تفسیر سوره سوره جن

سوره جن

ثواب قرائت

1

(جن/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهًَْ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَ لَمْ یُصِبْهُ فِی الْحَیَاهًِْ الدُّنْیَا شَیْءٌ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا مِنْ کَیْدِهِمْ وَ کَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَیَقُولُ یَا رَبِّ لَا أُرِیدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا أُرِیدُ أَنْ أَبْغِیَ عَنْهُ حِوَلًا.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس سوره‌ی قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ را زیاد بخواند، در زندگی از شرّ چشم اجنّه و سحر و جادو و مکر و حیله‌ی آن‌ها در امان خواهد بود و همراه محمّد (صلی الله علیه و آله) خواهد بود و می‌گوید: «خداوندا! جانشینی برای محمّد (صلی الله علیه و آله) نمی‌خواهم و از کنار او هیچ جایی نمی¬روم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص78/ثواب الأعمال، ص120/ نورالثقلین/ البرهان

سوره جن

ثواب قرائت

1

(جن/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهًَْ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَ لَمْ یُصِبْهُ فِی الْحَیَاهًِْ الدُّنْیَا شَیْءٌ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا مِنْ کَیْدِهِمْ وَ کَانَ مَعَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَیَقُولُ یَا رَبِّ لَا أُرِیدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا أُرِیدُ أَنْ أَبْغِیَ عَنْهُ حِوَلًا.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس سوره‌ی قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ را زیاد بخواند، در زندگی از شرّ چشم اجنّه و سحر و جادو و مکر و حیله‌ی آن‌ها در امان خواهد بود و همراه محمّد (صلی الله علیه و آله) خواهد بود و می‌گوید: «خداوندا! جانشینی برای محمّد (صلی الله علیه و آله) نمی‌خواهم و از کنار او هیچ جایی نمی¬روم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص78/ثواب الأعمال، ص120/ نورالثقلین/ البرهان

2

(جن/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ بِعَدَدِ کُلِّ جِنِّیٍّ وَ شَیْطَانٍ صَدَّقَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کَذَّبَ بِهِ عِتْقُ رَقَبَهًٍْ وَ أَمِنَ مِنَ الْجِنِّ وَ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ قَرَأَهَا کَانَ لَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ وَ أَمِنَ عَلَی نَفْسِهِ مِنَ الْجِنِّ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس این سوره را بخواند، پاداشی به تعداد تمام جنّیان و شیاطینی که حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) را تصدیق کردند و تصدیق نکردند، نصیب وی می‌شود که میزان پاداش هرکدام از آن‌ها به‌اندازه‌ی آزادکردن بنده¬ای است؛ وانگهی از شرّ اجنّه نیز درامان خواهد بود. هرکس این سوره را بخواند، پاداشی عظیم نصیب وی خواهد شد و خودش را از جنّ در امان نگه خواهد داشت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص78

البرهان/ نورالثقلین؛ «و امن من الجن… نفسه من الجن» محذوف

3

(جن/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - قِرَاءَتُهَا تُهْرِبُ الْجَانَّ مِنَ الْمَوْضِعِ وَ مَنْ قَرَأَهَا وَ هُوَ قَاصِدٌ إِلَی سُلْطَانٍ جَائِرٍ أَمِنَ مِنْهُ وَ مَنْ قَرَأَهَا وَ هُوَ مُغَلْغَلٌ (مَغْلُولٌ) سَهَّلَ اللَّهُ عَلَیْهِ خُرُوجَهُ وَ مَنْ أَدْمَنَ فِی قِرَاءَتِهَا وَ هُوَ فِی ضِیقٍ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ بَابَ الْفَرَجِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

امام صادق (علیه السلام) - خواندن این سوره، اجنّه را از آن محل دور می‌سازد و هرکس قصد رفتن نزد پادشاه ظالمی را داشته باشد و این سوره را بخواند، از شرّ آن پادشاه ظالم در امان خواهد ماند. هرکس که در بند و اسیر باشد و این سوره را بخواند، خداوند تبارک‌وتعالی، آزادشدن وی از بند را آسان می‌کند. هرکس به خواندن این سوره عادت کند و به خواندن آن مداومت نشان دهد، اگر در تنگنا قرار گیرد، به خواست خداوند متعال، در کار او فرج و گشایش حاصل می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص78

البرهان

آیه قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً [1]

بگو: به من وحی شده است که جمعی از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم».

سبب نزول

1

(جن/ 1)

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ کَانَ سَبَبُ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَهًِْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) خَرَجَ مِنْ مَکَّهًَْ إِلَی سُوقِ عُکَاظٍ وَ مَعَهُ زَیْدُبْنُ‌حَارِثَهًَْ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْإِسْلَامِ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ وَ لَمْ یَجِدْ مَنْ یَقْبَلُهُ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی مَکَّهًَْ فَلَمَّا بَلَغَ مَوْضِعاً یُقَالُ لَهُ وَادِی مَجَنَّهًَْ تَهَجَّدَ بِالْقُرْآنِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ فَمَرَّ بِهِ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَلَمَّا سَمِعُوا قِرَاءَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) اسْتَمَعُوا لَهُ فَلَمَّا سَمِعُوا قِرَاءَتَهُ قَالَ: بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أَنْصِتُوا یَعْنِی اسْکُتُوا فَلَمَّا قُضِیَ أَیْ فَرَغَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْقِرَاءَهًِْ وَلَّوْا إِلی قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ قالُوا یا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی (علیه السلام) مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ وَ إِلی طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللهِ وَ آمِنُوا بِهِ إِلَی قَوْلِهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَسْلَمُوا وَ آمَنُوا وَ عَلَّمَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) شَرَائِعَ الْإِسْلَامِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله): قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ السُّورَهًَْ کُلَّهَا فَحَکَی اللَّهُ قَوْلَهُمْ وَ وَلَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَیْهِمْ مِنْهُمْ وَ کَانُوا یَعُودُونَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی کُلِّ وَقْتٍ فَأَمَرَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنْ یُعَلِّمَهُمْ وَ یُفَقِّهَهُمْ فَمِنْهُمْ مُؤْمِنُونَ وَ کَافِرُونَ وَ نَاصِبُونَ وَ یَهُودُ وَ نَصَارَی وَ مَجُوسٌ وَ هُمْ وُلْدُ الْجَانِّ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - سبب نزول این آیات این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به همراه زیدبن‌حارثه از مکّه به بازار عکاظ رفت تا مردم را به اسلام دعوت کند. امّا هیچ‌کس به او پاسخ مثبت نداد. آن حضرت به‌سوی مکّه بازگشت. زمانی‌که به مکانی به نام وادی مجنّه رسید، شب هنگام شروع به خواندن قرآن کرد. در این هنگام گروهی از جنّیان از آنجا عبور می‌کردند. زمانی‌که صدای قرآن خواندن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شنیدند، گروهی از آن‌ها به گروهی دیگر می‌گفتند: «أَنصِتُوا» یعنی سکوت کنید. «فَلمَّا قُضِیَ» یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از قرائت قرآن فارغ شد. «به‌سوی قوم خود بازگشتند و آن‌ها را بیم دادند! گفتند: «ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانه‌های کتاب‌های پیش از آن، که به‌سوی حقّ و راه راست هدایت می‌کند. ای قوم ما! دعوت‌کننده‌ی الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد! و هرکس به دعوت‌کننده‌ی الهی پاسخ نگوید، هرگز نمی‌تواند از چنگال عذاب الهی در زمین فرار کند، و غیر از خدا یار و یاوری برای او نیست چنین کسانی در گمراهی آشکارند»! . (احقاف/32-29) آن¬ها به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و ایمان آوردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز شریعت اسلام را به آن¬ها آموخت. پس از آن، خداوند سوره‌ی جن را به طور کامل بر رسول خدا نازل کرد. خداوند در آن سوره، سخنان آن¬ها، قبول ولایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) توسّط آن¬ها و آمدن پیاپی ایشان نزد آن حضرت را ذکر فرموده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز به امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد تا به آن¬ها احکام اسلام را یاد دهد. گروهی از آن¬ها مؤمن، گروهی کافر و برخی ناصبی هستند. همچنین در میان آن¬ها یهودی، مسیحی و مجوسی نیز یافت می‌شود. همه آن¬ها از نسل جانّ هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص80

بحارالأنوار، ج18، ص89/ بحارالأنوار، ج60، ص81؛ «و سیل العالم… فساق الشیعه» زیادهًْ/ القمی، ج2، ص298

بگو: به من وحی شده است که جمعی از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم»

1 -1

(جن/ 1)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - لَمَّا سَمِعُوا النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) یَتْلُو الْقُرْآنَ کَادُوا یَرْکَبُونَهُ مِنَ الْحِرْصِ لِمَا سَمِعُوهُ فَلَمْ یَعْلَمْ بِهِمْ حَتَّی أَتَاهُ الرَّسُولُ فَجَعَلَ یَقْرَأُ: قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - چون شنیدند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قرآن می‌خواند تقریباً از شدّت حرص به دوش او برآمدند، حال آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آن‌ها خبر نداشت تا اینکه فرستاده‌ای نزد او آمد. وشروع کرد به خواند آیه: قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص80

بحارالأنوار، ج60، ص123

1 -2

(جن/ 1)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ یَا مُحَمَّدُ لِقُرَیْشٍ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ وَ قَدْ کَتَبْنَا خَبَرَهُمْ فِی سُورَهًِْ الْأَحْقَاف.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) -‌ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! به قریش بگو: أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص80

القمی، ج2، ص388

1 -3

(جن/ 1)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَابِرِ‌بْنِ‌عَبْدِ‌اللَّهِ قَالَ: لَمَّا قَرَأَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) سُورَهًَْ الرَّحْمَنِ عَلَی النَّاسِ سَکَتُوا فَلَمْ یَقُولُوا شَیْئاً فَقَالَ (علیه السلام) لَلْجِنُ کَانُوا أَحْسَنَ جَوَاباً مِنْکُمْ لَمَّا قَرَأْتُ عَلَیْهِمْ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ قَالُوا لَا بِشَیْءٍ مِنْ آلَائِکَ رَبَّنَا نُکَذِّبُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جابربن‌عبدالله انصاری گوید: وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) سوره‌ی الرّحمن را بر مردم خواند، سکوت کردند و چیزی نگفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «جنّیان بهتر از شما جواب می‌دادند. وقتی [این آیه را] بر آن‌ها خواندم: پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید [شما ای گروه جنّ و انس]؟! . (رحمن/13) گفتند: «پرودگارا! هیچ‌یک از نعمت‌هایت را تکذیب نمی‌کنیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص80

المناقب، ج1، ص47

1 -4

(جن/ 1)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - انْطَلَقَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِی طَائِفَهًٍْ مِنْ أَصْحَابِهِ عَامِدِینَ إِلَی سُوقِ عُکَاظٍ وَ قَدْ حِیلَ بَیْنَ الشَّیَاطِینِ وَ بَیْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ فَرَجَعَتِ الشَّیَاطِینُ إِلَی قَوْمِهِمْ فَقَالُوا مَا لَکُمْ قَدْ حِیلَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ وَ أُرْسِلَتْ عَلَیْنَا الشُّهُبُ قَالُوا مَا ذَاکَ إِلَّا مِنْ شَیْءٍ حَدَثَ فَاضْرِبُوا مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَالْتَقَی الَّذِینَ أَخَذُوا نَحْوَ تِهَامَهًَْ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَصْحَابَهُ وَ هُوَ بِنَخْلَهًَْ عَامِدِینَ إِلَی سُوقِ عُکَاظٍ وَ هُوَ یُصَلِّی بِأَصْحَابِهِ صَلَاهًَْ الْفَجْرِ فَلَمَّا سَمِعُوا الْقُرْآنَ أَنْصَتُوا وَ قَالُوا هَذَا الَّذِی حَالَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ وَ رَجَعُوا إِلَی قَوْمِهِمْ فَقالُواإِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً الْآیَتَیْنِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - پیغمبر (صلی الله علیه و آله) با دسته‌ای از یارانش به‌سوی بازار عکاظ حرکت کردند، درحالی‌که دیوها از خبرگیری از آسمان باز داشته شده بودند. و نزد قوم خود برگشتند و گفتند: «ما را از آسمان باز داشتند و به ما تیر شهاب می‌زنند». گفتند: «سببی دارد که رخ داده است، بروید و ببینید که در شرق و غرب زمین چه خبر است»؟ و آن دسته که به وی تهامه آمده بودند به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و یارانش برخورد کردند که در نخله بودند و قصد داشتند به‌سوی عکاظ بروند و او به همراه اصحاب خود نماز بامداد می‌خواندند، چون آنان قرآن را شنیدند خاموش شدند و گوش دادند و گفتند همین است که ما را از آسمان جدا کرده و برگشتند نزد قوم خود و گفتند: «فَقالُواإِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص82

بحارالأنوار، ج60، ص296/ نورالثقلین

1 -5

(جن/ 1)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - جَابِرٍالْأَنْصَارِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ… أَتَیْت مَسْجِدِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَإِذَا أَنَا بِسَاجِدٍ مِنْ نُورٍ وَ سَحَابٍ مِنْ نُورٍ فَتَلَبَّثْتُ قَلِیلًا إِذْ تَطَامَنَ السَّحَابُ وَ انْشَقَّتْ وَ نَزَلَ مِنْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ فِی کَفِّهِ سَیْفٌ یَقْطُرُ دَماً فَقَامَ إِلَیْهِ السَّاجِدُ فَضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) الَّذِی نَصَرَکَ عَلَی أَعْدَائِکَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لَمْ أَرَکَ بِالْمَدِینَهًِْ أَیَّاماً… فَأَیْنَ کُنْتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ یَا جَابِرُ (رحمة الله علیه) کُنْتُ فِی برحات مُنْذُ ثَلَاثٍ فَقُلْتُ وَ أَیْشٍ صَنَعْتَ فِی برحات فَقَالَ لِی یَا جَابِرُ مَا أَغْفَلَکَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ وَلَایَتِی عُرِضَتْ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَهْلِ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ فِیهَا فَأَبَتْ طَائِفَهًٌْ مِنَ الْجِنِّ وَلَایَتِی فَبَعَثَنِی حَبِیبِی مُحَمَّدٌ بِهَذَا السَّیْفِ فَلَمَّا وَرَدَتِ الْجِنُّ افْتَرَقَتِ الْجِنُّ ثَلَاثَ فِرَقٍ فِرْقَهًًْ طَارَتْ بِالْهَوَاءِ فَاحْتَجَبَتْ مِنِّی وَ فِرْقَهًٌْ آمَنَتْ بِی وَ هِیَ الْفُرْقَهًُْ الَّتِی نُزِّلَ فِیهَا الْآیَهًُْ: مِنْ قُلْ أُوحِیَ وَ فِرْقَهًٌْ جَحَدَتْنِی حَقِّی فَجَادَلْتُهَا بِهَذَا السَّیْفِ سَیْفِ حَبِیبِی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی قَتَلْتُهَا عَنْ آخِرِهَا.

امام علی (علیه السلام) - جابربن‌عبدالله انصاری گوید: به مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدم، ناگهان سجده‌کننده‌ای از نور و ابری از نور دیدم؛ پس اندکی منتظر ماندم که ناگهان ابر پایین آمد و میان آن باز شد و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از آن فرود آمد درحالی‌که در دستش شمشیری بود که از آن خون چکّه می‌کرد؛ پس سجده‌کننده برخاست و به‌سوی او رفت و او را در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید و گفت: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که تو را بر دشمنانت پیروز گردانید». برخاستم و به‌سوی او رفتم و عرض کردم: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام)! چند روزی تو را در مدینه ندیدم… کجا بودی‌ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)»! فرمود: «ای جابر! از سه روز پیش در زمین‌های وسیعی بودم که ساختمان و درختی در آن نیست». عرض کردم: «در زمین‌های وسیعی که ساختمان و درختی در آن نیست، چه می‌کردی»؟ به من فرمود: «ای جابر! چقدر غافل هستی! آیا نمی‌دانی که ولایت من بر اهل آسمان‌ها و هرکه در آن‌ها است و بر اهل زمین‌ها و هرکه در آن‌ها است عرضه شد. و گروهی از جن از ولایت من امتناع کردند؛ پس حبیبم محمّد (صلی الله علیه و آله) مرا با این شمشیر فرستاد. وقتی جن‌ها آمدند به سه گروه تقسیم شدند؛ گروهی پرواز کردند و به هوا رفتند و از من مخفی شدند و گروهی به من ایمان آوردند و آن گروهی است که آیات: قُلْ أُوحِیَ (آیات سوره‌ی جن) درباره‌ی آن‌ها نازل شده است. و گروهی حقّ مرا انکار کردند؛ پس با آن‌ها با این شمشیر، شمشیر حبیبم محمّد (صلی الله علیه و آله) جنگیدم تا اینکه همه‌ی آن‌ها را تا آخرین نفر کشتم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص82

بحارالأنوار، ج39، ص147/ فرات الکوفی، ص509؛ «بتفاوت لفظی»

1 -6

(جن/ 1)

الصّادق (علیه السلام) - عَنِ ابْنِ‌جَبَلٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام)، قَالَ: کُنَّا بِبَابِهِ، فَخَرَجَ عَلَیْنَا قَوْمٌ أَشْبَاهُ الزُّطِّ، عَلَیْهِمْ أُزُرٌ وَ أَکْسِیَهًٌْ، فَسَأَلْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْهُمْ، فَقَالَ: هؤُلَاءِ إِخْوَانُکُمْ مِنَ الْجِن.

امام صادق (علیه السلام) - از ابن‌جبل روایت است که گوید: ما بر در خانه‌ی امام صادق (علیه السلام) بودیم و مردمی مانند هندی‌ها [از خانه‌اش] بیرون آمدند که ازار و رداء در بر داشتند. ما از امام (علیه السلام) درباره‌ی آن‌ها پرسیدیم. فرمود: «این‌ها برادران شما از پریان هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص82

الکافی، ج2، ص314/ نورالثقلین

1 -7

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ قَالَ: أَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) أُرِیدُ الْإِذْنَ عَلَیْهِ فَإِذَا رِحَالُ إِبِلٍ عَلَی الْبَابِ مَصْفُوفَهًٌْ وَ إِذَا الْأَصْوَاتُ قَدِ ارْتَفَعَتْ ثُمَّ خَرَجَ قَوْمٌ مُعْتَمِّینَ بِالْعَمَائِمِ یُشْبِهُونَ الزُّطَّ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَبْطَأَ إِذْنُکَ عَلَیَّ الْیَوْمَ وَ رَأَیْتُ قَوْماً خَرَجُوا عَلَیَّ مُعْتَمِّینَ بِالْعَمَائِمِ

فَأَنْکَرْتُهُمْ فَقَالَ أَ وَ تَدْرِی مَنْ أُولَئِکَ یَا سَعْدُ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ فَقَالَ أُولَئِکَ إِخْوَانُکُمْ مِنَ الْجِنِّ یَأْتُونَّا فَیَسْأَلُونَّا عَنْ حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِینِهِمْ.

امام باقر (علیه السلام) - سعد اسکاف گوید: خدمت امام باقر (علیه السلام) رهسپار شدم و می‌خواستم

اجازه‌ی ورود بگیرم که دیدم جهازهای شتر در خانه صف کشیده و به ردیف است، ناگاه صداهایی برخاست و سپس مردمی عمامه به‌سر شبیه سودانی‌ها بیرون آمدند، من خدمت حضرت (علیه السلام) رسیدم و عرض کردم: «فدایت شوم، امروز به من دیر اجازه فرمودی، و من اشخاصی عمامه به‌سر دیدم بیرون آمدند که آن‌ها را نشناختم». فرمود: «متوجّه نشدی آن‌ها چه کسانی هستند»؟ عرض کردم: «نه»! فرمود: «آن‌ها برادران شما از جنّیان هستند که نزد ما می‌آیند و حلال و حرام و مسائل دینی خود را از ما می‌پرسند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص82

الکافی، ج1، ص395/ نورالثقلین

1 -8

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ قَالَ: أَتَیْتُ بَابَ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) مَعَ أَصْحَابٍ لَنَا لِنَدْخُلَ عَلَیْهِ فَإِذَا ثَمَانِیَهًُْ نَفَرٍ کَأَنَّهُمْ مِنْ أَبٍ وَ أُمٍّ عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ زَرَابِیُّ وَ أَقْبِیَهًٌْ طَاقَ طَاقَ وَ عَمَائِمُ صُفْرٌ دَخَلُوا فَمَا احْتَبَسُوا حَتَّی خَرَجُوا قَالَ لِی یَا أَبَا سَعْدٍ رَأَیْتَهُمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أُولَئِکَ إِخْوَانُکُمْ مِنَ الْجِنِّ أَتَوْنَا یَسْتَفْتُونَنَا فِی حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ کَمَا تَأْتُونَّا وَ تَسْتَفْتُونَنَا فِی حَلَالِکُمْ وَ حَرَامِکُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - سعد اسکاف گفت: با چند نفر از اصحاب در خانه‌ی امام باقر (علیه السلام) رفتیم که خدمت ایشان برسیم. ناگاه هشت نفر را دیدیم که گویا همه از یک پدر و مادر بودند؛ همگی لباس¬های زرابی داشتند، هرکدام یک قبای تنها پوشیده بودند و عمامه‌هایی زرد داشتند. آن‌ها وارد شدند، ولی خیلی زود برگشتند. حضرت به من فرمود: «ای سعد! این‌ها را دیدی»؟ گفتم: «آری فدایت شوم»! فرمود: «این‌ها برادران شما از جنّ بودند. می‌آیند که مسائل حلال و حرام خود را بپرسند، همان‌طورکه شما می‌آیید برای پرسش حلال و حرام».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص84

بصایرالدرجات، ج1، ص97/ نورالثقلین

1 -9

(جن/ 1)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - فَجَاءُوا إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَآمَنُوا بِهِ وَ عَلَّمَهُمُ النَّبِیُ (صلی الله علیه و آله) شَرَائِعَ الْإِسْلَامِ وَ أُنْزِلَ قُلْ أُوحِیَ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ وَ کَانُوا یَفِدُونَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ مَکَانٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - جنّیان نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و به او ایمان آوردند. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آیین اسلام را به آن‌ها آموخت: و قُلْ أُوحِیَ تا آخر سوره نازل شد و در هر زمان و مکانی نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌آمدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص84

المناقب، ج1، ص47

1 -10

(جن/ 1)

الصّادق (علیه السلام) - الْجِنُّ عَلَی ثَلَاثَهًِْ أَجْزَاءٍ فَجُزْءٌ مَعَ الْمَلَائِکَهًِْ وَ جُزْءٌ یَطِیرُونَ فِی الْهَوَاءِ وَ جُزْءٌ کِلَابٌ وَ حَیَّات.

امام صادق (علیه السلام) - پری سه بخش است: بخشی همراه فرشته‌ها، بخشی پرنده در هوا، بخشی سگان و ماران هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص84

الخصال، ج1، ص154/ نورالثقلین

1 -11

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ قَالَ: أَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی بَعْضِ مَا أَتَیْتُهُ فَجَعَلَ یَقُولُ لَا تَعْجَلْ حَتَّی حَمِیَتِ الشَّمْسُ عَلَیَّ وَ جَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ الْأَفْیَاءَ فَمَا لَبِثَ أَنْ خَرَجَ عَلَیَّ قَوْمٌ کَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ عَلَیْهِمُ الْبُتُوتُ قَدِ انْتَهَکَتْهُمُ الْعِبَادَهًُْ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَأَنْسَانِی مَا کُنْتُ فِیهِ مِنْ حُسْنِ هَیْئَهًِْ الْقَوْمِ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَیْهِ قَالَ لِی أَرَانِی قَدْ شَقَقْتُ عَلَیْکَ قُلْتُ أَجَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَنْسَانِی مَا کُنْتُ فِیهِ قَوْمٌ مَرُّوا بِی لَمْ أَرَ قَوْماً أَحْسَنَ هَیْئَهًًْ مِنْهُمْ فِی زِیِّ رَجُلٍ وَاحِدٍ کَأَنَّ أَلْوَانَهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ قَدِ انْتَهَکَتْهُمُ الْعِبَادَهًُْ فَقَالَ یَا سَعْدُ رَأَیْتَهُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أُولَئِکَ إِخْوَانُکَ مِنَ الْجِنِّ قَالَ فَقُلْتُ یَأْتُونَکَ قَالَ نَعَمْ یَأْتُونَّا یَسْأَلُونَّا عَنْ مَعَالِمِ دِینِهِمْ وَ حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ.

امام باقر (علیه السلام) - سعد اسکاف گوید: درباره‌ی بعضی از کارهای خود به منزل امام باقر (علیه السلام) رفتم [هرچه می‌خواستم وارد اتاق شوم] می‌فرمود: «عجله نکن»! تا آنکه آفتاب مرا سوزاند و هرجا سایه می‌رفت می‌رفتم. ناگاه برخلاف انتظار اشخاصی از اتاق خارج شده و به‌سوی من آمدند که مانند ملخ‌های زرد بوده و پوستین در بر کرده بودند. از کثرت عبادت لاغر شده بودند، به خدا که از سیمای زیبای آن‌ها وضع خود (انتظار در هوای گرم) را فراموش کردم». چون خدمتش رسیدم، به من فرمود: «گویا تو را ناراحت کردم»، عرض کردم: «آری، به خدا من وضع خود را فراموش کردم، اشخاصی از کنار من گذشتند که همه یکنواخت و من مردمی خوش قیافه‌تر از آن‌ها ندیده بودم، آن‌ها مانند ملخ‌های زرد بودند و عبادت لاغرشان کرده بود». فرمود: «ای سعد! آن‌ها را دیدی»؟ گفتم! «آری»! فرمود: «ایشان برادران تو از طایفهی جن هستند»، عرض کردم: «خدمت شما می‌آیند»؟ فرمود: «آری می‌آیند و مسائل دینی و حلال و حرام خود را از ما میپرسند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص84

الکافی، ج1، ص394/ نورالثقلین

1 -12

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - إِنَ لَنَا أَتْبَاعاً مِنَ الْجِنِ کَمَا أَنَّ لَنَا أَتْبَاعاً مِنَ الْإِنْسِ فَإِذَا أَرَدْنَا أَمْراً بَعَثْنَاهُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - ما پیروانی از جن داریم چنانکه پیروانی از انس داریم، چون اراده‌ی کاری کنیم، آن‌ها را می‌فرستیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص84

الکافی، ج1، ص395/ نورالثقلین

1 -13

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: أَوْصَانِی أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) بِحَوَائِجَ لَهُ بِالْمَدِینَهًِْ فَخَرَجْتُ فَبَیْنَا أَنَا بَیْنَ فَجِّ الرَّوْحَاءِ عَلَی رَاحِلَتِی إِذَا إِنْسَانٌ یَلْوِی ثَوْبَهُ قَالَ فَمِلْتُ إِلَیْهِ وَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ عَطْشَانُ فَنَاوَلْتُهُ الْإِدَاوَهًَْ فَقَالَ لِی لَا حَاجَهًَْ لِی بِهَا وَ نَاوَلَنِی کِتَاباً طِینُهُ رَطْبٌ قَالَ فَلَمَّا نَظَرْتُ إِلَی الْخَاتَمِ إِذَا خَاتَمُ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ مَتَی عَهْدُکَ بِصَاحِبِ الْکِتَابِ قَالَ السَّاعَهًَْ وَ إِذَا فِی الْکِتَابِ أَشْیَاءُ یَأْمُرُنِی بِهَا ثُمَّ الْتَفَتُّ فَإِذَا لَیْسَ عِنْدِی أَحَدٌ قَالَ ثُمَّ قَدِمَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَلَقِیتُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رَجُلٌ أَتَانِی بِکِتَابِکَ وَ طِینُهُ رَطْبٌ فَقَالَ یَا سَدِیرُ إِنَّ لَنَا خَدَماً مِنَ الْجِنِّ فَإِذَا أَرَدْنَا السُّرْعَهًَْ بَعَثْنَاهُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - سدیر صیرفی گوید: امام باقر (علیه السلام) مرا به حوائجی که در مدینه داشت سفارش فرمود، وقتی خارج شدم و در میان درّه‌ی روحاء بر شتر سوار بودم، ناگاه انسانی دیدم جامه درنوردیده، به‌سویش رفتم، گمان کردم تشنه است، ظرف آب را به او دادم، گفت: «احتیاجی به آن ندارم، و نامه‌ای به من داد که مهرش هنوز‌تر بود، چون نگاه کردم دیدم مهر امام باقر (علیه السلام) است، گفتم: «چه زمانی نزد صاحب این نامه بودی»؟ گفت: «هم اکنون»، و در نامه مطالبی بود که حضرت مرا به آن‌ها دستور داده بود، چون من متوجّه شدم کسی را نزد خود ندیدم (آورندهی نامه غایب شد). سپس امام باقر (علیه السلام) وارد مدینه شد، من ملاقاتش کردم و عرض کردم: «فدایت شوم، مردی نامه‌ی شما را به من داد و مهرش‌تر بود»، فرمود: «ای سدیر ما خدمتگزارانی از طایفهی جن داریم که هرگاه شتاب داریم، آن‌ها را می‌فرستیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص86

الکافی، ج1، ص395/ نورالثقلین

1 -14

(جن/ 1)

الرّضا (علیه السلام) - حَکِیمَهًُْ بِنْتُ مُوسَی (علیه السلام) قَالَتْ رَأَیْتُ الرِّضَا (علیه السلام) وَاقِفاً عَلَی بَابِ بَیْتِ الْحَطَبِ وَ هُوَ یُنَاجِی وَ لَسْتُ أَرَی أَحَداً فَقُلْتُ سَیِّدِی مَنْ تُنَاجِی فَقَالَ هَذَا عَامِرٌ الدَّهْرَانِیُّ أَتَانِی یَسْأَلُنِی وَ یَشْکُو إِلَیَّ فَقُلْتُ سَیِّدِی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ کَلَامَهُ فَقَالَ إِنَّکِ إِنْ سَمِعْتِ حُمِمْتِ سَنَهًًْ فَقُلْتُ سَیِّدِی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ فَقَالَ لِیَ اسْمَعِی فَاسْتَمَعْتُ فَسَمِعْتُ شِبْهَ الصَّفِیرِ وَ رَکِبَتْنِی الْحُمَّی سَنَهًًْ.

امام رضا (علیه السلام) - حکیمه دختر امام کاظم (علیه السلام) گوید: دیدم امام رضا (علیه السلام) بر در انبار هیزم ایستاده و پنهانی سخن می‌گوید و من کسی را نمی‌دیدم، گفتم: «ای آقایم! با که پنهانی سخن می‌گوئی»؟ فرمود: «این عامر الدهرانی است آمده و به من از کسی شکایت دارد». گفتم: «ای آقایم! می‌خواهم سخن او را بشنوم». فرمود: «اگر سخنش را بشنوی یک سال تب می‌کنی»، گفتم: «ای آقایم می‌خواهم بشنوم». فرمود: «بشنو»! گوش دادم صدایی مانند سوت بود و تب بر من غالب شد و یک سال تب کردم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص86

الکافی، ج1، ص395/ نورالثقلین

1 -15

(جن/ 1)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بَیْنَا أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَلَی الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِیَهًِْ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ یَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنْ کُفُّوا فَکَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ یَنْسَابُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَأَشَارَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَیْهِ أَنْ یَقِفَ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ عَمْرُوبْنُ‌عُثْمَانَ خَلِیفَتِکَ عَلَی الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِی مَاتَ وَ أَوْصَانِی أَنْ آتِیَکَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْیَکَ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا تَأْمُرُنِی بِهِ وَ مَا تَرَی فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِیکَ فِی الْجِنِّ فَإِنَّکَ خَلِیفَتِی عَلَیْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِیفَتُهُ عَلَی الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَیَأْتِیکَ عَمْرٌو وَ ذَاکَ الْوَاجِبُ عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ.

امام علی (علیه السلام) - امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر منبر بود که اژدهایی از یکی از درهای مسجد وارد شد، پس مردم قصد کشتن آن را کردند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیام داد که دست نگاه دارید، و آن¬ها دست برداشتند، و اژدها به راه خود ادامه داد تا اینکه به منبر رسید، آن¬گاه سربلند کرده و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) سلام کرد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به وی اشاره فرمود که درنگ کند تا وی از خطبه¬اش فارغ شود. و چون از خطبه فراغت یافت، فرمود: «کیستی»؟ گفت: «من عمروبن‌عثمان خلیفه شما بر جنیّان هستم، پدرم مرده و مرا وصیّت نمود که نزد شما بیایم و نظرتان را جویا شوم. اکنون‌ای امیرالمؤمنین! نزد شما آمده¬ام تا چه دستور فرمایی و چه صلاح می¬دانی»؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به وی فرمود: «تو را به ترس از خدا سفارش می¬کنم و اینکه بازگردی و در میان جنیّان به جای پدرت باشی که جانشین من بر آن¬ها تویی». سپس عمرو با امیرالمؤمنین (علیه السلام) خداحافظی کرده و درحالی‌که جانشین وی بر جنّیان شده بود، بازگشت. عرض کردم: «فدایت شوم، آیا عمرو خدمت شما می¬آید و آمدنش واجب است»؟ فرمود: «آری»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص86

الکافی، ج1، ص396/ نورالثقلین

1 -16

(جن/ 1)

الباقر (علیه السلام) - عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ کُنْتُ أَسْتَأْذِنُ عَلَی أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقِیلَ إِنَّ عِنْدَهُ قَوْمٌ {قَوْماً} أَثْبُتُ قَلِیلًا حَتَّی یَخْرُجُوا فَخَرَجَ قَوْمٌ أَنْکَرْتُهُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْهُمْ ثُمَّ أَذِنَ لِی فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا زَمَانُ بَنِی أُمَیَّهًَْ وَ سَیْفُهُمْ یَقْطُرُ دَماً فَقَالَ لِی یَا أَبَا حَمْزَهًَْ هَؤُلَاءِ وَفْدُ شِیعَتِنَا مِنَ الْجِنِّ جَاءُوا یَسْأَلُونَنَا عَنْ مَعَالِمِ دِینِهِمْ.

امام باقر (علیه السلام) - ثمالی گوید: نزد امام باقر (علیه السلام) رفتم تا طلب اذن نمایم. به من فرمود: «نزد او قومی هستند، کمی صبر کن تا خارج شوند». دیدم گروهی خارج شدند که من آنان را نمی‌شناختم. حضرت اجازه‌ی ورود داد. داخل شدم و گفتم: «اکنون عصر بنی‌امیّه است و از شمشیرهای آنان خون می‌چکد. درحالی‌که نزد شما گروهی ناآشنا را دیدم». حضرت فرمود: «این‌ها گروهی از شیعیان ما از جن می‌باشند و از ما درباره‌ی مسائل دینمان سؤال کردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص86

نورالثقلین

1 -17

(جن/ 1)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌حَمْزَهًَْ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) فِیمَا بَیْنَ مَکَّهًَْ وَ الْمَدِینَهًِْ إِذَا الْتَفَتَ عَنْ یَسَارِهِ فَإِذَا کَلْبٌ أَسْوَدُ فَقَالَ مَا لَکَ قَبَّحَکَ اللَّهُ مَا أَشَدَّ مُسَارَعَتَکَ فَإِذَا هُوَ شَبِیهٌ بِالطَّائِرِ فَقُلْتُ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ هَذَا عتم بَرِیدُ الْجِنِّ مَاتَ هِشَامٌ السَّاعَهًَْ فَهُوَ یَطِیرُ یَنْعَاهُ فِی کُلِّ بَلْدَهًٍْ.

امام صادق (علیه السلام) - ثمالی گفت: بین مکّه و مدینه در خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم. ناگاه امام متوجّه طرف چپ خود شد که سگی سیاه دیده می‌شد. فرمود: «تو را چه شده؟ خدا زشت کند تو را! چقدر عجله کردی»؟ یک مرتبه دیدم شبیه پرنده شد. عرض کردم: «این چیست فدایت شوم»؟ فرمود: «این «عثم» پیک جن است. هشام از دنیا رفت و هم اکنون او پرواز می‌کند و در هر شهر خبر مرگ او را منتشر می¬کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص88

الکافی، ج6، ص553/ نورالثقلین

1 -18

(جن/ 1)

الصّادق (علیه السلام) - یَوْمُ الْأَحَدِ لِلْجِنِ لَیْسَ تَظْهَرُ فِیهِ لِأَحَدٍ غَیْرِنَا.

امام صادق (علیه السلام) - روز یکشنبه نوبت جنّیان است و آن‌ها بر کسی غیر از ما عیان نمی‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص88

بحارالأنوار، ج60، ص67/ نورالثقلین

آیه یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أَحَداً [2]

که به راه راست هدایت می‌کند، پس ما به آن ایمان آورده‌ایم و هرگز کسی را همتای پروردگارمان قرارنمی‌دهیم.

1

(جن/ 2)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَداً عَنْ عَلْقَمَهًَْ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: قُلْتُ لِعَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ: مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ الْجِنِّ؟ فَقَالَ: مَا کَانَ مِنَّا مَعَهُ أَحَدٌ؛ فَقَدْنَاهُ ذَاتَ لَیْلَهًٍْ وَ نَحْنُ بِمَکَّهًَْ فَقُلْنَا: اغْتِیلَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) أَوِ اسْتُطِیرَ. فَانْطَلَقْنَا نَطْلُبُهُ مِنَ الشِّعَابِ فَلَقِینَاهُ مُقْبِلًا مِنْ نَحْوِ حِرَاءَ، فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) أَیْنَ کُنْتَ؟ لَقَدْ أَشْفَقْنَا عَلَیْکَ. وَ قُلْنَا لَهُ: بِتْنَا اللَّیْلَهًَْ بِشَرِّ لَیْلَهًٍْ بَاتَ بِهَا قَوْمٌ حِینَ فَقَدْنَاکَ. فَقَالَ لَنَا: إِنَّهُ أَتَانِی دَاعِی الْجِنِّ فَذَهَبْتُ أَقْرَأُهُمُ الْقُرْآنَ. فَذَهَبَ بِنَا فَأَرَانَا آثَارَهُمْ وَ آثَارَ نِیرَانِهِمْ. فَأَمَّا أَنْ یَکُونَ صَحِبَهُ مِنَّا أَحَدٌ فَلَمْ یَصْحَبْهُ. وَ عَنْ أَبِی رَوْقٍ قَالَ: هُمْ تِسْعَهًُْ نَفَرٍ مِنَ الْجِنِّ. قَالَ أَبُوحَمْزَهًَْ الثُّمَالِیُّ: وَ بَلَغَنَا أَنَّهُمْ مِنْ بَنِی الشَّیْبَانِ وَ هُمْ أَکْثَرُ الْجِنِّ عَدَداً وَ هُمْ عَامَّهًُْ جُنُودِ إِبْلِیسَ. وَ قِیلَ: کَانُوا سَبْعَهًَْ نَفَرٍ مِنْ جِنِّ نَصِیبَیْنَ رَآهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَآمَنُوا بِهِ وَ أَرْسَلَهُمْ إِلَی سَائِرِ الْجِنِّ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - یَهْدِی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أَحَداً؛ علقمةبن‌قیس گفت: «به عبدالله‌بن‌مسعود گفتم: «چه کسی از شما در شب جنّیان با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود»؟ گفت: «کسی از ما با او نبود. ما مکّه بودیم که شبی او را گم کردیم. گفتیم: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با مکر و حیله [مشرکان] کشته شد یا او را با شتاب بردند»؛ پس رفتیم تا او را در دره‌ها [و کوه‌های مکّه] جستجو کنیم ولی با او ملاقات کردیم درحالی‌که از طرف [غار] حرا می‌آمد. عرض کردیم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! کجا بودی؟ نگران شما شدیم». و به او عرض کردیم: «وقتی شما را گم کردیم، آن شب خوابیدیم در بدترین شبی که قومی در آن شب خوابیده باشد». به ما فرمود: «دعوت‌کننده‌ای از طرف جن نزد من آمد و من رفتم تا برای آن‌ها قرآن بخوانم». سپس ما را برد و آثار آن‌ها و آثار آتش آن‌ها را به ما نشان داد و امّا اینکه از ما کسی با او همراه باشد، با او همراهی نکرده است». و [ابی روق] گفت: «آن‌ها نه نفر از جن بودند». ابوحمزه ثمالی گفت: «به ما رسیده است که آن‌ها از [قبیله] بنیالشیبان هستند و آن‌ها بیشترین تعداد را در میان جنّیان دارند و آن‌ها عموم لشکریان ابلیس هستند». و گفته شده است: «هفت‌نفر از جنّیان [قبیله‌ی] «نصیبین» بودند که به او ایمان آوردند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن‌ها را به‌سوی سایر جن‌ها فرستاد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص88

بحارالأنوار، ج18، ص80/ نورالثقلین؛ «و عن أبی روق… سایر الجن» محذوف

آیه وَ أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً [3]

و اینکه والا است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.

1

(جن/ 3)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ: وَ أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا قَالَ: هُوَ شَیْءٌ قَالَتْهُ الْجِنُّ بِجَهَالَهًٍْ فَلَمْ یَرْضَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْهُمْ. وَ مَعْنَی جَدُّ رَبِّنَا أَیْ بَخْتُ رَبِّنَا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ تَعَالَی جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَدًا، می‌گوید: «این همان چیزی است که اجنّه از روی جهل و نادانی گفتند که خداوند آن را از آنان نپذیرفت. منظور از جَدُّ رَبِّنَا، بخت و اقبال پروردگارمان است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص88

بحارالأنوار، ج4، ص183/ القمی، ج2، ص388

2

(جن/ 3)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ عَبْدِ‌اللَّهِ‌بْنِ‌سِنَانٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ الْجِنِّ وَ أَنَّهُ تَعالی: جَدُّ رَبِّنا فَقَالَ شَیْءٌ کَذَّبَهُ الْجِنُّ فَقَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَی کَمَا قَالَ.

امام صادق (علیه السلام) - عبدالله‌بن‌سنان از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که درباره‌ی گفته‌ی جن: أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا، فرمود: «این دروغ جنّیان بود که خدا آن نقل کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص88

بحارالأنوار، ج60، ص98/ القمی، ج2، ص388/ نورالثقلین

3

(جن/ 3)

الباقر (علیه السلام) - رُوِیَ عَنِ الْبَاقِرِ وَ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ لَیْسَ لِلَّهِ تَعَالَی جَدٌّ وَ إِنَّمَا قَالَتْهُ الْجِنُّ بِجَهَالَهًٍْ فَحَکَاهُ سُبْحَانَهُ کَمَا قَالَت.

امام باقر و امام صادق (علی‌ها السلام) - خدای تعالی جدّ [به معنی شانس و بهره] ندارد و جنّیان از روی نادانی آن را گفتند و خداوند سبحان همانگونه که جنّیان گفتند، حکایت کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص90

بحارالأنوار، ج18، ص80/ نورالثقلین

4

(جن/ 3)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: شَیْئَانِ یُفْسِدُ النَّاسُ بِهِمَا صَلَاتَهُمْ قَوْلُ الرَّجُلِ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَی جَدُّکَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُکَ وَ إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ قَالَتْهُ الْجِنُّ بِجَهَالَهًٍْ فَحَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُمْ وَ قَوْلُ الرَّجُلِ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ.

امام باقر (علیه السلام) - میسّر از امام باقر (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «دو چیز است که مردم با آن نماز خویش را باطل می‌کنند: اینکه شخص بگوید: تبارک اسمک (نام تو مقدّس و متعالی باد)، تعالی جَدّک (بخت تو بلند مرتبه باد)، لا إله غیرک (خدایی به جز تو نیست)، که جنّیان از روی جهالت و نادانی این سخنان را بر زبان آوردند و خداوند عزّ‌وجلّ آن را از زبان آنان نقل کرد. نیز اینکه کسی بگوید: السّلامُ علینا و علی عبادِ اللهِ الصّالحین.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص90

تهذیب الأحکام، ج2، ص316/ نورالثقلین/ البرهان

5

(جن/ 3)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ: أَنَّهُ تَعَالَی جَدُّ رَبِّنَا قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه): جَدُّ رَبِّنَا: عَظَمَتُهُ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - أَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبِّنا؛ منظور از: جَدُّ رَبِّنا عظمت اوست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص90

متشابه القرآن، ج1، ص86

آیه وَ أَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَفِیهُنا عَلَی اللهِ شَطَطاً [4]

و اینکه سفیه ما [ابليس] درباره‌ی خداوند سخنان ناروا می‌گفت.

1

(جن/ 4)

الحسین (علیه السلام) - رُوِیَ عَنْ مُوسَی‌بْنِ‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً دَرَجَهًًْ وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ زَادَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) عَلَی الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فَأَعِدَّ لَهُ جَوَاباً فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَاتِ… قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (علیه السلام) سُخِّرَتْ لَهُ الشَّیَاطِینُ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ لَقَدْ أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلَ مِنْ هَذَا إِنَّ الشَّیَاطِینَ سُخِّرَتْ لِسُلَیْمَانَ (علیه السلام) وَ هِیَ مُقِیمَهًٌْ عَلَی کُفْرِهَا وَ قَدْ سُخِّرَتْ لِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) الشَّیَاطِینُ بِالْإِیمَانِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ التِّسْعَهًُْ مِنْ أَشْرَافِهِمْ مِنْ جِنِّ نَصِیبِینَ وَ الْیَمَنِ مِنْ بَنِی‌عَمْرِوبْنِ‌عَامِرٍ مِنَ الْأَحِجَّهًِْ مِنْهُمْ شضاه وَ مضاه وَ الْهَمْلَکَانُ وَ الْمَرْزُبَانُ وَ المازمان وَ نضاه وَ هَاصِبٌ وَ هَاضِبٌ وَ عَمْرٌو وَ هُمُ الَّذِینَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ اسْمُهُ فِیهِمْ وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ وَ هُمُ التِّسْعَهًُْ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ الْجِنُّ وَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِبَطْنِ النَّخْلِ فَاعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً وَ لَقَدْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنْهُمْ فَبَایَعُوهُ عَلَی الصَّوْمِ وَ الصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ نُصْحِ الْمُسْلِمِینَ فَاعْتَذَرُوا بِأَنَّهُمْ قَالُوا عَلَی اللهِ شَطَطاً وَ هَذَا أَفْضَلُ مِمَّا أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ (علیه السلام).

امام حسین (علیه السلام) - مردی یهودی از شام وارد مجلسی شد که اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن حضور داشتند. گفت: «ای امّت محمّد (صلی الله علیه و آله) هیچ مقام و منزلتی را برای پیامبری وانگذاشتید جز اینکه تمام آن‌ها را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) خود ادّعا کردید؛ آیا پاسخ سؤال‌های مرا می‌دهید؟ مردم از او روی برگرداندند». امّا علی (علیه السلام) فرمود: «آری خداوند هیچ درجه‌ای به پیامبر و فضیلتی برای رسولی نداده مگر اینکه تمام آن‌ها را در پیامبر (صلی الله علیه و آله) ما جمع کرده و به آن جناب چند برابر افزون‌تر بخشیده است». یهودی گفت: «من اینک سؤال می‌کنم خود را آماده‌ی جواب کن». فرمود: «بگو»! … یهودی گفت: سلیمان (علیه السلام) شیاطین را مسخّر کرده بود که برایش محراب‌ها و تمثال‌ها می‌ساختند». فرمود: «همین‌طور است به محمّد (صلی الله علیه و آله) بهتر از این بخشیدند؛ شیاطین درحال کفر مسخّر سلیمان (علیه السلام) بودند ولی در نبوّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آن‌ها با ایمان مسخّر ایشان شدند و خدمت او رسیدند، نه نفر از جنّیان که با شخصیّت‌ترین افراد آن‌ها بودند از جنّیان نصیبین و یمن و بنیعمر و بنعامر از دانشمندان آن‌ها به نام شضاهًْ و مضاهًْ و الهملکان و مرزبان و مازمان و نضاهًْ و هاصب و هاضب و عمر و این‌ها همان‌های هستند که در این آیه خداوند می‌فرماید: [به یاد آور] هنگامی‌که گروهی از جنّ را به‌سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند. (احقاف/29) همان نه نفر؛ خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بطن نخل رسیدند. پوزش خواستند که ما نیز مانند آدمیان خیال می‌کردیم کسی را خدا مبعوث نخواهد کرد، هفتادویک هزار از آن‌ها با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت کردند؛ بر نماز و زکات و حج و جهاد و خیرخواهی مسلمانان پوزش خواستند که دربارهی خدا سخنان ناشایست گفته‌اند این بهتر از چیزی است که به سلیمان (علیه السلام) داده‌اند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص90

بحارالأنوار، ج10، ص44/ بحارالأنوار، ج60، ص97؛ «ان یهودیا من یهود… علی (هات» محذوف و «شصاه و مصاه» بدل «شضاه و مضاه» / بحارالأنوار، ج17، ص292؛ «ان یهودیا من یهود… علی (لقدکان کذلک» / نورالثقلین؛ «ان یهودیا من یهود الشام… تماثیل قال له» محذوف و «فأقبل الیه الجن… أعطی سلیمان» محذوف

2

(جن/ 4)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قوله: وَ أَنَّهُ کانَ یَقُولُ سَفِیهُنا عَلَی اللهِ شَطَطاً أَیْ ظُلْماً.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَی اللهِ شَطَطًا؛ شَطَط به معنای ظلم است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

القمی، ج2، ص388

آیه وَ أَنّا ظَنَنّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَی اللهِ کَذِباً [5]

و اینکه ما گمان می‎‎کردیم که انس و جنّ هرگز بر خدا دروغ نمیبندند.

آیه وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً [6]

و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جنّ پناه میبردند، و بر گمراهی و طغیان آنان میافزودند.

1

(جن/ 6)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ زُرَارَهًَْ قَال سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً قَالَ: کَانَ الرَّجُلُ یَنْطَلِقُ إِلَی الْکَاهِنِ الَّذِی یُوحِی إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ فَیَقُولُ قُلْ لِشَیْطَانِکَ فُلَانٍ قَدْ عَاذَ بِکَ.

امام باقر (علیه السلام) - زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی سخن خدای عزّوجلّ: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً پرسیدم. فرمود: «مردی نزد کاهنی که شیطان به او خبر می‌داد می‌رفت و می‌گفت به فلان شیطانت بگو که فلانی به تو پناه آورده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

بحارالأنوار، ج60، ص98/ القمی، ج2، ص389/ نورالثقلین/ البرهان

2

(جن/ 6)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ الْآیَهًَْ قَالَ کَانَ الْجِنُّ یَنْزِلُونَ عَلَی قَوْمٍ مِنَ الْإِنْسِ وَ یُخْبِرُونَهُمُ الْأَخْبَارَ الَّتِی یَسْمَعُونَهَا فِی السَّمَاءِ مِنْ قَبْلِ مَوْلِدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَکَانَ النَّاسُ یَکْهَنُونَ بِمَا خَبَّرَهُمُ الْجِنُّ وَ قَوْلُهُ: فَزادُوهُمْ رَهَقاً أَیْ خُسْرَاناً وَ قَالَ الْبَخْسُ النُّقْصَانُ وَ الرَّهَقُ الْعَذَابُ وَ قَوْلُهُ: کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً أَیْ عَلَی مَذَاهِبَ مُخْتَلِفَهًْ.ٍ

علیّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً؛ جن به قومی از آدمیان وارد می‌شدند و اخباری که از آسمان شنیده بودند پیش از ولادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن‌ها گزارش می‌دادند و مردمی از گزارش جن پیشگویی می‌کردند، و معنی فَزادُوهُمْ رَهَقاً یعنی زیان آن‌ها را بیشتر می‌کردند، بخس کاستی است و رهق شکنجه، و اینکه گفته: کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً یعنی مذاهب مختلفه داشتیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

بحارالأنوار، ج60، ص98

3

(جن/ 6)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إِذَا أَصَابَ أَحَداً مِنْکُمْ وَحْشَهًًْ أَوْ نَزَلَ بِأَرْضٍ مَجَنَّهًٍْ فَلْیَقُلْ أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِی‌ها وَ مِنْ فِتَنِ اللَّیْلِ وَ مِنْ طَوَارِقِ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - چون هراسی به شما دست داد یا در زمین جنّیان وارد شدید، بگویید: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِی‌ها وَ مِنْ فِتَنِ اللَّیْلِ وَ مِنْ طَوَارِقِ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً یَطْرُقُ بِخَیْرٍ. و خدا در این‌باره فرموده است: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

بحارالأنوار، ج60، ص119

4

(جن/ 6)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ قَالَ: کَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَبِیتُ أَحَدُهُمْ بِالْوَادِی فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ فَیَقُولُ أَعُوذُ بِعَزِیزِ هَذَا الْوَادِی فَزادُوهُمْ رَهَقاً.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ابن‌عباس (رحمة الله علیه) درباره‌ی همین آیه: وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ می‌گوید: «در جاهلیّت افرادی از آدمیان چون شب را در یک وادی اطراق می‌کردند، می‌گفتند: «پناه می‌برم بر عزیز این وادی»! که این امر تنها بر دشواری و گمراهی آن‌ها می‌افزود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

بحارالأنوار، ج60، ص121

5

(جن/ 6)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَزادُوهُمْ رَهَقاً أیْ فَزَادَ الجِنُّ وُ الإنسُ اثماً الَی اثمِهِم الَّذِی کَاُنوا عَلَیهِ مِنَ الکُفرِ وَ المَعَاصِی.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَزادُوهُمْ رَهَقاً یعنی جن و انس گناهی بر گناهشان بر معصیت‌ها و کفری که داشتند افزودند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص92

بحرالعرفان، ج16، ص181

آیه وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللهُ أَحَداً [7]

و اینکه آن‌ها گمان کردند همان‌گونه که شما گمان می‌کردید که خداوند هرگز کسی را [به نبوّت] مبعوث نمی‌کند.

آیه وَ أَنّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً [8]

و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و آن را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم.

1

(جن/ 8)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ زَیْدِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ قَالَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کُنْتُ نَائِماً فِی الْحِجْرِ إِذْ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَحَرَّکَنِی تَحْرِیکاً لَطِیفاً ثُمَّ قَالَ لِی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قُمْ وَ ارْکَبْ فَفِدْ إِلَی رَبِّکَ فَأَتَانِی بِدَابَّهًْ فَرَکِبْت فَلَمَّا جُزْتُ الرَّجُلَ وَ انْتَهَیْتُ إِلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ إِذَا أَنَا بِرَجُلٍ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً وَ أَتَمِّ النَّاسِ جِسْماً وَ أَحْسَنِ النَّاسِ بَشَرَهًًْ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بُنَیَّ وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلُ مِثْلَ تَسْلِیمِ الْأَوَّلِ قَالَ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) رُدَّ عَلَیْهِ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَهًُْ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قَالَ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) احْتَفِظْ بِالْوَصِیِّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) الْمُقَرَّبِ مِنْ رَبِّهِ الْأَمِینِ عَلَی حَوْضِکَ صَاحِبِ شَفَاعَهًِْ الْجَنَّهًِْ قَالَ فَنَزَلْتُ عَنْ دَابَّتِی عَمْداً قَالَ فَأَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْمَسْجِدَ فَخَرَقَ بِی الصُّفُوفَ وَ الْمَسْجِدُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ قَالَ فَإِذَا بِنِدَاءٍ مِنْ فَوْقِی تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ فَقَدَّمَنِی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَصَلَّیْتُ بِهِمْ قَالَ ثُمَّ وُضِعَ لَنَا مِنْهُ سُلَّمٌ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا مِنْ لُؤْلُؤٍ فَأَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَرَقِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً قَالَ: فَقَرَعَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) الْبَابَ فَقَالُوا لَهُ مَنْ هَذَا قَالَ أَنَا جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) قَالُوا مَنْ مَعَکَ قَالَ مَعِی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) قَالُوا وَ قَدْ أُرْسِلَ قَالَ نَعَمْ. قَالَ: فَفَتَحُوا لَنَا ثُمَّ قَالُوا مَرْحَباً بِکَ مِنْ أَخٍ وَ مِنْ خَلِیفَهًٍْ فَنِعْمَ الْأَخُ وَ نِعْمَ الْخَلِیفَهًُْ وَ نِعْمَ الْمُخْتَارُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ ثُمَّ وُضِعَ لَنَا مِنْهَا سُلَّمٌ مِنْ یَاقُوتٍ مُوَشَّحٍ بِالزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ. قَالَ: فَصَعِدْنَا إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - در حجر اسماعیل (علیه السلام) خوابیده بودم که جبرئیل نزد من آمد و به آرامی مرا حرکت داد؛ سپس به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! خداوند تو را بخشید! برخیز و سوار شو و به‌سوی پروردگارت بیا»! پس مرکبی برایم آورد. و من سوار شدم و حرکت کردم که ناگهان مردی را ایستاده دیدم که موی سرش بر روی شانه‌هایش افتاده است. وقتی به من نگاه کرد، گفت: «سلام بر تو‌ای اوّل! سلام بر تو‌ای آخر! سلام بر تو‌ای جمع‌کننده‌ی [مردم]»! جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) جواب او را بده»! گفتم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد». وقتی از نزد آن مرد عبور کردم و به بیت المقدّس رسیدم، ناگهان مردی را که دارای نیکوترین چهره، کامل‌ترین بدن و زیباترین پوست در میان مردم بود دیدم. وقتی مرا دید، گفت: «سلام بر تو‌ای فرزندم! سلام بر تو‌ای اوّل» و مثل سلام اوّل سلام کرد. جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله) جواب او را بده»! گفتم: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد». آن مرد به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! مراقب وصیّ [خود] باش سه مرتبه تکرار کرد علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) که به پروردگارش نزدیک است، امانتدار بر حوض تو است، صاحب شفاعت برای بهشت است». با اراده‌ی [خودم] از مرکبم پایین آمدم. جبرئیل دست مرا گرفت و وارد مسجد [الاقصی] کرد و صف‌ها را برایم شکافت درحالی‌که مسجد پر از جمعیّت بود». ناگهان ندایی از بالای سرم آمد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پیش بیا». جبرئیل مرا مقدّم کرد و با آن‌ها نماز خواندم. سپس از آنجا برای ما پلّه‌ای از مروارید به‌سوی آسمان دنیا قرار داده شد و جبرئیل دست مرا گرفت و مرا به آسمان برد فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً. جبرئیل در را کوبید. به او گفتند: «کیست»؟ گفت: «منم جبرئیل». گفتند: «چه کسی همراه توست»؟ گفت: «محمّد (صلی الله علیه و آله) همراه من است». گفتند: «[به رسالت] مبعوث شده است»؟ گفت: «بله». [در آسمان را] برای ما بازکردند. سپس گفتند: «خوش آمدی از نزد برادری و جانشینی که نیکو برادری و نیکو جانشینی است و خاتم پیامبران نیکو برگزیده‌ای است که پیامبری بعد از او نیست». سپس از آنجا برای ما پلّه‌ای از یاقوت که بر روی آن زمّرد سبز آویزان شده بود قرار داده شد. سپس به آسمان دوّم رفتیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص94

بحارالأنوار، ج18، ص390

2

(جن/ 8)

الصّادق (علیه السلام) - مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَهًٍْ أَنْ قَالَ… وَ أَمَّا أَخْبَارُ السَّمَاءِ فَإِنَ الشَّیَاطِینَ کَانَتْ تَقْعُدُ مَقَاعِدَ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ إِذْ ذَاکَ وَ هِیَ لَا تَحْجُبُ وَ لَا تُرْجَمُ بِالنُّجُومِ وَ إِنَّمَا مُنِعَتْ مِنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ لِئَلَّا یَقَعَ فِی الْأَرْضِ سَبَبٌ یُشَاکِلُ الْوَحْیَ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ وَ لُبِسَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ مَا جَاءَهُمْ عَنِ اللَّهِ لِإِثْبَاتِ الْحُجَّهًِْ وَ نَفْیِ الشَّبَهِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ یَسْتَرِقُّ الْکَلِمَهًَْ الْوَاحِدَهًَْ مِنْ خَبَرِ السَّمَاءِ بِمَا یَحْدُثُ مِنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَیَخْتَطِفُهَا ثُمَّ یَهْبِطُ بِهَا إِلَی الْأَرْضِ فَیَقْذِفُهَا إِلَی الْکَاهِنِ فَإِذَا قَدْ زَادَ مِنْ کَلِمَاتٍ عِنْدَهُ فَیَخْتَلِطُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ فَمَا أَصَابَ الْکَاهِنَ مِنْ خَبَرٍ مِمَّا کَانَ یُخْبِرُ بِهِ فَهُوَ مَا أَدَّاهُ إِلَیْهِ شَیْطَانُهُ مِمَّا سَمِعَهُ وَ مَا أَخْطَأَ فِیهِ فَهُوَ مِنْ بَاطِلِ مَا زَادَ فِیهِ فَمُذْ مُنِعَتِ الشَّیَاطِینُ عَنِ اسْتِرَاقِ السَّمْعِ انْقَطَعَتِ الْکِهَانَهًُْ وَ الْیَوْمَ إِنَّمَا تُؤَدِّی الشَّیَاطِینُ إِلَی کَهَّانِهَا أَخْبَاراً لِلنَّاسِ مِمَّا یَتَحَدَّثُونَ بِهِ وَ مَا یُحَدِّثُونَهُ وَ الشَّیَاطِینُ تُؤَدِّی إِلَی الشَّیَاطِینِ مَا یَحْدُثُ فِی الْعَبْدِ مِنَ الْحَوَادِثِ مِنْ سَارِقٍ سَرَقَ وَ قَاتِلٍ قَتَلَ وَ غَائِبٍ غَابَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَهًِْ النَّاسِ أَیْضاً صَدُوقٌ وَ کَذُوبٌ فَقَالَ کَیْفَ صَعِدَتِ الشَّیَاطِینُ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُمْ أَمْثَالُ النَّاسِ فِی الْخِلْقَهًِْ وَ الْکَثَافَهًِْ وَ قَدْ کَانُوا یَبْنُونَ لِسُلَیْمَانَ‌بْنِ‌دَاوُدَ مِنَ الْبِنَاءِ مَا یَعْجِزُ عَنْهُ وُلْدُ آدَمَ قَالَ غَلَّظُوا لِسُلَیْمَانَ کَمَا سُخِّرُوا وَ هُمْ خَلْقٌ رَقِیقٌ غِذَاؤُهُمُ التَّنَسُّمُ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ صُعُودُهُمْ إِلَی السَّمَاءِ لِاسْتِرَاقِ السَّمْعِ وَ لَا یَقْدِرُ الْجِسْمُ الْکَثِیفُ عَلَی الِارْتِقَاءِ إِلَیْهَا إِلَّا بِسُلَّمٍ أَوْ سَبَب.

امام صادق (علیه السلام) - هشام‌بن‌حکم در پرسش‌های زندیق از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که: … امام صادق (علیه السلام) فرمود: … و اما اخبار آسمانی را شیاطین در آن روزگار استراق سمع می‌کردند و پرده‌ای در کار نبود و با ستاره‌ها تیرباران نمی‌شدند، و همانا از استراق سمع بازداشته شدند تا در زمین وسیله‌ای مانند وحی نباشد و بر مردم زمین اشتباهی رخ ندهد، در آنچه از طرف خدا برای اثبات حجت و نفی شبهه می‌آید. و شیطان یک کلمه از اخبار آسمانی، درباره‌ی آنچه خدا در خلقش پدید می‌آورد، را می‌دزدید و آن را می‌گرفت و به زمین فرو می‌آورد و به دل کاهن می‌افکند، و او هم سخنانی به آن می‌افزود و حق را با ناحق در می‌آمیخت، لذا هر پیشگوئی کاهن که درست بود، همان چیزی بود که شیطان شنیده بود و به او رسانده بود، و آنچه خطا بود خودش افزوده بود، و از آن روز که شیاطین از استراق سمع منع شدند، کهانت بر افتاد. و امروزه شیاطین به کاهنان خود از گفتگوهای مردم و از کارهای آنان گزارش می‌دهند، و شیاطین حوادث دور دست را به هم می‌رسانند که کی دزدی کرده و کی کشته و کی نهان شده و مانند مردم راستگو دارند و دروغگو». [زندیق گفت:] «چگونه شیاطین به آسمان بالا می‌رفتند، با اینکه با مردم در خلقت و پیکر همانند بودند و برای سلیمان‌بن‌داود بناها ساختند که بشر از آن درمانده است». فرمود: «پیکر آن‌ها برای سلیمان کلفت و قوی شد همان‌طورکه مسخّر او شدند، حال آنکه آنان آفریده‌ای ظریف هستند و خوراکشان باد است، و دلیلش این است تا بر آسمان بر آیند و گوش گیرند، و پیکر کلفت نتواند بالا رود جز با نردبان یا وسیله».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص94

بحارالأنوار، ج10، ص168/ نورالثقلین

3

(جن/ 8)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - رُوِِیَ أنّ الأسْوَدَ‌بْنَ‌الْحَارِِثِ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَذْکُرُ فِیهِ مَنَاقِبَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ فِیهِ: وَ لَقَدْ رُئِیَتِ الْمَلَائِکَهًُْ لَیْلَهًَْ وُلِدَ تَصْعَدُ وَ تَنْزِلُ وَ تُسَبِّحُ وَ تُقَدِّسُ وَ تَضْطَرِبُ النُّجُومُ وَ تَتَسَاقَطُ عَلَامَهًًْ لِمِیلَادِهِ وَ لَقَدْ هَمَّ إِبْلِیسُ بِالظَّعْنِ فِی السَّمَاءِ لِمَا رَأَی مِنَ الْأَعَاجِیبِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ وَ کَانَ لَهُ مَقْعَدٌ فِی السَّمَاءِ الثَّالِثَهًِْ وَ الشَّیَاطِینُ یَسْتَرِقُونَ السَّمْعَ فَلَمَّا رَأَوُا الْعَجَائِبَ أَرَادُوا أَنْ یَسْتَرِقُوا السَّمْعَ فَإِذَا هُمْ قَدْ حُجِبُوا مِنَ السَّمَاوَاتِ کُلِّهَا، وَ رُمُوا بِالشُّهُبِ جَلَالَهًًْ لِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).

امام علی (علیه السلام) - امیرالمومنین (علیه السلام) درباره‌ی مناقب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «در شب تولّد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار نورانی شد؛ به‌طوریکه جن و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند در جهان پیش آمدی شده است. ملائکه را دیدند که در رفت و آمد و تسبیح و تقدیس خدایند و ستارگان در اضطرابند و به علامت میلاد آن جناب سقوط می‌کنند، ابلیس تصمیم گرفت به‌طرف آسمان برود به واسطه‌ی عجایبی که آن شب مشاهده کرده بود، در آسمان سوّم جایگاهی داشت. و شیاطین گوش می‌دادند در آنجا وقتی این عجایب را مشاهده کردند خواستند گوش بدهند همین که چنین تصمیمی می‌گرفتند به‌واسطه‌ی علامت پیامبری آن جنابحجابی از آسمان‌ها در برابر آن‌ها قرار گرفت و به‌وسیله‌ی شهاب‌ها تیرباران شدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص96

نورالثقلین

4

(جن/ 8)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - کَانَتِ الْجِنُّ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) یَسْتَمِعُونَ مِنَ السَّمَاءِ فَلَمَّا بُعِثَ حُرِسَتْ فَلَمْ یَسْتَطِیعُوا أَنْ یَسْتَمِعُوا فَجَاءُوا إِلَی قَوْمِهِمْ یَقُولُ لِلَّذِینَ لَمْ یَسْتَمِعُوا فَقَالُوا أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ هُمُ الْمَلَائِکَهًُْ وَ شُهُباً وَ هِیَ الْکَوَاکِبُ وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً یَقُولُ: نَجْماً قَدْ أُرْصِدَ لَهُ یُرْمَی بِهِ. قَالَ: فَلَمَّا رُمُوا بِالنُّجُومِ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ أَنَّا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ابن‌عباس (رحمة الله علیه) روایت می‌کند که: «جن پیش از بعثت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) اخبار را از آسمان می‌شنیدند، امّا زمانی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مبعوث شد، دیگر نمی‌توانستند که بشنوند و به دیگر جنّیان که دیگر اخبار را نمی‌شنیدند، گفتند: «و اینکه ما آسمان را جستجو کردیم و آن را پر از محافظان قوی و تیرهای شهاب یافتیم». از جمله فرشتگان و شهاب‌ها که همان ستاره‌هایند، و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمان‌ها می‌نشستیم؛ امّا اکنون هرکس بخواهد استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود می‌یابد. می‌گوید: ستاره‌ای را در کمین خود می‌یابد که با آن تیر خورد، خداوند می‌فرماید: چون با شهاب‌ها مورد هدف قرار گرفتند به قوم خود گفتند: وَ أَنَّا لا نَدْری أَ شَرٌّ أُریدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص96

بحارالأنوار، ج60، ص122

آیه وَ أَنّا کُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً [9]

و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمان‌ها می‌نشستیم؛ امّا اکنون هرکس بخواهد استراق سمع کند، شهابی را در کمین خود می‌یابد.

1

(جن/ 9)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ عَنْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ قَال عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ لَیْلَهًٍْ إِذْ رُمِیَ بِنَجْمٍ فَاسْتَنَارَ فَقَالَ لِلْقَوْمِ مَا کُنْتُمْ تَقُولُونَ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ إِذَا رَأَیْتُمْ مِثْلَ هَذَا قَالُوا: کُنَّا نَقُولُ مَاتَ عَظِیمٌ وَ وُلِدَ عَظِیمٌ. قَالَ: فَإِنَّهُ لَا یُرْمَی بِهِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لِحَیَاهًِْ أَحَدٍ وَ لَکِنْ رَبُّنَا إِذَا قَضَی أَمْراً سَبَّحَ حَمَلَهًُْ الْعَرْشِ وَ قَالُوا قَضَی رَبُّنَا بِکَذَا فَیَسْمَعُ ذَلِکَ أَهْلُ السَّمَاءِ الَّتِی تَلِیهِمْ فَیَقُولُونَ ذَلِکَ حَتَّی یَبْلُغَ ذَلِکَ أَهْلَ السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَیَسْتَرِقُ الشَّیَاطِینُ السَّمْعَ فَرُبَّمَا اعْتَلَقُوا شَیْئاً فَأَتَوْا بِهِ الْکَهَنَهًَْ فَیَزِیدُونَ وَ یَنْقُصُونَ فَتُخْطِئُ الْکَهَنَهًُْ وَ تُصِیبُ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مَنَعَ السَّمَاءَ بِهَذِهِ النُّجُومِ فَانْقَطَعَتِ الْکِهَانَهًُْ فَلَا

کِهَانَهًَْ وَ تَلَا جَعْفَرُبْنُ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ وَ قَوْلُهُ: وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - امام صادق (علیه السلام) از امام علی (علیه السلام) روایت می‌کند که می‌فرماید: یک شب به همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم که ستاره‌ای پرتاب شد و نهان گردید، و آن حضرت به مردم فرمود: «شما در زمان جاهلیّت که مانند آن را می‌دیدید چه می‌گفتید»؟ گفتند: «می‌گفتیم بزرگی مرده و بزرگی زاده شده است». فرمود: «آن برای مرگ کسی یا زندگی کسی پرتاب نشود، امّا چون پروردگار ما کاری را فرمان دهد و مقدّر سازد، حاملان عرش تسبیح گویند و آن را بگویند و اهل آسمان نیز که در کنار آن‌ها قرار دارند آن را می‌شنوند و تکرار می‌کنند تا اینکه به اهل آسمان دنیا برسد. دیوان به گوش می‌ایستند تا شاید چیزی از آن را دریابند و به کاهنان رسانند و در آن بیش و کم کنند و کاهنان بسا خطا کنند و بسا درست گویند. سپس خداوند با این اختران آسمان را ورود آنان منع کرد و کهانت برداشته شد و دیگر پیشگوئی نیست. سپس امام صادق (علیه السلام) این آیه را خواند: مگر آن کس که استراق سمع کند [و دزدانه گوش فرا دهد] که «شهاب مبین» او را تعقیب می‌کند [و می‌راند]. (حجر/18) و فرمود: این است فرموده‌ی خدا: وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص96

بحارالأنوار، ج60، ص280/ بحارالأنوار، ج56، ص388؛ «بتفاوت» / دعایم الإسلام، ج2، ص142/ مستدرک الوسایل، ج13، ص110

2

(جن/ 9)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - وَ أَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَی نِقَابِهَا.

امام علی (علیه السلام) - دیده‌بانی از اختران سوزان بر سوراخ‌های آن‌ها گماشت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص98

نهج البلاغه، ص128/ نورالثقلین

آیه وَ أَنّا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً [10]

و اینکه [با اين اوضاع] ما نمی‌دانیم آیا اراده شرّی درباره‌ی اهل زمین شده یا پروردگارشان خواسته است آنان را هدایت کند؟!

1

(جن/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنِ الْحَسَنِ‌بْنِ‌زِیَادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ فِی قَوْلِهِ: وَ أَنَّا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً فَقَالَ: لَا بَلْ وَ اللَّهِ شَرٌّ أُرِیدَ بِهِمْ حِینَ بَایَعُوا مُعَاوِیَهًَْ وَ تَرَکُوا الْحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِیٍّ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) - حسن‌بن‌زیاد گوید: امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی این کلام خداوند: وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا؛ میفرمود: پس گفت: «خیر، بلکه به خدا سوگند! شرّی است که آنگاه که با معاویه بیعت کردند و حسن‌بن‌علی (علیه السلام) را رها کردند برای آنان خواسته می¬شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص98

بحارالأنوار، ج33، ص162/ القمی، ج2، ص391/ البرهان

2

(جن/ 10)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - لَمْ یَکُنِ السَّمَاءُ الدُّنْیَا تُحْرَسُ فِی الْفَتْرَهًِْ بَیْنَ عِیسَی (علیه السلام) وَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کَانُوا یَقْعُدُونَ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) حُرِسَتِ السَّمَاءُ الدُّنْیَا حَرَساً شَدِیداً وَ رُجِمَتِ الشَّیَاطِینُ فَأَنْکَرُوا ذَلِکَ فَقَالُوا لا نَدْرِی أَ شَرٌّ أُرِیدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً فَقَالَ إِبْلِیسُ لَقَدْ حَدَثَ فِی الْأَرْضِ حَدَثٌ فَاجْتَمَعَتْ إِلَیْهِ الْجِنُّ فَقَالَ تَفَرَّقُوا فِی الْأَرْضِ فَأَخْبِرُونِی مَا هَذَا الْحَدَثُ الَّذِی حَدَثَ فِی السَّمَاءِ وَ کَانَ أَوَّلَ بَعْثٍ بُعِثَ رَکْبٌ مِنْ أَهْلِ نَصِیبِینَ وَ هُمْ أَشْرَافُ الْجِنِّ وَ سَادَتُهُمْ فَبَعَثَهُمْ إِلَی تِهَامَهًَْ فَانْدَفَعُوا حَتَّی تَلَقَّوُا الْوَادِیَ وَادِیَ نَخْلَهًَْ فَوَجَدُوا نَبِیَّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یُصَلِّی صَلَاهًَْ الْغَدَاهًِْ بِبَطْنِ نَخْلَهًَْ فَاسْتَمَعُوا فَلَمَّا سَمِعُوهُ یَتْلُو الْقُرْآنَ قالُوا أَنْصِتُوا وَ لَمْ یَکُنْ نَبِیُّ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَعْلَمُ أَنَّهُمُ اسْتَمَعُوا لَهُ وَ هُوَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فَلَمَّا قُضِیَ یَقُولُ فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاهًِْ وَلَّوْا إِلی قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ یَقُولُ مُؤْمِنِینَ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - آسمان دنیا در فاصله‌ی زمانی میان عیسی (علیه السلام) و محمّد (صلی الله علیه و آله) پاسبانی نداشت و در آنجا شیاطین برای شنیدن وحی موضع می‌گرفتند، چون خداوند محمّد (صلی الله علیه و آله) را برانگیخت، نگهبانانی به شدّت از آسمان دنیا حراست می‌کردند و شیاطین را به تیر می‌زدند. آنان این مسئله را بی‌سابقه شمردند و گفتند: وَ أَنَّا لا نَدْری أَ شَرٌّ أُریدَ بِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً؛ ابلیس گفت: «در زمین حادثه‌ای رخ داده». و پریان گرد او جمع شدند، گفت: «در زمین پراکنده شوید و به من گزارش دهید که این حادثه چیست که در آسمان رخ داده است». دسته‌ی نخست کاروانی بودند از اهل نصیبین که اشراف و سروران پریان بودند. شیطان آنان را به تهامه فرستاد، رفتند تا به وادی نخله رسیدند و دیدند که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در بطن نخله نماز صبح می‌خواند، پس به او گوش فرا دادند. چون خواندن قرآن را شنیدند، گفتند: «خاموش باشید»، پیغمبر (صلی الله علیه و آله) زمانی‌که قرآن می‌خواند، نمی‌دانست که آنان به او گوش می‌دهند، چون پیامبر از نماز فارغ شد، به‌سوی قوم خود برگشتند و آنان را بیم دادند و خود مؤمن شدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص98

بحارالأنوار، ج60، ص122

آیه وَ أَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ وَ مِنّا دُونَ ذالِکَ کُنّا طَرائِقَ قِدَداً [11]

و اینکه در میان ما، افرادی صالح و افرادی غیرصالحند؛ و ما گروه‌های متفاوتی هستیم.

1

(جن/ 11)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ زُرَارَهًَْ قَال سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً قَالَ أَیْ عَلَی مَذَاهِبَ مُخْتَلِفَهًٍْ.

امام باقر (علیه السلام) - زراره گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی سخن خداوند متعال: کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا؛ پرسیدم. فرمود: «یعنی اینکه بر مذهب‌های مختلفی بودیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

بحارالأنوار، ج60، ص98/ القمی، ج2، ص389/ البرهان

2

(جن/ 11)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ هُمُ الَّذِینَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ الْمُخْلِصُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ أَیْ دُونَ الصَّالِحِینَ فِی الرُّتْبَهًِْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - أَنّا مِنَّا الصّالِحُونَ و آن‌ها کسانی هستند که با اخلاص، عمل صالح انجام داده‌اند. وَ مِنّا دُونَ ذالِکَ یعنی در رتبه و مقام پایین‌تر از صالحان هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

بحرالعرفان، ج16، ص188

3

(جن/ 11)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً أَیْ فِرَقاً شَتَّی عَلَی مَذَاهِبَ مُخْتَلِفَهًٍْ وَ أَهْوَاءَ مُتَفَرِّقَهًٍْ مِنْ مُسْلِمٍ وَ کَافِرٍ وَ صَالِحٍ وَ دُونَ الصَّالِحِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - کُنّا طَرائِقَ قِدَداً یعنی گروه‌های مختلفی با عقیده‌های مختلف و تمایلات گوناگون هستیم؛ [مانند] مسلمان، کافر، صالح و غیر صالح.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

بحرالعرفان، ج16، ص188

آیه وَ أَنّا ظَنَنّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللهَ فِی الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً [12]

و اینکه ما یقین داریم هرگز نمی‌توانیم بر اراده‌ی خداوند در زمین غالب شویم و نمی‌توانیم از [پنجه‌ی قدرت] او بگریزیم.

آیه وَ أَنّا لَمّا سَمِعْنَا الْهُدی آمَنّا بِهِ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً [13]

و اینکه ما هنگامی‌که هدایت [قرآن] را شنیدیم به آن ایمان آوردیم؛ و هرکس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان [در پاداش] می‌ترسد و نه از ستم [در مجازات].

1

(جن/ 13)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ‌الْمَاضِی (علیه السلام) قَال… قَوْلُهُ: لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدی آمَنَّا بِهِ قَالَ الْهُدَی الْوَلَایَهًُْ آمَنَّا بِمَوْلَانَا فَمَنْ آمَنَ بِوَلَایَهًِْ مَوْلَاهُ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً قُلْتُ تَنْزِیلٌ قَالَ: لَا تَأْوِیلٌ.

امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبن‌فضیل گوید: از امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی آیه: … لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدی آمَنَّا بِهِ پرسیدم. فرمود: «هدایت در آیه‌ی ولایت است، یعنی به مولایمان ایمان آوردیم. هرکس به مولای خود ایمان آورد، فَلَا یَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا». گفتم: «این طور نازل شده است»؟ فرمود: «نه این تأویل آیه است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336/ بحارالأنوار، ج35، ص397؛ «قلت تنزیل قال لاتأویل» محذوف و «أبو الورد عن ابن جعفر و شاقوا… طریقهم مثله» زیادهًْ/ بحارالأنوار، ج64، ص58/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص705/ الصراط المستقیم، ج2، ص74؛ «آمنا بمولانا… لاتأویل» محذوف/ المناقب، ج3، ص83؛ «قلت تنزیل قال لاتأویل» محذوف/ نورالثقلین

2

(جن/ 13)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً الْبَخْسُ النُّقْصَانُ وَ الرَّهَقُ الْعَذَاب.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً؛ کاستی بخس است و رهق عذاب».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

بحارالأنوار، ج64، ص57/ القمی، ج2، ص389/ نورالثقلین

3

(جن/ 13)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - مَعْنَاهُ فَلَا یَخَافُ نَقْصاً فِی حَسَنَاتِهِ وَ لَا زِیَادَهًًْ فِی سَیِّئَاتِهِ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - معنای آیه این است که نگران کم‌شدن نیکی‌هایش و زیادشدن بدی‌هایش نیست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

بحرالعرفان، ج16، ص187

آیه وَ أَنّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً [14]

واینکه گروهی از ما مسلمان و گروهی ستمکارند؛ هرکس اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است.

1

(جن/ 14)

الباقر (علیه السلام) - فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً الَّذِینَ أَقَرُّوا بِوَلَایَتِنَا فَأُولَئِکَ تَحَرَّوُا رُشْدا.

امام باقر (علیه السلام) - فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا آن‌هایی هستند که به ولایت ما اعتراف کردند و آن‌ها راه راست را برگزیده‌اند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

القمی، ج2، ص389/ فرات الکوفی، ج511/ نورالثقلین؛ «اما القاسطون فکانوا… الطریقهًْ الولایهًْ لعلی» زیادهًْ/ البرهان؛ «اما القاسطون فکانوا… الطریقهًْ الولایهًْ لعلی» زیادهًْ

2

(جن/ 14)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَولُهُ: فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً أَیْ طَلَبُوا الْحَق.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَأُوْلَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا، یعنی اینکه حق را طلب کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص100

القمی، ج2، ص390

آیه وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً [15]

و امّا ستمکاران آتشگیره و هیزم دوزخند.

1

(جن/ 15)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - الْقَاسِطُ الْحَائِدُ عَنِ الطَّرِیق.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - الْقَاسِطُ کسی است که از راه منحرف شده باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص102

القمی، ج2، ص390

2

(جن/ 15)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ: وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً مُعَاوِیَهًُْ وَ أَصْحَابُهُ عَلَیْهِمْ لَعَائِنُ اللَّهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا، منظور، معاویه و یارانش هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص102

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389

آیه وَ أَ لَّوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً [16]

و اینکه اگر آن‌ها (جنّ و انس) در راه [ايمان] استقامت ورزند، با آب فراوان [باران] سیرابشان می‌کنیم.

1

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ یُونُسَ‌بْنِ‌یَعْقُوبَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً. قَالَ: یَعْنِی لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَی وَلَایَهًِْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهِ (علیه السلام) وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِی أَمْرِهِمْ وَ نَهْیِهِمْ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً یَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِیمَانَ وَ الطَّرِیقَهًُْ هِیَ الْإِیمَانُ بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ الْأَوْصِیَاءِ.

امام باقر (علیه السلام) - یونس‌بن‌یعقوب از کسی که آن را از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند، گوید: امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی قول خداوند متعال: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً، فرمود: «یعنی اگر بر ولایت امیرمؤمنان علیّبن‌ابی‌طالب (علیه السلام) و اوصیای (علیهم السلام) از فرزندان او استوار شوند و اطاعت آن‌ها را در امر و نهیشان بپذیرند، با آب فراوان [باران] سیرابشان می‌کنیم. یعنی ایمان را در دلشان جایگزین می‌کنیم. و منظور از طریقه، همان ایمان به ولایت علی (علیه السلام) و جانشینان اوست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص102

الکافی، ج1، ص220/ نورالثقلین

2

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً قُلْتُ: مَتَی تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهًُْ {بِ} أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهًِْ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهًِْ فَقَالَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ.

امام باقر (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی آیه: کسانی که گفتند: «پروردگار ما الله است»، سپس استقامت کردند. (فصّلت/30) پرسیدم. فرمود: «به خدا قسم! آیه همان راهی را می‌گوید که شما می‌پیمایید و این هم اشاره به همان است: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً. [اگر آن‌ها در راه ائمه (علیهم السلام) استقامت به خرج دهند از آب خوشگوار به آن‌ها می‌آشامانیم]. پرسیدم: «آقا! ملائکه چه وقت بر آن‌ها نازل می‌شوند و می‌گویند: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! (فصّلت/30)». فرمود: «هنگام مرگ و روز قیامت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص102

بحارالأنوار، ج24، ص26/ بحارالأنوار، ج2، ص151؛ «بتفاوت» / تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص524/ بحارالأنوار، ج24، ص29؛ «بتفاوت» / نورالثقلین؛ «قلت متی تتنزل… یوم القیامهًْ» محذوف

3

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ هَذِهِ الْآیَهًُْ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً یَعْنِی مَنْ جَرَی فِیهِ شَیْءٌ مِنْ شِرْکِ الشَّیْطَانِ عَلَی الطَّرِیقَهًِْ یَعْنِی عَلَی الْوَلَایَهًِْ فِی الْأَصْلِ عِنْدَ الْأَظِلَّهًِْ حِینَ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی‌آدَمَ (علیه السلام) لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً یَعْنِی لَکِنَّا وَضَعْنَا أَظِلَّتَهُمْ فِی الْمَاءِ الْفُرَاتِ الْعَذْبِ.

امام باقر (علیه السلام) - جابر (رحمة الله علیه) گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که درباره‌ی این آیه: وَ أَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا، فرمود: «یعنی آن¬هایی که در زمانی‌که خداوند در ابتدا[ی خلقت]، و در هنگامه‌ی سایه¬ها، از بنی¬آدم میثاق می¬گرفت، چیزی از شرک شیطان در طریقت، یعنی در ولایت، در درونشان وجود داشت، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛ یعنی ولی ما سایه¬های آنان را در آب صاف و گوارا انداختیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص102

بحارالأنوار، ج5، ص234/ فرات الکوفی، ص509/ القمی، ج2، ص391/ البرهان/ نورالثقلین

4

(جن/ 16)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ سَمَاعَهًَْ قَال سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً یَعْنِی اسْتَقَامُوا عَلَی الْوَلَایَهًِْ فِی الْأَصْلِ عِنْدَ الْأَظِلَّهًِْ حِینَ أَخَذَ اللَّهُ الْمِیثَاقَ عَلَی ذُرِّیَّهًِْ آدَمَ (علیه السلام) لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً یَعْنِی لَأَسْقَیْنَاهُمْ مِنَ الْمَاءِ الْفُرَاتِ الْعَذْبِ.

امام صادق (علیه السلام) - سماعه گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که درباره‌ی این سخن خداوند عزّوجلّ: وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا* لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ، می‌فرماید: «یعنی در روز اَلَست، هنگامی‌که فرزندان آدم (علیه السلام) در عالم اشباح بودند و خداوند از آنان عهد و میثاق گرفت، اگر آن‌ها نسبت به ولایت ثابت قدم می¬ماندند، لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا یعنی اینکه حتماً از آب صاف و خوشگوار به آن‌ها می‌نوشاندیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج24، ص28/ تأویل الآیات الظاهرهًْ و البرهان، ص703

5

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - دَخَلَتْ حَبَابَهًُْ الْوَالِبِیَّهًُْ عَلَی أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقَالَتْ أَخْبِرْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) أَیَّ شَیْءٍ کُنْتُمْ فِی الْأَظِلَّهًِْ فَقَالَ (علیه السلام) کُنَّا نُوراً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ قَبْلَ خَلْقِ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَ الْخَلْقَ سَبَّحْنَا فَسَبَّحُوا وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ کَبَّرْنَا فَکَبَّرُوا وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً الطَّرِیقَهًُْ حُبُّ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ الْمَاءُ الْغَدَقُ الْمَاءُ الْفُرَاتُ وَ هُوَ وَلَایَهًُْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام).

امام باقر (علیه السلام) - حَبَابه والبیّه خدمت امام باقر (علیه السلام) رسید و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! برایم بگویید شما در اظله چه چیزی بوده¬اید»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «پیش از آفرینش موجودات، ما به صورت نوری در پیشگاه پروردگار بودیم؛ وقتی خداوند خلق را آفرید، ما تسبیح کردیم و خلق هم تسبیح کردند، ما تهلیل کردیم و آن¬ها تهلیل کردند، ما تکبیر گفتیم و آن¬ها نیز تکبیر گفتند. و این معنای سخن خداوند متعال است که می‌فرماید: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛ که منظور از الطَّرِیقَةِ محبّت علی (علیه السلام) است و منظور از ماءً غَدَقاً آب فرات (صاف و خوشگوار) است که همان ولایت آل محمّد (علیهم السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج25، ص24

6

(جن/ 16)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً یَعْنِی لَأَمْدَدْنَاهُمْ عِلْماً کَیْ یَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام).

امام صادق (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی این آیه: وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا پرسیدم. فرمود: «یعنی اینکه حتماً علم و دانشی در وجود آن‌ها قرار می‌دادیم که بتوانند از علم ائمّه (علیهم السلام) بهره گیرند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج24، ص28/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص703/ البرهان

7

(جن/ 16)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ بُرَیْدٍ‌الْعِجْلِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ قَالَ: یَعْنِی عَلَی الْوَلَایَهًِْ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً. قَالَ: لَأَذَقْنَاهُمْ عِلْماً کَثِیراً یَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام) قُلْتُ قَوْلُهُ: لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ قَالَ إِنَّمَا هَؤُلَاءِ یَفْتِنُهُمْ فِیهِ یَعْنِی الْمُنَافِقِینَ.

امام صادق (علیه السلام) - برید عجلی گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ پرسیدم. فرمود: «یعنی ولایت؛ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً؛ یعنی به آن‌ها علم زیادی که از ائمّه (علیهم السلام) می‌آموزند، می‌چشانیم». عرض کردم: «پس معنی این [مطلب]: لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ چیست»؟ فرمود: «یعنی تا منافقین را در این مورد بیازمابیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج24، ص29/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص703/ البرهان

8

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ قَالَ: قَالَ اللَّهُ لَجَعَلْنَا أَظِلَّتَهُمْ فِی الْمَاءِ الْعَذْبِ لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ فِتْنَتُهُمْ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ مَا فَتَنُوا فِیهِ وَ کَفَرُوا إِلَّا بِمَا نُزِّلَ فِی وَلَایَتِهِ.

امام باقر (علیه السلام) - جابر (رحمة الله علیه) از امام باقر (علیه السلام) دربارهی آیه: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ، نقل می‌کند که فرمود: «خداوند می¬فرماید: اشباح آن‌ها را درون آب پاک و نیکو می‌گذاریم تا آن‌ها را درباره‌ی علی (علیه السلام) بیازماییم». و در این آزمایش منافقین به آنچه خدا درباره‌ی ولایت علی (علیه السلام) دستور داد، کفر ورزیدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج24، ص29/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص704؛ «و ما فتنوا… فی ولایته» محذوف/ مسایل علی بن جعفر (ص330/ البرهان؛ «و ما فتنوا… فی ولایته» محذوف

9

(جن/ 16)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً الطَّرِیقَهًُْ الْوَلَایَهًُْ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ قَتْلَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً إِنَّ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْ غَیْرِهِمْ إِمَاماً وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُاللهِ یَدْعُوهُ یَعْنِی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) یَدْعُوهُمْ إِلَی الْوَلَایَهًِْ کادُوا قُرَیْشٌ یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً یَتَعَاوَوْنَ عَلَیْهِ قَالَ: قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی قُلْ إِنَّمَا أَمَرَ رَبِّی فَ لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً إِنْ تَوَلَّیْتُمْ عَنْ وَلَایَتِهِ قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ إِنْ کَتَمْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً یَعْنِی مَأْوًی إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللهِ أُبَلِّغُکُمْ مَا أَمَرَنِیَ اللَّهُ بِهِ مِنْ وَلَایَهًِْ عَلِیِّبْنِأَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ مَنْ یَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِی‌ها أَبَداً.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَن لَّوِاسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا. الطَّرِیقَةِ؛ ولایت علی (علیه السلام) است. لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ، قتل امام حسین (علیه السلام) است. وَ مَن یُعْرِضْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَابًا صَعَدًا* وَ أَنَّ الْمسَاجِدَ لِلهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدًا (جن/17)، بدین معنی است که امام از آل محمّد (صلی الله علیه و آله) است، پس از غیر آن¬ها امام بر نگزینید. وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ (جن/19) منظور، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که آن‌ها را برای ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرا می‌خواند. کَادُوا؛ منظور قریش است. یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدًا؛ علیهِ او به یکدیگر کمک می¬کنند. گوید: قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی (جن/20) یعنی، بگو: «این فرمان خداست که من مالک برای شما نیستم! برای شما اختیار زیان و هدایتی ندارم اگر از ولایت او (علی (علیه السلام) ) روی برگردانید. قُلْ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ (جن/22) اگر آنچه به آن امر شده¬ام را پنهان سازم. وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا (جن/22) منظور از ملتحداً، پناهگاه است. إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللهِ (جن/23) یعنی اینکه ولایت علیّبنابی‌طالب (علیه السلام) را که به آن امر شده¬ام، به شما ابلاغ کنم. هرکس نافرمانی خدا و رسولش را درباره‌ی ولایت علی (علیه السلام) کند. آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن می‌مانند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص104

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389؛ «بتفاوت الفظی» / فرات الکوفی، ص511؛ «الولایهًْ لعلی (» محذوف و «لااشرک به احد اقل انی» و «ان اراد الله… و لا رشدا» زیادهًْ و «ان تولیتم عن ولایته» محذوف

10

(جن/ 16)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: مَعْنَاهُ لَأَفَدْنَاهُمْ عِلْماً کَثِیرا یتعلمونه من الائمهًْ (علیهم السلام).

امام صادق (علیه السلام) - برید عجلی از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند، فرمود: «علم فراوانی در وجود آن‌ها قرارمی‌دادیم که آن را از امامان (علیهم السلام) بیاموزند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

نورالثقلین/ البرهان؛ «لاذقناهم» بدل «لافدناهم»

11

(جن/ 16)

الصّادق (علیه السلام) - لَوِ اسْتَقَامُوا عَلی وَلَایَهًِْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِین عَلِیِّبْنِأَبِی‌طَالِب (علیه السلام) مَا ضَلُّوا أَبَدا.

امام صادق (علیه السلام) - اگر آن‌ها (جنّ و انس) بر ولایت امیرالمؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السلام) استقامت ورزند، هرگز گمراه نمی‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

فرات الکوفی، ص512

12

(جن/ 16)

الباقر (علیه السلام) - الطَّرِیقَهًُْ هِیَ وَلَایَهًُْ عَلِیِ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ الْأَوْصِیَاء (علیهم السلام).

امام باقر (علیه السلام) - طریقت، همان ولایت علیّ‎ّبن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

الصراط المستقیم، ج1، ص289

آیه لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً [17]

تا آن‌ها را با این نعمت فراوان بیازماییم؛ و هرکس از یاد پروردگارش روی گرداند، او را به عذاب فزاینده‌ای گرفتار می‌سازد!

1

(جن/ 17)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ قَتْلَ الْحُسَیْنِ (علیه السلام).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ، قتل امام حسین (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389/ فرات الکوفی، ص511/ نورالثقلین

2

(جن/ 17)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ قَالَ ذِکْرُ رَبِّهِ وَلَایَهًُْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام).

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ؛ ذکر پروردگار، همان ولایت علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

بحارالأنوار، ج35، ص395/ بحارالأنوار، ج36ص: ص90/ القمی، ج2، ص390/ البرهان

3

(جن/ 17)

الباقر (علیه السلام) - مَنْ أَعْرَضَ عَنْ عَلِیٍّ یَسْلُکْهُ الْعَذَابَ الصَّعَدَ وَ هُوَ أَشَدُّ الْعَذَابِ.

امام باقر (علیه السلام) - هرکس از علی (علیه السلام) روی گرداند، او را به عذابی صعد می‌کشاند و عذاب صعد، شدیدترین عذاب است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

بحارالأنوار، ج35، ص395/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص704/ البرهان

4

(جن/ 17)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ذِکْرِ رَبِّهِ وَلَایَهًُْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام).

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ذِکْرِ رَبِّهِ همان ولایت علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

فرات الکوفی، ص512/ شواهدالتنزیل، ج2، ص386

آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً [18]

و اینکه مساجد از آنِ خداست، پس هیچ‌کس را با خدا نخوانید.

1

(جن/ 18)

الکاظم (علیه السلام) - وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً قَالَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ (علیهم السلام).

امام کاظم (علیه السلام) - وَأَنَّ المَسَاجِدَ لِلهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدًا، آن‌ها اوصیاء (علیهم السلام) هستند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص106

بحارالأنوار، ج23، ص330/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص705/ المناقب، ج4، ص378/ نورالثقلین/ البرهان/ الکافی، ج1، ص425

2

(جن/ 18)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ عِیسَی‌بْنِ‌دَاوُدَ النَّجَّارِ عَنْ مُوسَی‌ْعنِ‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً قَالَ سَمِعْتُ أَبِی‌جَعْفَرَبْنَ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) یَقُولُ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ وَ الْأَئِمَّهًُْ (علیهم السلام) مِنَّا وَاحِداً فَوَاحِداً فَلَا تَدْعُوا إِلَی غَیْرِهِمْ فَتَکُونُوا کَمَنْ دَعَا مَعَ اللَّهِ أَحَداً هَکَذَا نَزَلَتْ.

امام کاظم (علیه السلام) - عیسی‌بن‌داود نجّار از امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی آیه: وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً نقل می‌کند که فرمود: «از پدرم جعفربن‌محمّد (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «آن‌ها اوصیا و ائمّه (علیهم السلام) از ما، یکی پس از دیگری هستند. به‌سوی غیر آن‌ها دعوت نکنید که در این صورت مثل کسانی می¬شوید که با خدا کس دیگری خوانده است، این گونه نازل شده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص108

بحارالأنوار، ج23، ص330/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص705

3

(جن/ 18)

الصّادق (علیه السلام) - أَبُوعَمْرٍو الزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَال إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ الْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ ابْنِ آدَمَ وَ قَسَّمَهُ عَلَیْهَا وَ فَرَّقَهُ فِیهَا فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهًٌْ إِلَّا وَ قَدْ وُکِّلَتْ مِنَ الْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِّلَتْ بِهِ أُخْتُهَا… ففَرَضَ عَلَی الْوَجْهِ السُّجُودَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فِی مَوَاقِیتِ الصَّلَاهًِْ فَقَالَ: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون فَهَذِهِ فَرِیضَهًٌْ جَامِعَهًٌْ عَلَی الْوَجْهِ وَ الْیَدَیْنِ وَ الرِّجْلَیْنِ وَ قَالَ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً.

امام صادق (علیه السلام) - ابوعمرو زبیری از امام صادق (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «خداوند متعال ایمان را بر جوارح فرزندان آدم (علیه السلام) واجب گردانید و آن را بر اعضاء تقسیم نمود، و برای هریک سهمی معیّن کرد. هریک از وظایف آدمیان را به یکی از جوارح اختصاص داده، و هر عضوی تکلیف مخصوصی دارد که عضو دیگرش به آن مکلّف نیست… بر صورت آدمیان سجده را واجب کرده که در شب و روز هنگام نماز باید چهره بر زمین گذارند و سجده کنند و در قرآن کریم فرمود: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! . (حج/77) این هم فریضه‌ای است که بر صورت و دست‌ها و پاها لازم گردیده است، و در جای دیگری می‌فرماید: وَ أَنَّ الْمساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص108

الکافی، ج2، ص36/ بحارالأنوار، ج82، ص127/ دعایم الإسلام، ج1، ص8؛ «فهذا ما فرض… و الصلاهًْ» زیادهًْ/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص166/ مستدرک الوسایل، ج11، ص152/ نورالثقلین؛ «فلیس من حوارحه… به اختها» محذوف

4

(جن/ 18)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - قَالَ أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْحَنَفِیَّهًِْ یَا بُنَی… فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ فَرَضَ عَلَی جَوَارِحِکَ کُلِّهَا فَرَائِضَ یَحْتَجُّ بِهَا عَلَیْکَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ یَسْأَلُکَ عَنْهَا وَ ذَکَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْهَا سُدًی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا ثُمَّ اسْتَعْبَدَهَا بِطَاعَتِهِ فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ فَهَذِهِ فَرِیضَهًٌْ جَامِعَهًٌْ وَاجِبَهًٌْ عَلَی الْجَوَارِحِ وَ قَالَ عَزَّوَجَلَّ: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً یَعْنِی بِالْمَسَاجِدِ الْوَجْهَ وَ الْیَدَیْنِ وَ الرُّکْبَتَیْنِ وَ الْإِبْهَامَیْن.

امام علی (علیه السلام) - وصیّت امام علی (علیه السلام) به محمّد حنفیّه: «ای پسرم! … همانا خداوند متعال بر کلّیه‌ی اعضای تو وظایف و واجباتی را مقرّر و مفروض داشته است که در روز قیامت به‌وسیله‌ی آن‌ها بر تو احتجاج می‌کند، و از آن‌ها سؤال می‌نماید. و آن اعضا را تذکّر داده، و موعظه کرده، و برحذر داشته، و تأدیب نموده، و آن‌ها را بیهوده رها نکرده است، چنانکه خدای عزّوجلّ فرموده است: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند. (اسراء/36) و آنگاه خدای عزّوجلّ آن اعضاء را به بند طاعت خود کشیده، و در این‌باره فرموده است: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! . (حج/77) پس این فریضه‌ای جامع و فراگیر و بر همگی جوارح واجب است، و خدای عزّوجلّ فرموده است: وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً و مقصود از سجده‌گاه‌ها (مساجد) که در این آیه آمده، صورت، و دو دست، و دو زانو، و دو انگشت بزرگ پا است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص108

من لایحضره الفقیه، ج2، ص626/ بحارالأنوار، ج66، ص50؛ «و اسجدوا و ابدوا ربکم وافعلوا الخیر» محذوف/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص168/ بحارالأنوار، ج82، ص128؛ «فإن الله تبارک و تعالی قد فرض… علی الحوارج» محذوف/ نورالثقلین؛ «فإن الله تبارک و تعالی قد فرض… علی الحوارج» محذوف

5

(جن/ 18)

الجواد (علیه السلام) - عَنِ ابْنِ‌أَبِی‌دَاوُد… قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَی مُحَمَّدِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی هَذَا یَا أَبَاجَعْفَر (علیه السلام) قَال… فَإِنَّ الْقَطْعَ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ مِنْ مَفْصِلِ أُصُولِ الْأَصَابِعِ فَیُتْرَکُ الْکَفُّ قَالَ وَ مَا الْحُجَّهًُْ فِی ذَلِکَ قَالَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) السُّجُودُ عَلَی سَبْعَهًِْ أَعْضَاءٍ الْوَجْهِ وَ الْیَدَیْنِ وَ الرُّکْبَتَیْنِ وَ الرِّجْلَیْنِ فَإِذَا قُطِعَتْ یَدُهُ مِنَ الْکُرْسُوعِ أَوِ الْمِرْفَقِ لَمْ یَبْقَ لَهُ یَدٌ یَسْجُدُ عَلَیْهَا وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ یَعْنِی بِهِ هَذَا الْأَعْضَاءَ السَّبْعَهًَْ الَّتِی یُسْجَدُ عَلَیْهَا فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً وَ مَا کَانَ للهِ لَمْ یُقْطَعْ قَالَ فَأَعْجَبَ الْمُعْتَصِمَ ذَلِکَ وَ أَمَرَ بِقَطْعِ یَدِ السَّارِقِ مِنْ مَفْصِلِ الْأَصَابِعِ دُونَ الْکَفِّ.

امام جواد (علیه السلام) - ابن‌ابی‌داود گوید: … [معتصم] در این موقع رو به جانب محمّدبن‌علی (علیه السلام) کرده گفت: شما چه می‌گویید»؟ فرمود: «… زیرا دست دزد باید از آخر انگشتان قطع شود؛ پس کف دست باقی بماند». [معتصم] گفت: «به چه دلیل»؟ فرمود: «به دلیل فرمایش پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرموده است: «سجده بر هفت موضع انجام می‌شود: صورت و دو دست و دو زانو و دو پا؛ اگر دستش را از مچ یا آرنج قطع کنند، دیگر دستی نخواهد ماند تا سجده نماید! خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ؛ منظورش همین هفت موضع است که با آن سجده می‌کنند، فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً؛ آنچه اختصاص به خدا داشته باشد قطع نمی‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص108

بحارالأنوار، ج50، ص5/ وسایل الشیعهًْ، ج28، ص252/ بحارالأنوار، ج76، ص190

6

(جن/ 18)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّ الْمَساجِدَ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً إِنَّ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْ غَیْرِهِمْ إِمَاماً.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدًا یعنی اینکه کسی را همراه با آل محمّد (علیهم السلام) نخوانید و کسی غیر از آنان را به‌عنوان امام در نظر نگیرید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389؛ «بتفاوت»

آیه وَأَنَّهُ لَمّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً [19]

واینکه هنگامی‌که بنده‌ی خدا (محمّد) به عبادت برمی‌خاست و او را می‌خواند، گروهی پیرامون او به شدّت ازدحام می‌کردند.

1

(جن/ 19)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَشَرَهًَْ أَسْمَاءٍ خَمْسَهًٌْ مِنْهَا فِی الْقُرْآنِ وَ خَمْسَهًٌْ لَیْسَتْ فِی الْقُرْآنِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الْقُرْآنِ فَمُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ أَحْمَدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ یس وَ ن.

امام باقر (علیه السلام) - محمّدبن‌مسلم از امام باقر (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ده نام است؛ پنج نام از آن‌ها در قرآن است و پنج نام دیگر در قرآن نیست. امّا نام‌هایی که در قرآن است محمّد، احمد، عبدالله، یس و ن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

بحارالأنوار، ج16، ص96

2

(جن/ 19)

الصّادق (علیه السلام) - عَنِ الْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ لِی کَمْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) اسْمٌ فِی الْقُرْآنِ. قَالَ: قُلْتُ اسْمَانِ أَوْ ثَلَاثٌ فَقَالَ یَا کَلْبِیُّ لَهُ عَشَرَهًُْ أَسْمَاءٍ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً وَ طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی وَ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ* إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ* ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ وَ یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ وَ یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولًا.

امام صادق (علیه السلام) - کلبی گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «محمّد (صلی الله علیه و آله) در قرآن چند اسم دارد»؟ عرض کردم: «دو اسم یا سه اسم». فرمود: «ای کلبی! او ده اسم دارد؛ [که در این آیه‌ها آمده است]: محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند. (آل‌عمران/144) و [آیه]: و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است! (صف/6) [و آیه]: و [آیه]: «طه. ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را سخت به زحمت بیفکنی! . (طه/2-1) و [آیه]: یس. سوگند به قرآن حکیم. که تو قطعاً از رسولان [خداوند] هستی، بر راهی راست [قرار داری]. (یس/4-1)». و [آیه]: ن، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند، که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. (قلم/2-1) و [آیه]: ای جامه به خود پیچیده! . (مزمّل/1) و [آیه]: ای جامه خواب به خود پیچیده [و در بستر آرمیده]! . (مدثّر/1) و [آیه]: [زیرا] خداوند چیزی که مایه‌ی تذکّر است بر شما نازل کرده است. (طلاق/10)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

بحارالأنوار، ج16، ص101/ بصایرالدرجات، ص512

3

(جن/ 19)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ یَعْنِی مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) یَدْعُوهُمْ إِلَی الْوَلَایَهًِْ کادُوا قُرَیْشٌ یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً یَتَعَاوَوْنَ عَلَیْهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ منظور، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که آن‌ها را برای ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرا می‌خواند. کَادُوا منظور قریش است. یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدًا با وی دشمنی ورزند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389/ فرات الکوفی، ص511؛ «قل انما… أمر ربی» زیادهًْ

4

(جن/ 19)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَدْعُوهُ کِنَایَهًٌْ عَنِ اللَّهِ کادُوا یَعْنِی قُرَیْشا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً أَیْ أَیِّداً.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ منظور، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. یَدْعُوهُ کنایه از خداوند است. کَادُوا منظور، قریش است. یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَدًا یعنی هم‌دست شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

القمی، ج2، ص390/ البرهان

5

(جن/ 19)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فِی قَوْلِهِ: وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً قَالَ لَمَّا سَمِعُوا النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) یَتْلُو الْقُرْآنَ کَادُوا یَرْکَبُونَهُ مِنَ الْحِرْصِ لِمَا سَمِعُوهُ فَلَمْ یَعْلَمْ بِهِمْ حَتَّی أَتَاهُ الرَّسُولُ فَجَعَلَ یَقْرَأُ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ.

ابنعباس (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً؛ وقتی شنیدند که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قرآن می‌خواند، از حرص به دوش او برآمدند. و او (پیامبر (صلی الله علیه و آله) ) نمی‌دانست تا اینکه پیک [وحی] آمد و خواند: قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص110

بحارالأنوار، ج60، ص123

6

(جن/ 19)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فِی قَوْلِهِ: وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً قَالَ لَمَّا أَتَی الْجِنُّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ یُصَلِّی بِأَصْحَابِهِ یَرْکَعُونَ بِرُکُوعِهِ وَ یَسْجُدُونَ بِسُجُودِهِ فَعَجِبُوا مِنْ طَوَاعِیَهًِْ أَصْحَابِهِ لَهُ فَقَالُوا لِقَوْمِهِمْ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کَادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللهِ یَدْعُوهُ کادُوا یَکُونُونَ عَلَیْهِ لِبَداً؛ روایت می‌کند که: چون پریان نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند، و حال آنکه او با اصحابش در نماز بود و اصحاب در رکوع و سجود دنبالش بودند، از پیروی اصحابش تعجّب کردند و به قوم خود خبر دادند، که چون عبدالله (پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ) نماز می‌خواند، نزدیک است جامه‌ی تن او باشند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص112

بحارالأنوار، ج60، ص124

آیه قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً [20]

بگو: «من تنها پروردگارم را می‌خوانم و هیچ‌کس را همتای او قرارنمی‌دهم».

1

(جن/ 20)

الباقر (علیه السلام) - أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِیُّ {قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتٌ} مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّه: … قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی أَیْ أَمْرَ رَبِّی {وَ لا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً قُلْ إِنِّی} لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَدا {أَیَ} إِنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُضِلَّکُمْ عَنْ وَلَایَتِهِ ضَرّاً وَ لَا رُشْداً قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ إِنْ {کَتَمْتُ مَا} أُمِرْتُ بِهِ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدا.

امام باقر (علیه السلام) - قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی؛ یعنی، بگو: «این فرمان خداست که من مالک برای شما نیستم! برای شما اختیار زیان و هدایتی ندارم اگر از ولایت او (علی (علیه السلام) ) روی برگردانید. بگو: [اگر من نیز بر خلاف فرمانش رفتار کنم] هیچ‌کس مرا در برابر او حمایت نمی‌کند. اگر آنچه به آن امر شده¬ام را پنهان سازم و پناهگاهی جز او نمی‌یابم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص112

فرات الکوفی، ص511

آیه قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرّاً وَ لا رَشَداً [21]

بگو: «من مالک زیان و هدایتی برای شما نیستم».

1

(جن/ 21)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ‌الْمَاضِی (علیه السلام) قَال إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) دَعَا النَّاسَ إِلَی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ فَاجْتَمَعَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَعْفِنَا مِنْ هَذَا فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) هَذَا إِلَی اللَّهِ لَیْسَ إِلَیَّ فَاتَّهَمُوهُ وَ خَرَجُوا مِنْ عِنْدِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ إِنْ عَصَیْتُهُ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللهِ وَ رِسالاتِهِ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) قُلْتُ هَذَا تَنْزِیلٌ. قَالَ: نَعَمْ ثُمَّ قَالَ تَوْکِیداً وَ مَنْ یَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِی‌ها أَبَداً قُلْتُ حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً قَالَ: یَعْنِی بِذَلِکَ الْقَائِمَ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ أَنْصَارَه.

امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبن‌فضیل از امام کاظم (علیه السلام) روایت می‌کند که فرمود: «وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مردم را به ولایت علی (علیه السلام) دعوت می‌نمود، قریش نزد آن حضرت (صلی الله علیه و آله) جمع شدند و گفتند: «ای محّمد (صلی الله علیه و آله)! ما را از این امر معاف کن». پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به آن‌ها فرمود: «این امر با خداست با من نیست، آن‌ها حضرت (صلی الله علیه و آله) را متّهم کردند و از نزدش رفتند. پس خدا این آیه نازل فرمود: قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ إِنْ عَصَیْتُهُ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللهِ وَ رِسالاتِهِ. عرض کردم: «این تنزیل است»؟ فرمود: «آری»! سپس خدا برای تأکید مطلب فرموده است: هرکس نافرمانی خدا و رسولش [در ولایت علی (علیه السلام)] کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن می‌مانند! . (جن/23) عرض کردم: «[این کار شکنی کفّار همچنان ادامه می‌یابد] تا آنچه را به آن‌ها وعده داده شده، ببینند. آنگاه می‌دانند چه کسی یاورش ضعیفتر و جمعیّتش کمتر است»! (جن/24) فرمود: «مقصود از این آیه قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران اوست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص112

الکافی، ج1، ص434/ بحارالأنوار، ج24، ص338/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص705/ بحارالأنوار، ج37، ص161؛ «قلت حتی ابدا… القایم و انصاره» محذوف/ المناقب، ج3، ص39؛ «قلت حتی ابدا… القایم و انصاره» محذوف/ نورالثقلین؛ «قل انی لن یجیرنی… القایم و أنصاره» محذوف

2

(جن/ 21)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) دَعَا النَّاسَ إِلَی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَکَرِهَ ذَلِکَ قَوْمٌ وَ قَالُوا فِیهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ إِنْ عَصَیْتُهُ فِیمَا أَمَرَنِی بِهِ.

امام صادق (علیه السلام) - رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مردم را به ولایت علی (علیه السلام) دعوت کرد و گروهی آن را نپسندیدند و درباره‌ی او [سخنان کفرآمیز] گفتند؛ در نتیجه خداوند نازل فرمود: قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً * قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ؛ اگر در مورد آنچه به من دستور داده او را نافرمانی کنم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص112

بحارالأنوار، ج39، ص262/ المناقب، ج3، ص206

3

(جن/ 21)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّی قُلْ إِنَّمَا أَمَرَ رَبِّی {فَ} لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً إِنْ تَوَلَّیْتُمْ عَنْ وَلَایَتِهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی یعنی، بگو: «این فرمان خداست که من مالک برای شما نیستم! برای شما اختیار زیان و هدایتی ندارم اگر از ولایت او (علی (علیه السلام) ) روی برگردانید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص112

بحارالأنوار، ج36، ص89/ القمی، ج2، ص389/ نورالثقلین

آیه قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً [22]

بگو: «[اگر من نيز برخلاف فرمانش رفتاركنم] هیچ‌کس مرا در برابر خداوند حمایت نمی‌کند و پناهگاهی جز او نمی‌یابم».

1

(جن/ 22)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ إِنْ کَتَمْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً یَعْنِی مَأْوًی إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ أُبَلِّغُکُمْ مَا أَمَرَنِی اللَّهُ بِهِ مِنْ وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِی‌ها أَبَدا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ، اگر آنچه به آن امر شده¬ام را پنهان سازم. وَ لَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا منظور از ملتحداً، پناهگاه است. إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللهِ یعنی اینکه ولایت علیّبنابی‌طالب (علیه السلام) را که به آن امر شده¬ام، به شما ابلاغ کنم. هرکس نافرمانی خدا و رسولش را درباره‌ی ولایت علی (علیه السلام) کند، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن می‌مانند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص114

بحارالأنوار، ج9، ص243

2

(جن/ 22)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - وَ عَنِ ابْنِ‌مَسْعُودٍ قَالَ انْطَلَقْتُ مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًَْ الْجِنِّ حَتَّی أَتَی الْحَجُونَ فَخَطَّ عَلَیَّ خَطّاً ثُمَّ تَقَدَّمَ إِلَیْهِمْ فَازْدَادُوا عَلَیْهِ فَقَالَ سَیِّدُهُمْ یُقَالُ لَهُ وَرْدَانُ أَ لَا أُرْحِلُهُمْ عَنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: إِنَّهُ لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن مسعود نقل می‌کند که: چون در شبِ جن تا به حجون با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) رفتم، برایم خطی کشید، و آنگاه نزد آن‌ها پیش رفت، در این هنگام بسیاری از آنان در برابرش ظاهر شدند، سپس سرور آن‌ها به نام وردان گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! من دشمنانت را از اطرف تو نمی‌رانم»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «قُلْ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ اللهِ أَحَدٌ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص114

بحارالأنوار، ج60، ص124

آیه إِلّا بَلاغاً مِنَ اللهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ یَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها أَبَداً [23]

تنها وظیفه‌ی من ابلاغ از سوی خدا و رساندن رسالات اوست؛ و کسانی که نافرمانی خدا و پیامبرش کنند، آتش دوزخ از آن آن‌هاست و جاودانه در آن می‌مانند.

1

(جن/ 23)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ مَنْ یَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِی‌ها أَبَداً.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ مَنْ یَعْصِ اللهَ وَ رَسُولَهُ هرکه مخالفت خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد ولایت علی (علیه السلام) بنماید، آتش دوزخ از آن آن‌هاست و جاودانه در آن می‌مانند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص114

بحارالأنوار، ج33، ص162/ القمی، ج2، ص389/ فرات الکوفی، ص511/ نورالثقلین

آیه حَتّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً [24]

[اين كارشكنى كفّار همچنان ادامه مى‌يابد] تا هنگامی‌که آنچه را به آن‌ها وعده داده شده ببینند؛ آنگاه می‌دانند چه کسی یاورش ضعیف‌تر و جمعیّتش کمتر است!

1

(جن/ 24)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ قَالَ الْقَائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی الرَّجْعَهًِْ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً قَالَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لِزُفَرَ وَ اللَّهِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَعَلِمْتَ أَیُّنَا أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً قَالَ فَلَمَّا أَخْبَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا یَکُونُ مِنَ الرَّجْعَهًِْ قَالُوا مَتَی یَکُونُ هَذَا قَالَ اللَّهُ: قُلْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً وَ قَوْلُهُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً قَالَ: یُخْبِرُ اللَّهُ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) الَّذِی یَرْتَضِیهِ بِمَا کَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَخْبَارِ وَ مَا یَکُونُ بَعْدَهُ مِنْ أَخْبَارِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ الرَّجْعَهًِْ وَ الْقِیَامَهًِْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ؛ این وعده‌ی دیدن قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رجعت می‌باشد. آیه: فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً؛ این سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عمر است که فرمود: «ای پسر صهّاک! به خدا قسم! اگر پیمانم با رسول خدا و عهدم با دستوری از خدا که رسیده است، نبود، می‌دیدی کدام‌یک از ما از حیث ناصر ضعیف‌تر و از نظر عدد کم‌تر است»! علی‌بن‌ابراهیم می‌گوید: «وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنان را به امور مربوط به رجعت خبر داد، گفتند: «چه زمانی رجعت اتفاق می‌افتد»؟ خدا فرمود: «ای محمد! قُلْ إِنْ أَدْری أَ قَریبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً». و در مورد آیه: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً؛ خدا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برگزیده‌اش اخبار وقایع قبل از او را می‌رساند و اخبار وقایع پس از او که مربوط به قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت و قیامت است را خبر می‌دهد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص114

بحارالأنوار، ج53، ص58/ القمی، ج2، ص391/ نورالثقلین و بحارالأنوار، ج51، ص49 و القمی، ج2، ص390؛ فیهم: «قال هو امیرالمؤمنین… الرجعهًْ و القیامهًْ» محذوف

2

(جن/ 24)

الکاظم (علیه السلام) - مُحَمَّدِبْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ الْمَاضِی (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَل… حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً یَعْنِی بِذَلِکَ الْقَائِمَ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ أَنْصَارَهُ.

امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبن‌فضیل گوید: از امام کاظم (علیه السلام) درباره‌ی این آیه: حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً پرسیدم. فرمود: «مقصود از این آیه قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و یاران اوست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص116

الکافی، ج1، ص434

3

(جن/ 24)

المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - فِی الزِّیَارَهًِْ الْخَارِجَهًِْ عَنِ النَّاحِیَهًِْ الْمُقَدَّسَهًِْ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَه السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَه.

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - در زیارتی که از ناحیه مقدس [امام زمان (علیه السلام)] صادر شده، [درباره‌ی نحوه‌ی سلام‌کردن به امام زمان (علیه السلام)] آمده است: «سلام بر تو‌ای پیمان خدا که خدا آن پیمان را گرفت و آن را محکم نمود. سلام بر تو‌ای وعده‌ی خدا که خدا آن را ضمانت نمود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص116

بحرالعرفان، ج11، ص125

آیه قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً [25]

بگو: «من نمی‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرار می‌دهد؟!

آیه عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً [26]

دانای غیب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد.

1

(جن/ 26)

الباقر (علیه السلام) -ٍعَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَال فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَرَأَیْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِکْرُهُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ کَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مِمَّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهًِْ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهًُْ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیهِ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِی یُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ إِلَیْنَا.

امام باقر (علیه السلام) - سدیر صیرفی گوید: حمران گفت: پس منظور از این آیه: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا چیست»؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: «إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ، به خدا سوگند! محمّد (صلی الله علیه و آله) از جمله کسانی بود که مورد رضایت خدا بود، امّا درباره‌ی این سخن خداوند عزّ‌وجلّ: عَالِمُ الْغَیْبِ، خداوند نسبت به آنچه از خلق او پنهان است، علم و آگاهی دارد. از جمله اینکه به مقدّرات عالم و آنچه که در علم اوست، پیش از آنکه آن را بیافریند و قبل از آنکه آن را به فرشتگان منتقل سازد، آگاه است. ای حمران! این علم (علم موقوف)، خاصّ خداوند است که خواست و اراده‌ی آن در اختیار اوست؛ اگر بخواهد، آن را به مرحله وقوع می‌رساند یا آنکه در آن خصوص برای او بدا حاصل می¬شود و آن را به مرحله‌ی وقوع نمی¬رساند. امّا آن علمی که خداوند عزّوجلّ آن را تقدیر می‌کند و آن را به انجام می‌رساند، همان علمی است که ابتدا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سپس به ما ختم می¬شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص116

الکافی، ج1، ص256/ بحارالأنوار، ج4، ص110/ بصایرالدرجات، ص113/ نورالثقلین

2

(جن/ 26)

الرّضا (علیه السلام) - عَنْ سَهْلِ‌بْنِ‌الْحَارِثِ عَنِ الدِّلْهَاثِ مَوْلَی الرِّضَا (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا (علیه السلام) یَقُول لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّهًٌْ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّهًٌْ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّهًٌْ مِنْ وَلِیِّهِ فَأَمَّا السُّنَّهًُْ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا السُّنَّهًُْ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُدَارَاهًُْ النَّاسِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَمَرَ نَبِیَّهُ (صلی الله علیه و آله) بِمُدَارَاهًِْ النَّاسِ فَقَالَ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَمَّا السُّنَّهًُْ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ.

امام رضا (علیه السلام) - مبارک غلام امام رضا (علیه السلام) نقل کرد که آن جناب فرمود: «مؤمن به درجه‌ی کمال ایمان نمی-رسد مگر اینکه در او سه خصلت باشد: یک خصلت از پروردگارش و یکی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دیگری از امامش (علیه السلام). امّا روشی که از خدا باید داشته باشد، کتمان سرّ و راز پوشیدن است. خداوند در این آیه می‌فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدارا کردن با مردم است، فرموده است: [به هر حال] با آن‌ها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکی‌ها دعوت نما، (اعراف/199) امّا روش امام شکیبایی در گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص116

الکافی، ج2، ص241/ بحارالأنوار، ج64، ص280/ بحارالأنوار، ج72، ص68 / بحارالأنوار، ج72، ص417؛ «اعرض من الجاهلین» زیادهًْ/ الخصال، ج1، ص82 / الأمالی للصدوق، ص329

3

(جن/ 26)

الصّادق (علیه السلام) - الحَسَنِ‌بْنُ‌عَلِیِّ‌بْنِ‌شُعْبَهًَْ فِی تُحَفِ الْعُقُولِ، عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ‌مُحَمَّدِ‌بْنِ‌النُّعْمَانِ یَا ابْنَ‌النُّعْمَان… لَا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ سُنَّهًٌْ مِنَ اللَّهِ وَ سُنَّهًٌْ مِنْ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سُنَّهًٌْ مِنَ الْإِمَامِ فَأَمَّا السُّنَّهًُْ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ فَهُوَ أَنْ یَکُونَ کَتُوماً لِلْأَسْرَارِ یَقُولُ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَهُوَ أَنْ یُدَارِیَ النَّاسَ وَ یُعَامِلَهُمْ بِالْأَخْلَاقِ الْحَنِیفِیَّهًِْ وَ أَمَّا الَّتِی مِنَ الْإِمَامِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ حَتَّی یَأْتِیَهُ اللَّهُ بِالْفَرَجِ.

امام صادق (علیه السلام) - شخص مؤمن نیست مگر اینکه در او سه روش باشد: یکی را از خدا فراگیرد و یکی را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سوّمی را از امام (علیه السلام). امّا روشی را که از خدا می‌آموزد این است که سِرّ نگهدار باشد؛ خداوند می‌فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. امّا آنچه از پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرامی‌گیرد، مداراکردن با مردم و با اخلاق شایسته رفتارنمودن است. و آنچه از امام (علیه السلام) می‌آموزد شکیبایی در گرفتاری‌ها (جنگ‌ها) و ناراحتی‌ها است تا خداوند فرج را برساند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص116

بحارالأنوار، ج75، ص291/ أعلام الدین، ص111/ تحف العقول، ص312/ مستدرک الوسایل، ج12، ص277

4

(جن/ 26)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - لَا یُکْمِلُ الْمُؤْمِنُ إِیمَانَهُ حَتَّی تَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ خَصْلَهًٌْ مِنْ رَبِّهِ وَ خَصْلَهًٌْ مِنْ نَبِیِّهِ وَ خَصْلَهًٌْ مِنْ إِمَامِهِ فَأَمَّا الَّتِی مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمَانُ السِّرِّ فَإِنَّهُ قَالَ تَعَالَی فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ نَبِیِّهِ فَإِنَّهُ قَالَ لَهُ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ وَ أَمَّا الَّتِی مِنْ إِمَامِهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ.

امام علی (علیه السلام) - ایمان مرد مؤمن کامل نمی‌شود مگر اینکه در او سه خصلت باشد: یک خصلت از پروردگارش و یک خصلت از پیامبرش و یک خصلت هم از امامش؟ ؛ امّا خصلتی که از باید پروردگارش داشته باشد، راز پوشی است چراکه خداوند می‌فرماید: فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ پس بر رازش هیچ‌کس را آگاه نمی‌کند مگر کسی را که انتخاب کرده است. (رسول (صلی الله علیه و آله) ) و امّا خصلتی که باید از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) دارا باشد، این است که خداوند متعال می‌فرماید: [به هر حال] با آن‌ها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکی‌ها دعوت نما، و از جاهلان روی بگردان [و با آنان ستیزه مکن]. (اعراف/199) و امّا خصلتی که از امام باید داشته باشد صبرکردن در شداید و سختی‌ها است چنانچه خدای تعالی می‌فرماید: و در برابر محرومیت‌ها و بیماری‌ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند. (بقره/177)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص118

إرشادالقلوب، ج1، ص135/ کشف الغمهًْ، ج2، ص292

5

(جن/ 26)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ کُنَّا مَعَ مَوْلَانَا أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ (علیه السلام) … یَا سَلْمَانُ (رحمة الله علیه) أَمَا قَرَأْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: حَیْثُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَقُلْتُ بَلَی یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ (علیه السلام) أَنَا ذَلِکَ الْمُرْتَضَی مِنَ الرَّسُولِ الَّذِی أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَی غَیْبِهِ أَنَا الْعَالِمُ الرَّبَّانِیُّ أَنَا الَّذِی هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیَّ الشَّدَائِدَ فَطَوَی لَهُ الْبَعِید… ثُمّ قَالَ (علیه السلام) لِی یَا سَلْمَانُ (رحمة الله علیه) الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْلِ لِمَنْ لَا یَعْرِفُنَا حَقَّ مَعْرِفَتِنَا وَ أَنْکَرَ وَلَایَتَنَا أَیُّمَا أَفْضَلُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) أَمْ سُلَیْمَانُ (علیه السلام) قُلْتُ بَلْ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَهَذَا آصَفُ‌بْنُ‌بَرْخِیَا قَدَرَ أَنْ یَحْمِلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ مِنْ فَارِسَ بِطَرْفَهًِْ عَیْنٍ وَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ وَ لَا أَفْعَلُ أَنَا ذَلِکَ وَ عِنْدِی مِائَهًُْ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَهًٌْ وَ عِشْرُونَ کِتَاباً أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثِ‌بْنِ‌دَمَ (علیه السلام) خَمْسِینَ صَحِیفَهًًْ وَ عَلَی إِدْرِیسَ النَّبِیِّ (علیه السلام) ثَلَاثِینَ صَحِیفَهًًْ وَ عَلَی نُوحٍ (علیه السلام) عِشْرِینَ صَحِیفَهًًْ وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) عِشْرِینَ صَحِیفَهًًْ وَ التَّوْرَاهًَْ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ فَقُلْتُ صَدَقْتَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) هَکَذَا یَکُونُ الْإِمَامُ فَقَالَ (علیه السلام) إِنَّ الشَّاکَّ فِی أُمُورِنَا وَ عُلُومِنَا کَالْمُمْتَرِی فِی مَعْرِفَتِنَا وَ حُقُوقِنَا قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی کِتَابِهِ فِی غَیْرِ مَوْضِعٍ وَ بَیَّنَ فِیهِ مَا وَجَبَ الْعَمَلُ بِهِ وَ هُوَ غَیْرُ مَکْشُوفٍ.

امام علی (علیه السلام) - [سلمان فارسی (رحمة الله علیه)] گفت: با آقایمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودیم که فرمود: … «ای سلمان (رحمة الله علیه)! آیا سخن خدای عزّوجلّ را نخوانده‌ای آنجا که می‌فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ. عرض کردم: «بله‌ای امیرمؤمنان (علیه السلام)»! فرمود: «من آن فرستاده شده‌ی برگزیده و مورد رضایتم که خدای عزّوجلّ او را بر غیبش آگاه ساخت. منم عالم ربّانی. من کسی هستم که خداوند سختی‌ها را بر من آسان کرد و [راه] دور را برای او پیچید [و نزدیک کرد]» … سلمان فارسی (رحمة الله علیه) گفت: امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) به من فرمود: «وای تمامِ وای بر آن کس که ما را نشناسد؛ حقّ معرفت ما و فضیلت ما را انکار کند. ای سلمان (رحمة الله علیه) کدامیک برتر است محمّد (صلی الله علیه و آله) یا سلیمان‌بن‌داود (علیه السلام)»؟ عرض کردم: «بلکه محمّد (صلی الله علیه و آله) برتر و بالاتر است». سپس فرمود: «اینکه آصف برخیا قدرت دارد که در یک چشم‌به‌هم‌زدن تخت بلقیس را از فارس به کشور سبا حمل‌کند و [درحالی‌که] در پیش او اندکی از علم کتاب است. همانا من هم اگر این کار به من نسبت داده شود، انجام می‌دهم. و در پیش من یک هزار کتاب است که خداوند بر شیث پسر آدم (علیه السلام) پنجاه صحیفه و بر ادریس پیامبر سی صحیفه، بر ابراهیم خلیل بیست تا، و تورات است و انجیل و زبور و فرقان فرستاده است». عرض کردم: «راست فرمودی‌ای بزرگ و آقای من». سپس امام (علیه السلام) فرمود: «بدان‌ای سلمان (رحمة الله علیه) همانا شک‌کننده در کارهای ما مانند کسی است که شک و ریب در معرفت ما و حقّ ما دارد همانا خدای تبارک‌وتعالی ولایت و دوستی ما را در کتابش واجب کرده و در آنجا آنچه را عمل‌کردن به آن واجب است را بیان کرده است. و آن هم پوشیده نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص118

بحارالأنوار، ج42، ص52/ بحارالأنوار، ج54، ص341؛ «بتفاوت یسیر»

6

(جن/ 26)

الرّضا (علیه السلام) - رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ‌الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ لَمَّا تُوُفِّیَ مُوسَی‌بْنُ‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) أَتَیْتُ الْمَدِینَهًَْ فَدَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا (علیه السلام). . فنَظَرَ الرِّضَا (علیه السلام) إِلَی ابْنِ هَدَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّکَ سَتُبْتَلَی فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ بِدَمِ ذِی رَحِمٍ لَکَ کُنْتَ مُصَدِّقاً لِی قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ (علیه السلام) أَوَ لَیْسَ اللَّهُ

یَقُولُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضًی وَ نَحْنُ وَرَثَهًُْ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ.

امام رضا (علیه السلام) - محمّدبن‌فضل هاشمی گوید: بعد از درگذشت امام کاظم (علیه السلام) وارد مدینه شدم و خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدم… سپس [امام رضا (علیه السلام)] رو به جانب عمروبن‌هدّاب کرده و فرمود: «اگر من به تو خبر دهم که در همین روزها مبتلا به خون خویشاوندی خواهی شد، سخن مرا تصدیق خواهی‌کرد»؟ جواب داد: نه، زیرا غیب را جز خدا کسی نمی‌داند». حضرت فرمود: «مگر خداوند نمی‌فرماید: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ؛ پیغمبر (صلی الله علیه و آله) مورد پسند خداوند است و ما ورثه‌ی او هستیم. او همان پیغمبری است که خداوند بر رازهای نهانش آگاه نموده و ما نیز آنچه را که پیش از این بوده و آنچه را که تا روز قیامت خواهد شد، می‌دانیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص118

بحارالأنوار، ج49، ص75/ الخرایج والجرایح، ج1، ص343

7

(جن/ 26)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - احْتِجَاجَاتِ أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَلَی الزّندِیقِ الْمُدَّعِی لِلتَّنَاقُضِ فِی الْقُرْآنِ فَقَالَ: لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) … أَمَّا مَا أَرَاکَ مِنَ الْخِطَابِ بِالِانْفِرَادِ مَرَّهًًْ وَ بِالْجَمْعِ مَرَّهًًْ مِنْ صِفَهًِْ الْبَارِئِ جَلَّ ذِکْرُهُ… وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِالْخَلْقِ إِظْهَارَ قُدْرَتِهِ وَ إِبْدَاءَ سُلْطَانِهِ وَ تَبْیِینَ بَرَاهِینِ حِکْمَتِهِ فَخَلَقَ مَا شَاءَ کَمَا شَاءَ وَ أَجْرَی فِعْلَ بَعْضِ الْأَشْیَاءِ عَلَی أَیْدِی مَنِ اصْطَفَی مِنْ أُمَنَائِهِ فَکَانَ فِعْلُهُمْ فِعْلَهُ وَ أَمْرُهُمْ أَمْرَهُ کَمَا قَالَ: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ وَ جَعَلَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وِعَاءً لِمَنْ شَاءَ مِنْ خَلْقِهِ لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ مَعَ سَابِقِ عِلْمِهِ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنْ أَهْلِهَا وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ مِثَالًا لِأَوْلِیَائِهِ وَ أُمَنَائِهِ وَ عَرَفَ الْخَلِیقَهًَْ فَضْلَ مَنْزِلَهًِْ أَوْلِیَائِهِ وَ فَرَضَ عَلَیْهِمْ مِنْ طَاعَتِهِمْ مِثْلَ الَّذِی فَرَضَهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ أَلْزَمَهُمُ الْحُجَّهًَْ بِأَنْ خَاطَبَهُمْ خِطَاباً یَدُلُّ عَلَی انْفِرَادِهِ وَ تَوَحُّدِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ أَوْلِیَاءَ تَجْرِی أَفْعَالُهُمْ وَ أَحْکَامُهُمْ مَجْرَی فِعْلِهِ فَهُمُ الْعِبَادُ الْمُکَرَّمُونَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ هُمُ الَّذِینَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ عَرَّفَ الْخَلْقَ اقْتِدَارَهُمْ عَلَی عِلْمِ الْغَیْبِ بِقَوْلِهِ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ هُمُ النَّعِیمُ الَّذِی یَسْأَلُ الْعِبَادَ عَنْهُ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْعَمَ بِهِمْ عَلَی مَنِ اتَّبَعَهُمْ مِنْ أَوْلِیَائِهِمْ قَالَ السَّائِلُ مَنْ هَؤُلَاءِ الْحُجَجُ قَالَ (علیه السلام) هُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ حَلَّ مَحَلَّهُ مِنْ أَصْفِیَاءِ اللَّهِ الَّذِینَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ فَرَضَ عَلَی الْعِبَادِ مِنْ طَاعَتِهِمْ مِثْلَ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْهِمْ مِنْهَا لِنَفْسِهِ وَ هُمْ وُلَاهًُْ الْأَمْرِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ: فِیهِمْ أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ وَ قَالَ: فِیهِمْ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ قَالَ السَّائِلُ مَا ذَلِکَ الْأَمْرُ. قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) الَّذِی تَنَزَّلُ بِهِ الْمَلَائِکَهًُْ فِی اللَّیْلَهًِْ الَّتِی یُفَرَّقُ فِیهَا کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ مِنْ خَلْقٍ وَ رِزْقٍ وَ أَجَلٍ وَ عَمَلٍ وَ حَیَاهًٍْ وَ مَوْتٍ وَ عِلْمِ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمُعْجِزَاتِ الَّتِی لَا تَنْبَغِی إِلَّا لِلَّهِ وَ أَصْفِیَائِهِ وَ السَّفَرَهًِْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ وَ هُمْ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی قَالَ: فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ هُمْ بَقِیَّهًُْ اللهِ یَعْنِی الْمَهْدِیَّ الَّذِی یَأْتِی عِنْدَ انْقِضَاءِ هَذِهِ النَّظِرَهًِْ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

امام علی (علیه السلام) - امیرالمؤمنین (علیه السلام) در پاسخ زندیقی که گفت در قرآن تناقض وجود دارد. فرمود: «… امّا قول خداوند که فرمود: «و امّا صفت خداوند خالق که یادش با شکوه و بلند مرتبه باد که یک‌بار در خطاب مفرد و بار دیگر در خطاب جمع آمده است… خداوند با آفرینش خود خواسته تا قدرتش را نمایان سازد و سلطنتش را پدید آورد و برهان¬های حکمتش را آشکار کند. پس هرچه خواست به هرگونه¬ای خواست، انجام داد و انجام برخی چیزها را بر عهده‌ی برگزیدگان خود در میان امنایش گذاشت؛ و این‌گونه فعل آن¬ها فعل او و فرمان آن¬ها فرمان او شد، همان‌گونه که فرمود: کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. (نساء/80) حق تعالی آسمان و زمین را ظرفی قرار داد تا هرکه را خود از آفریدگانش می¬خواهد در برگیرند و این‌گونه بد سرشت از پاک سرشت با علم پیشین او از این دو گروه جدا شوند و این جدایی مثالی برای اولیای و امنای او شود. حق تعالی برتری منزلت اولیای خود را به آفریدگان شناساند و فرمانبرداری از ایشان را همچون فرمانبری از خود بر آنان واجب کرد و در این امر حجّت را چنین بر آنان تمام کرد که از آنان با سخنی دالّ بر یگانگی و یکتایی خود یاد کرد. و فرمود: او اولیایی دارد که فعل¬ها و حکم¬های خود را در جای فعل او جاری می¬سازند. ایشان همان بندگان ارجمند هستند که در سخن از او پیشی نمی¬گیرند و فرمان او را به انجام می¬رسانند. همان کسانی که خداوند ایشان را با روحی از خود پشتیبانی کرد و توانمندی ایشان را بر علم غیب به آفریدگان شناساند و فرمود: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا، إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ ایشان همان نعمتی هستند که بندگان درباره‌ی آن بازخواست می‌شوند؛ چراکه خداوند تبارک‌وتعالی با ایشان بر دوستانشان که پیرو راه ایشان بودند، نعمت بخشید. آن زندیق پرسید: «آن حجّت‌ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «ایشان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و جانشینان او از برگزیدگان خداوند هستند. کسانی که خداوند آنان را با خود و رسولش (صلی الله علیه و آله) پیوند داد و همچنان که فرمانبرداری از خود را بر بندگان واجب کرد، فرمانبری از ایشان را نیز بر آنان واجب ساخت و ایشان همان والیان امر هستند که خداوند درباره‌ی آنان فرمود: اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیای پیامبر] را! . (نساء/59) و درحالی‌که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد. (نساء/83)». آن مرد پرسید: «آن امر چیست»؟ حضرت امام علی (علیه السلام) فرمود: «همان امری است که فرشتگان در شبی که هر امر استواری جدا می¬شود، آن را با خود فرود می¬آورند، از آفرینش و روزی گرفته تا اجل و عمل و زندگی و مرگ و دانش غیب آسمان¬ها و زمین و معجزاتی که تنها شایسته خداوند و برگزیدگان او و واسطه¬های میان او و آفریدگانش است. ایشان همان وجهِ خداوند هستند که خدای عزّوجلّ فرمود: و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! . (بقره/115) ایشان بقیهًْ‌الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند؛ یعنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که چون این تأخیر به سر آید، می¬آید زمین را از برابری و دادگری پر می¬کند، همان‌گونه که از ستم و جور پر شده بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص120

بحارالأنوار، ج90، ص118/ الاحتجاج، ج1، ص252؛ «قال السایل… ظلما و جورا» محذوف

8

(جن/ 26)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌إِسْحَاقَ‌اللَّیْثِیِّ قَالَ قُلْتُ لِلْإِمَامِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) یَا ابْنَ‌رَسُولِ‌اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِن… یَا إِبْرَاهِیمُ خُذْ مَا سَأَلْتَنِی عِلْماً بَاطِناً مَخْزُوناً فِی عِلْمِ اللَّهِ تَعَالَی الَّذِی حَبَا اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بِهِ رَسُولَهُ (صلی الله علیه و آله) وَ حَبَا بِهِ رَسُولَهُ وَصِیَّهُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) ثُمَّ قَرَأَ ع هَذِهِ الْآیَهًَْ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَیْحَکَ یَا إِبْرَاهِیمُ إِنَّکَ قَدْ سَأَلْتَنِی عَنِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ شِیعَهًِْ مَوْلَانَا أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ عَنْ زُهَّادِ النَّاصِبَهًِْ وَ عُبَّادِهِمْ مِنْ هَاهُنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ قَدِمْنا إِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً وَ مِنْ هَاهُنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلی ناراً حامِیَةً تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ وَ هَذَا النَّاصِبُ قَدْ جُبِلَ عَلَی بُغْضِنَا وَ رَدِّ فَضْلِنَا وَ یُبْطِلُ خِلَافَهًَْ أَبِینَا أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ یُثْبِتُ خِلَافَهًَْ مُعَاوِیَهًَْ وَ بَنِی‌أُمَیَّهًَْ وَ یَزْعُمُ أَنَّهُمْ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.

امام باقر (علیه السلام) - ابواسحاق لیثی گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برایم از مؤمن خبر دهید»؟ … فرمود: «ای ابراهیم! جواب پرسشت را بگیر: دانشی درونی و گنجینه‌ای از دانش خدای تعالی وجود دارد که خدای جلّ جلاله آن را به رسولش بخشیده و رسولش به وصی خود امیر مؤمنان». سپس، این آیه را خواند: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ آنگاه فرمود: «وای بر تو‌ای ابراهیم! تو درباره‌ی مؤمنان شیعه مولای ما امیرمؤمنان علی¬بن¬ابی¬طالب (علیه السلام) و از زاهدان ناصبی¬ها و عابدان آنان پرسیدی، خداوند فرموده است: و ما به سراغ اعمالی که انجام داده‌اند می‌رویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار می‌دهیم! . (فرقان/23) از همین رو، فرموده است: آن‌ها که پیوسته عمل کرده و خسته شده‌اند [و نتیجه‌ای عایدشان نشده است]، و در آتش سوزان وارد می‌گردند. از چشمه‌ای بسیار داغ به آنان می‌نوشانند. (غاشیه/5-3) این‌گونه ناصبی، تصمیم گرفته با ما دشمنی ورزد و فضیلت¬های ما را رد کند و خلافت پدر ما امیر مؤمنان را باطل می¬پندارد؛ درحالی‌که او خلافت معاویه و بنی¬امیه را ثابت می¬داند و می¬پندارد آنان خلفاء خدا در زمینش هستند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص122

بحارالأنوار، ج64، ص102

9

(جن/ 26)

الرّضا (علیه السلام) - قَالَ فَتْحُ‌بْنُ‌یَزِیدَ الْجُرْجَانِیُّ ضَمَّنِی وَ أَبَاالْحَسَنِ (علیه السلام) الطَّرِیقُ مُنْصَرَفِی مِنْ مَکَّهًَْ إِلَی خُرَاسَانَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَی الْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ… وَ أَمَّا الَّذِی اخْتَلَجَ فِی صَدْرِکَ لَیْلَتَکَ فَإِنْ شَاءَ الْعَالِمُ أَنْبَأَکَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِنَّ اللهَ لَمْ یُظْهِرْ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَکُلُّ مَا کَانَ عِنْدَ الرَّسُولِ کَانَ عِنْدَ الْعَالِمِ وَ کُلُّ مَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ الرَّسُولُ فَقَدِ اطَّلَعَ أَوْصِیَاؤُهُ عَلَیْهِ کَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُهُ مِنْ حُجَّهًٍْ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَی صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ یَا فَتْحُ عَسَی الشَّیْطَانُ أَرَادَ اللَّبْسَ عَلَیْکَ فَأَوْهَمَکَ فِی بَعْضِ مَا أَوْدَعْتُکَ وَ شَکَّکَکَ فِی بَعْضِ مَا أَنْبَأْتُکَ حَتَّی أَرَادَ إِزَالَتَکَ عَنْ طَرِیقِ اللَّهِ وَ صِرَاطِهِ الْمُسْتَقِیم.

امام کاظم (علیه السلام) - فتح‌بن‌یزید گرگانی می‌گوید: در راه بازگشت از مکّه با امام کاظم (علیه السلام) هم سفر بودم. آن جناب به عراق می‌آمد و من عازم خراسان بودم. شنیدم می‌فرمود: … امّا مطلبی که به خاطرت دیشب خطور نمود اگر عالم (منظور امام (علیه السلام) است) بخواهد با اجازه خدا آن را توضیح می‌دهد: إِنَّ اللهَ لَمْ یُظْهِرْ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ پس آنچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) دارد امام نیز دارد و بر هرچه پیامبر مطّلع است وصیّ او نیز اطّلاع دارد تا زمین خالی از حجّت نباشد؛ که با او علمی است شاهد صدق گفتارش. و شخصیّت و عدالت او را محرز می‌نماید. ای فتح! شیطان نزدیک بود تو را به خطا اندازد و در مورد آنچه برایت توضیح دادم به خیال و شک وادارد به‌طوری که از راه مستقیم و طریق خدا بازمانی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص122

بحارالأنوار، ج75، ص366

10

(جن/ 26)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ یَعْنِی عَلِیّاً الْمُرْتَضَی (علیه السلام) مِنَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ مِنْه.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا، إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ، منظور، علی مرتضی (علیه السلام) است که مورد رضا و پسند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و علی (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص122

القمی، ج2، ص390

11

(جن/ 26)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْماً عِنْدَهُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْماً نَبَذَهُ إِلَی مَلَائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَمَا نَبَذَهُ إِلَی مَلَائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَقَدِ انْتَهَی إِلَیْنَا.

امام صادق (علیه السلام) - خدای عزّوجلّ را دوگونه علم است: علمی که نزد خود اوست و هیچ‌کس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است؛ علمی که به‌سوی ملائکه و رسولانش افکنده، آنچه به‌سوی ملائکه و رسولانش افکنده، به ما رسیده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص122

کافی، ج1، ص255

12

(جن/ 26)

الباقر (علیه السلام) - إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَکْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ یَعْلَمُهُ الْمَلَائِکَهًُْ وَ الرُّسُلُ إِلَّا وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَکْفُوفُ فَهُوَ الَّذِی عِنْدَهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ.

امام باقر (علیه السلام) - خدا دو نوع علم دارد: علمی که به دیگران داده شده و علمی که محفوظ است. امّا نوع اوّل را که افاضه شده؛ هرچه را ملائکه و انبیاء (علیهم السلام) و رسل بدانند ما هم می‌دانیم. امّا علم محفوظ آن علمی است که در نزد خدا در‌ام الکتاب است. وقتی آشکار شد دیگر بدائی در آن نخواهد بود (بر خلاف علم اوّل که احتمال بداء دارد).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص122

بصایرالدرجات، ج1، ص109/ نورالثقلین

13

(جن/ 26)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّمَ.

امام صادق (علیه السلام) - امام (علیه السلام) وقتی بخواهد چیزی را بداند می‌داند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

الکافی، ج1، ص258/ نورالثقلین

14

(جن/ 26)

الصّادق (علیه السلام) - إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِکَ.

امام صادق (علیه السلام) - وقتی امام (علیه السلام) اراده می‌کند چیزی را بداند، خداوند او را به آن چیز آگاه می‌سازد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

الکافی، ج1، ص258/ نورالثقلین

15

(جن/ 26)

الصّادق (علیه السلام) - أَیُ إِمَامٍ لَا یَعْلَمُ مَا یُصِیبُهُ وَ إِلَی مَا یَصِیرُ فَلَیْسَ ذَلِکَ بِحُجَّهًٍْ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ.

امام صادق (علیه السلام) - هر امامی که نداند چه به سرش می‌آید [از خیر و شر و بلا و عافیت] و به‌سوی چه می‌رود (از مرگ و شهادت) او حجّت خدا بر خلقش نیست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

الکافی، ج1، ص258/ نورالثقلین

16

(جن/ 26)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَهًًْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَهًُْ حَفَظَهًٍْ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَرَأَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَهًَْ الْأَرْبَعَهًَْ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - خدای تعالی بر پیامبرش هیچ آیه¬ای از قرآن را نازل نکرد، مگر آنکه به همراه آن چهار فرشته نگهبان که آن را حفظ می¬کردند، فرستاد تا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برسانند. سپس این آیه را خواند: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا یعنی چهار فرشته: لِّیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَالَاتِ رَبّهِمْ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

بحارالأنوار، ج56، ص201

17

(جن/ 26)

المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌أَحْمَدَ الصَّفْوَانِیِّ قَالَ رَأَیْتُ الْقَاسِمَ‌بْنَ‌الْعَلَاءِ وَ قَدْ عُمِّرَ مِائَهًَْ سَنَهًٍْ وَ سَبْعَ عَشْرَهًَْ سَنَهًْ… دَخَلَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ‌بْنُ‌مُحَمَّدٍ وَ سَلَّمَ عَلَیْهِ فَأَخْرَجَ الْقَاسِمُ الْکِتَابَ فَقَالَ لَهُ اقْرَأْ هَذَا الْکِتَابَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِکَ فَقَرَأَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْکِتَابَ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی مَوْضِعِ النَّعْیِ رَمَی الْکِتَابَ عَنْ یَدِهِ وَ قَالَ لِلْقَاسِمِ یَا بَا مُحَمَّدٍ اتَّقِ اللَّهَ فَإِنَّکَ رَجُلٌ فَاضِلٌ فِی دِینِکَ مُتَمَکِّنٌ مِنْ عَقْلِکَ وَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ وَ قَالَ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً فَضَحِکَ الْقَاسِمُ وَ قَالَ لَهُ أَتِمَّ الْآیَهًَْ إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ مَوْلَایَ (علیه السلام) هُوَ الرِّضَا مِنَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله).

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - آقای ما امام قائم (علیه السلام) نوشته‌ای به قاسم‌بن‌علا نوشت و مرگ شیخ قاسم را به او خبر داد که چهل روز بعد از آمدن نوشته است و قاسم دوستی داشت که به شدّت ناصبی (دشمن علیّ (علیه السلام) ) بود. او عبدالرحمن‌بن‌محمّد نام داشت و قاسم خواست او را به‌سوی حق هدایت کند؛ پس نوشته را به او داد و گفت: «بخوان و با خود بیندیش». عبدالرحمن نوشته را خواند و وقتی به محلّ خبردادن از مرگ رسید، نوشته را از دستش انداخت و به قاسم گفت: «به خدا پناه ببر، زیرا تو مردی هستی که از لحاظ دیانت بر دیگران برتری داری و عقلت را از دست نداده‌ای. و خدای عزّوجلّ می‌فرماید: و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ‌کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ . (لقمان/39) و فرمود: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. قاسم خندید و گفت: «آیه را کامل کن. إِلّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ. و آقای من از فرستاده‌شدگان مورد رضایت است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

الغیبه للطوسی، ص312

18

(جن/ 26)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَن حمران‌بن‌أعین عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِرُمَّانَتَیْنِ فَأَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِحْدَاهُمَا وَ کَسَرَ الْأُخْرَی بِنِصْفَیْنِ فَأَکَلَ نِصْفاً وَ أَطْعَمَ عَلِیّاً نِصْفاً ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا أَخِی هَلْ تَدْرِی مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ قَالَ لَا قَالَ أَمَّا الْأُولَی فَالنُّبُوَّهًُْ لَیْسَ لَکَ فِیهَا نَصِیبٌ وَ أَمَّا الْأُخْرَی فَالْعِلْمُ أَنْتَ شَرِیکِی فِیهِ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ کَیْفَ کَانَ یَکُونُ شَرِیکَهُ فِیهِ قَالَ لَمْ یُعَلِّمِ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) عِلْماً إِلَّا وَ أَمَرَهُ أَنْ یُعَلِّمَهُ عَلِیّاً (علیه السلام).

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - حمران گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «جبرئیل (علیه السلام) دو انار برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آورد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یکی را خورد و دیگری را دو نیمه کرد، نیمی را هم خورد و نیمی را به علی (علیه السلام) خورانید. پس پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برادرم! می‌دانی این دو انار چه بود»؟ گفت: «نه»! فرمود: «اوّلی نبوّت بود که [مخصوص من است و] تو را از آن بهره‌ای نیست و امّا دیگری علم و دانش بود که تو در آن با من شریک هستی». من گفتم: «چگونه علی (علیه السلام) در علم شریک پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بود»؟ فرمود: «خدا هیچ علمی را به محمّد (صلی الله علیه و آله) نیاموخت جز آنکه به او دستور داد که آن را به علی (علیه السلام) بیاموزد» ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص124

الکافی، ج1، ص263/ نورالثقلین

آیه إِلّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً [27]

مگر پیامبرانی که [آنان را برگزيده و] از آن‌ها راضی است و مراقبینی از پیش رو و پشت‌سر برای آن‌ها قرار می‌دهد.

1

(جن/ 27)

الباقر (علیه السلام) - قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ کَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) مِمَّنِ ارْتَضَاهُ.

امام باقر (علیه السلام) - إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ به خدا که محمّد (صلی الله علیه و آله) از پسندیدگان او بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

الکافی، ج1، ص256/ بحارالأنوار، ج4، ص110

2

(جن/ 27)

الباقر (علیه السلام) - أَنَّ بَعْضَ أَصْحَابِ أَبِی‌جَعْفَرٍ مُحَمَّدِبْنِ‌عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (علیه السلام) سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً فَقَالَ (علیه السلام) یُوَکِّلُ اللَّهُ تَعَالَی بِأَنْبِیَائِهِ مَلَائِکَهًًْ یُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ یُؤَدُّونَ إِلَیْهِمْ تَبْلِیغَهُمُ الرِّسَالَهًَْ وَ وَکَّلَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَلَکاً عَظِیماً مُنْذُ فُصِلَ عَنِ الرَّضَا (علیه السلام) یُرْشِدُهُ إِلَی الْخَیْرَاتِ وَ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ یَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِی الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ الَّذِی کَانَ یُنَادِیهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ شَابٌّ لَمْ یَبْلُغْ دَرَجَهًَْ الرِّسَالَهًِْ بَعْدُ فَیَظُنُّ أَنَّ ذَلِکَ مِنَ الْحَجَرِ وَ الْأَرْضِ فَیَتَأَمَّلُ فَلَا یَرَی شَیْئاً.

امام باقر (علیه السلام) - یکی از یاران امام باقر (علیه السلام)، از ایشان درباره‌ی این سخن خداوند عزّوجلّ: إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا، پرسید. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند عزّوجلّ، فرشتگانی را عهده‌دار می‌کند که اعمال پیامبرانش را ثبت کنند و وی را از امر ابلاغ رسالت باخبر سازند. خدای عزّوجلّ فرشته‌ای عظیم را از همان زمان به پایان‌رسیدن دوره‌ی شیرخواری آن حضرت، عهده‌دار وی قرار داد که حضرت را به نیکی‌ها و اخلاق نیکو هدایت می‌کرد و وی را از شرّ و پلیدی و اخلاق ناپسند دور می‌کرد. این فرشته همان کسی بود که وی را چنین مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: سلام بر تو‌ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! ای رسول خدا! درحالی‌که در آن زمان، حضرت (صلی الله علیه و آله) به درجه و منزلت رسالت نائل نشده بود و حضرت گمان می‌کرد که این ندا از جانب سنگ و یا زمین است، و هرچه دقّت می‌کرد، چیزی را نمی‌یافت».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

بحارالأنوار، ج15، ص361/ شرح نهج البلاغهًْ، ج13، ص207

3

(جن/ 27)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ آیَهًًْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَ مَعَهُ أَرْبَعَهًُْ حَفَظَهًٍْ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ یَحْفَظُونَهَا حَتَّی یُؤَدُّونَهَا إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَرَأَ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَعْنِی الْمَلَائِکَهًَْ الْأَرْبَعَهًَْ لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ.

ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - خدای تعالی بر پیامبرش هیچ آیه¬ای از قرآن را نازل نکرد، مگر آنکه به همراه آن چهار فرشته نگهبان که آن را حفظ می¬کردند، فرستاد تا به پیامبر (صلی الله علیه و آله) برسانند. سپس این آیه را خواند: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا یعنی چهار فرشته: لِّیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَالَاتِ رَبّهِمْ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

بحارالأنوار، ج56، ص201

4

(جن/ 27)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فِی قَوْلِهِ: إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً قَالَ: هِیَ مُعَقِّبَاتٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ یَحْفَظُونَ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الشَّیَاطِینِ حَتَّی یَتَبَیَّنَ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً: آن¬ها عدّه¬ای از ملائکه هستند که پیگیرند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از شیاطین حفظ می¬کنند تا از این طریق مطالبی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بدان ارسال شده، روشن شود و مشتبه نگردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

بحارالأنوار، ج56، ص201

5

(جن/ 27)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً قَالَ یُخْبِرُ اللَّهُ رَسُولَهُ الَّذِی یَرْتَضِیهِ بِمَا کَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَخْبَارِ وَ مَا یَکُونُ بَعْدَهُ مِنْ أَخْبَارِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وَ الرَّجْعَهًِْ وَ الْقِیَامَهًِْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا، خداوند عزّوجلّ به رسولش (صلی الله علیه و آله) که از او خشنود است، درباره‌ی اخباری که قبلاً اتّفاق افتاده، و اخبار مربوط به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رستاخیز و قیامت، اطّلاع می‌دهد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

بحارالأنوار، ج53، ص58

6

(جن/ 27)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) الْتَقَمَ أُذُنِی فَعَلَّمَنِی مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ، فَسَاقَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ إِلَیَّ عَلَی لِسَانِ نَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله).

امام علی (علیه السلام) - رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در گوشم نجوا کرد و آنچه بوده و آنچه تا قیامت واقع می‌شود به من آموخت و خداوند آن [علوم] را برای [آگاهی] من، بر زبان پیامبرش جاری ساخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

نورالثقلین

7

(جن/ 27)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ یَعْنِی عَلِیّاً الْمُرْتَضَی (علیه السلام) مِنَ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) وَ هُوَ مِنْهُ قَالَ اللَّهُ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً قَالَ فِی قَلْبِهِ الْعِلْمَ وَ مِنْ خَلْفِهِ الرَّصَدَ یُعَلِّمُهُ عِلْمَهُ وَ یَزُقُّهُ الْعِلْمَ زَقّاً وَ یُعَلِّمُهُ اللَّهُ إِلْهَاماً، وَ الرَّصَدُ التَّعْلِیمُ مِنَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) لِیَعْلَمَ النَّبِیُ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِمَا لَدَی الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْعِلْمِ وَ

أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ مُنْذُ یَوْمَ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَهًُْ مِنْ فِتْنَهًٍْ أَوْ زَلْزَلَهًٍْ أَوْ خَسْفٍ أَوْ قَذْفٍ أَوْ أُمَّهًٍْ هَلَکَتْ فِیمَا مَضَی أَوْ تَهْلِکَ فِیمَا بَقِیَ، وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ جَائِرٍ أَوْ عَادِلٍ یَعْرِفُهُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَنْ یَمُوتُ مَوْتاً أَوْ یُقْتَلُ قَتْلًا، وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ مَخْذُولٍ لَا یَضُرُّهُ خِذْلَانُ مَنْ خَذَلَهُ، وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ مَنْصُورٍ لَا یَنْفَعُهُ نُصْرَهًُْ مَنْ نَصَرَهُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ، منظور، علی مرتضی (علیه السلام) است که مورد رضا و پسند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و علی (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است. خداوند می‌فرماید: فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا، گوید: در قلبش علم و در پشت سرش نگهبانان است، او را آموزش می¬دهد و علم را به درون او می‌افکند و خداوند او را به طریق الهام تعلیم می¬دهد؛ و «رصد» تعلیمی است که [امام علی (علیه السلام)] از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله) می¬بیند تا بداند پیامبرانش رسالت‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند و او به آنچه نزد آن‌هاست احاطه دارد و همه چیز را احصار کرده است. یعنی هرچه بوده و هست، از روزی که خدا آدم را آفرید تا قیام قیامت، آن را می¬داند؛ چه فتنه باشد، چه فرو رفتن در زمین یا پرتاب شدن یا اُمّت¬هایی که از پیش هلاک گشته و یا در آینده هلاک خواهند شد، و چه تعداد پیشوای ظالم و عادل آمده و خواهد آمد، همه را با نام و نسب می¬شناسد و می¬داند که به مرگ طبیعی می¬میرند یا کشته می¬شوند، و چه بسا امامانی که تنها گذاشته شده و این تنهایی آن‌ها را زیانی نمی¬رساند و چه بسا امامانی یاری داده شدند بی¬آنکه این یاری رساندن یاوران سودی برای آن‌ها داشته باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص126

القمی، ج2، ص390/ نورالثقلین

8

(جن/ 27)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَهًِْ إِلَی أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ قَال لَهُ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ… فَقَالَ لَهُ (علیه السلام) … وَ أَلْزَمَهُمُ الْحُجَّهًَْ بِأَنْ خَاطَبَهُمْ خِطَاباً یَدُلُّ عَلَی انْفِرَادِهِ وَ تَوَحُّدِهِ وَ بِأَنَّ لَهُ أَوْلِیَاءَ تَجْرِی أَفْعَالُهُمْ وَ أَحْکَامُهُمْ مَجْرَی فِعْلِهِ فَهُمُ الْعِبَادُ الْمُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ هُوَ الَّذِی أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ عَرَّفَ الْخَلْقَ اقْتِدَارَهُمْ عَلَی عِلْمِ الْغَیْبِ بِقَوْلِهِ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً. إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ هُمُ النَّعِیمُ الَّذِی یَسْأَلُ الْعِبَادَ عَنْهُ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْعَمَ بِهِمْ عَلَی مَنِ اتَّبَعَهُمْ مِنْ أَوْلِیَائِهِمْ قَالَ السَّائِلُ مَنْ هَؤُلَاءِ الْحُجَجُ قَالَ هُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَنْ حَلَّ مَحَلَّهُ مِنْ أَصْفِیَاءِ اللَّهِ الَّذِینَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ رَسُولِهِ وَ فَرَضَ عَلَی الْعِبَادِ مِنْ طَاعَتِهِمْ مِثْلَ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْهِمْ مِنْهَا لِنَفْسِهِ.

امام علی (علیه السلام) - یکی از زنادقه نزد امام علی (علیه السلام) آمد و گفت: اگر در قرآن اختلاف و تناقض وجود نداشت هرآینه ایمان می‌آوردم: … امام (علیه السلام) فرمود: «چه اختلافی»؟ … امام (علیه السلام) فرمود: «[خداوند] حجّت را بر خلق تمام کرد؛ بدین‌وسیله که با بیانی که بر تنهایی و یگانگی او دلالت می‌کند با آن‌ها سخن گفت و [به آن‌ها گفت که] برایشان سرپرست‌هایی [از طرف خدا]ست که کارها و حکم‌های آن‌ها جاری مجرای کار خدا است؛ و خداوند آگاه‌بودن آن‌ها بر علم غیب را با این سخنش به خلق فهماند: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ». زندیق گفت: «این حجّت‌ها چه کسانی هستند»؟ فرمود: «آن‌ها رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و کسانی از برگزیدگان خدا هستند که جانشین او می‌باشند؛ کسانی که خداوند [آن‌ها را سیمای خود معرفی کرد و] فرمود: و به هرسو رو کنید، خدا آنجاست. (بقره/115) کسانی که خدا آن‌ها را با خود و رسولش همراه ساخت و اطاعت از آن‌ها را بربندگان واجب نمود همانگونه که اطاعت از خود را بر بندگان واجب کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص128

الإحتجاج، ج1، ص252/ نورالثقلین

9

(جن/ 27)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ حُمْرَانَ‌بْنَ‌أَعْیَنَ یَسْأَلُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ… فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِکْرُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ کَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهًِْ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهًُْ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیهِ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِی یُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ إِلَیْنَا.

امام باقر (علیه السلام) - سدیر صیرفی گوید: حمران گفت: پس منظور از این آیه: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا چیست»؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: «إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ، به خدا سوگند! محمّد (صلی الله علیه و آله) از جمله کسانی بود که مورد رضایت خدا بود، امّا درباره‌ی این سخن خداوند عزّ‌وجلّ: عَالِمُ الْغَیْبِ، خداوند نسبت به آنچه از خلق او پنهان است، علم و آگاهی دارد. از جمله اینکه به مقدّرات عالم و آنچه که در علم اوست، پیش از آنکه آن را بیافریند و قبل از آنکه آن را به فرشتگان منتقل سازد، آگاه است. ای حمران! این علم (علم موقوف)، خاصّ خداوند است که خواست و اراده‌ی آن در اختیار اوست؛ اگر بخواهد، آن را به مرحله وقوع می‌رساند یا آنکه در آن خصوص برای او بدا حاصل می¬شود و آن را به مرحله‌ی وقوع نمی¬رساند. امّا آن علمی که خداوند عزّوجلّ آن را تقدیر می‌کند و آن را به انجام می‌رساند، همان علمی است که ابتدا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و سپس به ما ختم می¬شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص128

الکافی، ج1، ص256

10

(جن/ 27)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ زَیْدِ‌بْنِ‌شَرَاحِیلَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِأَصْحَابِهِ أَخْبِرُونِی بِأَفْضَلِکُمْ قَالُوا أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ صَدَقْتُمْ أَنَا أَفْضَلُکُمْ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ بِأَفْضَلِ أَفْضَلِکُمْ أَقْدَمِکُمْ سِلْماً وَ أَکْثَرِکُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمِکُمْ حِلْماً عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) وَ اللَّهِ مَا اسْتُودِعْتُ عِلْماً إِلَّا وَ قَدْ أَوْدَعْتُهُ وَ لَا عُلِّمْتُ شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - زیدبن‌شراحیل انصاری گوید: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اصحاب خود فرمود: «بهترین خود را برایم نام ببرید». گفتند: «شما‌ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)». فرمود: «صحیح است، من بهترین شما هستم ولی من به شما بهتر از بهترین شما را از همه پیش‌قدم‌تر در پیروی اسلام و از همه دانشمندتر و از همه شکیباتر علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) رامعرّفی می‌کنم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص128

بحارالأنوار، ج26، ص66

آیه لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً [28]

تا معلوم شود پیامبرانش رسالت‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند؛ و او به آنچه نزد آن‌هاست احاطه دارد و همه چیز را احصا کرده است.

1

(جن/ 28)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌خُنَیْسٍ الْکُوفِیِّ قَال حَضَرْتُ مَجْلِسَ الصَّادِقِ (علیه السلام) وَ عِنْدَهُ جَمَاعَهًٌْ مِنَ النَّصَارَی فَقَالُوا فَضْلُ مُوسَی وَ عِیسَی (علی‌ها السلام) وَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) سَوَاءٌ لِأَنَّهُمْ (علیهم السلام) أَصْحَابُ الشَّرَائِعِ وَ الْکُتُبِ فَقَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) أَفْضَلُ مِنْهُمَا وَ أَعْلَمُ وَ لَقَدْ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یُعْطِ غَیْرَهُ فَقَالُوا آیَهًٌْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَی نَزَلَتْ فِی هَذَا قَالَ (علیه السلام) نَعَمْ قَوْلُهُ تَعَالَی: وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی لِعِیسَی (علیه السلام): وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی لِلسَّیِّدِ الْمُصْطَفَی (صلی الله علیه و آله): وَجِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ قَوْلُهُ تَعَالَی: لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً فَهُوَ وَ اللهُ أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَ لَوْ حَضَرَ مُوسَی وَ عِیسَی (علی‌ها السلام) بِحَضْرَتِی وَ سَأَلَانِی لَأَجَبْتُهُمَا وَ سَأَلْتُهُمَا مَا أَجَابَا.

امام صادق (علیه السلام) - ابوخنیس‌کوفی گفت: خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم گروهی از نصرانیان در خدمت ایشان بودند. مدّعی بودند که مقام موسی و عیسی و محمّد (علیهم السلام) مساوی است چون همه‌ی آن‌ها دارای شریعت و کتاب آسمانی هستند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) بهتر از آن دو است و داناتر. خداوند به او آنقدر علم عطا فرموده که به دیگری نداده است». گفتند: «آیا آیه‌ای در قرآن هست که شاهد بر این مطلب باشد»؟ فرمود: «آری این آیه: و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم. (اعراف/145) و این آیه که به عیسی (علیه السلام) می‌فرماید: تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم. (زخرف/63) و فرمایش خداوند به حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) که می‌فرماید: گواهی از خودشان بر آن‌ها برمی‌انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می‌دهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است. (نحل/89) و این آیه لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصی کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً به خدا قسم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) داناتر از هر دوی آن‌ها است اگر حضرت موسی و عیسی (علی‌ها السلام) پیش من بیایند و سؤال از من بنمایند به آن‌ها جواب می‌دهم و سؤال می‌کنم، جواب نمی‌دهند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص130

بحارالأنوار، ج10، ص215/ المناقب، ج4، ص262

2

(جن/ 28)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - فِی جَوَابِ أَسْئِلَهًِْ الزِّنْدِیقِ الْمُنْکِرِ لِلْقُرْآنِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ مَعْنَی قَوْلِه… وَ قَوْلُهُ وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ قَوْلُهُ وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ قَوْلُهُ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ فَإِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِکَ اسْتِیلَاءَ أُمَنَائِهِ بِالْقُدْرَهًِْ الَّتِی رَکَّبَهَا فِیهِمْ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ وَ أَنَّ فِعْلَهُمْ فِعْلُه.

امام علی (علیه السلام) - او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود. (زخرف/84) و فرمود: و هرجا باشید او با شما است. (حدید/4) هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند مگر اینکه خداوند چهارمین آن‌هاست. (مجادله/7) که منظور از آن، چیرگی امنای او بر تمامی آفریدگانش با قدرتی است که او در وجود آنان نهاده است و این‌گونه فعل آنان، فعل اوست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص130

بحارالأنوار، ج3، ص310

3

(جن/ 28)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - عَنْ عَاصِمِ‌بْنِ‌حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ‌الْبَاقِرِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ أَمِیرُ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) … أَنَا أَسْمَاءُ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ أَمْثَالُهُ الْعُلْیَا وَ آیَاتُهُ الْکُبْرَی وَ أَنَا صَاحِبُ الْجَنَّهًِْ وَ النَّارِ أُسْکِنُ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ الْجَنَّهًَْ وَ أُسْکِنُ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ وَ إِلَیَّ تَزْوِیجُ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ وَ إِلَیَّ عَذَابُ أَهْلِ النَّارِ وَ إِلَیَّ إِیَابُ الْخَلْقِ جَمِیعاً… وَ أَنَا الْإِیَابُ الَّذِی یَئُوبُ إِلَیْهِ کُلُّ شَیْءٍ بَعْدَ الْقَضَاءِ وَ إِلَیَّ حِسَابُ الْخَلْقِ جَمِیعاً وَ أَنَا قَسِیمُ النَّارِ وَ أَنَا خَازِنُ الْجِنَانِ… وَ أَنَا الَّذِی أَحْصَیْتُ کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً بِعِلْمِ اللَّهِ الَّذِی أَوْدَعَنِیهِ، وَ بِسِرِّهِ الَّذِی أَسَرَّهُ إِلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ أَسَرَّهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِلَیَّ وَ أَنَا الَّذِی أَنْحَلَنِی رَبِّی اسْمَهُ وَ کَلِمَتَهُ وَ حِکْمَتَهُ وَ عِلْمَهُ وَ فَهْمَهُ.

امام علی (علیه السلام) - من اسم‌های نیکوی خداوند، مثَل‌های بلند مرتبه او و بزرگ‌ترین معجزه‌های او هستم و من صاحب بهشت و جهنّم هستم؛ اهل بهشت را در بهشت و اهل آتش را در آتش ساکن می‌کنم و عقد ازدواج اهل بهشت با من است و عذاب‌کردن اهل آتش با من است و بازگشت همه‌ی خلق به‌سوی من است و من بازگشتی هستم که همه چیز بعد از داوری و صدور حکم [در قیامت] به‌سوی او باز می‌گردد و حساب همه‌ی خلق به‌سوی من است… من تقسیم‌کننده‌ی آتش [جهنّم] هستم و من خزانه‌دار بهشتم… و من کسی هستم که همه چیز را برشمرده‌ام با علمی که خداوند آن را به من سپرد و با سرّی که آن را پنهانی به محمّد (صلی الله علیه و آله) گفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را پنهانی به من گفت. من کسی هستم که پروردگارم اسمش، کلامش، حکمتش، علمش و فهمش را به من بخشید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص130

مختصرالبصایر، ص132

4

(جن/ 28)

أمیرالمومنین (علیه السلام) - أَنَا الَّذِی أَحْصَیْتُ کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً بِعِلْمِ اللَّهِ الَّذِی أَوْدَعَنِیهِ.

امام علی (علیه السلام) - من کسی هستم که همه چیز را با علمی که خداوند آن را به من سپرد برشمرده‌ام.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص130

مختصرالبصایر، ص132

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
7 + 7 = ?