تفسیر روایی سوره احزاب 4

تفسیر روایی سوره احزاب 4 2 (احزاب/ 42) الکاظم (عَلِیُّ‌بْنُ‌جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (قَال سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً قَالَ قُلْتُ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ مِائَتَیْ مَرَّهًٍْ کَثِیرٌ هُوَ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ النَّوْمِ بَعْدَ الْغَدَاهًِْ قَالَ لَا حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ. امام کاظم ( علی‌بن‌جعفر در کتابش از برادرش امام کاظم (روایت می‌کند که از او پیرامون تفسیر آیه‌ی اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا پرسیدم و گفتم: «کسی که دویست بار ذکر خداوند بگوید، آیا این مقدار از مصادیق ذِکْرًا کَثِیرًا (ذکر بسیار) است»؟ حضرت پاسخ داد: «آری». از خواب بعد از نماز صبح پرسیدم. فرمود: «نه، نخوابد تا وقتی که خورشید طلوع کند». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص200 وسایل الشیعهًْ، ج6، ص498/ البرهان، فیه: «قال و سیلته عن النوم… الی آخر» محذوف 3

تفسیر روایی سوره احزاب /4

1

(احزاب/ 42)

الرّسول (عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ (قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ (إِلَی النَّبِیِّ (فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ (قُلْ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهًَْ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، عَدَدَ مَا عَلِمَ وَزْنَهُ وَ مِلَاءَ مَا عَلِمَ فَإِنَّهُ مَنْ قَالَهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا سِتَّ خِصَالٍ: کَتَبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ کَانَ أَفْضَلَ مَنْ ذَکَرَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ کَنَّ لَهُ غَرْساً فِی الْجَنَّهًِْ وَ تَحَاتَّتْ عَنْهُ خَطَایَاهُ کَمَا تَحَاتَّ وَرَقُ الشَّجَرَهًِْ الْیَابِسَهًِْ وَ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ لَمْ یُعَذِّبْهُ.

پیامبر ( ابن‌عبّاس گوید: جبرئیل بر پیامبر (نازل شد و گفت: «ای محمّد (! بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم به تعداد و وزن و حجم علمی که دارد. که هرکس این ذکر را بگوید خداوند برایش شش خصلت می‌نویسد. جزء ذاکران خداوند نوشته می‌شود و در زمره‌ی با فضیلت‌ترین افرادی است که روز و شب خداوند را یاد می‌کند و برایش در بهشت درختی غرس می‌گردد و گناهانش فرو می‌ریزد همانگونه که برگ‌های خشک از درخت فرو می‌ریزد و خداوند به او نظر می‌نماید و هرکس را که پروردگار به او نظر کند عذاب نخواهد شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص200

نورالثقلین

2

(احزاب/ 42)

الکاظم (عَلِیُّ‌بْنُ‌جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (قَال سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً قَالَ قُلْتُ مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ مِائَتَیْ مَرَّهًٍْ کَثِیرٌ هُوَ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ النَّوْمِ بَعْدَ الْغَدَاهًِْ قَالَ لَا حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ.

امام کاظم ( علی‌بن‌جعفر در کتابش از برادرش امام کاظم (روایت می‌کند که از او پیرامون تفسیر آیه‌ی اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا پرسیدم و گفتم: «کسی که دویست بار ذکر خداوند بگوید، آیا این مقدار از مصادیق ذِکْرًا کَثِیرًا (ذکر بسیار) است»؟ حضرت پاسخ داد: «آری». از خواب بعد از نماز صبح پرسیدم. فرمود: «نه، نخوابد تا وقتی که خورشید طلوع کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص200

وسایل الشیعهًْ، ج6، ص498/ البرهان، فیه: «قال و سیلته عن النوم… الی آخر» محذوف

3

(احزاب/ 42)

الصّادق (عَنْ مُعَاوِیَهًَْ بْن عَمَّارٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (فِی قَوْلِهِ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً قَالَ إِذَا ذَکَرَ الْعَبْدُ رَبَّهُ فِی الْیَوْمِ مَرَّهًًْ کَانَ ذَلِکَ کَثِیراً.

امام صادق ( معاویه‌بن‌عمّار گوید: درباره‌ی سخن خداوند عزّوجلّ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا فرمود: «هرگاه بنده‌ای هر روز یک‌بار خدای خویش را یاد نماید ذکر او ذکر کثیر خواهد بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص200

مستدرک الوسایل، ج5، ص293/ بحار الأنوار، ج90، ص160/ النوادرللأشعری، ص137

4

(احزاب/ 42)

الصّادق (إِذَا ذُکِرَ النَّبِیُّ (فَأَکْثِرُوا الصَّلَاهًَْ عَلَیْه.

امام صادق ( هنگامی‌که نام رسول خدا (برده شد، بسیار بر او درود بفرستید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص200

الکافی، ج2، ص409/ البرهان

تسبیحات حضرت زهرا

1

(احزاب/ 42)

الصّادق (رُوی عَنِ الصَّادِقِ (أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً مَا هَذَا الذِّکْرُ الْکَثِیرُ فَقَالَ مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَهًَْ (فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ الذِّکْرَ الْکَثِیرَ.

امام صادق ( از امام صادق (درباره‌ی سخن خداوند عزّوجلّ: اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا پرسیده شد: «که ذِکْرًا کَثِیرًا (ذکر بسیار) چیست»؟ حضرت فرمود: «هرکس تسبیح فاطمه (را بگوید، ذکر بسیار گفته است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص202

وسایل الشیعهًْ، ج6، ص443/ بحار الأنوار، ج82، ص331/وسایل الشیعهًْ، ج6، ص441/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص446/ البرهان

2

(احزاب/ 42)

الصّادق (عَن إِسْمَاعِیلَ‌بْنِ‌عَمَّارٍ قَال قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثِیراً مَا حَدُّهُ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (عَلَّمَ فَاطِمَهًَْ (أَنْ تُکَبِّرَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ تَکْبِیرَهًًْ وَ تُسَبِّحَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَسْبِیحَهًًْ وَ تُحَمِّدَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ تَحْمِیدَهًًْ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ بِاللَّیْلِ مَرَّهًًْ وَ بِالنَّهَارِ مَرَّهًًْ فَقَدْ ذَکَرْتَ اللَّهَ کَثِیراً.

امام صادق ( اسماعیل‌بن‌عمّار گوید: از امام صادق (پرسیدم: «حدّ ذکر در آیه‌ی اذْکُرُوا اللهَ ذِکْرًا کَثِیرًا چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «رسول خدا (به فاطمه (یاد داد که سی‌وچهار مرتبه الله اکبر، سی‌وسه مرتبه سبحان الله و سی‌وسه مرتبه الحمد لله بگوید. پس اگر تو یک‌بار در شب و یک‌بار در روز این تسبیح را بگویی،».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص202

مستدرک الوسایل، ج5، ص37/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص446/ البرهان/ نورالثقلین

آیه هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً [43]

او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد، و فرشتگان او [نيز براى شما تقاضاى رحمت مى‌كنند] تا شما را از تاریکی‌های [جهل و شرك و گناه] به‌سوی نور [ايمان و علم و تقوا] خارج سازد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است.

کلّیات

1

(احزاب/ 43)

الرّسول (لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَهًُْ الَّتِی أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ، وَقَفَ جَبْرَائِیلُ (فِی مَقَامِهِ وَ غِبْتُ عَنْ تَحِیَّهًِْ کُلِّ مَلَکٍ وَ کَلَامِهِ وَ صِرْتُ بِمَقَامٍ انْقَطَعَ عَنِّی فِیهِ الْأَصْوَاتُ وَ تَسَاوَی عِنْدِی الْأَحْیَاءُ وَ الْأَمْوَاتُ، اضْطَرَبَ قَلْبِی وَ تَضَاعَفَ کَرْبِی، فَسَمِعْتُ مُنَادِیاً یُنَادِی بِلُغَهًِْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (: قِفْ یَا مُحَمَّدُ (فَإِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی. قُلْتُ: کَیْفَ یُصَلِّی وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنِ الصَّلَاهًِْ لِأَحَدٍ؟ وَ کَیْفَ بَلَغَ عَلِیٌّ هَذَا الْمَقَامَ؟ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی: إِقْرَأْ یَا مُحَمَّدُ (هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ صَلَاتِی رَحْمَهًٌْ لَکَ وَ لِأُمَّتِکَ، فَأَمَّا سَمَاعُکَ صَوْتَ عَلِیٍّ فَإِنَّ أَخَاکَ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (لَمَّا جَاءَ جَبَلَ الطُّورِ عَایَنَ مَا عَایَنَ مِنْ عَظِیمِ الْأُمُورِ، أَذْهَلَهُ مَا رَآهُ عَمَّا یُلْقَی إِلَیْهِ فَشَغَلْتُهُ عَنِ الْهَیْبَهًِْ بِذِکْرِ أَحَبِّ الْأَشْیَاءِ إِلَیْهِ وَ هِیَ الْعَصَا، إِذْ قُلْتُ لَهُ: وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَی وَ لَمَّا کَانَ عَلِیٌّ (أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیْکَ نَادَیْنَاکَ بِلُغَتِهِ وَ کَلَامِهِ لِیَسْکُنَ مَا بِقَلْبِکَ مِنَ الرُّعْبِ وَ لِتَفْهَمَ مَا یُلْقَی إِلَیْکَ وَ قَالَ: وَ لِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی بِهَا أَلْفُ مُعْجِزَهًٍْ.

پیامبر ( در آن شبی که به معراج برده شدم (شب اسراء)، جبرئیل در مقام خود ایستاد و من دیگر صدای تحیّت و سلام‌دادن فرشتگان و سخن آنان را نمی‌شنیدم و در جایگاهی قرار گرفتم که دیگر تمام صداها قطع شده بود و هیچ صدایی نمی‌شنیدم و زندگان و مردگان نزد من برابر شدند. قلبم به تپش افتاد و اندوهم افزایش یافت. صدای منادی را شنیدم که به زبان علیّ‌بن‌ابی‌طالب (به من گفت: «بایست! ای محمّد (! چراکه پروردگار تو به تو درود می‌فرستد». گفتم: «او چگونه درود می‌فرستد، درحالی‌که از اینکه به کسی درود فرستد، بی‌نیاز است. و چگونه علی (به این مقام رسیده است»؟ خداوند متعال فرمود: «بخوان‌ای محمّد (! هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ و درود من، رحمتی بر تو و امّت توست. امّا اینکه تو صدای علی (را شنیدی به خاطر این بود که وقتی برادرت موسی‌بن‌عمران به کوه طور آمد و آن صحنه عظیم را به چشم خود دید، آنچه که دیده بود، باعث غفلت او از آنچه که به او القا می‌شد، گشت. پس حواس او را از آن عظمت و هیبت به صحبت در مورد چیزی که محبوب‌ترین چیز نزد او بود یعنی همان عصا، مشغول داشتیم، آن هنگام که به او فرمودم: و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟! . (طه/17) و چون علی (محبوب‌ترین مردم نزد تو بود، با تو با زبان و سخن او، سخن گفتم تا قلب تو از آن وحشت آرامش یابد و آنچه را که به تو القا می‌شود، درک کنی. همچنین فرمود: و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است. (طه/18)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص202

البرهان

2

(احزاب/ 43)

الصّادق (مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ (عَشْراً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ مِائَهًَْ مَرَّهًٍْ وَ مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ (مِائَهًَْ مَرَّهًٍْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.

امام صادق ( هرکس ده مرتبه بر محمّد و آل محمد (درود بفرستد، خداوند و فرشتگان او صدمرتبه بر او درود می‌فرستند و هرکس که صد مرتبه بر محمّد و آل محمّد (درود بفرستد، خداوند و فرشتگان او بر او هزار مرتبه درود می‌فرستند. آیا نشنیده‌ای که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکَانَ بِالمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص204

الکافی، ج2، ص493/ وسایل الشیعهًْ، ج7، ص200/ نورالثقلین/ البرهان

3

(احزاب/ 43)

الرّسول (مَنْ صَلَّی عَلَیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُقِلَ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِر.

پیامبر ( هرکس که بر من درود فرستد، خداوند و فرشتگانش بر او درود می‌فرستند و هرکس که بخواهد می‌تواند اندک درود فرستد و هرکس که بخواهد می‌تواند بسیار درود فرستد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص204

الکافی، ج2، ص492/ البرهان

4

(احزاب/ 43)

الصّادق (عَن عَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌سِنَانٍ قَال کُنَّا عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (جَمَاعَهًًْ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَنَا ابْتِدَاءً کَیْفَ تُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ (فَقُلْنَا نَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ (فَقَالَ کَأَنَّکُمْ تَأْمُرُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ فَقُلْنَا فَکَیْفَ نَقُولُ قَالَ (تَقُولُونَ اللَّهُمَّ سَامِکَ الْمَسْمُوکَاتِ وَ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ خَالِقَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ أَخَذْتَ عَلَیْنَا عَهْدَکَ وَ اعْتَرَفْنَا بِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (وَ أَقْرَرْنَا بِوَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (فَسَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أَمَرْتَنَا بِالصَّلَاهًِْ عَلَیْهِمْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِکَ حَقٌّ فَاتَّبَعْنَاهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً (وَ الثَّمَانِیَهًَْ حَمَلَهًَْ الْعَرْشِ وَ الْأَرْبَعَهًَْ الْأَمْلَاکَ خَزَنَهًَْ عِلْمِکَ أَنَّ فَرْضَ صَلَاتِی لِوَجْهِکَ وَ نَوَافِلِی وَ زَکَاتِی وَ مَا طَابَ لِی مِنْ قَوْلٍ وَ عَمَلٍ عِنْدَکَ فَعَلی مُحَمَّدٍ (وَ آلِ مُحَمَّدٍ (وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ أَنْ تُوصِلَنِی بِهِمْ وَ تُقَرِّبَنِی بِهِمْ لَدَیْکَ کَمَا أَمَرْتَنِی بِالصَّلَاهًِْ عَلَیْهِ وَ أُشْهِدُکَ أَنِّی مُسَلِّمٌ لَهُ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ (غَیْرُ مُسْتَنْکِفٍ وَ لَا مُسْتَکْبِرٍ فَزَکِّنَا بِصَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ إِنَّهُ فِی وَعْدِکَ وَ قَوْلِکَ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً فَأَزْلِفْنَا بِتَحِیَّتِکَ وَ سَلَامِکَ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِأَجْرٍ کَرِیمٍ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اخْصُصْنَا مِنْ مُحَمَّدٍ (بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ زَکِّنَا بِصَلَاتِهِ وَ صَلَوَاتِ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ اجْعَلْ مَا آتَیْتَنَا مِنْ عِلْمِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ مُسْتَقَرّاً عِنْدَکَ مَشْفُوعاً لَا مُسْتَوْدَعاً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

امام صادق ( عبدالله‌بن‌سنان گوید: گروهی از اصحاب نزد امام صادق (بودیم. امام (به ما فرمود: «بر پیامبر (چگونه صلوات می‌فرستید»؟ گفتیم: «می‌گوییم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». فرمود: «گویا شما خداوند را امر می‌کنید که بر پیامبر (درود بفرستد». پرسیدیم: «پس چگونه صلوات بفرستیم»؟ امام (فرمود: «بگویید: خداوندا! توکه قابض و باسط همه چیز هستی و خالق زمین و آسمان‌ها هستی تو با ما عهدی بستی و ما به نبوّت محمّد (اعتراف کردیم و ولایت علی‌بت‌ابی‌طالب را پذیرفتیم، پس شنیدیم و اطاعت کردیم. و ما را به نماز دستور دادی پس با آن عمل دانستیم که این حق است و از آن پیروی کردیم. خداوندا! من به تو و محمد (و علی (و هشت حامل عرش و چهار فرشته خزانه‌دار علم تو گواهی می‌دهم که نمازهای واجب و مستحب و زکات و سخنان و اعمال نیک من به‌خاطر توست. پس‌ای خداوند از تو می‌خواهم که بر محمّد (و آل محمّد (درود برسانی و مرا در نزد خود به آنان نزدیک کنی، همانطور که مرا به درود فرستادن به او امر کردی. و تو را گواه می‌گیرم که من تسلیم امر او و اهل بیت او گشته‌ام و در این راه تکّبر و نخوتی ندارم. پس با درودهای خود و درود فرشتگانت ما را پاکیزه گردان که ما را به آن وعده داده‌ای: هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً* تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً؛ پس با تحیت و سلام خود ما را مقرّب گردان و با اجر کریمی از رحمت خود بر ما منّت گذار و ما را از جانب محمّد (به افضل درودها اختصاص بده و برایشان درود بفرست که درود تو آرامش است برای ایشان و با درود او و اهل بیتش ما را پاکیزه گردان و آنچه را که از علم و معرفت آن‌ها به ما داده‌ای، در نزد خود ثابت نگاه‌دار به‌صورت شفاعت شده نه به‌صورت ودیعه گذاشته شده، ای مهربان‌ترین مهربانان!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص204

مستدرک الوسایل، ج5، ص342/ بحار الأنوار، ج91، ص66

ولایت

1

(احزاب/ 43)

ابن‌عبّاس (رُوِیَ مَرْفُوعاً عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (أَنَّهُ قَالَ فِی تَأْوِیلِ قَوْلِهِ تَعَالَی هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ قَالَ الصَّلَاهًُْ عَلَی النَّبِیِ (وَ أَهْلِ بَیْتِهِ (لَا غَیْر.

ابن‌عبّاس ( در حدیثی مرفوع از ابن‌عبّاس (آمده است که وی در تأویل آیه: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلَائِکَتُهُ گفت: «منظور، درود فرستادن بر پیامبر (و اهل بیت او (است [نه دیگران].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص206

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص447/ البرهان

2

(احزاب/ 43)

الرّسول (صَلَّتِ الْمَلَائِکَهًُْ عَلَیَ وَ عَلَی عَلِیٍ (سَبْعَ سِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمْ یُصَلِّ فِیهَا أَحَدٌ غَیْرِی وَ غَیْرُهُ.

پیامبر ( در حدیث مرفوعی ابوایّوب نقل کرده است که پیامبر (فرمود: «ملائکه برمن و علی (هفت سال درود می‌فرستند، زیرا در آن هفت سال جز من و او کسی نماز نگزارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص206

بحار الأنوار، ج22، ص302/ نورالثقلین

بر شما درود و رحمت می‌فرستد

1 -1

(احزاب/ 43)

الصّادق (عَن سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌خَالِدٍ الْأَقْطَعِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ (أَیَجُوزُ أَنْ یُصَلَّی عَلَی الْمُؤْمِنِینَ قَالَ إِی وَ اللَّهِ یُصَلَّی عَلَیْهِمْ فَقَدْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.

امام صادق ( سلیمان‌بن‌خالد گوید: به امام صادق (عرض کردم: «آیا صلوات‌فرستادن بر مؤمنان جایز است»؟ فرمود: «بله. خدا نیز بر آن‌ها درود می‌فرستد؛ آیا نشنیده‌ای که خداوند می‌فرماید: هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالمُؤْمِنینَ رَحیماً».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص206

مستدرک الوسایل، ج5، ص402/ بحار الأنوار، ج91، ص70

تا شما را از ظلمات جهل و شرک گناه) به‌سوی نور ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد

2 -1

(احزاب/ 43)

الصّادقین (فِی قَوْلِهِ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ یَقُولُ مِنَ الْکُفْرِ إِلَی الْإِیمَانِ یَعْنِی إِلَی الْوَلَایَهًِْ لِعَلِیٍّ (.

امام باقر و امام صادق ( درباره‌ی کلام خداوند تعالی لیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلمَاتِ إِلی النُّورِ فرمودند: «خارج شدن از [ظلمات] کفر به‌سوی ایمان؛ یعنی ولایت علی (را پذیرفتن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص206

بحار الأنوار، ج35، ص396/ الصراط المستقیم، ج2، ص74/ المناقب، ج3، ص80

آیه تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَریماً [44]

تحیّت [فرشتگان به] آنان در روزی که به لقای او می‌رسند سلام است؛ و برای آن‌ها پاداش پر ارزشی فراهم ساخته است.

دیدار

1

(احزاب/ 44)

أمیرالمؤمنین (جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَهًِْ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (وَ قَالَ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (وَ مَا هُوَ قَال… قَولُهُ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُون… قَالَ عَلِیّ (وَ أَمَّا قَولُهُ عَزَّوَجَلَّ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ وَ قَولُهُ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ قَولُهُ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ وَ قَولُهُ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً یَعْنِی الْبَعْثَ فَسَمَّاهُ لِقَاءً کَذَلِکَ قَوْلُهُ مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللهِ لَآتٍ یَعْنِی مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ أَنَّهُ مَبْعُوثٌ فَإِنَّ وَعْدَ اللَّهِ لَآتٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ فَاللِّقَاءُ هُوَ الْبَعْثُ وَ کَذَلِکَ تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلامٌ یَعْنِی أَنَّهُ لَا یَزُولُ الْإِیمَانُ عَنْ قُلُوبِهِمْ یَوْمَ یُبْعَثُون.

امام علی ( یکی از زندیقان نزد امیرمؤمنان حضرت علی (رفت و گفت: «اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود، هرآینه به دینتان می-گرویدم». حضرت علی (به او فرمود: «از چه سخن می‌گویی (در کجای قرآن اختلاف و تناقض هست)»؟ … گفت: «و سخن خداوند: ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می‌کنند [و می‌خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند]. (سجده/10) …». امام علی (فرمود: «امّا کلام خداوند عزّوجلّ: ولی آنان لقای پروردگارشان را انکار می‌کنند [و می‌خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند]. (سجده/10) و آن‌ها کسانی هستند که می‌دانند دیدارکننده پروردگار خویشند. (بقره/46) و تا روزی که خدا را ملاقات کنند. (توبه/77) و پس هرکه به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد. (کهف/110) در این آیات منظور، برانگیختن است که خداوند متعال آن را لقاء نامیده است؛ همچنین کلام دیگر حق تعالی: کسی که امید به لقاء اللَّه [و رستاخیز] دارد [باید در اطاعت فرمان او بکوشد]! زیرا سرآمدی را که خدا تعیین کرده فرامی‌رسد. (عنکبوت/5) یعنی هرکس ایمان دارد که برانگیخته می¬شود، وعده‌ی خدا از پاداش و کیفر آمدنی است. لقاء در اینجا دیدن نیست، بلکه برانگیختن است. همچنین تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ یعنی در آن روز که برانگیخته می¬شوند، ایمان از دل¬هایشان رخت بر نمی¬بندد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص206

الاحتجاج، ج1، ص244/ بحار الأنوار، ج90، ص103/ نورالثقلین/ التوحید، ص257

آیه یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً [45]

ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده.

1

(احزاب/ 45)

أمیرالمؤمنین (لَمَّا بَعَثَ مُحَمَّداً (أَمَرَهُ فِی بَدْءِ أَمْرِهِ أَنْ یَدْعُوَ بِالدَّعْوَهًِْ فَقَطْ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً* وَ داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً* وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلًا کَبِیراً* وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکِیلًا فَبَعَثَهُ اللَّهُ بِالدَّعْوَهًِْ فَقَطْ وَ أَمَرَهُ أَنْ لَا یُؤْذِیَهُمْ فَلَمَّا أَرَادُوهُ بِمَا هَمُّوا بِهِ مِنْ تَبْیِیتٍ أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِالْهِجْرَهًِْ وَ فَرَضَ عَلَیْهِ الْقِتَال.

امام علی ( خداوند تبارک و تعالی هنگامی که محمد (را به پیامبری برگزید در آغاز نبوّتش به آن حضرت امر فرموده که فقط به دعوت بپردازد و این آیات را بر او نازل فرمود: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی الله بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً وَ بَشِّرِ المُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ الله فَضْلًا کَبِیراً وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ المُنافِقِینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی الله وَ کَفی بِالله وَکِیلًا؛ پس خداوند آن حضرت را فقط برای دعوت برگزید و به او دستور داد که مردم را آزار ندهد. زمانی که در صدد برآمدند شبانه به او بتازند، خداوند متعال به او دستور داد که هجرت کند و جهاد را بر او واجب نمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص208

بحار الأنوار، ج19، ص175/ بحار الأنوار، ج90، ص6/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص85، فیه: «یا الی‌ها النبی إناّ… فضلاً کبیراً» و «وتوکّل علی الله. . . أن لایؤذیهم» محذوفتان

2

(احزاب/ 45)

الرّسول (عَن الْحَسَنِ‌بْنِ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (قَالَ: جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْیَهُودِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَسَأَلَهُ أَعْلَمُهُمْ فِیمَا سَأَلَهُ فَقَالَ لِأَیِ شَیْءٍ سُمِّیتَ محمد ({مُحَمَّداً} وَ أَحْمَدَ وَ أَبَا الْقَاسِمِ وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ دَاعِیاً فَقَالَ النَّبِیُّ (… وَ أَمَّا الدَّاعِی فَإِنِّی أَدْعُو النَّاسَ إِلَی دِینِ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ وَ أَمَّا النَّذِیرُ فَإِنِّی أُنْذِرُ بِالنَّارِ مَنْ عَصَانِی وَ أَمَّا الْبَشِیرُ فَإِنِّی أُبَشِّرُ بِالْجَنَّهًِْ مَنْ أَطَاعَنِی.

پیامبر ( امام حسن (می‌فرماید: چند نفر یهودی خدمت حضرت رسول (آمدند و عالم ایشان چندین سؤال از آن حضرت کرد، و از جمله پرسید: «چرا شما را محمّد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی می‌نامند»؟ آن حضرت فرمود: «… مرا داعِیاً می‌گویند چرا که مردم را به دین پروردگارم دعوت می‌کنم. و نَذِیراً می‌نامند؛ کسانی را که نافرمانی مرا کنند، از آتش [جهنم] می‌ترسانم. و بشیر نامیده شدم به‌خاطر اینکه کسانی که فرمانبردار من باشند را به بهشت بشارت می‌دهم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص208

علل الشرایع، ج1، ص127/ نورالثقلین

3

(احزاب/ 45)

الحسن (أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الْوَاحِدِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ الْوَسِیطِ مَا یَرْفَعُهُ بِسَنَدِهِ أَنَّ رَجُلًا قَال دَخَلْتُ مَسْجِدَ الْمَدِینَهًِْ فَإِذَا أَنَا بِرَجُلٍ یُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَقُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنْ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَیَوْمُ الْجُمُعَهًِْ وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَیَوْمُ عَرَفَهًَْ فَجُزْتُهُ إِلَی آخَرَ یُحَدِّثُ فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَیَوْمُ الْجُمُعَهًِْ وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَیَوْمُ النَّحْرِ فَجُزْتُهُمَا إِلَی غُلَامٍ کَانَ وَجْهُهُ الدِّینَارَ وَ هُوَ یُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ فَقَالَ نَعَمْ أَمَّا الشَّاهِدُ فَمُحَمَّدٌ (وَ أَمَّا الْمَشْهُودُ فَیَوْمُ الْقِیَامَهًِْ أَ مَا سَمِعْتَهُ یَقُولُ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ (إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ قَالَ تَعَالَی ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ فَسَأَلْتُ عَنِ الْأَوَّلِ فَقَالُوا ابْنُ‌عَبَّاسٍ (وَ سَأَلْتُ عَنِ الثَّانِی فَقَالُوا ابْنُ عُمَرَ وَ سَأَلْتُ عَنِ الثَّالِثِ فَقَالُوا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (وَ کَانَ قَوْلُ الْحَسَنِ (أَحْسَنَ.

امام حسن ( علی‌بن‌احمد واحدی در تفسیر وسیط، حدیثی با سند مرفوع آورده است: شخصی گفت که من داخل مسجد پیغمبر معظّم اسلام شدم. مردی را دیدم که از قول رسول خدا (حدیث می‌گفت و مردم گرد او جمع شده بودند. از وی پرسیدم: «معنی این آیه: وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ چیست»؟ گفت: «معنی کلمه‌ی شاهِدٍ یعنی روز جمعه و معنی مَشْهُودٍ یعنی روز عرفه». از وی گذشتم و به مرد دیگری که حدیث می‌گفت رسیدم، از او پرسیدم: «مرا از معنای شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ آگاه کن»! گفت: «شاهِدٍ یعنی روز جمعه و مَشْهُودٍ یعنی روز عید قربان». از او نیز گذشتم و با پسری مواجه شدم که صورتی نورانی و درخشنده داشت. به وی گفتم: «مرا از معنای شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ آگاه کن»! گفت: «آری، معنی کلمه شاهِدٍ یعنی حضرت محمّد (و معنی مَشْهُودٍ یعنی روز قیامت. آیا نشنیده‌ای که خدا به رسول خود می‌فرماید: یا أَیُّهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً و نیز می‌فرماید: همان روزی است که مردم در آن جمع می‌شوند، و روزی که همه آن را مشاهده می‌کنند. (هود/103)». وقتی هویّت مرد اول را جویا شدم، گفتند که وی ابن‌عباس است. مرد دوّمی را هم گفتند که ابن‌عمر است. وقتی پرسیدم: «مرد سوّمی کیست»؟ گفتند: «حضرت حسن‌بن‌علیّبن‌ابی‌طالب است (». و قول امام حسن (نیک‌ترین قول‌ها بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص208

بحار الأنوار، ج43، ص345/ کشف الغمهًْ، ج1، ص543/ بحار الأنوار، ج86، ص263، فیه: «وکان قول الحسن أحسن» محذوف

آیه وَ داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً [46]

و تو را دعوت‌کننده به‌سوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش.

1

(احزاب/ 46)

الرّسول (أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَهًِْ اللَّهِ الْمَعْرِفَهًُْ بِهِ فَهُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ فَلَا شَیْءَ قَبْلَهُ وَ الْفَرْدُ فَلَا ثَانِیَ لَهُ وَ الْبَاقِی لَا إِلَی غَایَهًٍْ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ شَیْءٍ وَ هُوَ اللهُ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ثُمَّ الْإِیمَانُ بِی وَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَنِی إِلَی کَافَّهًِْ النَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً.

پیامبر ( [خطاب به اباذر (:] قدم اوّل عبادت و بندگی آفریدگار، شناسایی اوست، و خداوند نخست است قبل از همه چیز که هیچ‌چیز پیش از او نبوده و فرد است که دوّمی برای او نیست و باقی است که آخری برای او تصوّر نمی‌رود، به وجود آوردنده آسمان‌ها و زمین است و آنچه که در آن‌هاست، او خداوند لطیف و خبیر است و بر همه کارها تواناست. بعد ایمان به من و اقرار به اینکه خداوند متعال مرا به عنوان بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده و دعوت‌کننده به‌سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص210

بحار الأنوار، ج74، ص75

2

(احزاب/ 46)

الحسین (عَنِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (قَالَ کُنَّا جُلُوساً فِی الْمَسْجِدِ إِذْ صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَهًَْ فَقَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ فَبَکَی امیرالمؤمنین عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (وَ بَکَیْنَا بِبُکَائِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ قَالَ أَ‌تَدْرُونَ مَا یَقُولُ الْمُؤَذِّنُ قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ (وَ وَصِیُّهُ أَعْلَمُ فَقَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا یَقُولُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا وَ لَبَکَیْتُمْ کَثِیراً… أَمَّا قَوْلُهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه یَقُولُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً (عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ (وَ نَبِیُّهُ وَ صَفِیُّهُ وَ نَجِیبُهُ أَرْسَلَهُ إِلَی کَافَّهًِْ النَّاسِ أَجْمَعِینَ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ وَ أُشْهِدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمَلَائِکَهًِْ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (سَیِّدُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ فِی الْمَرَّهًِْ الثَّانِیَهًِْ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ یَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا حَاجَهًَْ لِأَحَدٍ إِلَی أَحَدٍ إِلَّا إِلَی اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ الْغَنِیِّ عَنْ عِبَادِهِ وَ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ أَنَّهُ أَرْسَلَ مُحَمَّداً (إِلَی النَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً فَمَنْ أَنْکَرَهُ وَ جَحَدَهُ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً مُخَلَّداً لَا یَنْفَکُّ عَنْهَا أَبَداً.

امام حسین ( حسین‌بن‌علیّ‌بن‌ابی‌طالب (فرمود: «در مسجد نشسته بودیم که مؤذّن از مناره بالا رفت. زمانی‌که گفت: «الله اکبر؛ الله اکبر»، امیرمؤمنان علیّ‌بن‌ابی‌طالب (گریست و ما از گریه‌ی او گریستیم. وقتی مؤذّن فارغ شد، فرمود: «آیا می¬دانید مؤذّن چه می-گوید»؟ پاسخ دادیم: «خدا و رسولش و وصیّش آگاه¬تر هستند». فرمود: «اگر می¬دانستید چه می¬گوید اندکی می‌خندیدید و بسیار می¬گریستید… عبارت أشهد ان محمّداً رسول الله می¬گوید: خدا را شاهد می‌گیرم که من شهادت می¬دهم که هیچ الهی جز او وجود ندارد، و محمّد بنده، رسول، نبی، برگزیده و منتخب اوست، و خداوند او را به هدایت و دین حق، به‌سوی همه‌ی مردم مبعوث ساخت تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (توبه/33) و آنچه که در آسمان و زمین است از انبیاء و مرسلین و ملائکه و همه‌ی مردم را به شهادت می‌گیرم که من شهادت می‌دهم: «محمّد رسول خدا (و سرور اوّلین‌ها و آخرین‌هاست». در بار دوم أشهد ان محمداً رسول الله می¬گوید: «شهادت می‌دهم؛ هیچ‌کس به فرد دیگر نیاز ندارد مگر به خدای واحدِ قهّارِ بی‌نیاز از بندگان و همه‌ی مخلوقات، و اوست که محمّد (را به عنوان بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده و دعوت‌کننده به‌سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد، پس هرکس او را انکار کند و از او سرباز زند و به او ایمان نیاورد او را وارد آتش جهنّم می¬کند؛ درحالی‌که در آن جاودان و ابدی است و هیچ¬گاه از آن جدا نمی¬شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص210

بحار الأنوار، ج81، ص133

3

(احزاب/ 46)

أمیرالمؤمنین (عَن أبی‌جعفر (قال: خَطَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (یَوْمَ الْجُمُعَهًِْ فَقَالَ… أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (عَبْدُهُ الْمُصْطَفَی وَ رَسُولُهُ (الْمُجْتَبَی وَ أَمِینُهُ الْمُرْتَضَی أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ دَاعِیاً إِلَیْهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً فَبَلَّغَ الرِّسَالَهًَْ وَ أَدَّی الْأَمَانَهًَْ وَ نَصَحَ الْأُمَّهًْ.

امام علی ( از امام باقر (روایت است که فرمود: امیرالمؤمنین (در روز جمعه این چنین خطبه خواند و فرمود: «… شهادت می‌دهم که حضرت محمّد (بنده‌ی برگزیده و رسول انتخاب‌شده‌ی خدا و امین پسندیده‌ی الهی است که پروردگار او را به حق به‌عنوان بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده و دعوت‌کننده به‌سوی خدا به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار داد و آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ نمود و امانت خویش را ادا کرد و خیرخواه امّت بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص210

بحار الأنوار، ج86، ص234

آیه وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلاً کَبیراً [47]

و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از سوی خدا فضل بزرگی است.

آیه وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللهِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً [48]

و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آن‌ها اعتنا منما، بر خدا توکّل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع [تو] باشد.

سبب نزول

1

(احزاب/ 48)

ابن‌عبّاس (نَزَلَ أَبُوسُفْیَانَ وَ عِکْرِمَهًُْ وَ أَبُو الْأَعْوَرِ السُّلَمِیُّ عَلَی عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌أُبَیٍّ وَ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌أَبِی سَرْحٍ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (ارْفُضْ ذِکْرَ آلِهَتِنَا وَ قُلْ إِنَّ لَهَا شَفَاعَهًًْ لِمَنْ عَبَدَهَا وَ نَدَعُکَ وَ رَبَّکَ فَشُقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ (فَأَمَرَ فَأُخْرِجُوا مِنَ الْمَدِینَهًِْ وَ نَزَلَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ مِنْ أَهْلِ مَکَّهًَْ وَ الْمُنافِقِینَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهًِْ.

ابن‌عبّاس ( ابوسفیان و عکرمه و ابواعور سلمی به نزد عبدالله‌بن‌ابیِّ و عبدالله‌بن‌ابیّ سرح آمدند و گفتند: «ای محمّد (ذکر معبودان ما را رها کن و بگو: «این معبودان برای کسانی که آن‌ها را می‌پرستند، شفاعت می‌کنند و ما نیز تو را با پروردگارت وا می‌نهیم». این سخن بر پیامبر (گران آمد، بنابراین دستور داد و آنان را از مدینه بیرون کردند و این آیه نازل شد: وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ از اهل مکّه و الْمُنافِقینَ از اهل مدینه.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص212

بحار الأنوار، ج18، ص199

2

(احزاب/ 48)

أمیرالمؤمنین (فی تفسیر الإمام (: عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمَّا بَنَی مَسْجِدَهُ بِالْمَدِینَهًِْ وَ أَشْرَعَ بَابَهُ وَ أَشْرَعْ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ أَبْوَابَهُمْ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِبَانَهًَْ مُحَمَّدٍ (الْأَفْضَلِینَ بِالْفَضِیلَهًِْ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ (عَنِ اللَّهِ بِأَنْ سُدُّوا الْأَبْوَابَ عَنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (قَبْلَ أَنْ یَنْزِلَ بِکُمُ الْعَذَابَ فَأَوَّلُ مَنْ بَعَثَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ (یَأْمُرُهُ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ الْعَبَّاسُ‌بْنُ‌عَبْدِ‌الْمُطَّلِبِ فَقَالَ سَمْعاً وَ طَاعَهًًْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ (وَ کَانَ الرَّسُولُ (مُعَاذُ‌بْنُ‌جَبَلٍ ثُمَّ مَرَّ الْعَبَّاسُ بِفَاطِمَهًَْ (فَرَآهَا قَاعِدَهًًْ عَلَی بَابِهَا وَ قَدْ أَقْعَدَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (فَقَالَ لَهَا مَا بَالُکِ قَاعِدَهًًْ انْظُرُوا إِلَیْهَا کَأَنَّهَا لَبُؤَهًٌْ بَیْنَ یَدَیْهَا جِرَاؤُهَا تَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (یُخْرِجُ عَمَّهُ وَ یُدْخِلُ ابْنَ عَمِّهِ فَمَرَّ بِهِمْ رَسُولُ اللَّهِ (فَقَالَ لَهَا مَا بَالُکِ قَاعِدَهًًْ فَقَالَتْ أَنْتَظِرُ أَمْرَ رَسُولِ اللَّهِ (بِسَدِّ الْأَبْوَابِ فَقَالَ (إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَهُمْ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ وَ اسْتَثْنَی مِنْهُمْ رَسُولَهُ (وَ أَنْتُمْ نَفْسُ رَسُولِ اللَّهِ (ثُمَّ إِنَّ عُمَرَبْنَ‌الْخَطَّابِ جَاءَ فَقَالَ إِنِّی أُحِبُّ النَّظَرَ إِلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِذَا مَرَرْتُ إِلَی مُصَلَّاکَ فَأْذَنْ لِی فِی خَوْخَهًٍْ أَنْظُرْ إِلَیْکَ مِنْهَا فَقَالَ قَدْ أَبَی اللَّهُ ذَلِکَ فَقَالَ فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ عَلَیْهِ وَجْهِی قَالَ قَدْ أَبَی اللَّهُ ذَلِکَ قَالَ فَمِقْدَارَ مَا أَضَعُ عَلَیْهِ عَیْنِی فَقَالَ قَدْ أَبَی اللَّهُ ذَلِکَ وَ لَوْ قُلْتَ قَدْرَ طَرَفِ إِبْرَهًٍْ لَمْ آذَنْ لَکَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا أَنَا أَخْرَجْتُکُمْ وَ لَا أَدْخَلْتُهُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَدْخَلَهُمْ وَ أَخْرَجَکُمْ ثُمَّ قَالَ لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یَبِیتُ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ جُنُباً إِلَّا مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهًُْ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (وَ الْمُنْتَجَبُونَ مِنْ آلِهِمُ الطَّیِّبُونَ مِنْ أَوْلَادِهِمْ قَالَ (فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَرَضُوا وَ أَسْلَمُوا وَ أَمَّا الْمُنَافِقُونَ فَاغْتَاظُوا لِذَلِکَ وَ أَنِفُوا وَ مَشَی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ یَقُولُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ أَ‌لَا تَرَوْنَ مُحَمَّداً (لَا یَزَالُ یَخُصُّ بِالْفَضْلِ ابْنَ‌عَمِّهِ لِیُخْرِجَنَا مِنْهَا صُفْراً وَ اللَّهِ لَئِنْ أَنْفَذْنَا لَهُ فِی حَیَاتِهِ لَنَتَأَبَّیَنَّ عَلَیْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ جَعَلَ عَبْدُ‌اللَّهِ‌بْنُ‌أُبَیٍّ یُصْغِی إِلَی مَقَالَتِهِمْ فَیَغْضَبُ تَارَهًًْ وَ یَسْکُنُ أُخْرَی فَیَقُولُ لَهُمْ إِنَّ مُحَمَّداً (لَمُتَأَلِّهٌ فَإِیَّاکُمْ وَ مُکَاشَفَتَهُ فَإِنَّ مَنْ کَاشَفَ الْمُتَأَلِّهَ انْقَلَبَ خَاسِئاً حَسِیراً وَ تَنَغَّصُ عَلَیْهِ عَیْشُهُ وَ إِنَّ الْفَطِنَ اللَّبِیبَ مَنْ تَجَرَّعَ عَلَی الْغُصَّهًِْ لِیَنْتَهِزَ الْفُرْصَهًَْ فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ طَلَعَ عَلَیْهِمْ رَجُلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یُقَالُ لَهُ زَیْدُ‌بْنُ‌أَرْقَمَ فَقَالَ لَهُمْ یَا أَعْدَاءَ اللَّهِ أَ‌بِاللَّهِ تُکَذِّبُونَ وَ عَلَی رَسُولِهِ (تَطْعُنُونَ وَ اللَّهَ وَ دِینَهُ تَکِیدُونَ لَأُخْبِرَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (بِکُمْ فَقَالَ عَبْدُ‌اللَّهِ‌بْنُ‌أُبَیٍّ وَ الْجَمَاعَهًُْ وَ اللَّهِ لَئِنْ أَخْبَرْتَهُ بِنَا لَنُکَذِّبَنَّکَ وَ لَنَحْلِفَنَّ لَهُ فَإِنَّهُ إِذًا یُصَدِّقُنَا ثُمَّ وَ اللَّهِ لَنُقِیمَنَّ مَنْ یَشْهَدُ عَلَیْکَ عِنْدَهُ بِمَا یُوجِبُ قَتْلَکَ أَوْ قَطَعَکَ أَوْ حَدَّکَ قَالَ فَأَتَی زَیْدٌ رَسُولَ اللَّهِ (فَأَسَرَّ إِلَیْهِ مَا کَانَ مِنْ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌أُبَیٍّ وَ أَصْحَابِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ الْمُجَاهِدِینَ لَکَ یَا مُحَمَّدُ (فِیمَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ الْمُوَالَاهًِْ لَکَ وَ لِأَوْلِیَائِکَ وَ الْمُعَادَاهًِْ لِأَعْدَائِکَ وَ الْمُنافِقِینَ الَّذِینَ یُطِیعُونَکَ فِی الظَّاهِرِ وَ یُخَالِفُونَک فِی الْبَاطِنِ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ مَا یَکُونُ مِنْهُمْ مِنَ الْقَوْلِ السَّیِّئِ فِیکَ وَ فِی ذَوِیکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فِی تَمَامِ أَمْرِکَ وَ إِقَامَهًِْ حُجَّتِکَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ هُوَ الظَّاهِرُ وَ إِنْ غُلِبَ فِی الدُّنْیَا لِأَنَّ الْعَاقِبَهًَْ لَهُ لِأَنَّ غَرَضَ الْمُؤْمِنِینَ فِی کَدْحِهِمْ فِی الدُّنْیَا إِنَّمَا هُوَ الْوُصُولُ إِلَی نَعِیمِ الْأَبَدِ فِی الْجَنَّهًِْ وَ ذَلِکَ حَاصِلٌ لَکَ وَ لِآلِکَ وَ أَصْحَابِکَ وَ شِیعَتِهِمْ ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمْ یَلْتَفِتْ إِلَی مَا بَلَغَهُ عَنْهُمْ.

امام علی ( در تفسیر امام عسکری (آمده که امام علی (می‌فرماید: وقتی‌که رسول خدا (مسجد خود را در مدینه بنا نهاد و درِ خانه‌ی خود را رو به آن کار گذاشت و مهاجران و انصار نیز در خانه¬های خود را به سمت مسجد کار گذاشتند، اراده‌ی خدای عزّوجل بر آن قرار گرفت که محمد (و خاندان بزرگوارش را به‌وسیله‌ی فضیلتی از دیگران متمایز کند، از این رو جبرئیل (از جانب خدا فرمان آورد درهایی را که به مسجد رسول خدا (باز کرده¬اید، پیش از آنکه بر شما عذاب نازل شود، ببندید. نخستین کسی که رسول خدا (به وی پیام فرستاد که در خانه¬اش را که به مسجد باز می¬شود، ببندد، عباس‌بن‌عبدالمطلّب بود. عباس گفت: «فرمان خدا و رسولش مطاع است». و قاصد پیامبر (معاذبن‌جبل بود. سپس عباس بر فاطمه (گذر کرد و وی را در حالی یافت که بر در خانه¬اش نشسته و حسن و حسین (را نیز نشانده است. به وی عرض کرد: «چرا اینجا نشسته¬اید؟ به وی بنگرید که به ماده شیری می¬ماند که بچّه¬هایش را در مقابل خود نشانده و گمان می¬کند رسول خدا (عمویش را از مسجد بیرون ولی پسرعمویش را نگه می‌دارد»! درحالی‌که رسول خدا (از کنار آن‌ها عبور می‌کرد، به فاطمه (فرمود: «چرا اینجا نشسته¬اید»؟ عرض کرد: «منتظر فرمان رسول خدا (برای بستن درها هستم». آن حضرت فرمود: «خدای متعال همه را امر فرموده که در خانه¬های خود را ببندند و رسولش را از این امر مستثنی کرده و شماها نفس رسول خدا (هستید». از طرفی عمربن‌خطّاب آمده و گفت: «ای رسول خدا، من دوست دارم شما را هنگامی‌که به مصلّایتان می‌روید، ببینم، پس اجازه بفرمایید دریچه¬ای داشته باشم که از آن شما را نظاره کنم»! فرمود: «خداوند چنین اجازه¬ای نداده است». عمر گفت: «فقط به اندازه¬ای که صورتم را روی آن قرار دهم»! فرمود: «خداوند اجازه نداده است». گفت: «به اندازه¬ای که بتوانم چشمانم را روی آن بگذارم»! فرمود: «خداوند اجازه نداده است، حتی اگر بگویی به اندازه‌ی سر سوزنی باشد، به تو اجازه‌ی آن را نمی¬دهم؛ سوگند به کسی که جانم در دست اوست، این من نبوده¬ام که شماها را خارج کرده‌ام و من ایشان را وارد نکرده¬ام؛ بلکه خداوند آن¬ها را وارد و شما را خارج کرده است»؛ سپس فرمود: «بر کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد لازم است که با حالت جنابت در این مسجد بیتوته نکند به استثنای محمّد، علی، فاطمه، حسن، حسین (و برگزیدگان پاکیزه از خاندان و فرزندان ایشان». علی (فرمود: «مؤمنان، این فرمان را پذیرفته و اطاعت کردند، امّا منافقان، به خشم آمده و امتناع ورزیدند، نزد یکدیگر رفته و میان خود می¬گفتند: «مگر نمی¬بینید که محمّد (همچنان فضائلی را صرفا به پسر عموی خود اختصاص می‌دهد تا ما را از حیطه‌ی فضائل دست خالی خارج کند؟! به خدا سوگند! اگر در حیات پیامبر از او اطاعت کنیم مسلّماً بعد از وفات او از از قبول فضیلت علی خودداری خواهیم کرد». عبدالله‌بن‌اُبیّ به سخنان آن‌ها گوش می¬داد گاه به خشم می¬آمد و گاه آرام می¬شد و به آنان می¬گفت: «محمّد (مرد خداست؛ پس از اینکه با وی آشکارا دشمنی کنید، برحذر باشید. زیرا هرکس با مرد خدا آشکارا دشمنی ورزد، سرنگون و خوار و درمانده خواهد شد و زندگی بر وی تنگ خواهد گشت و انسان زیرک و باهوش کسی است که غم و غصّه را تحمّل ¬کند و منتظر فرصت مناسب بماند»، آن¬ها در چنین وضعیّتی بودند که مردی از مؤمنان که زیدبن‌ارقم نامیده می¬شد بر آن‌ها گذشته و به آنان گفت: «ای دشمنان خدا! آیا خداوند را تکذیب می¬کنید و بر رسولش خرده می¬گیرید و بر علیه خدا و دین او دسیسه¬ می¬چینید؟ حتماً رسول خدا (را از سخنان شما آگاه خواهم نمود». عبدالله‌بن‌اُبی و جماعت همراهش گفتند: «به خدا سوگند! اگر پیامبر را از سخنان ما با خبر کنی تو را تکذیب نموده و برای آن حضرت سوگند یاد خواهیم کرد که در این صورت ما را تصدیق خواهد نمود. به خدا سوگند! کسانی را می¬آوریم که نزد وی بر علیه تو چنان شهادتی دهند که مستوجب قتل یا قطع عضو یا حد گردی»! گوید: سپس زید نزد رسول خدا (آمده و آنچه را که از عبدالله‌بن‌اُبیّ و یارانش شنیده بود، پنهانی گزارش داد و خدای متعال آیه: وَ لَا تُطِعِ الْکَفِرِین را نازل فرمود که‌ای محمّد (سخن کافرانی را که با تو در آنچه آنان را به ایمان به خدا و دوستی با خودت و دوستداران خودت و دشمنی با دشمنان خودت دعوت می¬کنی منازعه می¬کنند، نپذیر؛ همچنین سخن منافقان را که در ظاهر از تو اطاعت می¬کنند و در باطن به مخالفت با تو برمی-خیزند، نپذیر و به آزارهای آن‌ها اعتنا منما و اهمیّتی به حرف‌های بدی که درباره‌ی تو و خاندانت می¬زنند، نده و در به پایان‌رساندن مأموریّت خود و اقامه‌ی حجّتت بر خدا توکّل کن، زیرا درواقع مؤمن پیروز است هرچند در این دنیا مغلوب گردد، چون فرجام از آنِ اوست و تنها هدف مؤمنان از تلاششان در این دنیا، رسیدن به نعمت‌های جاوید در بهشت است و این امر برای تو و اهل‌بیتت و اصحاب و شیعیان ایشان حاصل است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص212

فقه القرآن، ج1، ص337

و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آن‌ها اعتنا منما

1 -1

(احزاب/ 48)

علی‌بن‌إبراهیم (قوله وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ أَیْ کُفْرَاً وَ هِیَ نَاسِخَهًٌْ لِقَوْلِهِ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ لِقَوْلِهِ وَ دَعْ أَذاهُمْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ؛ (انفال/39) فِتْنَةٌ یعنی کفر، [که این آیه، آیات] کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ؛ (نساء/77) وَ دَعْ أَذاهُمْ را نسخ کرده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص214

القمی، ج1، ص277

1 -2

(احزاب/ 48)

الأئمّهًْ (رُوِیَ عَن الأئمَّهًْ (أَنَّ قَولَهُ وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ نَاسِخٌ لِقَولِهِ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ کَذَا قَولُهُ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ نَاسِخٌ لِقَولِهِ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ.

ائمه ( از ائمه (روایت شده است که فرموده‌اند: وَ قَاتِلُواْ فیِ سَبِیلِ اللهِ؛ (بقره/190) ناسخ آیه‌ی: کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ؛ (نساء/77) است و همچنین آیه: وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ؛ (بقره/191) ناسخ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

فقه القرآن، ج1، ص337

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمیلاً [49]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی‌که با زنان با ایمان ازدواج کردید و آنان را قبل از آمیزش طلاق دادید، عدّه‌ای برای شما بر آن‌ها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید؛ آن‌ها را با هدیه‌ی مناسبی بهره‌مند سازید و به طرز نیکویی رهایشان کنید.

1

(احزاب/ 49)

الباقر (مَتِّعُوهُنَّ أَیْ جَمِّلُوهُنَّ بِمَا قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّهُنَّ یَرْجِعْنَ بِکَآبَهًٍْ وَ وَحْشَهًٍْ وَ هَمٍّ عَظِیمٍ وَ شَمَاتَهًٍْ مِنْ أَعْدَائِهِنَّ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ کَرِیمٌ یَسْتَحْیِی وَ یُحِبُّ أَهْلَ الْحَیَاءِ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ أَشَدُّکُمْ إِکْرَاماً لِحَلَائِلِهِمْ.

امام باقر ( فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمیلاً؛ یعنی تا آنجا که می‌توانید با کارهای خوب و هدیه‌ی مناسب، آنان را بهره‌مند کنید؛ چراکه آنان با افسردگی، ترس و نگرانی شدید و شماتت از سوی دشمنان خود از خانه‌ی شوهر به‌سوی خانواده‌ی خود باز می‌گردند و خداوند، کریم و بخشنده است. او خود حیا می‌ورزد و اهل حیا را دوست دارد و گرامی‌ترین شما کسی است که همسران خود را گرامی بدارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

من لایحضره الفقیه، ج3، ص506/ نورالثقلین/ تهذیب الأحکام، ج8، ص141/وسایل الشیعهًْ، ج21، ص310/ البرهان، فیه: «و وحشهًْ… و شماته» محذوف

2

(احزاب/ 49)

الأئمّهًْ (فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا عَنِ ابْنِ‌عَبَّاسٍ (قَالَ هَذَا إِذَا لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَإِذَا فَرَضَ لَهَا صَدَاقاً فَلَهَا نِصْفُهُ وَ لَا تَسْتَحِقُّ الْمُتْعَهًَْ قَالَ وَ هُوَ الْمَرْوِیُّ عَنْ أَئِمَّتِنَا (.

ائمه ( در ذیل آیه‌ی شریفه فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِیلًا ابن‌عبّاس (گوید: آیین حکم در مورد کسی است که مهریّه برایش معیّن نشده باشد امّا اگر مهریه‌اش مشخص باشد باید نصف آن را بپردازد و متعه استحقاق این صداق را ندارد. این حدیث از ائمّه (نیز روایت شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص308/ نورالثقلین

3

(احزاب/ 49)

الصّادق (عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌سِنَانٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (قَالَ: سَأَلَهُ أَبِی وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَهًًْ فَأُدْخِلَتْ عَلَیْهِ فَلَمْ یَمَسَّهَا وَ لَمْ یَصِلْ إِلَیْهَا حَتَّی طَلَّقَهَا هَلْ عَلَیْهَا عِدَّهًٌْ مِنْهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْعِدَّهًُْ مِنَ الْمَاءِ قِیلَ لَهُ فَإِنْ کَانَ وَاقَعَهَا فِی الْفَرْجِ وَ لَمْ یُنْزِلْ فَقَالَ إِذَا أَدْخَلَهُ وَجَبَ الْغُسْلُ وَ الْمَهْرُ وَ الْعِدَّهًُْ.

امام صادق ( عبدالله‌بن‌سنان گوید. من حاضر بودم که پدرم از امام صادق (پرسید: «اگر کسی ازدواج کند و همسرش را به منزل خود بیاورد و قبل از مباشرت، او را طلاق دهد، آیا آن زن باید عدّه‌ی طلاق نگه دارد»؟ امام صادق (فرمود: «عدّه‌ی طلاق، فقط به خاطر نطفه‌ی شوهر و احتمال آبستنی واجب شده است». یک نفر پرسید: «پس اگر جماع کند ولی نطفه‌ی خود را در خارج رحم بریزد، عدّه‌ی طلاق واجب نمی‌شود»؟ امام صادق (فرمود: «بعد از جماع‌کردن، غسل و مهریّه و عدّه‌ی طلاق واجب می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

الکافی، ج6، ص109/ نورالثقلین

4

(احزاب/ 49)

الکاظم (عَنْ إِسْحَاقَ‌بْنِ‌عَمَّارٍ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَهًَْ فَیَدْخُلُ بِهَا فَیُغْلِقُ بَاباً وَ یُرْخِی سِتْراً عَلَیْهَا وَ یَزْعُمُ أَنَّهُ لَمْ یَمَسَّهَا وَ تُصَدِّقُهُ هِیَ بِذَلِکَ عَلَیْهَا عِدَّهًٌْ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّهُ شَیْءٌ دُونَ شَیْءٍ قَالَ إِنْ أَخْرَجَ الْمَاءَ اعْتَدَّتْ. {یَعْنِی إِذَا کَانَا مَأْمُونَیْنِ صُدِّقَا}.

امام کاظم ( اسحاق‌بن‌عمّار از امام کاظم (روایت می‌کند که از ایشان پرسیدم: «اگر کسی ازدواج کند و بر حجله وارد شود و درها را ببندد و پرده‌ها را بیاویزد ولی مدّعی شود که با آن زن مباشرت نکرده و آن زن نیز ادّعای داماد را تأیید کند، آیا باید عدّه نگه دارد»؟ امام کاظم (فرمود: «نه، عدّه ندارد، یعنی درصورتی که زن و مرد مورد اعتماد باشند، اظهارات آنان پذیرفته خواهد شد». گفتم: «اگر برخی کارها صورت گیرد و برخی کارها صورت نگیرد، تکلیف آنان چه خواهد بود»؟ امام کاظم (فرمود: «اگر چه مرد نطفه‌ی خود را خارج کرده باشد؛ زن باید عدّه نگه دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

الکافی، ج6، ص110/ نورالثقلین

5

(احزاب/ 49)

الصّادق (عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (الرَّجُلُ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَهًَْ فَیُرْخِی عَلَیْهَا وَ عَلَیْهِ السِّتْرَ وَ یُغْلِقُ الْبَابَ ثُمَ یُطَلِّقُهَا فَتُسْأَلُ الْمَرْأَهًُْ هَلْ أَتَاکِ فَتَقُولُ مَا أَتَانِی وَ یُسْأَلُ هُوَ هَلْ أَتَیْتَهَا فَیَقُولُ لَمْ آتِهَا فَقَالَ لَا یُصَدَّقَانِ وَ ذَلِکَ أَنَّهَا تُرِیدُ أَنْ تَدْفَعَ الْعِدَّهًَْ عَنْ نَفْسِهَا وَ یُرِیدُ هُوَ أَنْ یَدْفَعَ الْمَهْرَ عَنْ نَفْسِهِ یَعْنِی إِذَا کَانَا مُتَّهَمَیْن.

امام صادق ( ابوبصیر گوید: به امام صادق (گفتم: «مردی با زنی ازدواج کرده و با وی خلوت نموده، سپس آن زن را طلاق می‌دهد. از آن زن سؤال می‌شود که آیا با تو مباشرت داشته است؟ آن زن منکر می‌گردد و از مرد نیز در آن زمینه سؤال شد و آن مرد نیز منکر مباشرت شد». امام (فرمود: «گفته‌ی آن‌ها تصدیق نمی‌گردد چون زن می‌خواهد عدّه را از خود ساقط نماید و مرد قصد دارد مهریّه را از خود دفع نماید. این درصورتی است که آن دو متّهم باشند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص216

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص324/ نورالثقلین

6

(احزاب/ 49)

السّجّاد (عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یُطَلِّقُ الْمَرْأَهًَْ وَ قَدْ مَسَ کُلَ شَیْءٍ مِنْهَا إِلَّا أَنَّهُ لَمْ یُجَامِعْهَا أَ لَهَا عِدَّهًٌْ فَقَالَ ابْتُلِیَ أَبُوجَعْفَرٍ (بِذَلِکَ فَقَالَ لَهُ أَبُوهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (إِذَا أَغْلَقَ بَاباً وَ أَرْخَی سِتْراً وَجَبَ الْمَهْرُ وَ الْعِدَّهًُْ.

امام سجّاد ( حلبی گوید: از امام صادق (در مورد مردی سؤال شد که همسرش را طلاق داد درحالی‌که با وی مباشرت داشته ولی جماع نکرده است؛ آیا این زن عدّه دارد»؟ امام صادق (فرمود: از امام باقر (نیز چنین سؤالی شد، پدر بزرگوارش امام سجّاد (به وی فرمود: «اگر با او خلوت نماید مهریه و عدّه واجب است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص218

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص321/ نورالثقلین

7

(احزاب/ 49)

السّجّاد (عَنْ حَبِیبِ‌بْنِ‌أَبِی‌ثَابِتٍ قَالَ کُنْتُ قَاعِداً عِنْدَ عَلِیِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ (فَجَاءَ رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّی قُلْتُ یَوْمَ أَتَزَوَّجُ فُلَانَهًَْ فَهِیَ طَالِقٌ فَقَالَ اذْهَبْ وَ تَزَوَّجْهَا فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی بَدَأَ بِالنِّکَاحِ قَبْلَ الطَّلَاقِ وَ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ.

امام سجاد ( حبیب‌بن‌ابی ثابت گوید: نزد امام سجّاد (نشسته بودم که مردی خدمت آن حضرت رسید و گفت: «من گفته‌ام روزی که با این زن ازدواج کنم، او طلاق داده شده است». فرمود: «برو با آن ازدواج کن، همانا خداوند تعالی ازدواج را قبل از طلاق ایجاد نمود». حضرت آیه‌ی شریفه را تلاوت نمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص218

فقه القرآن، ج2، ص205/ نورالثقلین

8

(احزاب/ 49)

الصّادق (إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَدْ بَانَتْ (وَ تَزَوَّجُ) إِنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا وَ إِنْ کَانَ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُ الْمَهْرِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَلْیُمَتِّعْهَا.

امام صادق (هرگاه مردی همسر خود را قبل از آمیزش طلاق دهد، بدون عدّه از هم جدا می‌شوند و زن می‌تواند در همان لحظه ازدواج نماید. و اگر شوهر مهریّه زن را مشخّّص کرده باشد، باید نصف آن را به زن بدهد و اگر چیزی مشخص نکرده باشد باید با تقدیم جهاز و متاع او را بدرقه نماید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص218

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص314/ نورالثقلین

9

(احزاب/ 49)

الصّادق (إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَلَیْسَ عَلَیْهَا عِدَّهًٌْ تَزَوَّجُ مِنْ سَاعَتِهَا إِنْ شَاءَتْ وَ تُبِینُهَا تَطْلِیقَهًٌْ وَاحِدَهًٌْ وَ إِنْ کَانَ فَرَضَ لَهَا مَهْراً فَنِصْفُ مَا فَرَض.

امام صادق ( درصورتی‌که مرد، همسرش را پیش از آنکه با وی هم بستر شود طلاق دهد، زن از آن مرد جدا گشته و می‌تواند از همان لحظه‌ی طلاق، با هر شخصی که بخواهد ازدواج نماید؛ و درصورتی‌که برای وی مهریّه‌ای تعیین کرده باشد، باید نیمی از آن را به بدهد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص218

وسایل الشیعهًْ، ج22، ص176/ نورالثقلین

10

(احزاب/ 49)

الصّادق (قَالَ جَعْفَرُ‌بْنُ‌مُحَمَّدٍ (وَ الْمُطَلَّقَهًُْ یُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا وَ هُوَ غَائِبٌ إِنْ عَلِمَتِ الْیَوْمَ الَّذِی طَلَّقَهَا فِیهِ اعْتَدَّتْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ اعْتَدَّتْ مِنْ یَوْمِ یَبْلُغُهَا الْخَبَرُ لِأَنَّ الْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا عَلَیْهَا إِحْدَادٌ فَلَا تَعْتَدُّ مِنْ یَوْمَ مَاتَ زَوْجُهَا وَ إِنَّمَا تَعْتَدُّ مِنَ الْیَوْمِ الَّذِی یَبْلُغُهَا خَبَرُهُ لِأَنَّهَا تَسْتَقْبِلُ الْإِحْدَادَ وَ الْمُطَلَّقَهًُْ لَا إِحْدَادَ عَلَیْهَا فَإِنْ عَلِمَتْ بِالْیَوْمِ الَّذِی طَلَّقَهَا فِیهِ اعْتَدَّتْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ اعْتَدَّتْ مِنَ الْیَوْمِ الَّذِی یَبْلُغُهَا فِیهِ الْخَبَرُ فَإِنْ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ وَ تَتَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَل ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها.

امام صادق ( زنی که شوهرش او را به صورت غیابی طلاق دهد اگر روز طلاق خویش را بداند، از آن روز عدّه نگه می‌دارد، امّا اگر روز طلاقش را نداند از روزی که مطّلع می‌گردد باید عدّه نگه دارد؛ چون زنی که شوهرش مرده ترک آرایش بر او لازم است و لذا از روز مرگ شوهرش عدّه نگه نمی‌دارد بلکه از روزی که خبر مرگ شوهرش به وی رسید باید عدّه نگه دارد. چون باید ترک آرایش نماید امّا برای مطلّقه ترک آرایش لازم نیست و اگر همان روز که طلاق داده شد از موضوع آگاه بود از همان روز عدّه نگه می‌دارد ولی اگر مطّلع نباشد از روزی که به او خبر طلاق داده شود باید عدّه نگه دارد. و شوهر قبل از دخول او را طلاق دهد طلاقش بائن خواهد بود و زن اگر بخواهد می‌تواند همان ساعت [با شخص دیگری] ازدواج نماید همانگونه که خداوند تعالی می‌فرماید: ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص218

دعایم الإسلام، ج2، ص287

آیه یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللاَّتی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللاَّتی هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحیماً [50]

ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو داده است مالک شده‌ای و دختران عموی تو، و دختران عمّه‌ها، و دختران دایی تو، و دختران خاله‌ها که با تو مهاجرت کردند [ازدواج با آن‌ها براى تو جايز است] و [نيز] زن با ایمانی که خود را به پیامبر ببخشد [و مهرى براى خود نخواهد] چنانچه پیامبر بخواهد می‌تواند او را به همسری برگزیند؛ امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛ ما می‌دانیم برای آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرّر داشته‌ایم [و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى‌كند]؛ این به خاطر آن است که مشکلی [در اداى رسالت] بر تو نباشد [و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى]؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است.

ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده‌ای و دختران عموی تو، و دختران عمّه‌ها، و دختران دایی تو، و دختران خاله‌ها که با تو مهاجرت کردند [ازدواج با آن‌ها برای تو حلال است]

1 -1

(احزاب/ 50)

الصّادق (أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمْ یَتَزَوَّجْ عَلَی خَدِیجَهًْ (.

امام صادق ( رسول خدا (در دوره‌ی حیات حضرت خدیجه (زن دیگری اختیار نکرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص220

الکافی، ج5، ص391/ البرهان

1 -2

(احزاب/ 50)

الصّادق (تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (أُمَّ سَلَمَهًَْ زَوَّجَهَا إِیَّاهُ عُمَرُ بْنُ أَبِی سَلَمَهًَْ وَ هُوَ صَغِیرٌ لَمْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ، وَ جُوَیْرِیَهًُْ بِنْتُ الْحَارِثِ وَ سَوْدَهًُْ بِنْتُ زَمْعَهًَْ وَ أَفْضَلُهُنَ خَدِیجَهًُْ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَهًَْ بِنْتُ أُمَیَّهًَْ ثُمَّ مَیْمُونَهًُْ بِنْتُ الْحَارِثِ.

امام صادق ( رسول خدا (ام سلمه را تزویج نمود، عمر بن ابی سلمه که پسر او بود او را به تزویج پیامبر (در آورد و عمر هنوز کوچک بود و بالغ نشده بود و جویریه دختر حارث و سوده دختر زمعه و بهترین زنان آن حضرت خدیجه (دختر خویلد سپس امّ سلمه دختر ابی‌امیّه سپس جویریه دختر حارث بودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص220

البرهان

1 -3

(احزاب/ 50)

الصّادق (عَنِ الصَّادِقِ (قَالَ: تَزَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (بِخَمْسَ عَشْرَهًَْ امْرَأَهًًْ (فَمَاتَتْ مِنْهُنَّ اثْنَتَانِ) وَ دَخَلَ بِثَلَاثَ عَشْرَهًَْ مِنْهُنَّ وَ قُبِضَ عَنْ تِسْعٍ فَأَمَّا الَّتِی لَمْ یَدْخُلْ بِهِمَا فَعَمْرَهًُْ وَ الشَّنْبَاءُ وَ أَمَّا الثَّلَاثَ عَشْرَهًَْ اللَّاتِی دَخَلَ بِهِنَّ فَأَوَّلُهُنَّ خَدِیجَهًُْ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ ثُمَّ سَوْدَهًُْ بِنْتُ زَمْعَهًَْ ثُمَّ أُمُّ سَلَمَهًَْ وَ اسْمُهَا هِنْدُ بِنْتُ أَبِی أُمَیَّهًَْ ثُمَّ أُمُّ عَبْدِ اللَّهِ عَائِشَهًُْ بِنْتُ أَبِی بَکْرٍ ثُمَّ حَفْصَهًُْ بِنْتُ عُمَرَ ثُمَّ زَیْنَبُ بِنْتُ خُزَیْمَهًَْ بْنِ الْحَارِثِ أُمُّ الْمَسَاکِینِ ثُمَّ زَیْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ ثُمَّ أُمُّ حَبِیبَهًَْ رَمْلَهًُْ بِنْتُ أَبِی سُفْیَانَ ثُمَّ مَیْمُونَهًُْ بِنْتُ الْحَارِثِ ثُمَّ زَیْنَبُ بِنْتُ عُمَیْسٍ ثُمَّ جُوَیْرِیَهًُْ بِنْتُ الْحَارِثِ ثُمَّ صَفِیَّهًُْ بِنْتُ حُیَیِّ بْنِ أَخْطَبَ وَ الَّتِی وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ (خَوْلَهًُْ بِنْتُ حَکِیمٍ السُّلَمِیِّ وَ کَانَ لَهُ سُرِّیَّتَانِ یَقْسِمُ لَهُمَا مَعَ أَزْوَاجِهِ مَارِیَهًُْ الْقِبْطِیَّهًُْ وَ رَیْحَانَهًُْ الْخِنْدِفِیَّهًُْ وَ التِّسْعُ اللَّاتِی قُبِضَ عَنْهُنَّ عَائِشَهًُْ وَ حَفْصَهًُْ وَ أُمُّ سَلَمَهًَْ وَ زَیْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ وَ مَیْمُونَهًُْ بِنْتُ الْحَارِثِ وَ أُمُّ حَبِیبَهًَْ بِنْتُ أَبِی سُفْیَانَ وَ صَفِیَّهًُْ بِنْتُ حُیَیِّ بْنِ أَخْطَبَ.

امام صادق ( رسول خدا (با پانزده زن ازدواج کرد و با سیزده تن از آنان آمیزش نمود (دخول کرد) و به هنگام وفات نه همسر داشت. آن دو همسری که رسول خدا (با آن‌ها آمیزش نکرد، عَمْرَه و شنباء و آن همسرانی که رسول خدا (با آن‌ها آمیزش نمود، عبارت بودند از: خدیجه دختر خویلد، سوده، امّ سلمه [که نام او هند دختر ابی‌امیّه است]، امّ عبدالله عایشه دختر ابوبکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمهًْ‌بن‌حارث امّ‌المساکین، سپس زینب دخترجحش، امّ‌حبیب رمله دختر ابوسفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عُمیَس، جویریه دختر حارث، سپس صفیّه دختر حییّ‌بن‌اخطب نام داشتند و آن زنی که مهریه‌ی خود را به رسول خدا (بخشید و از راه هبه با رسول خدا (ازدواج نمود، خویله دختر حَکیم سَلمی بود. همچنین رسول خدا (دو سُرّیّه داشت که حضور خویش را علاوه بر زنان خود با آنان نیز قسمت می‌کرد، ماریه قبطیّه و ریحانه خندقیه. آن نُه همسر پیامبر (که حضرت هنگام وفات داشت، عبارتند از: عایشه، حفصه، امّ سلمه، زینب دختر جحش، میمونه دختر حارث، امّ حبیب دختر ابوسفیان، صفیّه دختر حییّ‌بن‌اخطب، جوبریه دختر حارث و سوره دختر زمعه.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص220

وسایل الشیعهًْ، ج20، ص244/ البرهان

1 -4

(احزاب/ 50)

الصّادق (أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ قَالَ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ وَ أَحَلَّ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَهْرٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها ثُمَّ بَیَّنَ عَزَّوَجَلَّ أَنَّ ذَلِکَ إِنَّمَا هُوَ خَاصٌّ لِلنَّبِیِّ (فَقَالَ خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ الْآیَهًَْ ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ‌بْنُ‌مُحَمَّدٍ (فَلَا تَحِلُّ الْهِبَهًُْ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ (وَ أَمَّا غَیْرُهُ فَلَا یَصْلُحُ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ إِلَّا بِمَهْرٍ یَفْرِضُهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا مَا کَانَ ثَوْباً أَوْ دَرَاهِمَ أَوْ دَنَانِیرَ أَوْ خَادِماً.

امام صادق ( از آن حضرت در مورد آیه: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ سؤال شد. فرمود: «برای او (محمّد () زنان حلال است و برای وی حلال است که با زنان مؤمنه بدون مهریه ازدواج نماید همانگونه که خداوند تعالی فرمود وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها زن مؤمنه اگر خویش را به پیامبر (عرضه نمود اگر پیامبر (بخواهد می‌تواند با وی ازدواج نماید. سپس خداوند تعالی بیان فرمود این امر به پیامبر (اختصاص دارد لذا فرمود خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ. سپس امام صادق (فرمود: «این نوع هبه جز برای پیامبر (حلال نمی‌باشد امّا برای غیر آن حضرت ازدواج فقط با قراردادن مهریه قبل از مباشرت با زن صحیح است خواه این مهریه لباس یا درهم و دینار یا خادم باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص222

مستدرک الوسایل، ج15، ص75

1 -5

(احزاب/ 50)

علی‌بن‌إبراهیم (وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللهُ عَلَیْکَ یَعْنِی مِنْ الْغَنِیمَهًِْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاء اللهُ عَلَیْکَ یعنی از غنیمت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص222

بحار الأنوار، ج22، ص195/ القمی، ج2، ص194

1 -6

(احزاب/ 50)

الصّادق (عن الحلبی عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ قُلْتُ کَمْ أُحِلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَیْءٍ قُلْتُ قَوْلُهُ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ (أَنْ یَنْکِحَ مَا شَاءَ مِنْ بَنَاتِ عَمِّهِ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِهِ وَ بَنَاتِ خَالِهِ وَ بَنَاتِ خَالَاتِهِ وَ أَزْوَاجِهِ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَهُ وَ أُحِلَّ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ مِنْ عُرْضِ الْمُؤْمِنِینَ بِغَیْرِ مَهْرٍ وَ هِیَ الْهِبَهًُْ وَ لَا تَحِلُّ الْهِبَهًُْ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ (فَأَمَّا لِغَیْرِ رَسُولِ اللَّهِ (فَلَا یَصْلُحُ نِکَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ وَ ذَلِکَ مَعْنَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ.

امام صادق ( حلبی گوید: از امام صادق (درباره‌ی سخن خدای عزّوجلّ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ پرسیدم: «چه تعداد زن بر پیامبر (حلال بود»؟ حضرت پاسخ داد: «هر تعداد که می‌خواست بر او حلال بود». عرض کردم: «تفسیر آیه‌ی لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَ لَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ چیست»؟ حضرت پاسخ داد: «رسول خدا (می‌توانست با هرکدام از دختران عمو، دختران عمّه‌ها، دختران دایی، دختران خاله‌ها و همسران او که به همراه او مهاجرت کرده بودند، ازدواج کند. همچنین بر او حلال بود که با زن مؤمنی بدون آنکه زن برای خود مهری قائل شود، ازدواج کند که به این کار، هبه گفته می‌شود و تنها بر رسول خدا (حلال بود. امّا دیگران تنها می‌توانند با قراردادن مهریه ازدواج کنند. منظور از آیه‌ی وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ نیز همین است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص222

الکافی، ج5، ص387/ بحار الأنوار، ج22، ص206/ الکافی، ج5، ص384/ تهذیب الأحکام، ج7، ص364/ وسایل الشیعهًْ، ج20، ص265/ نورالثقلین

هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد [و مهری برای خود نخواهد] چنانچه پیامبر بخواهد می‌تواند او را به همسری برگزیند امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان

1 -2

(احزاب/ 50)

الباقر (جَاءَتِ امْرَأَهًٌْ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَدَخَلَتْ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَنْزِلِ حَفْصَهًَْ وَ الْمَرْأَهًُْ مُتَلَبِّسَهًٌْ مُتَمَشِّطَهًٌْ فَدَخَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (إِنَّ الْمَرْأَهًَْ لَا تَخْطُبُ الزَّوْجَ وَ أَنَا امْرَأَهًٌْ أَیِّمٌ لَا زَوْجَ لِی مُنْذُ دَهْرٍ وَ لَا وَلَدَ فَهَلْ لَکَ مِنْ حَاجَهًٍْ فَإِنْ تَکُ فَقَدْ وَهَبْتُ نَفْسِی لَکَ إِنْ قَبِلْتَنِی فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (خَیْراً وَ دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ یَا أُخْتَ الْأَنْصَارِ جَزَاکُمُ اللَّهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (خَیْراً فَقَدْ نَصَرَنِی رِجَالُکُمْ وَ رَغِبَتْ فِیَّ نِسَاؤُکُمْ فَقَالَتْ لَهَا حَفْصَهًُْ مَا أَقَلَّ حَیَاءَکِ وَ أَجْرَأَکِ وَ أَنْهَمَکِ لِلرِّجَالِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (کُفِّی عَنْهَا یَا حَفْصَهًُْ فَإِنَّهَا خَیْرٌ مِنْکِ رَغِبَتْ فِی رَسُولِ اللَّهِ (فَلُمْتِهَا وَ عَیَّبْتِهَا ثُمَّ قَالَ لِلْمَرْأَهًِْ انْصَرِفِی رَحِمَکِ اللَّهُ فَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَکِ الْجَنَّهًَْ لِرَغْبَتِکِ فِیَّ وَ تَعَرُّضِکِ لِمَحَبَّتِی وَ سُرُورِی وَ سَیَأْتِیکِ أَمْرِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَأَحَلَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هِبَهًَْ الْمَرْأَهًِْ نَفْسَهَا لِرَسُولِ اللَّهِ (وَ لَا یَحِلُّ ذَلِکَ لِغَیْرِهِ.

امام باقر ( زنی از انصار خدمت رسول خدا (رسید و آن حضرت در منزل حفصه بود و آن زن لباس نیکو پوشیده و آراسته بود و با این حال بر رسول خدا (وارد شد و عرض نمود: «ای رسول خدا (زن نمی‌تواند به خواستگاری مرد برود و من زنی هستم که هرگز ازدواج نکرده‌ام و فرزندی ندارم آیا قبول می‌نمایی و حاجتی داری که خودم را به شما هدیه نمایم»؟ رسول خدا (فرمود: «خیر است و برای آن زن دعا نمود». سپس فرمود: «ای خواهر انصاری خداوند از رسول خدا (به شما بهترین جزا را بدهد مردان شما مرا یاری نموده‌اند امّا زنان شما به من رغبت کرده‌اند». حفصه به آن زن گفت: «چقدر کم حیا و پر جرأت شدی و قصد مردان نموده‌ای». پیامبر (فرمود: «ای حفصه ملامتش نکن وی به رسول خدا (رغبت نموده است. آن وقت تو وی را سرزنش می‌نمایی»، سپس به آن زن فرمود: «بازگرد خدا تو را رحمت نماید به تحقیق به خاطر میل به من و محبّت به من و خوشحال‌کردن من خداوند بهشت را بر تو واجب نمود به‌زودی حکم من برای تو اعلام خواهد شد». پس خداوند تعالی آیه‌ی وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنِینَ را نازل فرمود و پروردگار هبه‌نمودن زنان را بر پیامبر (حلال کرد امّا برای غیر آن حضرت حلال نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص222

الکافی، ج5، ص568/ بحار الأنوار، ج22، ص211/ نورالثقلین

2 -2

(احزاب/ 50)

الصّادق (عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَنِ الْمَرْأَهًِْ تَهَبُ نَفْسَهَا لِلرَّجُلِ یَنْکِحُهَا بِغَیْرِ مَهْرٍ فَقَالَ إِنَّمَا کَانَ هَذَا لِلنَّبِیِّ (وَ أَمَّا لِغَیْرِهِ فَلَا یَصْلُحُ هَذَا حَتَّی یُعَوِّضَهَا شَیْئاً یُقَدِّمُ إِلَیْهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ وَ لَوْ ثَوْبٌ أَوْ دِرْهَمٌ وَ قَالَ یُجْزِئُ الدِّرْهَم.

امام صادق ( حلبی گوید: از امام صادق (سؤال کردم: «اگر خانم، وجود خود را به معشوق خود (مردی) تقدیم کند تا بدون کابین به ازدواج او درآید، چه صورت دارد»؟ امام صادق (فرمود: «این‌گونه ازدواج، فقط برای رسول خدا (حلال و آزاد شد. برای دیگران روا نخواهد بود که با خانمی ازدواج کنند، مگر اینکه مبلغی به‌عنوان کابین مقرّر کنند و آن را قبل از عروسی تقدیم و پیشکش نمایند. کم باشد یا زیاد باشد، فرقی نمی‌کند: گرچه یک قواره پارچه باشد و یا یک درهم نقره». امام صادق (فرمود: «یک درهم کافی است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص224

الکافی، ج5، ص384/ نورالثقلین

3 -2

(احزاب/ 50)

علی‌بن‌إبراهیم (وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ فَإِنَّهُ کَانَ سَبَبَ نُزُولِهَا أَنَّ امْرَأَهًًْ مِنَ الْأَنْصَارِ أَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ (وَ قَدْ تَهَیَّأَتْ وَ تَزَیَّنَتْ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ (هَلْ لَکَ فِیَّ حَاجَهًٌْ فَقَدْ وَهَبْتُ نَفْسِی لَکَ فَقَالَتْ لَهَا عَائِشَهًُْ قَبَّحَکِ اللَّهُ مَا أَنْهَمَکِ لِلرِّجَالِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (مَهْ یَا عَائِشَهًُْ فَإِنَّهَا رَغِبَتْ فِی رَسُولِ اللَّهِ (إِذْ زَهِدْتِی (زَهِدْتُنّ) فِیهِ ثُمَّ قَالَ رَحِمَکِ اللَّهُ وَ رَحِمَکُمْ یَا مَعْشَرَ الْأَنْصَارِ نَصَرَنِی رِجَالُکُمْ وَ رَغِبَتْ فِیَّ نِسَاؤُکُمُ ارْجِعِی رَحِمَکِ اللَّهُ فَإِنِّی أَنْتَظِرُ أَمْرَ اللَّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ امْرَأَهًًْ مُؤْمِنَهًًْ إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ فَلَا تَحِلُّ الْهِبَهًُْ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ (.

علیّ‌بن‌ابراهیم ( وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ نزول این آیه، به این دلیل بوده که زنی از انصار که آماده شده و خود را آرایش کرده بود، نزد رسول خدا (آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا (! آیا شما به من نیازی در خود احساس می‌کنید؟ چرا که من آمده‌ام تا مهریه خود را به شما هبه کنم و با شما ازدواج نمایم». عایشه به آن زن گفت: «خدا تو را زشت گرداند (نفرین بر تو)! چرا این قدر تمایل به مردان داری»؟! رسول خدا (به عایشه فرمود: «ای عایشه! بس کن. او میل به رسول خدا دارد؛ زمانی‌که تو از رسول خدا، کناره‌گیری می‌کنی». سپس رسول خدا (به زن انصاری فرمود: «خدا تو را و شما را‌ای جماعت انصار، مورد رحمت خود قرار دهد؛ چرا که مردان شما مرا یاری کردند و زنان شما، به من تمایل پیدا کردند. ای زن بازگرد خدا تو را مورد رحمت قرار دهد زیرا من منتظر دستور خداوند هستم». این‌گونه بود که خداوند، این آیه را نازل فرمود: وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ المُؤْمِنِینَ پس ازدواج هبه (بخشیدن مهریه) تنها برای رسول خدا (جایز بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص224

بحار الأنوار، ج22، ص195/ القمی، ج2، ص194/ البرهان

2 -4

(احزاب/ 50)

الرّسول (رُوِیَ أَنَّهَا لَمَّا وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ قَالَتْ عَائِشَهًُْ: مَا بَالُ النِّسَاءِ یَبْذُلْنَ أَنْفُسَهُنَّ بِلَا مَهْرٍ، فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ، فَقَالَتْ عَائِشَهًُْ: مَا أَرَی اللَّهَ تَعَالَی إِلَّا یُسَارِعُ فِی هَوَاکَ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (وَ إِنَّکِ إِنْ أَطَعْتِ اللَّهَ سَارَعَ فِی هَوَاکِ.

پیامبر ( چون آن زن خود را به پیامبر (هدیه نمود عایشه گفت: «چرا زنان خویش را بدون مهریه به پیامبر (می‌بخشند»؟ آیه‌ی شریفه نازل شد. عایشه گفت: «خداوند را می‌بینم که برای خواسته‌ی تو عجله دارد». رسول خدا (فرمود: «اگر تو نیز از دستور خداوند اطاعت نمایی پروردگار در برآوردن حاجت تو شتاب می‌نماید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص224

نورالثقلین

2 -5

(احزاب/ 50)

السّجّاد (خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ… قِیلَ: هِیَ امْرَأَهًٌْ مِنْ بَنِی أَسَدٍ یُقَالُ لَهَا أُمُّ شَرِیکٍ بِنْتُ جَابِرٍ. عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (.

امام سجاد ( در مورد آیه‌ی شریفه‌ی خالِصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمؤْمِنینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَ کانَ اللهُ غَفُوراً رَحیماً از امام سجاد (روایت شده که مراد زنی از بنی‌اسد به نام‌ام شریک دختر جابر بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص224

بحار الأنوار، ج22، ص180/ نورالثقلین

2 -6

(احزاب/ 50)

الصّادق (وَ الَّتِی وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ خَوْلَهًُْ بِنْتُ حَکِیمٍ السُّلَمِیِّ.

امام صادق ( و آن زنی که مهریه‌ی خود را به رسول خدا (و از راه هبه با رسول خدا (ازدواج نمود، خَوله دختر حَکیم سَلمی بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص226

البرهان/ نورالثقلین، فیه: «خولهًْ» بدل «خویلد»

آیه تُرْجی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اللهُ یَعْلَمُ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللهُ عَلیماً حَلیماً [51]

[موعد] هریک از آنان (همسرانت) را بخواهی می‌توانی به تأخیر اندازی، و هرکدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساخته‌ای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این [حكم الهى] برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و همگی به آنچه به آنان می‌دهی راضی شوند نزدیک‌تر است؛ و خدا آنچه را در دل‌های شماست می‌داند، و خداوند دانا و دارای حلم است [از مصالح بندگان خود باخبر است، و در كيفر آن‌ها عجله نمى‌كند].

1

(احزاب/ 51)

الصّادق (عَن الحلبی قال: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ… تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ قَالَ مَنْ آوَی فَقَدْ نَکَحَ وَ مَنْ أَرْجَأَ فَلَمْ یَنْکِحْ.

امام صادق ( حلبی گوید: از امام صادق (درباره‌ی سخن خداوند عزّوجلّ… تُرْجِی مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَن تَشَاء پرسیدم؟ حضرت فرمود: «یعنی با هرکدام از زنان که به او جای دهد، ازدواج کرده و با هرکدام که به تأخیر اندازد، ازدواج نکرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص226

الکافی، ج5، ص387/ نورالثقلین/ بحار الأنوار، ج22، ص206

2

(احزاب/ 51)

ابن‌عبّاس (ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ أَیْ أَنَّهُنَّ إِذَا عَلِمْنَ أَنَّ لَهُ رَدَّهُنَّ إِلَی فِرَاشِهِ بَعْدَ مَا اعْتَزَلَهُنَّ قَرَّتْ أَعْیُنُهُنَّ وَ لَمْ یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِمَا یَفْعَلُهُ النَّبِیُّ (مِنَ التَّسْوِیَهًِْ وَ التَّفْضِیلِ لِأَنَّهُنَّ یَعْلَمْنَ أَنَّهُنَّ لَمْ یُطَلَّقْنَ.

ابن‌عبّاس ( ذلِکَ أَدْنی أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لا یَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ زنان هرگاه بدانند که تو بعد از کناره‌گیری از آنان دوباره آن‌ها را برای جماع طلب می‌کنی، شادمان می‌گردند و از این برابری و برتری‌دادن که رسول خدا (انجام داده است راضی و خشنود می‌گردند. زیرا آن‌ها می‌دانند که طلاق داده نشده‌اند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص226

بحار الأنوار، ج22، ص183

آیه لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ وَ کانَ اللهُ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ رَقیباً [52]

بعد از این زنان [ديگر] بر تو حلال نیستند، و نمی‌توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدّل کنی و بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی] هرچند خوبی آن‌ها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه که در مِلک تو در آید. و خداوند مراقب هر چیز است [و با اين حكم فشار قبايل عرب را در اختيار همسر از آنان، از تو برداشتيم].

1

(احزاب/ 52)

الصّادق (عَن الحلبی عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (فِی حَدِیثٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلُهُ تَعَالَی لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَی النِّسَاءَ اللَّاتِی حَرَّمَ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ

امام صادق ( حلبی گوید: از امام صادق (پرسیدم: «معنای آیه‌ی لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ چیست»؟ امام (پاسخ داد: «تنها نکاح زنانی که در آیه: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمّه‌ها، و خاله‌ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده‌اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته‌اند از همسرانی که با آن‌ها آمیزش جنسی داشته‌اید و چنانچه با آن‌ها آمیزش جنسی نداشته‌اید، [دختران آن‌ها] برای شما مانعی ندارد و [همچنین] همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند [ نه پسرخوانده‌ها] و [نیز حرام است بر شما] جمع میان دو خواهر کنید مگر آنچه در گذشته واقع شده چراکه خداوند، آمرزنده و مهربان است. (نساء/123) نام برده شده‌اند بر شما حرام شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص226

وسایل الشیعهًْ، ج20، ص361/ تهذیب الأحکام، ج7، ص450/ الکافی، ج5، ص387/ بحار الأنوار، ج22، ص207/ نورالثقلین/ البرهان

2

(احزاب/ 52)

الصّادق (عَن أبی بصیر قال: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ فَقَالَ أَرَاکُمْ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ یَحِلُّ لَکُمْ مَا لَمْ یَحِلَّ لِرَسُولِ اللَّهِ (وَ قَدْ أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَی لِرَسُولِهِ (أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ إِنَّمَا قَالَ لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدِ الَّذِی حَرَّمَ عَلَیْکَ قَوْلُهُ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ

امام صادق ( ابوبصیر گوید: از امام صادق (درباره‌ی سخن خداوند عزّوجلّ: لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَ لَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ پرسیدم: حضرت فرمود: «می‌بینم که شما گمان می‌کنید آن زنانی که بر رسول خدا (حرام بوده، بر شما حلال می‌باشد، درحالی‌که خداوند عزّوجلّ برای رسول خدا (حلال کرده بود که با هر زنی که می‌خواهد ازدواج کند و منظور خداوند از اینکه فرمود: زنان بر تو حلال نیستند، زنانی بوده که به حکم آیه: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، … (نساء/123) [نکاح اینان] بر شما حرام شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص228

الکافی، ج5، ص388/ نورالثقلین/ البرهان

3

(احزاب/ 52)

الرّسول (عَن أبی هریره قال: کَانَ الْبَدَلَ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ بَادِلْنِی بِامْرَأَتِکَ وَ أُبَادِلُکَ بِامْرَأَتِی تَنْزِلُ لِی عَنِ امْرَأَتِکَ فَأَنْزِلُ لَکَ عَنِ امْرَأَتِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ قَالَ فَدَخَلَ عُیَیْنَهًُْ‌بْنُ‌حُصَیْنٍ عَلَی النَّبِیِّ (وَ عِنْدَهُ عَائِشَهًُْ فَدَخَلَ بِغَیْرِ إِذْنٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (فَأَیْنَ الِاسْتِئْذَانُ قَالَ مَا اسْتَأْذَنْتُ عَلَی رَجُلٍ مِنْ مُضَرَ مُنْذُ أَدْرَکْتُ ثُمَّ قَالَ مَنْ هَذِهِ الْحُمَیْرَاءُ إِلَی جَنْبِکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (هَذِهِ عَائِشَهًُْ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ عُیَیْنَهًُْ أَ‌فَلَا أَنْزِلُ لَکَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ وَ تَنْزِلُ عَنْهَا فَقَالَ رَسُولُ (إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ حَرَّمَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَتْ لَهُ عَائِشَهًُْ مَنْ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (قَالَ هَذَا أَحْمَقُ مُطَاعٌ وَ إِنَّهُ عَلَی مَا تَرَیْنَ سَیِّدُ قَوْمِهِ.

پیامبر ( ابوهریره گفت: رسم عوض‌کردن زن در جاهلیّت اینگونه بوده که مردی به مرد دیگر می‌گفت: «همسرت را با همسر من عوض کن تو به نفع من همسرت را رها کن و من نیز به نفع تو همسرم را به تو وامی‌گذارم». بنابراین خداوند متعال آیه: وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ را نازل کرد. عینیهًْ‌بن‌حصین بر پیامبر (وارد شد درحالی‌که عایشه نزد او نشسته بود و او بدون اذن دخول وارد شد. پس پیامبر (به او فرمود: «چرا اجازه‌ی ورود نمی‌گیری»؟ آن مرد گفت: «از زمانی که خوب و بد را از هم تشخیص می‌دهم از مردی از قبیله‌ی مُضَر اجازه‌ی ورود نخواسته‌ام». سپس گفت: «این حمیرا که در کنارت نشسته کیست؟! رسول خدا (فرمود: «این عایشه امّ‌المؤمنین است». عینیه گفت: «آیا حاضری من زیباترین زن خود را به تو واگذارم و تو نیز او را به من بدهی»؟ فرمود: «به راستی که خداوند متعال این عمل را بر من حرام کرده است». زمانی که آن مرد خارج شد. عایشه به پیامبر (گفت: «ای رسول خدا (! او چه کسی بود؟ پیامبر (فرمود: «او احمقی اطاعت شده است. همان‌گونه که می‌بینی او سرور قوم خود است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص228

بحار الأنوار، ج22، ص238/ بحار الأنوار، ج100، ص370/ معانی الأخبار، ص275

4

(احزاب/ 52)

الصّادق (لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ یَعْنِی قَوْلَهُ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ

امام صادق ( لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ مقصود ازعدم حلال بودن [همان] آیه‌ی: حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، … (نساء/123)، می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص228

بحار الأنوار، ج16، ص332/ المناقب، ج1، ص144

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللهِ عَظیماً [53]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اینکه [قبل از موعد نياييد و] در انتظار وقت غذا ننشینید؛ امّا هنگامی‌که دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و [بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید؛ زیرا این عمل، پیامبر را ناراحت می‌نماید، ولی از شما شرم می‌کند [و چيزى نمى‌گويد]؛ امّا خداوند از [بيان] حقّ شرم نمی‌کند. و هنگامی‌که چیزی از وسایل زندگی را [به‌عنوان عاريت] از آنان (همسران پیامبر) می‌خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل‌های شما و آن‌ها بهتر است. و شما حق ندارید پیامبر خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که [گناه] این کار نزد خدا بزرگ است!

آیه إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیماً [54]

اگر چیزی را آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند همه چیز دانا است.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر به شما اجازه داده شود

1 -1

(احزاب/ 54)

الصّادق (کَانَ جَبْرَئِیلُ إِذَا أَتَی النَّبِیَّ (قَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ قِعْدَهًَْ الْعَبْدِ وَ کَانَ لَا یَدْخُلُ حَتَّی یَسْتَأْذِنَه.

امام صادق ( هر وقت جبرئیل بر رسول خدا (وارد می‌شد، مقابل و در خدمت آن حضرت مانند غلام پیش مولایش می‌نشست و هیچ‌گاه بدون اذن آن حضرت وارد نمی‌شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص230

علل الشرایع، ج1، ص7/ نورالثقلین

1 -2

(احزاب/ 54)

الباقر (قَالَ أبوجعفر (: لَمَّا احْتُضِرَ الْحَسَنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (قَالَ لِلْحُسَیْنِ (یَا أَخِی إِنِّی أُوصِیکَ بِوَصِیَّهًٍْ فَاحْفَظْهَا فَإِذَا أَنَا مِتُّ فَهَیِّئْنِی ثُمَّ وَجِّهْنِی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (لِأُحْدِثَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ اصْرِفْنِی إِلَی أُمِّی فَاطِمَهًَْ (ثُمَّ رُدَّنِی فَادْفِنِّی بِالْبَقِیعِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ سَیُصِیبُنِی مِنَ الْحُمَیْرَاءِ مَا یَعْلَمُ النَّاسُ مِنْ صَنِیعِهَا وَ عَدَاوَتِهَا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ (وَ عَدَاوَتِهَا لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلَمَّا قُبِضَ الْحَسَنُ (وَ وُضِعَ عَلَی سَرِیرِهِ فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَی مُصَلَّی رَسُولِ اللَّهِ (الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ عَلَی الْجَنَائِزِ فَصَلَّی عَلَی الْحَسَنِ (فَلَمَّا أَنْ صَلَّی عَلَیْهِ حُمِلَ فَأُدْخِلَ الْمَسْجِدَ فَلَمَّا أُوقِفَ عَلَی قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (بَلَغَ عَائِشَهًَْ الْخَبَرُ وَ قِیلَ لَهَا إِنَّهُمْ قَدْ أَقْبَلُوا بِالْحَسَنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (لِیُدْفَنَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (فَخَرَجَتْ مُبَادِرَهًًْ عَلَی بَغْلٍ بِسَرْجٍ فَکَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَهًٍْ رَکِبَتْ فِی الْإِسْلَامِ سَرْجاً فَوَقَفَتْ وَ قَالَتْ نَحُّوا ابْنَکُمْ عَنْ بَیْتِی فَإِنَّهُ لَا یُدْفَنُ فِیهِ شَیْءٌ وَ لَا یُهْتَکُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (حِجَابُهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَیْنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (قَدِیماً هَتَکْتِ أَنْتِ وَ أَبُوکِ حِجَابَ رَسُولِ اللَّهِ (وَ أَدْخَلْتِ بَیْتَهُ مَنْ لَا یُحِبُّ رَسُولُ اللَّهِ (قُرْبَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ سَائِلُکِ عَنْ ذَلِکِ یَا عَائِشَهًُْ إِنَّ أَخِی أَمَرَنِی أَنْ أُقَرِّبَهُ مِنْ أَبِیهِ رَسُولِ اللَّهِ (لِیُحْدِثَ بِهِ عَهْداً وَ اعْلَمِی أَنَّ أَخِی أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ (وَ أَعْلَمُ بِتَأْوِیلِ کِتَابِهِ مِنْ أَنْ یَهْتِکَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (سِتْرَهُ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَیْتَ رَسُولِ اللَّهِ (الرِّجَالَ بِغَیْرِ إِذْنِه.

امام باقر ( هنگامی که اجل امام حسن (فرا رسید به امام حسین (فرمود: «ای برادر! این وصیتی را که من می‌کنم حفظ کن. وقتی که من از دنیا رفتم جنازه‌ام را آماده کن و به حضور جدّم رسول خدا (ببر تا به آن بزرگوار تجدید پیمان کنم، آنگاه جنازه‌ام را نزد قبر مادرم زهرا (سپس بدنم را بازگردان و در بقیع دفن کن. آگاه باشید که به زودی از عایشه معصیتی به جنازه من خواهد رسید و مردم از اعمال و رفتارور دشمنی عایشه نسبت به خداوند و رسول و اهل بیت (آگاه خواهند شد». هنگامی که امام حسن (شهید شد، جنازه‌اش را بالای تختی نهادند و به مکانی که پیامبر اکرم (بر جنازه‌ها نماز می‌خواند، بردند. وقتی بر بدن آن حضرت نماز خوانده شد، پیکر مبارکش را وارد مسجد حضرت محمد (کردند. زمانی که آن جنازه‌ی مبارک را روی قبر پیامبر (نگاه داشتند و به عایشه خبر رسید که جنازه‌ی امام حسن (را آورده‌اند که در جوار رسول خدا (دفن کنند، عایشه درحالی‌که بر استر زین کرده سوار شده بود اوّلین زنی را که در اسلام بر زین سوار شد، عایشه بود عایشه توقّف نمود و گفت: «این جنازه را از خانه‌ی من دور کنید. زیرا نباید چیزی در خانه من دفن شود، نباید حریم پیامبر خدا هتک گردد». امام حسین (فرمود: «تو قبلاً حریم پیامبرخدا (را هتک کردی و کسی را داخل خانه آن حضرت نمودی که نزدیک شدن او را دوست نداشت. ای عایشه! تو از این جهت نزد خدا مسئولیت خواهی داشت. برادرم امام حسن (به من دستور داد او را نزد جدّش رسول خدا (بیاورم تا با آن حضرت تجدید پیمان کند…‌ای عایشه بدان که برادرم حسن (آگاه‌تر از دیگر مردم به خدا و رسول (و به تأویل قرآن خدا عالم‌تر از آن بود که حریم رسول خدا (را هتک کند. زیرا خداوند متعال می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُم در صورتی که تو مردان را (جنازه ابوبکر و عمر را) بدون اجازه‌ی پیامبر (وارد خانه وی کردی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص230

بحار الأنوار، ج44، ص142/ الکافی، ج1، ص302/ بحار الأنوار، ج17، ص31، فیه: «لمّا احتضر… فلمّا أن صلی علیه» محذوف

1 -3

(احزاب/ 54)

الحسن (فَإِنِّی أُوصِیکَ یَا حُسَیْنُ (بِمَنْ خَلَّفْتُ مِنْ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِ بَیْتِکَ أَنْ تَصْفَحَ عَنْ مُسِیئِهِمْ وَ تَقْبَلَ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَ تَکُونَ لَهُمْ خَلَفاً وَ وَالِداً وَ إِنْ تَدْفِنِّی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (فَإِنِّی أَحَقُّ بِهِ وَ بِبَیْتِهِ مِمَّنْ أُدْخِلَ بَیْتَهُ بِغَیْرِ إِذْنِهِ وَ لَا کِتَابَ جَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اللَّهُ فِیمَا أَنْزَلَهُ عَلَی نَبِیِّهِ (فِی کِتَابِهِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا أَذِنَ لَهُمْ فِی الدُّخُولِ عَلَیْهِ فِی حَیَاتِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ وَ لَا جَاءَهُمُ الْإِذْنُ فِی ذَلِکَ مِنْ بَعْدِ وَفَاتِهِ وَ نَحْنُ مَأْذُونٌ لَنَا فِی التَّصَرُّفِ فِیمَا وَرِثْنَاهُ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنْ أَبَتْ

عَلَیْکَ الِامْرَأَهًُْ فَأَنْشُدُکَ اللَّهَ بِالْقَرَابَهًِْ الَّتِی قَرُبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْکَ وَ الرَّحِمِ الْمَاسَّهًِْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (أَنْ تُهَرِیقَ فِیَّ مِحْجَمَهًٌْ مِنْ دَمٍ حَتَّی نَلْقَی رَسُولَ اللَّهِ (فَنَخْتَصِمَ إِلَیْهِ وَ نُخْبِرَهُ بِمَا کَانَ مِنَ النَّاسِ إِلَیْنَا بَعْدَهُ ثُمَّ قُبِضَ (قَالَ ابْنُ‌عَبَّاسٍ (فَدَعَانِی الْحُسَیْنُ‌بْنَُعلِیٍّ (وَ عَبْدَ‌اللَّهِ‌بْنَ‌جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ‌بْنَ‌عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌الْعَبَّاسِ فَقَالَ اغْسِلُوا ابْنَ عَمِّکُمْ فَغَسَّلْنَاهُ وَ حَنَّطْنَاهُ وَ أَلْبَسْنَاهُ أَکْفَانَهُ ثُمَّ خَرَجْنَا بِهِ حَتَّی صَلَّیْنَا عَلَیْهِ فِی الْمَسْجِدِ وَ إِنَّ الْحُسَیْنَ (أَمَرَ أَنْ یُفْتَحَ الْبَیْتُ فَحَالَ دُونَ ذَلِکَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ وَ آلُ أَبِی سُفْیَانَ وَ مَنْ حَضَرَ هُنَاکَ مِنْ وُلْدِ عُثْمَانَ‌بْنَِفَّانَ وَ قَالُوا یُدْفَنُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (الشَّهِیدُ الْقَتِیلُ ظُلْماً بِالْبَقِیعِ بِشَرِّ مَکَانٍ وَ یُدْفَنُ الْحَسَنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (لَا یَکُونُ ذَلِکَ أَبَداً حَتَّی تُکْسَرَ السُّیُوفُ بَیْنَنَا وَ تَنْقَصِفَ الرِّمَاحُ وَ یَنْفَدَ النَّبْلُ فَقَالَ الْحُسَیْنُ (أَمَا وَ اللَّهِ الَّذِی حَرَّمَ مَکَّهًَْ لَلْحَسَنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (وَ ابْنُ فَاطِمَهًَْ (أَحَقُّ بِرَسُولِ اللَّهِ (وَ بِبَیْتِهِ مِمَّنْ أُدْخِلَ بَیْتَهُ بِغَیْرِ إِذْنِهِ.

امام حسن ( [امام حسن (به امام حسین (چنین وصیت کرد]‌ای حسین! من درمورد اهل بیت خود و فرزندانم و اهل بیتت به تو سفارش می‌کنم که از بدرفتاری آنان درگذری و نیکوکاری آنان را بپذیری و برای ایشان چون پدر باشی. مرا نزد پیامبراکرم (دفن کن. زیرا من به آن حضرت و خانه‌اش، از آن افرادی که بدون اجازه آن حضرت وارد خانه‌اش شدند، سزاوارترم؛ چون که بعد از آن بزرگوار کتابی برای آنان نازل نشده است. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ به خدا قسم آنان در زمان حیات پیامبر خدا (مجاز نبودند بدون اجازه داخل خانه‌های آن بزرگوار شوند و بعد از فوت هم یک چنین اجازه‌ای برای ایشان نیامده است ولی ما چون وارث پیامبر اعظم اسلام هستیم، بعد از آن حضرت، حقّ تصرف داریم. ولی اگر آن زن (عایشه) مانع تو شود، تو را به حق و آن قرابتی که خدا با رسول خدا برای تو قرار داده قسم می‌دهم که مبادا حتّی به قدر یک خون حجامت به‌خاطر من خونریزی کنی، تا اینکه پیامبر خدا (را ملاقات نماییم و درباره‌ی آن ظلم و ستمی که مردم بعد از آن حضرت به ما کردند شکایت کنیم و آن بزرگوار را آگاه نماییم». این سخن را فرمود و شهید شد. ابن‌عبّاس (می‌گوید: «امام حسین (مرا با عبداللَّه‌جعفر و علیّ‌بن‌عبداللَّه ابن‌عبّاس (خواست و به ما فرمود: «پسر عموی خود را غسل دهید، ما بدن امام حسن (را غسل دادیم، حنوط کردیم، کفن نمودیم، آنگاه آن را از مغسل خارج و داخل مسجد کردیم و نماز بر بدنش خواندیم، سپس امام حسین (دستور داد تا در خانه را باز نمایند، ولی مروان‌بن‌حکم و آل ابوسفیان و اشخاصی که از فرزندان عثمان‌ابن‌عفان در آنجا حضور داشتند ممانعت کردند و گفتند: «عثمان شهید در بدترین مکان یعنی بقیع دفن شود و حسن (نزد پیامبر خدا (دفن گردد!؟ ابداً چنین موضوعی عملی نخواهد شد مگر اینکه نیزه و شمشیرهایی در بین ما شکسته شوند و تیرهایی تمام گردند». امام حسین (فرمود: «آری، به حق آن خدایی که مکّه را محترم شمرده حسن‌بن‌علی (که فرزند فاطمه (است به رسول خدا (سزاوارتر است از آن افرادی که (یعنی ابوبکر و عمر) بدون اجازه‌ی داخل خانه‌ی آن حضرت شدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج12، ص230

بحار الأنوار، ج44، ص151/ الأمالی للطوسی، ص160/ بشارهًْ المصطفی، ص271/ نورالثقلین و البرهان، فیهما: «قال ابن عباس فدعان… الی آخر» محذوف

 

مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، درحالی‌که [قبل از موعد نیایید و] در انتظار وقت غذا ننشینید امّا هنگامی‌که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و [بعد از صرف غذا] به بحث و صحبت ننشینید این عمل، پیامبر را ناراحت می‌نماید، ولی از شما شرم می‌کند [و چیزی نمی‌گوید]

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn