حضرت مهدی (عج) در قرآن کریم

حضرت مهدی (عج) در قرآن کریم درقرآن کریم، آیات بسیاری در باره امام عصر (عج) وجود داردکه بزرگان دین درکتاب های معتبر نقل فرموده اند؛ ازجمله آن ها علامه مجلسی است که درکتاب شریف بحارالانوار، بابی را به ذکرشصت آیه ازقرآن کریم- که به قیام امام زمان (ع) تأویل شده – اختصاص داده است؛ وما دراین جا به چند نمونه اکتفا می کنیم: قرآن کریم زلال ترین چشمه معارف الهی وپاک ترین خاستگاه حکمت ها و دانشهای مورد نیاز جامعه انسانی است که سرشار از راستی ودرستی می باشد. دراین کتاب، هیچ حقیقتی فروگذار نشده است. البته این حقایق گاه درظاهر آیات آن وگاهی هم درژرفای آن بیان های نورانی ، نهفته است. قیام وانقلاب جهانی واپسین ذخیره الهی به عنوان بزرگ ترین حادثه نظام آفرینش در صحیفه آسمانی مسلمانان، فراوان مورد توجه واشارت قرار گرفته است. بدون تردید آیات نورانی قرآن کریم درباره این ظهور وقیام مانند بسیاری از زمینه های دیگر بدون این که وارد جزئیات شود، به صورت اصولی وکلی بحث کرده، از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل بندگان شایسته در روی زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران سترگ شیعه وبرخی مفسران اهل سنت، به استناد سخنان نورانی معصومین (ع) ودانشوران بزرگ اسلامی، مربوط به حضرت مهدی (ع)، ظهور وقیام جهانی آن حضرت دانسته اند. از مجموع آیات قرآنی که ناظر به این موضوع دانسته شده وصراحت بیشتری دارد، جهت رعایت اختصار فقط به برخی اشاره می شود: آیه نخست : «لَقد کَتبنا فِی الزَّبُور مِن بَعد الذّکر اِنَّ الارضَ یَرِثُها عبادیَ الصّالِحُون» «ودرحقیقت، درزبور وپس ازتورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.» در تفسیر این آیه از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: مقصود از «عبادی الصالحون» اصحاب مهدی (عج) در آخرالزمان است. آیه دوم: « ونُریدُ ان نَمُنّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الارضِ وَنَجعَلَهُم ائِمَّه وَنَجعَلَهُم الوارِثین». وخواستیم بر کسانی که در روی زمین فرودست شده اند منت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم، وایشان را وارث( زمین) کنیم. این آیه از جمله آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را می‎‏دهد، لذا در روایات اسلامی می‏خوانیم که ائمه اهل بیت (ع)، در تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کرده‏اند. در نهج البلاغه از حضرت علی (ع) چنین آمده است که فرمود:دنیا پس از چموشی وسرکشی همچون اشتری که از دادن شیر به دوشنده‏اش خودداری می‏کند و برای بچه ‏اش نگاه می‏دارد به ما روی می آورد... سپس آیه « ونرید ان نمن» را تلاوت فرمود. در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می‏خوانیم که درتفسیر آیه بالا فرمود:این گروه آل محمد(ص) هستند، خداوند مهدی آنها را پس از زحمت وفشاری که برآنان وارد میشود برمی انگیزد و به آنها عزت می دهد و دشمنانشان را خوار می کند. آیه سوم :خداوند متعال می‏فرماید:« وَعَدَاللهُ الَّذین امَنوا مِنکُم وَعَمِلُواالصّالِحاتِ لَیَستَخلَِّفَنَّهُم فِی الارضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکِّننَّ لَهُم دینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم وَلَیُبَدَّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفَهُم اَمناً یَعبُدونَنی لایُشرِکُونَ بی شَیئا وَمِن کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الفاسِقُون». خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد. همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین وآئینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا وریشه دارخواهد ساخت وترسشان را به امنیت وآرامش مبدل می کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند وچیزی را شریک من نخواهند ساخت وکسانی که پس ازآن کافرشوند، آنها فاسقانند. آیه فوق مربوط به زمان ظهور حضرت مهدی (ع) وعصرحکومت جهانی توحیدی است با مراجعه به روایاتی که درذیل آیه فوق رسیده، این معنا تایید می گردد. قرطبی از علمای اهل سنت درذیل آیه ازرسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: درآن روز برروی زمین خانه ای نیست جزآنکه خداوند کلمه اسلام را درآن وارد خواهد ساخت. سدی از ابن عباس نقل کرده که آیه در مورد ال محمد (ص) نازل شده است. ازامام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: آیه درشأن حضرت قائم (ع) است. ازامام صادق (ع) نیز نقل شده که فرمود:آیه درباره قائم واصحاب او است. آیه چهارم:آیه دیگر، خداوند متعال می فرماید:«هُوَالَّذی اَرسَلَ رسولَهُ بِالهُدی وَدینِ الحَق لِیُظهِرَهُ عَلَی الّدینِ کُلِّه وَلَوکَرِهَ المُشرِکُون» ترجمه: وکسی است که رسولش را با هدایت ودین حق فرستاد تا اورا برهمه آیین ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند. فخر رازی ازعلمای اهل سنت می گوید:« این بشارت ازطرف خداوند است که باید درآینده تحقق یابد وطبق روایات درزمان حضرت عیسی وحضرت مهدی (ع) محقق می شود». طبری یکی دیگر ازعلمای اهل سنت می گوید« درزمان نزول حضرت عیسی (ع) تمام ادیان باطل ونابود شده وتنها دین اسلام برهمه ادیان غالب خواهد شد». از سعید بن جبیر روایت شده که آیه مربوط به مهدی (ع) ازاولاد فاطمه(ع) است که خداوند اورا برهمه ادیان غالب خواهد کرد. ابوبصیر از امام صادق (ع) درتفسیر آیه فوق روایت کرده که فرمود: به خدا سوگند، تأویل آیه هنوز تحقق نیافته ونخواهد یافت تا آن که قائم خروج کند وهنگامی که خروج کرد کافر به خدای عظیم درروی زمین باقی نمی ماند. یادآور می شویم افزون برموارد یاد شده درکتاب های مفصل به آیات فراوان دیگر نیز اشاره شده است. چرا نام امامان (ع) از جمله امام زمان (ع) درقرآن نیامده است؟ قرآن کریم، به عنوان قانون اساسی اسلام، دربسیاری ازموارد کلیات مسائل اسلامی را مطرح کرده است و بیان بسیاری ازحقایق رابه پیامبر وجانشینان او واگذار کرده است وبه طورروشن، پیامبر را مبین ومفسر قرآن معرفی کرده است. «اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکر لِتُبیِّن لِلنّاسِ ما نُزِلَ اِلَیهِِم» قرآن را برتو نازل کردیم تا آنچه را برمردم نازل شده است، برای آنان بیان کنی. نکته لطیف این که خداوند ازکلمه تبیین استفاده کرده است که به معنای توضیح وتفسیر است نه ازالفاظی مانند «لتقرا ولتتلو» که به معنای خواندن است. خداوند درقرآن کریم برای معرفی افراد ازروش های مختلفی استفاده کرده است. مثلا : الف: معرفی به نام:« ماکانَ مُحَمَّداً ابا اَحَدَ مِن رِجالَکُم ولکِن رَسولُ اللهِ وخاتَمُ النَّبییّنَ وَکانَ اللهُ بِکُلِّ شَیء عَلیما». ب- معرفی با عدد: «وَلَقَد اَخَذَ اللهُ میثاقَ بَنی اسرائیل وَبَعثنا مِنهُم اثنی عَشَرَ نقیباً». ج- معرفی با صفت: « الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبیّ الاُمّی الَّذی یَجِدونَهُ مَکتُوبَاً عِندَهُم فِی التُّوراهً وَالاِنجیلَ یَامُرهُم بِالمَعروف وَیَنهاهُم عَنِ المُنکَر وَیُحلِّ لَهُم الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّم عَلَیهِم الخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنهُم اصرَهُم وَالاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم..» بنابراین، غیر ازوجود مقدس حضرت مهدی (ع) موارد فراوان دیگری هست که درقرآن به صراحت ازآن ها سخن به میان نیامده است. با توجه به این نکته خالی ازلطف نیست که مسائل متعددی وجود دارد که قرنها است اختلاف آفرین بوده وحتی باعث جنگ وخونریزی میان مسلمانان شده است، ولی درقرآن به صورت شفاف ازآنها سخن به میان نیامده است، مانند حقیقت صفات خبری، حادث یا قدیم بودن کلام خدا، وجبر واختیار، وازجمله حکمت های این امر، لزوم رجوع مردم به پیامبر واهل بیت (ع) به عنوان مفسران واقعی قرآن وهمچنین دعوت مردم به تدبر وتعقل است. همان گونه که ازمیان 124000 پیامبر الهی، فقط نام حدود 25 نفر ازآنها درقرآن آمده، ونیز نام دیگر امامان معصوم (ع) درقرآن نیامده، نام مبارک امام زمان (ع) هم درقرآن نیامده است: از میان چهارده معصوم، تنها نام پیامبر (ع) محمد چهار بار درقرآن ذکر شده است. اگر بنا بود نام امامی درقرآن بیاید، آمدن نام حضرت علی (ع) سزاوارتر بود ولی علت اصلی این که خداوند سبحان درقرآن کریم نام امامان معصوم (ع) را ذکر نکرده است. خودش بهترمی داند وشاید یکی ازعلت های آن، جلوگیری از تحریف قرآن باشد. ولی باید توجه داشت درعین حال که اسامی ائمه (ع) درقرآن نیامده است آیات فراوانی درخصوص حضرت علی (ع)، امام زمان (ع) ودیگر ائمه وجود دارد که این آیات همراه با احادیثی که درتفسیر وتبیین آنها وارد شده است، شخصیت امامان معصوم (ع) را معرفی می کند. این که نام پیامبر اسلام (ص) با صراحت درقرآن آمده، دلیل براین نیست که باید نام مهدی (ع) هم درقرآن با صراحت بیاید، چون ممکن است همان گونه که درآنجا مصلحت درذکر صریح بود، دراینجا مصلحت درعدم تصریح به نام امام مهدی (ع) باشد، اگرچه با تصریح نام نیز مشکل حق ستیزان حل نمی شود، چنان که بشارت پیامبر درتورات وانجیل آمد، ولی بسیاری از اهل کتاب ایمان نیاوردند. مخالفت بنی اسرائیل با پیامبر زمان خود درمورد فرماندهی طالوت دلیل دیگری است براین که ذکر نام درهمه جا وهمیشه اختلاف را ازبین نمی برد. بنی اسرائیل درمخالفتی آشکار با پیامبرشان ( با این که نام فرمانده به صراحت گفته شده بود) گفتند:« انّی یکون له الملک علینا ونحن احقّ بالملک منه ولم یؤت سعه من المال» گفتند: ازکجا او برما حکومت داشته باشد، حال آنکه مابرای این امر شایسته تریم واو ازمال دنیا چیزی ندارد. بزرگان گفته اند اگر نام امام مهدی (ع) ویا سایرائمه، با صراحت درقرآن ذکرمی شد، انگیزه مخالفان برای تحریف قرآن، فراوان می شد واین سند جاوید الهی، درخطر تحریف قرار می گرفت. به علاوه این گونه نیست که تنها راه بیان حقایق، تصریح به اسم ورسم آن ها باشد، بلکه دربسیاری از موارد، با بیان ویژگی های یک حقیقت، البته به صورتی آشکار وروشن، می توان حقیقتی را به دیگران معرفی کرد. مفسران قرآن، با استفاده ازروایات پیامبر (ع) وامامان معصوم بیش از سیصد آیه ازقرآن را درباره امام مهدی (ع) وحکومت جهانی او ویاوران صالح او آورده اند. دراین باره، کتاب های مستقلی هم نوشته شده است. آیا تنها ذکر نام مهدی (ع) دردی را دوا می کند؟ آیا اگر نام حضرت درقرآن برده می شد، امکان نداشت درطول تاریخ، شیادان وافراد شهرت طلب از آن سوء استفاده نکنند، یا افرادی، روی غرض های خاص، وجود حضرت را انکار نمایند؟ تجربه تاریخی نشان داده است که اگر هم درقرآن- با صراحت- نام حضرت برده می شد، باز درطول تاریخ، مدعیان دروغین مهدویت پیدا می شدند، ونام خود را امام زمان و مهدی موعود میگذاشتند، تا ازآب گل آلود، ماهی بگیرند واز نام او وانتظار مردم، استفاده نادرست کنند، مگر خدا نام پیامبر (ص) را درانجیل نبرد، وگروه های مغرض، ازآن بهره برداری ناجوانمردانه نکردند؟ بنابراین، مسأله مهم، بیان ویژگی های دیگر حضرت است تا افراد آگاه، با شناخت آن ها، مهدی واقعی را ازمدعیان دروغین مهدویت باز شناسند. آیا اهل سنت هم به حضرت مهدی (ع) ایمان دارند؟ آنچه درکتاب های اهل سنت درمورد مسأله های مهدویت آمده است، اگر بیشتر ازکتاب های شیعه نباشد، کم تر نیست. احادیث بسیاری از پیامبر (ص) درباره ظهور، ویژگی های حکومت، نشان های ظهور وخروج آن حضرت ورجعت دوستان ودشمنان اودرکتاب های اهل سنت نقل شده است. تنها اختلافی که اهل سنت دراین باره با شیعه دارند این است که شیعه معتقد است هم اکنون حضرت مهدی زنده است، ولی بعضی از اهل سنت معتقدند که او درآخرالزمان به دنیا خواهد آمد.

حضرت مهدی (عج) در قرآن کریم
 
درقرآن کریم، آیات بسیاری در باره امام عصر (عج) وجود داردکه بزرگان دین درکتاب های معتبر نقل فرموده اند؛ ازجمله آن ها علامه مجلسی است که درکتاب شریف بحارالانوار، بابی را به ذکرشصت آیه ازقرآن کریم- که به قیام امام زمان (ع) تأویل شده – اختصاص داده است؛
 
 وما دراین جا به چند نمونه اکتفا می کنیم:
 
قرآن کریم زلال ترین چشمه معارف الهی وپاک ترین خاستگاه حکمت ها و دانشهای مورد نیاز جامعه انسانی است که سرشار از راستی ودرستی می باشد. دراین کتاب، هیچ حقیقتی فروگذار نشده است. البته این حقایق گاه درظاهر آیات آن وگاهی هم درژرفای آن بیان های نورانی ، نهفته است. 
قیام وانقلاب جهانی واپسین ذخیره الهی به عنوان بزرگ ترین حادثه نظام آفرینش در صحیفه آسمانی مسلمانان، فراوان مورد توجه واشارت قرار گرفته است. 
 
بدون تردید آیات نورانی قرآن کریم درباره این ظهور وقیام مانند بسیاری از زمینه های دیگر بدون این که وارد جزئیات شود، به صورت اصولی وکلی بحث کرده، از تشکیل حکومت عدل جهانی، و پیروزی کامل بندگان شایسته در روی زمین سخن گفته است. این گونه آیات را مفسران سترگ شیعه وبرخی مفسران اهل سنت، به استناد سخنان نورانی معصومین (ع) ودانشوران بزرگ اسلامی، مربوط به حضرت مهدی (ع)، ظهور وقیام جهانی آن حضرت دانسته اند. 
 
از مجموع آیات قرآنی که ناظر به این موضوع دانسته شده وصراحت بیشتری دارد، جهت رعایت اختصار فقط به برخی اشاره می شود:
 
آیه نخست : «لَقد کَتبنا فِی الزَّبُور مِن بَعد الذّکر اِنَّ الارضَ یَرِثُها عبادیَ الصّالِحُون»   «ودرحقیقت، درزبور وپس ازتورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
 
در تفسیر این آیه از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود:
مقصود از «عبادی الصالحون» اصحاب مهدی (عج) در آخرالزمان است.  
 
آیه دوم: « ونُریدُ ان نَمُنّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الارضِ وَنَجعَلَهُم ائِمَّه وَنَجعَلَهُم الوارِثین».  
 
وخواستیم بر کسانی که در روی زمین فرودست شده اند منت نهیم و آنان را پیشوایان (مردم) گردانیم، وایشان را وارث( زمین) کنیم. 
این آیه از جمله آیاتی است که به روشنی بشارت ظهور چنین حکومتی را می‎‏دهد، لذا در روایات اسلامی می‏خوانیم که ائمه اهل بیت (ع)، در تفسیر این آیه اشاره به این ظهور بزرگ کرده‏اند.  
 
در نهج البلاغه از حضرت علی (ع) چنین آمده است که فرمود:دنیا پس از چموشی وسرکشی همچون اشتری که از دادن شیر به دوشنده‏اش خودداری می‏کند و برای بچه ‏اش نگاه می‏دارد به ما روی می آورد... سپس آیه « ونرید ان نمن» را تلاوت فرمود.  
 
در حدیث دیگری از همان امام بزرگوار می‏خوانیم که درتفسیر آیه بالا فرمود:این گروه آل محمد(ص) هستند، خداوند مهدی آنها را پس از زحمت وفشاری که برآنان وارد میشود برمی انگیزد و به آنها عزت می دهد و دشمنانشان را خوار می کند.  
 
آیه سوم :خداوند متعال می‏فرماید:« وَعَدَاللهُ الَّذین امَنوا مِنکُم وَعَمِلُواالصّالِحاتِ لَیَستَخلَِّفَنَّهُم فِی الارضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَلَیُمَکِّننَّ لَهُم دینَهُم الّذی ارتَضی لَهُم وَلَیُبَدَّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفَهُم اَمناً یَعبُدونَنی لایُشرِکُونَ بی شَیئا وَمِن کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الفاسِقُون». 
 
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد. همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین وآئینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا وریشه دارخواهد ساخت وترسشان را به امنیت وآرامش مبدل می کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند وچیزی را شریک من نخواهند ساخت وکسانی که پس ازآن کافرشوند، آنها فاسقانند. 
 
آیه فوق مربوط به زمان ظهور حضرت مهدی (ع) وعصرحکومت جهانی توحیدی است با مراجعه به روایاتی که درذیل آیه فوق رسیده، این معنا تایید می گردد. قرطبی از علمای اهل سنت درذیل آیه ازرسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: درآن روز برروی زمین خانه ای نیست جزآنکه خداوند کلمه اسلام را درآن وارد خواهد ساخت.   سدی از ابن عباس نقل کرده که آیه در مورد ال محمد (ص) نازل شده است.   ازامام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: آیه درشأن حضرت قائم (ع) است.   ازامام صادق (ع) نیز نقل شده که فرمود:آیه درباره قائم واصحاب او است.  
 
آیه چهارم:آیه دیگر، خداوند متعال می فرماید:«هُوَالَّذی اَرسَلَ رسولَهُ بِالهُدی وَدینِ الحَق لِیُظهِرَهُ عَلَی الّدینِ کُلِّه وَلَوکَرِهَ المُشرِکُون»
 
ترجمه:  وکسی است که رسولش را با هدایت ودین حق فرستاد تا اورا برهمه آیین ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.  
فخر رازی ازعلمای اهل سنت می گوید:« این بشارت ازطرف خداوند است که باید درآینده تحقق یابد وطبق روایات درزمان حضرت عیسی وحضرت مهدی (ع) محقق می شود».  طبری یکی دیگر ازعلمای اهل سنت می گوید« درزمان نزول حضرت عیسی (ع) تمام ادیان باطل ونابود شده وتنها دین اسلام برهمه ادیان غالب خواهد شد».  
 
از سعید بن جبیر روایت شده که آیه مربوط به مهدی (ع) ازاولاد فاطمه(ع) است که خداوند اورا برهمه ادیان غالب خواهد کرد.  
ابوبصیر از امام صادق (ع) درتفسیر آیه فوق روایت کرده که فرمود: به خدا سوگند، تأویل آیه هنوز تحقق نیافته ونخواهد یافت تا آن که قائم خروج کند وهنگامی که خروج کرد کافر به خدای عظیم درروی زمین باقی نمی ماند. 
 
یادآور می شویم افزون برموارد یاد شده درکتاب های مفصل به آیات فراوان دیگر نیز اشاره شده است.  
 
 
چرا نام امامان (ع) از جمله امام زمان (ع) درقرآن نیامده است؟
 
قرآن کریم، به عنوان قانون اساسی اسلام، دربسیاری ازموارد کلیات مسائل اسلامی را مطرح کرده است و بیان بسیاری ازحقایق رابه پیامبر وجانشینان او واگذار کرده است وبه طورروشن، پیامبر را مبین ومفسر قرآن معرفی کرده است. 
 
«اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکر لِتُبیِّن لِلنّاسِ ما نُزِلَ اِلَیهِِم»   قرآن را برتو نازل کردیم تا آنچه را برمردم نازل شده است، برای آنان بیان کنی.
 
نکته لطیف این که خداوند ازکلمه تبیین استفاده کرده است که به معنای توضیح وتفسیر است نه ازالفاظی مانند «لتقرا ولتتلو» که به معنای خواندن است. 
خداوند درقرآن کریم برای معرفی افراد ازروش های مختلفی استفاده کرده است.
 مثلا : الف: معرفی به نام:« ماکانَ مُحَمَّداً ابا اَحَدَ مِن رِجالَکُم ولکِن رَسولُ اللهِ وخاتَمُ النَّبییّنَ وَکانَ اللهُ بِکُلِّ شَیء  عَلیما».  
 
ب- معرفی با عدد:
 
«وَلَقَد اَخَذَ اللهُ میثاقَ بَنی اسرائیل وَبَعثنا مِنهُم اثنی عَشَرَ نقیباً».  
ج- معرفی با صفت:
« الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبیّ الاُمّی الَّذی یَجِدونَهُ مَکتُوبَاً عِندَهُم فِی التُّوراهً وَالاِنجیلَ یَامُرهُم بِالمَعروف وَیَنهاهُم عَنِ المُنکَر وَیُحلِّ لَهُم الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّم عَلَیهِم الخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنهُم اصرَهُم وَالاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم..»  
 
بنابراین، غیر ازوجود مقدس حضرت مهدی (ع) موارد فراوان دیگری هست که درقرآن به صراحت ازآن ها سخن به میان نیامده است. 
 
با توجه به این نکته خالی ازلطف نیست که مسائل متعددی وجود دارد که قرنها است اختلاف آفرین بوده وحتی باعث جنگ وخونریزی میان مسلمانان شده است، ولی درقرآن به صورت شفاف ازآنها سخن به میان نیامده است، مانند حقیقت صفات خبری، حادث یا قدیم بودن کلام خدا، وجبر واختیار، وازجمله حکمت های این امر، لزوم رجوع مردم به پیامبر واهل بیت (ع) به عنوان مفسران واقعی قرآن وهمچنین دعوت مردم به تدبر وتعقل است.
 
همان گونه که ازمیان 124000 پیامبر الهی، فقط نام حدود 25 نفر ازآنها درقرآن آمده، ونیز نام دیگر امامان معصوم (ع) درقرآن نیامده، نام مبارک امام زمان (ع) هم درقرآن نیامده است: از میان چهارده معصوم، تنها نام پیامبر (ع) محمد چهار بار درقرآن ذکر شده است. 
اگر بنا بود نام امامی درقرآن بیاید، آمدن نام حضرت علی (ع) سزاوارتر بود ولی علت اصلی این که خداوند سبحان درقرآن کریم نام امامان معصوم (ع) را ذکر نکرده است. خودش بهترمی داند وشاید یکی ازعلت های آن، جلوگیری از تحریف قرآن باشد. 
 
ولی باید توجه داشت درعین حال که اسامی ائمه (ع) درقرآن نیامده است آیات فراوانی درخصوص حضرت علی (ع)، امام زمان (ع) ودیگر ائمه وجود دارد که این آیات همراه با احادیثی که درتفسیر وتبیین آنها وارد شده است، شخصیت امامان معصوم (ع) را معرفی می کند. 
 
این که نام پیامبر اسلام (ص) با صراحت درقرآن آمده، دلیل براین نیست که باید نام مهدی (ع) هم درقرآن با صراحت بیاید، چون ممکن است همان گونه که درآنجا مصلحت درذکر صریح بود، دراینجا مصلحت درعدم تصریح به نام امام مهدی (ع) باشد، اگرچه با تصریح نام نیز مشکل حق ستیزان حل نمی شود، چنان که بشارت پیامبر درتورات وانجیل آمد، ولی بسیاری از اهل کتاب ایمان نیاوردند. مخالفت بنی اسرائیل با پیامبر زمان خود درمورد فرماندهی طالوت    دلیل دیگری است براین که ذکر نام درهمه جا وهمیشه اختلاف را ازبین نمی برد. 
 
بنی اسرائیل درمخالفتی آشکار با پیامبرشان ( با این که نام فرمانده به صراحت گفته شده بود) گفتند:« انّی یکون له الملک علینا ونحن احقّ بالملک منه ولم یؤت سعه من المال» گفتند: ازکجا او برما حکومت داشته باشد، حال آنکه مابرای این امر شایسته تریم واو ازمال دنیا چیزی ندارد. بزرگان گفته اند اگر نام امام مهدی (ع) ویا سایرائمه، با صراحت درقرآن ذکرمی شد، انگیزه مخالفان برای تحریف قرآن، فراوان می شد واین سند جاوید الهی، درخطر تحریف قرار می گرفت. 
 
به علاوه این گونه نیست که تنها راه بیان حقایق، تصریح به اسم ورسم آن ها باشد، بلکه دربسیاری از موارد، با بیان ویژگی های یک حقیقت، البته به صورتی آشکار وروشن، می توان حقیقتی را به دیگران معرفی کرد. 
 
مفسران قرآن، با استفاده ازروایات پیامبر (ع) وامامان معصوم بیش از سیصد آیه ازقرآن را درباره امام مهدی (ع) وحکومت جهانی او ویاوران صالح او آورده اند. دراین باره، کتاب های مستقلی هم نوشته شده است. 
 
آیا تنها ذکر نام مهدی (ع) دردی را دوا می کند؟ آیا اگر نام حضرت درقرآن برده می شد، امکان نداشت درطول تاریخ، شیادان وافراد شهرت طلب از آن سوء استفاده نکنند، یا افرادی، روی غرض های خاص، وجود حضرت را انکار نمایند؟ تجربه تاریخی نشان داده است که اگر هم درقرآن- با صراحت- نام حضرت برده می شد، باز درطول تاریخ، مدعیان دروغین مهدویت پیدا می شدند، ونام خود را امام زمان و مهدی موعود میگذاشتند، تا ازآب گل آلود، ماهی بگیرند واز نام او وانتظار مردم، استفاده نادرست کنند، مگر خدا نام پیامبر (ص) را درانجیل نبرد، وگروه های مغرض، ازآن بهره برداری ناجوانمردانه نکردند؟ بنابراین، مسأله مهم، بیان ویژگی های دیگر حضرت است تا افراد آگاه، با شناخت آن ها، مهدی واقعی را ازمدعیان دروغین مهدویت باز شناسند. 
 
آیا اهل سنت هم به حضرت مهدی (ع) ایمان دارند؟ 
آنچه درکتاب های اهل سنت درمورد مسأله های مهدویت آمده است، اگر بیشتر ازکتاب های شیعه نباشد، کم تر نیست. احادیث بسیاری از پیامبر (ص) درباره ظهور، ویژگی های حکومت، نشان های ظهور وخروج آن حضرت ورجعت دوستان ودشمنان اودرکتاب های اهل سنت نقل شده است. تنها اختلافی که اهل سنت دراین باره با شیعه دارند این است که شیعه معتقد است هم اکنون حضرت مهدی زنده است، ولی بعضی از اهل سنت معتقدند که او درآخرالزمان به دنیا خواهد آمد.
 
مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn