گزیده کتاب کلیاتی پیرامون قرآن کریم

گزیده کتاب کلیاتی پیرامون قرآن کریم

 

قرآن کریم کتاب انسان سازی

قرآن مجید، کتابی است آسمانی که در گذر زمان هرگز دچار تغییر یا کاستی و فزونی نگردیده است. آنچه در آن است از سوی خداوند یکتا بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرود آمده است. هدف آن نیز رهایی انسان از وادی جهل و غفلت و راهنمایی او به سوی نور و تعالی و تکامل است؛

« هُوَ الَّذی یُنَزَّلُ عَلی عُبدِهِ آیات بَیِّناتٍ لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ...» ( حدید، 9)

او کسی است که آیات روشنی بر بنده اش ( محمد) نازل می کند تا شما را از تاریکی ها به سوی نور ببرد.

در قرآن کریم، مطالب فراوانی وجود دارد که پیش از نزول قرآن، در دنیا یافت نشده و پس از آن نیز کسی مانند آن را نخواهد آورد. دلیل این حقیقت نیز آشکار است؛ قرآن سخن خدا است، مگر کسی می تواند خدا سخن بگوید؟

از سوی دیگر محتوای معارف قرآنی به اندازه ای عمیق و پرمایه است که جز پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت علیهم السلام، هیچ مغز متفکری توان درک همه حقایق آن را ندارد. این کتاب الهی سفره پهن و گسترده معنویاتی است که همه تشنگان علم و عرفان را سیراب و سرشار می کند بدون آنکه هرگز از طراوت، نشاط و شکوفایی آن کاسته شود.

شناخت قرآن و ارتباط با آن برای یک مسلمان لازم و ضروری است. قرآن کتاب آسمانی و برنامه هدایت و سعادت برای جهانیان است؛ باید آن را شناخت، پیامهایش را دریافت و به احکامش عمل کرد تا سعادت دنیا وآخرت تضمین شود. دانشمندان اسلام به پیروی از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) از صدر اسلام تا کنون با گفتن و نوشتن تفسیر سعی در شناساندن قرآن به جامعه اسلامی داشته اند و از آنجا که بیشتر ایمان آوردنگان به قرآن، زبانشان غیر زبان قرآن بوده، این وظیفه را خطیر تر یافته و اهتمام بیشتر به خرج داده و سعی کرده اند تفسیر و ترجمه آیات را به زبان قوم خویش یا به زبان عربی بیان کرده و در اختیار مسلمانان قرار دهند، قرآن مجید که معجزه زنده و گواه رسالت رسول خدا (ص) و حاوی دستورات الهی و کلیات زندگی انسان است در ظرف بیست و سه سال تدریجاً و در مناسبت های مختلف نازل گشت. در حدود دوازده سال و نیم آن، از زمان بعثت تا هنگام هجرت، در مکه و تمام آیات و سوره هایی که در این فاصله نازل گردید « مکی» نام گرفت، از آغاز هجرت تا زمان رحلت آن بزرگوار، در مدینه و اطراف آن نازل گردیده است، این بخش از آیات « مدنی» نام دارد. سپس به دستور پیامبر (ص) و با نظارت دقیق آن حضرت به همین صورت امروزی، قرآن جمع آوری گردید.

آری ، قرنها پیش در عصر حکومت خدایان ساخته دست بشر، در دوران گسترش فرهنگ سیاه شرک و بت پرستی بر سراسر گیتی، در کویر خشک و لم یزرع حجاز، از میان ملتی عقب افتاده که کج فکریها، اختلافات، تبعیض ها و گمراهی ها محور آداب و رسوم اجتماعی آنان بود، به درجه ای که زنده به گور کردن دختران بی گناه، مایه افتخار قرار می گرفت. در این شرایط و اوضاع سهمگین و پر اضطراب، مرد بزرگواری به امر خدای بزرگ، زنجیر و یوغ اسارت و بردگی را از افکار ناتوان جهانیان برداشت و با دستورات الهی خود توانست در کالبد امتی عقب افتاده و یا به عبارت دیگر ملتی مرده، روح تمدن، عظمت و آقای بدمد، تاریکی های ندانی و نارسایی های فکری را با مشعل ایمان و هدایت محو و نابود سازد و با گسترش علم و دانش، اجتماع مملو از جهل، انحراف، هرج و مرج، تعدی و طغیان و تبعیض های ناروا را به جامعه ای صالح و سعادتمند تبدیل نماید.

آری! آیین جاودانه او مکمل ادیان گذشته بود و تا قیامت پایدار خواهد ماند. و قرآن که منشور الهی و سند زنده و جاوید حقانیت اوست برای تامین سعادت دنیوی و اخروی مردم نازل گردید.

قرآن، علاوه بر محتوای علمی و هنری، فکری و عقلی، مادی و معنوی آن، معجزه آسمانی است زیرا رمز تحدی قرار گرفته و با ندای رسا و پر صلابت، مردم راه به آوردن مانند آن دعوت نمود، با آنکه مردم حجاز از چشمه لطافت ذوق و شیرینی بیان بهرمند بودند و فصاحت و بلاغت آنها در جایگاهی بلند و مکانی عالی قرار داشت، قدرت رویارویی با قرآن را نداشتند. وگرنه هنگام بعثت و ظهور قرآن به جای برخوردهای خشن و مبارزات مسلحانه، بسیار ساده بود که با الفاظ زیبا و ترکیب جملات زبان مادری خویش به میدان آمده و با قرآن مقابله می کردند زیرا قرآن خود، مخالفین را به معارضه و مقابله ازن ظر گیرایی بیان، شیوایی جمله ها، برتری اسلوب و سطح عالی فصاحت و بلاغت دعوت می نمود، اما متخصصین فن ادب و شعرای بزرگ و خطبای نامی آن زمان که هنوز بر جهان ادبیات عرب سیطره ای شگفت آور دارند و از بزرگان و نوابغ این فن شمرده می شوندف پس از ملاحظه ترکیب زیبای قرآن که از حد و توان بشری خارج بود، شبانه سندهای افتخار خود را که با آب طلا بر پارچه های مصری نوشته و به نام « معلقات سبع» نامیده بودند که از استار کعبه جمع آوری نمودند، چون به  روشنی دریافتند که بلیغ ترین مردمان نیز قدرت، بر ارائه نظیر آن را ندارند، دشمنان پر ستیز و پرخاشگر پیامبر، حسرت گرفتن یک اشتباه و لغزش ادبی را با خود به گور بردند.

و به گواهی تاریخ،دانشمندان ادب و نویسندگان نامی هر زمان، جرات برابری با قرآن را نداشته و به اعجاز قرآن اعتراف نموده اند.

آری، قرآن فروغی جاودانه است که راه هدایت انسان به سوی انسانیت، خوشبختی، سعادت و نجات را به استوارترین کیفیت نشان داده : « این قرآن مردم را به درست ترین و استوارترین راه، هدایت می کند و نیکوکاران شایسته و با ایمان را به دریافت پاداشی بزرگ بشارت می دهد».[1] و به جهتی که قرآن این معجزه جاوید پیامبر تابشی است فروزنده و شعاعی است تابان و برخاسته از پرتو وحی و الهام الهی، این پدیده وحی هرگز به خاموشی نخواهد گرایید: « ما این قرآن را فرستادیم و به تحقیق ما نگهدار آن خواهیم بود»[2].

شکی نیست که مسلمانان اهتمام خاصی به کتاب آسمانی خود دارند و این ناشی از علاقه و شیفتگی آنان نسبت به قرآن است.

در آغاز بعثت عنصر والا و مقام با ارزش اجتماعی در گرو فصاحت و بلاغت بود و قرآن هم از نظر این فن و هم از نظر محتوا و عظمت معانی به حدی بود که سخنوران عرب و متخصصین رشته ادب، درک می کند که این آیات با سروده های دوران جاهلی، معلقات، خطابه و سخنان دلپسند، قابل قیاس نیست، نه شکل ظاهری شعر را دارد و نه آن وزن و قافیه را به احسن وجه دارا است و می فهمیدند، آنچه که هست کاملاً بی سابقه بوده است، مشرکین نسبت سحر به قرآن و ساحر به پیامبر دادند تا با این ترفند مردم را از اطراف پیامبر (ص) دور کنند، اما با تمام این تبلیغات زهر آگین، شهرت دعوت پیامبر و آیات مبارکی که تلاوت می کرد روز به روز بیشتر می شد، حتی گروهی از کفار با آنکه به پیامبر ایمان نداشتند، برای تامین و فرو نشاندن عطش ذوق خود، پنهانی اطراف خانه پیامبر می نشستند و به آیاتی که آن حضرت تلاوت می فرمود گوش فرا می دادند.

آری! عوامل مصون بودن قرإن از تحریف بسیار است و از جمله همین عواملی است که آنها را یادآور شدیم، بنابراین قرآن به دلیل نظارت دقیق و مستمر پیامبر (ص) در جمع آوری، ضبط و حفظ آن و همچنین عشق عجیب مسلمانان به آن و در اختیار همگان بودن، اصالت این کتاب جاودان آسمانی مسلم و پابرجاست، بر خلاف کتب عهدین که تورات حدود هزار سال و انجیل سیصد سال در دست مردم نبود و دستخوش حوادث و انقلابات سیاسی و نظامی قرار گرفت و بعد از گذشت سالها گردآوری شد. اما کتاب آسمانی مسلمانان از هنگام نزول همین بوده و اکنون نیز به همان ترتیب می باشد و به هیچ وجه دستخوش نقص و یا زیادتی نشده و در زمان حیات پیامبر (ص) به همین کیفیت امروزی جمع آوری گردید، علمای بزرگ شیعه در طول تاریخ، با صراحت هرچه تمام تر اصالت، سندیت و عدم تحریف قرآن را بیان داشته اند، چنانچه محدث بزرگوار شیخ صدوق، فقیه نامدار شیخ مفید و بزرگانی چون سید مرتضی، شیخ الطائفه شیخ طوسی، مفسر کبیر شیخ طبرسی و سایر علمای مذهب تشیع با قاطعیت شبهه تحریف قرآن را رد کرده اند.

نتیجه بحث اینکه: قرآن، این کتاب آسمانی و معجزه جاوید (ص) هیچ گونه خللی در آن راه نیافته و آنچه که امروزه در دست ماست، همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و از هرگونه تغییر و تحریفی مصون مانده است و پیشوایان معصوم ما نیز همین قرآن موجود در دست مسلمانان را، معیار شناسایی حق از باطل معرفی نموده اند و آنچه را با قرآن موافق نیست مردود دانسته، دستور العمل ها و سفارشات زیادی نسبت به این کتاب مقدس فرموده اند، از جمله: تاکید بر فراگیری قرآن، عمل به قرآن، گوش فرا دادن به قرآن و از همه بالاتر اهمیت دادن به پیاده کردن دستورات آسمانی قرآن است که بشر هرگز روی سعادت و خوشبختی را به خود نخواهد دید، مگر در سایه پیاده شدن دقیق آن در جزء جزء زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، سیاسی و اقتصادی و غیره. مسلمانان از مرد و زن، بزرگ و کوچک به حفظ قرآن می پرداختند و با تلاوت و تکرار آیات آسمانی، روح هیجان زده خود را آرامش می دادند و درس خوشبختی می آموختند، نتیجه آنکه از ابتدای بعثت، مخالفو موافق، دوست و دشمن، آیات قرآن را می شنیدند و بسیاری حفظ می کردند، بنابراین قرآن در انحصار گروه خاصی نبود، از همان آغاز همه مسلمانان به آن دسترسی داشتند، آیاتش را در نماز و غیر نماز می خواندند، به آنها استدلال می کردند و به یکدیگر تعلیم می دادند، به صورتی که هر آیه ای را یکی دو روز پس از نزولش، بیشتر اصحاب حفظ کرده بودند . از طرفی گروه قابل توجهی از یاران و پیروان پیامبر (ص) به حفظ و قرائت قرآن اشتغال داشتند و به عنوان « قراء» در بین مسلمانان معروف بودند.

گروه دیگری نیز که در راس آنها امیر المومنین (ع) قرار داشت به عنوان « کتاب وحی» و نویسندگان آیات قرآن مشهور بودند و آنچه را از قران مجید نازل می شد، با حضور پیامبر (ص) و به دستور حضرتش به ترتیبی که امر می فرمود در الواح مخصوص می نوشتند، این امر تحت نظارت و مواظبت دقیق شخص پیامبر (ص) انجام می گرفت که حتی پس از نوشته شدن آیات، می فرمود بر ایشان بخوانند تا به طور صحیح نگارش یافته باشد.

بدون تردید نام بیشتر سوره های قرآن، در زمان پیامبر معروف بود و شخص پیامبر، محل هر سوره و هر آیه ای را تعیین می فرمودند، حتی دسته بندی سوره ها ماندن سور طوال، مئین و مثانی نیز در آن زمان معمول شده بود، حضرت نام سوره های قرآن را برده و ثواب قرائت هر کدام را فرموده بودند. و عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب و دیگران چندین مرتبه قرآن را خدمت پیامبر (ص) ختم کرده و تمام آن را خوانده بودند. از طرفی آنچه از قرآن نازل می گشت در الواح، کتابت می شد در جای مخصوصی از مسجد قرار می گرفت تا مسلمانان از روی آن بنویسیند و بدین وسیله قرآن در دسترس همگان بود.

 

لفظ قرآن

 

قرآن: این لفظ در اصل مصدر است به معنی خواندن. چنانکه در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است مثل « اِنَّ عَلَینا جَمعَهُ وَ قُرآنَهُ فَاِذا قَرَاناهُ فَاتَبِع قُرآنَهُ» قیامه: 17-18 . قرآن در اینجا مصدر است مثل فرقان و رجحان و هر دو ضمیر راجع بوحی اند یعنی در قرآن عجله نکن زیرا جمع کردن آنچه وحی می کنیم و خواندن آن بر عهده ماست... و چون آن را خواندیم از خواندنش پیروی کن و بخوان.

سپس قرآن علم است بکتاب حاضر که بر حضرت رسول (ع) نازل شده به اعتبار آنکه خواندنی است و آن مصدر از برای مفعول ( مقر و) است، قرآن کتابی است خواندنی باید آن را خواند و در معانیش دقت و تد بر نمود بنظر نگارنده همان خواندن سبب تسمیه این کتاب عظیم به این نام است. چنانکه خود قرآن بخواندن آن کاملاً اهمیت می دهد وَ اَن أَتلُوَ القُرآنَ» نمل : 92. « وَرَتِّلِ القُرآنَ ترتیلاً»مزمل : 4. « فَاقرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ» مزمل : 20.

بعضی ها قرآن را در اصل بمعنی جمع گرفته اند که اصل قرا به معنی جمع است در این صورت می توانند بگویند که: آن مصدر از برای فاعل است قرآن یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی. ولی با ملاحظه آنچه گذشت معنای اول مقبول تر بلکه منحصر به فرد است. المیزان نیز آن را اختیار کرده است.

 

تاریخ بعثت رسول خدا

در تاریخ بعثت رسول خدا نوشته اند که آن حضرت روز دوشنبه هفدهم رمضان یا بیست و هفتم رجب ( دوازده سال پیش از هجرت به مدینه) مطابق ششم اگوست یا اول فوریه 610 میلادی به هنگامی که چهل سال و شش ماه و هشت روز سال قمری و یا سی و نه سال و سه ماه و هشت روز شمسی از عمر شریفش می گذشت، به مقام نبوت رسیدند.

قرآن کریم در سلسله ی طولی سه مرحله از نزول را طی کرد تا در اختیار مردم قرار گرفت.  1. نزول در لوح محفوظ ( لوح محفوظ ظرف قرآن است.)  2. نزول در بیعت العزه آسمان دنیا  3. نزول تدریجی آن به وسیله جبرئیل[3] بر پیامبر اسلام (ع) وحی در اصل به معنی اشاره سریع است و به اعتبار سرعت گفته اند « امر وحی» یعنی کار سریع. وحی در قرآن به معانی گوناگونی آمده است از جمله : 1. الهام فطری به انسان مانند الهام خداوند به مادر موسی.  2. الهام غریزی به حیوان از قبیل الهام خداوند به زنبور در ساختن لانه ی خود. 3. اشاره سریع به مرموز چنان که خداوند در مورد زکریای پیامبر (ص) می فرماید: 4. القای امری به فرشتگان تا آن را فوراً فرمان برند. 5. سخن گفتن خداوند با انبیا.

در حدیثی که در طرق روایات شیعه و اهل سنت دیده می شود، آمده است: حارث بن از پیامبر گرامی (ص) پرسید: وحی چگونه بر شما نازل می شود؟ رسول اکرم (ص)  فرمود: گاه صدایی مانند صدای جرس (زنگ) به گوش من می رسید و وحیی که بدین صورت بر من نازل می شد، سخت بر من گران و سنگین بود، سپس این صداها قطع می شد و آن چه را جبرئیل می گفت، فرا می گرفتم و گاهی جبرئیل به صورت مردی بر من فرود می آمد و سپس با من سخن می گفت و من گفته های او را حفظ و از بر می کردم.[4]

پیامبر اکرم (ص) در مورد کیفیت نزول اولین آیات قرآنی می فرماید: « در غار حرا در خواب به سر می بردم که جبرئیل بر من وارد شد و برایم پاره ای از دیبا که کتابی و نوشته ای در آن بود، آورد و گفت بخوان... تا سه بار این وضع تکرار شد و در آخرین بار به من گفت: بخوان. گفتم: چه چیزی بخوانم؟ گفت: « اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ وَ رَبُّکَ الأَکرَمُ الَّذی عَلَّمَ بِالقَلَمِ عَلَّمَ الاِنسانَ مالَم یَعلَم»[5].

پس از آن، جبرئیل از کنارم دور شد و من بیدار شدم؛ چنان که گویی کتابی در قلبم نوشته شد. از غار بیرون آمدم و به نیمه راه کوه رسیدم، در این اثنا ندایی به گوشم رسید که می گفت: ای محمد! تو رسول خدایی و من جبرئیلم.» به راه خود ادامه دادم و هر گامی که بر می داشتم با ترس و بیم آمیخته بود تا به خانه رسیدم.[6]

 

کیفیت نزول وحی

 

روایت نموده اند که : حارث بن هشام از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) پرسید: وحی چگونه بر شما نازل می شود؟ حضرت فرمود: گاهی صدایی همانند صدای جرس ( زنگ) به گوش من می رسید و وحیی که بدین صورت نبر من نازل می شد، سخت بر من گران و سنگین (ثقیل) بود[7]، سپس این صداها قطع می شد و آن چه جبرئیل می گفت، فرا می گرفتم و گاهی نیز جبرئیل به صورت مردی بر من فرود می آمد و سپس با من سخن می گفت و من گفته های او را از بر می کردم.[8]

 

نزول قرآن و شیون شیطان

 

امیر بیان حضرت امیر المومنین امام علی بن ابیطالب- علیه صلوات الله الملک الغالب- در کتاب شریف نهج البلاغه در اواخر خطبه ای طولانی که « قاصعه»[9] نامیده می شود، می فرمایند: من در خردسالی، بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان دو قبیله معروف « ربیعه» و « مضر» را در هم شکستم. شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا در خویشاوندی نزدیک در مقام و منزلت ویژه می دانید. پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاکیزه خود را به من می بویاند و گاهی غذایی را لقمه، لقمه در دهانم می گذارد. هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در کردارم نیافت. از همان لحظه ای که پیامبر را از شیر گرفتند خداوند بزرگترین فرشته خود ( یعنی جبرئیل) را مامور تربیت پیامبر کرد تا شب و روز، او را به راه های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند و من همواره با پیامبر بودم، چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان داد که به او اقتدا نمایم. پیامبر چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند. تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز مهن او را نمی دید. در آن روزها در هیچ خانه اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوییدم. من هنگامی که وحی بر پیامبر فرود می آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم: ای رسول خدا! این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مایوس گردید و فرمود: یا علی! تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را که من می بینم، می بینی جز این که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی[10] و به راه خیر می روی.[11]

 

معنی لغوی قرآن

قرآن در اصل مصدر است به معنی خواندن.  چنان که در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است مثل (اِنَّ عَلَینا جَمعَهُ وَ قُرانَهُ فِاِذا قَرَاناهُ فَاتَّبع قُرانَهُ)[12]

سپس قرآن علم است ( اسم خاص) برای کتاب حاضر که بر حضرت رسول (ص) نازل شده است به اعتبار آن که خواندنی است. قرآن کتابی است خواندنی باید آن را خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود. بعضی ها قرآن را در اصل به معنی جمع گفته اند که اصل « قرء» به معنی جمع است در این صورت می توانند بگویند قرآن یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی.[13] و نیز گفته اند از آن جهت قرآن نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده و آنها را به یکدیگر پیوند می دهد.[14]

معنی لغوی آیه

 

این کلمه دارای معانی گوناگونی است که از جمله:

1- علامت و نشانه[15]

2- جماعت

3- امر عجیب و شگفت آور

آیه قرآن به تناسب هر یک از معانی فوق ، آیه نامیده شده است؛ از آن جهت که:

الف- هر آیه ای در قرآن، نشانه صدق و راستی آورنده آن، و علامت عجز و ناتوانی مخالفان و حاکی از انقطاع و جدایی آن از ما قبل و مابعد آن است.

ب- آیه از جماعتی حروف و کلمات و یا جمله ها تشکیل شده است.

ج- هر آیه در همان حد کوتاه محدود خود، از نظر لفظ و مدلول در حد اعجاز قرآن دارد و عجیب و شگفت آور است.[16]

و در تعریف آیه می توان گفت: آیه عبارت از بخشی از حروف و یا کلمات و یا جمله هایی است که از طریق نقل و روایت، حدود آن مشخص شده است.

 

معنی لغوی سوره

برای این کلمه معانی گوناگونی ذکر کرده اند از جمله:

1. برخی آن را مخفف و تهسیل یافته « سُؤرَه» و مهموز می دانند که عبارت از باقی مانده آشامیدنی در ظرف می باشد و چون سوره قرآن قطعه و قسمیت از آن است، بدین جهت سوره اش نامیدند.

2. سوره از سور، به معنی حصار، دیوار باره شهر است و چون سوره قرآن پیرامون آیاتی را احاطه کرده و آنها را گرد هم به صورت واحدی در آورده و نیز همچون باره ی شهر، بلند مرتبت و رفیع است، آن را سوره می نامند.

3. سوره از سوار که معرب دستواره ( دستبند) می باشد و چون سوره قرآن مانند دستواره ای آیاتی از قرآن را در بر گرفته است، سوره نامیده شد.

4. مقام و منزلت رفیع

5. سوره از ماده تَسَوُّر ( تصاعد و ترکیب) است و از کلمه « تَسوَّرُوا» در آیه « اِذ تَسَوَّرُوا و المِحرابَ» [17] همین معنی اراده شده است و چون سوره های قرآن بر روی هم قرار گرفته اند؛ از این رو آنها را سوره می نامند.[18]

 

[1] - سوره اسراء: آیه 9

[2] - سوره حجر: آیه 9

[3] - نام فرشته ی وحی در بخری از قرائت های هفت گانه قرآ« مجید به شکل « جبرئیل» ( با کسر جیم و بدون همزه) آمده؛ همانند قرائت: عاصم، نافع، ابن عامر و ابو عمرو و در برخی دیگر به شکل « جَبرئیل » ( با فتح جیم و با همزه) قرائت شده؛ همانند: قرائت حمزه و کسائی و تنها در قرائت ابن کثیر به شکل « جبرئیل» ( با فتح جیم و بدون همزه) خوانده شده است. ر. ک : تهذیب القرائه 1/125 و ج 2/70.

[4] - تاریخ قرآن کریم/ 33.

[5] - علق/ 5-1- به نام پرودرگارت که خدای آفریننده ی عالم استف قرائت کن. آن خدایی که آدمی را از خون بسته بیافرید. بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمان عالم است. آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت. به آدمی آن چه را که نمی دانست، تعلیم داد.

 

[6] - تاریخ قرآن کریم/ 36.

[7] - همان گونه که خداوند در قرآن فرمود: ( اِنا سَنُلقی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً) ؛- مزمل/4- ما به زودی سخنی سنگین بر تو القاء خواهیم کرد.

[8] - پژوهشی در تاریخ قرآن کریم / 34-33؛ به نقل از : الاتقان 1/76. بحار الانوار 6/699. صحیح بخاری 1/27.

[9] - این خطبه را «قاصعه» یعنی تحقیر کننده نامیدند؛ زیرا حضرتش در آن، ارزش های جاهلی را کوچک و خوار شمرد. خطبه قاصعه از طولانی ترین سخنرانی های امام (ع) است که در سال چهل قمری در حالی که سوار بر اسب بود، ایراد فرمود.

[10] - به این مضمون در دعای ندبه نیز اشاره شده آنجا که می خوانیم: « وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هارونَ مِن مُوسی فَقالَ لَهُ أَانتَ مِنی بِمَنزِلَهِ هارونَ مِ مُوسی آِلا اَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعدی» ترجمه: پیامبر علی را جایگزین خود کرد چون هارون نسبت به ( برادرش) موسی و به علی فرمود تو نسبت به من همانند هارونی نسبت به موسی جز آن که پس از من پیامبری وجود ندارد.

 

[11] - نهج البلاغه ( دشتی) خطبه 192 ( قاصعه)

[12] - قیامه/ 17 و 18؛ در قرآن عجله نکن؛ زیرا جمع کردن آن چه وحی می کنیم و خواندن آن بر عهده ماست... و چون آن را خواندیم از خواندنش پیروی کن و بخوان.

[13] - قاموس قرآن 5/262.

[14] - آشنایی با علوم قرآن / 17.

[15] - آیه به این معنا در سوره مبارکه بقره آیه 249 به کار رفته است.

[16] - پژوهشی در تاریخ قرآن کریم/ 63.

[17] - ص 21؛ از محراب بالا رفتند

[18] - پژوهشی در قرآن کریم/ 84-83

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
5 + 4 = ?