کتاب تاریخ واسناد واقعه کربلا وترجمه ها

بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ کوتاه واسناد واقعه کربلاوشهادت امام حسین علیه السلام  وترجمه ها
فهرست مندرجات
مقدمه
1 - کتاب‌های تألیف شده
       1.1 - قدیمی‌ترین منبع
2 - خودداری امام حسین از بیعت با یزید
3 - رفتن امام به مکه حسین
4 - امام در مکه
       4.1 - درخواست ابن زبیر از امام
       4.2 - دعوت کوفیان از امام
       4.3 - فرستادن مسلم به کوفه
       4.4 - درخواست از امام برای ماندن در مکه
5 - حرکت امام به کوفه
6 - شهادت مسلم و هانی
7 - هدف امام از رفتن به کوفه
8 - شهادت سفیران امام
9 - بستن راه بر امام توسط حر
10 - ورود امام به کربلا
11 - ورود لشکریان عبیدالله به کربلا
12 - جنگ دشمنان با امام
       12.1 - رد پیشنهاد امام
       12.2 - بستن آب
       12.3 - وقایع شب عاشورا
       12.4 - آرایش نظامی دو لشکر
       12.5 - وقایع قبل از جنگ
       12.6 - شروع جنگ
       12.7 - نخستین و آخرین شهید
       12.8 - اقامه نماز ظهر
       12.9 - حمله دشمن به خیمه‌ها
       12.10 - شهادت علی‌اکبر
       12.11 - قاتل امام
       12.12 - چگونگی شهادت امام
       12.13 - غارت و اسارت خاندان امام
13 - تعداد شهدا
14 - باقی ماندگان از جنگ
15 - دفن شهدا
16 - سرهای شهدا
       16.1 - سر امام حسین
       16.2 - محل دفن سر
17 - خطبه خوانی زینب
18 - آثار واقعه کربلا
19 - فهرست منابع‌
20 - پانویس
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ کوتاه واسناد واقعه کربلاوشهادت امام حسین علیه السلام

فهرست مندرجات

مقدمه

1 - کتاب‌های تألیف شده
       1.1 - قدیمی‌ترین منبع
2 - خودداری امام حسین از بیعت با یزید
3 - رفتن امام به مکه حسین
4 - امام در مکه
       4.1 - درخواست ابن زبیر از امام
       4.2 - دعوت کوفیان از امام
       4.3 - فرستادن مسلم به کوفه
       4.4 - درخواست از امام برای ماندن در مکه
5 - حرکت امام به کوفه
6 - شهادت مسلم و هانی
7 - هدف امام از رفتن به کوفه
8 - شهادت سفیران امام
9 - بستن راه بر امام توسط حر
10 - ورود امام به کربلا
11 - ورود لشکریان عبیدالله به کربلا
12 - جنگ دشمنان با امام
       12.1 - رد پیشنهاد امام
       12.2 - بستن آب
       12.3 - وقایع شب عاشورا
       12.4 - آرایش نظامی دو لشکر
       12.5 - وقایع قبل از جنگ
       12.6 - شروع جنگ
       12.7 - نخستین و آخرین شهید
       12.8 - اقامه نماز ظهر
       12.9 - حمله دشمن به خیمه‌ها
       12.10 - شهادت علی‌اکبر
       12.11 - قاتل امام
       12.12 - چگونگی شهادت امام
       12.13 - غارت و اسارت خاندان امام
13 - تعداد شهدا
14 - باقی ماندگان از جنگ
15 - دفن شهدا
16 - سرهای شهدا
       16.1 - سر امام حسین
       16.2 - محل دفن سر
17 - خطبه خوانی زینب
18 - آثار واقعه کربلا
19 - فهرست منابع‌
20 - پانویس
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

واقعه کربلا یا نبرد کربلا و واقعه عاشورا، به قیام امام حسین علیه‌السلام) و شهادت ایشان و اصحاب و یارانش، در ماه محرم سال 61 هجری قمری، در کربلا به دست لشکریان عبیدالله بن زیاد اشاره دارد.

شرح کوتاه واقعه کربلا

امام حسین (علیه‌السلام) بعد از رد درخواست بیعت با یزید بن معاویه، از مدینه رهسپار مکه و حدود چهار ماه در آنجا بود؛ در این مدت، کوفیان با ارسال نامه‌هایی جهت رهبری شیعیان، از امام حسین دعوت کردند به کوفه رود، امام (علیه‌السلام) برای حصول اطمینان از محتوای نامه‌ها، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد، مسلم به کوفه رفته و صحت دعوت کوفیان را به اطلاع امام رساند؛ امام حسین (علیه‌السلام) در پی خبر مسلم و از طرفی خوف ترور، توسط عاملان یزید، راهی کوفه شد. در راه کوفه، امام از پیمان‌شکنی کوفیان مطلع و از طرفی سپاه حر بن یزید راه را بر امام بسته و ایشان به اجبار به سمت کربلا راهی شد. عبیدالله بن زیاد چندین لشکر از کوفه برای مقابله با امام به کربلا فرستاد، آنها با لشکر چند هزار نفری، امام، اهل بیت و یارانش را چند روز محاصره و روز عاشورا جنگ را آغاز کردند، در آن روز امام حسین (علیه‌السلام) و همه اصحاب و یارانش را به شهادت رسانده و اهل بیت و زنان را به عنوان اسیر به کوفه نزد عبیدالله و سپس به شام نزد یزید بن معاویه فرستادند که در این مسیر امام سجاد (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با خطبه‌ها و ایراد سخن، حقیقت ماجرای کربلا، اهداف و مظلومیت امام حسین (علیه‌السلام) را بازگو و مردم را آگاه نمودند.

واقعه عاشورا از جنایت‌های تلخ و دلخراش‌ترین واقعه در تاریخ اسلام دانسته شده، از این‌رو بر بزرگداشت روز عاشورا و ماه محرم، و عزاداری برای امام حسین تاکید بسیار شده است، لذا همه‌ساله شیعیان در این ماه و این روز به عزاداری و نوحه در مصائب امام حسین و اهل بیتش می‌پردازند

.واقعه کربلا

1 - کتاب‌های تألیف شده

 


دربارۀ واقعه کربلا و قیام امام حسین (علیه‌السلام) کتاب‌های متعددی در قرن دوم و سوم تألیف شده، اما به دست ما نرسیده‌ است. مهم‌ترین آن‌ها کتاب‌هایی است با عنوان مقتل‌ الحسین از ابومِخْنَف لوط‌ بن یحیی (متوفی 157)، محمد بن عمر واقدی (متوفی 207 یا 209)، ابوعبیده مَعْمَر بن مُثَنّی (متوفی 209)، نصر بن مُزاحم مِنْقَری (متوفی 212)، ابوعبید قاسم‌ بن سلّام هروی (متوفی 224)، ابوالحسن علی‌ بن محمد مدائنی (متوفی 224 یا 225)، ابن‌ ابی‌الدنیا (متوفی 281)، یعقوبی (زنده در 292) و محمد بن زکریا غَلّابی (متوفی 298 (1)


بیشتر این آثار به صورت مستقل برجای نمانده، اما بخش عمدۀ مطالب آن‌ها در منابع بعدی نقل شده و از طریق کتاب‌های تاریخی قرن‌های سوم و چهارم، جزئیات درخور توجهی از حرکت امام حسین از مدینه به مکه و سپس به سوی کوفه و شهادت آن حضرت در کربلا، به دست ما رسیده‌ است.

1.1 - قدیمی‌ترین منبع


کهن‌ترین منبع درباره قیام امام حسین و واقعۀ کربلا، مقتل‌ الحسین ابومخنف لوط‌ بن یحیی بوده‌ است .(2),(3)

 که اکنون موجود نیست، اما بخش عمده‌ای از مطالب آن را دیگران در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند، از جمله طبری که روایات کتاب ابومخنف را، با عبارت «قال ابومخنف» و با ذکر سلسله سند، در تاریخ خود ذکر کرده‌ است. (4)


ابومخنف واقعۀ کربلا و روز عاشورا را با واسطه‌هایی اندک نقل کرده‌ است. جدا از اثر مفقود ابومخنف ــ که منبع اصلی روایات واقعۀ کربلاست ــ شرح حال امام حسین در کتاب الطبقات الکبری محمد بن‌ سعد (متوفی 230)، انساب‌ الاشراف احمد بن یحیی بلاذری (متوفی 279)، الاخبار الطوال ابوحنیفه دینوری (متوفی 282)، تاریخ‌ الامم و الملوک محمد بن جریر طبری (متوفی 310) و الفتوح احمد بن‌ اعثم کوفی (متوفی 314)، در کنار برخی منابع و روایات پراکنده دیگر، از منابع اولیۀ واقعه کربلا به شمار می‌روند. (5)


این منابع در کلیات وقایع قیام امام حسین و بسیاری از وقایع جزئی آن، با یکدیگر اتفاق‌نظر دارند و جزئیات دقیقی را از این واقعه گزارش کرده‌اند. مقاله حاضر، با تکیه بر این منابع و روایات کهن در منابع قرن‌های سوم و چهارم، تألیف شده‌ است.

2 - خودداری امام حسین از بیعت با یزید

 

پس از مرگ معاویه، خلیفه اموی، در نیمه رجب سال 60ق، پسر و جانشینش یزید در نامه‌ای به ولید بن عُتْبه، والی مدینه، دستور داد از امام حسین، عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر، عبداللّه‌ بن زُبیر و عبداللّه‌ بن عمر برای او بیعت بگیرد و در صورت بیعت نکردن، آنان را به قتل برساند. از این میان، امام حسین و ابن‌ زبیر بیش‌تر مورد توجه بودند. (5),(6) ,(7) ,(8)


ولید بن عتبه نیز شبانه از امام و عبداللّه‌ بن زبیر بیعت خواست. امام و عبداللّه‌ بن زبیر دعوت برای بیعت را به صبح روز بعد و در حضور مردم موکول کردند و امام فرمود کسی مانند من پنهانی بیعت نمی‌کند و ولید پذیرفت. (10)(11)

 به روایت ابن ‌سعد، (12)

 امام که همان شب با جمعی از اهل بیت و یاران و نزدیکانش نزد ولید به دارالاماره مدینه رفته بود، بر بیعت نکردن خود با یزید تأکید کرد و چون ولید درشتی نمود و مروان به ولید پیشنهاد کرد امام را در صورت خودداری از بیعت، به قتل برساند، امام عمامه خود را از سر برداشت و بدین‌گونه مخالفت و آمادگی خود را برای قیام، به آنان نشان داد. (13),(14),(15),(16)

 

 

3 - رفتن امام به مکه

یک شب پس از ماجرای درخواست والی مدینه برای بیعت امام حسین با یزید، دو روز مانده از رجب سال 60، امام با فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان خود ــ جز برادرش، محمد بن حنفیه، که در مدینه ماندــ از مدینه به مکه رفت.  (17),(18),(19)

 

 ابن ‌اعثم کوفی نوشته‌ است امام دو شب پس از گفتگو با ولید، از مدینه به سوی مکه حرکت کرد.(20)

مسلم‌ بن عقیل به امام پیشنهاد کرد از بیراهه به مکه برود، اما امام از جاده اصلی به سوی مکه رفت (21)

و در شب جمعه سوم شعبان 60 وارد مکه شد. (22),(23)ابن ‌اعثم نوشته‌ است امام در سوم شعبان از مدینه خارج شد.(24)

4 - امام در مکه

در مدتی که امام حسین (علیه‌السلام) در مکه بود اتفاقاتی افتاده است.

4.1 - درخواست ابن زبیر از امام


عبداللّه‌ بن زبیر ــ که یک شب قبل از امام حسین به مکه رفته بود (25)

 به سبب نفوذ امام در میان مردم، می‌دانست مادام که امام در مکه حضور دارد، مردم مکه با وی بیعت نخواهند کرد. از این‌رو، گرچه در ظاهر نزد امام می‌رفت و با او نماز می‌گزارد، مایل نبود امام در مکه بماند و چون بعداً امام عزم عراق کرد، ابن‌ زبیر شادمان شد. (26)(27),(28) ,(29)

 

 عبداللّه‌ بن زبیر در مکه به‌ظاهر آمادگی خود را برای بیعت با امام اعلام کرد و درخواست نمود یا خود با امام بیعت کند یا امام بیعت با وی را بپذیرد، اما امام، با آگاهی از اندیشه او، بیعت وی را نپذیرفت و خود نیز با او بیعت نکرد(30) ,(31)

 

4.2 - دعوت کوفیان از امام


به هنگام اقامت امام در مکه، بزرگان شیعه در کوفه، مانند سلیمان‌ بن صُرَد، مُسَیَّب‌ بن نَجَبَه، رِفاعه‌ بن شدّاد و حبیب‌ بن مُظَهَّر (یا مطهّر، یا مُظاهر)، همگی به امام نامه نوشتند و حضرت را به کوفه دعوت کردند تا رهبری آنان را در مبارزه با امویان برعهده گیرد. پس از آن، دیگر شیعیان و اشراف کوفه نیز نامه‌هایی مانند آن به امام نوشتند((32,33,34,35,26,37


امام نامه‌ای در پاسخ آنان نوشت و توسط هانی‌ بن هانی (یا هانی ‌بن ابی‌هانیهانی‌ بن عروهسَبیعی مرادی و سعید بن عبداللّه خَثْعَمی (یا حنفی)، که آخرین فرستادگان کوفیان بودند، بر ایشان فرستاد و برای اطمینان از تصمیم شیعیان کوفه و روشن ساختن وضع آنان، پسرعموی خود، مسلم‌ بن عقیل، را به کوفه فرستاد تا به امام اطلاع دهد.(38و39 و40 و41 و42 )

 

4.3 - فرستادن مسلم به کوفه


مسلم در پنجم شوال سال 60 وارد کوفه شد.42 

 و دوازده هزار تن (و به قولی هجده هزار تن) از اهالی شهر با وی، به عنوان نمایندۀ امام، بیعت کردند و سپس مسلم امام را به کوفه فراخواند....43 و44

 

4.4 - درخواست از امام برای ماندن در مکه


کسانی مانند محمد بن حنفیّه و عبداللّه‌ بن عباس از سر نصیحت از امام خواستند در مکه و در پناه حرم امن‌ الهی بماند و او را از عزیمت به کوفه، که مردم آن درخور اعتماد نبودند، و از قیام برضد حکومت یزید، برحذر داشتند. آنان به امام پیشنهاد کردند به جای کوفه به یمن یا ناحیۀ دیگری برود و از آن‌جا کسانی را برای تبلیغ و دعوت مردم به اطراف بفرستد، یا دست‌کم زنان و فرزندانش را همراه خود به عراق نبرد، اما امام از آن نگران بود که با کشته شدنش به دست یزید، حرمت کعبه از بین برود، از این‌رو، عزم امام قطعی بود( 46 و47 و48 و49و 50 و51)

عمر بن سعید بن عاص (حاکم مکه و مدینه) نیز، به درخواست عبداللّه‌ بن جعفر بن ابی‌طالب، امان‌نامه‌ای برای امام فرستاد و امام را به بازگشت به مدینه دعوت کرد، اما امام بر عزم خود برای سفر به عراق مصمم بود و حرکت خود را به امر الهی و رؤیایی که در آن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را بدین‌کار امر می‌نمود، مستند کرد(52 و53 و54 و55 و56)

 

 در انساب‌ الاشراف و ‌الفتوح کوشش عبداللّه‌ بن عباس و عبداللّه‌ بن عمر را برای بازگرداندن امام به مدینه یا منصرف کردن او از سفر به عراق گزارش کرده‌اند،57 و58

 و مسعودی سخن ابوبکر بن عبدالرحمان، از فقهای مدینه، را با امام حسین درباره رفتار کوفیان با امام علی (علیه‌السّلام) و امام حسن (علیه‌السّلام) و نامعتمد بودن آنان در مبارزه با امویان نقل کرده‌ است.59

 

5 - حرکت امام به کوفه

 

امام (علیه‌السّلام) که می‌دانست حکومت ستمگر اموی، از وی چنان احساس خطر می‌کند که او را هرجا باشد، خواهد یافت و از میان خواهد برد، پس از چهار ماه اقامت در مکه، 60 و61

 برای این‌که حرمت حرم الهی شکسته نشود 62 و63 و64

در الفتوح نوشته امام در گفت‌وگو با عبداللّه‌ بن عباس کشته‌شدن در عراق را بهتر از قتل در مکه می‌دانسته است.65 و66

 با انجام‌دادن طواف و سعی و تقصیر، مناسک حج تمتع را به عمره مفرده بدل کرد 67

 و روز سه‌شنبه هشتم ذیحجه (روز تَرویه) سال 60، از مکه به سوی کوفه رفت .68 و69

 در الاخبار الطوال خروج امام را از مکه به سوی کوفه در سوم ذیحجه سال 60 نوشته‌ است.70

 

6 - شهادت مسلم و هانی


کمی پیش از خروج امام از مکه، یزید در پی درخواست طرفداران بنی‌امیه، نُعمان‌ بن بَشیر (والی کوفه) را که او را فردی ضعیف می‌دانستند، برکنار کرد و عبیداللّه‌ بن زیاد را، که والی بصره بود، هم‌زمان به حکومت کوفه منصوب و او را از تصمیم امام آگاه کرد و مأمور ساخت مسلم را از کوفه بیرون راند یا بکشد. عبیداللّه که قبلا فرستاده امام را در بصره به قتل رسانده بود، با ورود به کوفه مردم را مرعوب کرد و به جستجوی مسلم پرداخت. او هانی‌ بن عروه را، که مسلم نزد وی مخفی شده بود، دستگیر کرد.
سرانجام مسلم در هشتم یا نهم (و به قولی، سوم) ذیحجه سال 60، در کوفه قیام کرد و ابن‌ زیاد را در دارالاماره محاصره نمود. اما به‌زودی بیش‌تر یارانش از گرد او متفرق شدند و ابن‌ زیاد بر وی دست یافت و او را به شهادت رساند. وی هانی را نیز در بازار کوفه کشت و سر آنان را نزد یزید فرستاد71و72 و73 .74

7 - هدف امام از رفتن به کوفه

 

امام در میانه راه کوفه، در منزلی به نام قُطْقُطانه (یا قادسیه یا زُباله یا میان زَرود و زباله)، از شهادت مسلم و هانی و اوضاع کوفه خبر یافت .75 و76 و77

 اما با تکیه بر قضای الهی، و نیت حق‌جویی و مبارزه با بی‌دینی و ظلم و فساد، راه کوفه را پیش گرفت78 و79 و88

 با این حال، یارانش را از وضع کوفه و ناهمراهی شیعیان آگاه ساخت و آنان را در بازگشت آزاد گذاشت. جمعی از یاران امام، که در بین راه به وی پیوسته بودند، از وی جدا شدند و فقط افرادی که از حجاز با او همراه شده بودند، در کنار او ماندند.

 

8 - شهادت سفیران امام

 

عبیداللّه‌ بن زیاد، صاحب شرطه خود (حُصَیْن‌ بن تمیم) را با چهار هزار سوار از کوفه به قادسیه فرستاد. حصین نواحی منتهی به قادسیه را با گماردن لشکریانی تحت مراقبت گرفت و راه نفوذ از کوفه به حجاز را بست تا کسی به لشکر امام نپیوندد. وی قیس‌ بن مُسْهِر صَیداوی و عبداللّه‌ بن بُقْطُر (یقطر)، برادر رضاعی امام، را که از سوی امام به کوفه روانه شده بودند، دستگیر کرد و نزد ابن‌ زیاد فرستاد و ابن‌ زیاد آنان را به قتل رساند.81

 

9 - بستن راه بر امام توسط حر

 

حصین همچنین حرّ بن یزید ریاحی را از قادسیه با هزار سوار به سوی امام فرستاد. حرّ در جایی به نام ذی حُسُم با امام روبه‌رو شد و از حرکت امام به کوفه و از بازگشت حضرت به حجاز جلوگیری کرد و خواست امام را نزد عبیداللّه‌ بن زیاد به کوفه ببرد. امام از این کار خودداری نمود و فرمود که در پی درخواست مردم کوفه به سوی آنان حرکت کرده‌ است و خورجینی پر از نامه‌های آنان به حرّ نشان داد و خطابه‌هایی روشنگرانه‌ای دربارۀ انگیزۀ قیام خود ایراد فرمود. با این همه، حرّ سرانجام به دستور ابن‌ زیاد، امام را وادار کرد تا در صحرایی بدون آب و استحکامات فرود آید و از استقرار او و یارانش در روستاهای اطراف فرات، همچون نینوا، غاضریه و عَقْر، جلوگیری کرد و امام را ناگزیر ساخت در جایی به نام کربلا در نزدیکی فرات پیاده شود82 و82 و83 و84و85و86 و87و88

 

10 - ورود امام به کربلا

 

روز ورود امام به کربلا پنج‌شنبه دوم محرّم سال 61 بود89 و90

 دینوری چهارشنبه اول محرّم سال 61ق دانسته.91

 

11 - ورود لشکریان عبیدالله به کربلا

 

یک روز پس از ورود امام، ابن‌ زیاد، عمر بن سعد را، که به وی وعده حکومت ری و دَسْتَبی را داده بود، پیش از عزیمت به محل مأموریتش با چهار هزار سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد و دستور داد از امام حسین و یارانش به نام یزید بیعت بگیرد، اما امام نپذیرفت92 و93


یک یا دو روز بعد عبیداللّه‌ بن زیاد، حصین‌ بن تمیم را با چهار هزار سپاهی همراهش از قادسیه فراخواند و به سوی امام حسین روانه کرد. ابن‌ زیاد کسانی را مأمور کرد تا در کوفه بگردند و مردم را به اطاعت فراخوانند و از عواقب شورش بترسانند و آنان را از یاری امام بازدارند. ابن‌ زیاد فرمان داد تا مردم کوفه در نُخَیْله اردو بزنند. همۀ جوانان شهر به آنان ملحق شدند. ابن‌ زیاد خود نیز به نخیله رفت و پیوسته لشکریانی را، از بیست تا صد تن، به یاری عمر بن سعد ‌می فرستادحَجّار بن اَبْجَر عِجْلی، شَبَث‌ بن رِبعی و یزید بن حارث‌ بن رُوَیْم را نیز (هر یک را با هزار تن) به جنگ امام فرستاد، اما بسیاری از این لشکریان، به‌سبب اکراه از جنگ با امام، از پیشروی تا کربلا سرباز می‌زدند94 و95


ابن‌ اعثم کوفی شمار لشکریانی را که ابن‌ زیاد همراه سرداران خود به یاری عمر بن سعد فرستاد و تحت فرماندهی او قرار داد، 22000 سوار و پیاده نوشته است96

 

12 - جنگ دشمنان با امام

لشکریان عبیدالله به فرماندهی عمر بن سعد در مقابل تعداد کم اصحاب امام حسین (علیه‌السّلام) قرار گرفته و جنگیدند و آنها را به شهادت رساندند.

12.1 - رد پیشنهاد امام


گفته شده است که امام به عمر بن سعد پیشنهاد کرد به مدینه بازگردد. عمر بن سعد که مایل بود کار به صلح بینجامد، با امام در این‌باره توافق کرد، اما عبیداللّه‌ بن زیاد به تحریک شمر بن ذی‌الجوشن پیشنهاد امام را نپذیرفت و به ابن ‌سعد دستور داد در صورت امتناع از بیعت به نام یزید، با آنان بجنگد97 و98و99

 

12.2 - بستن آب


عمر بن سعد راه را بر قبیله‌ای از بنی‌اسد ــ که ساکن روستایی نزدیک کربلا بودند و قصد یاری امام را داشتندــ بست 100

 و سه روز قبل از عاشورا، به دستور ابن‌ زیاد، از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری کرد؛ گرچه امام برادر دلیر و وفادارش، حضرت ابوالفضل، را با گروهی فرستاد و او توانست با عقب‌راندن دشمن، مَشک‌ها را از آب پر کند و بازگردد101 و102

 

12.3 - وقایع شب عاشورا


عمر بن سعد شب پنج‌شنبه 9 محرّم 61 و شب جمعه با یارانش به سوی امام پیش رفت. امام تا صبح مهلت خواست و آنان پذیرفتند. امام یاران خود را آزاد گذاشت تا با استفاده از تاریکی شب بازگردند، اما آنان وفادارانه ماندن در کنار حضرت را ترجیح دادند103و104


امام حسین و یارانش شب عاشورا را به نماز و دعا و استغفار و تضرع گذراندند105

 امام، یاران و خاندان خود را بهترین توصیف کرد 106

 و در سخنانی خطاب به آنان، فداکاری و شهادت در راه آرمان حق‌طلبی و مبارزه با باطل را سعادت، و زندگی با ستمگران را مایۀ رنج و ستوه دانست107

 

12.4 - آرایش نظامی دو لشکر


شمار لشکریان امام را در صبح عاشورا 32 سواره و 40 پیاده نوشته‌اند. امام زُهَیر بن قَیْن را به فرماندهی میمنۀ لشکر و حبیب‌ بن مُظهر را به فرماندهی میسره قرار داد و برادر خود، عباس‌ بن علی، را پرچم‌دار کرد و خیمه‌های زنان و فرزندان را نزدیک یکدیگر در پشت لشکر جای داد و گرداگرد آن را خندقی حفر نمود و در آن آتش افروخت تا کسی نتواند به خیمه‌ها و لشکر از پشت حمله کند.عمر بن سعد نیز عمرو بن حجاج زُبَیْدی را در میمنه و شمر بن ذی‌الجوشن ضِبابی را در میسره قرار داد و فرماندهی سواران لشکر را به عَزرَة بن قیس اَحْمَسی و پیادگان را به شبث‌ بن ربعی سپرد و غلام خود، دُرَید (یا ذُوَیْد/ زید)، را پرچم‌دار کرد108و109و110

 

12.5 - وقایع قبل از جنگ


امام جنگ را آغاز نکرد و تأکید داشت آغازگر جنگ نباشد 111و112

 و پیش از جنگ خطابه‌ای ایراد کرد و لشکریان عمر بن سعد را نصیحت نمود و لزوم پیروی از حق و جلوگیری از باطل را متذکر شد و حدیث پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را که او و برادرش امام حسن را سروَر جوانان بهشت نامیده بود و نیز فضایل اهل بیت (علیهم‌السلام) و قرابت خود را با پیامبر یادآور شد و با آنان اتمام حجت کرد113و114


امام چند تن از سران کوفیان را در لشکر عمر سعد به نام خطاب کرد و دعوتنامه‌های آنان را یادآور شد، اما آنان منکر نامه‌ها شدند. امام همچنین پیشنهاد کرد از کربلا بازگردد، ولی آنان نپذیرفتند و گفتند امام باید به فرمان یزید تن دهد115

 پیش از آغاز نبرد، حر توبه کرد و به سوی امام بازگشت116

 

12.6 - شروع جنگ


عمر بن سعد از یارانش خواست نزد ابن‌ زیاد گواهی دهند که وی نخستین تیر را به سوی لشکر امام پرتاب کرده‌ است117 و118

 یاران امام حمله سواران دشمن را با تیراندازی دفع کردند119


پس از چند مبارزۀ یک به یک میان یاران امام و لشکر عمر بن سعد، 120

 چون ابن ‌سعد برتری یاران امام را دید، لشکریانش را از مبارزه منع کرد و سرداران ابن ‌سعد حملات خود را از میمنه و میسره آغاز کردند و تیراندازان او لشکر امام را آماج قرار دادند121

 شدت جنگ در ظهر عاشورا به اوج خود رسید و بعد از ظهر نیز ادامه یافت122

 

12.7 - نخستین و آخرین شهید


مسلم‌ بن عَوْسَجه انصاری، 123و124

 و به قولی حرّ بن یزید ریاحی، 125

 نخستین شهید از لشکر امام بود و آخرین یار شهید آن حضرت، سُوَید بن عمرو خَثْعَمی بود127و128

 

12.8 - اقامه نماز ظهر


امام یکی از یارانش را، به نام ابوثُمامه، که وقت نماز را به امام یادآور شد، دعا کرد128  سپس نماز ظهر را با یارانش، به صورت نماز خوف، به‌جا آورد129 و130

 

12.9 - حمله دشمن به خیمه‌ها


در واپسین لحظات حیات امام، لشکریان عمر بن سعد، به دستور وی، خیمه‌های لشکر امام را با شمشیر و نیزه دریدند. شمر بن ذی‌الجوشن نیز به خیمه‌ای که عیال و بنۀ امام در آن بود، حمله کرد و خواست آن را به آتش بکشد. در این هنگام، امام جملۀ معروف خود را به زبان آورد که اگر دین ندارید، آزاده باشید. زُهَیر بن قین نیز، با گروهی از یاران امام، حملۀ دشمن به خیمه‌ها را دفع کرد131و132و133

 پس از آن‌که یاران امام در جنگ با دشمن به شهادت رسیدند، 134و135

 فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام یکایک با دشمن جنگیدند تا به شهادت رسیدند136

 

12.10 - شهادت علی‌اکبر


طبق پاره‌ای روایات، علی‌اکبر، فرزند برومند امام حسین، نخستین فرد از خاندان ابوطالب بود که به شهادت رسید137و138

 اما به روایت دیگر، نخستین کسی از خاندان امام که به جنگ دشمن رفت و به شهادت رسید، عبداللّه‌ بن مسلم‌ بن عقیل بود و آخرین آنان علی‌اکبر139و140

 آنگاه که امام همۀ یاران و خویشانش را از دست داد، تنها به جنگ پرداخت تا به شهادت رسید141

 

12.11 - قاتل امام


دربارۀ کسی که امام را به شهادت رساند، اختلاف هست. در پاره‌ای روایات نام سِنان‌ بن اَنَس نَخَعی 142و143و144و145 یا شمر بن ذی‌الجوشن 146 یاد شده‌ است.

 

12.12 - چگونگی شهادت امام


چون شمر با گروهی از پیادگان به امام حمله کرد، امام شجاعانه آنان را منهزم ساخت. اگر کسی به امام نزدیک می‌شد، مایل نبود قتل امام به دست او انجام گیرد 147 تا آن‌که شمر با کسانی همچون ابوالجنوب عبدالرحمان‌ بن زیاد جُعفی (یا زید بن عبدالرحمان جعفی)، خَوْلی‌ بن یزید اَصْبَحی، قشعم (یا قثعم) بن عمرو جعفی، صالح‌ بن وَهْب یزنی و سنان‌ بن اَنَس نخعی امام را احاطه و آنان را به قتل امام تحریض کرد و آنان همگی در قتل امام مشارکت کردند148و149و150


به‌روایتی نیز امام با حملۀ دلیرانه به دشمن، قصد نزدیک شدن به آب فرات را داشت که آنان، با حملۀ خود، مانع آن حضرت شدند. در این هنگام ابوالجنوب تیری به پیشانی امام زد و خون از آن جاری شد. تیرها از هر طرف به سوی امام پرتاب می‌شد. شمر یارانش را به حمله برانگیختزُرعَة‌ بن شریک تمیمی (تَیْمی) با شمشیر دست چپ امام را قطع کردعمرو بن طلحه جعفی از پشت ضربه‌ای سخت به شانۀ امام زد. سنان‌ بن انس با تیری گلوی امام را هدف قرار داد. صالح‌ بن وهب با نیزه به خاصرۀ امام کوبید. پس، امام از اسب به زمین افتاد151 به دستور عمر بن سعد، خولی‌ بن یزید 152و153 یا سنان‌ بن َنَس 154و155و156 یا شِبل‌ بن یزید 157 سر امام را از بدن جدا کرد.
جمعی از لشکریان عمر بن سعد، به دستور وی، بر بدن امام اسب تاختند. بر بدن امام، هنگام شهادت، آثار 33 ضربه شمشیر و 34 زخم نیزه بود.158

 

 

12.13 - غارت و اسارت خاندان امام


لشکریان عمر سعد پس از شهادت امام، زره و شمشیر، جامه، عمامه، نعلین و بار و بنۀ آن حضرت و شتران و زیور زنان را به غارت بردند 159و160و161و162 و زنان و فرزندان امام را به اسارت گرفتند. (برای اسارت خاندان امام، سیر حرکت کاروان اسیران و وقایع بعدی رجوع شود به تاریخ طبری 163

 

13 - تعداد شهدا

همراه با امام، بنابر مشهور، 72 تن از فرزندان و خویشان و یاران امام به شهادت رسیدند و از لشکر عمر سعد نیز 88 تن کشته شدند164و165 فضیل بن زبیر 166 عدۀ کسانی را که همراه امام حسین (از خاندان و یاران آن حضرت) در کربلا به شهادت رسیدند، 107 تن ذکر کرده‌ است.

طبری 167 گفته‌ است در لشکر امام هجده تن از خاندان او و شصت تن از یاران او بودندشیخ مفید 168 هفده تن از بنی‌هاشم، دولابی رازی 169 تعداد مقتولان را، از برادران و فرزندان و اهل بیت امام، 23 تن نوشته‌ است، طبرانی 170و171 به نقل از محمد بن حنفیه، شهدای از «فرزندان فاطمه» را هفده تن دانسته است، مسعودی 172 شهدای لشکر امام را 87 تن نوشته‌ است.


شهدای خاندان امام عبارت بودند از: علی‌ بن حسین، فرزند امام، معروف به علی‌اکبر؛ عبداللّه یا علی، فرزند شیرخوار امام، معروف به علی‌اصغر؛ عباس‌ بن علی‌ بن ابی‌طالب و برادران مادری‌اش، جعفر و عبداللّه و عثمان (برادران امام)؛ محمد (محمد اصغر) بن علی‌بن ابی‌طالب (برادر امام)؛ ابوبکر بن علی‌ بن ابی‌طالب؛ عمر بن علی‌ بن ابی‌طالب؛ ابوبکر و قاسم و عبداللّه (پسران امام حسن)؛ جعفر و عبدالرحمان و عبداللّه (پسران عقیل‌ بن ابی‌طالب)؛ محمد و عبداللّه محمد بن ابی‌سعد (ابی‌سعید) بن عقیل؛ عَون و محمد و عُبیداللّه (پسران عبداللّه‌ بن جعفر بن ابی‌طالب.173و174و175و176و177و178و179

 

14 - باقی ماندگان از جنگ

از مردان خاندان امام حسین، امام سجاد علی‌ بن حسین (علیهماالسلام) که در آن واقعه بیمار بود180

 در الاخبار الطوال181 امام سجاد را در آن واقعه نوجوان معرفی کرده است، هفت ساله182

)، حسن (حسن مثنی) و عمر /عمرو، پسران امام حسن، و قاسم‌ بن عبداللّه‌ بن جعفر و محمد بن عقیل، که همگی خردسال بودند، زنده ماندند183و184و185و186از اصحاب امام نیز دو تن زنده ماندندمُوقَّع‌ بن ثُمامه اسدی که به ربذه تبعید شد، و غلام رَباب (همسر امام حسین و مادر سکینه)، که به سبب برده بودن از مرگ رهایی یافت187به نوشتۀ مسعودی188

 لشکر مقابل امام همه اهل کوفه بودند و کسی از شامیان در میان آنان نبود189

15 - دفن شهدا

روز بعد، اهالی روستای غاضریه از بنی‌اسد، بدن امام و یاران او را در همان مکانی که امام به شهادت رسیده بود، در کربلا به خاک سپردند190و191و192و193و194 شهدای خاندان امام را، که از بنی‌هاشم بودند، پایین پای آن حضرت در مشهد امام به خاک سپردند. اصحاب شهید امام را نیز پیرامون آن حضرت دفن کردند، اما جای دقیق قبور آنان را نمی‌دانیم، گرچه بدون شک همگی درون حائر قرار دارند195

 

16 - سرهای شهدا

سرهای شهدا را بر سر نیزه‌ها به کوفه نزد عبیداللّه‌ بن زیاد بردند196و197 لشکریان عمر سعد برای هر سری که نزد عبیداللّه می‌بردند، از او جایزه می‌گرفتند. طبری و بلاذری 198و199 فهرستی از قبایل و تعداد سرهایی را که هر کدام نزد عبیداللّه‌ بن زیاد بردند، به دست داده‌اند.

 

16.1 - سر امام حسین


عمر بن سعد سر امام را توسط خولی‌ بن یزید و حُمَیْد بن مسلم ازدی، برای عبیداللّه‌ بن زیاد به کوفه فرستاد200و201و202

 طبرانی203 فقط از خولی نام برده‌؛ ابن ‌اعثم کوفی204 گفته‌ است آن را بشر بن مالک برد؛ ابن ابی‌شیبه 205 بردن سر حضرت را به سنان‌ بن انس نسبت داده‌ است.عبیداللّه‌ بن زیاد سر امام را در کوفه به دار آویخت و آن را در شهر گرداند و پس از مدتی آن را همراه با سر دیگر شهدا توسط زَحْر بن قیس جعفی به سوی یزید به شام (دمشق) فرستاد206و207

 

16.2 - محل دفن سر


به نوشتۀ بلاذری، 208 عاتکه (دختر یزید و همسر عبدالملک‌ بن مروان) با احترام سر امام را شست‌وشو داد و خوشبو کرد. سپس آن را در باغی در دمشق (باغ قصر یا باغی دیگر) دفن کردند. به روایتی دیگر، سر امام را، پس از آن‌که به کوفه و شام و عسقلان و مصر بردند209و210و211 کفن کردند و در کنار قبر فاطمه (علیهالسلام) در قبرستان بقیع در مدینه به خاک سپردند.  به گفتۀ علم‌الهدی، 212 سر امام را از شام به کربلا بازگرداندند و در کنار بدن حضرت به خاک سپردند.

 

17 - خطبه خوانی زینب

پس از شهادت امام حسین، حضرت زینب (علیهاالسلام) (خواهر امام)، که در کاروان اسیران بود، در مجلس عبیداللّه‌ بن زیاد در کوفه و دربار یزید در دمشق، خطابه‌های بلیغی ایراد کرد و به بیان ماهیت قیام امام حسین، افشای حکومت فاسد یزید و نیرنگ کوفیان پرداخت. (برای متن خطبه‌های حضرت زینب در کوفه و شام رجوع شود به بلاغات النساء 213

 و برای خطبۀ حضرت زینب در دربار ابن‌ زیاد نیز رجوع شود به ‌الفتوح 214

 و برای بحث دربارۀ قائل خطبه در کوفه، ترجمۀ موزون فارسی و تحلیلی از این خطبه‌ها رجوع شود به کتاب برگ‌هایی سیاه‌تر تاریخی سیاه215

18 - آثار واقعه کربلا

واقعۀ کربلا یکی از بزرگ‌ترین و دردناک‌ترین حوادث تاریخ اسلام به‌شمار می‌رود. این واقعه مایۀ ننگ و بدنامی امویان در شهرهای بزرگ عربستان شد. در مدینه ناآرامی پدید آمد و عبداللّه‌ بن زبیر در قیام خود بر ضد امویان در مکه، از این فاجعه سود جست.216 روایاتی از اصحاب پیامبر نشان می‌دهد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیشتر از شهادت امام حسین خبر داده بود .217و218و219و220و221و222و223روایاتی در اندوه فرشتگان برای امام و خبر داشتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این واقعه نقل کرده‌ است.224و225و226 و امام علی (علیه‌السلام) در راه صفین یا در بازگشت از آنجا، چون به کربلا رسید، با یارانش از واقعۀ کربلا سخن گفته بود227و228و229و230و231

19 - فهرست منابع‌



1- ابن ابى‌الثلج بغدادى، تاريخ الائمة ضمن مجموعه نفيسة، چاپ محمود مرعشى، قم 1406.
2- ابن ابى‌شيبه كوفى، عبداللّه، المصنّف، چاپ سعيد لحام، بيروت 1409.
3- ابن ‌اعثم كوفى، محمد، ‌الفتوح، چاپ على شيرى، بيروت 1411/1991.
4- ابن‌ بابويه، علل‌ الشرايع، نجف 1385.
5- ابن ‌سعد (قاهره).
6- عزالدين ابى‌عبداللّه، ابن‌ شداد، الاعلاق‌ الخطيره فى ذاكر امراء الشام و الجزيره، تحقيق سامى‌الدهان، دمشق 1382 / 1962.
7- على‌ بن موسى ابن‌طاووس، اللهوف فى قتلى‌ الطفوف، قم 1417.
8- عبداللّه‌ بن مسلم ابن‌ قتيبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960.
9- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، چاپ احمد صقر، قاهره 1368/ 1949.
10 احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، بيروت، بى‌تا.
11- احمد بن يحيى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق 1996ـ2000.
12- رسول جعفريان، درباره منابع تاريخ عاشورا، آينه پژوهش، سال 12، ش 5ـ6، آذر ـ اسفند 1380.
13- محمد بن احمد دولابى رازى، الذرية الطاهرة، چاپ محمدجواد حسينى جلالى، قم 1407.
14- ابوحنيفه دينورى، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960.
15 جعفر شهيدى، برگ‌هايى سياه‌تر تاريخى سياه، مشكوة، ش 7، بهار 1364ش.
16- جعفر شهيدى، زندگانى فاطمه زهرا (ع)، تهران 1364ش.
17- سليمان‌ بن احمد طبرانى، المعجم‌ الكبير، چاپ حمدى عبدالمجيد سلفى، بى‌جا، 1404.
18- فضل‌ بن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام‌ الهدى، قم 1417.
19-محمد بن جرير طبرى، تاريخ‌ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت 1382ـ1387.
20- محمد بن جرير طبرى، المنتخب من كتاب ذيل المذيل من تاريخ الصحابة و التابعين، ضمن جلد 11 طبرى، تاريخ‌ الامم و الملوک.
21- محمد بن حسن طوسى، فهرست كتب الشيعة و اصولهم، چاپ عبدالعزيز طباطبايى، قم 1420.
22- سيد مرتضى علم‌الهدى، رسائل الشريف المرتضى، چاپ مهدى رجائى، قم 1405.
23- زكريا بن محمد، قزوينى، آثار البلاد و اخبار العباد، بيروت 1404 /1984.
24- محمد بن محمد بن نعمان مفيد، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه على‌العباد، قم 1413.
25- احمد بن على نجاشى، فهرست أسماء مصنفى الشيعة المشتهر برجال النجاشى، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407.
26- نصر بن مزاحم منقرى، وقعة صفين، چاپ عبدالسلام هارون، قاهره 1382.
27- يعقوبى، تاريخ يعقوبى.
28- ابن‌ طیفور، احمد بن ابی‌طاهر، بلاغات النساء.
29- مروج الذهب، تنبیه.
30 ابن‌ بابويه، عيون اخبار الرضا، چاپ مهدى حسينى لاجوردى، قم 1363ش.
31- احمد ابن‌ طيفور، بلاغات النساء، قم، بى‌تا.

20 - پانویس

 

 

 

1-جعفریان، رسول، درباره منابع تاریخ عاشورا، ج1، ص42-43.

 

2-نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، ج1، ص320.

-

3-طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و اصولهم، ج1، ص129.

4.

4-طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص338-470.

5.

5-جعفریان، رسول، درباره منابع تاریخ عاشورا، ج1، ص43-51.

6.

6-یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص241.

7.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص10.

8.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص18.

9.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص155.

10.

↑ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص241.

11.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص227-228.

12.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص424.

13.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص227-228.

14.

↑ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص241.

15.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص339.

16.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص10-14.

17.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص155.

18.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص228.

19.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص341.

20.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص1821.

21.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص22.

22.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص160.

23.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص381.

24.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص2122.

25.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص341.

26.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص244.

27.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌الامم و الملوک، ج5، ص351.

28.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص23.

29.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص249-250.

30.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص383-385.

31.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج5، ص301.

32.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج5، ص157.

33.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص229.

34.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص347.

35.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص351-353.

36.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص2730.

37.

↑ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص241-242.

38.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص157.

39.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص230.

40.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص347.

41.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص353.

42.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص30-31.

43.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص248

44.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص347-348.

45.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص248.

46.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى، ج6، ص424-428، (قاهره).

47.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص228-229.

48.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص243-244.

49.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص351.

50.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص383-384.

51.

↑ ابن ‌طاووس، علی‌ بن موسی، اللهوف فی قتلی‌الطفوف، ج1، ص39-40.

52.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص426.

53.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص343.

54.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص388.

55.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص67.

56.

↑ ابن ‌طاووس، علی‌ بن موسی، اللهوف فی قتلی‌الطفوف، ج1، ص40.

57.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص161.

58.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص23-26.

59.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص251-250.

60.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص381.

61.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص385.

62.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص162.

63.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص147.

64.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص384-385.

65.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص65.

66.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص249.

67.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص385.

68.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص160.

69.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص381.

70.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص242-243.

71.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج2، ص77.

72.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص231-242.

73.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص347-380.

74.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص34-62.

75.

↑ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص243.

76.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص247-248.

77.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص256.

78.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص386.

79.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص389.

80.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص81.

81.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص398.

82.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج7، ص31.

83.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص174.

84.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص176.

85.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص243.

86.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص251.

87.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص248-252.

88.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص394-395.

89.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج2، ص477.

90.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص409.

91.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج1، ص253.

92.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص176.

93.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص253.

94.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص178.

95.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص254.

96.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص8990.

97.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص179.

98.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص177.

99.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص253-255.

100.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص180.

101.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص180.

102.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص255.

103.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص184.

104.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص418420.

105.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص186.

106.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص418.

107.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص114-115.

108.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص187.

109.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص256.

110.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص422.

111.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص188.

112.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص424.

113.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص188.

114.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص424-425.

115.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص188.

116.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص189.

117.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص190.

118.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص100-101.

119.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص190.

120.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص190.

121.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص192.

122.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص194.

123.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص193.

124.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص435.

125.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص101-102.

126.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص446.

127.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص453.

128.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص439.

129.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص195.

130.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص441.

131.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص194.

132.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج2، ص499.

133.

↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج1، ص118.

134.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص435-446.

135.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص101-110.

136.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص256-257.

137.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص200.

138.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص256.

139.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص110-111.

140.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص114-115.

141.

↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج1، ص118.

142.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص441.

143.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص454.

144.

↑ ابن ‌قتیبه، عبداللّه ‌بن مسلم، المعارف، ج1، ص213.

145.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص468.

146.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص203.

147.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص203.

148.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص203.

149.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص450.

150.

↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج1، ص118.

151.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص117-118.

152.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص441.

153.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص119.

154.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص203.

155.

↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج1، ص118.

156.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص259.

157.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص258.

158.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص259-258.

159.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص444.

160.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص119-120.

161.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص204.

162.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص453.

163.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص455 به بعد.

164.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص441.

165.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص205.

166.

↑ کوفی، فُضَیل‌ بن زبیر، تسمیة من قتل مع الحسین من ولده واخوته واهل بیته وشیعته، ص 149-156

167.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص459.

168.

↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، ج2، ص126.

169.

↑ دولابی رازی، محمد بن احمد، الذریة الطاهرة، ج1، ص133-134.

170.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص103.

171.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص119.

172.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص257.

173.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص200.

174.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج2، ص516.

175.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص256-257.

176.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص468-469.

177.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص110-115.

178.

↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج1، ص80-95.

179.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص439-442.

180.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص453-454.

181.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبارالطوال، ج1، ص259.

182.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص115.

183.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص469.

184.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص469.

185.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص259.

186.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص261.

187.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص259.

188.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص257، تنبیه.

189.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص89.

190.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص205.

191.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص455.

192.

↑ ابن ابی‌الثلج بغدادی، تاریخ الائمة ضمن مجموعه نفیسة، ج1، ص31.

193.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص259، تنبیه.

194.

↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج3، ص303، تنبیه.

195.

↑ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، ج1، ص126.

196.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص259-260.

197.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص456.

198.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص456.

199.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص207.

200.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج6، ص206.

201.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص455.

202.

↑ ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص259.

203.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص117.

204.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص120.

205.

↑ ابن ابی‌شیبه کوفی، عبداللّه، المصنّف، ج8، ص49.

206.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص212.

207.

↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌ الامم و الملوک، ج5، ص459.

208.

↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌ الاشراف، ج3، ص214.

209.

↑ ابن ‌شداد، محمد بن علی، الاعلاق‌ الخطیره فی ذاکر امراء الشام و الجزیره، ج1، ص108.

210.

↑ قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، ج1، ص222.

211.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص450.

212.

↑ علم‌الهدی، سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج3، ص130.

213.

↑ ابن‌ طیفور، احمد بن ابی‌طاهر، بلاغات النساء، ج1، ص19-25.

214.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص121-122.

215.

↑ شهیدی، جعفر، برگ‌هایی سیاه‌تر تاریخی سیاه، ج1، ص249-260.

216.

↑ شهیدی، جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (ع)، ج1، ص34.

217.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص417-419.

218.

↑ ابن ‌سعد، الطبقات الکبرى (قاهره)، ج6، ص426.

219.

↑ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج2، ص77.

220.

↑ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج4، ص336.

221.

↑ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص245-246.

222.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج4، ص323-328.

223.

↑ ابن ‌اعثم کوفی، محمد، ‌الفتوح، ج5، ص24.

224.

↑ ابن ‌بابویه، علل‌ الشرایع، ج1، ص205، نجف 1385.

225.

↑ ابن ‌بابویه، علل‌ الشرایع، ج2، ص206، نجف 1385.

226.

↑ فضل‌بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام‌ الهدی، ج1، ص93-94.

227.

↑ نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ج1، ص140-142.

228.

↑ ابن ابی‌شیبه کوفی، عبداللّه، المصنّف، ج8، ص632.

229.

↑ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج2، ص77.

230.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص105-106.

231.

↑ طبرانی، سلیمان ‌بن احمد، المعجم‌ الکبیر، ج3، ص111.

 دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «واقعه کربلا»، شماره7254.    

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
1 + 6 = ?