متن وترجمه خطبه غدیر به همراه شرح حضور در غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم

متن کامل عربی و فارسی خطبه غدیر از زبان پیامبر اکرم (ص)  ونکات حضور در غدیر

اعلان عمومی برای حضور در غدیر

بلافاصله پس از اتمام حج، « بلال» منادی پیامبر (ص) از طرف آن حضرت اعلام کرد:« فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر شوند».

« غدیر خم» که دارای آب و چند درخت کهنسال بود و قبل از جحفه در تقاطع مسیرها قرار داشت، به امر خاص الهی انتخاب گردید.پس از این اعلان، مردم با تعجب از حرکت فوری پیامبر (ص)، خود را برای خروج از مکه آماده کردند. حتی عده ای از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود و نیز عده ای از اهل مکه آماده شدند تا همراه حضرت تا غدیر بیابیند.

 

حضور در غدیر[1]

 

برنامه های قبل از خطابه

صبح آن روز که پیامبر (ص) از مکه حرکت کردند، جمعیتی بیش از صد و بیست هزار نفر همراه حضرت به سوی غدیر خم آمدند.با رسیدن به منطقه غدیرف حضرت مسیر حرکت را به سمت راست جاده تغییر دادند و دستور دادند منادی ندا کند: « همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند، تا همه در محل از پیش تعیین شده جمع شوند». همچنین دستور دادند: « کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن مکان خالی بماند».با این دستور همه مرکب ها از حرکت ایستادند و مردم در منطقه غدیر پیاده شدند، و هر یک برای خود جایی پیدا کردند و خیمه ها را بر پا کردند و مستقر شدند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین به حدی بود که مردم- و حتی خود حضرت- گوشه ای از لباسشان را بر سر انداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبا را به پاهایشان پیچیده بودند.

پیامبر (ص) به سلمان و ابوذر و مقداد و عمار دستور آماده سازی زیر درختان کهنسال را دادند. آنان پس از کندن خارهای زیر درختان و جمع آوری سنگ های ناهموار، زیر درختان را جارو زده و آب پاشی کردند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه هایی انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها نیز کمک گرفتند و روی همه آن ها پارچه ای انداختند، و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند. این منبر را طوری برپا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد، و پیامبر (ص) هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشند تا صدای حضرت به همه برسد و همه آن حضرت را ببینند. البته یک یا چند نفر سخنان پیامبر (ص) را برای مردم تکرار می کردند تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

 

کیفیت سخنرانی پیامبر (ص)

انتظار مردم به پایان رسید. منادی پیامبر (ص) ندا داد تا مردم جلوی منبر اجتماع کنند، و با آماده شدن صف ها نماز را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر (ص) بر فراز آن منبر ایستادند، و به امیر المومنین(ع) دستور دادند بالای منبر بیاید. آن حضرت نیز بالای منبر رفته و یک پله پایین تر در طرف راست پیامبر (ص) ایستادند.سپس حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شده آرام گردند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم (ص) سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند. سخنرانی پیامبر (ص) در غدیر با شیوه خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده می شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت با در نظر گرفتن ترتیب مطالبه خطبه- در یازده بخش قابل ترسیم است:

 

در اولین بخش سخن، حضرت حمد و ثنای الهی به جا آورده، صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر فرمودند، و به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند.

 

در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمی درباره علی (ع) ابلاغ کنم، وگرنه رسالت الهی را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.

 

 در سومین بخش، آن حضرت امام دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه انسان ها، و در طول زمان ها و در همه مکان ها، و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند.

 

در بخش چهارم خطبه، پیامبر (ص) بازوان امیر المومنین (ع) را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند:« مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیُّ مَولاهُ، اَاللهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ». سپس کمال دین را با ولایت ائمه (ع) اعلام فرمودند.

 

در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند:« هر کس از ولایت ائمه (ع) سرباز زند اعمال نیکش سقوط می کند و در جهنم خواهد بود.» بعد از آن شمه ای از فضایل امیر المومنین (ع) را متذکر شدند.

 

در مرحله ششم، پیامبر (ص) با تلاوت آیاتی از قرآن در رابطه با عذاب الهی و لعن دشمنان دین، فرمودند:« منظور از این آیات عده ای از اصحاب من هستند که مامور به چشم پوشی از آنان هستم، ولی بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده، و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست.» سپس بیزاری خود را از گمراه کنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره ای هم به «  اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام امامت نمودند.

 

در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت اهل بیت (ع) قرار داده فرمودند: « اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد، شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتی درباره اهل بهشت را به پیروان آل محمد (ع)، و آیاتی درباره اهل جهنم را به دشمنان آل محمد (ع) تفسیر فرمودند.

 

در بخش هشتم مطالبی اساسی درباره حضرت بقیه الله الاعظم حجه بن الحسن المهدی ارواحنا فداه فرمودند، و آینده ای پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند.

 

در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با علی (ع) دعوت نمودند، و آن را از طرف خداوند و بیعت با حق تعالی دانستند.

 

در دهمین بخش، پیامبر (ص) درباره کیفیت بیان احکام الهی در آینده مسلمین فرمودند: چون بیان همه حلال ها و حرام ها توسط من امکان ندارد، با بیعتی که درباره امامان (ع) از شما می گیرم حلال و حرام را تا  روز قیامت بیان کرده ام، یعنی بیان ایشان بیان من است بالاترین امر به معروف و نهی از منکر را نیز، تبلیغ پیام غدیر دباره اطلاعات از امامان (ع) و نهی از مخالفتشان دانستند.

در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام شد و حضرت فرمودند: « خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست، از زبان های شما اقرار بگیرم.» سپس مطلبی را که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام (ع) و عهد و پیمان بر ثابت قدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسل های آینده و غایبان از غدیر بود برای مردم گفتند، و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایی پیامبر (ص) دعا برای اقرار کنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.

 

دو اقدام عملی بر فراز منبر

در اثنای خطبه، پیامبر (ص) دو اقدام عملی انجام دادند که بسیار جالب توجه نمود:

 

اول: بلند کردن و معرفی امیرالمومنین (ع)

 

پیامبر (ص) پس از مقدمه چینی و ذکر مقام امامت و خلافت و ولایت امیر المومنین (ع) برای آنکه تا آخر روزگار راه هر گونه شک و شبه بسته باشد، پس از معرفی صاحب ولایت به صورت لسانی، آن حضرت را عملاً معرفی کردند، بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که دوست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته و او را بالا می برم. پس از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوان امیرالمومنین (ع) را گرفتند. در این هنگام امیر المومنین (ع) دستان خود را به سمت صورت حضرت باز کردند به طوری که دستانشان به سوی آسمان بلند شد. سپس پیامبر (ع) امیر المومنین (ع) را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر (ص) قرار گرفت. در این حال از مردم پرسیدند : چه کسی صاحب اختیار شماست؟ گفتند: خدا و رسولش؟ در اینجا فرمودند:مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیُّ مَولاهُ، اَاللهُمَّ و الِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ.هر کس که من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.

 

دوم: بیعت با قلبها و زبانها

از آنجا که بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه مشکل بود، و از طرفی امکان داشت افرادی به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، لذا حضرت در اواخر سخنرانی فرمودند: ای مردم، چون جمعیت شمابیش از آن است که با دست من در زمان واحد بیعت کنید، پس همگی قبلاً این سخنی را که من می گویم به قصد بیعت تکرار کنید و بگویید:ما فرمان تو از جانب خداوند را- که درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی- اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این دعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای آنان از ما- از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمانمان- گرفته شد. هر کس توانست با دستش، و گرنه با زبانش بدان اقرار می نماید.

 

مراسم بعد از خطبه

 

بیعت مردان

با پایان یافتن خطابه، مردم به سوی پیامبر (ص) و امیر المومنین (ع) ازدحام کردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و تبریک و تهنیت می گفتند.پیامبر (ص) دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. مردم دسته دسته در خیمه پیامبر (ص) حضور یافتند و پس از بیعت و تبریک به خیمه امیر المومنین (ع) می آمدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با حضرتش بیعت می کردند و با لقب « امیرالمومنین» به آن حضرت سلام می کردند، و این مقام والا را تبریک و تهنیت می گفتند.

برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت و حضرت این مدت را در غدیر اقامت داشتند.مسئله جالب در این بیعت آن بود که اولین کسانی که در غدیر با امیر المومنین (ع) بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه بیعت خود را شکستند و پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زیبر که پس از رحلت پیامبر (ص) یکی پس از دیگری رو در روی امیر المومنین (ع) ایستادند.

نکته ظریف دیگر اینکه ابوبکر و عمر قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: ولایت علی را از جانب خود می گویی یا دستور الهی است؟! پیامبر (ص) فرمودند: « از طرف خدا و رسولش است».این اعتراض بیجا با توجه به سبقت آنان در بیعت- در حالی که سایر مردم بدون هیچ شک و شبهه ای بیعت می کردند- باطن منافقانه شان را برای تاریخ روشن ساخت.جالب تر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند: « افتخار برایت باد، گوارایت باد، ای پسر ابی طالب! خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای»!

 

بیعت زنان

 

از طرف دیگر، پیامبر (ص) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای بر روی آن زدند به طوری که زنان در آن سوی پرده با قرار دادن دست خود در آب، و قرار دادن امیر المومنین (ع) دست خود را در سوی دیگر با آن حضرت بیعت کردند؛  و به دین صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.یادآور می شود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (ع) در غدیر حضور داشتند، و کلیه همسران پیامبر (ص) نیز در آن مراسم حاضر بودند.

 

عمامه سحاب

در این مراسم، پیامبر (ص) عمام خود را که « سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیر المومنین (ع) گذاشتند و انتهای عمامه را از پشت سر بر دوش آن حضرت قرار دادند.

 

شعر غدیر

در مراسم پر شور غدیر، حسان بن ثابت از پیامبر (ص) اجازه خواست تا به مناسبت این واقعه عظیم شعری درباره امیر المومنین (ع) بگوید. حضرت فرمودند: بگو به برکت خداوند. حسان در جای بلندی قرار گرفت و گفت: « ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر (ص) گوش کنید». سپس اشعاری را که همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثتب شد و به یادگار ماند.

 

جبرئیل در غدیر

 

اتمام حجت دیگر این بود که مردی زیبا روی در کنار مردم می گفت:به خدا قسم روزی مانند این روز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود! برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.عمر نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: شنیدی این مرد چه می گفت؟! حضرت فرمودند: او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی. اگر چنین بکنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!

 

معجزه غدیر

امضای الهی بر غدیر، معجزه ای بود که پس از اعلام ولایت توسط پیامبر(ص) به وقوع پیوست. حارث فهری نزد حضرت آمد و معترضانه پرسید: آیا این ولایت که امروز اعلام کردی از جانب خدا بود؟ پیامبر (ص) فرمود: آری از جانب خدا بود.در اینجا حارث خطاب به خداوند گفت :« خدایا! اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست»!! همین که سخن حارث تمام شد به راه افتاد، خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد.با این معجزه، بار دیگر به همگان مسلم شد که « غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و فرمان الهی است و منکرین آن مستحق عذاب اند.

 

پایان مراسم غدیر

پس از سه روز، مراسم غدیر پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان « ایام الولایه» در ذهن ها نقش بست. گروه ها و قبایل عرب، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین آن حضرت راهی شهر و دیار خود شدند و پیامبر (ص) عازم مدینه گردیدند.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدین گونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

 

اتمام حجت جهانی در غدیر

 

جا داشت بیش از صد و بیست هزار نفر حاضر در غدیر، هر یک به سهم خود خطبه غدیر را حفظ کنند و متن آن را در اختیار فرزندان و فامیل و دوستان خود قرار دهند.البته فضای ظلمانی جامعه مسلمین پس از رحلت پیامبر (ص) ، که گفتن و نوشتن معارف و سنن پیامبر (ص) سال های متمادی در آن ممنوع بود- سبب شد که مردم نتوانند سخنان سرنوشت ساز پیامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو کنند و در فکر اجرای آن در عینیت جامعه باشند. پیداست که مطرح کردن غدیر مساوی با بر چیدن بساط غاصبین خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنین کاری را نمی دادند.اما غدیر، به صورتی در سینه ها جای گرفت که عده زیادی خطابه غدیر یا قسمتی از آن را حفظ کردند و برای نسل های آینده به یادگار گذاشتند، و هیچ کس را قدرت منع از انتشار چنین خبر مهمی نبود. لذا بین قاطبه مسلمین، هیچ حدیثی به اندازه « حدیث غدیر» روایت کننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر رجال و درایت فوق العاده است.پیامبر (ص) با توجه به آینده بلند مدت دین الهی تا آخرین روز دنیا و دامنه وسیع مسلمین در حد جهانی، جانشینان خود تا روز قیامت را در این خطابه رسمی به جهانیان معرفی فرمودند.اگر گروه هایی از مسلمین در طول زمان ها همچنان در مقابل جانشینان حقیقی پیامبرشان سر تعظیم فرود نیاورده و نمی آورند، ولی جمع عظیم شیعیان در طول تاریخ فقط علی بن ابی طالب و یازده فرزند او را جانشینان پیامبر (ص) می دانند.اگر اجتماع آن روز مسلمین، خلافت بلافصل امیر المومنین (ع) را در مرحله عمل ندیدند، ولی بسیاری از نسل های بعدی مسلمانان وصی واقعی پیامبرشان را شناختند که این بالاترین هدف از « غدیر» بود. باشد تا با ظهور حضرت ولی الله الاعظم امام زمان (ع) مردم جهان عملاً طعم خلافت الهی را بچشند و برکات آن را ببینند، و متوجه شوند که غاصبین خلافت کدامین نعمت عظمی را از مردم گرفتند.

 

شیاطین و منافقین در غدیر

 

شیاطین در غدیر

ابلیس و روسای اصحاب او هنگام منصوب شدن امیر المومنین(ع) در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز اصحاب ابلیس به او گفتند : « این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما و نه تو برآنان راهی نداریم، چرا که امام و پناه بعد از پیامبرشان را شناختند». پس از شنیدن این سخنان ابلیس با ناراحتی از آنان جدا شد.هنگامی که مردم بعد از رحلت پیامبر (ص) بیعت را شکستند، ابلیس اصحابش را جمع کرد تا پاسخ اعتراض آنان را عملاً نشان دهد. آنان در مقابل او سجده کردند و گفتند: « ای آقای ما! ای بزرگ ما! تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی»! یعنی تو قبلاً کار بزرگتری در مورد آدم انجام داده ای، و در کنار آن گمراه کردن این امت کار آسانی بوده است!

ابلیس گفت: « کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز!! شما گمان می کنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعت علی بن ابی طالب کنار گذاردند...»؟!

 

منافقین در غدیر

 

منافقین با احساس نزدیکی رحلت پیامبر (ص) و آگاهی از تصمیم حضرت برای تعیین رسمی جانشین خود، دست به اقداماتی اساسی زدند و صفوف خود را برای روزهای بعد از وفات آن حضرت آماده تر کردند.

 

صحیفه ملعونه اول

نطفه اصلی توطئه آنگاه معتقد شد که دو نفر از روسای منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمان بستند که:« اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود».سه نفر دیگر هم در این تصمیم با آنان هم پیمان شدند، و اولین معاهده را این پنج نفر در کنار کعبه بین خود امضا کردند و آن را داخل کعبه زیر خاک پنهان کردند. این ماجرا در حجه الوداع مقارن روزهایی که پیامبر (ص) مردم را برای حضور در غدیر آماده می کرد، به وقوع پیوست. در اجرای این توطئه شرم، چهار نفر از آنان سراغ مهاجرین رفتند، و معاذ بن جبل که یکی از این پنج نفر بود گفت: « شما مسئله را از جهت مهاجرین حل کنید، من درباره انصار ترتیب امور را خواهم داد»!از آنجا که سعد بن عاده رئیس انصار، کسی نبود که با ابوبکر و عمر هم پیمان شود، لذا معاذ سراغ بشیر بن سعید و اسید بن حضیر که هر یک بر نیمی از انصار- یعنی دو طایفه « اوس» و « خزرج»- نفوذ داشتند آمد و آن دو را با خود در غصب خلافت هم پیمان نمود.

 

توطئه قتل پیامبر (ص)

در حجه الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه با نه نفر دیگر نقشه قتل حضرت را در راه بازگشت از مکه به مدینه ریختند. نقشه چنین بود که در قله کوه « هرشی» کمین کنند و همین که شتر پیامبر (ص) سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت سنگ های بزرگی را به طرف شتر رها کنند تا برمد و حضرت را بر زمین بزند، و آنان با استفاده از تاریکی شب حمله کنند و پیامبر (ص) را به قتل برسانند. بعد هم متواری شوند و خود را داخل مردم نمایند تا شناخته نشوند.خداوند تعالی پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده حفظ او را داد. همین که شتر پیامبر (ص) به قله کوه رسید و به سمت پایین به راه افتاد، منافقین سنگ های بزرگ را از بالای پرتگاه به طرف شتر حضرت رها کردند.

پیامبر (ص) با یک اشاره به شتر فرمان توقف دادند، و این در حالی بود که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را راهنمایی می کرد. با توقف شتر، سنگها رد شدند و حضرت سالم ماندند. منافقین با شمشیرهای کشیده به حضرت حمله کردند، ولی حذیفه و عمار مقابله کردند و با شمشیر به آنان حمله بردند و آنها را فراری دادند.منافقین به پشت سنگ ها خزیدند تا خود را به قافله ملحق کنند؛ ولی با اشاره پیامبر (ص) نوری تابید و برای لحظاتی فضا را روشن ساخت. حذیفه و عمار چهره های چهارده نفر را که پشت صخره ها پنهان شده بودند به چشم خود دیدند. آنان عبارت بودند از : ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، عمروعاص، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، ابوموسی اشعری، ابوهریره، مغیره بن شعبه، معاذ بن جبل، سام مولی ابی حذیفه.پیامبر(ص) مامور بود با آنان درگیر نشود، چرا که در آن شرایط حساس فتنه ای بپا می شد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار می گرفت، و بار دیگر منافقین به مقاصد خود دست می یافتند.

 

 

صحیفه ملعونه دوم

 

پس از ورود به مدینه، منافقین در خانه ابوبکر جلسه مهم دیگری تشکیل دادند. در این مجلس سی و چهار نفر از بزرگان منافقین که اغلب پس از رحلت پیامبر (ص) در راس امور قرار گرفتند شرکت داشتند. هر یک از اینان یا از روسای قبایل بودند یا گروه هایی از مردم را همراه خود داشتند که از جمله آنان ابوسفیان و پسر ابوجهل و خالد بن ولید بودند.در این جلسه اساسنامه نقشه های آینده را تنظیم کردند و همه افراد طوماری را امضا کردند؛ و آن را به ابو عبیده جراح سپردند تا به مکه ببرد و در کنار صحیفه اول در کعبه پنهان کند.اگرچه منافقین به تصمیمات خود جامه عمل پوشاندند، ولی نور غدیر در طول پانزده قرن رقم میلیاردی شیعیان و محبین اهل بیت (ع) را در بلندای تاریخ و پهنه جهان رقم زده ؛ و آفتاب ولایت را همچنان در مناطق مختلف دنیا درخشنده و تابناک جلوه گر ساخته است.

 

نگرشی به اهداف خطبه غدیر

برای درک اهداف پیامبر (ص) از خطابه غدیر، در نظر گرفتن شکل مخصوص سخنرانی که به حالت قیام بود، و شرایط استثنایی گوینده و شنوندگان از نظر تقارن با حج و شدت گرما و مکان خاصی که قبل از تقاطع جاده ها و متفرق شدن مردم در نظر گرفته شده بود، و اینکه مخاطبین غدیر را جمعیتی به تعداد کل مسلمین جهان تا آخر روزگار تشکیل می دادند، ضرورت دارد.

با این مقدمه است که می توان پایه های فکری که پیامبر (ص) در این خطبه، به عنوان خط مشی دائمی مسلمین تعیین کردند به دست آورد. با این نتیجه گیری ها معلوم خواهد شد که گمراه کنندگان امت و تحریف کنندگان دین خدا چگونه رو در روی خدای تعالی و پیامبرش ایستادند و مردم را از صراط مستقیم منحرف کردند.

 

محور سخن در خطابه غدیر

 

محور سخن در سخنرانی پیامبر (ص) ولایت دوازده امام (ع) و شئون امامت ایشان است و حضرت از سه موضوع خارج نشده اند:مواردی از خطبه صریحاً درباره ولایت و امامت دوازده امام (ع) است. مواردی دیگر به عنوان مقدمه چینی و تمهید برای مسئله ولایت، و مواردی هم در بیان شئون امامت و درجه اعلای ولایت امامان و فضایل ایشان و برنامه های اجتماعی آنان، و نیز درباره دشمنان ایشان و روسای ضلالت و انحراف است.نیمه اول خطبه مربوط به اصل مطلب یعنی اعلان رسمی ولایت ائمه (ع) است. در نیمه دوم پس از فراغت از موضوع اصلی، به توضیح آن پرداخته اند. در پایان، نماز و زکات و حج و امر به معروف و نهی از منکر را یادآور شده اند و ارتباط آن را با ولایت بیان فرموده اند.

 

آماری از مطالب خطبه غدیر

 

ذیلاً آماری از جنبه های شاخص خطبه غدیر و تعداد مواردی که ذکر آن در خطبه آمده تقدیم می گردد:

الف. موضوعاتی که در خطبه مد نظر است:

صفات خداوند تعالی: 110 مورد.

مقام پیامبر (ص): 10 مورد.

ولایت امیر المومنین (ع): 50 مورد.

ولایت ائمه (ع): 10 مورد.

فضایل امیر المومنین (ع): 20 مورد.

حضرت مهدی (ع): 20 مورد.

شیعیان اهل بیت(ع) و دشمنان ایشان: 25 مورد.

بیعت با امامان (ع): 10 مورد.

قرآن و تفسیر آن:12 مورد.

حلال و حرام: 20 مورد.

ب. اسماء مبارکی که در خطبه به آنها تصریح شده است:

نام امیر المومنین(ع) 40 مرتبه به عنوان « علی» (ع) تصریح شده است.

کلمه « ائمه»(ع) 10 مرتبه صریحاً آمده است.

نام « امام زمان (ع» 4 مرتبه به عنوان « مهدی» (ع) آمده است.

البته اکثر خطبه، درباره امیر المومنین و ائمه (ع) است که به صورت ضمیر یا اشاره آمده است.

ج. آیات قرآنی که در خطبه آمده است:

استشهاد به آیات قرآن در بسیاری از مواضع خطبه از نکات شاخص خطبه است. آیاتی که در خطبه غدیر به عنوان شاهد یا تفسیر آمده 50 مورد است که اهمیت این سند بزرگ اسلام را جلوه گر می نماید.

تفسیر 25 آیه قرآن به اهل بیت (ع) و 15 آیه به دشمنان اهل بیت (ع) در متن خطبه نیز از نکات بسیار مهم آن است.

بیش از 10 آیه از قرآن نیز در ایام واقعه غدیر نازل شده که آیات ( یا أیُّهَا الرَّسُول بَلِّغ ما أُنزِلَ الَیکَ...) و ( اَلیَوم اکمَلتُ لَکُم دینَکُم...) و ( سَألَ سَائِلٌ بِعَذابٍ واقِع) سه نمونه بارز آن است.

د. نکات شاخص در خطبه غدیر:

شاهد گرفتن خداوند بر تبلیغ خود.

شاهد گرفتن مردم بر تبلیغ خود.

تاکید بر امامت دوازده امام (ع) بعد از خود.

تاکید بر عدم تغییر حلال و حرام و تبیین آن توسط امامان.

اشاره به منافقین و اقدامات گذشته و آینده آنان صریحاً و تلویحاً.

سند و متن و کتابشناسی و عید غدیر

بحث های علمی درباره سند و متن حدیث غدیر را علمای بزرگی همچون شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی، علامه مجلسی، علامه میر حامد حسین هندی، علامه امینی و غیر ایشان به طور مفصل در کتابهایشان نگاشته اند.

 

کتاب شناسی غدیر

 

علامه سید عبدالعزیز طباطبایی در کتاب « الغدیر فی التراث الاسلامی» صد و هشتاد و چهار عنوان کتاب را که در طول چهارده قرن مستقلاً در موضوع غدیر تالیف شده معرفی کرده اند. همچنین آقای محمد انصاری در کتاب « غدیر در آیینه کتاب» پانصد و هفده عنوان کتاب مستقل درباره غدیر معرفی نموده اند.

کتاب مفصلی در زمینه بحث های رجالی و تاریخی مربوط به سند و متن و محتوای حدیث غدیر تالیف شده، که از بهترین نمونه های آن کتاب « الغدیر» تالیف علامه بزرگ شیخ عبد الحسین امینی است.در این کتابها ضمن بحث درباره وثاقت روایان حدیث غدیر و بیان جهات اعجاب انگیز اسناد و رجال آن، به شرح و تفسیر متن خطبه و معارف بلند آن و تحلیل تاریخی واقعه غدیر پرداخته اند.

 

مدارک و اسناد خطبه غدیر

 

متن مفصل و کامل خطبه غدیر در نه کتاب از مدارک معتبر شیعه- که هم اکنون در دسترس است و چاپ شده- با اسناد متصل نقل شده است. روایات این کتاب ها به سه طریق منتهی می شود:

اول به روایت امام محمد باقر (ع) است که با اسناد معتبر در چهار کتاب « روضه الواعظین» : ج 1 ص89، « الاحتجاج»: ج1 ص66، « الیقین»: ص343 باب 127، و « نزه الکرام»: ج 1 ص 186 نقل شده است.

طریق دوم به روایت زید بن ارقم است که با اسناد متصل در چهار کتاب « العدد القویه» ص 169، « التحصین»: ص 578 باب 29 از قسم 2، « الصراط المستقیم»: ج1 ص301، و « نهج الایمان»: ص92 نقل شده است.

طریق سوم به روایت حذیفه بن یمان است که با اسناد متصل در کتاب « الاقبال»: ص 454 و 456 نقل شده است.

 

سندهای خطبه کامل غدیر به عنوان پشتوانه علمی آن چنین است:

 

* روایت امام محمد باقر (ع) به دو سند است:

 

1. قال الشیخ احمد بن علی بن ابی منصور الطبرسی فی کتاب « الاحتجاج»: حدثنی السید أو جعفر مهدی بن أبی الحرث الحسینی المرعشی (ع) قال: أ خبرنا الشیخ أبو علی الحسن بن الشیخ أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی (ع) قال: أخبرنا الشیخ السعید الوالد أبوجعفر قدس الله روحه، قال: أخبرنی جماعه عن أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری، قال: أخبرنی أبوعلی محمد بن همام، قال: أخبرنا علی السوری، قال: أخبرنا أبومحمد العلوی من ولد الأفطس- و کان من عباد الله الصالحین- قال: حدثنا سیف بن عمیره و صالح بن عقبه جمیعاً عن قیس بن سمعان عن علقمه بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر (ع).

 

2. قال السید ابن طاووس فی کتاب « الیقین»: قال أحمد بن محمد الطبری المعروف بالخلیلی فی کتابه: أخبرنی محمد بن أبی بکر بن عبد الرحمن، قال: حدثنی الحسن بن علی أبومحمد الدینوری، قال: حدثنا محمد بن موسی الهمدانی، قال: حدثنا محمد بن خالد الطیالسی، قال: حدثنا سیف بن عمیره عن عقبه عن قیس بن سمعان عن علقمه بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر (ع).

 

* روایت زید بن ارقم به سند زیر است:

قال السید ابن طاووس فی کتاب « التحصین»: قال الحسن بن أحمد الجاوانی فی کتابه « نور الهدی و المنجی من الردی»: عن أبی المفضُّل محمد بن عبدالله الشیبانی، قال: أخبرنا أبوجعفر محمد بن جریر الطبری و هارون بن عیسی بن سکین البلدی، قالا: حدثنا حمید بن اربیع الخزاز، قال: حدثنا یزید بن هارون، قال: حدثنا نوح بن مبشر، قال: حدثنا الولید بن صالح عن أبی اضحی ابن امرأه زید بن أرقم و عن زید بن أرقم.

 

* روایت حذیفه بن یمان به سند زیر است:

قال السید ابن طاووس فی کتاب « الاقبال»: قال مولف کتاب « النشر و الطی»: عن أحمد بن محمد بن علی المهلب:أخبرنا الشریف ابوالقاسم علی بن محمد بن علی بن القاسم الشعرانی عن أبیه: حدثنا سلمه بن الفضل الأنصاری، عن أبی مریم عن قیس بن حیان ( حنان) عن عطیه السعدی عن حذیفقه بن الیمان.

 

اینها سند خطبه کامل غدیر بود. قطعه هایی از خطبه غدیر نیز با اسناد موثق و متواتر در مدارک معتبر اسلامی نقل شده که در جلد اول کتاب « الغدیر» علامه امینی به طور مفصل بیان شده است.

 

تنظیم و ترجمه متن کامل خطبه غدیر

 

متن عربی خطبه غدیر، بارها به صورت مستقل چاپ شده که همه آنها طبق روایت کتاب « احتجاج» بوده است، ولی متن حاضر به سه روایت از امام باقر (ع) و حذیفه بن یمان و زید بن ارقم است که پس از مقابله و تطبیق آن در مدارک نه گانه اش، یعنی کتابهای « روضه الواعظین»، « الحتجاج»، « العدد القویه»، « الیقین»، « التحصین»، « الاقبال»، « الصراط المستقیم»، « نهج الایمان» و « نزهه الکرام» تنظیم و تلفیق و تنقیح شده است. کیفیت تنظیم خطبه و مقابله نسخه ها در کتاب « اسرار غدیر» بیان شده، و طالبین می توانند به آن کتاب مراجع نمایند.« خطبه غدیر» بارها به فارسی و اردو ترجمه شده و در قالب شعر عربی و فارسی و اردو نیز برگردانده شده است. همه اینها گام هایی بلند در احیای این واقعه بزرگ تاریخ اسلام است که امیر المومنین(ع) جزا دهنده آن خواهد بود.

 

عید و جشن غدیر[2]

 

عید غدیر « عید الله اکبر» و روز عید اهل بیت (ع) و بالاترین عید امت اسلام است. به همین جهت تاکید خاصی از ائمه (ع) بر جشن و اظهار سرور و شادی در این روز وارد شده است.خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگه داشته؛ و به جانشین خود وصیت کرده که این روز را عید بگیرد. همه ملائکه نیز غدیر را در آسمان ها جشن می گیرند و در این روز « نثار فاطمه(ع)» را به یکدیگر هدیه می دهند.عید گرفتن روز « غدیر» از همان سال حجه الوداع و در همان بیابان غدیر پس از اتمام خطبه پیامبر (ص) آغاز شد. در طول سه روز توقف در « غدیر خم» مراسمی برپا شد و حضرت شخصاً از مردم خواستند که به ایشان تبریک بگویند؛ و این را در هیچ یک از پیروزی ها نفرموده بودند.

اولین تبریک ها را مردم به خود پیامبر (ص) و امیر المومنین (ع) عرض کردند و به همین مناسبت در آن ایام شعر سروده شد.این سنت حسنه در فراز و نشیب تاریخ اسلام ادامه یافته و به صورت یک سیره مستمر و موکد مورد توجه عام و خاص بوده و هرگز ترک نشده است. در جوامع شیعی- به پیروی از معصومین (ع)- این عید از عید فطر و قربان مهم تر تلقی شده و به طور مفصل تری جشن گرفته می شود.

 

امام رضا (ع) فرمود: در این روز به یکدیگر تهنیت و تبریک بگویید، و هر گاه برادر مومن خود را ملاقات کردید چنین بگویید:الحَمدُ للهِ الَّذی جَعَلنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوِلایَهِ اَمیرِ المُومِنینَ عَلَیهِ السُّلامُ.سپاس خدایی را که ما را از متمسکین به ولایت امیر المومنین (ع) قرار داد.دعاها و زیارات مختصر و مفصلی برای روز غدیر وارد شده که خواندن آنها نوعی عهد و پیمان با خدا و رسول و ائمه (ع) در مورد ولایت است  و می توان به عنوان « تجدید بیعت» از آن یاد کرد.

 

مضامین والای این دعاها، در قالب شکرگزاری نعمت ولایت و مروری در عقاید شیعه است که می توان آنها را تحت سه عنوان « ولایت»، « برائت» و « تبرک به روز غدیر» خلاصه کرد.پیشنهاد می شود در جشن های عید غدیر شرح مفصل واقعه و متن سخنرانی حضرت برای مردم بیان شود. مطالعه و نگهداری یک نسخه از خطبه غدیر در خانه ها، به عنوان گامی کوچک در راه تبلیغ پیام غدیر بر همه ما لازم است. این انجام وظیفه، اطاعت از دستور اکید پیامبر اکرم (ص) و تجدید بیعت با صاحبان ولایت مطلقه الهیه، پیامبر و امیر المومنین و حضرت زهرا و ائمه معصومین (ع) خواهد بود.

 

اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام (ع)

 

ای مردم، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه، بر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است.

 ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا می ایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد.حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، وآنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام.ای مردم، علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموخته ام در امام المتقین جمع نموده ام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموخته ام. اوست « امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: ( وَ کُلَّ شَیءٍ اَحصَیناهُ فی اِمامٍ مُبین)، « و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم».

 

ای مردم، از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی بر مگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل می کند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی می نماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کننده ای او را مانع نمی شود.عمل اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمی کرد. اولین مردم در نمازگزاران، و اول کسی است که با من خدا را عبادت کرد. از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید.

 

ای مردم، او رافضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.

 

ای مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبه اش را نمی پذیرد و او را نمی بخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده است.

 

ای مردم، به خدا قسمت پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت داده اند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمان ها و زمین ها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است و شک کننده درباره ما در آتش است.

 

ای مردم، خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدایی جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال.

 

ای مردم، علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل می کند و خلق باقی هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و می گوید:« هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسد که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است.

ای مردم، علی « جنب الله» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسی که با او مخالفت کند فرموده است: ( اَن تَقُولَ نَفسٌ یا حَسرَتا عَلی ما فَرَّطتُ فی جَنبِ اللهِ)، « ای حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم».

 

ای مردم، قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمی کند و تفسیرش را برایتان روشن نمی کند مگر این شخصی که دست او را می گیرم و او را به سوی خود بالا می برم و بازوی او را می گیرم و با دستم او را بلند می کنم و به شما می فهمانم که: « هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست»، و او علی بن ابی طالب برادر و جانشین من است، و ولایت او از جانب خداوند عزوجل است که بر من نازل کرده است.

 

ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمی شوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امین های خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند.بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عزوجل می گویم، بدانید که امیر المومنینی جز این برادرم نیست. بدانید که امیر المومنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.

 

 

معرفی و بلند کردن امیرالمومنین (ع) به دست پیامبر (ص)

سپس پیامبر (ص) دستش را بر بازوی علی (ع) زد و آن حضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیر المومنین (ع) از زمانی که پیامبر(ص) بر فراز منبر آمده بود یک پله پایین تر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستاده اند.

پس پیامبر (ص) با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی (ع) را از جا بلند نمود تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر (ص) رسید. سپس فرمود:ای مردم، چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟گفتند: خدا و رسولش. فرمود:بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست.خدایا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.

 

ای مردم، این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آورده اند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عزوجل و دعوت به آن و عمل کننده به آنچه او را راضی می کند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستی کننده بر اطاعت او و نهی کننده از معصیت او.اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیر المومنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند.خداوند می فرماید:( ما یُبَدَّلُ القَولُ لَذَیَّ)، « سخن در پیشگاه من تغییر نمی پذیرد». پروردگارا، به امر تو می گویم:« خداوند دوست بدار هر کس علی را دوست بدار و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید».

 

پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را درباره او نازل کردی : ( اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لکُمُ الاِسلامَ دیناً): « امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم»، و فرمودی:( انَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الاِسلامُ): « دین نزد خداوند اسلام است»، و فرمودی : ( وَمَنَ یَبتَغِ غَیرَ الاسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فِی الاخِرَهِ مِنَ الخاسِرینَ):« هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او آخرت از زیانکاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد می گیرم که من ابلاغ نمودم.

 

تاکید بر توجه امت به مسئله امامت

ای مردم، خداوند دین شما را با ا

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
2 + 4 = ?