مِنْهُ حَقّاً وَ آمُرُهُمْ أَنْ لَا یُنْفِقُوا عَلَی ذَرَارِیِّهِمْ وَ أُخَوِّفُهُمْ عَلَی الضَّیْعَهًِْ وَ أَمَّا عَنْ أَیْمَانِهِمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ دِینِهِمْ فَإِنْ کَانُوا عَلَی ضَلَالَهًٍْ زَیَّنْتُهَا لَهُمْ وَ إِنْ کَانُوا عَلَی الْهُدَی أُخْرِجُهُمْ مِنْهُ وَ أَمَّا عَنْ شَمَائِلِهِمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ یَقُولُ اللَّهُ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( سپس از پیش‌رو و از پشت‌سر، و از طرف راست و از طرف چپ آن‌ها، به سراغشان می‌روم و بیشتر آن‌ها را شکرگزار نخواهی یافت! . (اعراف/17) از پیش رو یعنی قبل از آخرت آگاهشان می¬سازم که نه بهشت و نه جهنّم و نه رستاخیزی در کار نیست؛ امّا درپشت سر آنان می¬گوید: «در دنیایشان به آنان فرمان می¬دهم که به جمع اموال بپردازند و دستور می‌دهم که در اموالشان، خویشاوندان را در نظر نگیرند و از آن حقّی را ندهند. به آنان فرمان می‌دهم که به برادرانشان انفاق نکنند و آنان را از فقر و تنگدستی می¬ترسانم و امّا درباره ایمانشان می¬گوید: «درباره‌ی دینشان، اگر در گمراهی باشند آن را برای آن¬ها زینت می¬دهم و اگر در راه هدایت باشند آن¬ها را از این راه خارج می¬سازم». و درباره ویژگی¬های آنان می¬گوید: «درباره‌ی شهوات و لذّت¬ها، خداوند می¬فرماید: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص344

بحار الأنوار، ج11، ص153/ بحار الأنوار، ج60، ص243

6

(سبأ/ 20)

الباقر (إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمَّا أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ (بِغَدِیرِ خُمٍّ فَقَالَ (مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ کَانَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ حَاضِراً بِعَفَارِیتِهِ فَقَالَتْ لَهُ حَیْثُ قَالَ (مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ اللَّهِ مَا هَکَذَا قُلْتَ لَنَا لَقَدْ أَخْبَرْتَنَا أَنَّ هَذَا إِذَا مَضَی افْتَرَقَ أَصْحَابُهُ وَ هَذَا أَمْرٌ مُسْتَقَرٌّ کُلَّمَا أَرَادَ أَنْ یَذْهَبَ وَاحِدٌ بَدَرَ آخَرُ فَقَالَ افْتَرِقُوا فَإِنَّ أَصْحَابَهُ قَدْ وَعَدُونِی أَنْ لَا یُقِرُّوا لَهُ بِشَیْءٍ مِمَّا قَالَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.

امام باقر ( وقتی رسول خدا (دست علی (را در روز غدیر خم در دست خود گرفت و گفت: «هرکس که من مولای او هستم، علی (مولای اوست». ابلیس که خداوند او را لعنت کند، به همراه شیاطین خود در آنجا حاضر بود. آن شیاطین هنگامی‌که رسول خدا (فرمود: «هرکس که من مولای او هستم، علی (مولای اوست»، به او گفتند: «به خداوند سوگند! تو به ما این‌طور نگفته بودی، تو به ما خبر داده بودی که این مرد (رسول خدا () اگر بمیرد، در میان اصحاب او تفرقه می‌افتد؛ امّا این سخن امروز او باعث استواری و ثبات می‌شود و هرگاه کسی بخواهد برود، [و امامی بمیرد] دیگری به‌جای او می‌آید». ابلیس گفت: «پراکنده شوید، چرا که اصحاب او به من وعده داده‌اند که به هیچ‌کدام از سخنانی که او (رسول خدا () گفته است، اقرار و اعتراف نخواهند کرد و این همان سخن خداوند عزّوجلّ است که فرموده است: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ المُؤْمِنِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص346

بحار الأنوار، ج37، ص168/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص463/ البرهان

آیه وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فی شَکٍّ وَ رَبُّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَفیظٌ [21]

او هیچ سلطه‌ای بر آنان نداشت جز برای اینکه مؤمنان به آخرت را از آن‌ها که درباره‌ی آن شک هستند مشخّص سازیم و پروردگار تو، نگاهبان همه‌چیز است.

1

(سبأ/ 21)

علی‌بن‌ابراهیم (وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ کِنَایَهًٌْ عَنْ إِبْلِیسَ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ وَ رَبُّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ؛ کنایه از ابلیس است. إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص346

القمی، ج2، ص201/ البرهان

آیه قُلِ ادْعُوا الَّذینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فیهِما مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهیرٍ [22]

بگو: «کسانی را که غیر از خدا [معبود خود] می‌پندارید بخوانید! [آن‌ها هرگز گرهى از كار شما نمى‌گشايند، چرا كه] آن‌ها به‌اندازه‌ی ذرّه‌ای در آسمان‌ها و زمین مالک نیستند و نه در [خلقت و مالكيّت] آن‌ها شریکند و نه یاور او [در آفرينش] بودند».

1

(سبأ/ 22)

علی‌بن‌ابراهیم (ثُمَّ قَالَ عَزَّوَجَلَّ احْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَی عَبَدَهًِْ الْأَوْثَانِ: قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِیهِما کِنَایَهًٌْ عَنِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ. وَ قَوْلُهُ وَ لَا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ قَالَ: لَا یَشْفَعُ أَحَدٌ مِنْ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فِی الشَّفَاعَهًِْ مِنْ قَبْلِ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ، وَ الشَّفَاعَهًُْ لَهُ وَ لِلْأَئِمَّهًِْ مِنْ وُلْدِهِ، ثُمَّ بَعْدَ ذَلِکَ لِلْأَنْبِیَاءِ (.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( [خداوند] عزّوجلّ از روی استدلال بر کسانی که بت‌ها را می‌پرستیدند، فرمود: قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لا یَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِیهِما؛ کنایه‌ای از آسمان‌ها و زمین است. مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ و این کلام خدا: هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد! . (سبأ/23). احدی از پیامبران خدا و رسولانش در روز قیامت، شفاعت نمی‌کنند تا اینکه خداوند به آن‌ها اذن و رخصت بدهد جز رسول خدا (که به او قبل از قیامت، اذن شفاعت داده شده است و شفاعت‌کردن مخصوص او و امامان (که از فرزندان اویند، می‌باشد. سپس بعد از ایشان، برای پیامبران (است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص346

القمی، ج2، ص201

آیه وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّی إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّکُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ [23]

شفاعت نزد او، جز برای کسی که [خداوند] برای او اذن شفاعت داده، سودی ندارد. [در آن روز همه در اضطرابند] تا زمانی‌که اضطراب از دل‌های آنان زائل گردد [و فرمان از ناحيه‌ی او صادر شود، مجرمان به شفيعان] می‌گویند: «پروردگارتان چه دستوری داده»؟ می‌گویند: «حق را [بيان كرد و اجازه‌ی شفاعت درباره‌ی مستحقّان داد] و اوست بلند مرتبه و بزرگ».

شفاعت نزد او، جز برای کسی که [خداوند] برای او اذن شفاعت داده، سودی ندارد. [در آن روز همه در اضطرابند] تا زمانی‌که اضطراب از دل‌های آنان زائل گردد [و فرمان از ناحیه‌ی او صادر شود، مجرمان به شفیعان] می‌گویند: «پروردگارتان چه دستوری داده»؟ می‌گویند: «حق را [بیان کرد و اجازه‌ی شفاعت درباره‌ی مستحقّان داد] و اوست بلند مرتبه و بزرگ»

1 -1

(سبأ/ 23)

السجّاد (عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ الْمُکَبِّرِ قَالَ: دَخَلَ مَوْلًی لِامْرَأَهًِْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (یُقَالُ لَهُ أَبُو أَیْمَنَ فَقَالَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ (تُغْرُونَ النَّاسَ وَ تَقُولُونَ شَفَاعَهًُْ مُحَمَّدٍ (شَفَاعَهًُْ مُحَمَّدٍ (فَغَضِبَ أَبُو جَعْفَرٍ (حَتَّی تَرَبَّدَ وَجْهُهُ ثُمَّ قَالَ وَیْحَکَ یَا أَبَا أَیْمَنَ أَ غَرَّکَ أَنْ عَفَّ بَطْنُکَ وَ فَرْجُکَ أَمَا لَوْ قَدْ رَأَیْتَ أَفْزَاعَ الْقِیَامَهًِْ لَقَدِ احْتَجْتَ إِلَی شَفَاعَهًِْ مُحَمَّدٍ (وَیْلَکَ فَهَلْ یَشْفَعُ إِلَّا لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ ثُمَّ قَالَ مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَی شَفَاعَهًِْ مُحَمَّدٍ (یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ (الشَّفَاعَهًَْ فِی أُمَّتِهِ وَ لَنَا شَفَاعَهًًْ فِی شِیعَتِنَا وَ لِشِیعَتِنَا شَفَاعَهًًْ فِی أَهَالِیهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ فِی مِثْلِ رَبِیعَهًَْ وَ مُضَرَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَشْفَعُ حَتَّی لِخَادِمِهِ وَ یَقُولُ یَا رَبِّ حَقَّ خِدْمَتِی کَانَ یَقِینِی الْحَرَّ وَ الْبَرْد.

امام سجّاد ( ابی‌عباس مکبر گوید: بنده‌ی همسر امام سجّاد (به نام ابواَیمن نزد امام باقر (آمد و عرض کرد: «ای ابوجعفر (! مردم را می‌فریبند و می‌گویند: شفاعت محمّد (شفاعت محمّد ([و به عمل صالح خود تکیه نمی‌کنند]»؟! امام باقر (به خشم آمد و رنگ چهره‌اش تغییر کرد. سپس فرمود: «وای بر توای ابواَیمن! آیا از اینکه شکم و فرْج (دامان) خود را عفیف نگاه داشته‌ای، مغرور شده‌ای؟ آیا نمی‌دانی وقتی صحنه‌های پُر از هول و هراس قیامت را مشاهده کنی، به شفاعت محمّد (نیاز پیدا می‌کنی؟ وای بر تو! آیا محمّد (تنها برای کسی که آتش جهنّم بر او واجب شده است شفاعت می‌کند»؟! سپس حضرت (فرمود: «تمام پیشینیان و آیندگان نیازمند شفاعت محمّد (رسول خدا (در روز قیامت می‌باشند». سپس امام باقر (فرمود: «رسول خدا (حقّ شفاعت برای امّت خود را دارد و ما حقّ شفاعت برای شیعیان خود را داریم و شیعیان ما حقّ شفاعت برای مردمان خود را دارند». سپس حضرت (فرمود: «مؤمن برای [قبیله‌ی بزرگی] مانند قبیله‌ی رَبیعه و مُضَرّ شفاعت می‌کند و مؤمن حتّی برای خادم خود نیز شفاعت می‌کند و می‌گوید: پروردگارا! به خاطر خدمتی که به من می‌کرد و مرا از سرما و گرما حفظ می‌کرد [او را بیامرز]».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص348

بحار الأنوار، ج8، ص38/ نورالثقلین/ البرهان؛ «تغیر» بدل «تربد»

1 -2

(سبأ/ 23)

الصّادق (عَن سَمَاعَهًَْ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَنِ شَفَاعَهًَْ النَّبِیِّ (یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ قَالَ یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَیُلْجِمُهُمْ الْعَرَقُ فَیَقُولُونَ انْطَلِقُوا بِنَا إِلَی أَبِینَا آدَمَ (لِیَشْفَعَ فَیَأْتُونَ آدَمَ (فَیَقُولُونَ لَهُ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ رَبِّکَ فَیَقُولُ إِنَّ لِی ذَنْباً وَ خَطِیئَهًًْ وَ أَنَا أَسْتَحِی مِنْ رَبِّی فَعَلَیْکُمْ بِنُوحٍ فَیَأْتُونَ نُوحاً (فَیَرُدُّهُمْ إِلَی مَنْ یَلِیهِ وَ یَرُدَّهُمْ کُلُّ نَبِیٍّ إِلَی مَنْ یَلِیهِ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ حَتَّی یَنْتَهُوا إِلَی عِیسَی (فَیَقُولُ عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ (فَیَأْتُونَ مُحَمَّداً فَیَعْرِضُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَیْهِ وَ یَسْأَلُونَهُ أَنْ یَشْفَعَ لَهُمْ فَیَقُولُ لَهُمْ انْطَلِقُوا بِنَا فَیَنْطَلِقُونَ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ الْجَنَّهًِْ فَیَسْتَقْبِلُ وَجْهَ الرَّحْمَنِ سُبْحَانَهُ وَ یَخِرُّ سَاجِداً فَیَمْکُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَیَقُولُ اللَّهُ لَهُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ فَیُشَفَّعُ فِیهِم.

امام صادق ( سماعه نقل می‌کند: از امام صادق (پیرامون شفاعت رسول خدا (در روز قیامت پرسیدم و حضرت (پاسخ داد: «مردم در روز قیامت همه در یک بلندی محشور می‌شوند، درحالی‌که عرق بر سر و روی آنان جاری است. می‌گویند: «ما را نزد پدرمان آدم (ببرید تا او برایمان شفاعت کند». پس نزد آدم (می‌آیند و به او عرض می‌کنند: «نزد پروردگارت برایمان شفاعت کن». آدم (پاسخ می‌دهد: «من، گناه و اشتباهی انجام داده‌ام و در برابر پروردگارم احساس شرمساری می‌کنم، شما باید برای شفاعت نزد نوح (بروید». پس آن‌ها نزد نوح (می‌آیند و او آنان را به رفتن نزد پیامبر پس از خود ارجاع می‌دهد و همین‌طور هر پیامبر مردم را به پیامبر پس از خود ارجاع می‌دهد تا آنکه به عیسی (منتهی می‌شوند و او می‌فرماید: «شما باید نزد محمّد (بروید». و آنان نزد محمّد (می‌روند و خود را بر او عرضه می‌دارند و از او می‌خواهند که برای آنان شفاعت کند. پس حضرت (می‌فرماید: «با ما بیایید»! به راه می‌افتند تا به در بهشت می‌رسند و حضرت (رو به وجه (ذات) خداوند سبحان می‌کند و به سجده افتاده و تا هر زمان خدا بخواهد صبر می‌کند. سپس خداوند به او می‌فرماید: «سرت را بالا بگیرای محمّد (و شفاعت کن که مورد پذیرش قرار می‌گیرد و بخواه که هرچه بخواهی به تو ارزانی داشته می‌شود». این‌گونه می‌شود که رسول خدا (برای آنان شفاعت می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص348

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص466/ البرهان

1 -3

(سبأ/ 23)

الصّادق (قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (مَا مِنْ نَبِیٍّ وُلِدَ مِنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ (إِلَّا وَ هُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدٍ (قَالَ فَیَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَیَقُولُون یَا مُحَمَّدُ (سَلْ رَبَّکَ یَحْکُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ قَالَ فَیَقُولُ نَعَمْ أَنَا صَاحِبُکُمْ فَیَأْتِی دَارَ الرَّحْمَنِ وَ هِیَ عَدْنٌ وَ إِنَّ بَابَهَا سَعَتُهُ بُعْدُ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَیُحَرِّکُ حَلْقَهًًْ مِنَ الْحَلَقِ فَیُقَالُ مَنْ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَیَقُولُ أَنَا مُحَمَّدٌ فَیُقَالُ افْتَحُوا لَهُ قَالَ فَیُفْتَحُ لِی قَالَ فَإِذَا نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً لَمْ یُمَجِّدْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلِی وَ لَا یُمَجِّدُهُ أَحَدٌ کَانَ بَعْدِی ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ.

امام صادق ( هر پیامبری که از زمان آدم (تا پیامبر خدا (متولّد شده، تحت لوای محمّد (خواهد بود. مردم نزد پیامبر (می‌آیند و می‌گویند: «ای محمّد (! از پروردگارت بخواه برای ما حکم کند حتی اگر جهنّم باشد، پیامبر (می‌فرماید: «آری، من صاحب شما هستم»؛ و به دار الرّحمن که همان باغ عَدن است می‌رود که در آن، از شرق تا به غرب وسعت دارد، و یکی از حلقه‌های در را می‌کوبد، گفته می‌شود: «کیستی»؟ درحالی‌که او را بهتر از همه می‌شناسد، پیامبر (می‌فرماید: «من محمّد هستم». گفته می‌شود: «در را برای او باز کنید». پیامبر (فرمود: «پس آن در برایم باز می‌شود، وقتی خدایم را بنگرم چنان او را تمجید و اکرام می‌گویم که پیش از من هیچ کس خدا را چنین حمد و ثنا نگفته است و بعد از من هم نخواهد گفت؛ سپس به سجده می‌افتم». خداوند می‌فرماید: «سرت را بلند کن و برخیز، بگو، هر چه بگویی شنیده می‌شود و شفاعت کن که پذیرفته می‌شود و بخواه که عطا می‌شوی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص350

بحار الأنوار، ج8، ص45

تا زمانی‌که اضطراب از دل‌های آنان زائل گردد

2 -1

(سبأ/ 23)

الباقر (عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (فِی قَوْلِهِ حَتَّی إِذا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قالُوا ما ذا قالَ رَبُّکُمْ قالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ لَمْ یَسْمَعُوا وَحْیاً فِیمَا بَیْنَ أَنْ بُعِثَ عِیسَی‌ابْنُ‌مَرْیَمَ (إِلَی أَنْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ (فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ (إِلَی مُحَمَّدٍ (سَمِعَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ صَوْتَ وَحْیِ الْقُرْآنِ کَوَقْعِ الْحَدِیدِ عَلَی الصَّفَا فَصَعِقَ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الْوَحْیِ انْحَدَرَ جَبْرَئِیلُ (کُلَّمَا مَرَّ بِأَهْلِ السَّمَاءِ فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ یَقُولُ کُشِفَ عَنْ قُلُوبِهِمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا ذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ.

امام باقر ( از امام باقر (روایت است که پیرامون تفسیر آیه: حَتَّی إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ. فرمود: «منظور از آیه این است که آسمانیان از زمان بعثت عیسی‌بن‌مریم (تا بعثت محمّد (صدای وحی را نشنیده بودند و چون خداوند، جبرئیل را به‌سوی رسول خدا (فرستاد و آسمانیان، صدای وحی قرآن را به‌مانند صدای فرو کوفته‌شدن آهن بر صخره شنیدند، همه مدهوش گشتند. چون ابلاغ وحی به پایان رسید، جبرئیل فرود آمد و هرگاه که از کنار ساکنان یک آسمان می‌گذشت، فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ ترس و اضطراب از دل‌هایشان برطرف می‌شد و به یکدیگر می‌گفتند: مَا ذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص350

بحار الأنوار، ج18، ص259/ القمی، ج2، ص202/ نورالثقلین/ البرهان

آیه قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللهُ وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فی ضَلالٍ مُبینٍ [24]

بگو: «چه کسی شما را از آسمان‌ها و زمین روزی می‌دهد»؟ بگو: «خداوند یگانه! و ما یا شما بر [طريق] هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم».

1

(سبأ/ 24)

امیرالمؤمنین (قَالَ (: … وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ أَنِّی شَکَکْتُ فِی نَفْسِی حَیْثُ قُلْتُ لِلْحَکَمَیْنِ انْظُرَا فَإِنْ کَانَ مُعَاوِیَهًُْ أَحَقَّ بِهَا مِنِّی فَأَثْبِتَاهُ فَإِنَّ ذَلِکَ لَمْ یَکُنْ شَکّاً مِنِّی وَ لَکِنِّی أَنْصَفْتُ فِی الْقَوْلِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ شَکّاً وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّ نَبِیَّهُ عَلَی الْحَق.

امام علی ( امیرالمؤمنین (در حدیثی طولانی مطالبی را فرمود از آن جمله: اینکه می‌گویی در ماجرای حکمیّت (در جنگ صفین)، تو به خودت نیز شک کرده بودی که امر را به دو حکم سپردی و به آن‌ها گفتی که شما به حال من و معاویه نگاه کنید و اگر او سزاوارتر به این منسب (امامت و ولایت) دانستید، او را در این منسب قرار دهید، [چنین نیست] و آن شک از ناحیه‌ی من نبود بلکه من مطابق کلام خداوند، انصاف به خرج دادم [و با اینکه علم به حق بودن خود داشتم، چنان گفتم] که خداوند می‌فرماید: وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ، و خداوند در اینجا شک ندارد و می‌داند که پیامبرش برحق است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص350

بحار الأنوار، ج33، ص379/ نورالثقلین

آیه قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ [25]

بگو: «شما از گناهی که ما کرده‌ایم سؤال نخواهید شد، [همان‌گونه كه] ما در برابر آنچه شما انجام می‌دهید، سؤال نخواهیم شد».

آیه قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلیمُ [26]

بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع می‌کند، سپس در میان ما به‌حق داوری می‌نماید [و مجرمان را از نيكوكاران جدا مى‌سازد] و اوست داور آگاه».

آیه قُلْ أَرُونِیَ الَّذینَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکاءَ کَلاَّ بَلْ هُوَ اللهُ الْعَزیزُ الْحَکیمُ [27]

بگو: «کسانی را که به‌عنوان همتا به او ملحق ساخته‌اید به من نشان دهید! هرگز چنین نیست! [او همتا و شبيهى ندارد]، بلکه او خداوند توانا و حکیم است».

1

(سبأ/ 27)

امیرالمؤمنین (وَ قَوْلُهُ قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا یَقُولُ: یَقْضِی بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ قَالَ: الْقَاضِی الْعَلِیمُ.

امام علی ( قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا، یعنی میان ما به حق حکم کند، وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ یعنی [او] حکم کننده‌ی داناست». (منظور از فتح، حکم است).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص352

القمی، ج2، ص202

آیه وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ [28]

و ما تو را جز برای همه‌ی مردم نفرستادیم تا [آن‌ها را به پاداش‌هاى الهى] بشارت دهی و [از عذاب او] بترسانی؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

1

(سبأ/ 28)

الصّادق (عَنْ حَفْصٍ الْکِنَانِیِّ قَال سَمِعْتُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ‌بَکْرٍ الْأَرَّجَانِیَّ قَالَ قَالَ لِیَ الصَّادِقُ جَعْفَرُبْنُ‌مُحَمَّدٍ (أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّسُولِ (کَانَ عَامّاً لِلنَّاسِ أَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ لِأَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ هَلْ بَلَّغَ رِسَالَتَهُ إِلَیْهِمْ کُلِّهِمْ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ یَا ابْنَ‌بَکْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الْمَدِینَهًِْ فَکَیْفَ بَلَّغَ أَهْلَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ جَبْرَئِیلَ (فَاقْتَلَعَ الْأَرْضَ بِرِیشَهًٍْ مِنْ جَنَاحِهِ وَ نَصَبَهَا لِمُحَمَّدٍ (وَ کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلَ رَاحَتِهِ فِی کَفِّهِ یَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ یُخَاطِبُ کُلَّ قَوْمٍ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی نُبُوَّتِهِ بِنَفْسِهِ فَمَا بَقِیَتْ قَرْیَهًٌْ وَ لَا مَدِینَهًٌْ إِلَّا وَ دَعَاهُمُ النَّبِیُّ (بِنَفْسِهِ.

امام صادق ( از حفص کنانی نقل است: شنیدم عبدالله‌بن‌بکر ارجانی می‌گوید: امام صادق (از من پرسید: به من بگو رسول خدا (که برای عموم مردم فرستاده شده بود، آیا خداوند در آیات محکم کتاب خود نفرموده است: وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ»؟ که منظور برای تمام ساکنین مشرق و مغرب و آسمانیان و زمینیان اعمّ از جن و انس می‌باشد. آیا رسول خدا (توانست رسالت و پیام خود را به همه آن¬ها برساند»؟ عرض کردم: «نمی‌دانم». حضرت فرمود: «ای پسر بکر! رسول خدا (از مدینه خارج نشده است، پس چگونه توانسته است به اهل مشرق و مغرب ابلاغ کند»؟ عرض کردم: «نمی¬دانم». فرمود: «خداوند به جبرئیل (فرمود و او زمین را با یک پر از بال خود از بیخ و بن برکند و آن را در مقابل رسول خدا نهاد و زمین در مقابل رسول خدا (به مانند کف دست او نسبت به دست او بود و رسول خدا (به ساکنین مشرق و مغرب می‌نگریست و هر قوم را با زبانشان مورد خطاب قرار می‌داد و خود، آنان را به خداوند متعال و نبوّت خود فرا می‌خواند. پس پیامبر (به این ترتیب به تنهایی توانست تمام ساکنان آبادی‌ها و شهرها را به سوی خداوند متعال و نبوت خود دعوت کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص352

بحار الأنوار، ج18، ص188/ القمی، ج2، ص202 و مسایل علی بن جعفر (ص330؛ فیهما: «الدجانی» بدل «الرجانی» / نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 28)

الصّادق (عَبْدِاللَّهِ‌بْنِ‌بَکْرٍالْأَرَّجَانِیِّ قَالَ صَحِبْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (فِی طَرِیقِ مَکَّهًَْ مِنَ الْمَدِینَهًِْ… فقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَهَلْ یَرَی الْإِمَامُ (مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قَالَ یَا ابْنَ‌بَکْرٍ فَکَیْفَ یَکُونُ حُجَّهًًْ عَلَی مَا بَیْنَ قُطْرَیْهَا وَ هُوَ لَا یَرَاهُمْ وَ لَا یَحْکُمُ فِیهِمْ وَ کَیْفَ تَکُونُ حُجَّهًًْ عَلَی قَوْمٍ غُیَّبٍ لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِمْ وَ لَا یَقْدِرُونَ عَلَیْهِ وَ کَیْفَ یَکُونُ مُؤَدِّیاً عَنِ اللَّهِ وَ شَاهِداً عَلَی الْخَلْقِ وَ هُوَ لَا یَرَاهُمْ وَ کَیْفَ یَکُونُ حَجَّهًًْ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْهُمْ وَ قَدْ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَهُ أَنْ یَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فِیهِمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ یَعْنِی بِهِ مَنْ عَلَی الْأَرْضِ وَ الْحُجَّهًُْ مِنْ بَعْدِ النَّبِیِّ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ هُوَ الدَّلِیلُ عَلَی مَا تَشَاجَرَتْ فِیهِ الْأُمَّهًُْ وَ الْآخِذُ بِحُقُوقِ النَّاسِ وَ الْقِیَامُ (الْقَائِم () بِأَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُنْصِفُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ مَنْ یَنْفُذُ قَوْلُه وَ هُوَ یَقُولُ سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ فَأَیُّ آیَهًٍْ فِی الْآفَاقِ غَیْرُنَا أَرَاهَا اللَّهُ أَهْلَ الْآفَاق.

امام صادق (عبداللَّه‌بن‌بکر ارجانی گفت: در خدمت امام صادق (بودم در سفری از مدینه به مکّه… عرض کردم: «فدایتان شوم! آیا امام هرچه که بین مشرق و مغرب است را می‌بیند»؟ فرمود: «اگر آن¬ها را نبیند و در میانشان حکم نکند، چگونه می¬تواند حجّت بر هرچه بین مشرق و مغرب است باشد؟ و چگونه می¬تواند بر مردمی که از دیده او پنهانند و نه او بر آن¬ها و نه آن¬ها بر او قدرت دارند، حجت باشد؟ چگونه سفیر از جانب خدا و شاهد و گواه بر خلق باشد، با اینکه آن¬ها را نمی‌بیند؟ و چگونه حجّت بر آن-هاست، با اینکه از نظر آن¬ها پنهان است و بین آن¬ها و او در اینکه فرمان پروردگار را در میان آن¬ها بر پادارد، فاصله است؟ درحالی‌که خداوند می¬فرماید: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ، منظور تمام مردم زمین هستند. و حجت پس از ایشان جانشین او خواهد بود و هم او راهنما در اختلافات امت است و مؤدّی حقوق مردم است و امر خدا را به پا می¬دارد و داد یکی را از دیگری می‌ستاند. اگر به همراه آن¬ها نباشد، چه کسی امر خدا را میان آن¬ها اجرا کند؟ در حالی که خداوند می‌فرماید: به‌زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‌ها نشان می‌دهیم. (فصلت/53) کدام نشانه‌ای در آفاق جز ما هست که خدا به اهل زمین نشان دهد؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص352

بحار الأنوار، ج25، ص375/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص843/ کامل الزیارات، ص328

3

(سبأ/ 28)

الباقر (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً لَا تَبْقَی أَرْضٌ إِلَّا نُودِیَ فِیهَا بِشَهَادَهًِْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی آفَاقِ الْأَرْض.

امام باقر ( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً، در هر سرزمینی ندا داده می‌شود به شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و محمّد (رسول خدا است و امام (با دستش به افق‌های [دوردست] زمین اشاره کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص354

بحار الأنوار، ج53، ص113

4

(سبأ/ 28)

الباقر (وَ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ بُعِثُوا خَاصَّهًًْ وَ عَامَّهًًْ فَأَمَّا نُوحٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَنْ فِی الْأَرْضِ بِنُبُوَّهًٍْ عَامَّهًٍْ وَ رِسَالَهًٍْ عَامَّهًٍْ وَ أَمَّا هُودٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی عَادٍ بِنُبُوَّهًٍْ خَاصَّهًٍْ وَ أَمَّا صَالِحٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی ثَمُودَ قَرْیَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ صَغِیرَهًٍْ وَ أَمَّا شُعَیْبٌ (فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَدْیَنَ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً وَ أَمَّا إِبْرَاهِیمُ (نُبُوَّتُهُ بکونی‌ویا {بِکُوثَی‌رَبَّی} وَ هِیَ قَرْیَهًٌْ مِنْ قُرَی السَّوَادِ فِیهَا مَبْدَأُ أَوَّلِ أَمْرِهِ ثُمَّ هَاجَرَ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِهِجْرَهًِْ قِتَالٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی فَکَانَتْ هِجْرَهًُْ إِبْرَاهِیمَ (بِغَیْرِ قِتَالٍ وَ أَمَّا إِسْحَاقُ (فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ بَعْدَ إِبْرَاهِیمَ (وَ أَمَّا یَعْقُوبُ (فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ کَنْعَانَ، ثُمَّ هَبَطَ إِلَی أَرْضِ مِصْرَ فَتُوُفِّیَ فِیهَا ثُمَّ حُمِلَ بَعْدَ ذَلِکَ جَسَدُهُ حَتَّی دُفِنَ بِأَرْضِ کَنْعَانَ، وَ الرُّؤْیَا الَّتِی رَأَی یُوسُفُ الْأَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَهُ سَاجِدِینَ فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ مِصْرَ بَدْؤُهَا، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَ الْأَسْبَاطَ اثْنَیْ عَشَرَ بَعْدَ یُوسُفَ، ثُمَّ مُوسَی (وَ هَارُونَ (إِلَی فِرْعَوْنَ وَ وَ مَلَئِهِ إِلَی مِصْرَ وَحْدَهَا ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ (إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَی (نُبُوَّتُهُ بَدْؤُهَا فِی الْبَرِّیَّهًِْ الَّتِی تَاهَ فِیهَا بَنُو إِسْرَائِیلَ، ثُمَّ کَانَتْ أَنْبِیَاءٌ کَثِیرَهًٌْ مِنْهُمْ مَنْ قَصَّهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی مُحَمَّدٍ (وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَقْصُصْهَ عَلَی

مُحَمَّدٍ (ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَرْسَلَ عِیسَی (إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ خَاصَّهًًْ

وَ کَانَتْ نُبُوَّتُهُ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ، وَ کَانَتْ مِنْ بَعْدِهِ الْحَوَارِیُّونَ اثْنَا عَشَرَ،

فَلَمْ یَزَلِ الْإِیمَانُ یَسْتَتِرُ فِی بَقِیَّهًِْ أَهْلِهِ مُنْذُ رَفَعَ اللَّهُ عِیسَی (ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً (إِلَی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّهًًْ وَ کَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِیَاءِ.

امام باقر ( پیامبران به صورت خاص و عام برانگیخته شدند، نوح (با نبوت عامّه و رسالت عام به سوی زمینیان فرستاده شد و هود با نبوّتی خاص به سوی قوم عاد فرستاده شده و صالح به یک روستا از قوم ثمود فرستاده شد که آن روستا کمتر از چهل خانه کوچک در کنار ساحل دریا را شامل می‌شد و شعیب به مدین فرستاده شد که به چهل خانه نمی‌رسید. نبوت ابراهیم در بکونی ویا بود. بکونی ویا یکی از روستاهای سواد بود که آغاز نبوّت ابراهیم در آنجا بود. سپس از آنجا مهاجرت کرد. و این مهاجرت برای جنگ نبود. این مطلب در این آیه آمده است: [او از این مهلکه به سلامت بیرون آمد] و گفت: «من به‌سوی پروردگارم می‌روم، او مرا هدایت خواهد کرد! . (صافّات/ 99) پس هجرت ابراهیم (برای غیر جنگ بود. امّا اسحاق، نبوّت وی بعد از ابراهیم (بود. نبوّت یعقوب (در سرزمین کنعان بود و بعد به سرزمین مصر فرود آمد و در آنجا وفات یافت. سپس جسد او حمل شد تا در سرزمین کنعان به خاک سپرده شود. و خوابی که یوسف (در آن یازده ستاره و ماه و خورشید را دید که برای او سجده می‌کنند آغاز نبوّت او در مصر بود و سپس دوازده نوه یعقوب (بعد از یوسف که به پیامبری رسیدند. پس هارون و موسی برای هدایت فرعون و مردم مصر برانگیخته شدند و پیامبری آن¬ها محدود به مصر بود. پس خداوند متعال بعد از موسی، یوشع‌بن‌نون را به‌سوی بنی اسرائیل فرستاد. آغاز نبوّت وی در صحرایی بود که بنی اسرائیل در آن حیران بودند و بعد از آن پیامبران زیادی بودند که حکایت برخی از آن¬ها را خداوند برای محمّد (ذکر کرد و حکایت برخی را برای او ذکر نکرد. سپس خداوند عزّوجلّ عیسی‌بن‌مریم (را به طور خاص به‌سوی بنی‌اسرائیل فرستاد که نبوّت وی در بیت‌المقدس بود و بعد از او حواریّون دوازده نفر بودند و از زمانی که خداوند عیسی (را

به آسمان برد؛ ایمان در دیگر افراد اهل بیت او پنهانی باقی می¬ماند؛ و خداوند تبارک‌وتعالی محمّد (را به سوی جن و انس به طور خاص فرستاد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص354

نورالثقلین

5

(سبأ/ 28)

السجّاد (کان ابو طالب (یضرب عن رسول الله (بسیفه و یقیه بنفسه، الی ان قَالَ فَقَالُوا یَا أَبَا طَالِبٍ سَلْهُ أَرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَیْنَا خَاصَّهًًْ أَمْ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ (یَا ابْنَ أَخِ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ أُرْسِلْتَ أَمْ إِلَی قَوْمِکَ خَاصَّهًًْ قَالَ لَا بَلْ إِلَی النَّاسِ أُرْسِلْتُ کَافَّهًًْ إِلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْأَحْمَرِ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْعَجَمِیِّ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَأَدْعُوَنَّ إِلَی هَذَا الْأَمْرِ الْأَبْیَضَ وَ الْأَسْوَدَ وَ مَنْ عَلَی رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ مَنْ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ لَأَدْعُوَنَّ السَّنَهًَْ فَارِسَ وَ الرُّومَ.

امام سجّاد ( ابوطالب (با شمشیر خود از پیامبر (دفاع و با جان و دل از ایشان نگهبانی و نگهداری می‌کرد. قریش گفتند: «ای ابوطالب (! از او بپرس آیا خداوند او را ویژه‌ی ما فرستاده است یا برای همه‌ی مردم»؟ ابوطالب (گفت: «ای برادرزاده! آیا برای همه‌ی مردم برانگیخته شده‌ای یا فقط برای قوم خود»؟ فرمود: «برای همه‌ی مردم از سپید و سیاه و سرخ و عرب و غیرعرب مبعوث شده‌ام و سوگند به کسی که جان من در دست اوست! من همگان را، سپید و سیاه را و هرکس را که بر سر کوه‌ها و جزایر دریاهاست به این آیین فرا می‌خوانم و فارسیان و رومیان را هم همین امسال به این کار فرا می‌خوانم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

روضهًْ الواعظین، ج1، ص54/ نورالثقلین

6

(سبأ/ 28)

الرّسول (قَولُهُ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً وَ قَالَ (بُعِثْتُ إِلَی الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْأَبْیَض.

پیامبر ( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً من به‌سوی انسان‌های سرخ‌پوست و سیاه پوست و سفیدپوست (همه‌ی انسان‌ها) مبعوث شدم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

المناقب، ج1، ص229/ نورالثقلین؛ «ألاصفر» بدل «ألابیض»

7

(سبأ/ 28)

الرّسول (قَالَ رَسُولُ اللهِ (فُضِّلْتُ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ: جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً، إِلَی قَوْلِهِ وَ أُرْسِلْتُ إِلَی النَّاسِ کَافَّهًًْ.

پیامبر ( من با چهار خصلت [بر دیگر پیامبران (] برتری دارم؛ زمین برای من محلّ سجده و پاک قرار داده شده است… من برای [هدایت] همه‌ی مردم فرستاده شده‌ام».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

نورالثقلین

8

(سبأ/ 28)

الباقر (وَ فِی قَوْلِهِ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ کَافَّةً لِلنَّاسِ فِی الرَّجْعَهًْ.

امام باقر ( در آیه‌ی وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ مقصود آن حضرت (پیامبر () است که خدا او را در رجعت [برای هدایت و تأمین حوائج تمام مردم جهان] برانگیخته می‌گرداند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

بحار الأنوار، ج53، ص42

9

(سبأ/ 28)

الصّادق (إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَی مُحَمَّداً (شَرَائِعَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ عِیسَی (إلَی أن قَالَ وَ أَرْسَلَهُ کَافَّهًًْ إِلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِ وَ الْإِنْس.

امام صادق ( خداوند متعال به محمّد (شریعت‌های نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (را عطا کرد، … تا جنّ و انس و سیاه و سفید را به سوی خدا دعوت کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

نورالثقلین

10

(سبأ/ 28)

الرّسول (أُعْطِیتُ خَمْساً وَ لَا أَقُولُ فَخْراً بُعِثْتُ إِلَی الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ وَ جُعِلَتْ لِیَ الْأَرْضُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ أُحِلَّ لِیَ الْمَغْنَمُ وَ لَمْ یُحَلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ فَهُوَ یَسِیرُ أَمَامِی مَسِیرَهًَْ شَهْرٍ وَ أُعْطِیتُ الشَّفَاعَهًَْ فَادَّخَرْتُهَا لِأُمَّتِی یَوْمَ الْقِیَامَهًْ.

پیامبر ( پنج چیز به من عطا شد و به خاطر فخرفروشی [این پنج چیز] را نمی‌گویم؛ من برای انسان‌های سرخ پوست و زرد پوست [و همه‌ی انسان‌ها] مبعوث شدم و زمین برای من پاک و مسجد قرار داده شد. غنیمت [جنگی] برای من حلال شد، قبل از من، حدّ [مجازات شرعی] حلال نبود و من به‌وسیله‌ی ترس [در دل دشمنانم] یاری شدم. و پیش از آنکه من برای فتح جایی بروم، ترس در دل دشمنان من، یک ماه جلوتر قرار می‌گیرد و شفاعت به من عطا شده است که آن را برای امّتم در روز قیامت، ذخیره کرده‌ام.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص356

بحار الأنوار، ج16، ص308

آیه وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ [29]

می‌گویند: «اگر راست می‌گویید، این وعده‌ی [رستاخيز] کی خواهد بود».

آیه قُلْ لَکُمْ میعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ [30]

بگو: «وعده‌ی شما روزی خواهد بود که نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنید و نه [بر آن] پیشی خواهید گرفت».

1

(سبأ/ 30)

الجواد (أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیُّ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا (فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَهًِْ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ.

امام جواد ( ابوهاشم داودبن‌قاسم گوید: ما در محضر امام جواد (بودیم و سخن از سفیانی به میان آمد و آنچه در روایات آمده که کار او از حتمیّات است، من به آن حضرت (عرض کردم: «آیا خدا را در امور حتمی بَدایی پدید می‌آید [که از آن دست بردارد یا آن را تغییر دهد]»؟ فرمود: «آری»! به آن حضرت (عرض کردیم: «پس با این‌ترتیب ما می‌ترسیم که در مورد قائم (نیز خدا را بَدایی حاصل شود»!؟ فرمود: «قیام قائم (از وعده‌ها است و خداوند خلاف وعده‌ی خود رفتار نمی‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص358

الغیبهًْ، ص303

آیه وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَری إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ [31]

کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتاب‌های دیگری که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد». اگر ببینی هنگامی‌که این ستمکاران در پیشگاه پروردگارشان [براى حساب و مجازات] نگه داشته شده‌اند درحالی‌که هرکدام گناه خود را به گردن دیگری می‌اندازد [از كار آن‌ها تعجّب مى‌كنى]! مستضعفان به مستکبران می‌گویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم».

1

(سبأ/ 31)

علی‌بن‌ابراهیم (قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ (ثُمَّ حَکَی اللَّهُ لِنَبِیِّهِ (قَوْلَ الْکُفَّارِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ غَیْرِهِمْ وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ مِنْ کُتُبِ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَوْ تَری إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا وَ هُمُ الرُّؤَسَاءُ لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( خداوند [در ادامه‌ی آیه‌ی قبل] سخن کفّار قریش و کفّار دیگر قبایل را برای پیامبر خود حکایت می‌کند: وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ لَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ، یعنی از کتاب‌های انبیاء (وَ لَوْ تَرَی إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا یعنی رؤسای قبائل. لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص358

القمی، ج2، ص203/ البرهان

آیه قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمینَ [32]

[امّا] مستکبران به مستضعفان می‌گویند: «آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آنکه به سراغ شما آمد [و آن را به‌خوبى دريافتيد]؟! بلکه شما خود مجرم بودید».

1

(سبأ/ 32)

علی‌بن‌ابراهیم (قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدی وَ هُوَ الْبَیَانُ بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الهُدی که منظور از الهُدی همان بیان [و قرآن] است، بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص358

القمی، ج2، ص203/ البرهان

آیه وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فی أَعْناقِ الَّذینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُون [33]

و مستضعفان به مستکبران می‌گویند: «مکر و نیرنگ شما در شب و روز [مايه‌ی گمراهى ما شد]، هنگامی‌که به ما دستور می‌دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم». و آنان هنگامی‌که عذاب [الهى] را می‌بینند پشیمانی خود را پنهان می‌کنند [تا بيشتر رسوا نشوند] و ما غل و زنجیرها در گردن کافران می‌نهیم، آیا جز آنچه عمل می‌کردند به آن‌ها جزا داده می‌شود؟!

1

(سبأ/ 33)

علی‌بن‌ابراهیم (قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ (ثُمَّ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ یَعْنِی مَکَرْتُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ قَوْلُهُ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ قَالَ: یُسِرُّونَ

النَّدَامَهًَْ فِی النَّارِ إِذَا رَأَوْا وَلِیَّ اللَّهِ. فَقِیلَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (وَ مَا یُغْنِیهِمْ إِسْرَارُ النَّدَامَهًِْ وَ هُمْ فِی الْعَذَابِ؟ قَالَ: یَکْرَهُونَ شَمَاتَهًَْ الْأَعْدَاءِ.

علی‌بن‌ابراهیم ( بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یعنی شما در شب و روز حیله ورزیدید؛ وَ أَسَرُّوا النَّدَامَةَ لمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ یعنی هنگامی‌که در آتش جهنّم هستند و ولیّ خدا را [که در بهشت است] می‌بینند، پشیمانی خود را پنهان می‌دارند. برخی از امام صادق (پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا (! پنهان‌ساختن پشیمانی درحالی‌که آنان در عذاب هستند، چه سودی برایشان دارد»؟ حضرت (پاسخ داد: «آنان از شماتت دشمنان بیزارند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص358

القمی، ج: 2، ص203/ نورالثقلین؛ «قال علی بن ابراهیم… باللیل و النهار» محذوف/ البرهان

2

(سبأ/ 33)

الصّادق (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ قَالَ قِیلَ لَهُ وَ مَا یَنْفَعُهُمْ إِسْرَارُ النَّدَامَهًِْ وَ هُمْ فِی الْعَذَابِ قَالَ کَرِهُوا شَمَاتَهًَْ الْأَعْدَاء.

امام صادق ( از امام صادق (در مورد آیه: وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ پرسیده شد و به حضرت عرض شد: «پنهان کردن پشیمانی چه نفعی به حالشان دارد درحالی‌که آنان در عذاب هستند»؟ فرمود: «آنان شماتت دشمنانشان را ناپسند می‌شمرند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص360

بحارالدنوار، ج7 ص188/ البرهان

آیه وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ [34]

و ما در هیچ شهر و دیاری [پيامبرى] بیم دهنده‌ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان آن‌ها [كه مست ناز و نعمت بودند] گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‌اید کافریم».

آیه وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ [35]

و گفتند: «اموال و فرزندان ما [از همه] بیشتر است [و اين نشانه‌ی علاقه‌ی خدا به ماست] و ما هرگز عذاب نخواهیم شد».

1

(سبأ/ 35)

امیرالمؤمنین (لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِینَ یَتَعَصَّبُ لِشَیْءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّهًٍْ تَحْتَمِلُ تَمْوِیهَ الْجُهَلَاءِ أَوْ حُجَّهًٍْ تَلِیطُ بِعُقُولِ السُّفَهَاءِ غَیْرَکُمْ فَإِنَّکُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرٍ مَا یُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَ لَا عِلَّهًٌْ أَمَّا إِبْلِیسُ فَتَعَصَّبَ عَلَی آدَمَ (لِأَصْلِهِ وَ طَعَنَ عَلَیْهِ فِی خِلْقَتِهِ فَقَالَ أَنَا نَارِیٌّ وَ أَنْتَ طِینِیٌّ وَ أَمَّا الْأَغْنِیَاءُ مِنْ مُتْرَفَهًِْ الْأُمَمِ فَتَعَصَّبُوا لِآثَارِ مَوَاقِعِ النِّعَمِ فَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ فَإِنْ کَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهًِْ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ وَ یَعَاسِیبِ القَبَائِلِ بِالْأَخْلَاقِ الرَّغِیبَهًِْ وَ الْأَحْلَامِ الْعَظِیمَهًِْ.

امام علی ( من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصّب نورزد جز با دلیلی که با آن نا¬آگاهان را بفریبد، و یا برهانی آورد که در عقل سفیهان نفوذ کند جز شما، زیرا درباره‌ی چیزی تعصّب می¬ورزید که نه علّتی دارد و نه سببی. ولی شیطان به خاطر اصل خلقت خود بر آدم (تعصّب ورزید و آفرینش او را مورد سرزنش قرار داد و گف: «مرا از آتش و تو را از گل آفریده¬اند، و سرمایه¬داران فساد زده امّت¬ها برای داشتن نعمت‌های فراوان تعصّب ورزیدند وگفتند: نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ. پس اگر در تعصّب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده، افعال نیکو و کار¬های خوب تعصّب داشته باشید، همان افعال و کرداری که انسان¬¬های با شخصیت و شجاعان خاندان عرب و سران قبایل در آن‌ها از یکدیگر پیشی می¬گرفتند، یعنی اخلاق پسندیده، بردباری به هنگام خشم فراوان.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص360

نهج البلاغهًْ، ص295/ بحار الأنوار، ج14، ص471 و نورالثقلین؛ فیهما: «لقد نظرت فما… أنت طینی» محذوف/ البرهان؛ «بتفاوت»

2

(سبأ/ 35)

علی‌بن‌ابراهیم (ثُمَ افْتَخَرُوا عَلَی اللَّهِ بِالْغِنَی فَقَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَقَال قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( با ثروت خود به خدا فخرفروشی کردند و بر خدا ترجیح دادند و گفتند: نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ که خداوند حرف آن‌ها را ردّ کرد و فرمود: قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص360

القمی، ج2، ص203

آیه قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ [36]

بگو: «پروردگار من روزی را برای هرکس بخواهد وسعت می‌بخشد یا تنگ می‌گیرد، [اين نشانه‌ی قرب و بعد به درگاه او نيست]، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

1

(سبأ/ 36)

السجّاد (عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَصَافِیرُ عَلَی الْحَائِطِ قُبَالَتَهُ یَصِحْنَ فَقَالَ یَا بَا حَمْزَهًَْ أَ تَدْرِی مَا یَقُلْنَ قَالَ یَتَحَدَّثْنَ أَنَّ لَهُنَّ وَقْتٌ یَسْأَلْنَ فِیهِ قُوتَهُنَّ یَا أَبَا حَمْزَهًَْ لَا تَنَامَنَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنِّی أَکْرَهُهَا لَکَ إِنَّ اللَّهَ یُقَسِّمُ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ أَرْزَاقَ الْعِبَادِ وَ عَلَی أَیْدِینَا یُجْرِیهَا.

امام سجّاد ( ابوحمزه گوید: نزد امام سجّاد (بودم و گنجشک‌ها روی دیوار حیاط بودند. فرمود: «ای ابوحمزه! آیا می‌دانی [گنجشک‌ها] چه می‌گویند؟ می‌گویند که آن‌ها زمانی دارند که در آن وقت، روزیشان را طلب می‌کنند. ای ابوحمزه! هرگز قبل از طلوع آفتاب نخواب. زیرا من آن را برای تو خوب نمی‌دانم، چون خداوند در آن وقت، روزی‌های بندگان را تقسیم می‌کند و بر دستان ما جاری می‌کند (در اختیار ما قرار می‌دهد)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص362

بصایرالدرجات، ج1، ص343

آیه وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ [37]

اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمی‌سازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان در برابر کارهایی که انجام داده‌اند پاداش مضاعف است و آن‌ها در غرفه‌های بهشتی در [نهايت] امنیّت خواهند بود.

آیه وَ الَّذینَ یَسْعَوْنَ فی آیاتِنا مُعاجِزینَ أُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ [38]

و کسانی که برای انکار و ابطال آیات ما تلاش می‌کنند و می‌پندارند از حوزه‌ی قدرت ما فرار خواهند کرد، در عذاب [الهى] احضار می‌شوند.

1

(سبأ/ 38)

الصّادق (ذَکَرَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (الْأَغْنِیَاءَ وَ وَقَعَ فِیهِمْ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (اسْکُتْ فَإِنَّ الْغَنِیَّ إِذَا کَانَ وَصُولًا لِرَحِمِهِ بَارّاً بِإِخْوَانِهِ أَضْعَفَ اللَّهُ لَهُ الْأَجْرَ ضِعْفَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ.

امام صادق ( شخصی نزد امام صادق (از ثروتمندان سخن به میان آورد و از آنان بدگویی نمود. امام صادق (به او فرمود: «خاموش باش! چرا که انسان ثروتمند اگر صله‌ی رحم انجام دهد و به برادران خود نیکی کند، خداوند دو برابر به او اجر و پاداش می‌دهد؛ زیرا خداوند می‌فرماید: وَ مَا أَمْوَالُکُمْ وَ لَا أَوْلَادُکُم بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِندَنَا زُلْفَی إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص362

بحار الأنوار، ج100، ص2/ وسایل الشیعهًْ، ج9، ص476/ مستدرک الوسایل، ج13، ص19/ نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 38)

امیرالمؤمنین (فَعَلَیْکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّهَا تَجْمَعُ مِنَ الْخَیْرِ مَا لَا یَجْمَعُ غَیْرُهَا وَ یُدْرَکُ بِهَا مِنَ الْخَیْرِ مَا لَا یُدْرَکُ بِغَیْرِهَا خَیْرُ الدُّنْیَا وَ خَیْرُ الْآخِرَهًِْ… وَ إِمَّا لِخَیْرِ الْآخِرَهًِْ فَإِنَّ اللَّهَ یُکَفِّرُ عَنْهُ بِکُلِّ حَسَنَهًٍْ سَیِّئَهًًْ یَقُولُ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری لِلذَّاکِرِینَ حَتَّی إِذَا کَانَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حُسِبَتْ لَهُمْ حَسَنَاتُهُمْ وَ أُعْطُوا بِکُلِّ وَاحِدَهًٍْ عَشْرَ أَمْثَالِهَا إِلَی سَبْعِمِائَهًِْ ضِعْفٍ فَهُوَ الَّذِی یَقُولُ جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً وَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ فَارْغَبُوا فِیهِ وَ اعْمَلُوا بِهِ وَ تَحَاضُّوا عَلَیْه.

امام علی ( بر شما باد به رعایت تقوا، که این صفت چندان خیر دارد که هیچ خصلت دیگر ندارد و در پرتو آن در دنیا و آخرت به چیزهایی توان دست یافت که با هیچ‌چیز دیگر نتوان به آن‌ها رسید… خیر تقوا در آخرت این است که خداوند در عوض هر نیکی، یک بدی را می‌پوشاند (می‌بخشد). می‌فرماید: چرا که حسنات، سیئات [و آثار آن‌ها را] از بین می‌برند این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! (هود/114) تا آنجا که وقتی روز قیامت فرا رسد حسناتشان به نفع آن‌ها، حساب می‌شود و در عوض هریک از آن‌ها، به ایشان ده برابر تا هفتصد برابر آن، عطا می‌شود. این همان [پاداشی] است که [خداوند درباره‌ی آن] می‌فرماید: این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیّه‌ای است کافی و خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ پس به آن (تقوا) میل و رغبت کنید و برای آن، کار کنید و یکدیگر را به آن تشویق کنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص362

بحار الأنوار، ج33، ص543/ الأمالی للطوسی، ص24/ بشارهًْ المصطفی، ص43/ الغارات، ج1، ص146/ نورالثقلین

3

(سبأ/ 38)

الصّادق (یَا ابْنَ جُنْدَبٍ کُلُ الذُّنُوبِ مَغْفُورَهًٌْ سِوَی عُقُوقِ أَهْلِ دَعْوَتِکَ وَ کُلُّ الْبِرِّ مَقْبُولٌ إِلَّا مَا کَانَ رِئَاءً یَا ابْنَ جُنْدَبٍ أَحْبِبْ فِی اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِی اللَّهِ وَ اسْتَمْسِکْ بِالْعُرْوَهًِْ الْوُثْقَی وَ

اعْتَصِمْ بِالْهُدَی یُقْبَلْ عَمَلُکَ فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی فَلَا یُقْبَلُ إِلَّا الْإِیمَانُ وَ لَا إِیمَانَ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِیَقِینٍ وَ لَا یَقِینَ إِلَّا بِالْخُشُوعِ وَ مِلَاکُهَا کُلُّهَا الْهُدَی فَمَنِ اهْتَدَی یُقْبَلُ عَمَلُهُ وَ صَعِدَ إِلَی الْمَلَکُوتِ مُتَقَبَّلًا وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم.

امام صادق ( پسر جندب! بر همه گناهان جز ستم به همکیشانت، امید آمرزش است. و هر احسانی جز آنکه به ریا باشد، پذیرفته خواهد بود. پسر جندب! در راه [خشنودی] خدا دوستی کن، و به دستاویز استوار چنگ بزن، و پناهنده‌ی هدایت شو تا کردارت پذیرفته شود، زیرا از فرمایش خداوند در قرآن این گونه برمی‌آید که [نمی‌آمرزم کسی را] غیر از او و من هرکه را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می‌آمرزم! . (طه/82). بنابراین جز ایمان چیز دیگری پذیرفته نشود، و ایمان جز با عمل نیست، و عمل جز با یقین نباشد، و یقین جز با خشوع [ممکن] نیست، و ریشه و اصل همه هدایت است؛ بدین خاطر هرکس که هدایت یابد کردارش نیز پذیرفته می‌شود، و فرد پذیرفته و مقبول به عالم ملکوت عروج خواهد کرد؛ وَ اللهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص362

بحار الأنوار، ج75، ص282/ تحف العقول، ص303

آیه قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ [39]

بگو: «پروردگارم روزی را برای هرکس از بندگانش بخواهد وسعت می‌بخشد یا تنگ می‌گیرد و هرچیزی را [در راه او] انفاق کنید، عوض آن را می‌دهد [و جاى آن را پر مى‌كند] و او بهترین روزی‌دهندگان است».

1

(سبأ/ 39)

الصّادق (عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: قُلْتُ آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ… وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ وَ إِنِّی أُنْفِقُ وَ لَا أَرَی خَلَفاً قَالَ أَ فَتَرَی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِکَ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمُ اکْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی حِلِّهِ لَمْ یُنْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَیْهِ.

امام صادق ( عثمان‌بن‌عیسی از کسی که از امام صادق (روایت کرده، نقل می‌کند: به امام صادق (عرض کردم: «دو آیه در کتاب خدا است که به آن دو عمل می‌کنم، ولی فایده‌ای نمی‌بینم». حضرت (پرسید: «آن دو آیه کدامند»؟ عرض کردم: «… آیه: وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ است و من انفاق می‌کنم، ولی عوضی نمی‌بینم». حضرت (فرمود: «آیا به نظر تو خداوند عزّوجلّ به وعده‌ی خود وفا نمی‌کند»؟ عرض کردم: «خیر [وعده‌ی خدا راست است]»! حضرت (فرمود: «پس علّت آن چیست»؟ عرض کردم: «نمی‌دانم»!؟ حضرت (فرمود: «اگر هرکدام از شما اموال خود را از راه حلال به‌دست آورده و در راه حلال انفاق نماید، در برابر هر درهمی که انفاق می‌کند، عوضی به او داده می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص364

الکافی، ج2، ص486/ وسایل الشیعهًْ، ج7، ص81/ مکارم الأخلاق، ص276/ نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 39)

الصّادق (عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَالَ: إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَنْزِلُ کُلَّ لَیْلَهًِْ جُمُعَهًٍْ إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ وَ فِی کُلِّ لَیْلَهًٍْ فِی الثُّلُثِ الْأَخِیرِ وَ أَمَامَهُ مَلَکٌ یُنَادِی هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَیُغْفَرَ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَیُعْطَی سُؤْلَهُ اللَّهُمَّ أَعْطِ کُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفاً وَ کُلَّ مُمْسِکٍ تَلَفاً فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ الرَّبُّ إِلَی عَرْشِهِ فَیُقَسِّمُ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ الْعِبَادِ ثُمَّ قَالَ لِلْفُضَیْلِ‌بْنِ‌یَسَارٍ یَا فُضَیْلُ نَصِیبَکَ مِنْ ذَلِکَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ إِلَی قَوْلِهِ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ.

امام صادق ( حریز گوید: امام صادق (فرمود: پروردگار تبارک‌وتعالی، هرشب جمعه از ابتدای شب و در یک‌سوّم پایانی هر شب، امر و فرمان خود را به‌سوی آسمان دنیا نازل می‌کند، درحالی‌که روبه‌روی آن، دو فرشته هستند که فریاد می‌زنند؛ آیا توبه‌کننده‌ای هست که توبه‌اش پذیرفته شود؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا آمرزیده شود؟ آیا تقاضامندی هست تا تقاضایش برآورده شود؟ خدایا! به هر انفاق‌کننده، عوضی و به هر آزمند [و بخیل که از انفاق سرباز زد.]، زیانی ارزانی دار. پس به هنگام طلوع فجر امر و فرمان الهی به‌سوی عرش خداوند باز می‌گردد و روزی‌ها را میان بندگان قسمت می‌کند». سپس حضرت (به فُضیل‌بن‌یسار گفت: «ای فضیل! سعی کن سهم بیشتری از این روزی‌ها ببری و منظور از این آیه نیز همین است؛ [به خاطر بیاور] روزی را که خداوند همه‌ی آنان را بر می‌انگیزد، سپس به فرشتگان می‌گوید: «آیا این‌ها شما را پرستش می‌کردند»؟! . (سبأ/40) پس فرشتگان عرض می‌کنند: سُبْحَانَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص364

بحار الأنوار، ج3، ص315/ وسایل الشیعهًْ، ج7، ص391/ القمی، ج2، ص204/ نورالثقلین/ البرهان

3

(سبأ/ 39)

الرّسول (مَنْ بَسَطَ یَدَهُ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا وَجَدَهُ یُخْلِفِ اللَّهُ لَهُ مَا أَنْفَقَ فِی دُنْیَاهُ وَ یُضَاعِفْ لَهُ فِی آخِرَتِه.

پیامبر ( هرکس به هنگام دسترسی داشتن دست به کار خیر زند [و هزینه‌ای بپردازد]، خدا عوض آن را در دنیا به او می‌دهد و دو چندان در آخرت به او خواهد داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص364

الکافی، ج2، ص154/ نورالثقلین

4

(سبأ/ 39)

الصّادق (إِنْ کَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَاذَا؟ وَ إِنْ کَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَاذَا؟

امام صادق ( اگر حساب قیامت حق است، گردآوری مال [از راه حرام] برای چه؟ اگر خدا عوض انفاق را می‌دهد، بخل به چه جهت؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص364

عیون الحکم، ص344/ نورالثقلین

5

(سبأ/ 39)

الرّسول (مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَهًِْ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.

پیامبر ( کسی که به پشتوانه [پُرشدنِِ جای انفاقش از سوی خدا] یقین داشته باشد نَفسَش به انفاق‌کردن، سخاوتمند می‌شود و خداوند عزّوجلّ فرمود: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

وسایل الشیعهًْ، ج9، ص18/ نورالثقلین؛ «قال الله ما انفقتم… الی آخر» محذوف

6

(سبأ/ 39)

الرّضا (عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (قَالَ: دَخَلَ عَلَیْهِ مَوْلًی لَهُ فَقَالَ لَهُ هَلْ أَنْفَقْتَ الْیَوْمَ شَیْئاً قَالَ لَا وَ اللَّهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (فَمِنْ أَیْنَ یُخْلِفُ اللَّهُ عَلَیْنَا.

امام رضا ( صفوان‌بن یحیی گوید: در خدمت حضرت رضا (بودم که یکی از غلامانش وارد شد، امام رضا (فرمود: «امروز چیزی انفاق کردی»؟ گفت: «چیزی انفاق نکرده‌ام»، فرمود: «پس خداوند چگونه به ما چیزی [در عوض چیزی که ما داده باشیم] مرحمت کند»؟

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

الکافی، ج4، ص44/ نورالثقلین

7

(سبأ/ 39)

الصّادق (مَنْ یَضْمَنُ أَرْبَعَهًًْ بِأَرْبَعَهًِْ أَبْیَاتٍ فِی الْجَنَّهًِْ أَنْفِقْ وَ لَا تَخَفْ فَقْراً وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ أَفْشِ السَّلَامَ فِی الْعَالَمِ وَ اتْرُکِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقّاً.

امام صادق ( کسی هست که با پایبند شدن به چهار خصلت، چهارخانه‌ی بهشتی برای او تضمین شود؟ انفاق کن و از فقر نترس، با مردم به انصاف رفتار کن، سلام را در عالم آشکار کن (بلند سلام بده) و جَدَل (بگو مگو) را رها کن هرچند حق با تو باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

الکافی، ج4، ص44/ نورالثقلین

8

(سبأ/ 39)

الرّسول (ایاکم وَ السَّرَفُ فِی الْمَالِ وَ النَّفَقَهًِْ وَ عَلَیْکُمْ بِالِاقْتِصَادِ فَمَا افْتَقَرَ قَوْمُ قَطُّ اقْتَصِدُوا.

پیامبر ( از اسراف در خرج‌کردن مال بپرهیزید و بر شما باد میانه‌روی و صرفه‌جویی، که میانه‌روان هرگز فقیر نخواهند شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

نورالثقلین

9

(سبأ/ 39)

الباقر (عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ قَالَ: یَا حُسَیْنُ أَنْفِقْ وَ أَیْقِنْ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَمْ یَبْخَلْ عَبْدٌ وَ لَا أَمَهًٌْ بِنَفَقَهًٍْ فِیمَا یُرْضِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِلَّا أَنْفَقَ أَضْعَافَهَا فِیمَا یُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل.

امام باقر ( حسین‌بن‌ایمن گوید: امام باقر (فرمود: «ای حسین! [در راه خدا] انفاق کن و یقین کن که خداوند عوض آن را خواهد داد. هیچ مردی یا زنی از انفاق کردن مالش در راهی که خدا از آن راضی است، بخل نمی‌ورزد مگر آنکه خداوند [بر اثر بلایا و مصائب] او را مجبور خواهد کرد که چند برابر آن را در راهی که خشم خدا را به همراه خواهد داشت، خرج کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

الکافی، ج4، ص43/ نورالثقلین

10

(سبأ/ 39)

الرّسول (کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَهًٌْ وَ مَا وَقَی بِهِ الرَّجُلُ عِرْضَهُ فَهُوَ صَدَقَهًًْ وَ مَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ مِنْ نَفَقَهًٍْ فَعَلَی اللَّهِ خَلْفُهَا ضَمَاناً إِلَّا مَا کَانَ مِنْ نَفَقَهًٍْ فِی بُنْیَانٍ أَوْ مَعْصِیَهًِْ.

پیامبر ( هر کار خیری صدقه است و مالی که شخص به‌وسیله‌ی آن آبروی خود را حفظ کند صدقه است و آنچه مؤمن خرج کند خدا ضامن است که جای آن را پر کند، مگر آنکه صرف یک بنا شود [مثل ساختمان] یا در معصیتی مصرف شده باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

نورالثقلین

11

(سبأ/ 39)

الباقر (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: إِنَّ الشَّمْسَ لَتَطْلُعُ وَ مَعَهَا أَرْبَعَهًُْ أَمْلَاکٍ مَلَکٌ یُنَادِی یَا صَاحِبَ الْخَیْرِ أَتِمَّ وَ أَبْشِرْ وَ مَلَکٌ یُنَادِی یَا صَاحِبَ الشَّرِّ انْزِعْ وَ أَقْصِرْ وَ مَلَکٌ یُنَادِی أَعْطِ مُنْفِقاً خَلَفاً وَ آتِ مُمْسِکاً تَلَفاً وَ مَلَکٌ یَنْضِحُهَا بِالْمَاءِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ اشْتَعَلَتِ الْأَرْض.

امام باقر ( خورشید هر روز طلوع می‌کند و با او چهار فرشته می‌آیند، یکی از آن‌ها ندا می‌دهد که‌ای شخص نیکوکار، کارت را به پایان برسان و مژده‌ی کارت را دریافت کن، ملکی دیگر فریاد می‌زند که‌ای شخص بدکار، دست از کارت بکش و آن را رها کن، ملکی دیگر ندا دهد که به شخص انفاق کننده، عوض انفاقش را بدهید و شخصی که از انفاق سرباز زده، مالش را تلف کنید و فرشته‌ای دیگر بر روی آفتاب، آب می‌ریزد تا حرارتش کم شود که اگر چنین نکند، زمین خواهد سوخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص366

نورالثقلین

آیه وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ أَ هؤُلاءِ إِیَّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ [40]

[به خاطر بياور] روزی را که خداوند همه‌ی آنان را محشور می‌کند، سپس به فرشتگان می‌گوید: «آیا این‌ها شما را پرستش می‌کردند»؟!

آیه قالُوا سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ [41]

آن‌ها می‌گویند: «منزّهی [از اينكه همتايى داشته باشى]! تنها تو ولیّ و سرپرست مایی، نه آن‌ها، [آن‌ها ما را پرستش نمى‌كردند] بلکه جنّ را پرستش می‌نمودند و اکثرشان به آن‌ها ایمان داشتند».

1

(سبأ/ 41)

علی‌بن‌ابراهیم (قَالَتْ قُرَیْشٌ إِنَ الْمَلَائِکَهًَْ هُمْ بَنَاتُ اللَّه و إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلَّا شَیْطاناً مَرِیداً قَالَ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( قریش می‌گفتند: «ملائکه دختران خدا هستند و آنچه غیر از خدا می‌خوانند، فقط بت‌هایی است [بی‌روح]، که هیچ اثری ندارد و [یا] شیطان سرکش و ویرانگر است» (نساء/117)، جنّ را پرستش می‌نمودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص368

القمی، ج1، ص152

آیه فَالْیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتی کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ [42]

[آرى] امروز کسی از شما نسبت به دیگری مالک سود و زیانی نیست و به ستمکاران می‌گوییم: «بچشید عذاب آتشی را که تکذیب می‌کردید»!

آیه وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ یُریدُ أَنْ یَصُدَّکُمْ عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُکُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْکٌ مُفْتَریً وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ [43]

و هنگامی‌که آیات روشنگر ما برآنان خوانده می‌شود، می‌گویند: «او فقط مردی است که می‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‌پرستیدند باز دارد». و می‌گویند: «این جز دروغ بزرگی که [به خدا] بسته شده چیز دیگری نیست». و کافران درباره‌ی حق هنگامی‌که به سراغشان آمد گفتند: «این، جز افسونی آشکار نیست».

آیه وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ قَبْلَکَ مِنْ نَذیرٍ [44]

ما [قبلاً] چیزی از کتاب‌های آسمانی را به آنان نداده‌ایم که آن را بیاموزند [و به اتّكاى آن سخنان تو را تكذيب كنند] و پیش از تو هیچ [پيامبرى] بیم‌دهنده‌ای برای آنان نفرستادیم.

آیه وَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ فَکَذَّبُوا رُسُلی فَکَیْفَ کانَ نَکیرِ [45]

کسانی که پیش از آنان بودند [نيز آيات الهى را] تکذیب کردند، درحالی‌که این‌ها به ده یک آنچه به آنان دادیم نرسیده‌اند. [آرى]! آن‌ها فرستادگان مرا تکذیب کردند، پس [ببين] مجازات من [نسبت به آن‌ها] چگونه بود!

آیه قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ [46]

بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می‌دهم، دو نفر دو نفر یا به تنهایی برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و همنشین شما (محمّد) هیچ‌گونه جنونی ندارد، او فقط بیم‌دهنده‌ی شما در برابر عذاب شدید [الهى] است»!

ولایت

1

(سبأ/ 46)

الباقر (عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ فَقَالَ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (هِیَ الْوَاحِدَهًُْ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ.

امام باقر ( ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند: از امام باقر (درباره‌ی آیه: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ پرسیدم. حضرت (پاسخ داد: «یعنی شما را تنها به ولایت علی (پند می‌دهم و ولایت علی (همان واحده (یکی) است که خداوند تبارک‌وتعالی در مورد آن فرمود: إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص368

الکافی، ج1، ص420/ بحار الأنوار، ج23، ص392/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص467/ فرات الکوفی، ص345/ القمی، ج2، ص204؛ «انما اعظکم بواحدهًْ» محذوف/ نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 46)

الصّادقین (قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ قَالَ الْوَلَایَهًُْ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنی وَ فُرادی قَالَ الْأَئِمَّهًُْ (مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا.

امام باقر (و امام صادق ( قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ]، منظور ولایت است، أَن تَقُومُوا لِلهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی امامان از ذرّیه‌ی آنان است (باقی ائمّه و پذیرش ولایت آنان).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص370

بحار الأنوار، ج23، ص391/ المناقب، ج4، ص180/ نورالثقلین

3

(سبأ/ 46)

الصّادق (عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (قَال سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنی وَ فُرادی قَالَ بِالْوَلَایَهًِْ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ قَالَ إِنَّهُ لَمَّا نَصَبَ النَّبِیُّ (أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (لِلنَّاسِ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ (مَوْلَاهُ اغْتَابَهُ رَجُلٌ وَ قَالَ إِنَّ مُحَمَّداً (لَیَدْعُو کُلَّ یَوْمٍ إِلَی أَمْرٍ جَدِیدٍ وَ قَدْ بَدَأَ بِأَهْلِ بَیْتِهِ یُمَلِّکُهُمْ رِقَابَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی نَبِیِّهِ (بِذَلِکَ قُرْآناً فَقَالَ لَهُ قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ فَقَدْ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا افْتَرَضَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ قُلْتُ فَمَا مَعْنَی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنی وَ فُرادی فَقَالَ أَمَّا مَثْنَی یَعْنِی طَاعَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (وَ طَاعَهًَْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (وَ أَمَّا فُرَادَی فَیَعْنِی طَاعَهًَْ الْأَئِمَّهًِْ (مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مِنْ بَعْدِهِمَا وَ لَا وَ اللَّهِ یَا یَعْقُوبُ مَا عَنَی غَیْرَ ذَلِکَ.

امام صادق ( یعقوب‌بن یزید گوید: از امام صادق (تفسیر آیه: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی را پرسیدم. حضرت (فرمود: «منظور، توصیه به ولایت است». به حضرت (عرض کردم: «ماجرای نازل‌شدن این آیه چگونه بوده است»؟ حضرت (پاسخ داد: «رسول خدا (امیرالمؤمنین (را جانشین خود برای مردم قرار داد و فرمود: «هرکه من مولای او هستم، علی (مولای اوست». مردی شروع به سخن‌گفتن پشت سر رسول خدا (کرده و گفت: «محمّد (هر روز ما را به امر جدیدی فرامی‌خواند و می‌خواهد اهل بیت خود را بر ما مسلّط سازد. این‌گونه بود که خداوند عزّوجلّ درباره‌ی این موضوع، آیه‌ای بر پیامبر خود نازل کرد و فرمود: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ، یعنی آنچه را که پروردگارتان بر شما واجب ساخته است به شما ابلاغ کرده‌ام». عرض کردم: «پس معنای سخن خداوند: أَن تَقُومُوا لِلهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی چیست»؟ حضرت (پاسخ داد: «منظور از مَثنی (دوتایی)، اطاعت از رسول خدا (و امیرالمؤمنین (و منظور از فرادی (تنهایی و تکی)، اطاعت از امامانی است که از نسل آن دو، پس از آن دو می‌آیند، است وای یعقوب! به خداوند سوگند! آیه، معنایی غیر از این ندارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص370

بحار الأنوار، ج23، ص391/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص466/ فرات الکوفی، ص345؛ «تفاوت لفظی» / البرهان

او فقط بیم‌دهنده‌ی شما در برابر عذاب شدید [الهی] است»

1 -1

(سبأ/ 46)

الرّسول (لَمَّا نَزَلَتْ وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ (عَلَی الصَّفَا فَقَالَ یَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ فَقَالُوا مَا لَکَ فَقَالَ أَ رَأَیْتُکُمْ إِنْ أَخْبَرْتُکُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصْبِحُکُمْ أَوْ مُمْسِیکُمْ مَا کُنْتُمْ تُصَدِّقُونَنِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَإِنِّی نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ قَالَ أَبُولَهَبٍ تَبّاً لَکَ أَ لِهَذَا دَعَوْتَنَا جَمِیعاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ.

پیامبر ( هنگامی‌که آیه: و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! . (شعراء/214) نازل شد، پیامبر بالای کوه صفا رفته، فرمود: «یا صباحاه! (به فریاد برسید)». قریش جمع شده، گفتند: «چیست»؟ فرمود: «آیا اگر به شما بگویم که دشمن شبانه یا بامدادان به شما حمله‌ور می¬شود، تصدیقم می¬کنید»؟ گفتند: «آری». فرمود: «شما را از عذاب شدیدی که در پیش دارید، می‌ترسانم». ابو لهب گفت: «هلاک بشوی! برای این، همه‌ی ما را دعوت کردی». خداوند هم سوره‌ی تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ را نازل کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص370

بحار الأنوار، ج18، ص164

آیه قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللهِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهیدٌ [47]

بگو: «هر اجر و پاداشی از شما خواسته‌ام برای خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او بر همه‌چیز گواه است».

1

(سبأ/ 47)

الباقر (عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِی‌ها حُسْناً قَالَ مَنْ تَوَلَّی الْأَوْصِیَاءَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (وَ اتَّبَعَ آثَارَهُمْ فَذَاکَ یَزِیدُهُ وَلَایَهًَْ مَنْ مَضَی مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ الْأَوَّلِینَ حَتَّی تَصِلَ وَلَایَتُهُمْ إِلَی آدَمَ (وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها یُدْخِلُهُ الْجَنَّهًَْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ یَقُولُ أَجْرُ الْمَوَدَّهًِْ الَّذِی لَمْ أَسْأَلْکُمْ غَیْرَهُ فَهُوَ لَکُمْ تَهْتَدُونَ بِهِ وَ تَنْجُونَ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ قَالَ لِأَعْدَاءِ اللَّهِ أَوْلِیَاءِ الشَّیْطَانِ أَهْلِ التَّکْذِیبِ وَ الْإِنْکَار.

امام باقر ( از امام باقر (روایت است که در مورد: و هرکس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم. (شوری/23)، فرمود: «هرکس که ولایت آن جانشینان را که از آل محمّد (هستند بپذیرد و از آنان پیروی کند، [اجر پذیرفتن] ولایت انبیاء (و مؤمنان پیشین تا آدم (نیز بر او افزوده می‌شود و منظور از آیه: کسانی که کار نیکی انجام دهند پاداشی بهتر از آن خواهند داشت. (نمل/89). همین است و خداوند او را وارد بهشت می‌سازد و منظور از آیه: قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ همین است. خداوند می‌فرماید: پاداش دوستی که تنها آن را در آیات دیگر قرآن از شما خواسته‌ام، به نفع شما و برای شما است و با آن هدایت می‌شوید و از عذاب روز قیامت نجات می‌یابید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص370

الکافی، ج8، ص379/ بحار الأنوار، ج23، ص252/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص532/ نورالثقلین/ البرهان

2

(سبأ/ 47)

الباقر (عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (فِی قَوْلِهِ قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (سَأَلَ قَوْمَهُ أَنْ یَوَدُّوا أَقَارِبَهُ وَ لَا یُؤْذُونَهُمْ وَ أَمَّا قَوْلُهُ فَهُوَ لَکُمْ یَقُولُ ثَوَابُهُ لَکُمْ.

امام باقر ( از امام باقر (روایت است که پیرامون تفسیر آیه: قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ، فرمود: «ماجرا از این قرار بود که رسول خدا (از قوم خود خواست که با نزدیکان او دوستی ورزند و آنان را آزار ندهند و منظور از آیه: فَهُوَ لَکُمْ این است که ثواب این کار (مودّت اهل بیت ()، به نفع خود شماست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص372

بحار الأنوار، ج9، ص231/ القمی، ج2، ص204/ نورالثقلین/ البرهان

3

(سبأ/ 47)

الباقر (مَعْنَاهُ: أَنَّ أَجْرَ مَا دَعَوْتُکُمْ إِلَیْهِ مِنْ إِجَابَتِی وَ ذُخْرَهُ هُوَ لَکُمْ دُونِی.

امام باقر ( معنایش این است که پاداش آنچه را که شما را به آن دعوت کردم که همان اجابت‌کردن من و ذخیره آن [برای قیامت] است، برای شماست نه برای خودم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص372

نورالثقلین

آیه قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ [48]

بگو: «پروردگار من حق را [بر دل پيامبران خود] می‌افکند، که او دانای اسرار نهان است».

آیه قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعیدُ [49]

بگو: «حق آمد و باطل [كارى از آن ساخته نيست و] نمی‌تواند آغازگر [چيزى] باشد و نه تجدیدکننده [آن]».

1

(سبأ/ 49)

الرّضا (دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ وَ الْأَصْنَامُ حَوْلَ الْکَعْبَهًِْ وَ کَانَتْ ثَلَاثَمِائَهًٍْ وَ سِتِّینَ صَنَماً فَجَعَلَ یَطْعَنُهَا بِمِخْصَرَهًٍْ فِی یَدِهِ وَ یَقُولُ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً. جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ فَجَعَلَتْ تَکُبُّ لِوَجْهِهَا.

امام رضا ( پیغمبر اکرم (هنگام فتح مکّه وارد کعبه شد، مشاهده کرد سیصدوشصت بت در اطراف کعبه آویزان است، با عصایی که در دست داشت آن بت‌ها را بر زمین ریخت و فرمود: و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد یقیناً باطل نابودشدنی است»! . (اسراء/81) جاءَ الحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ و بت‌ها همه بر زمین ریخته شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص372

بحار الأنوار، ج21، ص116/ نورالثقلین؛ بتفاوت لفظی

2

(سبأ/ 49)

الرّسول (مِمَّا رَوَاهُ ابْنُ‌مَسْعُودٍ قَالَ دَخَلْتُ یَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (عَلَیْکَ السَّلَامُ أَرِنِی الْحَقَّ لِأَنْظُرَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ لِجِ الْمِخْدَعَ فَوَلَجْتُ الْمِخْدَعَ وَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (یُصَلِّی وَ هُوَ یَقُولُ فِی سُجُودِهِ وَ رُکُوعِهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (عَبْدِکَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِینَ مِنْ شِیعَتِی… فَخَرَجْتُ حَتَّی اجْتَزْتُ بِرَسُولِ اللَّهِ (فَرَأَیْتُهُ یُصَلِّی وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ عَبْدِکَ اغْفِرْ لِلْخَاطِئِینَ مِنْ أُمَّتِی قَالَ فَأَخَذَنِی مِنْ ذَلِکَ الْهَلَعُ الْعَظِیمُ فَأَوْجَزَ النَّبِیُّ (فِی صَلَاتِهِ وَ قَالَ یَا ابْنَ‌مَسْعُودٍ أَ کُفْرٌ بَعْدَ إِیمَانٍ فَقُلْتُ حَاشَا وَ کَلَّا یَا رَسُولَ اللَّهِ (وَ لَکِنْ رَأَیْتُ عَلِیّاً (یَسْأَلُ اللَّهَ بِکَ وَ رَأَیْتُکَ تَسْأَلُ اللَّهَ بِعَلِیٍّ (فَلَا أَعْلَمُ أَیُّکُمَا أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قَالَ اجْلِسْ یَا ابْنَ‌مَسْعُودٍ فَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لِیَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی وَ عَلِیّاً (مِنْ نُورِ قُدْرَتِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ بِأَلْفَیْ عَامٍ إِذْ لَا تَسْبِیحَ وَ لَا تَقْدِیسَ فَفَتَقَ نُورِی فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَجَلُّ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ فَتَقَ نُورَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ (فَخَلَقَ مِنْهُ اللَّوْحَ وَ الْقَلَمَ وَ الْحَسَنُ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ وَ فَتَقَ نُورَ الْحُسَیْنِ (فَخَلَقَ مِنْهُ الْجِنَانَ وَ الْحُورَ الْعِینَ وَ الْحُسَیْنُ (وَ اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ ثُمَّ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَشَکَتِ الْمَلَائِکَهًُْ (إِلَی اللَّهِ تَعَالَی أَنْ یَکْشِفَ عَنْهُمْ تِلْکَ الظُّلْمَهًَْ فَتَکَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ کَلِمَهًًْ فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَخَلَقَ مِنْ تِلْکَ الْکَلِمَهًِْ نُوراً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَی تِلْکَ الرُّوحِ وَ أَقَامَهَا مَقَامَ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَهِیَ فَاطِمَهًُْ الزَّهْرَاءُ (وَ لِذَلِکَ سُمِّیَتِ الزَّهْرَاءَ (لِأَنَّ نُورَهَا زَهَرَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ یَا ابْنَ‌مَسْعُودٍ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِی وَ لِعَلِیٍّ (أَدْخِلَا الْجَنَّهًَْ مَنْ شِئْتُمَا وَ أَدْخِلَا النَّارَ مَنْ شِئْتُمَا وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ فَالْکَافِرُ مَنْ جَحَدَ نُبُوَّتِی وَ الْعَنِیدُ مَنْ جَحَدَ بِوَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (وَ عِتْرَتِهِ (وَ الْجَنَّهًُْ لِشِیعَتِهِ وَ لِمُحِبِّیهِ.

پیامبر ( ابن مسعود گفت: روزی بر پیامبر (وارد شدم و گفتم: «ای رسول خدا (! حق را به من نشان ده تا به آن نگاه کنم». پیامبر (گفت: «ای ابو عبدالله داخل در آن اتاق شو». وقتی داخل شدم علی‌بن‌ابی‌طالب (را در حال نماز خواندن یافتم درحالی‌که در سجده این کلمات را بر زبان جاری می¬ساخت: «پرودگارا به حق محمّد عبد و فرستاده‌ات از گناهکارانِ شیعیانم بگذر». از آنجا خارج شدم و بر رسول خدا (گذشتم و او را هم در سجده یافتم که می¬فرمود: «پروردگار به حق بنده¬ات علی (از گناهکاران امّتم در گذر». از دیدن این دو صحنه بی‌تاب و پریشان شدم. پیامبر (نمازش را کوتاه کرد و فرمود: «ای ابن مسعود! آیا دچار کفر پس از ایمان شده‌ای [که این‌چنین آشفته‌ای]»؟ گفتم: «هرگزای رسول خدا! امّا علی (را در نماز دیدم که نزد خدا به شما توسّل می-جوید و شما نزد خدا به او توسّل می¬جویید، نمی¬دانم کدام یک از شما در نزد خداوند عزّوجلّ برتر است»؟ پیامبر (فرمود: «ای ابن مسعود! بنشین». در مقابلش نشستم، فرمود: «بدان که خداوند دو هزار سال قبل از آفرینش مخلوقات یعنی زمانی که نه تسبیح و نه تقدیسی وجود داشت من و علی (را از نور قدرتش آفرید. سپس نور من را شکافت و از آن آسمان‌ها و زمین‌ها را آفرید و سوگند به خدا که من برتر از آسمان‌ها و زمین‌ها هستم. بعد از آن نور علی (را شکافت و از آن عرش و کرسی را آفرید و سوگند به خداوند، علی (برتر از عرش و کرسی است. سپس نور حسن (را شکافت و از آن لوح و قلم را آفرید و به خدا سوگند که حسن (برتر از قلم و لوح است. به دنبال آن نور حسین (را شکافت و از آن بهشت¬ها و حوریان سیاه چشم را آفرید و به خدا سوگند که حسین (برتر از حوریان سیاه چشم است. بعد از آن مشرق و مغرب در تاریکی و ظلمت فرو رفت. ملائکه به خداوند التماس کردند که این تاریکی را از بین برد و روشنائی را به آن‌ها بازگرداند. خداوند کلمه¬ای گفت و روحی از آن به وجود آورد، سپس کلمه¬ای دیگر گفت و این بار از آن نوری پدید آورد. آن نور را به روح اضافه کرد و آن را به جای عرش الهی نهاد و بعد از آن بود که مشرق و مغرب نورانی شدند. آن نور، فاطمه زهرا (بود و به همین خاطر است که «زهراء» لقب گرفته است چرا که نور وی آسمان‌ها را نورانی کرد. ای ابن مسعود! زمانی که روز قیامت فرا رسد خداوند متعال به من و علی (می¬فرماید: هر آن‌کس را که می¬خواهید در بهشت جای دهید و هر آن‌کس را که می‌خواهید وارد جهنّم کنید. این معنای سخن خداوند متعال است: هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! . (ق/24). کافر کسی است که نبوّت مرا انکار کند و عنید (طاغی) کسی است که منکر ولایت علی (و خاندان او شود. بدان که بهشت از آن شیعیان و دوستداران علی (است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص372

بحار الأنوار، ج43، ص40

3

(سبأ/ 49)

الصّادق (أَوْلَمَ إِسْمَاعِیلُ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (عَلَیْکَ بِالْمَسَاکِینِ فَأَشْبِعْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ.

امام صادق ( اسماعیل ولیمه‌ای ترتیب داد و امام صادق (به او فرمود: «به مستمندان عنایت بورز و آنان را سیر کن؛ چرا که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ مَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص374

الکافی، ج6، ص299/ وسایل الشیعهًْ، ج24، ص300/ بحار الأنوار، ج72، ص456/ الدعوات، ص150/ المحاسن، ج2، ص418/ نورالثقلین/ البرهان

آیه قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلی نَفْسی وَ إِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِما یُوحی إِلَیَّ رَبِّی إِنَّهُ سَمیعٌ قَریبٌ [50]

بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه‌ی خود گمراه می‌شوم و اگر هدایت یابم، به‌وسیله‌ی آنچه پروردگارم به من وحی می‌کند می‌باشد؛ زیرا او شنوا و نزدیک است».

آیه وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَریبٍ [51]

اگر ببینی هنگامی‌که فریادشان بلند می‌شود امّا نمی‌توانند [از عذاب الهى] بگریزند و آن‌ها را از جای نزدیکی [كه انتظارش را ندارند] می‌گیرند [از درماندگى آن‌ها تعجّب خواهى كرد]!

1

(سبأ/ 51)

امیرالمؤمنین (کتب أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (إلی معاویهًْ. . یَا مُعَاوِیَهًُْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهٌِ (قَدْ أَخْبَرَنِی… أَنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِکَ مَیْشُومٌ وَ مَلْعُونٌ جِلْفٌ جَافٍ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ فَظٌّ غَلِیظٌ قَاسٍ قَدْ نَزَعَ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهِ الرَّأْفَهًَْ وَ الرَّحْمَهًَْ أَخْوَالُهُ مِنْ کَلْبٍ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ لَوْ شِئْتُ لَسَمَّیْتُهُ وَ وَصَفْتُهُ وَ ابْنُ کَمْ هُوَ فَیَبْعَثُ جَیْشاً إِلَی الْمَدِینَهًِْ فَیَدْخُلُونَهَا فَیُسْرِفُونَ فِیهَا فِی الْقَتْلِ وَ الْفَوَاحِشِ وَ یَهْرُبُ مِنْهُمْ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی زَکِیٌه تَقِیٌّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ اسْمَهُ وَ ابْنَ کَمْ هُوَ یَوْمَئِذٍ وَ عَلَامَتَهُ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنِیَ الْحُسَیْنِ (الَّذِی یَقْتُلُهُ ابْنُکَ یَزِیدُ وَ هُوَ الثَّائِرُ بِدَمِ أَبِیهِ فَیَهْرُبُ إِلَی مَکَّهًَْ وَ یَقْتُلُ صَاحِبُ ذَلِکَ الْجَیْشِ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی زَکِیّاً بَرِیئاً عِنْدَ أَحْجَارِ الزَّیْتِ ثُمَّ یَصِیرُ ذَلِکَ الْجَیْشُ إِلَی مَکَّهًَْ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ اسْمَ أَمِیرِهِمْ وَ عِدَّتَهُمْ وَ أَسْمَاءَهُمْ وَ سِمَاتِ خُیُولِهِمْ فَإِذَا دَخَلُوا الْبَیْدَاءَ وَ اسْتَوَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ خُسِفَ بِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ قَالَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ فَلَا یَبْقَی مِنْ ذَلِکَ الْجَیْشِ أَحَدٌ غَیْرُ رَجُلٍ وَاحِدٍ یُقَلِّبُ اللَّهُ وَجْهَهُ مِنْ قِبَلِ قَفَاهُ.

امام علی ( امیرالمؤمنین (به معاویه نوشت…‌ای معاویه! رسول خدا (به من خبر داد، … و مردی از فرزندان تو حرام¬زاده خشن، خشک، بیمار¬دل، گستاخ، سنگدل قاسی است که خداوند رقّت و رحمت را از دلش جدا کرده است و داییهایش از کلب هستند گویی که اکنون به او نگاه میکنم و اگر بخواهم نام او را میآورم توصیفش میکنم و میگویم که او چند سال دارد، او سپاهی بهسوی مدینه گسیل میدارد و آن‌ها در آن داخل میشوند و در قتل و فواحش در آن زیادهروی و مردی پاک و متّقی از فرزندان من که با قسط و عدل زمین را آکنده میکند چنانکه از ظلم و ستم آکنده است از آنان میگریزد و من اسم او را و اینکه در آن روز چند سال دارد و علامتش چیست را میدانم، و او از فرزندان پسرم حسین که پسرت یزید میکشد است

او خونخواه پدرش است، پس بهسوی مکه میگریزد و صاحب آن لشکر مردی پاک و بیگناه از فرزندان مرا در نزدیکی احجار الزیت به قتل میرساند سپس آن لشکر بهسوی مکّه حرکت میکند و من نام فرمانده آنان، تعداد، اسماء، نشانههای اسبان آنان را میدانم و زمانیکه وارد بیداء شوند زمین بر آنان استوار شد در خاک فرو رفتند خداوند فرمود: وَ لَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ؛ گوید: از زیر پاهایشان پس از آن لشکر غیر از یک مرد باقی نمیماند که خداوند چهره‌اش را وارونه می¬گرداند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص374

بحار الأنوار، ج33، ص157/ کتاب سلیم بن قیس، ص775

2

(سبأ/ 51)

الباقر (عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ قَالَ مِنَ الصَّوْتِ وَ ذَلِکَ الصَّوْتُ مِنَ السَّمَاءِ وَ قَوْلِهِ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ قَالَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ خُسِفَ بِهِم.

امام باقر ( امام (در تفسیر آیه: وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ، فرمود: «ترس آن‌ها از صدایی بود که منبع آن صدا از آسمان بود. و اینکه می‌فرماید: وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ یعنی می‌ترسند که زمین از زیر پاهایشان دهن باز کند و آن‌ها را فرو برد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص376

بحار الأنوار، ج52، ص185/ القمی، ج2، ص205

3

(سبأ/ 51)

امیرالمؤمنین (عَنْ عَلِیٍّ (أَنَّهُ قَالَ الْمَهْدِیُّ (أَقْبَلُ جَعْدٌ بِخَدِّهِ خَالٌ یَکُونُ مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ خَرَجَ السُّفْیَانِیُّ فَیَمْلِکُ قَدْرَ حَمْلِ امْرَأَهًٍْ تِسْعَهًَْ أَشْهُرٍ یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفَ مِنَ الْمُقِیمِینَ عَلَی الْحَقِّ یَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَهُ وَ یَأْتِی الْمَدِینَهًَْ بِجَیْشٍ جَرَّارٍ حَتَّی إِذَا انْتَهَی إِلَی بَیْدَاءِ الْمَدِینَهًِْ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ.

امام علی ( امیرالمؤمنین (فرمود: «مهدی دیدگانی جالب، مویی مجعد و خالی بر گونه دارد، و ابتدای قیامش از جانب شرق است. در آن هنگام سفیانی نیز خروج می‌کند و به اندازه مدت حاملگی یک زن، یعنی نه ماه سلطنت می‌کند. او در شام خروج می‌کند و مردم شام از وی اطاعت می‌کنند و جز یک عدّه که بر عقیده حق استوارند، خداوند آن‌ها را از پیوستن به او حفظ می‌کند. سفیانی با لشکری جرار به «بیداء» مدینه می‌آید. وقتی به «بیداء» رسید، خدا او را به زمین فرو می‌برد (البته با لشکرش) و این است معنی این آیه شریفه: وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص376

بحار الأنوار، ج52، ص252/ الغیبهًْ للنعمانی، ص304/ البرهان

4

(سبأ/ 51)

الباقر (قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی الْقَائِمِ (وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَی الْحَجَرِ ثُمَّ یَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَی بِاللَّهِ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی آدَمَ (فَأَنَا أَوْلَی بِآدَمَ (… فَیَکُونُ أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُهُ جَبْرَئِیلَ (ثُمَّ الثَّلَاثَمِائَهًِْ وَ الثَّلَاثَهًَْ عَشَرَ فَمَنْ کَانَ ابْتُلِیَ بِالْمَسِیرِ وَافَی وَ مَنْ لَمْ یُبْتَلَ بِالْمَسِیرِ فُقِدَ عَنْ فِرَاشِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ وَ هُمْ وَ اللَّهِ أَصْحَابُ الْقَائِمِ (یَجْتَمِعُونَ وَ اللَّهِ إِلَیْهِ فِی سَاعَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ فَإِذَا جَاءَ إِلَی الْبَیْدَاءِ یَخْرُجُ إِلَیْهِ جَیْشُ السُّفْیَانِیِّ فَیَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ بِأَقْدَامِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ یَعْنِی الْقَائِمَ (مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ… وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ یَعْنِی أَلَّا یُعَذَّبُوا کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ یَعْنِی مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ هَلَکُوا إِنَّهُمْ کانُوا فِی شَکٍّ مُرِیبٍ.

امام باقر ( به خدا قسم گویا قائم (را می‌نگرم که تکیه داده است به حجرالأسود و مردم را به حق خودش سوگند می‌دهد و می‌فرماید: «ای مردم! هرکس درباره‌ی خدا گفتگویی دارد از من بپرسد که من از هرکس به خدا نزدیک‌ترم. ای مردم! هرکس که می‌خواهد، درباره‌ی آدم (با من گفتگو کند که من نزدیک‌ترین مردم به آدم هستم… نخستین کسی که با او بیعت می‌کند جبرئیل است. آنگاه سیصدوسیزده نفر با وی بیعت می‌کنند. هرکس به راه افتاد، به زودی به او می‌رسد و هرکس به راه نیفتاد، در رختخوابش ناپدید می‌شود، یعنی از همان جا که خوابیده، ناگهان حرکت می‌کند. چنانکه خداوند می‌فرماید: و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آن‌ها به تأخیر اندازیم. (هود/8) به خدا قسم این جمعیّت کم اصحاب قائم (هستند که در یک ساعت، در پیرامونش اجتماع کنند. و چون قائم به بیابان «بیداء» می‌آید، لشکر سفیانی به سوی او می‌رود. خدا هم به زمین امر می‌کند که آن‌ها را فرو گیرد، چنانکه خدا می‌فرماید: وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ وَ قالُوا آمَنَّا، چون دیدند به زمین فرو می‌روند، می‌گویند ایمان آوردیم به قائم آل محمّد (و أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ… وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ؛ (سبأ/5452). خواسته‌ی آنان این است که عذاب نشوند. کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ؛ یعنی پیشینیانشان هلاک شدند. إِنَّهُمْ کانُوا فِی شَکٍّ مُرِیبٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص376

بحار الأنوار، ج52، ص315/ القمی، ج2، ص204؛ «تفاوت لفظی» / نورالثقلین؛ «تفاوت لفظی»

آیه وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ [52]

و [درآن‌حال] می‌گویند: «به حق ایمان آوردیم». ولی چگونه می‌توانند از فاصله‌ی دور به آن دسترسی پیدا کنند؟!

1

(سبأ/ 52)

الباقر (عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ قَال سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (عَنْ قَوْلِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ قَالَ إِنَّهُمْ طَلَبُوا الْمَهْدِیَّ (مِنْ حَیْثُ لَا یُنَالُ وَ قَدْ کَانَ لَهُمْ مَبْذُولًا مِنْ حَیْثُ یُنَالُ.

امام باقر ( ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند: از امام باقر (درباره‌ی معنی آیه: وَ أَنَّی لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَکَانٍ بَعِیدٍ پرسیدم. فرمود: «یعنی آن‌ها مهدی (را موقعی می‌طلبند که او را نخواهند دید. مهدی در دسترس آن‌ها بود، اگر به سوی وی می‌رفتند، او را می‌دیدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص378

بحار الأنوار، ج52، ص187/ القمی، ج2، ص206/ نورالثقلین/ البرهان

آیه وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ [53]

درحالی‌که پیش از این [كه در نهايت آزادى بودند] به آن کافر شدند و بدون آگاهی و دورا دور، نسبت‌های ناروا می‌دادند.

آیه وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ [54]

[سرانجام] میان آن‌ها و خواسته‌هایشان جدایی افکنده شد، همان‌گونه که پیش از این با هم‌کیشان آن‌ها رفتار شد، چرا که آن‌ها [نيز] در شکی توأم با بدگمانی بودند.

1

(سبأ/ 54)

امیرالمؤمنین (وَ أَنْتُمْ عِبَادَ اللَّهِ عَلَی مَحَجَّهًِْ مَنْ قَدْ مَضَی وَ سَبِیلِ مَنْ کَانَ ثُمَّ انْقَضَی مِمَّنْ کَانَ أَطْوَلَ مِنْکُمْ أَعْمَاراً وَ أَشَدَّ بَطْشاً وَ أَعْمَرَ دِیَاراً أَصْبَحَتْ أَجْسَادُهُمْ بَالِیَهًًْ وَ دِیَارُهُمْ خَالِیَهًًْ وَ آثَارُهُمْ عَافِیَهًًْ فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَیَّدَهًِْ وَ النَّمَارِقِ الْمُوَسَّدَهًِْ بُطُونَ اللُّحُودِ وَ مُجَاوَرَهًَْ اللُّدُودِ فِی دَارٍ سَاکِنُهَا مُغْتَرِبٌ وَ مَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ بَیْنَ قَوْمٍ مُسْتَوْحِشِینَ مُتَجَاوِرِینَ غَیْرَ مُتَزَاوِرِینَ لَا یَسْتَأْنِسُونَ بِالْعُمْرَانِ وَ لَا یَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِیرَانِ عَلَی مَا بَیْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ وَ دُنُوِّ الدَّارِ وَ کَیْفَ یَکُونُ بَیْنَهُمْ تَوَاصُلٌ وَ قَدْ طَحَنَتْهُمُ الْبِلَی وَ أَظَلَّتْهُمُ الْجَنَادِلُ وَ الثَّرَی فَأَصْبَحُوا بَعْدَ الْحَیَاهًِْ أَمْوَاتاً وَ بَعْدَ غَضَارَهًِْ الْعَیْشِ رُفَاتاً قَدْ فُجِعَ بِهِمُ الْأَحْبَابُ وَ سَکَنُوا التُّرَابَ وَ ظَعَنُوا فَلَیْسَ لَهُمْ إِیَابٌ وَ تَمَنَّوُا الرُّجُوعَ فَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ وَ قَدْ أَخْرَجَ أَبُو نَعِیمٍ طَرَفاً مِنْ هَذِهِ الْخُطْبَهًِْ فِی کِتَابِهِ الْمَعْرُوفِ بِالْحِلْیَهًِْ.

امام علی (ای بندگان خدا! شما در راه گذشتگان هستید، راه آنان که به پایان رسیده‌اند [و سرنوشتتان مانند آنان است]، با اینکه آنان عمرشان از شما درازتر بود و از شما دلیرتر و دیار را آبادکننده‌تر بودند، [در اثر عذاب الهی] در حالی صبح کردند که بدن‌هایشان پوسیده و دیارشان خالی و نشانه‌هایشان نابود شد، کاخ‌های محکم و سنگی را با گورستان‌ها و همسایگی کرم‌ها عوض کردند، در سرایی که ساکنش غریب و جایش نزدیک در میان مردمی بیمناک و ستمگر که انس به یکدیگر نمی‌گیرند و یکدیگر را زیارت نمی‌کنند مانند همسایگان رفت‌وآمد ندارند با اینکه به یکدیگر نزدیک و خانه‌هاشان دیواربه‌دیوار است. چطور میانشان رفت‌وآمد باشد که آسیای کهنگی آنان را آرد کرده و ریگ‌ها و خاک‌های قبر بر آنان سایه انداخته، بامداد کردند بعد از زندگی درحال مردگان و بعد از زندگی خوش جسد بی‌جان به‌طوری‌که دوستانشان اندوهگین شدند جای در خاک گرفتند کوچ کردند دیگر باز نمی‌گردند آرزوی برگشتن نمودند و فاصله‌ی میان آنان و آرزویشان کلمه‌ی کلّا است: چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید [و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است]! و پشت‌سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند! . (مؤمنون/100) ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص378

بحار الأنوار، ج74، ص297

پرونده های پیوست شده
مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
7 + 8 = ?