سوره توحید با معنی و تفسیر وترجمه به 20 زبان دنیا.

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره توحید با معنی و تفسیر وترجمه به 20 زبان  دنیا

سوره توحید یكصد و دوازدهمین سوره قرآن كریم است كه مكی  و  4آیه دارد

 

سوره اخلاص یا سوره توحید صد و دوازدهمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن که در جزء سی‌ام قرار دارد. این سوره را به این دلیل توحید یا اخلاص نامیده‌اند که درباره یگانگی خدا سخن می‌گوید و انسان را از شرک، خلاصی می‌دهد. در این مقاله قصد داریم ترجمه و تفسیر "سوره توحید" بپردازیم.

مشخصات "سوره توحید"
- سوره 112 قرآن مجید
- در مکه نازل شده
- دارای 4 آیه
- در جزء 30 قرار دارد
- از نظر ترتیب نزول سوره 22 است که بعد از سوره ناس در اوایل بعثت در مکه نازل شد
- یکی از سوره‌های چهارقل است
 

 

سوره‌ی اخلاص (توحید) مکی است و چهار آیه دارد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾

اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

معنی سوره توحید

به نام خداوند بخشنده مهربان
1- بگو خداوند یکتاست
2- خدا بی نیاز است
3- نه زاییده و نه زاییده شده ( فرزند ندارد و فرزند کسی نیست(
4- هیچ کس همتای او نیست

تفسیر سوره توحید:
1- بگو او الله یگانه است (احد): یعنی ذاتی که قابل تعدد و کثرت نباشد نه در خارج و نه در ذهن به همین دلیل هم به جز در مورد خداوند تعالی هرگز، در کلام ایجابی بکار نمی‌رود و از همین توحید روش کامل احیاء انسان‌ها و راه تحرک و عمل و رهایی ایشان نشأت می‌گیرد که بوسیله آن انسان می تواند همانطور که خداوند از او خواسته خلیفه او در زمین باشد و احکام وشرایع و ارزشها و موازین الهی را متحمل شده و در دین اخلاص بیابد.

2- الله بی نیاز مطلق و مرجع و منتهای همه موجودات است (صمد): یعنی قصد کردن با اعتماد، و خدای تعالی سید و بزرگیست که از هر سو به جانبش قصد می کنند تا حوایجشان را برآورد و تمام موجودات عالم متوجه او هستند ونیاز به او دارند. و اصولا هر چیزی که نام (شیی‌ء) بر آن صادق باشد در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و هر چیزی در نهایت به سوی او منتهی می‌شود.

 

و الف و لامی که بر سر کلمه (صمد) آمده است، افاده حصر می کند، یعنی فقط خدای تعالی صمد مطلق است ، به خلاف (احد) که احتیاجی به الف و لام نداشت تاحصر را برساند، چون اصولا در باره احدی غیر خدا اطلاق نمی شود و تکرار نام (الله )در هر دو جمله به جهت این است که هر یک جمله ای مستقل هستند که در تعریف خدای تعالی کفایت می‌کنند و در عین حال هم به وسیله صفات ذاتی، خداوند را معرفی کرده اند و هم به وسیله صفات فعلی (احد صفت ذاتی و صمد صفت فعلی است )بعضی مفسرین گفته‌اند کلمه صمد، هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد و در نتیجه نه بخورد، نه بنوشد، نه بخوابد و به بزاید و نه زاییده شده باشد که اگر این تفسیر درست باشد آیه بعدی تفسیر کلمه (صمد) خواهد بود.

 

 

ترجمه سوره توحید

 
3- نه زاده و نه زاییده شده است
پس وقتى خداوند يكتا باشد ديگر فرزندى ندارد چون اگر فرزندى داشته باشد، پس او هم مثل خداوند است و در اين صورت خداوند با فرزندش مىشوند دو خدا.

در صورتى كه گفتيم خداوند يكتااست و شريكى ندارد.

لمْ يُولَدْ، زاييده نشده.

اولاً كسى كه می‌خواهد به دنيا بيايد نيازمند به كسى است كه او را به دنيا بياورد و آن كس هم مادرش می‌شود.

در صورتى كه ما گفتيم خداوند بی‌نياز است.

 

پس مادر ندارد كه به آن نيازمند باشد.

ثانياً كسى كه مادر دارد مادرش از جنس خودش است.

وخداوند اگر مادر داشته باشد پس مادرش هم از جنس خود خدا است.

و خدا با مادرش دو تا خدا می‌شود.

در صورتى كه ما گفتيم خداوند يكتا است و شريكى ندارد.

در اين باره، در قرآن شريف، آياتى وجود دارد كه در زير پياده مىكنيم:(قالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَداً سُبْحانَ الله).
«گروهى گفتند كه خدا داراى فرزند است كه پاك و منزه از آن است كه فرزند داشته باشد».

)وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعالى عَمّا يَصِفُونَ(
«گروهى پنداشتند كه خداوند دختران و پسرانى دارد، در صورتى كه خدا از همه اين نسبتها كه بر او وصف می‌كنند برتر و منزه است».

)ما كانَ للهِ أنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَد سُبْحانَهُ اِذا قَضى أمْراً فَاِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ* وَقالُوا اتَّخَذ الرَّحْنُ وَلَداً* لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً اِدّاً* تَكادُ السَّمواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنهُ وَتَنْشَقّ الارَضُ وَتَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً* اَن دَعَو لِلرَّحْمنِ وَلَداً(

 

وى منزه از آن است كه فرزندى داشته باشد، چون بگويد چيزى موجود باش بىدرنگ آن چيز موجود می‌شود.

و كافران گفتند كه خداى رحمان فرزند برگرفته.

اى كافران! همانا قولى بسيار زشت و منكر گفتيد.

نزديك است ازاين گفته زشت شما آسمان ها ازهم فرو ريزد و زمين شكافته و كوه ها متلاشى گردد.

چرا كه براى خداى مهربان فرزندى دعوى كرديد.

 

تفسیر سوره توحید

 
4- و هیچکس همتای او نیست:
ولادت نوعی تجزء و قسمت پذیری است و بدون ترکیب تصور نمی‌شود، و هر مرکبی به اجزاء خود نیاز دارد و حال آنکه خدای متعال صمد است و حاجت همه محتاجان به او منتهی می‌شود، و چنین کسی احتیاج در او متصور نیست، پس فرزند نداشتن خداوند فرع و نتیجه صمدیت اوست، همچنین خدای متعال مجانس و همسری ندارد تا بواسطه او فرزندی پدید بیاید. از طرف دیگر خداوند هرگز از کسی زاده نشده و این امر هم فرع صمدیت اوست، چون تولد چیزی از چیز دیگر مستلزم احتیاج مولود به والد است و خدای متعال صمد است، بنابراین احتیاج در او تصور نمی‌رود و نیز هر مولودی حادث و جسمانی است لکن این امر در مورد خداوند محال است .این آیه نفی قول نصاری است که مسیح را پسر خدا می‌دانند و نیز نفی قول مشرکین است که آلهه خود وملائکه را فرزندان خداوند می‌دانستند و اما کفو نداشتن خداوند، هیچ موجودی در ذات ، صفات یا افعال همتای خدای متعال نیست، و هیچ مماثل و نظیر و کفوی ندارد و این صفت او هم متفرع بر صمدیت اوست ، چون هر کفوی که برای خداوند فرض شود مستلزم آنست که آن کفو مستقل درذات خود و بی نیاز از خدای متعال باشد و حال آنکه خداوند صمد مطلق است و همه موجودات محتاج اویند.لذا حاصل مفاد این سوره، این مطلب است که ، خدای تعالی را به صفت احدیت وواحدیت توصیف می‌کند و در تفسیر الدر المنثور از رسول خدا ص نقل شده که سوره توحید معادل ثلث قرآن است‌ .
 

 

 

فواید خواندن سوره توحید

 

خواص خواندن سوره توحید:

رسول خدا صلی الله علیه و آله: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل می‏نماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج 2، ص 620)

امام علی (ع): امیر المؤمنین علیه السّلام نقل می‏نماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می‏بخشد.» (الکافی، ج 2، ص 539(

امام علی (ع): «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمی‏زند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثواب‏الأعمال و عقاب الاعمال، ص 277(

امام باقر (ع): هر کس سوره توحید را یک بار بخواند مایه ایجاد برکت او می‌شود و هر کس این سوره را دوبار بخواند بر او و خانواده‌اش برکت داده می‌شود و اگر آن را سه بار بخواند به او و خانواده و همسایگانش برکت داده می‌شود.

پیامبر اکرم (ص): هر کس در شب یا روز جمعه 200 مرتبه سوره توحید را در دو نماز دو رکعتی بخواند گناهانش بخشیده می‌شود حتی اگر به اندازه دریا باشد.

 

ختم سوره توحید به روش های مختلف:

1- نمازختم سوره توحید:
ختم زیر از پیامبر (ص) توصیه شده است.
در روز پنج شنبه 4 رکعت نماز به صورت دو نماز دورکعتی به شکل زیر بخوانید:
رکعت اول: بعد از حمد 11 بار سوره توحید
رکعت دوم: بعد از حمد 21 بار سوره توحید
رکعت اول از دو رکعت دوم: بعد از حمد 21 بار سوره توحید
رکعت دوم از دو رکعت دوم: بعد از حمد 41 بار سوره توحید

پس از سلام نماز 51 بار سوره توحید را بخوانید. 51 بار صلوات بفرستید. به سجده بروید و 100 مرتبه ذکر «یا الله یا الله» را بگویید و حاجت خودتان را طلب کنید.

پیامبر (ص) فرمود: کسی که این نماز را بخواند و از خدا بخواهد که کوه‌ها از هم پاشیده شود چنین خواهد شد یا این که از خدا طلب باران کند باریده واهد شد و این که حجابی بین او و پروردگارش نخواهد بود و خداوند بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتی نخواهد غضب خواهد کرد.

2. ختم ذکر سوره توحید
در شب جمعه 41 هزار بار ذکر «الله صمد» را بگویید.

3. ختم سوره توحید برای وسعت روزی
در 3 شب جمعه هر شب 2 رکعت نماز بخوانید و در هر رکعت 10 بار سوره حمد و 11 بار سوره توحید را تکرار کنید و بعد از سلام نماز 100 بار صلوات بفرستید.

 

ترجمه عربی

 

سورة التوحيد مع المعنى والتفسير

 

سورة التوحيد هي السورة المائة والثانية عشرة من القرآن الكريم التي بها مكة وآيات 4

 سورة الإخلاص أو سورة التوحيد هي السورة المائة والثانية عشرة وهي إحدى السور المكية في القرآن والتي تقع في الجزء الثلاثين. هذه السورة تسمى التوحيد أو الإخلاص لأنها تتحدث عن وحدانية الله وتحرر الإنسان من الشرك. في هذا المقال نعتزم ترجمة "سورة التوحيد" وتفسيرها.

الملف الشخصي لـ "سوره توحید"

سورة 112 من القرآن الكريم

- كشف في مكة

- له 4 آيات

- في المكون 30

- من حيث ترتيب نزول السورة 22 التي نزلت في مكة بعد سورة ناس في أول البساط.

- وهي إحدى السور الأربع

 

سورة الإخلاص مكية ولها أربع آيات.

بسم الله

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

معنى سورة التوحيد

بسم الله

1- قل أن الله واحد

2- الله لا داعي له

3- لا ولد ولا ولد (ليس له أبناء ولا ولد لأحد).

4 - لا مثيل له

 

تفسير سورة التوحيد:

1- قل إنه الإله الواحد: أي الجوهر الذي لا يمكن أن يتكاثر ولا يتكاثر لا في الخارج ولا في العقل ، فالبشر ومسار حركتهم وعملهم وتحررهم ينبع من الإنسان. خليفته في الأرض كما طلب منه الله أن يتحمل القواعد والشرائع والقيم والمعايير الإلهية وأن يجد الصدق في الدين.

2- الله هو المطلق الذي لا داعي له والمرجع ونهاية كل الكائنات (الصمد): يعني النية بأمانة ، والله تعالى السيد العظيم الذي ينوى أن يأتى إليه من كل الجهات لسد احتياجاتهم وحاجاتهم. كل الكائنات في العالم تدركه وتحتاج إليه. وبشكل أساسي ، مهما كان الاسم (الشيء) صحيحًا ، في جوهره وصفاته وتأثيراته ، فهو بحاجة إلى الله ، وكل شيء يؤدي إليه في النهاية.

 والحرف (أ) وكلمة (صمد) محدودان ، أي أن الله تعالى وحده هو الصمد المطلق ، على عكس (واحد) الذي لم يحتاج إلى حرف "أ" للوصول إلى الحد ، لأنه في الأساس يتعلق بشخص آخر غير الله. لم يتم تطبيقه وتكرار اسم (الله) في كلتا الجملتين يرجع إلى حقيقة أن كل منهما جملة مستقلة كافية في تعريف الله تعالى وفي نفس الوقت قدموا الله على حد سواء. الصفات المتأصلة والصفات الحالية (أحدهما صفة جوهرية وصمد صفة حاضرة) قال بعض المعلقين أن كلمة صمد هي كل شيء في ريشة ليست فارغة ونتيجة لذلك فهي لا تأكل أو تشرب أو تنام أو تعطي ولادة أو يولد صحيح الآية التالية ستكون تفسير كلمة (صمد).

  ترجمة سورة التوحيد

 3 - لم يولد ولم يولد

لذلك عندما يكون الله واحدًا ، لم يعد له ولد ، لأنه إذا كان له ولد فهو مثل الله ، وفي هذه الحالة يصبح الله مع ولده إلهين.

إذا قلنا أن الله واحد وليس له شريك.

لم يولد ولم يولد.

أولاً: من يريد أن يولد يحتاج إلى من يلده ويصبح هذا الشخص أمه.

إذا قلنا الله لا داعي له.

 لذلك الأم لا تحتاجها.

ثانياً ، الشخص الذي لديه أم هو من جنسه.

وإن كان لله أم ، فإن أمه هي أيضًا من الله نفسه.

ويصير الله مع أمه إلهين.

 

إذا قلنا أن الله واحد وليس له شريك.

وفي هذا الصدد ، ورد في القرآن الكريم آيات نوردها أدناه:

"قال البعض أن لله ولدا طاهرا طاهرا من الإنجاب".

وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ (

"يظن البعض أن لله أبناء وبنات والله أسمى من كل هذه الصفات التي توصف له".

) نحن كان ، 0 جنيه إسترليني ، خلف براني عزة عمارة فانيما ضائع فيكون * ضبطه الراهتي فالادا * خيخي جياه أوزا * تاكاد السيمات يتفتران مانها والأوزان الغبل هاندا *

ينعم أن يكون له طفل ، لأنه عندما يقول شيئًا ما ، فهو موجود على الفور.

وقال الكفار: رحم الله الطفل.

أيها الكافرين! في الواقع ، لقد قدمت وعدًا بشعًا وسلبيًا للغاية.

مع هذا القول القبيح لك ، السماوات على وشك الانهيار والأرض تشققت والجبال تحطمت.

لأنك زعمت أن لديك ولدًا من أجل الله الرحمن الرحيم.

  تفسير سورة التوحيد

 4- ولا مثيل له:

الولادة هي نوع من التفكك ولا يمكن تخيله بدون تكوين ، وكل مركب يحتاج لمكوناته ، والله تعالى صبور وحاجات كل محتاج تؤدي إليه ، ومثل هذا الشخص لا يعتبر حاجة فيه ، لذلك الله ليس له أبناء ، وهو غصن صبره ونتيجة له ​​، والله تعالى ليس عنده رفيق ولا زوجة ينجب منه ولد. من ناحية أخرى ، لم يولد الله من أحد ، وهذا فرع من صبره ، لأن ولادة شيء من شيء آخر تتطلب حاجة الطفل إلى أن يولد لأب ، والله تعالى هو الصبر ، لذلك لا تتخيل الحاجة فيه وكل ولادة عرضية وجسدية ولكن هذا مستحيل في حالة الله. هذه الآية هي إنكار لوعد المسيحيين الذين يعتبرون المسيح ابن الله وكذلك إنكار وعد المشركين الذين اعتبروا آلهتهم وملائكتهم أبناء الله ، ليس متسامياً ، ولا مثيل له ، وهذه الصفة هي أيضاً فرع من صبره ، لأن أي كفاية مفترضة لله تتطلب ذلك. تكون مستقلة.

إنها متسامحة في ذاتها ولا تحتاج إلى الله تعالى ، والله صبر مطلق ، وكل البشر بحاجة إلى المحبة ، ويروي أن سورة التوحيد تعادل ثلث القرآن.

 

 

 

فوائد قراءة سورة التوحيد

 

خصائص قراءة سورة التوحيد:

قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:)

 

الإمام علي (ع): يروي أمير المؤمنين (صلى الله عليه وسلم) أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: "من قرأ سورة التوحيد مائة مرة وهو نائم غفر الله. ذنوبه لخمسين سنة ". (الكافي ج 2 ص 539).

 

الإمام علي (ع): "من قرأ" قل هو الله أحد "بعد صلاة الفجر أحد عشر مرة ، لم يرتكب أي إثم في ذلك اليوم. حتى وإن كان الشيطان قد أذل (أي الشيطان ، مهما حاول جاهدًا ، لا يقدر أن يقود الإنسان إلى الخطيئة وبالتالي يُذل).

 

الإمام الباقر (ع): من قرأ سورة التوحيد مرة واحدة فتبارك ، ومن قرأ هذه السورة مرتين فسيتبارك هو وأهله ، وإذا قرأها ثلاث مرات يباركون هو وأهله وجيرانه.

 

الرسول الكريم صلى الله عليه وسلم: من قرأ سورة التوحيد 200 مرة في صلاتين يوم الجمعة ليلاً أو ليلاً ، تغفر ذنبه ، حتى لو كانت كبيرة مثل البحر.

 

نهاية سورة التوحيد بطرق مختلفة:

1- صليت سورة التوحيد:

وأوصى الرسول صلى الله عليه وسلم بالاستنتاج التالي.

قم بأداء 4 ركعات من الصلاة يوم الخميس على شكل ركعتين طويلتين على النحو التالي:

الركعة الأولى: 11 مرة بعد سورة التوحيد بعد حمد

الركعة الثانية: بعد مدح سورة التوحيد 21 مرة

الركعة الأولى من الركعتين الثانية: 21 مرة بعد سورة التوحيد

الركعة الثانية من الركعتين الثانية: بعد سورة التوحيد 41 مرة

بعد السلام اقرأ سورة التوحيد 51 مرة. أرسل صلاة 51 مرة. اذهب للسجود وقل "يا الله أو الله" 100 مرة واسأل عن حاجتك.

قال النبي صلى الله عليه وسلم: من صلى هذه الصلاة ، وسأل الله أن يفكك الجبال فهو هكذا ، أو من سأل الله أن تمطر ، فقد تمطر ، ووعد أنه لا حجاب بينه وبين ربه ، و الله على من يصلي هذه الصلاة ولا يحتاج الى شيء يغضب.

2. نهاية ذكر سورة التوحيد

ليلة الجمعة تلاوة "الله صمد" 41000 مرة.

3. نهاية سورة التوحيد لاتساع النهار

في ليالي الجمعة ، صلي ركعتين كل ليلة وكرر سورة حمد 10 مرات وسورة التوحيد 11 مرة في كل ركعة ، وأرسل صلاة 100 مرة بعد السلام.

ترجمه انگلیسی

Surah Tawhid with meaning and interpretation

 

Surah Tawhid is the one hundred and twelfth surah of the Holy Quran which has Mecca and 4 verses

 Surah Ikhlas or Surah Tawhid is the one hundred and twelfth surah and one of the Meccan surahs of the Qur'an which is in the thirtieth part. This surah is called monotheism or sincerity because it speaks of the oneness of God and frees man from polytheism. In this article, we intend to translate and interpret "Surah Tawhid".

Profile of "سوره توحید"

Sura 112 of the Holy Quran

- Revealed in Mecca

- Has 4 verses

- is in component 30

- In terms of the order of revelation of Sura 22, which was revealed in Mecca after Surah Nas at the beginning of the Besat

- It is one of the four surahs

 

Surah Ikhlas (Tawhid) is Makki and has four verses.

in the name of God

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

The meaning of Surah Tawhid

In the name of God

1- Say that God is One

2- God is needless

3- Neither born nor born (has no children and is no one's child)

4- No one is his equal

 

Interpretation of Surah Tawhid:

1- Say that He is the One God (one): that is, the essence that can not be multiplied and multiplied, neither outside nor in the mind. Humans and the path of their movement, action and liberation originate by which man can be his caliph on earth as God has asked him to bear the rules, laws, values ​​and divine standards and find sincerity in religion.

2- God is the absolute needless and the reference and the end of all beings (Samad): It means to intend with trust, and God Almighty is the Sayyid and the great who intend to come to him from all sides to meet their needs and all beings in the world are aware of him and need To him. And basically, whatever the name (object) is true of, in its essence, attributes and effects, it needs God, and everything ultimately leads to Him.

 And the letter A and the word "Samad" are limited, meaning that only the Almighty God is absolute Samad, unlike (one) who did not need the letter "A" to reach the limit, because it is basically about someone other than God. It is not applied and the repetition of the name (Allah) in both sentences is due to the fact that each of them is an independent sentence that is sufficient in the definition of God Almighty and at the same time they have introduced God both by inherent attributes and by Present Attributes (One is an Intrinsic Adjective and Samad is a Present Adjective) Some commentators have said that the word Samad is everything in a feather that is not empty and as a result it does not eat, drink, sleep or give birth or be born. True, the next verse will be the interpretation of the word (Samad).

  Translation of Surah Tawhid

 3- He was neither born nor born

So when God is one, he no longer has a child, because if he has a child, then he is like God, and in that case God becomes two gods with his child.

If we say that God is one and has no partner.

He was not born, he was not born.

First, one who wants to be born needs someone to give birth to him, and that person becomes his mother.

If we said God is unnecessary.

 So the mother does not need it.

Secondly, a person who has a mother is of his own gender.

And if God has a mother, then his mother is also of God himself.

And God becomes two gods with his mother.

If we say that God is one and has no partner.

In this regard, in the Holy Qur'an, there are verses that we quote below:

"Some people said that God has a child who is pure and pure from having a child."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

"Some people think that God has sons and daughters, while God is superior to all these attributes that are described to Him."

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

He is blessed to have a child, because when he says something exists, it immediately exists.

And the disbelievers said, "God has mercy on the child."

O disbelievers! Indeed, you made a very ugly and negative promise.

With this ugly saying of yours, the heavens are about to collapse and the earth is split and the mountains are shattered.

Because you claimed to have a child for the Merciful God.

  Interpretation of Surah Tawhid

 

4- And no one is his equal:

Birth is a kind of disintegration and can not be imagined without composition, and every compound needs its components, while God Almighty is patient and the needs of all the needy lead to him, and such a person is not considered a need in him, so God does not have children. It is the branch and result of his patience, and God Almighty does not have a mate or a wife to have a child through him. On the other hand, God has never been born of anyone, and this is a branch of his patience, because the birth of something from something else requires the need of the child to be born to the parent, and God Almighty is the patience, so the need is not imagined in him and every birth is accidental and physical but This is impossible in the case of God. This verse is a denial of the promise of the Christians who consider Christ to be the son of God and also a denial of the promise of the polytheists who considered their gods and angels to be the children of God. He is not transcendent, and he has no analogy, and this attribute of his is also a branch of his patience, because any adequacy that is assumed for God requires that that independence be independent.

 

ترجمه المانی

Sura Tawhid mit Bedeutung und Interpretation

 

Sure Tawhid ist die einhundertzwölfte Sure des Heiligen Koran, die Mekka und 4 Verse hat

 Sure Ikhlas oder Sure Tawhid ist die hundertzwölfte Sure und eine der mekkanischen Suren des Korans, die sich im dreißigsten Teil befindet. Diese Sure wird Monotheismus oder Aufrichtigkeit genannt, weil sie von der Einheit Gottes spricht und den Menschen vom Polytheismus befreit. In diesem Artikel beabsichtigen wir, „Sura Tawhid“ zu übersetzen und zu interpretieren.

Profil von „سوره توحید“

Sure 112 des Heiligen Korans

- Aufgedeckt in Mekka

- Hat 4 Verse

- befindet sich in Komponente 30

- In Bezug auf die Reihenfolge der Offenbarung von Sure 22, die in Mekka nach Surah Nas zu Beginn des Besat offenbart wurde

- Es ist eine der vier Suren

 

Surah Ikhlas (Tawhid) ist Makki und hat vier Verse.

im Namen Gottes

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Die Bedeutung der Sure Tawhid

Im Namen Gottes

1- Sagen Sie, dass Gott Einer ist

2- Gott ist unnötig

3- Weder geboren noch geboren (hat keine Kinder und ist niemandes Kind)

4- Niemand ist ihm gleich

 

Interpretation der Sure Tawhid:

1- Sagen Sie, dass Er der Eine Gott (Eins) ist: Das heißt, die Essenz, die weder außerhalb noch im Verstand multipliziert und multipliziert werden kann.Menschen und der Weg ihrer Bewegung, Aktion und Befreiung entstehen, wodurch der Mensch sein kann sein Kalif auf Erden, wie Gott ihn gebeten hat, die Regeln, Gesetze, Werte und göttlichen Maßstäbe zu tragen und Aufrichtigkeit in der Religion zu finden.

2- Gott ist das absolut unnötige und die Referenz und das Ende aller Wesen (Samad): Es bedeutet, mit Vertrauen zu beabsichtigen, und Gott der Allmächtige ist der Sayyid und die Großen, die beabsichtigen, von allen Seiten zu ihm zu kommen, um ihre Bedürfnisse zu erfüllen und alle Wesen in der Welt sind sich seiner bewusst und brauchen ihn. Und im Grunde, worauf auch immer der Name (das Objekt) zutrifft, in seiner Essenz, seinen Eigenschaften und Wirkungen, es braucht Gott, und alles führt letztendlich zu Ihm.

 Und der Buchstabe A und das Wort „Samad“ sind begrenzt, was bedeutet, dass nur der Allmächtige Gott absoluter Samad ist, im Gegensatz zu (einem), der den Buchstaben „A“ nicht brauchte, um die Grenze zu erreichen, weil es im Grunde um jemand anderen als Gott geht Es wird nicht angewendet und die Wiederholung des Namens (Allah) in beiden Sätzen ist der Tatsache geschuldet, dass jeder von ihnen ein unabhängiger Satz ist, der zur Definition von Gott dem Allmächtigen ausreicht und sie gleichzeitig Gott durch beide eingeführt haben inhärente Attribute und durch gegenwärtige Attribute (Eins ist ein intrinsisches Adjektiv und Samad ist ein gegenwärtiges Adjektiv) Einige Kommentatoren haben gesagt, dass das Wort Samad alles in einer Feder ist, die nicht leer ist, und daher nicht isst, trinkt, schläft oder gibt Geburt oder geboren werden.Der nächste Vers wird zwar die Interpretation des Wortes (Samad) sein.

  Übersetzung der Sure Tawhid

 3- Er wurde weder geboren noch geboren

Wenn Gott also eins ist, hat er kein Kind mehr, denn wenn er ein Kind hat, dann ist er wie Gott, und in diesem Fall wird Gott mit seinem Kind zu zwei Göttern.

Wenn wir sagen, dass Gott eins ist und keinen Partner hat.

Er wurde nicht geboren, er wurde nicht geboren.

Erstens braucht jemand, der geboren werden möchte, jemanden, der ihn zur Welt bringt, und diese Person wird seine Mutter.

Wenn wir sagten, Gott ist unnötig.

 Die Mutter braucht es also nicht.

Zweitens ist eine Person, die eine Mutter hat, vom eigenen Geschlecht.

Und wenn Gott eine Mutter hat, dann ist auch seine Mutter von Gott selbst.

Und Gott wird mit seiner Mutter zu zwei Göttern.

Wenn wir sagen, dass Gott eins ist und keinen Partner hat.

In dieser Hinsicht gibt es im Heiligen Koran Verse, die wir unten zitieren:

"Einige Leute sagten, dass Gott ein Kind hat, das rein und rein davon ist, ein Kind zu haben."

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

"Einige Leute denken, dass Gott Söhne und Töchter hat, während Gott all diesen Attributen, die ihm beschrieben werden, überlegen ist."

 

(Wir Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Er ist gesegnet, ein Kind zu haben, denn wenn er sagt, dass etwas existiert, existiert es sofort.

Und die Ungläubigen sagten: "Gott ist dem Kind gnädig."

O Ungläubige! In der Tat haben Sie ein sehr hässliches und negatives Versprechen abgegeben.

Mit diesem hässlichen Spruch von dir bricht der Himmel zusammen, die Erde wird gespalten und die Berge zerschmettert.

Weil du behauptet hast, ein Kind für den barmherzigen Gott zu haben.

  Interpretation der Sure Tawhid

 

4- Und niemand ist ihm gleich:

Die Geburt ist eine Art Auflösung und ohne Zusammensetzung nicht vorstellbar, und jede Verbindung braucht ihre Bestandteile, während Gott der Allmächtige geduldig ist und die Bedürfnisse aller Bedürftigen zu ihm führen, und eine solche Person in ihm nicht als Bedürfnis angesehen wird Gott hat keine Kinder, es ist der Zweig und das Ergebnis seiner Geduld, und Gott der Allmächtige hat keinen Partner oder eine Ehefrau, um durch ihn ein Kind zu bekommen. Andererseits wurde Gott nie von jemandem geboren, und dies ist ein Zweig seiner Geduld, denn die Geburt von etwas aus etwas anderem erfordert, dass das Kind von den Eltern geboren werden muss, und Gott der Allmächtige ist die Geduld, so ist die Not in ihm nicht eingebildet und jede Geburt ist zufällig und körperlich, aber das ist im Falle Gottes unmöglich.Dieser Vers ist eine Leugnung der Verheißung der Christen, die Christus für den Sohn Gottes halten, und auch eine Leugnung das Versprechen der Polytheisten, die ihre Götter und Engel als Kinder Gottes betrachteten, er ist nicht transzendent, und er hat keine Analogie, und diese Eigenschaft ist auch ein Zweig seiner Geduld, weil jede Angemessenheit, die für Gott angenommen wird, dies erfordert es sei unabhängig.

 

ترجمه اسپانیایی

Surah Tawhid con significado e interpretación.

 

Surah Tawhid es la centésima duodécima sura del Sagrado Corán que tiene La Meca y 4 versos

 Surah Ikhlas o Surah Tawhid es la centésima duodécima sura y una de las suras de La Meca del Corán que se encuentra en la trigésima parte. Esta sura se llama monoteísmo o sinceridad porque habla de la unicidad de Dios y libera al hombre del politeísmo. En este artículo, tenemos la intención de traducir e interpretar "Surah Tawhid".

Perfil de "سوره توحید"

Sura 112 del Sagrado Corán

- Revelado en La Meca

- Tiene 4 versos

- está en el componente 30

- En términos del orden de revelación de Sura 22, que fue revelado en La Meca después de Surah Nas al comienzo de Besat

- Es una de las cuatro suras

 

Surah Ikhlas (Tawhid) es Makki y tiene cuatro versos.

en el nombre de Dios

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

El significado de Surah Tawhid

En el nombre de Dios

1- Decir que Dios es Uno

2- Dios es innecesario

3- Ni nacido ni nacida (no tiene hijos y no es hijo de nadie)

4- Nadie es su igual

 

Interpretación de Surah Tawhid:

1- Decir que Él es el Dios Único (uno): es decir, la esencia que no se puede multiplicar y multiplicar, ni fuera ni en la mente.El hombre y el camino de su movimiento, acción y liberación se originan por el cual el hombre puede ser su califa en la tierra como Dios le ha pedido que lleve las normas, leyes, valores y normas divinas y encuentre la sinceridad en la religión.

2- Dios es el absoluto innecesario y la referencia y el fin de todos los seres (Samad): Significa pretender con confianza, y Dios Todopoderoso es el Sayyid y los grandes que pretenden acudir a él desde todos los lados para satisfacer sus necesidades y todos los seres del mundo son conscientes de él y necesitan de él. Y básicamente, sea cual sea la verdad del nombre (objeto), en su esencia, atributos y efectos, necesita a Dios, y todo conduce en última instancia a Él.

 Y la letra A y la palabra "Samad" son limitadas, lo que significa que solo Dios Todopoderoso es el Samad absoluto, a diferencia de (uno) que no necesitaba la letra "A" para llegar al límite, porque básicamente se trata de alguien que no es Dios. No se aplica y la repetición del nombre (Allah) en ambas oraciones se debe a que cada una de ellas es una oración independiente que es suficiente en la definición de Dios Todopoderoso y al mismo tiempo han introducido a Dios tanto por atributos inherentes y por Atributos Presentes (Uno es un Adjetivo Intrínseco y Samad es un Adjetivo Presente) Algunos comentaristas han dicho que la palabra Samad es todo en una pluma que no está vacía y como resultado no come, bebe, duerme o da nacer o nacer Es cierto que el siguiente verso será la interpretación de la palabra (Samad).

  Traducción de Surah Tawhid

 3- No nació ni nació

Entonces, cuando Dios es uno, ya no tiene un hijo, porque si tiene un hijo, entonces es como Dios, y en ese caso Dios se convierte en dos dioses con su hijo.

Si decimos que Dios es uno y no tiene asociado.

No nació, no nació.

Primero, el que quiere nacer necesita que alguien lo dé a luz, y esa persona se convierte en su madre.

Si dijéramos que Dios es innecesario.

 Así que la madre no lo necesita.

En segundo lugar, una persona que tiene una madre es de su mismo género.

Y si Dios tiene una madre, entonces su madre es también de Dios mismo.

Y Dios se convierte en dos dioses con su madre.

Si decimos que Dios es uno y no tiene asociado.

Al respecto, en el Sagrado Corán, hay versículos que citamos a continuación:

"Algunas personas dijeron que Dios tiene un hijo que es puro y puro por tener un hijo".

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

“Algunas personas piensan que Dios tiene hijos e hijas, mientras que Dios es superior a todos estos atributos que se le describen”.

 

(Nosotros Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Tiene la suerte de tener un hijo, porque cuando dice que algo existe, inmediatamente existe.

Y los incrédulos dijeron: "Dios tenga misericordia del niño".

¡Oh incrédulos! De hecho, hiciste una promesa muy fea y negativa.

Con este feo dicho tuyo, los cielos están a punto de derrumbarse y la tierra se parte y las montañas se hacen añicos.

Porque afirmaste tener un hijo para el Dios Misericordioso.

  Interpretación de Surah Tawhid

 

4- Y nadie es su igual:

El nacimiento es una especie de desintegración y no se puede imaginar sin composición, y cada compuesto necesita sus componentes, mientras que Dios Todopoderoso es paciente y las necesidades de todos los necesitados lo llevan a él, y tal persona no se considera una necesidad en él, por lo que Dios no tiene hijos, es la rama y el resultado de su paciencia, y Dios Todopoderoso no tiene compañera o esposa para tener un hijo a través de él. En cambio, Dios nunca ha nacido de nadie, y esto es una rama de su paciencia, porque el nacimiento de algo de otra cosa requiere la necesidad de que el hijo nazca del padre, y Dios Todopoderoso es la paciencia, entonces la necesidad no es imaginada en él y todo nacimiento es accidental y físico pero esto es imposible en el caso de Dios.Este versículo es una negación de la promesa de los cristianos que consideran a Cristo hijo de Dios y también una negación de la promesa de los politeístas que consideraban a sus dioses y ángeles como hijos de Dios, no es trascendente, no tiene analogía, y este atributo es también una rama de su paciencia, porque toda suficiencia que se asume para Dios requiere que sea ​​independiente.

 

ترجمه  اسلواکی

Súra Tawhid s významom a výkladom

 

Súra Tawhid je sto dvanásta súra Svätého Koránu, ktorá má Mekku a 4 verše

 Súra Ikhlas alebo súra Tawhid je sto dvanásta súra a jedna z mekkských súr Koránu, ktorá je v tridsiatej časti. Táto súra sa nazýva monoteizmus alebo úprimnosť, pretože hovorí o jednote Boha a oslobodzuje človeka od mnohobožstva. V tomto článku máme v úmysle preložiť a interpretovať „Surah Tawhid“.

Profil „سوره توحید“

Súra 112 Svätého Koránu

- Odhalené v Mekke

- Má 4 verše

- je v komponente 30

- Z hľadiska poradia zjavenia súry 22, ktoré bolo odhalené v Mekke po súre Nas na začiatku Besatu

- Je to jedna zo štyroch súr

 

Surah Ikhlas (Tawhid) je Makki a má štyri verše.

v mene Božom

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Význam súry Tawhid

V mene Božom

1- Povedz, že Boh je jeden

2- Boh je zbytočný

3- Nenarodený ani nenarodený (nemá deti a nie je dieťaťom nikoho)

4- Nikto sa mu nevyrovná

 

Výklad súry Tawhid:

1- Povedz, že On je Jediný Boh (jeden): to je podstata, ktorá sa nedá rozmnožovať a rozmnožovať ani navonok, ani v mysli. Ľudia a cesta ich pohybu, konania a vyslobodzovania pramení, na ktorej môže byť človek jeho kalif na zemi, keď ho Boh požiadal, aby znášal pravidlá, zákony, hodnoty a božské normy a našiel úprimnosť v náboženstve.

2- Boh je absolútna zbytočnosť a odkaz a koniec všetkých bytostí (Samad): Znamená to zamýšľať s dôverou a Všemohúci Boh je Sayyid a veľký, ktorý má v úmysle prísť k nemu zo všetkých strán, aby uspokojil svoje potreby a všetky bytosti na svete si ho uvedomujú a potrebujú Ho. A v podstate, nech už je meno (objekt) pravdivé čokoľvek, vo svojej podstate, atribútoch a účinkoch potrebuje Boha a všetko v konečnom dôsledku vedie k Nemu.

 A písmeno A a slovo "Samad" sú obmedzené, čo znamená, že iba Všemohúci Boh je absolútny Samad, na rozdiel od (jedného), ktorý nepotreboval písmeno "A" na dosiahnutie limitu, pretože v podstate ide o niekoho iného ako Boha. Neaplikuje sa a opakovanie mena (Alah) v oboch vetách je spôsobené tým, že každá z nich je samostatnou vetou, ktorá postačuje v definícii Boha všemohúceho a zároveň uviedli Boha tým, že inherentné atribúty a podľa prítomných atribútov (jeden je vnútorné prídavné meno a Samad je prítomné prídavné meno) Niektorí komentátori povedali, že slovo Samad je všetko v pere, ktoré nie je prázdne a v dôsledku toho neje, nepije, nespí ani nedáva. narodiť sa alebo narodiť sa. Pravda, ďalší verš bude výkladom slova (Samad).

  Preklad súry Tawhid

 3- Nenarodil sa ani nenarodil

Takže keď je Boh jeden, už nemá dieťa, pretože ak má dieťa, potom je ako Boh a v takom prípade sa Boh s jeho dieťaťom stáva dvoma bohmi.

Ak povieme, že Boh je jeden a nemá partnera.

Nenarodil sa, nenarodil sa.

Po prvé, ten, kto sa chce narodiť, potrebuje niekoho, kto ho porodí, a ten sa stane jeho matkou.

Keby sme povedali, že Boh je zbytočný.

 Matka to teda nepotrebuje.

Po druhé, človek, ktorý má matku, je svojho rodu.

A ak má Boh matku, potom aj jeho matka je zo samotného Boha.

A Boh sa stáva dvoma bohmi so svojou matkou.

Ak povieme, že Boh je jeden a nemá partnera.

V tejto súvislosti sú vo Svätom Koráne verše, ktoré citujeme nižšie:

"Niektorí ľudia povedali, že Boh má dieťa, ktoré je čisté a čisté od narodenia dieťaťa."

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

"Niektorí ľudia si myslia, že Boh má synov a dcéry, zatiaľ čo Boh je nadradený všetkým týmto vlastnostiam, ktoré sú mu opísané."

 

(We Kan Bahan, údolie Sabri Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Je požehnaný, že má dieťa, pretože keď povie, že niečo existuje, okamžite to existuje.

A neveriaci povedali: "Boh sa zmiluje nad dieťaťom."

Ó, neveriaci! Naozaj ste dali veľmi škaredý a negatívny sľub.

S týmto tvojím škaredým výrokom sa nebesia zrútia a zem sa rozdelí a hory sa rozbijú.

Pretože ste tvrdili, že máte dieťa pre Milosrdného Boha.

  Výklad súry Tawhid

 

4- A nikto sa mu nevyrovná:

Narodenie je akýmsi rozpadom a nemožno si ho predstaviť bez zloženia a každá zlúčenina potrebuje svoje zložky, pričom všemohúci Boh je trpezlivý a potreby všetkých núdznych vedú k nemu a takýto človek sa v ňom nepovažuje za potrebu, takže Boh nemá deti, je to vetva a výsledok jeho trpezlivosti a Všemohúci Boh nemá manželského partnera alebo manželku, ktorá by cez neho mala dieťa. Na druhej strane, Boh sa nikdy nikomu nenarodil, a to je vetva jeho trpezlivosti, pretože zrodenie niečoho z iného si vyžaduje, aby sa dieťa narodilo rodičovi a všemohúci Boh je trpezlivosť, takže tú potrebu si v ňom nepredstavuje a každé narodenie je náhodné a fyzické, ale to je v prípade Boha nemožné. Tento verš je popretím zasľúbenia kresťanov, ktorí považujú Krista za syna Božieho a tiež popretím prísľub polyteistov, ktorí považovali svojich bohov a anjelov za Božie deti. Nie je transcendentný a nemá obdobu, a táto vlastnosť je tiež vetvou jeho trpezlivosti, pretože každá primeranosť, ktorá sa predpokladá pre Boha, si vyžaduje, aby byť nezávislý.

ترجمه اندونریایی

Surah Tauhid dengan makna dan interpretasi

 

Surah Tauhid adalah surah ke seratus dua belas dari Al-Qur'an yang memiliki Mekah dan 4 ayat

 Surah Ikhlas atau Surah Tauhid adalah surah ke seratus dua belas dan salah satu surah Mekah dari Al Qur'an yang ada di bagian ketiga puluh. Surah ini disebut tauhid atau keikhlasan karena berbicara tentang keesaan Tuhan dan membebaskan manusia dari kemusyrikan. Pada artikel ini, kami bermaksud untuk menerjemahkan dan menafsirkan "Surat Tauhid".

Profil dari "سوره "

Sura 112 dari Al-Qur'an

- Terungkap di Mekah

- Memiliki 4 ayat

- ada di komponen 30

- Dalam hal urutan turunnya Surah 22, yang diturunkan di Mekah setelah Surah Nas di awal Besat

- Ini adalah salah satu dari empat surah

 

Surah Ikhlas (Tawhid) adalah Makki dan memiliki empat ayat.

Atas nama tuhan

لْ اللَّهُ

اللّهُ الصَّمَدُ

لَمْ لِدْ لَمْ لَدْ

لَمْ لَهُ ا

 

Arti dari surah tauhid

Atas nama tuhan

1- Katakan bahwa Tuhan itu Esa

2- Tuhan tidak perlu

3- Tidak lahir atau lahir (tidak memiliki anak dan bukan anak siapa-siapa)

4- Tidak ada yang setara dengannya

 

Tafsir Surat Tauhid:

1- Katakan bahwa Dia adalah Tuhan Yang Esa (satu): yaitu, esensi yang tidak dapat digandakan dan digandakan, baik di luar maupun di dalam pikiran. Manusia dan jalan pergerakan, tindakan, dan pembebasannya berasal dari mana manusia dapat menjadi khalifahnya di muka bumi sebagai Allah telah memintanya untuk menanggung aturan, hukum, nilai-nilai dan standar ilahi dan menemukan keikhlasan dalam agama.

2- Tuhan adalah kebutuhan mutlak dan referensi dan akhir dari semua makhluk (Samad): Artinya niat dengan amanah, dan Tuhan Yang Maha Esa adalah Sayyid dan Agung yang berniat untuk datang kepadanya dari semua sisi untuk memenuhi kebutuhan mereka dan semua makhluk di dunia menyadarinya dan membutuhkannya. Dan pada dasarnya, apa pun nama (objek) itu benar, pada hakikatnya, atribut dan efeknya, ia membutuhkan Tuhan, dan semuanya pada akhirnya mengarah kepada-Nya.

 Dan huruf A dan kata "samad" dibatasi, artinya hanya Tuhan Yang Maha Esa yang mutlak Samad, berbeda dengan (satu) yang tidak membutuhkan huruf "A" untuk mencapai batas, karena pada dasarnya tentang seseorang selain Tuhan Tidak diterapkannya dan pengulangan nama (Allah) pada kedua kalimat tersebut dikarenakan masing-masing kalimat tersebut merupakan kalimat mandiri yang cukup dalam definisi Tuhan Yang Maha Esa dan sekaligus mereka telah memperkenalkan Tuhan keduanya dengan atribut yang melekat dan oleh Atribut Sekarang (Satu adalah Kata Sifat Intrinsik dan Samad adalah Kata Sifat Sekarang) Beberapa komentator mengatakan bahwa kata Samad adalah segala sesuatu di bulu yang tidak kosong dan akibatnya tidak makan, minum, tidur atau memberi lahir atau dilahirkan Benar, ayat berikutnya akan menjadi interpretasi kata (Samad).

  Terjemahan Surah Tauhid

 3- Dia tidak dilahirkan atau dilahirkan

Jadi ketika Tuhan itu satu, dia tidak lagi memiliki anak, karena jika dia memiliki anak, maka dia seperti Tuhan, dan dalam hal itu Tuhan menjadi dua dewa dengan anaknya.

Jika kita mengatakan bahwa Tuhan adalah satu dan tidak memiliki pasangan.

Dia tidak dilahirkan, dia tidak dilahirkan.

Pertama, orang yang ingin dilahirkan membutuhkan seseorang untuk melahirkannya, dan orang itu menjadi ibunya.

Jika kita mengatakan Tuhan tidak perlu.

 Jadi ibu tidak membutuhkannya.

Kedua, orang yang memiliki ibu adalah jenis kelaminnya sendiri.

Dan jika Tuhan memiliki seorang ibu, maka ibunya juga dari Tuhan itu sendiri.

Dan Tuhan menjadi dua dewa dengan ibunya.

Jika kita mengatakan bahwa Tuhan adalah satu dan tidak memiliki pasangan.

Dalam hal ini, di dalam Al-Qur'an, ada ayat-ayat yang kami kutip di bawah ini:

"Beberapa orang mengatakan bahwa Tuhan memiliki anak yang murni dan murni dari memiliki anak."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ ات لْم انَهُ الى ا )

“Beberapa orang berpikir bahwa Tuhan memiliki anak laki-laki dan perempuan, sedangkan Tuhan lebih tinggi dari semua atribut yang dijelaskan kepada-Nya.”

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Dia diberkati untuk memiliki anak, karena ketika dia mengatakan sesuatu ada, itu segera ada.

Dan orang-orang kafir berkata, "Allah merahmati anak itu."

Wahai orang-orang kafir! Memang, Anda membuat janji yang sangat jelek dan negatif.

Dengan perkataan burukmu ini, langit akan runtuh dan bumi terbelah dan gunung-gunung hancur.

Karena Anda mengaku memiliki anak untuk Tuhan Yang Maha Pemurah.

  Tafsir Surat Tauhid

 

4- Dan tidak ada yang setara dengannya:

Kelahiran adalah semacam kehancuran dan tidak dapat dibayangkan tanpa komposisi, dan setiap senyawa membutuhkan komponennya, sedangkan Tuhan Yang Maha Esa sabar dan kebutuhan semua yang membutuhkan mengarah kepadanya, dan orang seperti itu tidak dianggap sebagai kebutuhan dalam dirinya, jadi Tuhan tidak memiliki anak, itu adalah cabang dan hasil dari kesabarannya, dan Tuhan Yang Maha Esa tidak memiliki jodoh atau istri untuk memiliki anak melalui dia. Di sisi lain, Tuhan tidak pernah dilahirkan dari siapa pun, dan ini adalah cabang kesabarannya, karena kelahiran sesuatu dari sesuatu yang lain membutuhkan kebutuhan anak untuk dilahirkan oleh orang tua, dan Tuhan Yang Maha Esa adalah kesabaran, jadi kebutuhan itu tidak terbayangkan dalam dirinya dan setiap kelahiran adalah kebetulan dan lahiriah tetapi Ini tidak mungkin bagi Allah.Ayat ini merupakan pengingkaran terhadap janji orang-orang Kristen yang menganggap Kristus sebagai anak Allah dan juga penyangkalan terhadap janji orang-orang musyrik yang menganggap tuhan dan malaikat mereka sebagai anak-anak Tuhan. Dia tidak transenden, dan dia tidak memiliki analogi, dan atribut ini juga merupakan cabang dari kesabarannya, karena kecukupan apa pun yang diasumsikan untuk Tuhan mensyaratkan bahwa itu menjadi mandiri.

 

                                               

ترجمه ایرلندی

Surah Tawhid le brí agus léirmhíniú

 

Is é Surah Tawhid an céad is dóú surah déag den Quran Naofa a bhfuil Mecca agus 4 véarsa ann

 Is é Surah Ikhlas nó Surah Tawhid an chéad agus an dóú surah déag agus ceann de shurahs Meccan an Qur'an atá sa tríochadú cuid. Tugtar aondiachas nó dáiríreacht ar an surah seo mar labhraíonn sé ar aontacht Dé agus saorann sé an duine ón ildiachas. San Airteagal seo, tá sé beartaithe againn "Surah Tawhid" a aistriú agus a léirmhíniú.

Próifíl ar "سوره توحید"

Sura 112 an Quran Naofa

- Nochtadh i Mecca

- Tá 4 véarsa

- atá i gcomhpháirt 30

- Maidir leis an ord foilsithe de Sura 22, a nochtadh i Mecca tar éis Surah Nas ag tús an Besat

- Tá sé ar cheann de na ceithre surahs

 

Is é Surah Ikhlas (Tawhid) Makki agus tá ceithre véarsa aige.

in ainm Dé

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

An bhrí atá le Surah Tawhid

In ainm Dé

1- Abair gur Aon Dia é

2- Tá Dia gan ghá

3- Ní rugadh ná ní rugadh (níl aon leanaí agus ní leanbh éinne)

4- Níl éinne ina chomhionann

 

Léiriú Surah Tawhid:

1- Abair go bhfuil Sé an t-Aon Dia (amháin): is é sin, an bunúsach nach féidir a iolrú agus a iolrú, lasmuigh ná in aigne. a caliph ar domhan mar d'iarr Dia air a iompróidh na rialacha, dlíthe, luachanna agus caighdeáin diaga agus a fháil sincerity i reiligiún.

2- Is é Dia an t-iomlán gan ghá agus tagairt agus deireadh gach neach (Samad): Ciallaíonn sé a bheith ar intinn le muinín, agus is é Dia Almighty an Sayyid agus an t-uafásach a bhfuil sé ar intinn aige teacht chuige ó gach taobh chun freastal ar a gcuid riachtanas agus tá gach neach ar domhan feasach air agus tá gá aige leis. Agus go bunúsach, is cuma cad é an t-ainm (réad) fíor, ina bunúsach, tréithe agus éifeachtaí, tá gá le Dia, agus gach rud mar thoradh ar deireadh thiar dó.

 Agus tá an litir A agus an focal "Samad" teoranta, rud a chiallaíonn nach bhfuil ach an Dia Uilechumhachtach Samad iomlán, murab ionann agus (ceann amháin) nach raibh gá leis an litir "A" chun an teorainn a bhaint amach, toisc go bhfuil sé go bunúsach faoi dhuine seachas Dia. .Ní chuirtear i bhfeidhm é agus tá athrá an ainm (Allah) sa dá abairt mar gheall ar an bhfíric go bhfuil gach ceann acu abairt neamhspleách atá leordhóthanach i sainmhíniú Dé Almighty agus ag an am céanna tá siad tugtha isteach Dia araon ag tréithe dúchasacha agus le Tréithe Láithreacha (Is Aidiacht Intreach é ceann agus Aidiacht Láithreach é Samad) Tá sé ráite ag roinnt tráchtairí gurb é an focal Samad gach rud i gcleite nach bhfuil folamh agus mar thoradh air sin ní itheann, ól, codlata ná tabhair breithe nó rugadh.Fíor, is é an chéad véarsa eile a léirmhíniú ar an bhfocal (Samad).

  Aistriúchán ar Surah Tawhid

 3- Níor rugadh ná níor rugadh é

Mar sin nuair is aon Dia é, níl leanbh aige a thuilleadh, mar má tá leanbh aige, tá sé cosúil le Dia, agus sa chás sin déantar dhá dhia le Dia lena leanbh.

Má deirimid go bhfuil Dia amháin agus nach bhfuil aon pháirtí.

Níor rugadh é, ní rugadh é.

Ar dtús, caithfidh duine atá ag iarraidh a bhreithe duine éigin a bhreith leis, agus beidh an duine sin ina mháthair.

Má dúirt muid go bhfuil Dia gan ghá.

 Mar sin ní gá don mháthair é.

Ar an dara dul síos, is dá inscne féin é duine a bhfuil máthair aige.

Agus má tá máthair ag Dia, is ó Dhia féin a mháthair freisin.

Agus déantar Dia dhá dhia lena mháthair.

Má deirimid go bhfuil Dia amháin agus nach bhfuil aon pháirtí.

Maidir leis seo, sa Qur'an Naofa, tá véarsaí a luaimid thíos:

"Dúirt roinnt daoine go bhfuil leanbh ag Dia atá íon agus íon ó leanbh a bheith acu."

 

(وخرقوا له بنين وبنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

"Síleann daoine áirithe go bhfuil clann mhac agus iníonacha ag Dia, agus go bhfuil Dia níos fearr ná na tréithe seo go léir a gcuirtear síos air."

 

(Táimid Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Tá sé beannaithe go bhfuil leanbh aige, mar nuair a deir sé go bhfuil rud éigin ann, bíonn sé ann láithreach.

Agus dúirt na disbelievers, "Dia trócaire ar an leanbh."

O disbelievers! Go deimhin, rinne tú gealltanas an-ghránna agus diúltach.

Leis an bhfocal gránna seo fútsa, tá na flaithis ar tí titim agus tá an domhan scoilte agus na sléibhte briste.

Toisc gur mhaígh tú go raibh leanbh agat don Dia Trócaireach.

  Léiriú Surah Tawhid

 

4- Agus ní haon duine é a chomhionann:

Is cineál díothaithe í an bhreith agus ní féidir a shamhlú gan comhdhéanamh, agus ní mór do gach cumaisc a comhpháirteanna, agus tá Dia Almighty foighneach agus riachtanais gach duine atá i ngátar mar thoradh air, agus ní mheastar a leithéid de dhuine a bheith ina riachtanas ann, mar sin Níl clann ag Dia, Is é brainse agus toradh a fhoighne, agus níl fear céile ná bean chéile ag Dia Uilechumhachtach chun leanbh a bheith aige tríd. Ar an láimh eile, níor rugadh Dia riamh d'aon duine, agus is brainse dá fhoighne é seo, mar go n-éilíonn breith ruda as rud éigin eile an leanbh a bhreith don tuismitheora, agus is é Dia Uilechumhachtach an fhoighne .i. mar sin ní shamhlaítear an gá ann agus tá gach breith de thaisme agus fisiciúil ach Tá sé seo dodhéanta i gcás Dé Séanann an véarsa seo gealltanas na gCríostaithe a mheasann Críost a bheith ina mhac Dé agus freisin séanadh de gealltanas na n-ililitheoirí a mheas go raibh a ndéithe agus a n-aingeal ina gclann Dé, Níl sé tarchéimnitheach, agus níl aon analaí aige, agus is brainse dá fhoighne freisin an tréith seo, mar go n-éilíonn aon leordhóthanacht a ghlactar le Dia é sin bí neamhspleách.

 

                      Sura Tawhid con significato e interpretazione

 

Sura Tawhid è la centododicesima sura del Santo Corano che ha la Mecca e 4 versi

 Sura Ikhlas o Sura Tawhid è la centododicesima sura e una delle sura meccane del Corano che si trova nella trentesima parte. Questa sura è chiamata monoteismo o sincerità perché parla dell'unità di Dio e libera l'uomo dal politeismo. In questo articolo intendiamo tradurre e interpretare "Surah Tawhid".

Profilo di "سوره توحید"

Sura 112 del Sacro Corano

- Rivelato alla Mecca

- Ha 4 versi

- è nel componente 30

- In termini dell'ordine di rivelazione della Sura 22, che è stata rivelata alla Mecca dopo la Sura Nas all'inizio del Besat

- È una delle quattro sure

 

Sura Ikhlas (Tawhid) è Makki e ha quattro versi.

in nome di Dio

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Il significato di Sura Tawhid

In nome di Dio

1- Di' che Dio è Uno

2- Dio è inutile

3- Né nato né nato (non ha figli e non è figlio di nessuno)

4- Nessuno è suo pari

 

Interpretazione della sura Tawhid:

1- Dite che Egli è l'Unico Dio (uno): cioè l'essenza che non si può moltiplicare e moltiplicare, né fuori né nella mente.Gli uomini e il percorso del loro movimento, azione e liberazione hanno origine da cui l'uomo può essere il suo califfo sulla terra come Dio gli ha chiesto di sopportare le regole, le leggi, i valori e gli standard divini e di trovare sincerità nella religione.

2- Dio è l'assoluto superfluo e il riferimento e il fine di tutti gli esseri (Samad): significa intendere con fiducia, e Dio Onnipotente è il Sayyid e il grande che intendono venire a Lui da tutte le parti per soddisfare i propri bisogni e tutti gli esseri del mondo sono consapevoli di lui e hanno bisogno di lui. E fondamentalmente, qualunque cosa sia vero il nome (oggetto), nella sua essenza, attributi ed effetti, ha bisogno di Dio, e tutto alla fine porta a Lui.

 E la lettera A e la parola "Samad" sono limitate, il che significa che solo Dio Onnipotente è Samad assoluto, a differenza di (uno) che non aveva bisogno della lettera "A" per raggiungere il limite, perché si tratta fondamentalmente di qualcuno diverso da Dio Non è applicato e la ripetizione del nome (Allah) in entrambe le frasi è dovuta al fatto che ciascuna di esse è una frase indipendente che è sufficiente nella definizione di Dio Onnipotente e allo stesso tempo hanno introdotto Dio sia mediante attributi intrinseci e per attributi presenti (Uno è un aggettivo intrinseco e Samad è un aggettivo presente) Alcuni commentatori hanno detto che la parola Samad è tutto in una piuma che non è vuota e di conseguenza non mangia, beve, dorme o dà nascere o nascere Vero, il prossimo verso sarà l'interpretazione della parola (Samad).

  Traduzione di Sura Tawhid

 3- Non è nato né nato

Quindi quando Dio è uno, non ha più un figlio, perché se ha un figlio, allora è come Dio, e in quel caso Dio diventa due dei con suo figlio.

Se diciamo che Dio è uno e non ha partner.

Non è nato, non è nato.

Primo, chi vuole nascere ha bisogno di qualcuno che lo dia alla luce, e quella persona diventa sua madre.

Se dicessimo che Dio non è necessario.

 Quindi la madre non ne ha bisogno.

In secondo luogo, una persona che ha una madre è del suo stesso sesso.

E se Dio ha una madre, anche sua madre è di Dio stesso.

E Dio diventa due dei con sua madre.

Se diciamo che Dio è uno e non ha partner.

A questo proposito, nel Santo Corano, ci sono versetti che riportiamo di seguito:

"Alcune persone hanno detto che Dio ha un figlio che è puro e puro dall'aver avuto un figlio".

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يفون)

"Alcune persone pensano che Dio abbia figli e figlie, mentre Dio è superiore a tutti questi attributi che gli sono descritti".

 

(Noi Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Ha la fortuna di avere un figlio, perché quando dice che qualcosa esiste, esiste immediatamente.

E i miscredenti dissero: "Dio ha pietà del bambino".

Oh miscredenti! In effetti, hai fatto una promessa molto brutta e negativa.

Con questa tua brutta frase, i cieli stanno per crollare e la terra è spaccata e le montagne sono in frantumi.

Perché hai affermato di avere un figlio per il Dio Misericordioso.

  Interpretazione della sura Tawhid

 

4- E nessuno è suo uguale:

La nascita è una specie di disintegrazione e non può essere immaginata senza composizione, e ogni composto ha bisogno dei suoi componenti, mentre Dio Onnipotente è paziente e i bisogni di tutti i bisognosi portano a lui, e una tale persona non è considerata un bisogno in lui, quindi Dio non ha figli, è il tralcio e il risultato della sua pazienza, e Dio Onnipotente non ha un compagno o una moglie per avere un figlio da lui. D'altra parte, Dio non è mai nato da nessuno, e questo è un ramo della sua pazienza, perché la nascita di qualcosa da qualcos'altro richiede la necessità che il figlio nasca al genitore, e Dio Onnipotente è la pazienza, quindi il bisogno non è immaginato in lui e ogni nascita è accidentale e fisica ma questo è impossibile nel caso di Dio. Questo versetto è una negazione della promessa dei cristiani che considerano Cristo figlio di Dio e anche una negazione di la promessa dei politeisti che consideravano i loro dèi e angeli figli di Dio. Egli non è trascendente, e non ha analogie, e questo attributo è anche un ramo della sua pazienza, perché ogni adeguatezza che viene assunta per Dio richiede che essere indipendente.

 

                                                                                                                            ترجمه پرتغالی

Sura Tawhid com significado e interpretação

 

Sura Tawhid é a centésima décima segunda surata do Alcorão Sagrado que tem Meca e 4 versos

 Sura Ikhlas ou Sura Tawhid é a centésima décima segunda surata e uma das suratas de Meca do Alcorão que está na trigésima parte. Essa surata é chamada de monoteísmo ou sinceridade porque fala da unicidade de Deus e liberta o homem do politeísmo. Neste artigo, pretendemos traduzir e interpretar "Surah Tawhid".

Perfil de "سوره توحید"

Sura 112 do Alcorão Sagrado

- Revelado em Meca

- Tem 4 versos

- está no componente 30

- Em termos da ordem de revelação da Sura 22, que foi revelada em Meca após a Sura Nas no início do Besat

- É uma das quatro suratas

 

Sura Ikhlas (Tawhid) é Makki e tem quatro versos.

em nome de Deus

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

O significado da Surata Tawhid

Em nome de Deus

1- Diga que Deus é Um

2- Deus é desnecessário

3- Não nasceu nem nasceu (não tem filhos e não é filho de ninguém)

4- Ninguém é igual a ele

 

Interpretação da Surata Tawhid:

1- Dizer que Ele é o Deus Único (um): isto é, a essência que não pode ser multiplicada e multiplicada, nem fora nem na mente. seu califa na terra como Deus lhe pediu para suportar as regras, leis, valores e padrões divinos e encontrar sinceridade na religião.

2- Deus é o desnecessário absoluto e a referência e o fim de todos os seres (Samad): Significa pretender com confiança, e Deus Todo-Poderoso é o Sayyid e o grande que pretende vir a ele de todos os lados para atender suas necessidades e todos os seres do mundo estão cientes dele e precisam dele. E basicamente, seja qual for o nome (objeto) verdadeiro, em sua essência, atributos e efeitos, ele precisa de Deus, e tudo acaba levando a Ele.

 E a letra A e a palavra "Samad" são limitadas, significando que somente o Deus Todo-Poderoso é o Samad absoluto, ao contrário de (alguém) que não precisou da letra "A" para chegar ao limite, pois trata-se basicamente de alguém que não seja Deus . Não se aplica e a repetição do nome (Allah) em ambas as frases se deve ao fato de que cada uma delas é uma frase independente que é suficiente na definição de Deus Todo-Poderoso e ao mesmo tempo eles introduziram Deus tanto por atributos inerentes e por Atributos Presentes (Um é um Adjetivo Intrínseco e Samad é um Adjetivo Presente) Alguns comentaristas disseram que a palavra Samad é tudo em uma pena que não está vazia e, como resultado, não come, bebe, dorme ou dá nascimento ou nascer.É verdade, o próximo versículo será a interpretação da palavra (Samad).

  Tradução da Surata Tawhid

 3- Ele não nasceu nem nasceu

Então, quando Deus é um, ele não tem mais um filho, porque se ele tem um filho, então ele é como Deus, e nesse caso Deus se torna dois deuses com seu filho.

Se dissermos que Deus é um e não tem parceiro.

Ele não nasceu, ele não nasceu.

Primeiro, quem quer nascer precisa de alguém que o dê à luz, e essa pessoa se torna sua mãe.

Se dissermos que Deus é desnecessário.

 Então a mãe não precisa.

Em segundo lugar, uma pessoa que tem uma mãe é do seu próprio sexo.

E se Deus tem mãe, então sua mãe também é do próprio Deus.

E Deus se torna dois deuses com sua mãe.

Se dissermos que Deus é um e não tem parceiro.

A este respeito, no Alcorão Sagrado, há versículos que citamos abaixo:

"Algumas pessoas disseram que Deus tem um filho que é puro e puro por ter um filho."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا)

"Algumas pessoas pensam que Deus tem filhos e filhas, enquanto Deus é superior a todos esses atributos que são descritos a Ele."

 

(Nós Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Ele é abençoado por ter um filho, porque quando ele diz que algo existe, imediatamente existe.

E os incrédulos disseram: “Deus tem misericórdia da criança”.

Ó incrédulos! Na verdade, você fez uma promessa muito feia e negativa.

Com este seu dito feio, os céus estão prestes a desmoronar e a terra está dividida e as montanhas estão despedaçadas.

Porque você alegou ter um filho para o Deus Misericordioso.

  Interpretação da Surata Tawhid

 

4- E ninguém é igual a ele:

O nascimento é uma espécie de desintegração e não pode ser imaginado sem composição, e todo composto precisa de seus componentes, enquanto Deus Todo-Poderoso é paciente e as necessidades de todos os necessitados levam a ele, e tal pessoa não é considerada uma necessidade nele, então Deus não tem filhos, é o ramo e fruto de sua paciência, e Deus Todo-Poderoso não tem um cônjuge ou uma esposa para ter um filho através dele. Por outro lado, Deus nunca nasceu de ninguém, e isso é um ramo de sua paciência, porque o nascimento de algo de outra coisa exige a necessidade do filho nascer ao pai, e Deus Todo-Poderoso é a paciência, então a necessidade não é imaginada nele e todo nascimento é acidental e físico, mas isso é impossível no caso de Deus. Este versículo é uma negação da promessa dos cristãos que consideram Cristo o filho de Deus e também uma negação de a promessa dos politeístas que consideravam seus deuses e anjos filhos de Deus. Ele não é transcendente, e não tem analogia, e esse atributo é também um ramo de sua paciência, pois qualquer adequação que se assuma para Deus exige que seja independente.

 

 

ترجمه تاجیک

Сураи Тавхид бо маъни ва тафсири

 

Сураи Тавҳид сураи яксаду дувоздаҳуми Қуръони карим аст, ки Макка ва 4 оят дорад.

 Сураи Ихлос ё Сураи Тавҳид яксаду дувоздаҳ сура ва яке аз сураҳои Маккаии Қуръон аст, ки дар қисми сиюм аст. Ин сура тавҳид ё ихлос номида мешавад, зеро он аз ягонагии Худо сухан меронад ва инсонро аз ширк озод мекунад. Дар ин матлаб ният дорем, ки “Сураи Тавҳид”-ро тарҷума ва тафсир кунем.

Профили "Сураи Туҳид"

Сураи 112-и Куръони карим

- Дар Макка нозил шудааст

- 4 байт дорад

- дар қисми 30 мавҷуд аст

- Дар мавриди тартиби нозил шудани сураи 22, ки дар Макка пас аз сураи Нас дар аввали Бесат нозил шудааст.

- Яке аз чаҳор сура аст

 

Сураи Ихлос (Тавҳид) маккӣ буда, чаҳор оят дорад.

ба номи Худо

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Маънои сураи Тавхид

Ба номи Худо

1- Бигӯ, ки Худо як аст

2- Худо беҳоҷат аст

3- На таваллуд ва на таваллуд (фарзанд надорад ва фарзанди касе нест)

4- Ҳеҷ кас баробар ба ӯ нест

 

Тафсири сураи Тавхид:

1- Бигӯ, ки Ӯ Худои якто аст (як): яъне зоте, ки на дар берун ва на дар ақл наметавонад афзун ва афзун шавад.Инсон ва роҳи ҳаракат, амал ва озодии онҳо сарчашма мегирад, ки инсон ба он метавонад Халифааш дар рӯи замин, ки Худованд аз ӯ хостааст, ки аҳкому қонунҳо, арзишҳо ва меъёрҳои илоҳӣ дошта бошад ва дар дин ихлос пайдо кунад.

2 - Худо ночор ва истинод ва поёни тамоми мавҷудот аст (Самад): Ба маънои ният кардан бо таваккал ва Худои азза ва ҷалла Сайид ва бузургвор аст, ки қасд дорад аз ҳар сӯ ба сӯи ӯ биёяд то ниёзҳои эшон ва тамоми мавҷудоти олам аз ӯ огоҳанд ва ба ӯ ниёз доранд. Ва аслан, ҳар номе (объект) дар асл, сифот ва таъсираш ҳақ аст, ба Худо ниёз дорад ва ҳама чиз дар ниҳоят ба сӯи Ӯ мебарад.

 Ва ҳарфи А ва вожаи «самад» маҳдуд аст, яъне танҳо Худои бузург Самади мутлақ аст, бар хилофи (як) ки барои расидан ба ҳадди ҳадди ҳарфи «А» эҳтиёҷ надошт, зеро сухан аслан дар бораи касе ҷуз Худост. .Татбиқ нашудааст ва такрори номи (Аллоҳ) дар ҳарду ҷумла ба далели он аст, ки ҳар яки онҳо як ҷумлаи мустақил буда, дар таърифи Худованди мутаъол басанда аст ва ҳамзамон Худоро ҳарду аз тариқи … сифатҳои зотӣ ва аз рӯи сифатҳои ҳозира (Як сифат ва Самад сифатҳои ҳозира аст) Баъзе аз муфассирон гуфтаанд, ки вожаи Самад ҳар чизест, ки дар пар аст, ки холӣ нест ва дар натиҷа намехӯрад, менӯшад, хоб намекунад ва намедиҳад. таваллуд ё таваллуд шудан Рост, байти баъдй тафсири калима мешавад (Самад).

  Тарчумаи сураи Тавхид

 3- Ӯ на таваллуд шудааст ва на таваллуд

Пас, чун Худо як аст, дигар фарзанд надорад, зеро агар фарзанде дошта бошад, ба Худо монанд аст ва дар он сурат Худо бо фарзандаш ду худо мешавад.

Агар бигӯем, ки Худо як аст ва шарике надорад.

Ӯ таваллуд нашудааст, ӯ таваллуд нашудааст.

Аввалан, касе, ки таваллуд шудан мехоҳад, ба касе ниёз дорад, ки ӯро таваллуд кунад ва он шахс модари ӯ мешавад.

Агар гӯем, ки Худо нолозим аст.

 Пас модар ба он ниёз надорад.

Сониян, шахсе, ки модар дорад, аз ҷинси худ аст.

Ва агар Худо модаре дошта бошад, модараш низ аз худи Худост.

Ва Худо бо модараш ду худо мешавад.

Агар бигӯем, ки Худо як аст ва шарике надорад.

Дар ин хусус дар Қуръони карим оятҳое вуҷуд доранд, ки дар зер овардаем:

«Баъзе одамон мегуфтанд, ки Худо фарзанде дорад, ки аз фарзанд поку покиза аст».

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

«Баъзе мардум гумон мекунанд, ки Худо писару духтарон дорад, дар ҳоле ки Худованд аз ҳамаи ин сифатҳое, ки барояш васф шудаанд, болотар аст».

 

(Мо Кан Бахан, Водии Сабри Азара Азади, Фикунма Азади.

Ӯ хушбахт аст, ки фарзанд дорад, зеро вақте ки чизе вуҷуд дорад, дарҳол вуҷуд дорад.

Ва кофирон гуфтанд: «Худо бар кӯдак раҳм мекунад».

Эй кофирон! Воқеан, шумо ваъдаи хеле зишт ва манфӣ додаед.

Бо ин сухани зиште, ки аз ту фалокат фуру мераваду замин пора мешаваду куххо пора-пора мешаванд.

Барои он ки шумо даъво кардаед, ки барои Худои мехрубон фарзанд доред.

  Тафсири сураи Тавхид

 

4- Ва ҳеҷ кас баробараш нест:

Таваллуд як навъ парокандагӣ аст ва онро бидуни таркиб тасаввур кардан ғайриимкон аст ва ҳар таркиб ба ҷузъҳои он ниёз дорад, дар ҳоле ки Худованди мутаъол сабр аст ва ниёзҳои ҳамаи ниёзмандон ба сӯи ӯ мебарад ва чунин шахс дар ӯ ниёзе намешуморад, пас Худованд фарзанд надорад, шоха ва натиљаи сабри ўст ва Худованди мутаъол њамсар ва њамсаре надорад, ки аз вай фарзанде ба дунё оварад. Аз сӯйи дигар, Худованд ҳеҷ гоҳ аз касе таваллуд нашудааст ва ин як шохаи сабри ӯст, зеро тавлиди чизе аз чизи дигар ниёзи фарзанд ба таваллуди волидайнро тақозо мекунад ва Худованди мутаъол сабр аст, бинобар ин ниёз дар ӯ тасаввур намешавад ва ҳар таваллуд тасодуфӣ ва ҷисмонӣ аст, аммо ин дар мавриди Худо ғайриимкон аст.Ин оят инкори ваъдаи насрониҳоест, ки Масеҳро писари Худо медонанд ва инчунин инкори ваъдаи мушрикон, ки худоён ва фариштагони худро фарзандони Худо медонистанд, ӯ фориғ нест ва монандие ҳам надорад ва ин сифат низ шохаи сабри ӯ аст, зеро ҳар кифояе, ки барои Худо тахмин карда мешавад, тақозо мекунад, ки мустакил бошад.

 

ترکی استانبلی

Anlam ve yorum ile Suresi Tevhid

 

Tevhid Suresi, Kur'an-ı Kerim'in Mekke ve 4 ayeti olan yüz on ikinci suresidir.

 İhlas Suresi veya Tevhid Suresi, Kuran'ın otuzuncu bölümünde yer alan yüz on ikinci ve Mekkî surelerden biridir. Bu sûre, Allah'ın birliğinden söz ettiği ve insanı şirkten kurtardığı için tevhid veya samimiyet olarak adlandırılır. Bu yazımızda "Tevhid Suresi"ni tercüme ve tefsir etmeyi amaçlıyoruz.

"سوره توحید" profili

Kuran-ı Kerim'in 112. suresi

- Mekke'de Vahiy

- 4 ayeti var

- 30. bileşende

- Besat'ın başlangıcında Nas Suresi'nden sonra Mekke'de nazil olan Sure 22'nin iniş sırası bakımından

- Dört sureden biridir.

 

İhlas Suresi (Tevhid) Mekki'dir ve dört ayettir.

Tanrı adına

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Tevhid Suresinin anlamı

Tanrı adına

1- Allah'ın bir olduğunu söyleyin

2- Tanrı gereksizdir

3- Ne doğdu ne de doğdu (çocuğu yok ve kimsenin çocuğu değil)

4- Hiç kimse onun dengi değildir

 

Tevhid Suresinin Yorumu:

1- O'nun Tek İlah (bir) olduğunu söyleyin: yani ne dışarıda ne de akılda çoğaltılamayan ve çoğaltılamayan öz. Allah'ın kendisinden kuralları, kanunları, değerleri ve ilahi standartları taşımasını ve dinde samimiyet bulmasını istediği gibi yeryüzündeki halifesidir.

2- Allah, mutlak lüzumsuzdur ve bütün varlıkların referansı ve akıbetidir (Samed): Bu, güvenle niyet etmek demektir ve Cenab-ı Hak, seyyiddir ve ihtiyaçlarını karşılamak için her taraftan kendisine gelmek ve niyet etmek isteyen büyüklerdir. dünyadaki tüm varlıklar onun farkındadır ve ona ihtiyaç duyarlar. Ve esas olarak, isim (nesne) ne olursa olsun, özünde, sıfatlarında ve etkilerinde Allah'a muhtaçtır ve her şey sonunda O'na yönelir.

 Ve A harfi ve "Samad" kelimesi sınırlıdır, yani sınıra ulaşmak için "A" harfine ihtiyaç duymayan (birinin) aksine, yalnızca Yüce Tanrı mutlak Samed'dir, çünkü temelde Tanrı'dan başka biriyle ilgilidir. Uygulanmaz ve her iki cümlede de (Allah) isminin tekrarı, her birinin Cenab-ı Hakk'ın tanımında yeterli olan bağımsız birer cümle olması ve aynı zamanda Allah'ı her iki cümle ile tanıtmış olmaları nedeniyledir. (Biri Zâtı Sıfattır ve Samed Bir Şimdiki Sıfattır) Bazı müfessirler, Samed kelimesinin tüyün içindeki boş olmayan her şey olduğunu ve bunun sonucu olarak yemez, içmez, uyumaz ve Doğmak ya da doğmak Doğrudur, sonraki ayet (Samet) kelimesinin tefsiri olacaktır.

  Sure Tevhid'in çevirisi

 3- Ne doğdu ne de doğdu

Yani Tanrı bir olduğunda, artık çocuğu olmaz, çünkü eğer çocuğu varsa, o zaman Tanrı gibidir ve bu durumda Tanrı çocuğuyla birlikte iki tanrı olur.

Allah birdir, ortağı yoktur dersek.

O doğmadı, o doğmadı.

Birincisi, doğmak isteyenin onu doğuracak birine ihtiyacı vardır ve o kişi onun annesi olur.

Tanrı gereksizdir dediysek.

 Yani annenin buna ihtiyacı yok.

İkincisi, annesi olan bir kişi kendi cinsiyetindendir.

Ve eğer Tanrı'nın bir annesi varsa, o zaman annesi de Tanrı'nın kendisindendir.

Ve Tanrı annesiyle birlikte iki tanrı olur.

Allah birdir, ortağı yoktur dersek.

Bu konuda Kur'an-ı Kerim'de aşağıda alıntıladığımız ayetler vardır:

"Bazı insanlar, Tanrı'nın çocuk sahibi olmaktan saf ve saf bir çocuğu olduğunu söyledi."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

"Bazı kimseler, Allah'ın oğulları ve kızları olduğunu zannederler, oysa Allah, kendisine tarif edilen bütün bu sıfatlardan üstündür."

 

(Biz Kan Bahan, Sabri Vadisi Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Bir çocuğu olduğu için kutsanmıştır, çünkü bir şeyin var olduğunu söylediğinde, hemen vardır.

Ve kâfirler, "Allah çocuğa merhamet etmiştir" dediler.

Ey kafirler! Gerçekten de çok çirkin ve olumsuz bir vaatte bulundunuz.

Senin bu çirkin sözünle gökler çökmek üzere, yer yarıldı, dağlar paramparça oldu.

Çünkü Merhametli Tanrı için bir çocuk sahibi olduğunuzu iddia ettiniz.

  Tevhid Suresinin Yorumlanması

 

4- Ve hiç kimse onun dengi değildir:

Doğum bir nevi parçalanmadır ve kompozisyonsuz düşünülemez ve her bileşiğin bileşenlerine ihtiyacı vardır, oysa Cenab-ı Hak sabırlıdır ve tüm muhtaçların ihtiyaçları ona götürür ve böyle bir insan onda bir ihtiyaç olarak kabul edilmez. Allah'ın çocuğu yoktur, sabrının dalı ve sonucudur ve Cenâb-ı Hakk'ın onun vasıtasıyla çocuk sahibi olacak bir eşi ve eşi yoktur. Öte yandan, Allah hiç kimseden doğmamıştır ve bu onun sabrının bir dalıdır, çünkü başka bir şeyden bir şeyin doğması, çocuğun ebeveynden doğmasına ihtiyaç duymasını gerektirir ve Cenab-ı Hak sabırdır, bu yüzden onda ihtiyaç zannedilmez ve her doğum tesadüfi ve fizikseldir ama Allah için bu imkansızdır.Bu ayet, İsa'yı Allah'ın oğlu olarak kabul eden Hristiyanların vaadini inkar ve aynı zamanda Allah'ın vaadini inkardır. Kendi ilahlarını ve meleklerini Allah'ın çocukları sayan müşriklerin vaadidir.O aşkın değildir ve hiçbir benzetmesi yoktur ve bu sıfat da onun sabrının bir dalıdır, çünkü Allah'a farz olunan herhangi bir yetkinlik, Allah'a farz kılınan herhangi bir yetkinlik bunu gerektirir. bağımsız olsun.

ترجمه چینی ساده

Surah Tawhid 的意义和解释

 

Surah Tawhid 是《古兰经》的第 112 章，其中有麦加和 4 节经文

 Surah Ikhlas 或 Surah Tawhid 是第 112 章，是古兰经第 30 部分的麦加章之一。这部古兰经被称为一神论或真诚，因为它谈到了上帝的独一性并将人从多神论中解放出来。在本文中，我们打算翻译和解释“Surah Tawhid”。

"سوره توحید" 的简介

《古兰经》第 112 章

- 在麦加显露

- 有 4 节经文

- 在组件 30 中

- 就第 22 章的启示顺序而言，这是在 Besat 开头的 Surah Nas 之后在麦加启示的

- 它是四个surahs之一

 

Surah Ikhlas (Tawhid) 是 Makki，有四节经文。

以上帝的名义

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Surah Tawhid 的含义

以上帝的名义

1-说上帝是独一的

2-上帝是不必要的

3-既没有出生也没有出生（没有孩子，也不是别人的孩子）

4-没有人是他的平等

 

Surah Tawhid 的解释：

1- 说他是独一的神（一）：即不可繁衍的本质，既不在外面，也不在心中。他在地球上的哈里发作为上帝要求他遵守规则、法律、价值观和神圣的标准，并在宗教中找到真诚。

2- 上帝是绝对不需要的，是众生的参考和终结（萨马德）：这意味着有信任地打算，全能的上帝是赛义德和伟大的人，他打算从四面八方来到他身边以满足他们的需要和世界上所有的众生都知道他，需要他。基本上，无论名称（对象）是真实的，在其本质、属性和效果上，它都需要上帝，并且一切最终都会导致他。

 并且字母A和“Samad”这个词是有限的，意思是只有全能神才是绝对的Samad，不像（一个）不需要字母“A”就可以达到极限，因为它基本上是关于上帝以外的人. 它不适用，两个句子中名称（阿拉）的重复是因为它们中的每一个都是一个独立的句子，足以定义全能的上帝，同时它们都通过以下方式介绍了上帝固有属性和现在属性（One 是内在形容词，Samad 是现在形容词） 一些评论家说，Samad 这个词是羽毛中的一切，不是空的，因此它不吃、不喝、不睡觉或给予出生或出生。的确，下一节将是对单词（Samad）的解释。

  Surah Tawhid 的翻译

 3-他既没有出生也没有出生

所以当上帝是一时，他不再有孩子，因为如果他有孩子，那么他就像上帝，那么上帝和他的孩子就变成了两个神。

如果我们说上帝是独一的，没有伙伴。

他没有出生，他没有出生。

首先，一个想要出生的人需要有人来生他，那个人就成了他的母亲。

如果我们说上帝是不必要的。

 所以妈妈不需要。

其次，一个有母亲的人是他自己的性别。

如果上帝有母亲，那么他的母亲也是上帝自己的。

上帝和他的母亲变成了两个神。

如果我们说上帝是独一的，没有伙伴。

在这方面，在《古兰经》中，我们引用了以下经文：

“有人说，上帝有一个孩子，从生了孩子就很纯洁。”

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَِفُون)

“有些人认为上帝有儿子和女儿，而上帝比向他描述的所有这些属性都优越。”

 

（我们 Kan Bahan、Sabri Valley Azara Azadi、Fikunma Azadi。

他很幸运有一个孩子，因为当他说某事存在时，它立即存在。

不信道的人说：“上帝怜悯这孩子。”

不信道者啊！的确，你做了一个非常丑陋和消极的承诺。

你这丑话，天崩地裂，山崩地裂。

因为你声称为仁慈的上帝生了一个孩子。

  Surah Tawhid 的解释

 

4-没有人是他的平等：

出生是一种分解，没有组合是无法想象的，每一个化合物都需要它的成分，而全能的上帝是有耐心的，所有有需要的人的需要都会导致他，这样的人在他身上不被认为是需要的，所以神没有孩子，这是他忍耐的枝子和结果，全能的神没有配偶或妻子通过他生孩子。另一方面，神从来不是从任何人所生的，这是他忍耐的一个分支，因为从别的东西生出的东西需要孩子生给父母，而全能的神就是忍耐，所以他的需要不是想象的，每一次出生都是偶然的和肉体的，但在上帝的情况下这是不可能的。这节经文否认了基督徒的应许，他们认为基督是上帝的儿子，也否认了多神论者的应许，他们认为他们的神和天使是上帝的孩子。他不是超越者，他没有类比，这个属性也是他耐心的一个分支，因为任何对上帝的充分假设都需要它是独立的。

 

Surah Tawhid med mening og fortolkning

 

Surah Tawhid er den hundrede og tolvte sura i den hellige Koran, som har Mekka og 4 vers

 Surah Ikhlas eller Surah Tawhid er den hundrede og tolvte sura og en af ​​de mekkanske suraer i Koranen, som er i den tredivte del. Denne sura kaldes monoteisme eller oprigtighed, fordi den taler om Guds enhed og frigør mennesket fra polyteisme. I denne artikel har vi til hensigt at oversætte og fortolke "Surah Tawhid".

Profil af "سوره توحید"

Sura 112 i den hellige Koran

- Afsløret i Mekka

- Har 4 vers

- er i komponent 30

- Med hensyn til rækkefølgen af ​​åbenbaring af Sura 22, som blev åbenbaret i Mekka efter Surah Nas i begyndelsen af ​​Besat

- Det er en af ​​de fire suraer

 

Surah Ikhlas (Tawhid) er Makki og har fire vers.

i Guds navn

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Betydningen af ​​Surah Tawhid

I Guds navn

1- Sig, at Gud er Én

2- Gud er unødvendig

3- Hverken født eller født (har ingen børn og er ingens barn)

4- Ingen er hans lige

 

Fortolkning af Surah Tawhid:

1- Sig, at Han er den Ene Gud (en): det vil sige essensen, der ikke kan multipliceres og multipliceres, hverken udenfor eller i sindet. Mennesker og deres bevægelses-, handlings- og befrielsesvej udspringer, hvorved mennesket kan blive hans kalif på jorden, da Gud har bedt ham om at bære reglerne, lovene, værdierne og guddommelige standarder og finde oprigtighed i religionen.

2- Gud er det absolut unødvendige og referencen og slutningen af ​​alle væsener (Samad): Det betyder at henvende sig med tillid, og Gud den Almægtige er Sayyiden og de store, der har til hensigt at komme til ham fra alle sider for at opfylde deres behov og alle væsener i verden er opmærksomme på ham og har brug for ham. Og dybest set, uanset hvad navnet (objektet) er sandt for, i dets essens, egenskaber og virkninger, har det brug for Gud, og alt fører i sidste ende til ham.

 Og bogstavet A og ordet "Samad" er begrænset, hvilket betyder, at kun den Almægtige Gud er absolut Samad, i modsætning til (en), der ikke behøvede bogstavet "A" for at nå grænsen, fordi det dybest set handler om en anden end Gud Den anvendes ikke, og gentagelsen af ​​navnet (Allah) i begge sætninger skyldes, at hver af dem er en selvstændig sætning, der er tilstrækkelig i definitionen af ​​Gud den Almægtige, og samtidig har de introduceret Gud både ved at iboende attributter og ved nuværende attributter (Én er et iboende adjektiv og Samad er et nuværende adjektiv) Nogle kommentatorer har sagt, at ordet Samad er alt i en fjer, der ikke er tom, og som et resultat, spiser, drikker, sover eller giver den ikke fødsel eller blive født Sandt nok vil det næste vers være fortolkningen af ​​ordet (Samad).

  Oversættelse af Surah Tawhid

 3- Han var hverken født eller født

Så når Gud er én, har han ikke længere et barn, for hvis han får et barn, så er han som Gud, og i så fald bliver Gud to guder med sit barn.

Hvis vi siger, at Gud er én og ikke har nogen partner.

Han blev ikke født, han blev ikke født.

For det første har en, der ønsker at blive født, brug for, at nogen føder ham, og den person bliver hans mor.

Hvis vi sagde, at Gud er unødvendig.

 Så moderen har ikke brug for det.

For det andet er en person, der har en mor, af sit eget køn.

Og hvis Gud har en mor, så er hans mor også af Gud selv.

Og Gud bliver to guder med sin mor.

Hvis vi siger, at Gud er én og ikke har nogen partner.

I denne forbindelse er der i den hellige Koran vers, som vi citerer nedenfor:

"Nogle mennesker sagde, at Gud har et barn, der er rent og rent af at have et barn."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهََََت

"Nogle mennesker tror, ​​at Gud har sønner og døtre, mens Gud er overlegen i forhold til alle disse egenskaber, der er beskrevet for ham."

 

(Vi Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Han er velsignet med at få et barn, for når han siger, at noget eksisterer, eksisterer det med det samme.

Og de vantro sagde: "Gud forbarmer sig over barnet."

O vantro! Ja, du afgav et meget grimt og negativt løfte.

Med dette grimme ordsprog er himlen ved at bryde sammen, og jorden er splittet, og bjergene er knust.

Fordi du hævdede at have et barn for den barmhjertige Gud.

  Fortolkning af Surah Tawhid

 

4- Og ingen er hans lige:

Fødsel er en slags opløsning og kan ikke forestilles uden sammensætning, og enhver forbindelse har brug for dens komponenter, mens Gud den Almægtige er tålmodig og behovene hos alle de nødlidende fører til ham, og sådan en person anses ikke for at være et behov i ham, så Gud har ikke børn, det er grenen og resultatet af hans tålmodighed, og Gud den Almægtige har ikke en ægtefælle eller en kone til at få et barn gennem ham. På den anden side er Gud aldrig blevet født af nogen, og dette er en gren af ​​hans tålmodighed, fordi fødslen af ​​noget fra noget andet kræver barnets behov for at blive født til forælderen, og Gud den almægtige er tålmodigheden, så behovet er ikke forestillet i ham, og enhver fødsel er tilfældig og fysisk, men dette er umuligt i Guds tilfælde. Dette vers er en benægtelse af løftet fra de kristne, der anser Kristus for at være Guds søn, og også en benægtelse af løftet fra polyteister, der anså deres guder og engle for at være Guds børn. Han er ikke transcendent, og han har ingen analogi, og denne egenskab er også en gren af ​​hans tålmodighed, fordi enhver tilstrækkelighed, der antages for Gud, kræver, at det være uafhængigt.

ترجمه روسی

Сура Таухид со значением и толкованием

 

Сура Таухид - сто двенадцатая сура Священного Корана, в которой есть Мекка и 4 стиха.

 Сура Ихлас или Сура Таухид — сто двенадцатая сура и одна из мекканских сур Корана, которая находится в тридцатой части. Эта сура называется монотеизмом или искренностью, потому что она говорит о единстве Бога и освобождает человека от многобожия. В этой статье мы намерены перевести и толковать «Сура Таухид».

Профиль "سوره توحید"

Сура 112 Священного Корана

- Обнаружено в Мекке

- Имеет 4 куплета

- находится в компоненте 30

- По порядку ниспослания суры 22, которая была ниспослана в Мекке после суры Нас в начале Бесат

- Это одна из четырех сур

 

Сура Ихлас (Таухид) мекки и состоит из четырех стихов.

во имя Бога

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Смысл суры Таухид

Во имя Бога

1- Скажи, что Бог один

2- Бог не нужен

3- Ни рожденный, ни рожденный (детей не имеет и ничей ребенок)

4- Никто ему не равен

 

Толкование суры Таухид:

1- Скажи, что Он есть Единый Бог (един): то есть сущность, которая не может умножаться и умножаться ни вовне, ни в уме. его халиф на земле, как Бог попросил его нести правила, законы, ценности и божественные стандарты и найти искренность в религии.

2- Бог - это абсолютная ненужность, ссылка и конец всех существ (Самад): это означает намерение с доверием, а Всемогущий Бог - это Сайид и великие, которые намереваются прийти к нему со всех сторон, чтобы удовлетворить свои потребности и все существа в мире знают о нем и нуждаются в нем. И в принципе, какое бы имя (предмет) ни было истинным, по своей сути, атрибутам и следствиям, оно нуждается в Боге, и все в конечном счете ведет к Нему.

 А буква А и слово "Самад" ограничены, а это означает, что только Всемогущий Бог является абсолютным Самадом, в отличие от (того), кому не нужна была буква "А" для достижения предела, потому что речь в основном идет о ком-то другом, кроме Бога Не применяется и повторение имени (Аллах) в обоих предложениях связано с тем, что каждое из них является самостоятельным предложением, достаточным в определении Бога Всемогущего и в то же время они ввели Бога как посредством неотъемлемыми атрибутами и настоящими атрибутами (один - внутреннее прилагательное, а самад - прилагательное настоящего). Некоторые комментаторы говорят, что слово самад - это все в перьях, которые не пусты, и в результате они не едят, не пьют, не спят и не дают. рождение или рождение.Правда, следующий стих будет интерпретацией слова (Самад).

  Перевод суры Таухид

 3- Он не родился и не родился

Итак, когда Бог один, у него больше нет ребенка, потому что если у него есть ребенок, то он подобен Богу, и в этом случае Бог становится двумя богами со своим ребенком.

Если мы говорим, что Бог один и не имеет сотоварища.

Он не родился, он не родился.

Во-первых, тому, кто хочет родиться, нужен кто-то, кто его родит, и этот человек становится его матерью.

Если бы мы сказали, что Бог не нужен.

 Так что маме это не нужно.

Во-вторых, человек, у которого есть мать, принадлежит к своему полу.

А если у Бога есть мать, то и мать его от самого Бога.

И Бог становится двумя богами со своей матерью.

Если мы говорим, что Бог один и не имеет сотоварищей.

По этому поводу в Священном Коране есть аяты, которые мы приводим ниже:

«Некоторые люди говорили, что у Бога есть ребенок, который чист и чист от рождения ребенка».

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

«Некоторые люди думают, что у Бога есть сыновья и дочери, тогда как Бог выше всех этих качеств, которые Ему описывают».

 

(Ве Кан Бахан, Долина Сабри, Азара Азади, Фикунма Азади.

Он счастлив иметь ребенка, потому что, когда он говорит, что что-то существует, оно сразу же существует.

А неверующие сказали: «Аллах милостив к ребенку».

О неверующие! Действительно, вы дали очень уродливое и негативное обещание.

Из-за этого твоего уродливого высказывания небо вот-вот рухнет, и земля расколется, и горы рухнут.

Потому что вы утверждали, что у вас есть ребенок для Милосердного Бога.

  Толкование суры Таухид

 

4- И нет ему равных:

Рождение есть своего рода распад и не может быть представлено без состава, и всякое соединение нуждается в своих компонентах, тогда как Всевышний Бог терпелив и потребности всех нуждающихся ведут к нему, и такой человек не считается в нем нуждающимся, поэтому У Бога нет детей, это ветвь и результат Его терпения, и у Всемогущего Бога нет ни супруги, ни жены, чтобы иметь от Него ребенка. С другой стороны, Бог никогда ни от кого не рождался, и это есть ветвь его терпения, ибо рождение чего-то от чего-то другого требует потребности ребенка родиться от родителя, а Бог Всемогущий есть терпение, так что потребность не воображается в нем и всякое рождение случайно и физически но это невозможно в случае с Богом.Этот стих является отрицанием обетования христиан, которые считают Христа сыном Божьим, а также отрицанием обещание многобожников, считавших своих богов и ангелов детьми Божьими.Он не трансцендентен, и ему нет аналогии, и это свойство также является ветвью его терпения, потому что любая адекватность, которая принимается за Бога, требует, чтобы быть независимым.

 

ترجمه رومانیای

Sura Tawhid cu sens și interpretare

 

Sura Tawhid este a o sută a douăsprezecea sură a Sfântului Coran care are Mecca și 4 versete

 Sura Ikhlas sau Sura Tawhid este a o sută a douăsprezecea sură și una dintre surele Meccane ale Coranului, care se află în partea a treizecea. Această sură se numește monoteism sau sinceritate deoarece vorbește despre unitatea lui Dumnezeu și eliberează omul de politeism. În acest articol, intenționăm să traducem și să interpretăm „Surah Tawhid”.

Profilul lui „سوره توحید”

Sura 112 din Sfântul Coran

- Dezvăluit la Mecca

- Are 4 versuri

- este în componenta 30

- În ceea ce privește ordinea dezvăluirii Surei 22, care a fost revelată în Mecca după Sura Nas la începutul Besat-ului

- Este una dintre cele patru sure

 

Sura Ikhlas (Tawhid) este Makki și are patru versete.

în numele lui Dumnezeu

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Semnificația Surei Tawhid

În numele lui Dumnezeu

1- Spune că Dumnezeu este Unul

2- Dumnezeu este inutil

3- Nici născut, nici născut (nu are copii și nu este copilul nimănui)

4- Nimeni nu este egal cu el

 

Interpretarea surei Tawhid:

1- Spune că El este Unul Dumnezeu (unul): adică esența care nu poate fi înmulțită și înmulțită, nici în afară, nici în minte.Oamenii și calea mișcării, acțiunii și eliberării lor își au originea prin care omul poate fi califul său pe pământ, deoarece Dumnezeu i-a cerut să suporte regulile, legile, valorile și standardele divine și să găsească sinceritatea în religie.

2- Dumnezeu este inutilul absolut și referința și sfârșitul tuturor ființelor (Samad): Înseamnă să intenționezi cu încredere, iar Dumnezeu Atotputernic este Sayyid și marele care intenționează să vină la el din toate părțile pentru a-și satisface nevoile și toate ființele din lume sunt conștiente de el și au nevoie de El. Și, în principiu, indiferent despre care este adevărat numele (obiectul), în esență, atribute și efecte, are nevoie de Dumnezeu și totul duce în cele din urmă la El.

 Iar litera A și cuvântul „Samad” sunt limitate, adică numai Dumnezeul Atotputernic este Samad absolut, spre deosebire de (unul) care nu avea nevoie de litera „A” pentru a ajunge la limită, pentru că în principiu este vorba despre altcineva decât Dumnezeu. Nu se aplică și repetarea numelui (Allah) în ambele propoziții se datorează faptului că fiecare dintre ele este o propoziție independentă care este suficientă în definiția lui Dumnezeu Atotputernic și, în același timp, l-au introdus pe Dumnezeu atât prin atribute inerente și prin atribute prezente (Unul este un adjectiv intrinsec și Samad este un adjectiv prezent) Unii comentatori au spus că cuvântul Samad este tot ce este într-o pană care nu este goală și, ca urmare, nu mănâncă, bea, nu doarme sau nu dă. naștere sau naștere.Adevărat, următorul verset va fi interpretarea cuvântului (Samad).

  Traducere Surah Tawhid

 3- Nu s-a născut, nici nu s-a născut

Deci, când Dumnezeu este unul, el nu mai are un copil, pentru că dacă are un copil, atunci este ca Dumnezeu, și în acest caz Dumnezeu devine doi dumnezei cu copilul său.

Dacă spunem că Dumnezeu este unul și nu are partener.

Nu s-a născut, nu s-a născut.

În primul rând, cel care vrea să se nască are nevoie de cineva care să-l nască, iar acea persoană devine mama lui.

Dacă am spune că Dumnezeu este inutil.

 Deci mama nu are nevoie.

În al doilea rând, o persoană care are o mamă este de genul său.

Și dacă Dumnezeu are o mamă, atunci și mama lui este a lui Dumnezeu însuși.

Și Dumnezeu devine doi zei cu mama lui.

Dacă spunem că Dumnezeu este unul și nu are partener.

În acest sens, în Sfântul Coran, există versete pe care le citam mai jos:

„Unii oameni au spus că Dumnezeu are un copil care este curat și curat de a avea un copil.”

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

„Unii oameni cred că Dumnezeu are fii și fiice, în timp ce Dumnezeu este superior tuturor acestor atribute care îi sunt descrise.”

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

El este binecuvântat să aibă un copil, pentru că atunci când spune că ceva există, el există imediat.

Iar necredincioșii au spus: „Dumnezeu are milă de copil”.

O, necredincioșii! Într-adevăr, ai făcut o promisiune foarte urâtă și negativă.

Cu această zicală urâtă a ta, cerurile sunt pe cale să se prăbușească și pământul este despicat și munții sunt spulberați.

Pentru că ai pretins că ai un copil pentru Dumnezeul Milostiv.

  Interpretarea Surei Tawhid

 

4- Și nimeni nu este egal cu el:

Nașterea este un fel de dezintegrare și nu poate fi imaginată fără compoziție, iar fiecare compus are nevoie de componentele sale, în timp ce Dumnezeu Atotputernic are răbdare și nevoile tuturor nevoiașilor conduc la el, iar o astfel de persoană nu este considerată o nevoie în el, așa că Dumnezeu nu are copii, este ramura și rezultatul răbdării sale, iar Dumnezeu Atotputernicul nu are partener sau soție care să aibă un copil prin el. Pe de altă parte, Dumnezeu nu s-a născut niciodată din nimeni, iar aceasta este o ramură a răbdării lui, pentru că nașterea a ceva din altceva presupune nevoia copilului de a se naște părintelui, iar Dumnezeu Atotputernic este răbdarea, deci nevoia nu este imaginată în el și fiecare naștere este accidentală și fizică, dar Acest lucru este imposibil în cazul lui Dumnezeu.Acest verset este o negare a promisiunii creștinilor care îl consideră pe Hristos fiul lui Dumnezeu și, de asemenea, o negare a promisiunea politeiștilor care considerau zeii și îngerii lor drept copii ai lui Dumnezeu.El nu este transcendent și nu are nicio analogie, iar acest atribut este și o ramură a răbdării sale, deoarece orice adecvare care este asumată pentru Dumnezeu cere ca sa fie independent.

ترجمه ژاپنی

意味と解釈のあるスーラタウヒード

 

スーラタウヒードは、メッカと4つの詩を持つ聖クルアーンの112番目のスーラです。

 SurahIkhlasまたはSurahTawhidは、112番目のスーラであり、30番目の部分にあるコーランのメッカのスーラの1つです。このスーラは、神の一体性について語り、人を多神教から解放するため、一神教または誠実と呼ばれます。この記事では、「SurahTawhid」を翻訳して解釈する予定です。

「純正純正」のプロフィール

聖クルアーンのスーラ112

-メッカで明らかに

-4節あります

-コンポーネント30にあります

-ベサットの初めにスーラ・ナスの後にメッカで明らかにされたスーラ22の啓示の順序に関して

-それは4つのスーラの1つです

 

Surah Ikhlas（Tawhid）はマッキであり、4つの詩があります。

神の名において

قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُالصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

スーラタウヒードの意味

神の名において

1-神は一つであると言う

2-神は不必要です

3-生まれも生まれもしない（子供がなく、誰の子供でもない）

4-誰も彼の平等ではありません

 

スーラタウヒードの解釈：

1-彼は唯一の神（1つ）であると言います：つまり、外でも心でも、増殖したり増殖したりすることのできない本質です。人間とその動き、行動、解放の道は、人間ができることによって始まります。神が彼に規則、法律、価値観、そして神の基準を守り、宗教に誠実さを見いだすように求められたときの彼の地上のカリフ。

2-神は絶対的に不必要であり、すべての存在の参照と終わりです（サマド）：それは信頼をもって意図することを意味し、全能の神はサイイドであり、彼らのニーズを満たすためにあらゆる側面から彼に来ることを意図する偉大な人です世界のすべての存在は彼に気づいていて、彼を必要としています。そして基本的に、名前（オブジェクト）が真実であるものは何でも、その本質、属性、効果において、それは神を必要とし、そしてすべてが最終的に神につながります。

 そして、文字Aと単語「Samad」は制限されています。つまり、制限に達するために文字「A」を必要としなかった人とは異なり、全能の神だけが絶対的なサマドです。これは基本的に神以外の誰かに関するものだからです。 。それは適用されず、両方の文での名前（アッラー）の繰り返しは、それらのそれぞれが全能の神の定義に十分であると同時に、両方によって神を紹介した独立した文であるという事実によるものです固有の属性と現在の属性（1つは固有の形容詞であり、サマドは現在の形容詞です）一部のコメンテーターは、サマドという言葉は空ではない羽のすべてであり、その結果、食べたり、飲んだり、寝たり、与えたりしないと言っています生まれるか生まれるか。確かに、次の節は（サマド）という言葉の解釈になります。

  スーラタウヒードの翻訳

 3-彼は生まれも生まれもしなかった

ですから、神が一つであるとき、彼はもはや子供を持っていません。なぜなら、彼が子供を持っているなら、彼は神のようであり、その場合、神は彼の子供と二人の神になります。

神は一つであり、パートナーがいないと言えば。

彼は生まれていませんでした、彼は生まれていませんでした。

まず、生まれたい人は出産する人が必要で、その人が母親になります。

神は不要だと言ったら。

 だから母親はそれを必要としません。

第二に、母親を持つ人は自分の性別です。

そして、神に母親がいるなら、彼の母親も神ご自身のものです。

そして、神は母親と二人の神になります。

神は一つであり、パートナーがいないと言えば。

この点で、聖クルアーンには、以下に引用する節があります。

「神には子供を産むことから純粋で純粋な子供がいると言う人もいます。」

 

（وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى

「神には息子と娘がいると考える人もいますが、神は神に説明されているこれらすべての属性よりも優れています。」

 

（私たちはカンバハン、サブリバレーアザラアザディ、フィクンマアザディ。

彼は子供を産むことに恵まれています。なぜなら彼が何かが存在すると言うとき、それはすぐに存在するからです。

そして不信心者たちは、「神は子供を憐れんでおられる」と言った。

不信者よ！確かに、あなたは非常に醜く否定的な約束をしました。

あなたのこの醜い言い方で、天は崩壊しようとしていて、地球は分裂し、山は粉々になります。

あなたは慈悲深い神のために子供を産んだと主張したからです。

  スーラタウヒードの解釈

 

4-そして誰も彼に匹敵しません：

誕生は一種の崩壊であり、構成なしでは想像することはできません。すべての化合物にはその構成要素が必要ですが、全能の神は忍耐強く、すべての貧しい人々のニーズが彼につながります。そのような人は彼のニーズとは見なされません。神には子供がいません。それは彼の忍耐の枝であり結果であり、全能の神には彼を通して子供を産む仲間や妻がいません。一方、神は誰からも生まれたことがなく、これは彼の忍耐の枝です。なぜなら、他の何かから何かを生み出すには、子供が親に生まれる必要があり、全能の神は忍耐であるからです。ですから、彼にはその必要性は想像されておらず、すべての誕生は偶然で肉体的なものですが、これは神の場合には不可能です。この節は、キリストを神の子であると見なすクリスチャンの約束の否定であり、彼らの神と天使を神の子供であると見なした多神教徒の約束彼は超越的ではなく、類推もありません、そしてこの属性は彼の忍耐の枝でもあります、なぜなら神のために仮定されるどんな適切さもそれを必要とするからですそれは独立しています。

ترجمه سویدی

Surah Tawhid med mening och tolkning

 

Surah Tawhid är den hundra och tolfte suran i den heliga Koranen som har Mecka och 4 verser

 Surah Ikhlas eller Surah Tawhid är den hundra och tolfte suran och en av de mekanska surorna i Koranen som är i den trettionde delen. Denna sura kallas monoteism eller uppriktighet eftersom den talar om Guds enhet och befriar människan från polyteism. I den här artikeln tänker vi översätta och tolka "Surah Tawhid".

Profil för "سوره توحید"

Sura 112 i den heliga Koranen

- Avslöjad i Mecka

- Har 4 verser

- finns i komponent 30

- När det gäller uppenbarelseordningen för Sura 22, som avslöjades i Mecka efter Surah Nas i början av Besat

– Det är en av de fyra surorna

 

Surah Ikhlas (Tawhid) är Makki och har fyra verser.

i Guds namn

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Betydelsen av Surah Tawhid

I Guds namn

1- Säg att Gud är En

2- Gud är onödig

3- Varken född eller född (har inga barn och är ingens barn)

4- Ingen är hans jämlika

 

Tolkning av Surah Tawhid:

1- Säg att Han är den ende Guden (en): det vill säga essensen som inte kan multipliceras och multipliceras, varken utanför eller i sinnet. Människor och vägen för deras rörelse, handling och befrielse har sitt ursprung genom vilken människan kan vara hans kalif på jorden som Gud har bett honom att bära reglerna, lagarna, värderingarna och gudomliga normerna och finna uppriktighet i religionen.

2- Gud är det absolut onödiga och referensen och slutet för alla varelser (Samad): Det betyder att avsikta med tillit, och Gud Allsmäktig är Sayyiden och de stora som avser att komma till honom från alla håll för att möta sina behov och alla varelser i världen är medvetna om honom och behöver honom. Och i grund och botten, vad namnet (objektet) än är sant, i dess väsen, egenskaper och effekter, behöver det Gud, och allt leder till slut till Honom.

 Och bokstaven A och ordet "Samad" är begränsade, vilket betyder att bara den Allsmäktige Guden är absolut Samad, till skillnad från (en) som inte behövde bokstaven "A" för att nå gränsen, eftersom det i grunden handlar om någon annan än Gud Det tillämpas inte och upprepningen av namnet (Allah) i båda meningarna beror på det faktum att var och en av dem är en oberoende mening som är tillräcklig i definitionen av Gud Allsmäktig och samtidigt har de introducerat Gud både av inneboende attribut och av nuvarande attribut (Ett är ett inneboende adjektiv och Samad är ett nuvarande adjektiv) Vissa kommentatorer har sagt att ordet Samad är allt i en fjäder som inte är tom och som ett resultat av det inte äter, dricker, sover eller ger föda eller födas. Det är sant att nästa vers kommer att vara tolkningen av ordet (Samad).

  Översättning av Surah Tawhid

 3- Han var varken född eller född

Så när Gud är en har han inget barn längre, för om han har ett barn så är han som Gud, och i så fall blir Gud två gudar med sitt barn.

Om vi ​​säger att Gud är en och inte har någon partner.

Han föddes inte, han föddes inte.

För det första behöver en som vill födas att någon föder honom, och den personen blir hans mamma.

Om vi ​​sa att Gud är onödig.

 Så mamman behöver det inte.

För det andra är en person som har en mamma av sitt eget kön.

Och om Gud har en mor, så är hans mor också av Gud själv.

Och Gud blir två gudar med sin mor.

Om vi ​​säger att Gud är en och inte har någon partner.

I detta avseende, i den heliga Koranen, finns det verser som vi citerar nedan:

"Vissa människor sa att Gud har ett barn som är rent och rent av att ha ett barn."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهََََت وَخَيْرِ عِلْم سُبْحانَهَََت

"Vissa människor tror att Gud har söner och döttrar, medan Gud är överlägsen alla dessa egenskaper som beskrivs för honom."

 

(Vi Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Han är välsignad som har ett barn, för när han säger att något existerar, så finns det omedelbart.

Och de icke troende sade: "Gud förbarmar sig över barnet."

O icke troende! Du gav verkligen ett mycket fult och negativt löfte.

Med detta fula ordspråk är himlen på väg att kollapsa och jorden splittras och bergen krossas.

För att du påstod att du hade ett barn för den barmhärtige Guden.

  Tolkning av Surah Tawhid

 

4- Och ingen är hans jämlika:

Födelse är ett slags sönderfall och kan inte föreställas utan sammansättning, och varje förening behöver sina komponenter, medan Gud den Allsmäktige är tålmodig och behoven hos alla behövande leder till honom, och en sådan person anses inte vara ett behov i honom, så Gud har inga barn, det är grenen och resultatet av hans tålamod, och Gud, den allsmäktige, har inte en make eller hustru för att få ett barn genom honom. Å andra sidan har Gud aldrig fötts av någon, och detta är en gren av hans tålamod, eftersom födelsen av något från något annat kräver barnets behov av att födas till föräldern, och Gud den allsmäktige är tålamodet, så behovet är inte föreställt i honom och varje födsel är oavsiktlig och fysisk men detta är omöjligt i Guds fall.Denna vers är ett förnekande av löftet från de kristna som anser Kristus vara Guds son och också ett förnekande av löftet från polyteisterna som ansåg att deras gudar och änglar var Guds barn. Han är inte transcendent, och han har ingen analogi, och denna egenskap är också en gren av hans tålamod, eftersom varje lämplighet som antas för Gud kräver att det vara oberoende.

ترجمه سودانی

Surah Tauhid kalawan harti jeung tafsir

 

Surah Tauhid nyaéta surah saratus dua belas dina Al Qur'an anu ngagaduhan Mekah sareng 4 ayat.

 Surah Ikhlas atawa Surah Tauhid nyaéta surah saratus dua belas jeung salah sahiji surah Mekah dina Al Qur'an anu aya dina bagian katilu puluh. Surah ieu disebut tauhid atawa ihlas sabab nyebutkeun ngeunaan keesaan Allah jeung ngabebaskeun manusa tina syirik. Dina tulisan ieu, urang badé narjamahkeun sareng nafsirkeun "Surah Tauhid".

Profil "سوره توحید"

Surat 112 tina Al Qur'an

- Diturunkeun di Mekah

- Mibanda 4 ayat

- aya dina komponén 30

- Dina watesan urutan wahyu Sura 22, anu diturunkeun di Mekah sanggeus Surah Nas dina awal Besat.

- Ieu salah sahiji tina opat surah

 

Surah Ikhlas (Tauhid) nyaéta Makki sareng opat ayat.

dina asmana Allah

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Harti Surah Tauhid

Dina asmana Allah

1- Sebutkeun yen Allah teh Hiji

2- Gusti teu aya gunana

3- Boh dilahirkeun atawa dilahirkeun (teu boga anak jeung teu boga anak saha)

4- Teu aya anu sarua

 

Tafsiran Surah Tauhid:

1- Sebutkeun yen Anjeunna teh Maha Tunggal (hiji): nyaeta dzat anu teu bisa dilipat gandakeun, boh di luar boh dina pikiran. khalifah-Na di bumi sakumaha Gusti parantos naroskeun anjeunna pikeun nanggung aturan, hukum, nilai-nilai sareng standar-standar Ilahi sareng mendakan kaikhlasan dina agama.

2- Allah teh mutlak teu butuh jeung rujukan jeung ahir sakabeh mahluk (Samad): Hartina niat kalawan tawakal, jeung Alloh Ta’ala teh Sayyid jeung agung anu maksud datang ka anjeuna ti sagala sisi pikeun minuhan kaperluan maranéhanana jeung sakabeh mahluk di dunya sadar anjeunna jeung butuh ka anjeunna. Sareng dasarna, naon waé nami (obyek) anu leres, dina hakekatna, sifat-sifat sareng pangaruhna, peryogi Gusti, sareng sadayana tungtungna nuju ka Anjeunna.

 Jeung hurup A jeung kecap "Samad" anu diwatesan, hartina ngan Allah SWT anu mutlak Samad, béda jeung (hiji) anu teu merlukeun hurup "A" pikeun ngahontal wates, sabab dasarna ngeunaan batur salian ti Allah. .Henteu diterapkeun sareng pangulangan asma (Alloh) dina dua kalimah ieu kumargi masing-masing mangrupikeun kalimat anu mandiri anu cekap dina harti Allah SWT sareng dina waktos anu sami aranjeunna parantos ngawanohkeun Allah duanana ku atribut inherent jeung ku Atribut Kiwari (Hiji mangrupa Kecap sipat Intrinsik jeung Samad mangrupa kecap sipat hadir) Sababaraha ahli tafsir nyebutkeun yén kecap Samad téh sagalana dina bulu anu teu kosong sarta balukarna teu dahar, nginum, sare atawa masihan. lahir atawa lahir.Leres, ayat saterasna bakal tafsir tina kecap (Samad).

  Tarjamahan Surah Tauhid

 3- Anjeunna henteu dilahirkeun atanapi dilahirkeun

Jadi lamun Allah hiji, manéhna euweuh anak, sabab lamun manéhna boga anak, mangka manéhna kawas Allah, jeung dina hal eta Allah jadi dua dewa jeung anak-Na.

Lamun urang nyebutkeun yen Allah teh hiji tur teu boga pasangan.

Anjeunna henteu dilahirkeun, anjeunna henteu dilahirkeun.

Kahiji, hiji anu hayang dilahirkeun kudu batur ngalahirkeun manéhna, sarta jalma nu jadi indungna.

Lamun ceuk urang Allah mah teu perlu.

 Jadi indung teu butuh.

Bréh, jalma anu boga indung téh tina jenis kelamin sorangan.

Jeung lamun Allah boga indung, mangka indungna oge Allah sorangan.

Jeung Allah jadi dua dewa jeung indungna.

Lamun urang nyebutkeun yen Allah teh hiji tur teu boga pasangan.

Dina hal ieu, dina Al-Qur'an aya ayat-ayat anu ku simkuring didugikeun di handap:

"Sababaraha jalma nyarios yén Gusti gaduh anak anu suci tur murni tina gaduh anak."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

"Sababaraha jalma nganggap yén Gusti gaduh putra sareng putri, sedengkeun Gusti langkung luhur tibatan sadaya sifat anu dijelaskeun ka Anjeunna."

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Anjeunna kaberkahan gaduh anak, sabab nalika anjeunna nyarios yén aya, éta langsung aya.

Jeung jalma-jalma kafir ngadawuh, "Gusti Allah mikawelas ka budak."

Eh jalma-jalma kafir! Mémang, anjeun ngadamel jangji anu awon sareng négatip.

Ku ucapan awon ieu anjeun, langit rék runtuh jeung bumi beulah jeung gunung-gunung ancur.

Sabab anjeun ngaku boga anak pikeun Gusti Nu Maha Asih.

  Tafsir Surah Tauhid

 

4- Sareng teu aya anu sami sareng anjeunna:

Lahir téh jenis disintegration jeung teu bisa dibayangkeun tanpa komposisi, sarta unggal sanyawa merlukeun komponén na, sedengkeun Allah SWT sabar jeung kabutuhan sagala malarat ngarah ka anjeunna, sarta jalma saperti teu dianggap kabutuhan dina anjeunna, jadi Allah teu gaduh anak, eta cabang sareng hasil tina kasabaran-Na, sareng Gusti Nu Maha Suci teu gaduh jodo atanapi istri anu gaduh anak ngalangkungan anjeunna. Sabalikna, Allah henteu pernah ngalahirkeun saha waé, sareng ieu mangrupikeun cabang tina kasabaran-Na, sabab ngalahirkeun hiji hal tina hal anu sanés ngabutuhkeun kabutuhan budak pikeun dilahirkeun ka indung bapa, sareng Allah SWT nyaéta kasabaran. jadi kabutuhan henteu dibayangkeun dina anjeunna sarta unggal kalahiran téh teu kahaja sarta fisik tapi Ieu mustahil dina kasus Allah. jangji jalma-jalma musyrik anu nganggap tuhan-tuhan sareng malaikat-malaikatna janten anak-anak Allah, anjeunna henteu transenden, sareng anjeunna henteu gaduh analogi, sareng atribut ieu ogé mangrupikeun cabang tina kasabaran-Na, sabab naon waé kacukupan anu dianggap pikeun Allah meryogikeun éta. éta mandiri.

ترجمه صربی

Сура Тавхид са значењем и тумачењем

 

Сура Тавхид је сто дванаеста сура Часног Кур'ана која има Меку и 4 стиха

 Сура Икхлас или Сура Тавхид је сто дванаеста сура и једна од меканских сура Кур'ана која се налази у тридесетом делу. Ова сура се зове монотеизам или искреност јер говори о јединству Бога и ослобађа човека од многобоштва. У овом чланку намеравамо да преведемо и протумачимо "Суру Тавхид".

Профил корисника "سوره توحید"

Сура 112 Часног Кур'ана

- Откривено у Меки

- Има 4 стиха

- налази се у компоненти 30

- У смислу редоследа откривења суре 22, који је откривен у Меки после суре Нас на почетку Бесата

- То је једна од четири суре

 

Сура Икхлас (Тавхид) је Маки и има четири стиха.

у име Бога

قل هو الله احد

الله الصمد

لم یلد ولم یولد

ولم یکن له کفوا احد ﴿٤﴾

 

Значење суре Тавхид

У име Бога

1- Реците да је Бог Један

2- Бог је непотребан

3- Ни рођен ни рођен (нема деце и није ничије дете)

4- Нико му није раван

 

Тумачење суре Тавхид:

1- Реците да је Он Једини Бог (један): то јест суштина која се не може умножавати и умножавати, ни споља ни у уму.Људи и пут њиховог кретања, деловања и ослобођења потичу од којих човек може бити његов калиф на земљи као Бог је од њега тражио да носи правила, законе, вредности и божанска мерила и да пронађе искреност у религији.

2- Бог је апсолутно беспотребан и референца и крај свих бића (Самад): То значи намеравати са поверењем, а Свемогући Бог је Сејид и велики који намеравају да му приђу са свих страна да задовоље своје потребе и сва бића на свету су свесна њега и потребна му је. И у суштини, шта год да је име (објекат) истинито, у својој суштини, својствима и ефектима, њему је потребан Бог, и све на крају води ка Њему.

 А слово А и реч Самад су ограничени, што значи да је само Свемогући Бог апсолутни Самад, за разлику од (оног) коме није требало слово „А“ да дође до границе, јер се у суштини ради о неком другом а не о Богу. Не примењује се и понављање имена (Аллах) у обе реченице је због чињенице да је свака од њих самостална реченица која је довољна у дефиницији Свемогућег Бога и истовремено су увели Бога и једним и другим путем. инхерентним атрибутима и садашњим атрибутима (Један је унутрашњи придев, а Самад је садашњи придев) Неки коментатори су рекли да је реч Самад све у перу које није празно и као резултат тога не једе, не пије, не спава нити даје роди се или се роди.Истина, следећи стих биће тумачење речи (Самад).

  Превод суре Тавхид

 3- Није ни рођен ни рођен

Па кад је Бог један, он више нема дете, јер ако има дете, онда је као Бог, и у том случају Бог постаје два бога са његовим дететом.

Ако кажемо да је Бог један и да нема партнера.

Није рођен, није рођен.

Прво, ономе ко жели да се роди треба неко да га роди и та особа му постаје мајка.

Ако смо рекли да је Бог непотребан.

 Дакле, мајци то не треба.

Друго, особа која има мајку је свог пола.

А ако Бог има мајку, онда је и његова мајка од самог Бога.

И Бог са својом мајком постаје два бога.

Ако кажемо да је Бог један и да нема партнера.

С тим у вези, у Часном Кур'ану постоје стихови које цитирамо у наставку:

„Неки људи су рекли да Бог има дете које је чисто и чисто од детета.

 

(وخرقوا له بنين بنين بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

„Неки људи мисле да Бог има синове и кћери, док је Бог супериорнији од свих ових својстава која су му описана.

 

(Ми Кан Бахан, Сабри долина Азара Азади, Фикунма Азади.

Благословен је што има дете, јер када каже да нешто постоји, то одмах постоји.

А невјерници рекоше: "Бог се смиловао дјетету."

О невјерници! Заиста, дао си веома ружно и негативно обећање.

Овом твојом ружном изреком, небеса ће се срушити и земља ће се расцепати и планине разбити.

Јер си тврдио да имаш дете за Милостивог Бога.

  Тумачење суре Тавхид

 

4- И нико му није раван:

Рођење је нека врста распада и не може се замислити без састава, а сваком споју су потребне његове компоненте, док је свемогући Бог стрпљив и потребе свих потребних воде до њега, а такав се човек у њему не сматра потребом, па Бог нема деце, то је грана и резултат његовог стрпљења, а Бог Свемогући нема брачног друга или жену да кроз њега добије дете. С друге стране, Бог се никада није родио ни од кога, и то је грана његовог трпљења, јер рођење нечега из нечег другог захтева потребу да се дете роди од родитеља, а Бог Свемогући је трпљење, па се у њему не замишља потреба и свако рођење је случајно и физичко али је то немогуће у случају Бога.Овај стих је порицање обећања хришћана који Христа сматрају сином Божијим и такође порицање обећање многобошца који су своје богове и анђеле сматрали децом Божијом.Он није трансцендентан, и нема аналогије, а овај атрибут је такође огранак његовог стрпљења, јер свака адекватност која се претпоставља Богу захтева да да буде независна.

ترجمه عبری

 

Surah Tawhid עם משמעות ופרשנות

 

Surah Tawhid היא הסורה המאה ושתים-עשרה של הקוראן הקדוש שיש בה מכה ו-4 פסוקים

 Surah Ikhlas או Surah Tawhid היא הסורה המאה ושתים עשרה ואחת מהסורות המכאניות של הקוראן שנמצאת בחלק השלושים. סורה זו נקראת מונותאיזם או כנות מכיוון שהיא מדברת על אחדות האל ומשחררת את האדם מפוליתאיזם. במאמר זה, אנו מתכוונים לתרגם ולפרש את "סורה טווהיד".

פרופיל של "سوره توحید"

סורה 112 של הקוראן הקדוש

– נחשף במכה

- בעל 4 פסוקים

- נמצא ברכיב 30

- מבחינת סדר ההתגלות של סורה כ"ב, שהתגלתה במכה לאחר סורה נאס בתחילת הבס"ת.

- זו אחת מארבע הסורות

 

Surah Ikhlas (Tawhid) הוא Makki ויש לו ארבעה פסוקים.

בשם אלוהים

قل هو الله أحد

الله الصمد

لم یلد ولم یولد

ولم یکن له کفوا أحد )4(

 

המשמעות של סורה תוהיד

בשם אלוהים

1- אמור שאלוהים הוא אחד

2- אלוהים מיותר

3- לא נולד ולא נולד (אין לו ילדים והוא לא ילד של אף אחד)

4- אף אחד לא שווה לו

 

פרשנות של סורה טאוויד:

1- אמור שהוא האל האחד (אחד): כלומר, המהות שלא ניתן להרבות ולהרבות, לא בחוץ ולא בנפש. בני האדם ודרך תנועתם, פעולתם ושחרורם מקורם שבאמצעותו האדם יכול להיות. הח'ליף שלו עלי אדמות כפי שאלוהים ביקש ממנו לשאת את הכללים, החוקים, הערכים והסטנדרטים האלוהיים ולמצוא כנות בדת.

2- אלוהים הוא המיותר המוחלט וההתייחסות והסוף של כל היצורים (סמ"ד): זה אומר להתכוון באמון, ואלוהים הכול יכול הוא הסעיד והגדול שמתכוונים לבוא אליו מכל הצדדים כדי לענות על צרכיהם ו. כל היצורים בעולם מודעים אליו וזקוקים לו. ובעצם, לא משנה מה השם (החפץ) נכון לגביו, במהותו, בתכונותיו והשפעותיו, הוא זקוק לאלוהים, והכל מוביל בסופו של דבר אליו.

 והאות א' והמילה "סמ"ד" מוגבלות, כלומר רק הקב"ה הוא סמ"ד מוחלט, שלא כמו (אחד) שלא היה צריך את האות א' כדי להגיע לגבול, כי זה בעצם על מישהו אחר מלבד הקב"ה. זה לא מיושם והחזרה על השם (אללה) בשני המשפטים נובעת מכך שכל אחד מהם הוא משפט עצמאי שמספיק בהגדרת אלוהים הכל יכול ובמקביל הם הכניסו את אלוהים הן על ידי תכונות אינהרנטיות ולפי תכונות הווה (אחד הוא שם תואר מהותי וסמאד הוא תואר נוכחי) כמה פרשנים אמרו שהמילה סמאד היא הכל בנוצה שאינה ריקה וכתוצאה מכך היא לא אוכלת, שותה, ישנה או נותנת לידה או להיוולד. נכון, הפסוק הבא יהיה פירוש המילה (סמ"ד).

  תרגום של Surah Tawhid

 3- הוא לא נולד ולא נולד

אז כשאלוהים הוא אחד, אין לו יותר ילד, כי אם יש לו ילד, אז הוא כמו אלוהים, ובמקרה כזה אלוהים הופך לשני אלים עם הילד שלו.

אם נאמר שה' אחד ואין לו פרטנר.

הוא לא נולד, הוא לא נולד.

ראשית, מי שרוצה להיוולד צריך שמישהו יליד אותו, והאדם הזה הופך לאמו.

אם אמרנו אלוהים מיותר.

 אז האמא לא צריכה את זה.

שנית, אדם שיש לו אמא הוא ממינו.

ואם לאלוהים יש אמא, אז גם אמו היא מאלוהים עצמו.

ואלוהים הופך לשני אלים עם אמו.

אם נאמר שה' אחד ואין לו פרטנר.

בעניין זה, בקוראן הקדוש, ישנם פסוקים שאנו מביאים להלן:

"יש אנשים שאמרו שלאלוהים יש ילד שהוא טהור וטהור מלידה."

 

(وخرقوا له بنين وبنات بغير علم سبحانه وتعالى عما يصفون)

"יש אנשים שחושבים שלאלוהים יש בנים ובנות, בעוד שאלוהים עדיף על כל התכונות האלה שמתוארות לו."

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

יתברך שיש לו ילד, כי כשהוא אומר שמשהו קיים, הוא קיים מיד.

והכופרים אמרו: "אלוהים מרחם על הילד".

הו כופרים! אכן, הבטחת הבטחה מאוד מכוערת ושלילי.

עם האמירה המכוערת הזו שלך, השמים עומדים להתמוטט והארץ מתפצלת וההרים מתנפצים.

כי טענת שיש לך ילד לאל הרחום.

  פרשנות של Surah Tawhid

 

4- ואיש אינו שווה לו:

לידה היא סוג של התפוררות ואי אפשר להעלות על הדעת בלי חיבור, וכל מתחם צריך את מרכיביו, בעוד הקב"ה סבלני וצרכי ​​כל הנזקקים מובילים אליו, ואדם כזה אינו נחשב בו צורך, ולכן לאלוהים אין ילדים, זה הענף והתוצאה של סבלנותו, ולאלוהים הכול יכול אין בן זוג או אישה להביא ילד דרכו. מאידך, הקב"ה מעולם לא נולד מאיש, וזהו ענף בסבלנותו, כי לידה של משהו ממשהו אחר מחייבת את הצורך של הילד להיוולד להורה, והקב"ה הוא הסבלנות, כך שהצורך אינו מדומיין בו וכל לידה היא מקרית וגופנית אבל זה בלתי אפשרי במקרה של אלוהים. פסוק זה הוא שלילה של ההבטחה של הנוצרים הרואים במשיח את בן האלוהים וגם שלילה של ההבטחה של הפוליתאיסטים שהחשיבו את האלים והמלאכים שלהם כילדיו של אלוהים. הוא אינו טרנסצנדנטי, ואין לו אנלוגיה, ותכונה זו היא גם ענף של סבלנותו, כי כל הלימה שמניחים לאלוהים מחייבת זאת. זה יהיה עצמאי.

 

                  ترجمه قرقیزستانی

Таухид сүрөсү мааниси жана чечмелөө менен

 

Таухид Сүрөсү – Ыйык Курандын Меккеден жана 4 аяттан турган жүз он экинчи сүрөсү.

 Ихлас Сүрөсү же Таухид Сүрөсү - Курандын жүз он экинчи сүрөсү жана отузунчу бөлүгүндө жайгашкан Меккелик сүрөлөрдүн бири. Бул сүрө Аллахтын жалгыздыгын айтып, адамды ширктен куткаргандыгы үчүн тавхид же ыклас деп аталат. Бул макалада “Таухид сүрөсүн” которуп, чечмелеп берүүнү максат кылдык.

Profile

Курани Каримдин 112-сүрөсү

- Меккеде түшүрүлгөн

- 4 аят бар

- 30-компонентте

- Бесаттын башталышында Нас сүрөсүнөн кийин Меккеде түшүрүлгөн 22-сүрөөнүн түшүү тартиби боюнча

- Бул төрт сүрөөнүн бири

 

Ихлас сүрөөсү (Таухид) Макки жана төрт аяттан турат.

Кудайдын аты менен

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Таухид сүрөсүнүн мааниси

Кудайдын аты менен

1-Аллахты жалгыз деп айт

2- Аллах эч нерсеге муктаж эмес

3- Туулган да, төрөлгөн да эмес (баласы жок жана эч кимдин баласы эмес)

4- Эч ким ага тең келбейт

 

Таухид сүрөсүнүн тафсири:

1- Ал Жалгыз Кудай (бир) деп айткыла: б.а., сыртында да, акылында да көбөйүп, көбөйө албаган зат.Адамдар жана алардын кыймыл-аракети, кыймыл-аракети жана боштондукка чыгуу жолу адам боло ала турган жаралган. Анын жер жүзүндөгү халифасы Аллах андан эрежелерди, мыйзамдарды, баалуулуктарды жана илахий стандарттарды көтөрүүнү жана динде ыкластуулукту табууну суранган.

2-Аллах – абсолюттук муктаждык жана бардык макулуктардын шилтемеси жана аягы (Самад): Бул аманат менен ниет кылуу дегенди билдирет, ал эми Аллах Таала – Саййид жана бардык тараптан Ага келип муктаждыктарын жана муктаждыктарын канааттандырууну ниет кылган улуу. дүйнөдөгү бардык жандыктар Аны билишет жана Ага муктаж. Ал эми негизи, кандай гана ысым (объект) болбосун, анын маңызы, сыпаттары жана таасирлери боюнча Аллахка муктаж жана бардык нерсе акыры Ага алып барат.

 Ал эми А тамгасы жана "Самад" сөзү чектелген, бул чекке жетүү үчүн "А" тамгасына муктаж болбогон (бир)ден айырмаланып, бир гана Улуу Кудай абсолюттук Самад дегенди билдирет, анткени ал негизинен Кудайдан башка бирөө жөнүндө. .. Колдонулбайт жана эки сүйлөмдө тең (Аллах) ысымынын кайталанышы, алардын ар бири өз алдынча сүйлөм болгондуктан, Алла Тааланын аныктамасында жетиштүү жана ошол эле учурда алар Алланы эки башка сөз менен тааныштыргандыктан. мүнөздүү сыпаттар жана Учурдагы сыпаттар боюнча (Бирөө ички сын атооч жана Самад азыркы сын атооч) Кээ бир тафсирчилер Самад деген сөздү түктүн ичиндеги бош эмес бүт нерсе деп айтышкан, натыйжада ал жебейт, ичпейт, уктабайт жана бербейт. төрөлүү же төрөлүү.Туура, кийинки аятта сөздүн чечмелениши болот (Самад).

  Таухид сүрөсүнүн котормосу

 3- Ал төрөлгөн да, төрөлгөн да эмес

Демек, Кудай бир болгондо, анын баласы болбойт, анткени балалуу болсо, анда ал Кудайга окшош, жана мындай учурда Кудай анын баласы менен эки кудай болуп калат.

Аллах бир, шериги жок десек.

Туулган эмес, төрөлө элек.

Биринчиден, ким төрөлгүсү келсе, аны төрөй турган бирөө керек, ал адам анын энеси болот.

Эгер биз Кудайдын кереги жок деп айтсак.

 Демек энеге кереги жок.

Экинчиден, энеси бар адам өз жынысынан болот.

Эгер Кудайдын энеси болсо, анын энеси да Кудайдан.

Кудай энеси менен эки кудайга айланат.

Аллах бир, шериги жок десек.

Бул багытта Ыйык Куранда төмөндө келтире турган аяттар бар:

– Кээ бирөөлөр “Кудайдын баласы бар, балалуу болгондон таза, таза бала бар” дешти.

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

«Кээ бир адамдар Аллахтын уул-кыздары бар деп ойлошот, ошол эле учурда Аллах Өзүнө сыпатталган бардык бул сыпаттардан жогору турат».

 

(Биз Кан Бахан, Сабри өрөөнү Азара Азади, Фикунма Азади.

Балалуу болгонуна бата алат, анткени бир нерсе бар десе, ал дароо эле бар болот.

Жана каапырлар: «Аллах балага ырайым кылат» дешти.

Эй, каапырлар! Чынында эле, сиз абдан жаман жана терс убада бердиңиз.

Бул чиркин сөзүң менен асман урап, жер жарылып, тоолор талкаланганы турат.

Анткени, сиз Мээримдүү Аллах үчүн балалуу болом дедиңиз.

  Таухид сүрөсүнүн тафсири

 

4- Жана эч ким ага тең келбейт:

Төрөлүү кандайдыр бир ыдыралуу болуп саналат жана аны курамсыз элестетүү мүмкүн эмес жана ар бир кошулма анын компоненттерине муктаж, ал эми Аллах Таала сабырдуу жана бардык муктаждардын муктаждыктары ага жетелейт жана андай адам ага муктаждык деп эсептелбейт, ошондуктан Аллахтын перзенти жок, бул анын сабырынын бутагы жана натыйжасы, Аллах Тааланын ал аркылуу балалуу боло турган жары да, аялы да жок. Ал эми Кудай эч качан эч кимден жаралган эмес жана бул анын сабырынын бир бутагы, анткени башка нерседен төрөлүү баланын ата-энеден төрөлүшүн талап кылат жана Аллах Таала сабыр кылуучу, ошондуктан ага муктаждык элестетилбейт жана ар бир төрөлүү кокустан жана физикалык болот, бирок бул Кудай үчүн мүмкүн эмес.Бул аят Машайакты Кудайдын Уулу деп эсептеген христиандардын убадасын четке кагуу жана ошондой эле Өз кудайларын жана периштелерин Аллахтын балдары деп эсептеген мушриктердин убадасы.Ал трансценденттүү эмес жана ага эч кандай окшоштук жок жана бул сыпат да анын сабырынын бир бутагы, анткени Аллах үчүн кабыл алынган ар кандай адекваттуулук муну талап кылат. көз карандысыз болот.

ترجمه ترکمنستانی

Töwhid süresi many we düşündiriş bilen

 

Töwhid süresi, Gurhanyň Mekgä we 4 aýaty bolan Gurhanyň ýüz on ikinji süresi.

 Yhlas süresi ýa-da Tawhid süresi, ýüz on ikinji süresi we otuzynjy böleginde ýerleşýän Gurhanyň Mekge sürelerinden biridir. Bu süre, Hudaýyň birligi hakda gürleýänligi we adamy köp hudaýdan azat edýändigi üçin monoteizm ýa-da yhlas diýilýär. Bu makalada "Töwhid süresini" terjime etmek we düşündirmek niýetimiz bar.

"سوره توحید" -iň tertibi

Gurhanyň 112-nji süresi

- Mekgede aýan edildi

- 4 aýat bar

- 30-njy komponentde

- Bekatyň başynda Nas süresinden soň Mekgede aýan edilen 22-nji süreň wahyý tertibi boýunça.

- Dört süreden biridir

 

Ihlas süresi (Töwhid) Makki bolup, dört aýaty bar.

Hudaýyň ady bilen

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Töwhid süresiniň manysy

Hudaýyň ady bilen

1- Hudaý birdir diýiň

2-Hudaý zerur däl

3- Dogulmadyk ýa-da dogulmadyk (çagasy ýok we hiç kimiň çagasy däl)

4- Hiç kim deň däldir

 

Töwhid süresiniň düşündirişi:

1- Onuň ýeke-täk Taňrydygyny aýdyň (ýagny), ýagny daşarda-da, aňda-da köpeldip we köpeldip bolmaýan düýp many. Adamlar we hereket, hereket we azatlyk ýoly adamyň bolup biläýjek ýerinden gelip çykýar. Taňrynyň düzgünleri, kanunlary, gymmatlyklary we ylahy ülňüleri berjaý etmegini we dinde yhlas tapmagyny haýyş edişi ýaly, ýerdäki halyflygy.

2-Taňry düýbünden zerur däl we ähli jandarlaryň salgylanmasy we soňy (Samad): Ynam bilen niýet etmek diýmekdir, Gudratygüýçli Allatagala Seýýiddir we zerurlyklaryny kanagatlandyrmak üçin her tarapdan özüne gelmek isleýän beýikdir we dünýädäki ähli jandarlar Ondan habarly we oňa mätäç. Esasanam, adyň (obýektiň) nämedigine garamazdan, aslynda, häsiýetleri we täsirleri Hudaýa mätäç we hemme zat ahyrsoňy Oňa eltýär.

 A harpy we "Samad" sözi çäklidir, bu çäkden geçmek üçin "A" harpynyň zerurlygy bolmadyk (birinden) tapawutlylykda diňe Gudratygüýçli Allanyň mutlak Samaddygyny aňladýar, sebäbi bu esasan Hudaýdan başga birine degişlidir. Bu ulanylmaýar we iki sözlemde (Allah) adynyň gaýtalanmagy olaryň hersiniň Gudratygüýçli Allanyň kesgitlemesinde ýeterlik we şol bir wagtyň özünde-de Hudaýy tanatmak üçin özbaşdak sözlem bolmagy bilen baglanyşyklydyr. mahsus häsiýetler we häzirki sypatlar boýunça (Biri içerki sypat, Samad bolsa häzirki sypat) Käbir teswirçiler Samad sözüniň boş däl ýelekdedigini we netijede iýmeýändigini, içmeýändigini, uklamazlygyny ýa-da bermeýändigini aýdýarlar dogulmak ýa-da dogulmak Dogry, indiki aýat sözüň düşündirişi bolar (Samad).

  Töwhid süresiniň terjimesi

 3- Ol ne doguldy, ne-de doguldy

Şonuň üçin Hudaý bir bolanda, onuň çagasy bolmaz, sebäbi çagasy bar bolsa, ol Hudaýa meňzeýär we bu ýagdaýda Hudaý çagasy bilen iki hudaýa öwrülýär.

Hudaýyň birdigini we şärikiniň ýokdugyny aýtsak.

Ol dünýä inmedi, dünýä inmedi.

Birinjiden, dünýä inmek isleýän adamyň özüne dogulmagy üçin birine mätäç we ol adam ejesi bolýar.

Hudaý gerek däl diýsek.

 Şonuň üçin enäniň zerurlygy ýok.

Ikinjiden, enesi bolan adam öz jynsyndan.

Hudaýyň ejesi bar bolsa, ejesiniň hem Hudaýyň özi.

Hudaý ejesi bilen iki hudaýa öwrülýär.

Hudaýyň birdigini we şärikiniň ýokdugyny aýtsak.

Bu meselede, Gurhanda aşakda getirýän aýatlar bar:

"Käbir adamlar Hudaýyň çagasyz arassa we arassa çagasy bar diýdiler."

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

"Käbir adamlar Hudaýyň ogullary we gyzlary bar öýdýärler, Hudaý bolsa özüne mahsus bolan bu häsiýetlerden has ýokarydyr".

 

(Biz Kan Bahan, Sabri jülgesi Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Çaga edinmek üçin ol bagtly, sebäbi bir zat bar diýse, derrew bar bolýar.

Kapyrlar: "Çaga çagasyna rehim et" diýdiler.

Eý kapyrlar! Hakykatdanam, gaty ýigrenji we negatiw wada berdiň.

Seniň bu ýigrenji sözüň bilen asmanlar ýykylar, ýer ýarylar we daglar dargaýar.

Sebäbi rehimdar Hudaý üçin çagaňyz bar diýdiňiz.

  Töwhid süresiniň düşündirişi

 

4- Hiç kim deň däldir:

Dogulmak bölünişigiň bir görnüşidir we kompozisiýa bolmazdan göz öňüne getirip bolmaýar we her birleşme öz böleklerine mätäç, Gudratygüýçli Hudaý sabyrly we ähli mätäçleriň mätäçligi oňa eltýär we beýle adam oňa zerurlyk hasaplanmaýar, şonuň üçin Hudaýyň çagalary ýok, bu sabyrlylygyň şahasy we netijesidir, Gudratygüýçli Hudaýyň üsti bilen çaga dogurjak ýanýoldaşy ýa-da aýaly ýok. Başga bir tarapdan, Hudaý hiç haçan hiç kimden dünýä inmedi we bu sabyrlylygyň bir şahasydyr, sebäbi başga bir zadyň döremegi çaganyň ene-atasynyň dünýä inmegini talap edýär we Gudratygüýçli Hudaý sabyrdyr, şonuň üçin zerurlyk onda göz öňüne getirilmeýär we her bir dogluş tötänleýin we fiziki bolýar, ýöne bu Hudaý üçin mümkin däl. Bu aýat Mesihi Hudaýyň ogly hasaplaýan hristianlaryň beren wadasyny inkär etmek we inkär etmekdir. Taňrylaryny we perişdelerini Hudaýyň çagalary hasaplaýan köp hudaýlylaryň beren wadasy, ol artykmaç däl we meňzeşligi ýok, bu häsiýet hem sabyrlylygynyň bir şahasydyr, sebäbi Hudaý üçin göz öňünde tutulan islendik ýeterliklik muny talap edýär garaşsyz bolmaly.

ترجمه لهستانی

Sura Tawhid ze znaczeniem i interpretacją

 

Sura Tawhid to sto dwunasta sura Świętego Koranu, która ma Mekkę i 4 wersety

 Sura Ikhlas lub Sura Tawhid to sto dwunasta sura i jedna z mekkańskich sur Koranu, która znajduje się w trzydziestej części. Ta sura nazywana jest monoteizmem lub szczerością, ponieważ mówi o jedności Boga i uwalnia człowieka od politeizmu. W tym artykule zamierzamy przetłumaczyć i zinterpretować „Sura tawhid”.

Profil „سوره توحید”

Sura 112 Świętego Koranu

- Ujawniono w Mekce

- Ma 4 wersety

- jest w komponencie 30

- Pod względem kolejności objawienia Sury 22, która została objawiona w Mekce po Sura Nas na początku Besat

- Jest to jedna z czterech surah

 

Sura Ikhlas (Tawhid) to Makki i ma cztery wersety.

W imię Boga

لْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ

 

Znaczenie Sury Tawhid

W imię Boga

1- Powiedz, że Bóg jest Jeden

2- Bóg jest niepotrzebny

3- Ani urodzony, ani urodzony (nie ma dzieci i nie jest niczyim dzieckiem)

4- Nikt nie jest mu równy

 

Interpretacja Sury Tawhid:

1- Powiedz, że jest On Jedynym Bogiem (jednym): to znaczy esencją, której nie można pomnożyć ani pomnożyć ani na zewnątrz, ani w umyśle.Człowiek i ścieżka jego ruchu, działania i wyzwolenia mają swój początek, dzięki czemu człowiek może być jego kalifa na ziemi, ponieważ Bóg polecił mu znosić zasady, prawa, wartości i boskie standardy oraz znaleźć szczerość w religii.

2- Bóg jest absolutnie niepotrzebnym i punktem odniesienia oraz celem wszystkich istot (Samad): Oznacza zamiar z ufnością, a Bóg Wszechmogący jest Sayyidem i wielkim, który zamierza przyjść do Niego ze wszystkich stron, aby zaspokoić ich potrzeby i wszystkie istoty na świecie są tego świadome i potrzebują Go. I w zasadzie, jakakolwiek nazwa (przedmiot) jest prawdziwa, w swej istocie, atrybutach i skutkach, potrzebuje Boga i wszystko ostatecznie do Niego prowadzi.

 A litera A i słowo „Samad” są ograniczone, co oznacza, że ​​tylko Wszechmogący Bóg jest absolutnym Samadem, w przeciwieństwie do (tego), który nie potrzebował litery „A”, aby osiągnąć granicę, ponieważ w zasadzie chodzi o kogoś innego niż Bóg Nie jest ono stosowane, a powtórzenie imienia (Allah) w obu zdaniach wynika z faktu, że każde z nich jest samodzielnym zdaniem, które wystarcza w definicji Boga Wszechmogącego i jednocześnie wprowadzili Boga zarówno przez nieodłączne atrybuty i teraźniejszość (jeden jest samoistnym przymiotnikiem, a samad jest przymiotnikiem teraźniejszym) Niektórzy komentatorzy twierdzą, że słowo Samad jest wszystkim w piórze, co nie jest puste i w rezultacie nie je, nie pije, nie śpi ani nie daje urodzić się lub urodzić się.To prawda, że ​​następny werset będzie interpretacją słowa (Samad).

  Tłumaczenie Sura tawhid

 3- Nie urodził się ani nie urodził

Więc kiedy Bóg jest jeden, nie ma już dziecka, bo jeśli ma dziecko, to jest jak Bóg iw takim przypadku Bóg staje się ze swoim dzieckiem dwoma bogami.

Jeśli mówimy, że Bóg jest jeden i nie ma partnera.

Nie urodził się, nie urodził się.

Po pierwsze, ten, kto chce się urodzić, potrzebuje kogoś, kto go urodzi, a ta osoba staje się jego matką.

Gdybyśmy powiedzieli, że Bóg jest niepotrzebny.

 Więc matka tego nie potrzebuje.

Po drugie, osoba, która ma matkę, jest tej samej płci.

A jeśli Bóg ma matkę, to jego matka jest także z samego Boga.

A Bóg staje się dwoma bogami ze swoją matką.

Jeśli mówimy, że Bóg jest jeden i nie ma partnera.

W związku z tym w Świętym Koranie znajdują się wersety, które cytujemy poniżej:

„Niektórzy ludzie mówili, że Bóg ma dziecko, które jest czyste i czyste po urodzeniu dziecka”.

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

„Niektórzy myślą, że Bóg ma synów i córki, podczas gdy Bóg przewyższa wszystkie te atrybuty, które są mu opisane”.

 

(My Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Jest błogosławiony, że ma dziecko, ponieważ kiedy mówi, że coś istnieje, natychmiast istnieje.

A ci, którzy nie uwierzyli, powiedzieli: "Bóg ma litość nad dzieckiem!"

O niewierni! Rzeczywiście, złożyłeś bardzo brzydką i negatywną obietnicę.

Z tym twoim brzydkim powiedzeniem niebiosa zaraz się zawalą, ziemia pęknie, a góry zostaną roztrzaskane.

Ponieważ twierdziłeś, że masz dziecko dla Miłosiernego Boga.

  Interpretacja sury tawhid

 

4- I nikt nie jest mu równy:

Narodziny są rodzajem rozpadu i nie można sobie wyobrazić bez składu, a każdy związek potrzebuje swoich składników, podczas gdy Bóg Wszechmogący jest cierpliwy i potrzeby wszystkich potrzebujących prowadzą do niego, a taka osoba nie jest w nim uznawana za potrzebę, więc Bóg nie ma dzieci, jest to gałąź i rezultat jego cierpliwości, a Bóg Wszechmogący nie ma współmałżonka ani żony, aby przez niego mieć dziecko. Z drugiej strony Bóg nigdy nie narodził się z nikogo i jest to gałąź jego cierpliwości, ponieważ narodziny czegoś z czegoś innego wymagają, aby dziecko urodziło się rodzicowi, a Bóg Wszechmogący jest cierpliwością, więc potrzeba nie jest w nim wyobrażona, a każde narodziny są przypadkowe i fizyczne, ale w przypadku Boga jest to niemożliwe.Werset ten jest zaprzeczeniem obietnicy chrześcijan, którzy uważają Chrystusa za syna Bożego, a także zaprzeczeniem obietnica politeistów, którzy uważali swoich bogów i aniołów za dzieci Boże.Nie jest transcendentny i nie ma analogii, a ta cecha jest także gałązką jego cierpliwości, ponieważ jakakolwiek adekwatność, którą zakłada się dla Boga, wymaga tego być niezależnym.

ترجمه یونانی

 

Surah Tawhid με νόημα και ερμηνεία

 

Η Surah Tawhid είναι η εκατό δωδέκατη σούρα του Ιερού Κορανίου που έχει Μέκκα και 4 στίχους

 Η Σούρα Ιχλάς ή Σούρα Ταουχίντ είναι η εκατοστή δωδέκατη σούρα και μία από τις μεκκανικές σούρες του Κορανίου που βρίσκεται στο τριακοστό μέρος. Αυτή η σούρα ονομάζεται μονοθεϊσμός ή ειλικρίνεια γιατί μιλάει για την ενότητα του Θεού και απελευθερώνει τον άνθρωπο από τον πολυθεϊσμό. Σε αυτό το άρθρο, σκοπεύουμε να μεταφράσουμε και να ερμηνεύσουμε τη «Σούρα Ταουχίντ».

Προφίλ του "سوره توحید"

Σούρα 112 του Ιερού Κορανίου

- Αποκαλύφθηκε στη Μέκκα

- Έχει 4 στίχους

- βρίσκεται στο στοιχείο 30

- Όσον αφορά τη σειρά αποκάλυψης της Σούρας 22, η οποία αποκαλύφθηκε στη Μέκκα μετά τη Σούρα Νας στην αρχή του Μπεσάτ

- Είναι μια από τις τέσσερις σούρες

 

Η Surah Ikhlas (Tawhid) είναι Makki και έχει τέσσερις στίχους.

στο όνομα του Θεού

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٌ

اللّهُ الصَّمَدُ ُ

لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ْ

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

 

Η έννοια της Σούρας Ταουχίντ

Στο όνομα του Θεού

1- Πες ότι ο Θεός είναι Ένας

2- Ο Θεός είναι περιττός

3- Ούτε γεννήθηκε ούτε γεννήθηκε (δεν έχει παιδιά και δεν είναι παιδί κανενός)

4- Κανείς δεν είναι ίσος του

 

Ερμηνεία της Σούρας Ταουχίντ:

1- Πες ότι είναι ο Ένας Θεός (ένας): δηλαδή η ουσία που δεν μπορεί να πολλαπλασιαστεί και να πολλαπλασιαστεί, ούτε έξω ούτε στο μυαλό.Οι άνθρωποι και η διαδρομή της κίνησης, της δράσης και της απελευθέρωσής τους πηγάζουν από την οποία ο άνθρωπος μπορεί να είναι Ο χαλίφης του στη γη καθώς ο Θεός του ζήτησε να φέρει τους κανόνες, τους νόμους, τις αξίες και τα θεϊκά πρότυπα και να βρει ειλικρίνεια στη θρησκεία.

2- Ο Θεός είναι ο απόλυτος περιττός και η αναφορά και το τέλος όλων των όντων (Σαμάντ): Σημαίνει να σκοπεύεις με εμπιστοσύνη, και ο Παντοδύναμος Θεός είναι ο Σαγίντ και ο μεγάλος που σκοπεύει να έρθει σε αυτόν από όλες τις πλευρές για να καλύψει τις ανάγκες τους και Όλα τα όντα στον κόσμο τον γνωρίζουν και τον χρειάζονται. Και βασικά, ό,τι και αν ισχύει το όνομα (αντικείμενο), στην ουσία, τις ιδιότητες και τα αποτελέσματά του, χρειάζεται τον Θεό, και όλα τελικά οδηγούν σε Αυτόν.

 Και το γράμμα Α και η λέξη "Σαμάντ" είναι περιορισμένα, που σημαίνει ότι μόνο ο Παντοδύναμος Θεός είναι απόλυτος Σαμάντ, σε αντίθεση με (έναν) που δεν χρειαζόταν το γράμμα "Α" για να φτάσει στο όριο, γιατί ουσιαστικά πρόκειται για κάποιον άλλο εκτός από τον Θεό. Δεν εφαρμόζεται και η επανάληψη του ονόματος (Αλλάχ) και στις δύο προτάσεις οφείλεται στο γεγονός ότι καθεμία από αυτές είναι μια ανεξάρτητη πρόταση που αρκεί στον ορισμό του Παντοδύναμου Θεού και ταυτόχρονα έχουν εισαγάγει τον Θεό και οι δύο εγγενείς ιδιότητες και κατά Παρόν Χαρακτηριστικά (One is a Intrinsic Adjective and Samad is a Present Adjective) Μερικοί σχολιαστές έχουν πει ότι η λέξη Samad είναι οτιδήποτε βρίσκεται σε ένα φτερό που δεν είναι κενό και ως αποτέλεσμα δεν τρώει, δεν πίνει, δεν κοιμάται ή δεν δίνει γέννηση ή γέννηση Αλήθεια, ο επόμενος στίχος θα είναι η ερμηνεία της λέξης (Σαμάντ).

  Μετάφραση της Σούρας Ταουχίντ

 3- Ούτε γεννήθηκε ούτε γεννήθηκε

Όταν λοιπόν ο Θεός είναι ένας, δεν έχει πλέον παιδί, γιατί αν έχει παιδί, τότε είναι σαν τον Θεό, και σε αυτή την περίπτωση ο Θεός γίνεται δύο θεοί με το παιδί του.

Αν πούμε ότι ο Θεός είναι ένας και δεν έχει σύντροφο.

Δεν γεννήθηκε, δεν γεννήθηκε.

Πρώτον, αυτός που θέλει να γεννηθεί χρειάζεται κάποιον να τον γεννήσει και αυτό το άτομο γίνεται μητέρα του.

Αν λέγαμε ο Θεός είναι περιττός.

 Άρα η μητέρα δεν το χρειάζεται.

Δεύτερον, ένα άτομο που έχει μητέρα είναι του φύλου του.

Και αν ο Θεός έχει μητέρα, τότε η μητέρα του είναι και του ίδιου του Θεού.

Και ο Θεός γίνεται δύο θεοί με τη μητέρα του.

Αν πούμε ότι ο Θεός είναι ένας και δεν έχει σύντροφο.

Από αυτή την άποψη, στο Ιερό Κοράνι, υπάρχουν εδάφια που παραθέτουμε παρακάτω:

«Μερικοί άνθρωποι είπαν ότι ο Θεός έχει ένα παιδί που είναι αγνό και αγνό από το να κάνει παιδί».

 

(وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنات بِغَيْرِ عِلْم سُبْحانَهُ وَتَعَالى عَمّا يَصِفُونَ)

«Μερικοί άνθρωποι πιστεύουν ότι ο Θεός έχει γιους και κόρες, ενώ ο Θεός είναι ανώτερος από όλες αυτές τις ιδιότητες που Του περιγράφονται».

 

(We Kan Bahan, Sabri Valley Azara Azadi, Fikunma Azadi.

Είναι ευλογημένος που έχει ένα παιδί, γιατί όταν λέει ότι κάτι υπάρχει, υπάρχει αμέσως.

Και οι άπιστοι είπαν: «Ο Θεός ελεεί το παιδί».

Ω άπιστοι! Πράγματι, δώσατε μια πολύ άσχημη και αρνητική υπόσχεση.

Με αυτό το άσχημο ρητό σου, οι ουρανοί κοντεύουν να καταρρεύσουν και η γη χωρίζεται και τα βουνά γκρεμίζονται.

Γιατί διεκδίκησες να κάνεις παιδί για τον Ελεήμονα Θεό.

  Ερμηνεία της Σούρας Ταουχίντ

 

4- Και κανείς δεν είναι ίσος του:

Η γέννηση είναι ένα είδος αποσύνθεσης και δεν μπορεί να φανταστεί κανείς χωρίς σύνθεση, και κάθε ένωση χρειάζεται τα συστατικά της, ενώ ο Παντοδύναμος Θεός είναι υπομονετικός και οι ανάγκες όλων των απόρων οδηγούν σε αυτόν, και ένα τέτοιο άτομο δεν θεωρείται ανάγκη σε αυτόν. Ο Θεός δεν έχει παιδιά, είναι το κλαδί και το αποτέλεσμα της υπομονής του, και ο Παντοδύναμος Θεός δεν έχει σύντροφο ή σύζυγο για να κάνει παιδί μέσω αυτού. Από την άλλη, ο Θεός δεν γεννήθηκε ποτέ από κανέναν, και αυτό είναι κλάδος της υπομονής του, γιατί η γέννηση κάτι από κάτι άλλο απαιτεί την ανάγκη του παιδιού να γεννηθεί από τον γονιό, και ο Παντοδύναμος Θεός είναι η υπομονή, άρα η ανάγκη δεν φαντάζεται μέσα του και κάθε γέννηση είναι τυχαία και σωματική αλλά αυτό είναι αδύνατο στην περίπτωση του Θεού Αυτό το εδάφιο είναι άρνηση της υπόσχεσης των Χριστιανών που θεωρούν τον Χριστό γιό του Θεού και επίσης άρνηση του η υπόσχεση των πολυθεϊστών που θεωρούσαν τους θεούς και τους αγγέλους τους παιδιά του Θεού. Δεν είναι υπερβατικό και δεν έχει αναλογία, και αυτή η ιδιότητα είναι επίσης κλάδος της υπομονής του, γιατί κάθε επάρκεια που υποτίθεται για τον Θεό απαιτεί να είναι ανεξάρτητο.

مطالب مرتبط