تفسیر روایی سوره قمر
تفسیر روایی سوره قمرثواب قرائت1(قمر/ مقدمه)الصّادق (علیه السلام) - مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ عَلَی نَاقَهًٍْ مِنْ نُوقِ الْجَنَّهًِْ.امام صادق (علیه السلام) - هرکس سوره اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ را بخواند، خداوند او را درحالیکه سوار بر شتری از شتران بهشت میباشد، از قبرش بیرون میآورد.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص326ثواب الأعمال، ص116/ نورالثقلین/ البرهان
سوره قمر
ثواب قرائت
1
(قمر/ مقدمه)
الصّادق (علیه السلام) - مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ قَبْرِهِ عَلَی نَاقَهًٍْ مِنْ نُوقِ الْجَنَّهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) - هرکس سوره اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ را بخواند، خداوند او را درحالیکه سوار بر شتری از شتران بهشت میباشد، از قبرش بیرون میآورد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص326
ثواب الأعمال، ص116/ نورالثقلین/ البرهان
2
(قمر/ مقدمه)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ فِی کُلِّ غِبٍّ بُعِثَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ وَجْهُهُ عَلَی صُورَهًِْالْقَمَرِ لَیْلَهًَْ الْبَدْرِ وَ مَنْ قَرَأَهَا کُلَّ لَیْلَهًٍْ کَانَ أَفْضَلَ وَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ وَجْهُهُ مُسْفِرٌ عَلَی وُجُوهِ الْخَلَائِق.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس سوره إِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ (قمر) را هر روز بخواند در روز قیامت برانگیخته میشود درحالیکه صورتش مانند ماه شب چهارده است و هرکس آن را هر شب بخواند بهتر است و روز قیامت درحالی بیاید که چهرهاش بر چهرههای خلایق درخشندگی دارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص326
مستدرک الوسایل، ج4، ص350/ نورالثقلین
3
(قمر/ مقدمه)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ وَ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَهًَْ الْبَدْرِ مُسْفِراً عَلَی وَجْهِ الْخَلَائِقِ وَ مَنْ قَرَأَهَا کُلَّ لَیْلَهًٍْ کَانَ أَفْضَلَ وَ مَنْ کَتَبَهَا یَوْمَ الْجُمُعَهًِْ وَقْتَ صَلَاهًِْ الظُّهْرِ وَ جَعَلَهَا فِی عِمَامَتِهِ وَ تَعَلَّقَهَا کَانَ وَجِیهاً أَیْنَ مَا قَصَدَ وَ طَلَبَ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس این سوره را بخواند، در روز قیامت وقتی خداوند او را برمیانگیزد، چهرهاش مانند ماه شب چهارده درخشان است و چهرهی دیگران را روشن میسازد و هرکس آن را هر شب بخواند، فضیلت آن بیشتر است و هرکس آن را در روز جمعه، درهنگام نماز ظهر بنویسد و آن را در دستار خود قرار دهد و یا بر آن آویزان کند، هرکجا برود و هرچه بخواهد، خوش سیما به نظر خواهد آمد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص326
البرهان
آیه اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ [1]
قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت!
قیامت نزدیک شد
1 -1
(قمر/ 1)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ قَالَ قَرُبَتِ الْقِیَامَهًُْ فَلَا یَکُونُ بَعْدَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِلَّا الْقِیَامَهًُْ وَ قَدِ انْقَضَتِ النُّبُوَّهًُْ وَ الرِّسَالَهًُْ قَوْلُهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ فَإِنَّ قُرَیْشاً سَأَلَتْ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَنْ یُرِیَهُمْ آیَهًًْ فَدَعَا اللَّهَ فَانْشَقَّ الْقَمَرُ بِنِصْفَیْنِ حَتَّی نَظَرُوا إِلَیْهِ ثُمَّ الْتَأَمَ فَقَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ أَیْ صَحِیحٌ وَ رُوِیَ أَیْضاً فِی قَوْلِهِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ قَالَ خُرُوجُ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ، قیامت نزدیک است. پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چیزی بهجز قیامت نخواهد بود. نبوّت و رسالت به پایان رسیده است. و انشَقَّ القَمَرُ، قبیلهی قریش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواستند که آیه و نشانهای به آنها نشان دهد، او هم از خدا خواست و ماه به دو نیمه تقسیم شد و آنها با چشم خود دیدند و سپس دو نیمه به هم چسبیدند. آنگاه گفتند: «این سحری مستمر است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص328
بحارالأنوار، ج17، ص351/ القمی، ج2، ص340/ نورالثقلین/ البرهان
1 -2
(قمر/ 1)
الصّادق (علیه السلام) - الْمُفَضَّلِبْنِعُمَرَ، قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِیَ الصَّادِقَ (علیه السلام) هَلْ لِلْمَأْمُولِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مِنْ وَقْتٍ مُوَقَّتٍ یَعْلَمُهُ النَّاسُ فَقَالَ حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ ظُهُورَهُ بِوَقْتٍ یَعْلَمُهُ شِیعَتُنَا قُلْتُ یَا سَیِّدِی وَ لِمَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَهًُْ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَر.
امام صادق (علیه السلام) - مفضّلبنعمر گوید: از آقایم امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «آیا مأموریّت مهدی منتظر (وقت معیّنی دارد که باید مردم بدانند کی خواهد بود»؟ فرمود: «حاشا که خداوند وقت ظهور او را طوری معیّن کند که شیعیان ما آن را بدانند». عرض کردم: «آقا برای چه»؟ فرمود: «زیرا وقت ظهور او همان ساعتی است که خداوند میفرماید: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَر».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص328
بحارالأنوار، ج53، ص1
1 -3
(قمر/ 1)
المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - علیبنابراهیمبنمهزیار (رحمة الله علیه) فی حدیث القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قد ذکر (علیه السلام) بعض علاماته… ثُمَّ تَلَا بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. أَتاها أَمْرُنا لَیْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ فَقُلْتُ سَیِّدِی یَا ابْنَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) مَا الْأَمْرُ قَالَ نَحْنُ (علیه السلام) أَمْرُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ جُنُودُهُ قُلْتُ سَیِّدِی یَا ابْنَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) حَانَ الْوَقْتُ قَالَ وَ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ.
امام مهدی (علیّبنابراهیمبن مهزیار در حدیثی دربارهی قائم (اشاره به بعضی از علامتهای آن دارد… سپس این خن خدای متعال را خواند: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، [ناگهان] فرمان ما، شبهنگام یا در روز، [برای نابودی آن] فرامیرسد [سرما یا صاعقهای را بر آن مسلّط میسازیم] و آن چنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز [چنین کشتزاری] نبوده است. (یونس/24) گفتم: «ای آقای من وای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مقصود از امر چیست»؟ فرمود: «ما امر خدا و لشکریان او هستیم». گفتم: «ای آقای من وای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا وقت آن نرسیده است»؟ فرمود: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص328
بحارالأنوار، ج52، ص45/ کمال الدین، ج2، ص468
و ماه از هم شکافت
2 -1
(قمر/ 1)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - سَأَلُوا أَهْلُ مَکَّهًَْ رَسُولَ الله (صلی الله علیه و آله) أَنْ یُرِیَهُمْ أَکْبَرَ الْآیَاتِ فَأَرَاهُمُ الْقَمَرَ فِرْقَتَیْنِ حَتَّی رَأَوْا حَرَاءَ بَیْنَهُمَا.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - اهل مکّه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خواستند که بزرگترین نشانهها را به آنها نشان دهد. او هم ماه را بهصورت دو تکّه به آنها نشان داد و آنها کوه حرا را در وسط آن دو تکّه دیدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص328
البرهان
2 -2
(قمر/ 1)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - اجْتَمَعَ الْمُشْرِکُونَ إِلَی رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فَشُقَّ لَنَا الْقَمَرَ فِلْقَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِنْ فَعَلْتُ تُؤْمِنُونَ قَالُوا نَعَمْ وَ کَانَتْ لَیْلَهًُْ بَدْرٍ فَسَأَلَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) رَبَّهُ أَنْ یُعْطِیَهُ مَا قَالُوا فَانْشَقَّ الْقَمَرُ فِلْقَتَیْنِ وَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) یُنَادِی یَا فُلَانُ یَا فُلَانُ اشْهَدُوا وَ قَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ انْشَقَّ الْقَمَرُ عَلَی عَهْدِ رسول الله (صلی الله علیه و آله) شِقَّتَیْنِ فَقَالَ لَنَا رسول الله (صلی الله علیه و آله) اشْهَدُوا اشْهَدُوا وَ رُوِیَ أَیْضاً عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ أَنَّهُ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ رَأَیْتُ الْحَرَاءَ بَیْنَ فِلْقَیِ الْقَمَرِ وَ عَنْ جُبَیْرِبْنِمُطْعِمٍ قَالَ انْشَقَّ الْقَمَرُ عَلَی عَهْدِ رسول الله (صلی الله علیه و آله) حَتَّی صَارَ فِرْقَتَیْنِ عَلَی هَذَا الْجَبَلِ فَقَالَ أُنَاسٌ سَحَرَنَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ رَجُلٌ إِنْ کَانَ سَحَرَکُمْ فَلَمْ یَسْحَرِ النَّاسَ کُلَّهُم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - در شب بدری [که ماه کامل است]، مشرکان با محمّد (صلی الله علیه و آله) نشسته بودند و گفتند: «اگر تو راست میگویی، ماه را برای ما دو نیمه کن». فرمود: «اگر این کار را بکنم ایمان میآورید». گفتند: «بلی»! آنگاه با انگشت خود به ماه اشاره کرد و به دو قسمت تقسیم شد. و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ندا سر داد کهای فلانی وای فلانی شهادت دهید». و ابن مسعود گفته: ماه در روزگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دو نیم شکافته شد و حضرت به ما فرمود: «شهادت دهید! شهادت دهید»! همچنین از وی روایت شده: «به خدایی که جانم در دست اوست، سوگند! من حراء را از میان دو نیمه ماه دیدم». و از جُیَیربنمُطعِم روایت شده: «در روزگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ماه شکافته شد و دو پاره شد بر این کوه و بر این کوه. مردم گفتند: «محمد ما را سِحر کرده است». آنگاه کسی گفت: «اگر شما را سِحر کرده، همه مردم را که سِحر نکرده است» »!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص328
بحارالأنوار، ج17، ص347
2 -3
(قمر/ 1)
الصّادق (علیه السلام) - اجْتَمَعُوا أَرْبَعَهًَْ عَشَرَ رَجُلًا أَصْحَابُ الْعَقَبَهًِْ لَیْلَهًَْ أَرْبَعَهًَْ عَشَرَ مِنْ ذِی الْحِجَّهًِْ فَقَالُوا لِلنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) مَا مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا وَ لَهُ آیَهًٌْ فَمَا آیَتُکَ فِی لَیْلَتِکَ هَذِهِ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَا الَّذِی تُرِیدُونَ فَقَالُوا إِنْ یَکُنْ لَکَ عِنْدَ رَبِّکَ قَدْرٌ فَأْمُرِ الْقَمَرَ أَنْ یَنْقَطِعَ قِطْعَتَیْنِ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یا محمد (صلی الله علیه و آله) اللَّهُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ کُلَّ شَیْءٍ بِطَاعَتِکَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَأَمَرَ الْقَمَرَ أَنْ یَنْقَطِعَ قِطْعَتَیْنِ فَانْقَطَعَ قِطْعَتَیْنِ فَسَجَدَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) شُکْراً لِلَّهِ وَ سَجَدَ شِیعَتُنَا ثُمَّ رَفَعَ النَّبِیُّ رَأْسَهُ وَ رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ فَقَالُوا یَعُودُ کَمَا کَانَ فَعَادَ کَمَا کَانَ ثُمَّ قَالُوا یَنْشَقُّ رَأْسُهُ فَأَمَرَهُ فَانْشَقَّ فَسَجَدَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) شُکْراً لِلَّهِ وَ سَجَدَ شِیعَتُنَا فَقَالُوا یا محمد (صلی الله علیه و آله) حِینَ تَقَدَّمَ سُفَّارُنَا مِنَ الشَّامِ وَ الْیَمَنِ نَسْأَلُهُمْ مَا رَأَوْا فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ فَإِنْ یَکُونُوا رَأَوْا مِثْلَ مَا رَأَیْنَا عَلِمْنَا أَنَّهُ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ یَرَوْا مِثْلَ مَا رَأَیْنَا عَلِمْنَا أَنَّهُ سِحْرٌ سَحَرْتَنَا بِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) - از یونس روایت شده که وی گفت: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «چهارده تن از اصحاب عقبه در شب چهاردهم ذی الحجّه جمع شدند و به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کردند: «هر پیامبری حتما نشانه¬ای دارد، امشب نشانهی تو چیست»؟ حضرت فرمود: «چه می¬خواهید»؟ عرض کردند: «اگر تو نزد پروردگارت مقامی داری به ماه فرمان بده که دو نیم شود». در آن دم جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: «ای محمد (صلی الله علیه و آله)! خداوند به تو سلام می¬رساند و می¬فرماید: «من به همه چیز دستور داده¬ام که به فرمان تو باشند». آنگاه حضرت سرش را بالا برد و به ماه دستور داد که دو نیم شود. ناگاه ماه دو نیم شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) سجدهی شکر گذاشت و شیعیان ما نیز به سجده افتادند. سپس حضرت سر بلند کرد و آنان نیز سر برداشتند. گفتند: «مثل قبل شود». ماه مثل قبل شد. گفتند: «سرش جدا شود». سرش جدا شد. و پیامبر (صلی الله علیه و آله) سجده شکر گذاشت و شیعیان ما نیز به سجده افتادند. عرض کردند: «ای محمد (صلی الله علیه و آله)! وقتی مسافران ما از شام و یمن بازگشتند از آن¬ها می¬پرسیم در چنین شبی چه دیده¬اند، اگر همین چیزی را که ما دیدیم آن¬ها نیز دیده باشند می¬فهمیم که این اتفاق از جانب پروردگارت بوده، امّا اگر ندیده باشند می¬فهمیم که این اتفاق سِحر بوده و تو با آن ما را سِحر کرده¬ای». آن¬گاه خداوند نازل فرمود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ…
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص330
بحارالأنوار، ج17، ص351/ القمی، ج2، ص340
2 -4
(قمر/ 1)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - انْشَقَّ الْقَمَرُ عَلَی عَهْدِ رسول الله (صلی الله علیه و آله) حَتَّی صَارَ بِنِصْفَیْنِ وَ نَظَرَ إِلَیْهِ النَّاسُ وَ أَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی جَلَّ ذِکْرُهُ وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ فَقَالَ الْمُشْرِکُونَ سَحَرَ الْقَمَرَ سَحَرَ الْقَمَرَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - ماه در روزگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شکافته شد و دو نیم شد. مردم آن را دیدند امّا بیشترشان روی برگرداندند، آن¬گاه خداوند متعال نازل فرمود: وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ مشرکان گفتند: «ماه را سحِر کرد! ماه را سِحر کرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص330
بحارالأنوار، ج17، ص354/ قصص الأنبیاءللراوندی، ص294
2 -5
(قمر/ 1)
الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِر (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا أَظْهَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الرِّسَالَهًَْ وَ الْوَحْیَ بِمَکَّهًَْ وَ أَرَاهُمُ الْآیَاتِ الْعَظِیمَهًَْ وَ الْبَرَاهِینَ الْمُبْهِرَهًَْ تَحَیَّرَتْ قَبَائِلُ قُرَیْشٍ مِنْ بَنِی أُمَیَّهًَْ وَ بَنِی تَیْمٍ وَ عَدِیٍّ فِیمَا أَتَی بِهِ النَّبِیُ (صلی الله علیه و آله) اجْتَمَعَ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ قَالُوا لِذِی الرَّأْیِ مِنْهُمْ مَا ذَا تَرَوْنَ مِنَ الرَّأْیِ فِی مَا یَأْتِی بِهِ مُحَمَّدٌ مِمَّا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ أَحَدٌ مِنَ السَّحَرَهًِْ وَ الْکَهَنَهًِْ وَ الْجِنِّ وَ أَتَی بِشَیْءٍ لَا یَقْدِرُ أَنْ یَأْتِیَ بِهِ مِمَّنْ ذَکَرْنَاهُ أَحَدٌ حَتَّی نَسْأَلَ مُحَمَّداً مِنْ أَیْنَ أَتَی بِهِ فَلَمْ یُدْعَ بِدِینِهِ إِلَی الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ لَا الْکَهَنَهًِْ وَ السَحَرَهًِْ وَ لَا الْجِنِّ الْمُسَخَّرَهًِْ لِسُلَیْمَانَبْنِدَاوُدَ وَ لَا مُعْجِزَهًٍْ إِلَّا وَ قَدْ أَتَاهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِمِثْلِهَا وَ أَعْظَمَ مِنْهَا فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: اجْمَعُوا عَلَی أَنْ نَسْأَلَهُ أَنْ یَشُقَّ لَنَا الْقَمَرَ فِی السَّمَاءِ وَ یُنْزِلَهُ إِلَی الْأَرْضِ شُعْبَتَیْنِ فَإِنَّ الْقَمَرَ مَا سَمِعْنَا مِنْ سَائِرِ النَّبِیِّینَ أَحَداً یَقْدِرُ عَلَیْهِ کَمَا قَدَرَ عَلَی الشَّمْسِ فَإِنَّهَا رَجَعَتْ لِیُوشَعَبْنِنُونٍ (علیه السلام) وَصِیِّ مُوسَیبْنِعِمْرَانَ (علیه السلام) وَ کَانُوا یَظُنُّونَ أَنَّ الشَّمْسَ لَا تُرَدُّ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَمِنْ ذَلِکَ إِبْرَاهِیمُ (علیه السلام) قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ هُوَ النُّمْرُودُ ثُمَّ رُدَّتْ عَلَی یُوشَعَبْنِنُونٍ عَلَی عَهْدِ مُوسَی (علیه السلام) فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ جَاؤُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا لَهُ: یَا مُحَمَّدُ قَدْ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَنَا آیَهًًْ إِنْ أَتَیْتَ بِهَا
آمَنَّا بِکَ وَ صَدَّقْنَاکَ، قَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ اسْأَلُونِی فَإِنِّی أُنَبِّئُکُمْ بِکُلِّ آیَهًٍْ لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِه فَقَالُوا: یَا مُحَمَّدُ الْوَعْدُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ سَوَادُ اللَّیْلِ وَ طُلُوعُ الْقَمَرِ، تَقِفُ عَلَی الْمَشْعَرَیْنِ فَتَسْأَلُ رَبَّکَ الَّذِی تَقُولُ إِنَّهُ أَرْسَلَکَ رَسُولًا أَنْ یَشُقَّ لَکَ الْقَمَرَ شُعْبَتَیْنِ، وَ یُنْزِلَهُ مِنَ السَّمَاءِ حَتَّی یَنْقَسِمَ قِسْمَیْنِ، وَ یَقَعَ الْقِسْمُ الْوَاحِدُ عَلَی الْمَشْعَرَیْنِ، وَ الْقِسْمُ الثَّانِی عَلَی الصَّفَا. فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤْمِنُونَ بِمَا قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ. قَالُوا: نَعَمْ یَا مُحَمَّدُ، وَ تَسَامَعَ النَّاسُ وَ أَتَوْا إِلَی سَوَادِ اللَّیْلِ فَأَقْبَلَ النَّاسُ یُهْرَعُونَ إِلَی الْبَیْتِ وَ حَوْلِهِ حَتَّی أَقْبَلَ اللَّیْلُ وَ اسْوَدَّ وَ طَلَعَ الْقَمَرُ وَ أَنَارَ، وَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْبَیْتِ، فَأَقْبَلَ أَبُو جَهْلٍ وَ أَبُو سُفْیَانَ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قَالُوا لَهُ: الْآنَ بَطَلَ سِحْرُکَ وَ کِهَانَتُکَ، هَذَا الْقَمَرُ فَأَوْفِ بِعَهْدِکَ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): قُمْ یَا أَبَا الْحَسَنِ قِفْ بِجَانِبِ الصَّفَا، وَ هَرْوِلْ إِلَی الْمَشْعَرَیْنِ وَ نَادِ بِهَذَا إِظْهَاراً وَ قُلْ فِی نِدَائِکَ: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ الْبَلَدِ الْحَرَامِ وَ زَمْزَمَ وَ الْمَقَامِ وَ مُرْسِلَ هَذَا الرَّسُولِ التِّهَامِیِّ ائْذَنْ لِلْقَمَرِ أَنْ یَنْشَقَّ وَ یَنْزِلَ إِلَی الْأَرْضِ فَیَقَعَ نِصْفُهُ عَلَی الصَّفَا وَ نِصْفُهُ عَلَی الْمَشْعَرَیْنِ فَقَدْ سَمِعْتَ سِرَّنَا وَ نَجْوَانَا وَ أَنْتَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ». فَتَضَاحَکَتْ قُرَیْشٌ وَ قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَشْفَعَ بِعَلِیٍّ لِأَنَّهُ لَمْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ، وَ لَا ذَنْبَ لَهُ فَقَالَ أَبُو لَهَبٍ (لَعَنَهُ اللَّهُ) لَقَدْ أَشْمَتَنَا اللَّهُ بِکَ یَا ابْنَ أَخِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ. فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) اخْسَأْ یَا مَنْ أَتَبَّ اللَّهُ یَدَیْهِ، وَ لَمْ یَنْفَعْهُ مَالُهُ وَ لَا بَنُوهُ، وَ تَبَیَّنَ مَقْعَدَهُ فِی النَّارِ. فَقَالَ أَبُو لَهَبٍ: لَأَفْضَحَنَّکَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَهًِْ بِالْقَمَرِ وَ شَقِّهِ وَ إِنْزَالِهِ إِلَی الْأَرْضِ وَ لَأَفْلَتَ کَلَامُکَ هَذَا الَّذِی إِذَا کَانَ غَداً جَعَلْتَهُ سُورَهًًْ، وَ قُلْتَ هَذَا أُوحِیَ إِلَی أَبِی لَهَبٍ. قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) امْضِ یَا عَلِیُّ فِیمَا أَمَرْتُکَ وَ اسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الْجَاهِلِینَ، ثُمَّ هَرْوَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الصَّفَا إِلَی الْمَشْعَرَیْنِ، وَ نَادَی وَ أَسْمَعَ بِالدُّعَاءِ فَمَا اسْتَتَمَّ کَلَامَهُ حَتَّی کَادَتِ الْأَرْضُ أَنْ تَسِیخَ بِأَهْلِهَا وَ السَّمَاءُ أَنْ تَقَعَ فَقَالُوا: یَا مُحَمَّدُ لَقَدْ أَعْجَزَکَ شَقُّ الْقَمَرِ أَتَیْتَنَا بِسِحْرِکَ لِتَفْتِنَّا فِیهِ، فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) هَانَ عَلَیْکُمْ بِمَا دَعَوْتُ بِهِ فَإِنَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ لَا یُهَوَّنُ عَلَیْهِمَا بِذَلِکَ وَ لَا یُطِیقَانِ سَمَاعَهُ، فَقُومُوا بِأَجْمَعِکُمْ وَ انْظُرُوا إِلَی الْقَمَرِ قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الْقَمَرَ انْشَقَنِصْفَیْنِ نِصْفاً وَقَعَ عَلَی الصَّفَا وَ نِصْفاً وَقَعَ عَلَی الْمَشْعَرَیْنِ، فَأَضَاءَتْ دَاخِلَ مَکَّهًَْ وَ أَوْدِیَتَهَا وَ صَاحَ الْمُنَافِقُونَ: أَهْلَکَنَا مُحَمَّدٌ بِسِحْرِهِ یَا مُحَمَّدُ افْعَلْ مَا شِئْتَ فَلَنْ نُؤْمِنَ بِکَ وَ لَا بِمَا جِئْتَنَا بِهِ. ثُمَّ رَجَعَ الْقَمَرُ إِلَی مَنْزِلِهِ مِنَ الْفَلَکِ، وَ أَصْبَحَ النَّاسُ یَلُومُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَقُولُونَ بِرَأْیِهِمْ: وَ اللَّهِ لَنُؤْمِنَنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ لَنُقَاتِلَنَّکُمْ مَعَهُ مُؤْمِنِینَ فَقَدْ سَقَطَتِ الْحُجَّهًُْ وَ تَبَیَّنَ الْأَعْذَارُ وَ أُنْزِلَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ سُورَهًُْ أَبِی لَهَبٍ وَ اتَّصَلَتْ بِهِ فَقَالَ: إِنَّ مُحَمَّداً فَعَلَ مَا قُلْتُهُ لَهُ فِی تَأْلِیفِهِ لَهُ فِی هَذَا الْکَلَامِ لِیَشْنَعَنِی بِهِ، وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّ مُحَمَّداً یُعَادِینِی لِکُفْرِی بِهِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ أَلَّفَ هَذَا وَ یَزْعُمُ أَنَّهَا سُورَهًٌْ أَنْزَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ، فَوَ حَقِّ اللَّاتِ وَ الْعُزَّی لَوْ أَتَی مُحَمَّدٌ بِمَا یَمْلَأُ الْأُفُقَ مِنَ الْمَدْحِ مَا آمَنْتُ بِهِ وَ لَا فِیمَا جَاءَ بِهِ وَ لَوْ عَذَّبَنِی رَبُّ الْکَعْبَهًِْ بِالنَّارِ. فَآمَنَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ سِتُّمِائَهًٍْ وَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا وَ أَکْثَرُهُمْ أَسَرَّ إِیمَانَهُ وَ کَتَمَهُ إِلَی أَنْ جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی الْمَدِینَهًِْ وَ مَاتَ أَبُو لَهَبٍ وَ قُتِلَ أَبُو جَهْلٍ وَ أَسَرَّ أَبُو سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَهًُْ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ وَ الْعَبَّاسُ وَ زَیْدُبْنُالْخَطَّابِ وَ عَقِیلُبْنُأَبِی طَالِبٍ وَ أَسَرَّ کَثِیرٌ مِنْهُمْ مِقْدَارَ ثَمَانِینَ رَجُلًا تَحْتَ الْقَدَمِ فَکَانُوا طُلَقَاءَ لَمْ یَنْفَعْهُمْ إِیمَانُهُمْ وَ هُمْ لَا یُنْظَرُون.
امام صادق (علیه السلام) - وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای انجام رسالت آمد و مردم را بهسوی خداوند متعال دعوت نمود، قبایل قریش تعجّب کردند و برخی از آنها به برخی دیگر گفتند: «نظر شما دربارهی کاری که محمّد (صلی الله علیه و آله) هر از گاهی انجام میدهد چیست؟ کاری که ساحران و جادوگران نمیتوانند انجام دهند»؟ و جمع شدند تا از او بخواهند که ماه را در آسمان به دو نیم قسمت کند و آن دو تکّه را از آسمان بر زمین بیندازد و با خود گفتند: «دربارهی ماه نشنیدهایم که هیچکدام از پیامبران توانسته باشند کاری انجام دهند که دربارهی خورشید صورت گرفته است که آن هم به درخواست یوشعبننون، جانشین موسی (علیه السلام) انجام شد». مردم فکر میکردند که خورشید از جایش تکان نمیخورد، ولی به خاطر یوشعبننون (علیه السلام)، خورشید تکان خورد و این کار انجام گرفت. بههرحال آنها تصمیم گرفتند و به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتند و گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! بین ما و بین خودت آیه و نشانهای قرار بده. اگر آن را انجام بدهی به تو ایمان میآوریم و تو را تصدیق میکنیم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آنها گفت: «درخواست کنید، هرچه بخواهید برای شما انجام میدهم». گفتند: «وعدهی ما با تو در تاریکی شب هنگام طلوع ماه و آن اینکه در منطقه مشعرین بایستی و از پروردگارت که تو را فرستاده است بخواهی که ماه را به دو نیمه کند و از آسمان به زمین بیندازد، بهطوریکه به دو قسمت تبدیل شود و یک تکّه آن بر مشعرین بیفتد و تکّه دیگر آن بر صفا». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: «خداوند عزّوجلّ، بزرگترین است. من به عهد خود وفادار هستم. آیا شما نیز به آنچه گفتید و اینکه به خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) ایمان میآورید وفادار هستید»؟ گفتند: «بلی، ای محمّد (صلی الله علیه و آله)»! مردم، خبر را به گوش یکدیگر رساندند و قرار گذاشتند که در تاریکی شب این کار را انجام دهند. مردم با عجله به کعبه و اطراف آن رفتند تا اینکه شب فرا رسید و تاریک شد و ماه طلوع کرد و نورافشانی نمود. پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و کسانی که به خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) ایمان آورده بودند، پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز میخواندند و کعبه را طواف میکردند. ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: «الان سحر و جادو و حیله و نیرنگ تو باطل میشود. این هم ماه. پس به عهدت وفا کن». پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «ای ابوالحسن! بلند شو و به طرف کوه «صفا» بایست و به طرف «مشعرین بدو و با صدای بلند فریاد کن و در فریاد بگو: بار خدایا! ای پروردگار کعبه وای پروردگار مکّه و زمزم و مقام وای فرستندهی پیامبر تهامی، به ماه اجازه بده که دو نیمه شود و بر زمین بیفتد، بهگونهای که نصف آن بر «صفا» و نیمهی دیگر آن بر «مشعرین فرو افتد. تو راز و نجوای ما را شنیدی و تو به هر چیز آگاهی». قریش خندیدند و گفتند: «محمّد (صلی الله علیه و آله)، علی (علیه السلام) را به شفاعت و کمک طلبیده است زیرا هنوز بچّه است و بیگناه و خواستهی او برآورده میگردد». ابولهب گفت: «ای برادر زاده! امشب خداوند مرا با خوارکردن تو خوشحال خواهد کرد». آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «ساکت شو! ای کسی که خداوند دستانش را بریده است و دیگر مالش هم سودی به حالش ندارد و جایگاهش نیز در آتش است». ابولهب گفت: «امشب تو را با این ماه و دو نیمه کردن آن و انداختن آن بر روی زمین، ضایع خواهم کرد وگرنه همین کلامت را میگیرم و آن را تبدیل به سورهای میکنم و از قول تو میگویم که این کلام دربارهی ابولهب به من وحی شده است». آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: «ای علی (علیه السلام)! برو و کاری را که به تو گفتم انجام بده و از دست جاهلان به خدا پناه ببر». علی (علیه السلام) از «صفا» به طرف «مشعرین شتافت و فریاد زد و به گوش همگان رساند و درخواست کرد. هنوز کلامش به پایان نرسیده بود که نزدیک بود زمین ساکنان خود را فرو بلعد و آسمان بر روی زمین سقوط کند. آنگاه گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! چون نمیتوانی ماه را به دو نیم تقسیم کنی، ما را جادو کردهای تا بتوانی ما را بفریبی». پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «آیا کاری را که از خدا خواستهام، انجام آن برای شما آسان است؟ درحالیکه آسمان و زمین نمیتوانند آن کار را انجام دهند و طاقت شنیدن آن را هم ندارند؟ در مکانهای خود بایستید و به ماه نگاه کنید». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «سپس ماه به دو نیم تقسیم شد؛ تکّهای از آن بر کوه صفا فرود آمد و تکّهای دیگر بر مشعرین». داخل شهر مکّه و بیابانها و درّههایش را روشن کرد و مردم از هر طرف فریاد زدند: «به خدا و رسول او ایمان آوردیم و منافقان فریاد زدند؛ با جادوی خودت ما را نابود کردی، هر کاری میخواهی بکن، با این کار که انجام دادهای هرگز به تو ایمان نمیآوریم». سپس، ماه به جایگاه خودش در آسمان برگشت و برخی از مردم، برخی دیگر را سرزنش میکردند و به بزرگان آنها میگفتند: «به خدا قسم! حتماً و حتماً به محمّد (صلی الله علیه و آله) ایمان میآوریم و درحالیکه به او ایمان آوردهایم با شما میجنگیم و مبارزه میکنیم. همانا، دلیل و برهان نازل شد و عذر و بهانهها آشکار گردید و حق نمایان شد. در همان روز خداوند عزّوجلّ سورهی ابولهب را نازل کرد و خبرش به او رسید. ابولهب گفت: «وای بر محمّد (صلی الله علیه و آله)! او در بافتن این کلام به حرف خود من توجّه کرده است. به خدا قسم که محمّد (صلی الله علیه و آله) به خاطر اینکه به او کافر هستم و او را تکذیب میکنم، به دشمنی با من برخاسته است. محمّد (صلی الله علیه و آله) شعر گفته و این کلام را بافته و فکر کرده سورهای است که خداوند دربارهی من بر او نازل کرده است. به حقّ لات و عزّی قسم، اگر محمّد (صلی الله علیه و آله) در مدح من چیزی بگوید که تمام افق را با آن پر کند، دیگر به او ایمان نمیآورم و همین مرا بس است که با محمّد (صلی الله علیه و آله) در میان خانوادهاش با کارهایی که انجام میدهد، مخالفت کنم. هرچند که پروردگار کعبه مرا با آتش، دچار عذاب سازد». در آن روز ششصد و دوازده مرد ایمان آوردند که بیشتر آنها، ایمان خود را پنهان کردند تا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هجرت کرد. ابولهب بر کفر خود مرد و ابوجهل کشته شد و ابوسفیان و معاویه و عتبه در روز فتح مکّه ایمان آوردند و عبّاس و زیدبنخطاب و عقیلبنابیطالب و بسیاری از آنها در زیر فشار مرگ ایمان آوردند. آنها هشتاد نفر هستند که به طلقاء یعنی آزاد شدگان معروف هستند که ایمان آنها هیچ سودی به حالشان ندارد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص330
الهدایه الکبری، ص70/ البرهان
2 -6
(قمر/ 1)
الباقر (علیه السلام) - وَ قَدْ شَقَّ الْقَمَرَ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) وَرَدَّ الشَّمْسَ مِنْ قَبْلِهِ لِیُوشَعَبْنِنُون (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام) - ماه برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شکافته شد و قبل از او خورشید برای یوشعبننون (علیه السلام) برگردانده شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص334
نورالثقلین
آیه وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ [2]
و هرگاه نشانه و معجزهای را ببینند روی برمیگردانند و میگویند: «این سحری همیشگی است».
آیه وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ [3]
آنها [آيات خدا را] تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند و هر امری سرانجامی دارد [و حق، عاقبت آشكار خواهد شد].
1
(قمر/ 3)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ أَیْ کَانُوا یَعْمَلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ یُکَذِّبُونَ أَنْبِیَاءَهُم (علیهم السلام).
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - وکَذَّبُوا واتَّبَعُوا أَهْواءهُمْ، یعنی اینکه به رأی و نظر خودشان عمل میکردند و پیامبران خود را تکذیب مینمودند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص334
بحارالأنوار، ج9، ص241/ البرهان
آیه وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌ [4]
بهاندازهی کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار [و سرگذشت امّتهاى پيشين] به آنان رسیده است.
1
(قمر/ 4)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فیهِ مُزْدَجَرٌای الْمُتَّعِظ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - ولقَدْ جَاءهُم مِّنَ الأَنبَاء مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ، یعنی پند و اندرز.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص334
البرهان
آیه حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ [5]
[اين آيات]، حکمت بالغه [و رساى الهى] است؛ امّا انذارها [براى افراد لجوج] فایده نمیدهد.
1
(قمر/ 5)
الصّادق (علیه السلام) - فَکِّرْ فِی لَوْنِ السَّمَاءِ وَ مَا فِیهِ مِنْ صَوَابِ التَّدْبِیرِ فَإِنَّ هَذَا اللَّوْنَ أَشَدُّ الْأَلْوَانِ مُوَافِقَهًًْ لِلْبَصَرِ وَ تَقْوِیَهًًْ حَتَّی إِنَّ مِنْ صِفَاتِ الْأَطِبَّاءِ لِمَنْ أَصَابَهُ شَیْءٌ أَضَرَّ بِبَصَرِهِ إِدْمَانَ النَّظَرِ إِلَی الْخُضْرَهًِْ وَ مَا قَرُبَ مِنْهَا إِلَی السَّوَادِ وَ قَدْ وَصَفَ الْحُذَّاقُ مِنْهُمْ لِمَنْ کَلَّ بَصَرُهُ الْإِطْلَاعَ فِی إِجَّانَهًٍْ خَضْرَاءَ مَمْلُوَّهًٍْ مَاءً فَانْظُرْ کَیْفَ جَعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ تَعَالَی أَدِیمَ السَّمَاءِ بِهَذَا اللَّوْنِ الْأَخْضَرِ إِلَی
السَّوَادِ لِیُمْسِکَ الْأَبْصَارَ الْمُنْقَلِبَهًَْ عَلَیْهِ فَلَا یَنْکِیَ فِیهَا بِطُولِ مُبَاشَرَتِهَا لَهُ فَصَارَ هَذَا الَّذِی أَدْرَکَهُ النَّاسُ بِالْفِکْرِ وَ الرَّوِیَّهًِْ وَ التَّجَارِبِ یُوجَدُ مَفْرُوغاً مِنْهُ فِی الْخِلْقَهًِْ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ لِیَعْتَبِرَ بِهَا الْمُعْتَبِرُونَ وَ یُفَکِّرَ فِیهَا الْمُلْحِدُونَ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ.
امام صادق (علیه السلام) -ای مفضّل! در رنگ آسمان تفکّر کن! [خداوند] آن را به این رنگ آفریده برای آنکه موافقترین رنگهاست؛ چراکه دیده و بینایی را تقویت میکند تا جایی که اطبّا میگویند: «اگر کسی را ضعفی در بینائیش داشته باشد، باید به سبز و کبود مایل به سیاهی است، نگاه کند. و بعضی از طبیبان حاذق برای کسی که کندی در بیناییاش داشته باشد، حکم کردهاند که پیوسته در تغار کبودی که مملو از آب باشد، نگاه کند. پس تفکّر کن که چگونه حق تعالی رنگ آسمان را کبود مایل به سیاهی گردانیده که مکرّر نگاهکردن به آسمان بر دیدهها ضرر نمیرساند، بنابراین آنکه حکما و دانایان بعد از تجارب بسیاری پی به آن بردهاند، وقتی در خلقت خدای حکیم و علیم توجّه میکنی، میبینی که نظرشان درست و موافق است. حکمت بالغه الهی در همه چیز ظاهر است، که عبرتگیرندگان از آن عبرت گیرند و در این امر ملحدان تفکّر نمایند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص334
بحارالأنوار، ج3، ص111
2
(قمر/ 5)
المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا لِأَمْرِ اللَّهِ تَعْقِلُونَ وَ لَا مِنْ أَوْلِیَائِهِ تَقْبَلُونَ حِکْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ.
امام زمان (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم نه به امر خداوند اندیشه میکنید و نه از اولیای او پند میپذیرید، [این آیات]، حکمت بالغه [و رسای الهی] است؛ امّا انذارها [برای افراد لجوج] فایده نمیدهد. سلام بر ما و بر بندگان صالح خداوند باد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص336
بحارالأنوار، ج99، ص92/ بحارالأنوار، ج53، ص171/ بحارالأنوار، ج91، ص2
آیه فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلی شَیْءٍ نُکُرٍ [6]
بنابراین از آنها رویبگردان و روزی را به یادآور که دعوتکنندهی الهی [مردم را] به امر [وحشتناك و] ناخوشایندی [حساب اعمال] دعوت میکند!
1
(قمر/ 6)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قوله فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلی شَیْءٍ نُکُرٍ قالَ الإمَامُ إذا خَرَجَ یَدْعُوهُمْ إلی مَا یُنْکِرونَ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - فَتَول عَنْهُمْ یَومَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلی شَیْءٍ نُّکُرٍ، وقتی امام (علیه السلام) خارج میشد او را به چیزهایی که خودشان منکر او بودند فرا میخواندند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص336
القمی، ج2، ص341/ نورالثقلین/ البرهان
آیه خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ [7]
آنان درحالیکه چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهایی که به هرسو پراکنده میشوند از قبرها بیرون میآیند.
1
(قمر/ 7)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - وَیْحَکَ یَا إِنْسَانُ جِدّاً جِدّاً وَ قُرِّبُوا لِلْحِسَابِ فَرْداً فَرْداً وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا یَسْأَلُهُمْ عَمَّا عَمِلُوا حَرْفاً حَرْفاً وَ جِیءَ بِهِمْ عُرَاهًَْ الْأَبْدَانِ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ أَمَامَهُمُ الْحِسَاب.
امام علی (علیه السلام) - وای انسان! وای بر تو به طور کاملا جدّی و انسانها تک تک برای حساب نزدیک آورده میشوند و امر پروردگار تو و فرشتگان صف به صف میآیند و حرف حرف از آنچه کردند از آنان میپرسند و آنان را عریان بدن میآورند درحالیکه چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده و حساب مقابل آنان است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص336
بحارالأنوار، ج7، ص98
آیه مُهْطِعینَ إِلَی الدَّاعِ یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ [8]
درحالیکه بهسوی این دعوتکنندهی الهی گردن میکشند؛ کافران میگویند: «امروز روز سخت [و دردناكى] است»!
1
(قمر/ 8)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ بَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی النَّاسَ مِنْ حُفَرِهِمْ عُزْلًا بُهْماً جُرْداً مُرْداً فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یَسُوقُهُمُ النُّورُ وَ تَجْمَعُهُمُ الظُّلْمَهًُْ حَتَّی یَقِفُوا عَلَی عَقَبَهًِْ الْمَحْشَرِ فَیَرْکَبُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَزْدَحِمُونَ دُونَهَا فَیُمْنَعُونَ مِنَ الْمُضِیِّ فَتَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ وَ یَکْثُرُ عَرَقُهُمْ وَ تَضِیقُ بِهِمْ أُمُورُهُمْ وَ یَشْتَدُّ ضَجِیجُهُمْ وَ تَرْتَفِعُ أَصْوَاتُهُمْ قَالَ وَ هُوَ أَوَّلُ هَوْلٍ مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ قَالَ فَیُشْرِفُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیْهِمْ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ فِی ظِلَالٍ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَیَأْمُرُ
مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَیُنَادِی فِیهِمْ یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ أَنْصِتُوا وَ اسْتَمِعُوا مُنَادِیَ الْجَبَّارِ قَالَ فَیَسْمَعُ آخِرُهُمْ کَمَا یَسْمَعُ أَوَّلُهُمْ قَالَ فَتَنْکَسِرُ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ وَ تَخْشَعُ أَبْصَارُهُمْ وَ تَضْطَرِبُ فَرَائِصُهُمْ وَ تَفْزَعُ قُلُوبُهُمْ وَ یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَی نَاحِیَهًِْ الصَّوْتِ مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ قَالَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَقُولُ الْکَافِرُ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ.
امام علی (علیه السلام) - وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند تبارکوتعالی آنها را از قبرهایشان بیرون میآورد درحالیکه ختنه کرده و لال و لخت و بدون ریش و سبیل همگی در یک میدانگاه هستند و نور آنها را به جلو میبرد و تاریکی آنها را در جایی جمع مینماید. تا اینکه در انتهای محشر میایستند و بعضی از آنها بر بعضی دیگر سوار میشوند و در آنجا اجتماع مینمایند و از حرکتکردن و رفتن منع میشوند. تندتند نفس میکشند و به شدّت عرق میکنند و کارهایشان بر آنها دشوار میشود و فریادشان زیاد میشود و صدایشان بالا میرود. این اوّلین ترس و هول از ترسهای روز قیامت است. و خداوند تبارکوتعالی از بالای عرش خود در زیر سایبانی از فرشتگان بر آنها اشراف دارد و به فرشتهای از فرشتگان دستور میدهد و او در میان آنها فریاد برمیآورد: «ای گروه مردم! ساکت باشید و به صدای ندادهندهی خداوند جبّار گوش فرا دهید». آخرین نفر آنها به خوبیِ اوّلین نفر آنها این صدا را میشنود و صدایشان در برابر صدای او میشکند و ضعیف میشود و چشمهایشان فرو میخوابد و پهلوهایشان میلرزد و قلبهایشان میترسد. سرهایشان را بهطرف آن صدا بالا میگیرند. درحالیکه بهسوی این دعوتکنندهی الهی گردن میکشند. در آن روز است که کافران میگویند: «امروز روز سخت [و دردناکی] است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص336
الکافی، ج8، ص104/ بحارالأنوار، ج7، ص268/ البرهان/ نورالثقلین
2
(قمر/ 8)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ إذا رَجَعَ فَیَقولُ إرْجِعُوا یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - مُّهْطِعِینَ إِلی الدَّاعِ؛ وقتی برگشت، پس میگوید: «باز گردید». یَقُول الکَافِرُونَ هَذَا یَومٌ عَسِرٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص338
القمی، ج2، ص341/ البرهان
آیه کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ [9]
پیش از آنها قوم نوح [پيامبرشان را] تکذیب کردند، [آرى] بندهی ما را تکذیب کرده و گفتند: «او دیوانه است». و [با انواع آزارها از ادامهی رسالتش] بازداشته شد.
1
(قمر/ 9)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - فَکَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ أَیْ آذَوْهُ وَ أَرَادُوا رَجْمَه.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا و قَالوا مَجْنُونٌ و ازْدُجِرَ یعنی اینکه به اذیّت و آزار او پرداختند و خواستند که سنگسارش کنند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص338
بحارالأنوار، ج11، ص314/ البرهان
آیه فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ [10]
او به پیشگاه پروردگار عرضه داشت: «من مغلوب [اين قوم طغيانگر] شدهام، پس [مرا] یاری کن»!
1
(قمر/ 10)
الباقر (علیه السلام) - شَرِیعَهًُْ نُوحٍ (علیه السلام) أَنْ یُعْبَدَ اللَّهُ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ وَ هِیَ الْفِطْرَهًُْ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا وَ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ عَلَی نُوحٍ (علیه السلام) وَ عَلَی النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) أَنْ یَعْبُدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لَا یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ أَمَرَ بِالصَّلَاهًِْ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ لَمْ یَفْرِضْ عَلَیْهِ أَحْکَامَ حُدُودٍ وَ لَا فَرَضَ مَوَارِیثَ فَهَذِهِ شَرِیعَتُهُ فَلَبِثَ فِیهِمْ نُوحٌ (علیه السلام) أَلْفَ سَنَهًٍْ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِیَهًًْ فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر.
امام باقر (علیه السلام) - شریعت و دین نوح (علیه السلام) چنین بود که باید خدا را از سر توحید و اخلاص پرستید و از پرستش مانندها و امثالی که برای او ساختهاند دست شست و این همان سرشتی است که مردم بر آن سرشته شدهاند و خداوند از نوح (علیه السلام) و دیگر پیامبران (علیهم السلام) پیمان گرفته است که او را بپرستند و شریکی برایش نگیرند و به نماز و امر به معروف و نهی از منکر و در نظرداشتن حلال و حرام امر کرده است، ولی بر او احکام حدود و مواریث واجب نساخت. و اینچنین بود آیین نوح (علیه السلام). نوح (علیه السلام) در میان مردم آن روزگار از هزار سال پنجاه سال کمتر زندگی کرد و در طول این مدّت در پنهان و پیدا آنها را به پرستش خدا فرا خواند و چون سر برتافتند و سرکشی در پیش گرفتند گفت: «رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص338
الکافی، ج8، ص282/ بحارالأنوار، ج11، ص331/ نورالثقلین؛ «شریعهًْ نوح… هذه شریعته» محذوف
2
(قمر/ 10)
الباقر (علیه السلام) - مَکَثَ نُوحٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ سِرّاً وَ عَلَانِیَهًًْ فَلَمَّا عَتَوْا وَ أَبَوْا قَالَ رَبِ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ وَ أَمَرَهُ بِغَرْسِ النَّوَی فَمَرَّ عَلَیْهِ قَوْمُه فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ غَرَّاساً حَتَّی إِذَا طَالَ وَ صَارَ طُوَالًا قَطَعَهُ وَ نَجَرَهُ فَقَالُوا قَدْ قَعَدَ نَجَّاراً ثُمَّ أَلَّفَهُ فَجَعَلَهُ سَفِینَهًًْ فَمَرُّوا عَلَیْهِ فَجَعَلُوا یَضْحَکُونَ وَ یَسْخَرُونَ وَ یَقُولُونَ قَدْ قَعَدَ مَلَّاحاً فِی أَرْضِ فَلَاهًٍْ حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا.
امام باقر (علیه السلام) - هنگامیکه نوح (علیه السلام) هسته میکاشت، قومش بر او گذر کرده و به او خندیدند و او را مسخره کردند و میگفتند: «حالا دیگر نشسته و درختکار شده»! تا آنگاه که نخلها بلند شدند و بسیار پرفراز و پرزور بودند و آنها را برید و تراشید، به او گفتند: «دیگر نشسته نجّاری میکند»! و آنها را بههم پیوست و کشتی ساخت و قوم باز گذر کردند و به او خندیدند و او را مسخره کردند و میگفتند: «در این زمین خشک و بیآب ملّاح و کشتیبان شده»! تا زمانیکه از آن فراغت یافت.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص338
قصص الأنبیاءللراوندی، ص81/ بحارالأنوار، ج11، ص323؛ «فاوحی الله… الی آخر» محذوف
ولایت
1
(قمر/ 10)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِنْ کَانَتِ الْإِمَامَهًُْ فِی قُرَیْشٍ فَأَنَا أَحَقُّ قُرَیْشٍ بِهَا وَ إِنْ لَا تَکُنْ فِی قُرَیْشٍ فَالْأَنْصَارُ عَلَی دَعْوَاهُمْ ثُمَّ اعْتَزَلَهُمْ وَ دَخَلَ بَیْتَهُ فَأَقَامَ فِیهِمْ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ قَالَ إِنَّ لِی فِی خَمْسَهًٍْ مِنَ النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) أُسْوَهًًْ نُوحٍ (علیه السلام) إِذْ قَالَ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِر.
امام علی (علیه السلام) - اگر امامت در میان قریش باشد، من سزاوارترین قریش به آن هستم و اگر در میان قریش نباشد، انصار [برای رسیدن به خلافت] بر ادّعای خود باقی هستند [و بر مهاجرین اولویّت دارند]. سپس از آنها کنارهگیری کرد و به خانهاش وارد شد و در میان آنها (یاران خاصّش) و مسلمانانی که از او تبعیّت کردند ماند و فرمود: «برای من در پنج نفر از پیامبران (علیهم السلام) الگویی است؛ در نوح (علیه السلام) هنگامیکه گفت: أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
بحارالأنوار، ج28، ص307
آیه فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ [11]
در این هنگام درهای آسمان را با آبی فراوان و بیوقفه گشودیم.
1
(قمر/ 11)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - {سَأَلَ ابْنُ الْکَوَّاءِ} أَخْبِرْنِی یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنِ الْمَجَرَّهًِْ الَّتِی تَکُونُ فِی السَّمَاءِ قَالَ هِیَ شَرْجُ السَّمَاءِ وَ أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنَ الْغَرَقِ وَ مِنْهُ أَغْرَقَ اللَّهُ قَوْمَ نُوحٍ (علیه السلام) بِماءٍ مُنْهَمِر.
امام علی (علیه السلام) - ابنکواء از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید: «آیا کهکشان در آسمان است»؟ فرمود: «آن کانال و رودخانهی آسمان است و امان اهل زمین از غرقشدن است و به خاطر آن بود که خداوند متعال قوم نوح (علیه السلام) را بهوسیلهی آبی تندجریان غرق کرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
بحارالأنوار، ج10، ص121/ بحارالأنوار، ج55، ص90
2
(قمر/ 11)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - سَأَلَ ابْنُ الْکَوَّاءِ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ قَالَ ذَاتِ الْخَلْقِ الْحَسَنِ قَالَ فَمَا الْمَجَرَّهًُْ قَالَ یَا وَیْلَکَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً یَا وَیْلَکَ سَلْ عَمَّا یَعْنِیکَ قَالَ فَوَ اللَّهِ إِنَّ مَا سَأَلْتُکَ عَنْهُ لَیَعْنِینِی قَالَ إِنَّهَا شَرَجُ السَّمَاءِ وَ مِنْهَا فُتِحَتِ السَّمَاءُ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ زَمَنَ الْغَرَقِ عَلَی قَوْمِ نُوحٍ (علیه السلام) قَالَ فَکَمْ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قَالَ مَدُّ الْبَصَرِ وَ دَعْوَهًٌْ بِذِکْرِ اللَّهِ فَیَسْمَعُ لَا نَقُولُ غَیْرَ ذَلِکَ.
امام علی (علیه السلام) - ابنکوّاء از امیرالمؤمنین (علیه السلام) از تفسیر سخن خدای متعال: قسم به آسمان که دارای چین و شکنهای زیباست. (ذاریات/7) پرسید. فرمود: «یعنی خوشرفتار». گفت: «پس کهکشان چیست»؟ فرمود: «وای بر تو! برای فهمیدن بپرس نه برای رنجدادن، ای وای بر تو! از آن چیزی بپرس که به کارت آید و واگذار هرچه را که به کارت نمیآید». ابن الکوّاء گفت: «به خدا سوگند! آنچه از تو میپرسم به کارم میآید». علی (علیه السلام) فرمود: «این شکاف آسمان است. در زمان نوح آسمان از اینجا گشاده شد و بر قوم نوح آب فرو ریخت». گفت: «میان آسمان و زمین چه اندازه است»؟ فرمود: «بهاندازهی دید چشم و شنود ذکر خدا، جز آن دیگر هیچ نمیگویم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
بحارالأنوار، ج55، ص92
3
(قمر/ 11)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - سَأَلَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً (علیه السلام) عَنِ الْمَجَرَّهًِْ فَقَالَ هِیَ شَجَرُ السَّمَاءِ وَ مِنْهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ثُمَّ قَرَأَ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ.
امام علی (علیه السلام) ابن کوّاء از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) از کهکشان پرسید. فرمود: «آن درخت (رودخانه) آسمان است، و آسمان از آن آبی سیل آسا فرو ریخت و سپس این آیه را خواند: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
بحارالأنوار، ج55، ص106/ نورالثقلین
4
(قمر/ 11)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِنَّ نُوحاً (علیه السلام) لَمَّا فَرَغَ مِنَ السَّفِینَهًِْ وَ کَانَ مِیعَادُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَبِّهِ فِی إِهْلَاکِ قَوْمِهِ أَنْ یَفُورَ التَّنُّورُ فَفَارَ فَقَالَتِ امْرَأَتُهُ إِنَّ التَّنُّورَ قَدْ فَارَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَخَتَمَهُ فَقَامَ الْمَاءُ وَ أَدْخَلَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَدْخُلَ وَ أَخْرَجَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ ثُمَّ جَاءَ إِلَی خَاتَمِهِ فَنَزَعَهُ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ.
امام علی (علیه السلام) - همانا نوح (علیه السلام) هنگامیکه از ساختن کشتی فارغ شد، وعدهی او و خدایش پیرامون نابودی قوم او این بود که از تنور آب بجوشد. و ناگهان تنور جوشید، همسرش گفت: «تنور میجوشد»! نوح (علیه السلام) برخاست و بر آن مُهر نهاد و آب بند آمد. پس از آن هرکس را که میخواست وارد کشتی کند، وارد کرد و هرکه را میخواست براند، راند. و بعد کنار تنور آمد و مهر آن را گشود و باز کرد. خدای عزّوجلّ میفرماید: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِر.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
الکافی، ج8، ص281/ بحارالأنوار، ج11، ص324
5
(قمر/ 11)
الصّادق (علیه السلام) - لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ هَلَاکَ قَوْمِ نُوحٍ (علیه السلام) عَقَّمَ أَرْحَامَ النِّسَاءِ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ فَلَمْ یَلِدْ (یُولَدْ) فِیهِمْ مَوْلُودٌ فَلَمَّا فَرَغَ نُوحٌ (علیه السلام) مِنِ اتِّخَاذِ السَّفِینَهًِْ أَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ یُنَادِیَ بِالسُّرْیَانِیَّهًِْ لَا یَبْقَی بَهِیمَهًٌْ وَ لَا حَیَوَانٌ إِلَّا حَضَرَ فَأَدْخَلَ مِنْ کُلِّ جِنْسٍ مِنْ أَجْنَاسِ الْحَیَوَانِ زَوْجَیْنِ فِی السَّفِینَهًِْ وَ کَانَ الَّذِینَ آمَنُوا بِهِ مِنْ جَمِیعِ الدُّنْیَا ثَمَانِینَ رَجُلًا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ وَ کَانَ نَجَرَ السَّفِینَهًَْ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ فَلَمَّا کَانَ فِی الْیَوْمِ الَّذِی أَرَادَ اللَّهُ هَلَاکَهُمْ کَانَتِ امْرَأَهًُْ نُوحٍ (علیه السلام) تَخْبِزُ فِی الْمَوْضِعِ الَّذِی یُعْرَفُ بِفَارَ التَّنُّورُ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ وَ قَدْ کَانَ نُوحٌ (علیه السلام) اتَّخَذَ لِکُلِّ ضَرْبٍ مِنْ أَجْنَاسِ الْحَیَوَانِ مَوْضِعاً فِی السَّفِینَهًِْ وَ جَمَعَ لَهُمْ فِیهَا مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ مِنَ الْغِذَاءِ فَصَاحَتِ امْرَأَتُهُ لَمَّا فَارَ التَّنُّورُ فَجَاءَ نُوحٌ (علیه السلام) إِلَی التَّنُّورِ فَوَضَعَ عَلَیْهَا طِیناً وَ خَتَمَهُ حَتَّی أَدْخَلَ جَمِیعَ الْحَیَوَانِ السَّفِینَهًَْ ثُمَّ جَاءَ إِلَی التَّنُّورِ فَفَضَّ الْخَاتَمَ وَ رَفَعَ الطِّینَ وَ انْکَسَفَتِ الشَّمْسُ وَ جَاءَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءٌ مُنْهَمِرٌ صَبٌّ بِلَا قَطْرٍ وَ تَفَجَّرَتِ الْأَرْضُ عُیُوناً وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّفَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُر.
امام صادق (علیه السلام) - وقتی خداوند متعال هلاکت قوم نوح (علیه السلام) را اراده فرمود، چهل سال زنان و مردان آن قوم را عقیم نمود، بهطوریکه هیچ فرزندی میانشان به دنیا نیاید و وقتی که ساخت کشتی به اتمام رسید، خداوند به نوح (علیه السلام) وحی کرد که آنها را به زبان سریانی ندا دهد، همهی چهارپایان و حیوانات حاضر شدند، آنوقت از هر جنس یک زوج نر و مادّه را وارد کشتی نمود و مجموع انسانهایی که به او ایمان آورده بودند هشتاد مرد بودند و در همین رابطه خدای تعالی فرمود: از هر جفتی از حیوانات [از نر و ماده] یک زوج در آن (کشتی) حمل کن. (هود/40) و محلّ ساخت کشتی در مسجد کوفهی فعلی بود و آن روزی که خداوند ارادهی هلاکت آنها را نمود، همسر نوح (علیه السلام) در محلّ تنور (فار التنّور) در مسجد کوفه مشغول پخت نان بود و نوح (علیه السلام) همهی حیوانات را با غذایی که احتیاج دارند در کشتی جمع نموده بود و وقتی که آب از تنور جوشیدن گرفت، همسر نوح (علیه السلام) فریاد کشید و نوح (علیه السلام) بهسوی تنور آمد و با مقداری گل روی تنور را پوشانید و آن را بست تا وقتی که همهی مؤمنان و ازواج حیوانات سوار کشتی شدند، آنگاه به سمت تنور رفت و آن گل و مُهر را برداشت، دراینموقع خورشید تیره و تار شد و باران سیلآسا از آسمان باریدن گرفت و چشمههای زمین جوشید. خدای عزّوجلّ میفرماید: فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ، «وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ* وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُر».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص340
نورالثقلین
6
(قمر/ 11)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) -… فَقَالَ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ نُوحاً (علیه السلام) دَعَا رَبَّهُ فَهَطَلَتِ السَّمَاءُ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ قَالَ لَهُ (علیه السلام) لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ کَانَتْ دَعْوَتُهُ دَعْوَهًَْ غَضَبٍ وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) هَطَلَتْ لَهُ السَّمَاءُ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ رَحْمَهًًْ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا هَاجَرَ إِلَی الْمَدِینَهًِْ أَتَاهُ أَهْلُهَا فِی یَوْمِ جُمُعَهًٍْ فَقَالُوا لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) احْتَبَسَ الْقَطْرُ وَ اصْفَرَّ الْعُودُ وَ تَهَافَتَ الْوَرَقُ فَرَفَعَ یَدَهُ الْمُبَارَکَهًَْ حَتَّی رُئِیَ بَیَاضُ إِبْطِهِ وَ مَا تُرَی فِی السَّمَاءِ سَحَابَهًٌْ فَمَا بَرِحَ حَتَّی سَقَاهُمُ اللَّهُ حَتَّی إِنَّ الشَّابَّ الْمُعْجَبَ بِشَبَابِهِ لَهَمَّتْهُ نَفْسُهُ فِی الرُّجُوعِ إِلَی مَنْزِلِهِ فَمَا یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ مَنْ شِدَّهًِْ السَّیْلِ فَدَامَ أُسْبُوعاً فَأَتَوْهُ فِی الْجُمُعَهًِْ الثَّانِیَهًِْ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ تَهَدَّمَتِ الْجُدُرُ وَ احْتَبَسَ الرَّکْبُ وَ السَّفْرُ فَضَحِکَ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ هَذِهِ سُرْعَهًُْ مَلَالَهًِْ ابْنِ آدَمَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ حَوَالَیْنَا وَ لَا عَلَیْنَا اللَّهُمَّ فِی أُصُولِ الشِّیحِ وَ مَرَاتِعِ الْبُقَعِ فَرُئِیَ حَوَالَیِ الْمَدِینَهًِْ الْمَطَرُ یَقْطُرُ قَطْراً وَ مَا یَقَعُ بِالْمَدِینَهًِْ قَطْرَهًٌْ لِکَرَامَتِهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.
امام علی (علیه السلام) -… یهودی گفت: «نوح (علیه السلام) بر قوم خود نفرین کرد و آسمان سیلآسا باریدن گرفت». حضرت (علیه السلام) فرمود: «همینطور است، ولی آن دعا از سر غضب بود و آسمان سیلآسا برای محمّد (صلی الله علیه و آله) از سر رحمت بارید و به خاطر این بود که آن حضرت (صلی الله علیه و آله) پس از مهاجرت به مدینه در روز جمعه گروهی نزد وی آمده و گفتند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ما را دریاب که بسیار درمانده و از کمبود آب مضطرّ و بیتابیم، آن حضرت (صلی الله علیه و آله) نیز دست خود را بهاندازهای برای دعا بالا برد که سفیدی زیر بغلش نمودار شد و این درحالی بود که هیچ ابری در آسمان نبود، فوراً خداوند اجابت فرموده و آنان را سیراب ساخت و شدّت باران به نوعی بود که جوانان برومند هرچه تلاش کردند که سریعاً به منازل خود برسند از شدّت سیل نتوانستند و این بارش هفت روز طول کشید و در جمعهی بعد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیده و از سر شکایت از شدّت باران خواستار بند آمدن آن شدند، دراینحال آن حضرت (صلی الله علیه و آله) تبسّمی فرموده و گفت: این سرعت ملالت آدمیزاد است سپس عرض کرد: پروردگارا! بر اطراف ما، نه بر خود ما. پروردگارا! در بیخ و بن نخلستانها و جاهایی که آب جمع میشود. و باران ملایم و قطره قطره بر اطراف مدینه میبارید و به حرمت و کرامت پیامبر (صلی الله علیه و آله) حتی یک قطره هم در مدینه نمیبارید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص342
الإحتجاج، ج1، ص212/ نورالثقلین/ بحارالأنوار، ج11، ص312/ القمی، ج1، ص326/ بحارالأنوار، ج11، ص314/ البرهان
آیه وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ [12]
و زمین را شکافتیم و چشمههای زیادی بیرون فرستادیم و این دو آب برای هدفی که مقدّر شده بود درآمیختند [و درياى وحشتناكى تشكيل شد]!
1
(قمر/ 12)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ قَالَ مَاءُ السَّمَاءِوَ مَاءُ الْأَرْضِ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - و فَجَّرْنَا الأَرْضَ عُیُونًا فَالتَقَی المَاء، منظور آب آسمان و آب زمین میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص342
بحارالأنوار، ج11، ص314/ القمی، ج2، ص341/ نورالثقلین/ البرهان
2
(قمر/ 12)
الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ نُوحاً (علیه السلام) لَمَّا کَانَ فِی أَیَّامِ الطُّوفَانِ دَعَا الْمِیَاهَ کُلَّهَا فَأَجَابَتْهُ إِلَّا مَاءَ الْکِبْرِیتِ وَ الْمَاءَ الْمُرَّ فَلَعَنَهُمَا.
امام صادق (علیه السلام) - نوح (علیه السلام) در روزگار طوفان همهی آبها را به یاری خواند و او را اجابت کردند جز آب گوگرد و آب تلخ و هر دو را لعنت کرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص344
الکافی، ج6، ص389/ نورالثقلین
3
(قمر/ 12)
الصّادق (علیه السلام) - کَانَ أَبِی (علیه السلام) یَکْرَهُ أَنْ یَتَدَاوَی بِالْمَاءِ الْمُرِّ وَ بِمَاءِ الْکِبْرِیتِ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ نُوحاً (علیه السلام) لَمَّا کَانَ الطُّوفَانُ دَعَا الْمِیَاهَ فَأَجَابَتْهُ کُلُّهَا إِلَّا الْمَاءَ الْمُرَّ وَ مَاءَ الْکِبْرِیتِ فَدَعَا عَلَیْهِمَا وَ لَعَنَهُمَا.
امام صادق (علیه السلام) - امام صادق (علیه السلام) فرمود: پدرم کراهت داشت که با آب تلخ و با آب گوگرد خود را درمان کند و میفرمود: «نوح (علیه السلام) زمان طوفان آبها را فرا خواند و همهی آنها جواب [مثبت] دادند جز آب تلخ و آب گوگرد که بر آن دو نفرین کرد و آن دو را لعنت کرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص344
الکافی، ج6، ص390/ نورالثقلین
4
(قمر/ 12)
الحسنین (عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَقِیصَا التَّیْمِیِّ قَالَ: مَرَرْتُ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (وَ هُمَا فِی الْفُرَاتِ مُسْتَنْقِعَانِ فِی إِزَارَیْنِ فَقُلْتُ لَهُمَا یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمَا أَفْسَدْتُمَا الْإِزَارَیْنِ فَقَالا لِی یَا أَبَا سَعِیدٍ فَسَادُنَا لِلْإِزَارَیْنِ أَحَبُّ إِلَیْنَا مِنْ فَسَادِ الدِّینِ إِنَّ لِلْمَاءِ أَهْلًا وَ سُکَّاناً کَسُکَّانِ الْأَرْضِ ثُمَّ قَالا إِلَی أَیْنَ تُرِیدُ فَقُلْتُ إِلَی هَذَا الْمَاءِ فَقَالا وَ مَا هَذَا الْمَاءُ فَقُلْتُ أُرِیدُ دَوَاءَهُ أَشْرَبُ مِنْ هَذَا الْمُرِّ لِعِلَّهًٍْ بِی أَرْجُو أَنْ یَخِفَّ لَهُ الْجَسَدُ وَ یُسْهِلَ الْبَطْنَ فَقَالا مَا نَحْسَبُ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ فِی شَیْءٍ قَدْ لَعَنَهُ شِفَاءً قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ فَقَالا لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا آسَفَهُ قَوْمُ نُوحٍ (علیه السلام) فَتَحَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ أَوْحَی إِلَی الْأَرْضِ فاسْتَعْصَتْ عَلَیْهِ عُیُونٌ مِنْهَا فَلَعَنَهَا وَ جَعَلَهَا مِلْحاً أُجَاجاً.
امام حسن و امام حسین (علیها السلام) - ابوسعید گوید: من به امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) که در فرات با لباس مشغول شنا بودند گفتم: «ای دو فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) لباس شما که با آنها شنا میکنید ضایع شدند»! فرمود: «ای ابوسعید! فاسدشدن لباس نزد ما محبوبتر است از فاسدشدن دین، زیرا آب هم نظیر زمین دارای اهل و موجوداتی است». آنگاه به من فرمود: «به کجا میروی»؟ گفتم: «همین آب». گفتند: «مگر این آب چه خواصّی دارد»؟ گفتم: «من مرضی دارم، میخواهم از آب تلخ بیاشامم شاید مرضم معالجه شود و مزاج من معتدل شود». فرمود: «ما گمان نمیکنیم خدا در چیزی که آن را لعنت کرده است شفا قرار داده باشد». گفتم: «چرا»؟ فرمود: «زیرا هنگامیکه امّت نوح (علیه السلام) خدای توانا را به خشم درآوردند آسمان به شدّت باران ریخت، موقعی که به زمین وحی کرد [تا آب از خود خارج نماید] بعضی از چشمههای زمین نافرمانی نمودند و خدای قهّار پس از اینکه آنها را لعنت کرد، شور و تلخشان هم نمود».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص344
الکافی، ج6، ص390/ نورالثقلین
5
(قمر/ 12)
الصّادق (علیه السلام) - عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِعُمَرَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّه (علیه السلام) … قُلْتُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ حَتَّی إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَأَیْنَ کَانَ مَوْضِعُهُ وَ کَیْفَ کَانَ فَقَالَ کَانَ التَّنُّورُ فِی بَیْتِ عَجُوزٍ مُؤْمِنَهًٍْ فِی دُبُرِ قِبْلَهًِْ مَیْمَنَهًِْ الْمَسْجِدِ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ مَوْضِعُ زَاوِیَهًِْ بَابِ الْفِیلِ الْیَوْمَ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ وَ کَانَ بَدْءُ خُرُوجِ الْمَاءِ مِنْ ذَلِکَ التَّنُّورِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَحَبَّ أَنْ یُرِیَ قَوْمَ نُوحٍ آیَهًًْ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَ عَلَیْهِمُ الْمَطَرَ یَفِیضُ فَیْضاً وَ فَاضَ الْفُرَاتُ فَیْضاً وَ الْعُیُونُ کُلُّهُنَّ فَیْضاً فَغَرَّقَهُمُ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ أَنْجَی نُوحاً وَ مَنْ مَعَهُ فِی السَّفِینَهًِْ.
امام صادق (علیه السلام) - مفضّلبنعمر گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مرا از تفسیر سخن خدای عزّوجلّ: آن زمانکه فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت. (هود/40) خبر ده که محلّ آن کجا بوده است و چگونه بوده است»؟ فرمود: «آن تنور در خانهی یک پیرزن با ایمان بود که پشت قبلهی میمنهی مسجد قرار داشت». گفتم: «اینجا اکنون محلّ زاویهی باب الفیل است». سپس باز گفتم: «آغاز جوشش آب از این تنور بوده است»؟ در پاسخ فرمود: «آری! بهراستیکه خدای عزّوجلّ دوست داشت به قوم نوح (علیه السلام) آیه و معجزهای نشان دهد، سپس خداوند تبارکوتعالی بر آنها بارانی سیلآسا بارید و نهر فرات و همهی چشمهها هم جوشیدند و خدای عزّ ذکره آنان را غرق کرد و نوح (علیه السلام) و همراهانش را در کشتی نجات داد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص344
الکافی، ج8، ص281/ نورالثقلین
آیه وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ [13]
و او را بر [كشتى] ساخته شده از الواح و میخها سوار کردیم.
1
(قمر/ 13)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ حَمَلْناهُ یَعْنِی نُوحاً (علیه السلام) عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قَالَ: ذاتِ أَلْواحٍ السَّفِینَهًُْ وَ الدُّسُرُ الْمَسَامِیرُ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - و حَمَلنَاهُ؛ منظور نوح (علیه السلام) است و عَلی ذَاتِ أَلواحٍ و دُسُرٍ؛ یعنی تختهها و چوبهای کشتی و دُسُر یعنی میخها.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص344
القمی، ج2، ص341/ بحارالأنوار، ج11، ص314/ نورالثقلین/ البرهان
2
(قمر/ 13)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - وَ دُسُرٍ أَیْ مَسَامِیرَ شُدَّتْ بِهَا السَّفِینَهًُْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - وَ دُسُرٍ یعنی میخهایی که بهوسیلهی آن کشتی محکم شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص346
بحرالعرفان، ج15، ص220
3
(قمر/ 13)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - جَعَلَ اللَّهُ لِی مَا لَمْ یَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَا لِنَبِیٍّ مُرْسَلٍ وَ لَا لِمَلَکٍ مُقَرَّبٍ…. أَنَا الَّذِی حَمَلْتُ نُوحاً فِی السَّفِینَهًِْ بِأَمْرِ رَبِّی وَ أَنَا عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّهًِْ وَ أَنَا الْمُنَادِی مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ قَدْ سَمِعَهُ الثَّقَلَانِ الْجِنُ وَ الْإِنْسُ… وَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ لَا تُسَمُّونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ فَإِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا مِنْ فَضْلِنَا کُنْهَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا وَ لَا مِعْشَارَ الْعُشْرِ. لِأَنَّا آیَاتُ اللَّهِ وَ دَلَائِلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ وَ خُلَفَاؤُهُ وَ أُمَنَاؤُهُ وَ أَئِمَّتُهُ وَ وَجْهُ اللَّهِ وَ عَیْنُ اللَّهِ وَ لِسَانُ اللَّهِ بِنَا یُعَذِّبُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِنَا یُثِیبُ وَ مِنْ بَیْنِ خَلْقِهِ طَهَّرَنَا وَ اخْتَارَنَا وَ اصْطَفَانَا وَ لَوْ قَالَ قَائِلٌ لِمَ وَ کَیْفَ وَ فِیمَ لَکَفَرَ وَ أَشْرَکَ لِأَنَّهُ لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ.
امام علی (علیه السلام) - خداوند برای من چیزی قرار داده که برای هیچیک از اوّلین و آخرین؛ نه پیامبر مرسلی و نه فرشتهی مقرّبی قرار نداده است… من کسی هستم که نوح (علیه السلام) را به امر پروردگارم در کشتی حمل کردم، منم عذاب روز سایبان و منم منادی از مکانی نزدیک که دو گروه گرانمایه، انس و جن صدای او را شنیدهاند و منم قدرت خدای عزّوجلّ و من، تنها بندهای از بندگان خدا هستم. ما را ارباب ننامید و هرچه خواستید در فضیلت ما بگویید؛ چون شما از فضیلت ما به کنه آنچه خداوند برای ما قرار داده نمیرسید و نه به یکدهم از یکدهم [فضیلت ما]؛ چون ما آیات خداوند، حجّتهای او، جانشینان او، امانتداران خداوند، امامان [از طرف] او، سیمای خداوند، چشم خداوند و زبان خداوند هستیم. خداوند بهسبب ما بندگانش را عذاب میکند و بهسبب ما ثواب میدهد و از میان خلقش ما را پاک کرد و ما را انتخاب نمود و ما را برگزید و اگر کسی [اعتراض کند و] بگوید: برای چه؟ چگونه و دربارهی چه؟ کافر شده و شرک ورزیده است؛ چون خداوند ازآنچه انجام میدهد بازخواست نمیشود، درحالیکه آنان بازخواست میشوند!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص346
بحارالأنوار، ج26، ص5
4
(قمر/ 13)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَسَائِلُ عَبْدِ اللَّهِبْنِسَلَامٍ… فَقَال فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ مَا هُوَ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ السُّفُنُ الْمَبْنِیَّهًُْ فِی الْبَحْرِ أَ مَا قَرَأْتَ فِی التَّوْرَاهًِْ وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قَالَ صَدَقْتَ یا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) قَالَ مَا الْأَلْوَاحُ قَالَ الْأَشْجَارُ الَّتِی سَفَقَتْ طُولًا هِیَ الْأَلْوَاحُ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الدُّسُرِ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ الْمَسَامِیرُ وَ الْعَوَارِضُ مِنَ الْحَدِیدِ قَالَ صَدَقْتَ یا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله).
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - عبدالهبنسلّام گفت: از این آیه: در آن کشتی که پر [از انسان و انواع حیوانات] بود. (شعراء/119) پرسیدم که چیست؟ فرمود: «کشتیهایی که در دریا ساخته می]شوند، مگر در تورات نخواندهای: وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ». گفت: «راست گفتیای محمّد (صلی الله علیه و آله)! پرسید: «الواح چه بودند»؟ فرمود: «درختها که به درازا سقفبندی شدند». پرسید: «دُسر چه بودند»؟ فرمود: «میخها و بست و بندهای آهنین». گفت: «راست گفتیای محمّد (صلی الله علیه و آله)»!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص346
بحارالأنوار، ج57، ص251
5
(قمر/ 13)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُهْلِکَ قَوْمَ نُوحٍ (علیه السلام) أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ شُقَّ أَلْوَاحَ السَّاجِ فَلَمَّا شَقَّهَا لَمْ یَدْرِ مَا یَصْنَعُ بِهَا فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ فَأَرَاهُ هَیْئَهًَْ السَّفِینَهًِْ وَ مَعَهُ تَابُوتٌ فِیهِ مِائَهًُْ أَلْفِ مِسْمَارٍ وَ تِسْعَهًٌْ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ مِسْمَارٍ فَسَمَّرَ بِالْمَسَامِیرِ کُلِّهَا السَّفِینَهًَْ إِلَی أَنْ بَقِیَتْ خَمْسَهًُْ مَسَامِیرَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی مِسْمَارٍ مِنْهَا فَأَشْرَقَ فِی یَدِهِ وَ أَضَاءَ کَمَا یُضِیءُ الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ فَتَحَیَّرَ مِنْ ذَلِکَ نُوحٌ (علیه السلام) فَأَنْطَقَ اللَّهُ ذَلِکَ الْمِسْمَارَ بِلِسَانٍ طَلْقٍ ذَلْقٍ فَقَالَ لَهُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذَا الْمِسْمَارُ الَّذِی مَا رَأَیْتُ مِثْلَهُ قَالَ هَذَا بِاسْمِ خَیْرِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مُحَمَّدِبْنِعَبْدِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَسْمِرْهُ فِی أَوَّلِهَا عَلَی جَانِبِ السَّفِینَهًِْ الْیَمِینِ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی مِسْمَارٍ ثَانٍ فَأَشْرَقَ وَ أَنَارَ فَقَالَ نُوحٌ (علیه السلام) وَ مَا هَذَا الْمِسْمَارُ فَقَالَ مِسْمَارُ أَخِیهِ وَ ابْنُ عَمِّهِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) فَأَسْمِرْهُ عَلَی جَانِبِ السَّفِینَهًِْ الْیَسَارِ فِی أَوَّلِهَا ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی مِسْمَارٍ ثَالِثٍ فَزَهَرَ وَ أَشْرَقَ وَ أَنَارَ فَقَالَ هَذَا مِسْمَارُ فَاطِمَهًَْ (سلام الله علیها) فَأَسْمِرْهُ إِلَی جَانِبِ مِسْمَارِ أَبِیهَا ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی مِسْمَارٍ رَابِعٍ فَزَهَرَ وَ أَنَارَ فَقَالَ
مِسْمَارُ الْحَسَنِ (علیه السلام) فَأَسْمِرْهُ إِلَی جَانِبِ مِسْمَارِ أَبِیهِ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی مِسْمَارٍ خَامِسٍ فَأَشْرَقَ وَ أَنَارَ وَ بَکَی فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ النَّدَاوَهًُْ فَقَالَ هَذَا مِسْمَارُ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (علیه السلام) سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ فَأَسْمِرْهُ إِلَی جَانِبِ مِسْمَارِ أَخِیهِ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْأَلْوَاحُ خَشَبُ السَّفِینَهًِْ وَ نَحْنُ الدُّسُرُ لَوْلَانَا مَا سَارَتِ السَّفِینَهًُْ بِأَهْلِهَا.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - وقتی خداوند اراده کرد قوم نوح (علیه السلام) را هلاک نماید به او وحی کرد تختههای ساج را ببرد پس از بریدن تختههای ساج نمیدانست چه باید بکند جبرئیل بر او نازل شد و صورت کشتی را به او نشان داد ضمناً صندوقی آورده بود که در آن صدوبیستونه هزار میخ وجود داشت با آن میخها کشتی را محکم نمود تا پنج میخ باقیماند. دست به یکی از آن میخ زد؛ آن میخ در دست او چنان درخشید مانند یک ستارهی درخشان در آسمان. نوح (علیه السلام) از این جریان در شگفت شد خداوند میخ را با زبانی گویا به سخن در آورد. نوح (علیه السلام) گفت: «ای جبرئیل! این چه میخی است که مانند آن را ندیدهام»؟ جواب داد: «این میخ به نام بهترین شخصیّت پیشینیان و آیندگان محمّدبنعبد اللَّه (صلی الله علیه و آله) است آن را در ابتدای کشتی طرف راست بکوب». سپس به میخ دوّم دست زد باز درخشید و نور افشاند، گفت: «این نور چیست»؟ گفت: «میخ برادر و پسر عمویش علیّبنابیطالب (علیه السلام) است؛ آن را در ابتدای کشتی قسمت چپ بکوب». سپس با دست به میخ سوّم زد درخشید و روشن گردید و نورانی شد، گفت: «این میخ فاطمه (سلام الله علیها) است آن را در قسمت میخ پدرش بکوب». پس از آن به میخ چهارم دست زد؛ درخشید و نور افشاند؛ گفت: «این میخ حسن (علیه السلام) است آن را طرف میخ پدرش بکوب». سپس دست به میخ پنجم زد درخشید و نور افشاند ولی گریه کرد، گفت: «جبرئیل! این چه گریهای است»؟ گفت: «این میخ حسینبنعلی سیّد الشّهداء (علیه السلام) است آن را طرف میخ برادرش بکوب». وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ. أَلْواحٍ؛ چوبهای کشتی است و دُسُرٍ؛ یعنی میخها. میخها ما هستیم، اگر ما نبودیم کشتی نمیتوانست اهل خود را ببرد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص346
بحارالأنوار، ج26، ص332/ الأمان، ص118
6
(قمر/ 13)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قَالَ وَ کَانَ نَجَرَهَا فِی وَسَطِ مَسْجِدِکُمْ وَ لَقَدْ نَقَصَ عَنْ ذَرْعِهِ سَبْعُمِائَهًِْ ذِرَاعٍ.
امام علی (علیه السلام) - وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ، او این کشتی را در میانهی مسجد شما درودگری کرد و از مساحت این مسجد هفتصد ذراع کاسته شده است. (مقصود امام از این فرموده آن است که درآنهنگام مساحت این مسجد هفتصد ذراع بیشتر بوده است و میتوانسته کشتی به آن بزرگی را در خود جای دهد.)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص348
الکافی، ج8، ص281/ نورالثقلین
آیه تَجْری بِأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ [14]
[آن كشتى] تحت مراقبت ما حرکت میکرد. این پاداشی بود برای کسانی که [از سوى دشمنان] مورد انکار قرار گرفته بودند.
1
(قمر/ 14)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - تَجْرِی بِأَعْیُنِنا أَیْ بِأَمْرِنَا وَ حِفْظِنَا.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا یعنی با دستور ما و محافظت ما.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص348
البرهان
آیه وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [15]
ما این ماجرا را بهعنوان نشانهای در میان امّتها باقی گذاردیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
آیه فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ [16]
[اكنون بنگريد] عذاب و انذارهای من چگونه بود!
آیه وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [17]
ما قرآن را برای پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
1
(قمر/ 17)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ أَیْیَسَّرْناهُ لِمَنْ تَذَکَّرَهُ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - و لقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَل مِن مُّدَّکِرٍ یعنی آن را برای کسی که متذکّر شود، آسان گرداندیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص348
البرهان
آیه کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ [18]
قوم عاد [نيز پيامبر خود را] تکذیب کردند؛ پس [ببينيد] عذاب و انذارهای من چگونه بود!
آیه إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ [19]
ما تندباد وحشتناک و سردی را در روزی شومِ مستمرّ بر آنان فرستادیم.
آیه تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ [20]
که مردم را همچون تنههای نخل ریشه کن شده از جا برمیکند!
آیه فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ [21]
پس [ببينيد] عذاب و انذارهای من چگونه بود!
آیه وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [22]
ما قرآن را برای پند گرفتن آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
1
(قمر/ 22)
الباقر (علیه السلام) - عَن أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَنِ الرِّیَاحِ الْأَرْبَعِ الشَّمَالِ وَ الْجَنُوبِ وَ الصَّبَا وَ الدَّبُورِ وَ قُلْتُ إِنَّ النَّاسَ یَذْکُرُونَ أَنَّ الشَّمَالَ مِنَ الْجَنَّهًِْ وَ الْجَنُوبَ مِنَ النَّارِ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ جُنُوداً مِنْ رِیَاحٍ یُعَذِّبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ مِمَّنْ عَصَاهُ وَ لِکُلِّ رِیحٍ مِنْهَا مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهَا فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ یُعَذِّبَ قَوْماً بِنَوْعٍ مِنَ الْعَذَابِ أَوْحَی إِلَی الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِذَلِکَ النَّوْعِ مِنَ الرِّیحِ الَّتِی یُرِیدُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِهَا قَالَ فَیَأْمُرُهَا الْمَلَکُ فَیَهِیجُ کَمَا یَهِیجُ الْأَسَدُ الْمُغْضَبُ قَالَ وَ لِکُلِّ رِیحٍ مِنْهُنَّ اسْمٌ أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ تَعَالَی کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
امام باقر (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: از امام باقر (علیه السلام) پیرامون بادهای چهارگانه؛ شمال، جنوب، صبا و دبور، پرسیدم و عرض کردم: «مردم میگویند باد شمال از بهشت و باد جنوب از آتش میآید». امام (علیه السلام) فرمود: «خدا را سپاهیانی از باد است که هرکدام از بندگان نافرمان خویش را بخواهد با آن عذاب میدهد و بر هر بادی ملکی گمارده است و چون خدا بخواهد مردمی را بهگونهای عذاب برساند به فرشته گماشته به این گونه باد که قرار است وسیلهی عذاب باشد، دستور میدهد، سپس آن فرشته به باد، فرمان میدهد. پس آن باد چون شیر ژیان میجهد». فرمود: «هرکدام از این بادها را نامی است آیا نشنیدهای که خداوند میفرماید: کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ* إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
الکافی، ج8، ص91/ بحارالأنوار، ج57، ص12
2
(قمر/ 22)
الصّادق (علیه السلام) - کَانَ الْقَمَرُ مَنْحُوساً بِزُحَلَ.
امام صادق (علیه السلام) - یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ماه به زحل نحس شده بود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
مستدرک الوسایل، ج13، ص102/ بحارالأنوار، ج55، ص251/ فرج المهموم، ص100
3
(قمر/ 22)
الرّضا (علیه السلام) - یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
امام رضا (علیه السلام) - روز چهارشنبه روز نحس مستمرّ است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
بحارالأنوار، ج11، ص363/ بحارالأنوار، ج11، ص363
4
(قمر/ 22)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِی الشَّهْرِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - چهارشنبهی آخر ماه روز نحسی است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
بحارالأنوار، ج11، ص363
5
(قمر/ 22)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - قَامَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی الْجَامِعِ بِالْکُوفَهًِْ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ یَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ وَ التَّطَیُّرِ مِنْهُ وَ ثِقْلِهِ وَ أَیُّ أَرْبِعَاءَ هُوَ فَقَالَ (علیه السلام) آخِرُ أَرْبِعَاءَ فِی الشَّهْرِ وَ هُوَ الْمَحَاقُ وَ فِیهِ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ أَخَاهُ… وَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِیهِ الرِّیحَ عَلَی قَوْمِ عَاد.
امام علی (علیه السلام) - مردی در مسجد جامع کوفه به پا خاست و از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید: «مرا از روز چهارشنبه مطّلع کن و اینکه فال بد میزنیم و آن روز برای ما [روز] سنگینی میآید کدام چهارشنبه است»؟ فرمود: «چهارشنبهی آخر ماه است. در آن چهارشنبه قابیل برادرش هابیل را کشت… در چهارشنبه خداوند باد سهمگین بر قوم عاد فرستاد».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
الخصال، ج2، ص388/ نورالثقلین
6
(قمر/ 22)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَا هَبَّتْ رِیحٌ قَطُّ إِلَّا جَثَا النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) عَلَی رُکْبَتَیْهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا رَحْمَهًًْ وَ لَا تَجْعَلْهَا عَذَاباً اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا رِیَاحاً وَ لَا تَجْعَلْهَا رِیحاً.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرگز بادی نمیوزید مگر آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر دو زانو بمینشست [و دست به دعا بر میداشت] و میفرمود: «بار خدایا! ریاح باشد و ریح نباشد، بار خدایا! رحمتش ساز و [باعث] عذابش مساز».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
بحارالأنوار، ج57، ص19
7
(قمر/ 22)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - تَوَقَّوُا الْحِجَامَهًَْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ النُّورَهًَْ فَإِنَّ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ وَ فِیهِ خُلِقَتْ جَهَنَّمُ.
امام علی (علیه السلام) - از حجامت در روز چهارشنبه و از نوره در آن خودداری کنید که روز شومِ مستمرّ است و دوزخ در آن روز آفریده شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
بحارالأنوار، ج59، ص114/ بحارالأنوار، ج73، ص88/ بحارالأنوار، ج59، ص115/ نورالثقلین
8
(قمر/ 22)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - نَزَلَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ بِالْحِجَامَهًِْ وَ الْیَمِینِ مَعَ الشَّاهِدِ وَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جبرئیل (علیه السلام) فرمان حجامت و سوگند را با گواه برایم فرود آورد. و چهارشنبه روزی شومِ مستمرّ است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
بحارالأنوار، ج59، ص125
9
(قمر/ 22)
الصّادق (علیه السلام) - الْأَرْبِعَاءُ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ وَ آخِرُ یَوْمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً.
امام صادق (علیه السلام) - چهارشنبه روزی است که شومِ مستمرّ است زیرا اوّلین و آخرین روز از ایّامی است که حق تعالی فرموده است: [خداوند] این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پیدرپی بر آنها مسلّط ساخت. (الحاقه/7)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
علل الشرایع، ج2، ص381/ نورالثقلین
10
(قمر/ 22)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً أَیْ بَارِدَهًًْ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا أَرْسَلنَا عَلیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا یعنی بادی سرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص350
البرهان
11
(قمر/ 22)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً (علیه السلام) قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی الَّذِی فَطَرَنِی أَ فَلا تَعْقِلُونَ قَالَ إِنَّ عَاداً کَانَتْ بِلَادُهُمْ فِی الْبَادِیَهًِْ مِنَ الشُّقُوقِ إِلَی الْأَجْفَرِ أَرْبَعَهًَْ مَنَازِلَ وَ کَانَ لَهُمْ زَرْعٌ وَ نَخْلٌ کَثِیرٌ وَ لَهُمْ أَعْمَارٌ طَوِیلَهًٌْ وَ أَجْسَامٌ طَوِیلَهًٌْ فَعَبَدُوا الْأَصْنَامَ وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ هُوداً (علیه السلام) یَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ فَأَبَوْا وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهُودٍ وَ آذَوْهُ فَکَفَّ السَّمَاءُ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ حَتَّی قُحِطُوا وَ کَانَ هُودٌ زَرَّاعاً وَ کَانَ یَسْقِی الزَّرْعَ فَجَاءَ قَوْمٌ إِلَی بَابِهِ یُرِیدُونَهُ فَخَرَجَتْ عَلَیْهِمُ امْرَأَتُهُ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ فَقَالَتْ مَنْ أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ بِلَادِ کَذَا وَ کَذَا أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا فَجِئْنَا إِلَی هُودٍ (علیه السلام) نَسْأَلُهُ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا حَتَّی تُمْطَرَ وَ تُخْصِبَ بِلَادُنَا فَقَالَتْ لَوِ اسْتُجِیبَ لِهُودٍ لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَقَدِ احْتَرَقَ زَرْعُهُ لِقِلَّهًِْ الْمَاءِ قَالُوا فَأَیْنَ هُوَ قَالَتْ هُوَ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَجَاءُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) قَدْ أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا وَ لَمْ نُمْطَرْ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ تُخْصِبَ بِلَادُنَا وَ نُمْطَرَ فَتَهَیَّأَ لِلصَّلَاهًِْ وَ صَلَّی وَ دَعَا لَهُمْ فَقَالَ لَهُمُ ارْجِعُوا فَقَدْ أُمْطِرْتُمْ فَأَخْصَبَتْ بِلَادُکُمْ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا رَأَیْنَا عَجَباً قَالَ وَ مَا رَأَیْتُمْ قَالُوا رَأَیْنَا فِی مَنْزِلِکَ امْرَأَهًًْ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ قَالَتْ لَنَا مَنْ أَنْتُمْ وَ مَنْ تُرِیدُونَ قُلْنَا جِئْنَا إِلَی نَبِیِّ اللَّهِ هُود (علیه السلام) لِیَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا فَنُمْطَرَ فَقَالَتْ لَوْ کَانَ هُودٌ (علیه السلام) دَاعِیاً لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَإِنَّ زَرْعَهُ قَدِ احْتَرَقَ فَقَالَ هُودٌ (علیه السلام) ذَاکَ امْرَأَتِی وَ أَنَا أَدْعُو اللَّهَ لَهَا بِطُولِ الْبَقَاءِ فَقَالُوا فَکَیْفَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مُؤْمِناً إِلَّا وَ لَهُ عَدُوٌّ یُؤْذِیهِ وَ هِیَ عَدُوَّتِی فَلَأَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ أَمْلِکُهُ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ یَمْلِکُنِی فَبَقِیَ هُودٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْ عِبَادَهًِْ الْأَصْنَامِ حَتَّی تُخْصِبَ بِلَادُهُمْ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْمَطَرَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ فَقَالُوا کَمَا حَکَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَیِّنَةٍ وَ ما نَحْنُ بِتارِکِی آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ وَ ما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ إِلَی آخِرِ الْآیَهًِْ فَلَمَّا لَمْ یُؤْمِنُوا أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الصَّرْصَرَ یَعْنِی الْبَارِدَهًَْ وَ هُوَ قَوْلُهُ فِی سُورَهًِْ الْقَمَرِ کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - [ما] به سوی [قوم] عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم [به آنها] گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت میزنید [و بتها را شریک او میخوانید]! ای قوم من! من از شما برای این (رسالت)، پاداشی نمیطلبم پاداش من، تنها بر کسی است که مرا آفریده است آیا نمیفهمید؟! . (هود/5150) سرزمین عاد در میان فلات بود و آنها از کشاورزی و درختان نخل بیشماری سود میجستند. آنها دارای اندامهایی بسیار ورزیده و عمری طولانی بودند، خداوند هود (علیه السلام) را برای هدایت آنها به میانشان فرستاد، امّا قوم عاد به آزار و اذیّت او پرداختند خداوند نیز مدّت هفت سال آن قوم را دچار قحطی نمود. هود (علیه السلام) خود به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در خانه همسری داشت که از یک چشم نابینا بود. گروهی از قحطیزدگان در جستجوی هود (علیه السلام) به خانهی او رسیدند و از همسر وی خواستند تا از هود (علیه السلام) بخواهد بر ایشان دعا نماید همسر وی در جواب آنها گفت: «اگر دعای او به اجابت میرسید هم اینک خود او برای آبیاری زمینهایش محتاج قطرهای آب نمیبود». آنها سپس به نزد هود (علیه السلام) آمدند و از او خواستند تا دعا نماید. هود (علیه السلام) نیز دست به دعا برداشت و به آنها گفت: «به سرزمینتان برگردید چرا که باران رحمت الهی آغاز گشته است». سپس آن عدّه از همسر او، با هیئتی که دیده بودند سؤال کردند، هود (علیه السلام) در پاسخ تعجّب آنها گفت: «من همواره از خداوند طول عمر او را میخواهم چرا که خداوند هیچ مؤمنی را خلق نمیکند مگر اینکه دشمنی را برای آزار او در کنارش قرار میدهد و این زن نیز به مثابه دشمن من است و چنانچه دشمن، کسی باشد که انسان بر او تملّک داشته باشد بهتر از کسی است که انسان در تملّک و سیطرهی او باشد». هود (علیه السلام) به موعظه و دعای در حقّ امّت خویش ادامه داد بهطوریکه سرزمینهای آنها مجدّداً سرسبز شد؛ وای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس بهسوی او بازگردید، تا [باران] آسمان را پیدرپی بر شما بفرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی [از حق] بر نتابید»! گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاوردهای! و ما خدایان خود را به خاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما [اصلًا] به تو ایمان نمیآوریم! . (هود/5352) هنگامیکه قوم عاد از پذیرش ایمان به او سرباز زدند خداوند بادی تند و سرد را بر آنها فرستاد. کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ، إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص352
بحارالأنوار، ج11، ص350
آیه کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ [23]
طایفهی ثمود [نيز] انذارهای الهی را تکذیب کردند.
1
(قمر/ 23)
الصّادق (علیه السلام) - عَن أَبِیبَصِیرٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ. فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ قَالَ هَذَا کَانَ بِمَا کَذَّبُوا بِهِ صَالِحاً وَ مَا أَهْلَکَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَوْماً قَطُّ حَتَّی یَبْعَثَ إِلَیْهِمْ قَبْلَ ذَلِکَ الرُّسُلَ فَیَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ صَالِحاً (علیه السلام) فَدَعَاهُمْ إِلَی اللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوا وَ عَتَوْا عَلَیْهِ وَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تُخْرِجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَهًِْ نَاقَهًًْ عُشَرَاءَ وَ کَانَتِ الصَّخْرَهًُْ یُعَظِّمُونَهَا وَ یَعْبُدُونَهَا وَ یُذَبِّحُونَ عِنْدَهَا فِی رَأْسِ کُلِّ سَنَهًٍْ وَ یَجْتَمِعُونَ عِنْدَهَا فَقَالُوا لَهُ إِنْ کُنْتَ کَمَا تَزْعُمُ نَبِیّاً (علیه السلام) رَسُولًا فَادْعُ لَنَا إِلَهَکَ حَتَّی تُخْرَجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَهًِْ الصَّمَّاءِ نَاقَهًٌْ عُشَرَاءُ فَأَخْرَجَهَا اللَّهُ کَمَا طَلَبُوا مِنْهُ ثُمَّ أَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنْ یَا صَالِحُ (علیه السلام) قُلْ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ لِهَذِهِ النَّاقَهًِْ (مِنَ الْمَاءِ) شِرْبَ یَوْمٍ وَ لَکُمْ شِرْبَ یَوْمٍ وَ کَانَتِ النَّاقَهًُْ إِذَا کَانَ یَوْمُ شِرْبِهَا شَرِبَتِ الْمَاءَ ذَلِکَ الْیَوْمَ فَیَحْلُبُونَهَا فَلَا یَبْقَی صَغِیرٌ وَ لَا کَبِیرٌ إِلَّا شَرِبَ مِنْ لَبَنِهَا یَوْمَهُمْ ذَلِکَ فَإِذَا کَانَ اللَّیْلُ وَ أَصْبَحُوا غَدَوْا إِلَی مَائِهِمْ فَشَرِبُوا مِنْهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ لَمْ تَشْرَبِ النَّاقَهًُْ ذَلِکَ الْیَوْمَ فَمَکَثُوا بِذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ عَتَوْا عَلَی اللَّهِ وَ مَشَی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ قَالُوا اعْقِرُوا هَذِهِ النَّاقَهًَْ وَ اسْتَرِیحُوا مِنْهَا لَا نَرْضَی أَنْ یَکُونَ لَنَا شِرْبُ یَوْمٍ وَ لَهَا شِرْبُ یَوْمٍ ثُمَّ قَالُوا مَنِ الَّذِی یَلِی قَتْلَهَا وَ نَجْعَلَ لَهُ جُعْلًا مَا أَحَبَّ فَجَاءَهُمْ رَجُلٌ أَحْمَرُ أَشْقَرُ أَزْرَقُ وَلَدُ زِنًی لَا یُعْرَفُ لَهُ أَبٌ یُقَالُ لَهُ قُدَارٌ شَقِیٌّ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ مَشْئُومٌ عَلَیْهِمْ فَجَعَلُوا لَهُ جُعْلًا فَلَمَّا تَوَجَّهَتِ النَّاقَهًُْ إِلَی الْمَاءِ الَّذِی کَانَتْ تَرِدُهُ تَرَکَهَا حَتَّی شَرِبَتِ الْمَاءَ وَ أَقْبَلَتْ رَاجِعَهًًْ فَقَعَدَ لَهَا فِی طَرِیقِهَا فَضَرَبَهَا بِالسَّیْفِ ضَرْبَهًًْ فَلَمْ تَعْمَلْ شَیْئاً فَضَرَبَهَا ضَرْبَهًًْ أُخْرَی فَقَتَلَهَا وَ خَرَّتْ إِلَی الْأَرْضِ عَلَی جَنْبِهَا وَ هَرَبَ فَصِیلُهَا حَتَّی صَعِدَ إِلَی الْجَبَلِ فَرَغَی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَقْبَلَ قَوْمُ صَالِحٍ (علیه السلام) فَلَمْ یَبْقَ أَحَدٌ مِنْهُمْ إِلَّا شَرِکَهُ فِی ضَرْبَتِهِ وَ اقْتَسَمُوا لَحْمَهَا فِیمَا بَیْنَهُمْ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ صَغِیرٌ وَ لَا کَبِیرٌ إِلَّا أَکَلَ مِنْهَا فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ صَالِحٌ (علیه السلام) أَقْبَلَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ یَا قَوْمِ مَا دَعَاکُمْ إِلَی مَا صَنَعْتُمْ أَ عَصَیْتُمْ رَبَّکُمْ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی صَالِحٍ (علیه السلام) أَنَّ قَوْمَکَ قَدْ طَغَوْا وَ بَغَوْا وَ قَتَلُوا نَاقَهًًْ بَعَثْتُهَا إِلَیْهِمْ حُجَّهًًْ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِمْ فِیهَا ضَرَرٌ وَ کَانَ لَهُمْ مِنْهَا أَعْظَمُ الْمَنْفَعَهًِْ فَقُلْ لَهُمْ إِنِّی مُرْسِلٌ عَلَیْکُمْ عَذَابِی إِلَی ثَلَاثَهًِْ أَیَّامٍ فَإِنْ هُمْ تَابُوا وَ رَجَعُوا قَبِلْتُ تَوْبَتَهُمْ وَ صَدَدْتُ عَنْهُمْ وَ إِنْ هُمْ لَمْ یَتُوبُوا وَ لَمْ یَرْجِعُوا بَعَثْتُ عَلَیْهِمْ عَذَابِی فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ فَأَتَاهُمْ صَالِحٌ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُمْ یَا قَوْمِ إِنِّی رَسُولُ رَبِّکُمْ إِلَیْکُمْ وَ هُوَ یَقُولُ لَکُمْ إِنْ أَنْتُمْ تُبْتُمْ وَ رَجَعْتُمْ وَ اسْتَغْفَرْتُمْ غَفَرْتُ لَکُمْ وَ تُبْتُ عَلَیْکُمْ فَلَمَّا قَالَ لَهُمْ ذَلِکَ کَانُوا أَعْتَی مَا کَانُوا وَ أَخْبَثَ وَ قَالُوا یا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ (الصَّادِقِینَ) قَالَ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ تُصْبِحُونَ غَداً وَ وُجُوهُکُمْ مُصْفَرَّهًٌْ وَ الْیَوْمَ الثَّانِیَ وُجُوهُکُمْ مُحْمَرَّهًٌْ وَ الْیَوْمَ الثَّالِثَ وُجُوهُکُمْ مُسْوَدَّهًٌْ فَلَمَّا أَنْ کَانَ أَوَّلُ یَوْمٍ أَصْبَحُوا وَ وُجُوهُهُمْ مُصْفَرَّهًٌْ فَمَشَی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ قَالُوا قَدْ جَاءَکُمْ مَا قَالَ لَکُمْ صَالِحٌ (علیه السلام) فَقَالَ الْعُتَاهًُْ مِنْهُمْ لَا نَسْمَعُ قَوْلَ صَالِحٍ (علیه السلام) وَ لَا نَقْبَلُ قَوْلَهُ وَ إِنْ کَانَ عَظِیماً فَلَمَّا کَانَ الْیَوْمُ الثَّانِی أَصْبَحَتْ وُجُوهُهُمْ مُحْمَرَّهًًْ فَمَشَی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ فَقَالُوا یَا قَوْمِ قَدْ جَاءَکُمْ مَا قَالَ لَکُمْ صَالِحٌ (علیه السلام) فَقَالَ الْعُتَاهًُْ مِنْهُمْ لَوْ أُهْلِکْنَا جَمِیعاً مَا سَمِعْنَا قَوْلَ صَالِحٍ (علیه السلام) وَ لَا تَرَکْنَا آلِهَتَنَا الَّتِی کَانَ آبَاؤُنَا یَعْبُدُونَهَا وَ لَمْ یَتُوبُوا وَ لَمْ یَرْجِعُوا فَلَمَّا کَانَ الْیَوْمُ الثَّالِثُ أَصْبَحُوا وَ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّهًٌْ فَمَشَی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ قَالُوا یَا قَوْمِ أَتَاکُمْ مَا قَالَ لَکُمْ صَالِحٌ (علیه السلام) فَقَالَ الْعُتَاهًُْ مِنْهُمْ قَدْ أَتَانَا مَا قَالَ لَنَا صَالِحٌ فَلَمَّا کَانَ نِصْفُ اللَّیْلِ أَتَاهُمْ جَبْرَئِیلُ فَصَرَخَ بِهِمْ صَرْخَهًًْ خَرَقَتْ تِلْکَ الصَّرْخَهًُْ أَسْمَاعَهُمْ وَ فَلَقَتْ قُلُوبَهُمْ وَ صَدَعَتْ أَکْبَادَهُمْ وَ قَدْ کَانُوا فِی تِلْکَ الثَّلَاثَهًِْ الْأَیَّامِ قَدْ تَحَنَّطُوا وَ تَکَفَّنُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الْعَذَابَ نَازِلٌ بِهِمْ فَمَاتُوا أَجْمَعُونَ فِی طَرْفَهًِْ عَیْنٍ صَغِیرُهُمْ وَ کَبِیرُهُمْ فَلَمْ یَبْقَ لَهُمْ نَاعِقَهًٌْ وَ لَا رَاغِیَهًٌْ وَ لَا شَیْءٌ إِلَّا أَهْلَکَهُ اللَّهُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ وَ مَضَاجِعِهِمْ مَوْتَی أَجْمَعِینَ ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَعَ الصَّیْحَهًِْ النَّارَ مِنَ السَّمَاءِ فَأَحْرَقَتْهُمْ أَجْمَعِینَ وَ کَانَتْ هَذِهِ قِصَّتَهُم.
امام صادق (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ* فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ* أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ یعنی چه»؟ حضرت (علیه السلام) فرمود: «این همان داستان است که صالح (علیه السلام) را تکذیب کردند و خداوند عزّوجلّ هیچگاه مردمی را هلاک نکرد؛ مگر اینکه پیش از آن پیامبرانی برای آنها فرستاد و آن پیامبران بر آن قوم حجّت آوردند. و خداوند صالح (علیه السلام) را برای قوم ثمود فرستاد و صالح (علیه السلام) آنها را بهسوی خدا فراخواند و آنها پاسخش ندادند و بر او عصیان کردند و گفتند: «هرگز به تو ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما از این کوه شتری ده ماهه برآوری». آنها این کوه را پرستش میکردند و در سر هر سال برای آن قربانی میدادند و نزدیک آن گرد میآمدند. آنها به صالح (علیه السلام) گفتند: «اگر آنگونه که خود میپنداری رسول و پیامبری از خدای خود بخواه تا از این سنگ سخت برای ما شتری ده ماهه برآورد». و خداوند آنگونه که خواسته بودند این شتر را برای آنها برآورد. سپس خداوند به صالح (علیه السلام) وحی فرستاد که به آنها بگو: همانا خدا برای این مادّه شتر [از این آب] یک روز را حق الشّرب قرار داده و برای شما نیز یک روز را. هرگاه که شتر در نوبت خود به روز مقرّر، آب میآشامید شیر او را میدوشیدند و خرد و کلانی در میان آنها نمیماند مگر اینکه در روز خود از این شیر میآشامیدند و چون شب میشد و روز میکردند، چاشت بر سر آب خود میرفتند و در نوبت خودشان از آن مینوشیدند و آن روز آن مادّه شتر آب نمینوشید و تا آنگاه که خدا اراده کرده بود بر همین وضع ماندند. سپس آنها بر خداوند شوریدند و کنار یکدیگر گرد آمدند و گفتند: «این مادّه شتر را دنبال کنید و از آن آسودگی یابید. ما راضی نیستیم که حقّ آب، یک روز از ما باشد و یک روز از آن». سپس گفتند: «چه کسی عهدهدار کشتن آن میشود تا ما هرچه او میخواهد به او بدهیم». مردی سرخ مو و گلی مو و کبود چشم و زنازاده که پدری برای او شناخته نبود و قدّار نام داشت و نگونبختی بود از نگونبختان و برای ایشان شوم و نامیمون بود، نزد آنها آمد و برای او مزدی مقرّر کردند و چون آن مادّه شتر بهسوی آب رفت تا در نوبت خود از آن آب بنوشد. آن را رها کرد تا آبش را نوشید و خواست بازگردد که او بر سر راه آن در کمین شد و با شمشیر ضربتی زد ولی کارگر نیفتاد و ضربت دیگری به او نواخت و این شتر را کشت. شتر به پهلو به روی زمین افتاد و کرّهی آن گریخت تا بالای آن کوه رسید و سه بار بهسوی آسمان شیون کرد و قوم صالح (علیه السلام) بر سر آن شتر ریختند و کسی از ایشان نماند مگر آنکه در زدن ضربهای به او شراکت کرد. آنها گوشت شتر را میان خود تقسیم کردند و خرد و کلانی در میان آنها نماند مگر اینکه از آن گوشت خورد. صالح (علیه السلام) چون این وضع را دید بهسوی آنها آمد و گفت: «ای جماعت! چه چیز شما را به این کار واداشت؟ آیا خدایتان را عصیان کردید؟ پس از سوی خداوند تبارکوتعالی به او وحی رسید: ای صالح (علیه السلام)! همانا قوم تو طغیان کردند و ناقهای را کشتند که من چونان حجّتی، برای آنان فرستاده بودم که نه تنها بر ایشان زیانی نداشت که بیشترین سود را برای آنها داشت، پس به ایشان بگو: «من ظرف سه روز برایشان عذاب میفرستم، اگر توبه کردند و بازگشتند، توبه آنها را میپذیرم و عذاب را از آنها برمیگردانم و اگر توبه نکنند و باز نگردند در روز سوّم عذاب خود را بر آنها فرو میفرستم». صالح (علیه السلام) نزد ایشان آمد و گفت: «ای جماعت! من فرستادهی خدا بهسوی شما هستم، او به شما میگوید: اگر توبه کردید و بازگشتید و مغفرت طلبیدید من شما را میبخشم و توبهتان را میپذیرم». وقتی صالح (علیه السلام) این سخن را گفت، آنها بیشتر سرکشی و پلیدی در پیش گرفتند و گفتند: «ای صالح (علیه السلام)! اگر راست میگویی هرچه را میگویی و وعده میدهی به سر ما فرود بیاور». صالح (علیه السلام) به آنها گفت: «ای جماعت! شما صبح خواهید کرد درحالیکه چهرهای زرد خواهید داشت و در روز بعد، چهرهای سرخ و در روز دگر، چهرهای سیاه». روز نخست درحالی صبح کردند که چهرهای زرد داشتند و نزد یکدیگر میرفتند و میگفتند: «آنچه صالح (علیه السلام) گفت به سر شما آمد». سرکشان ایشان میگفتند: «سخن صالح (علیه السلام) را نخواهیم شنید و نخواهیم پذیرفت اگر چه بسی عظیم و مهم باشد». چون روز دوّم رسید درحالی صبح کردند که چهرههاشان سرخ بود. باز نزد یکدیگر میرفتند و میگفتند: «آنچه صالح (علیه السلام) گفت به سرتان آمد». و سرکشان ایشان گفتند: «اگر همهی ما را هم بکشد سخن صالح (علیه السلام) را گوش نخواهیم کرد و خدایان خود را کنار نخواهیم نهاد؛ خدایانی که پدران ما آنها را میپرستیدهاند و هرگز توبه نکردند و باز نگشتند». چون روز سوّم فرا رسید درحالی صبح کردند که چهرههایشان سیاه شده بود و باز نزد یکدیگر رفتند و گفتند: «ای قوم! آنچه صالح (علیه السلام) گفت به سر شما آمد». و سرکشان ایشان گفتند: «به سر ما آمد آنچه صالح (علیه السلام) گفت». پس وقتی شب به نیمه رسید جبرئیل (علیه السلام) بر آنها فرود آمد و بر آنها بانگی زد که از آن گوششان دریده گشت و دلشان شکافت و جگرشان پارهپاره شد. آنها در این سه روز حنوط کرده کفن پوشیده بودند و میدانستند که عذاب بر آنها فرستاده خواهد شد. همهیآنها از خرد و کلان در چشمبههمزدنی مردند و برای آنها جانداری از گوسفند و شتر و هیچ چیز دیگر نماند مگر آنکه خدا همه را از میان برد و همگی در خانهها و بسترهاشان به اجسادی تبیدل شدند و سپس خداوند به همراه آن بانگ آسمانی آتشی از آسمان فرو فرستاد تا اینکه همه را سوزاند و این داستان ایشان است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص354
الکافی، ج8، ص187/ بحارالأنوار، ج11، ص388/ نورالثقلین
آیه فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ [24]
و گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود».
آیه أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ [25]
آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او دروغگوی هوسبازی است.
آیه سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ [26]
ولی فردا میفهمند چه کسی دروغگوی هوسباز است!
1
(قمر/ 26)
الصّادق (علیه السلام) - هَارُونَ الزَّیَّاتِ قَالَ کُنْتُ أَطُوفُ بِالْکَعْبَهًِْ فَرَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقُلْتُ فِی نَفْسِی هَذَا هُوَ الَّذِی یُتَّبَعُ وَ الَّذِی هُوَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَمَا عَلِمْتُ بِهِ حَتَّی ضَرَبَ یَدَهُ عَلَی مَنْکِبِی ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُر.
امام صادق (علیه السلام) - جعفربنهارون زیات گفت: اطراف کعبه طواف میکردم چشمم به حضرت صادق (علیه السلام) افتاد با خود گفتم این همان شخصی است که مردم تابع و پیرو اویند و دربارهاش چنینوچنان میگویند. ناگاه دیدم دست روی شانهی من گذاشت و به من فرمود: أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص354
بحارالأنوار، ج47، ص70/ بصایرالدرجات، ص240/ نورالثقلین
2
(قمر/ 26)
الرّضا (علیه السلام) - لَمَّا تُوُفِّیَ مُوسَی (علیه السلام) وَقَفَ النَّاسُ فِی أَمْرِهِ فَحَجَجْتُ فِی تِلْکَ السَّنَهًِْ فَإِذَا
أَنَا بِالرِّضَا (علیه السلام) فَأَضْمَرْتُ فِی قَلْبِی أَمْراً فَقُلْتُ أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ الْآیَهًَْ فَمَرَّ (علیه السلام) کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ عَلَیَّ فَقَالَ أَنَا وَ اللَّهِ الْبَشَرُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْکَ أَنْ تَتَّبِعَنِی فَقُلْتُ مَعْذِرَهًًْ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَیْکَ فَقَالَ مَغْفُورٌ لَکَ.
امام رضا (علیه السلام) - ابنأبی کثیر گوید: بعد از درگذشت امام کاظم (علیه السلام) مردم دربارهی جانشین او متوقّف شدند. من در همان سال به مکّه رفتم؛ حضرت رضا (علیه السلام) را دیدم؛ در دل فکری به خاطرم رسید گفتم: أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ در این موقع امام (علیه السلام) مثل برق از جلوی من رد شده فرمود: «به خدا قسم! من همان بشری هستم که بر تو واجب است از من پیروی کنی». عرض کردم: «پوزش میخواهم از خدا و از شما». فرمود: «اشکالی ندارد گناهت بخشیده است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص354
بحارالأنوار، ج49، ص38/ عیون أخبارالرضا (ع)، ج2، ص217
3
(قمر/ 26)
الجواد (علیه السلام) - قَالَ قَاسِمُبْنُعَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ کَانَ زَیْدِیّاً قَالَ خَرَجْتُ إِلَی بَغْدَادَ فَبَیْنَا أَنَا بِهَا إِذْ رَأَیْتُ النَّاسَ یَتَعَادَوْنَ وَ یَتَشَرَّفُونَ وَ یَقِفُونَ فَقُلْتُ مَا هَذَا فَقَالُوا ابْنُ الرِّضَا (علیه السلام) فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَأَنْظُرَنَّ إِلَیْهِ فَطَلَعَ عَلَی بَغْلٍ أَوْ بَغْلَهًٍْ فَقُلْتُ لَعَنَ اللَّهُ أَصْحَابَ الْإِمَامَهًِْ حَیْثُ یَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ طَاعَهًَْ هَذَا فَعَدَلَ إِلَیَّ وَ قَالَ یَا قَاسِمَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی سَاحِرٌ وَ اللَّهِ فَعَدَلَ إِلَیَّ فَقَالَ أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ قَالَ فَانْصَرَفْتُ وَ قُلْتُ بِالْإِمَامَهًِْ وَ شَهِدْتُ أَنَّهُ حُجَّهًُْ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ اعْتَقَدْتُ.
امام جواد (علیه السلام) - قاسمبنعبد الرحمن که زیدی مذهب بود میگوید: در ایامی که در بغداد بودم؛ روزی دیدم مردم ازدحامی کردهاند و میروند و میآیند و خود را به بلندیها میرسانند و میایستند. گفتم: «چه خبر است»؟! گفتند: «ابن الرضاست! ابن الرضا (علیه السلام) است». تصمیم گرفتم که ایشان را ببینم. ناگهان دیدم سوار بر قاطری است و میآید. گفتم: «خدا لعنت کند معتقدین به امامت را که میگویند: خدا اطاعت چنین شخصی را بر ما واجب نموده»! در این موقع دیدم رو به جانب من نموده فرمود: «قاسم بنعبد الرحمن! أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ با خود گفتم: «عجب ساحری است»! به خدا باز متوجه من شده فرمود: آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او دروغگوی هوسبازی است. (روم/25) از آنجا برگشتم و معتقد به امامت شدم و یقین کردم او حجّت خدا و امام بر مردم است و ایمان آوردم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص356
بحارالأنوار، ج50، ص64/ کشف الغمهًْ، ج2، ص363
آیه إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ [27]
[به صالح گفتيم]: ما «ناقه» را برای آزمایش آنها میفرستیم؛ در انتظار پایان کار آنان باش و صبر کن!
1
(قمر/ 27)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْای إختِبَاراً.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا مُرْسِلو النَّاقَةِ فِتْنَةً لهُمْ یعنی آزمایشی است برای آنها.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص356
البرهان
2
(قمر/ 27)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ أَیْ نَحْنُ بَاعِثُوا النَّاقَهًِْ بِإِنْشَائِهَا عَلَی مَا طَلَبُوهَا مُعْجِزَهًًْ لِصَالِحٍ (علیه السلام) وَ قَطْعاً لِعُذْرِهِمْ وَ امْتِحَاناً وَ اخْتِبَاراً لَهُمْ… وَ هُوَ أَنَّهُمْ تَعَنَّتُوا عَلَی صَالِحٍ (علیه السلام) فَسَئَلُوهُأَنْ یُخْرِجَ لَهُمْ مِنْ صَخْرَهًٍْ نَاقَهًًْ حَمْرَاءَ عُشَرَاءَ تَضَعُ ثُمَّ تَرِدُ مَاءَهُمْ فَتَشْرَبُهُ ثُمَّ تَعُودُ عَلَیْهِمْ بِمِثْلِهِ لَبَناً فَقَالَ سُبْحَانَهُ إِنَّا کَمَا سَئَلُوهُ فِتْنَهًًْ لَهُمْ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - إِنّا مُرْسِلُوا النّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ یعنی ما شتر را بهوسیلهی آفریدن آن براساس آنچه درخواست کردهاند میفرستیم که معجزهای برای صالح (علیه السلام) باشد و بهانهی آنها را قطع کند و مایهی امتحان و آزمایش برای آنها باشد… آنها بر صالح (علیه السلام) سخت گرفتند و از او خواستند تا از سنگی برای آنها شتر سرخ مویی که ده ماهه باردار است بیرون بیاورد که [پس ازخروج فوراً] بزاید. سپس وارد [چشمهی] آب آنها شود و از آن بخورد؛ سپس شیری همانند آن [آبی که خورده] برای آنها برگرداند؛ در نتیجه خداوند سبحان فرمود: «ما شتر را همانگونه که درخواست کردهاند برای آزمایش آنها میفرستیم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص356
بحرالعرفان، ج15، ص224
آیه وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ [28]
و به آنها خبر ده که آب [قريه] باید در میانشان تقسیم شود، [يك روز سهم ناقه و يك روز براى آنها] و هریک برای سهم خود باید حاضر شوند.
آیه فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطی فَعَقَرَ [29]
[ولى سرانجام] یکی از یاران خود را [براى از بين بردن ناقه] صدا زدند، او به سراغ این کار آمد و [ناقه را] پیکرد.
1
(قمر/ 29)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أَنْفُ الْإِیمَانِ أَنَا أَنْفُ الْهُدَی وَ عَیْنَاهُ أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّهًِْ مَنْ یَسْلُکُهُ إِنَّ النَّاسَ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَهًٍْ قَلِیلٍ شِبَعُهَا کَثِیرٍ جُوعُهَا وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ وَ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَی وَ الْغَضَبُ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَهًَْ صَالِحٍ (علیه السلام) رَجُلٌ وَاحِدٌ فَأَصَابَهُمُ اللَّهُ بِعَذَابِهِ بِالرِّضَا لِفِعْلِهِ وَ آیَهًُْ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّفَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطی فَعَقَرَفَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ وَ قَالَ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها وَ لا یَخافُ عُقْباها یَا مَعْشَرَ النَّاسِ أَلَا فَمَنْ سُئِلَ عَنْ قَاتِلِی فَزَعَمَ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ فَقَدْ قَتَلَنِی. یَا مَعْشَرَ النَّاسِ مَنْ سَلَکَ الطَّرِیقَ وَرَدَ الْمَاءَ یَا مَعْشَرَ النَّاسِ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِحَاجِبِی الضَّلَالَهًِْ تَبْدُو مَخَازِیهَا فِی آخِرِ الزَّمَان.
امام علی (علیه السلام) -ای مردم! در راه هدایت از کمیِِ رهروان آن نترسید. مردم بر سر سفرهای جمع شدهاند که تعداد افراد سیر آن کم است و گرسنگان آن بسیار! و تنها خدا است که از او کمک خواسته میشود. فقط خشنودی و خشم است که مردم را گرد هم میآورد. ای مردم! یک نفر شتر قوم ثمود را کشت، امّا خداوند همهی آنها را دچار عذاب خویش نمود به خاطر اینکه به کار او رضایت داده بودند و دلیل این سخن من، کلام خداوند عزّوجلّ است که میفرماید: فَنَادَوا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَی فَعَقَرَ* فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی ونُذُرِ و گفت: ازاینرو پروردگارشان آنها [و سرزمینشان] را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد! و او هرگز از فرجام این کار [مجازات ستمگران] بیم ندارد! . (شمس/1514) بدانید و آگاه باشید. از هرکسی دربارهی قاتل من سؤال کنند و آن شخص فکر کند که قاتل من مؤمن است، در حقیقت خود او مرا کشته است. ای مردم! هرکس راه درست را بپیماید، وارد آب شده است و هرکس از آن کناره بگیرد، در بیابان افتاده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص356
بحارالأنوار، ج34، ص359/ الغارات، ج2، ص398
2
(قمر/ 29)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - فَنادَوْا صاحِبَهُمْ (قَالَ) قُدَارٌ الَّذِی عَقَرَ النَّاقَهًْ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - فَنَادَوا صَاحِبَهُمْ اسم دوست آنها قدّار بود، همان که ناقه را کشت.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص358
بحارالأنوار، ج11، ص377/ القمی، ج2، ص341/ نورالثقلین/ البرهان
آیه فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ [30]
پس [بنگريد] عذاب و انذارهای من چگونه بود!
آیه إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً واحِدَةً فَکانُوا کَهَشیمِ الْمُحْتَظِرِ [31]
ما فقط یک صیحهی [آسمانى] بر آنها فرستادیم و به دنبال آن همگی بهصورت گیاهان خشک که برای خوراک چهارپایان آماده میکنند درآمدند.
1
(قمر/ 31)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ قَالَ الْحَشِیشُ وَ النَّبَاتُ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - کَهَشِیمِ المُحْتَظِرِ منظور از هشیم، علف و گیاه میباشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص358
بحارالأنوار، ج11، ص377/ القمی، ج2، ص341/ نورالثقلین/ البرهان
2
(قمر/ 31)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - قِیلَ: الصَّیْحَهًُْ: الْعَذَابُ، فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِأَیْ فَصَارُوا کَهَشِیمٍ وَ هُوَ حُطَامُ الشَّجَرِ الْمُنْقَطِعِ بِالْکَسْرِ وَ الرَّضُّ الَّذِی یَجْمَعُهُ صَاحِبُ الْحَظِیرَهًِْ الَّذِی یَتَّخِذُ لِغَنَمِهِ حَظِیرَهًًْ یَمْنَعُهَا مِنْ بَرْدِ الرِّیحِ وَ الْمَعْنَی أَنَّهُمْ بَادُوا وَ هَلَکُوا فَصَارُواکَیَبِیسِ الشَّجَرِ الْمُتَفَتِّتِإِذَا تَحَطَّمَ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - صیحهًْ [در آیه بهمعنای] عذاب است. فَکانُواکَهَشِیمِ الْمحْتَظِرِ یعنی مانند چوب خشک شدند و آن، [شاخههای] شکسته شده از درخت است که با شکستن جدا شده است و ریزههایی است که صاحب آغل آن را جمع میکند تا برای گوسفندانش آغل بسازد و آنها را از سرمای باد حفظ کند و معنای آیه این است که آنها از بین رفتند و هلاک شدند و مانند درخت خشکی گردیدند که متلاشی شده و شکسته است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص358
بحرالعرفان، ج15، ص224
3
(قمر/ 31)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً فِی حَقِّ الْیَهُودِ وَ النَّوَاصِبِ قَالُوا لَهُ یا محمد (صلی الله علیه و آله) زَعَمْتَ أَنَّهُ مَا فِی قُلُوبِنَا شَیْءٌ مِنْ مُوَاسَاهًِْ الْفُقَرَاءِ وَ مُعَاوَنَهًِْ الضُّعَفَاءِ وَ النَّفَقَهًِْ فِی إِبْطَالِ الْبَاطِلِ وَ إِحْقَاقِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْأَحْجَارَ أَلْیَنُ مِنْ قُلُوبِنَا وَ أَطْوَعُ لِلَّهِ مِنَّا وَ هَذِهِ الْجِبَالُ بِحَضْرَتِنَا فَهَلُمَّ بِنَا إِلَی بَعْضِهَا فَاسْتَشْهِدْهُ عَلَیتَصْدِیقِکَ وَ تَکْذِیبِنَا فَإِنْ نَطَقَ بِتَصْدِیقِکَ فَأَنْتَ الْمُحِقُّ یَلْزَمُنَا اتِّبَاعُکَ وَ إِنْ نَطَقَ بِتَکْذِیبِکَ أَوْ صَمَتَ فَلَمْ یَرُدَّ جَوَابَکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ الْمُبْطِلُ فِی دَعْوَاکَ الْمُعَانِدُ لِهَوَاک فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) لِلْجَبَلِ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ خَفَّفَ اللَّهُ الْعَرْشَ عَلَی کَوَاهِلِ ثَمَانِیَهًٍْ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ بَعْدَ أَنْ لَمْ یَقْدِرُوا عَلَی تَحْرِیکِهِ وَ هُمْ خَلْقٌ کَثِیرٌ لَا یَعْرِفُ عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ تَابَ اللَّهُ عَلَی آدَمَ (علیه السلام) وَ غَفَرَ خَطِیئَتَهُ وَ أَعَادَهُ إِلَی مَرْتَبَتِهِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِذِکْرِ أَسْمَائِهِمْ وَ سُؤَالِ اللَّهِ بِهِمْ
رَفَعَ إِدْرِیسَ (علیه السلام) فِی الْجَنَّهًِْ مَکَاناً عَلِیّاً لَمَّا شَهِدْتَ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بِمَا أَوْدَعَکَ اللَّهُ بِتَصْدِیقِهِ عَلَی هَؤُلَاءِ الْیَهُودِ فِی ذِکْرِ قَسَاوَهًِْ قُلُوبِهِمْ وَ تَکْذِیبِهِمْ فِی جَحْدِهِمْ لِقَوْلِ مُحَمَّدٍ رسول الله (صلی الله علیه و آله) فَتَحَرَّکَ الْجَبَلُ وَ تَزَلْزَلَ وَ فَاضَ عَنْهُ الْمَاءُ وَ نَادَی یا محمد (صلی الله علیه و آله) أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ سَیِّدُ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ قُلُوبَ هَؤُلَاءِ الْیَهُودِ کَمَا وَصَفْتَ أَقْسَی مِنَ الْحِجَارَهًِْ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا خَیْرٌ کَمَا قَدْ یَخْرُجُ مِنَ الْحِجَارَهًِْ الْمَاءُ سَیْلًا أَوْ تَفَجُّراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ هَؤُلَاءِ کَاذِبُونَ عَلَیْکَ فِیمَا بِهِ یَقْذِفُونَکَ مِنَ الْفِرْیَهًِْ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِین فَقَالَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ أَشَارَ إِلَی حَجَرٍ فِیهِ قَدْرِ خَمْسَهًِْ أَرْطَالٍ یَا أَیُّهَا الْحَجَرُ تَدَحْرَجْ فَتَدَحْرَجَ فَقَالَ لِمُخَاطِبِهِ خُذْهُ وَ قَرِّبْهُ مِنْ أُذُنِکَ فَسَیُعِیدُ عَلَیْکَ مَا سَمِعْتَ فَإِنَّ هَذَا جُزْءٌ مِنْ ذَلِکَ الْجَبَلِ فَأَخَذَهُ الرَّجُلُ فَأَدْنَاهُ إِلَی أُذُنِهِ فَنَطَقَ الْحَجَرُ بِمِثْلِ مَا نَطَقَ بِهِ الْجَبَلُ أَوَّلًا مِنْ تَصْدِیقِ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ فِیمَا ذَکَرَهُ عَنْ قُلُوبِ الْیَهُودِ فِیمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنْ أَنَّ نَفَقَاتِهِمْ فِی دَفْعِ أَمْرِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) بَاطِلٌ وَ وَبَالٌ عَلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُ رسول الله (صلی الله علیه و آله) أَ سَمِعْتَ هَذَا أَ خَلْفَ هَذَا الْحَجَرِ أَحَدٌ یُکَلِّمُکَ یُوهِمُکَ أَنَّهُ الْحَجَرُ یُکَلِّمُکَ قَالَ لَا فَأْتِنِی بِمَا اقْتَرَحْتُ فِی الْجَبَلِ فَتَبَاعَدَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) إِلَی فَضَاءٍ وَاسِعٍ ثُمَّ نَادَی الْجَبَلَ یَا أَیُّهَا الْجَبَلُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِجَاهِهِمْ وَ مَسْأَلَهًِْ عِبَادِ اللَّهِ بِهِمْ أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَی قَوْمِ عَادٍ رِیحاً صَرْصَراً عَاتِیَهًًْ تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةً وَ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَصِیحَ صَیْحَهًًْ فِی قَوْمِ صَالِحٍ (علیه السلام) حَتَّی صَارُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ لَمَّا انْقَلَعْتَ مِنْ مَکَانِکَ بِإِذْنِ اللَّه.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - وقتی آیه: سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد همچون سنگ، یا سختتر! . (بقره/74) در مورد یهود و ناصبیها نازل شد، گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! گمان میکنی در قلبهای ما از یاری فقیران و کمک به ضعیفان و هزینهکردن برای ابطال باطل و احقاق حق چیزی نیست و سنگها از قلبهای ما نرمتر است و در برابر خدا از ما مطیعترند؟ این کوهها در پیش ما هستند با ما نزد یکی از این کوهها بیا و از آن برای تصدیق خودت و تکذیب ما گواهی بخواه. اگر به تصدیق تو زبان گشود، تو بر حقّی و پیروی از تو بر ما واجب است و اگر زبان به تکذیب تو گشود یا سخن نگفت، بدانکه تو در ادّعایت، ناحق و در خواستهات، [مغرور و] خود برتر بین هستی». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کوه فرمود: «[ای کوه]! من به حقّ مقام محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل پاک آنها که با گفتن اسمهایشان خداوند عرش را بر شانهی هشت نفر از فرشتگان سبک گردانید بعد از آنکه نتوانستند آن را حرکت دهند درحالی آنها خلق زیادی هستند و تعدادشان را جز خدای عزّوجلّ نمیداند و به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش، کسانی که با گفتن اسمهای آنها خداوند توبهی آدم (علیه السلام) را پذیرفت و خطایش را بخشید و او را بهجایگاهش برگرداند و به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش که با گفتن اسم آنها و درخواست از خداوند بهوسیلهی آنها، ادریس (علیه السلام) را در بهشت به مقام والایی رساند، از تو میخواهم که به نفع محمّد (صلی الله علیه و آله) شهادت دهی با [گفتن] آنچه خداوند به تو امانت سپرده است که او را در برابر این یهودیها در مورد قساوت قلبهایشان تصدیق کنی و آنها را در مورد انکار سخن محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خدا تکذیب کنی». سپس کوه حرکت کرد و لرزید و آب از آن جاری شد و فریاد زد: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! گواهی میدهم که تو رسول پروردگار جهانیان و سرور همهی خلایق هستی و گواهی میدهم که قلب این یهودیها همانگونه که توصیف کردی از سنگ، سختتر است و خیری از آن بیرون نمیآید چنانچه گاهی آب از سنگ بهصورت سیل یا آب روان بیرون میآید و گواهی میدهم که اینها در مورد نسبت دروغی که به تو میدهند دروغگو هستند و به پروردگار جهانیان دروغ میبندند». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سنگی در کوه که بهاندازهی پنج رطل بود اشاره کرد و فرمود: «ای سنگ پایین بیا»! غلطید [و جلو آمد] و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مخاطب یهودی فرمود: «آن را بگیر و به گوشَت نزدیک گردان که آنچه [از کوه] شنیدی برای تو تکرار میکند؛ چون این جزئی از آن کوه است». آن مرد آن سنگ را گرفت و نزدیک گوشش برد و سنگ همانند آنچه کوه گفته بود سخن گفت. ابتدا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در مورد آنچه دربارهی قلبهای یهود بیان کرده بود تصدیق نمود و خبر داد که هزینههای یهود در دفع امر محمّد (صلی الله علیه و آله) پوچ و وبال بر آنها است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا این سخنان را شنیدی؟ آیا پشت این سنگ کسی است که با تو سخن میگوید و [آن کس] تو را به وهم میاندازد که این سنگ با تو سخن میگوید»؟ گفت: «نه! آنچه دربارهی کوه پیشنهاد کردم برایم بیاور». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دور شد و به فضای وسیع و بازی رفت. سپس کوه را صدا زد [و فرمود]: «ای کوه! به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش کسانی که خداوند به خاطر جاه و مقام آنها و درخواست بندگان خدا بهوسیلهی آنها، بر قوم عاد تندباد وحشتناک، سرد و طغیانگر فرستاد که مردم را از جا برمیکند! که آن قوم همچون تنههای پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شدهاند و به جبرئیل دستور داد که در میان قوم صالح (علیه السلام) یکبار فریاد بزند تا اینکه بهصورت گیاهان خشک که برای خوراک چهارپایان آماده میکنند در آمدند [از تو میخواهم] به اذن خدا از جای خود کنده شوی و به حضور من به اینجا بیایی».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص358
بحارالأنوار، ج17، ص338
آیه وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [32]
ما قرآن را برای پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
آیه کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ [33]
قوم لوط انذارها [ى پىدرپى پيامبرشان] را تکذیب کردند.
آیه إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّیْناهُمْ بِسَحَرٍ [34]
ما بر آنها طوفانی از شن فرستادیم [و همه را هلاك كرد]، جز خاندان لوط که سحرگاهان نجاتشان دادیم.
1
(قمر/ 34)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - یُرِیدُ مَا حَصَبُوا بِهِ مِنَ السَّماءِ مِنَ الْحِجَارَهًِْ فِی الرِّیحِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - منظور [از حاصِباً] سنگ ریزههای میان باد است که بهوسیلهی آن از آسمان، سنگ باران شدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص360
بحرالعرفان، ج15، ص227
آیه نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا کَذلِکَ نَجْزی مَنْ شَکَرَ [35]
این نعمتی بود از ناحیهی ما؛ اینگونه هرکسی را که شکر کند پاداش میدهیم.
آیه وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ [36]
او آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی آنها اصرار بر مجادله و القای شک در برابر انذارهای الهی داشتند.
1
(قمر/ 36)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یا علی (علیه السلام) إِنَّکَ لَبَطْشَهًُْ اللَّهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُر.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) -ای علی (علیه السلام)! … تو همان مجازات الهی هستی که خداوند فرمود: وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص362
بحارالأنوار، ج40، ص64/ فرات الکوفی، ص455
آیه وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابی وَ نُذُرِ [37]
آنها از او خواستند میهمانانش را در اختیارشان بگذارد؛ ولی ما چشمانشان را نابینا کردیم [و گفتيم]: بچشید عذاب و انذارهای مرا!
آیه وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ [38]
سرانجام صبحگاهان و در اوّل روز عذابی طولانی بهسراغشان آمد.
آیه فَذُوقُوا عَذابی وَ نُذُرِ [39]
[و گفتيم]: پس بچشید عذاب و انذارهای مرا!
آیه وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [40]
ما قرآن را برای پندگرفتن آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
1
(قمر/ 40)
الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَ أَرْبَعَهًَْ أَمْلَاکٍ فِی إِهْلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ (علیه السلام) جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ کَرُوبِیل فَأَتَوْا لُوطاً (علیه السلام) وَ هُوَ فِی زِرَاعَهًٍْ قُرْبَ الْقَرْیَهًِْ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ هُمْ مُعْتَمُّونَ فَلَمَّا رَأَی هَیْئَهًًْ حَسَنَهًًْ عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ بِیضٌ وَ عَمَائِمُ بِیضٌ فَقَالَ لَهُمُ الْمَنْزِلَ فَقَالُوا نَعَمْ فَتَقَدَّمَهُمْ وَ مَشَوْا خَلْفَهُ فَنَدِمَ عَلَی عَرْضِهِ الْمَنْزِلَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَیَّ شَیْءٍ صَنَعْتُ آتِی بِهِمْ قَوْمِی وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لَا نُعَجِّلُ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَشْهَدَ عَلَیْهِمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ هَذِهِ وَاحِدَهًٌْ ثُمَّ مَشَی سَاعَهًًْ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ هَذِهِ ثِنْتَانِ ثُمَّ مَشَی فَلَمَّا بَلَغَ بَابَ الْمَدِینَهًِْ الْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ هَذِهِ الثَّالِثَهًُْ ثُمَّ دَخَلَ وَ دَخَلُوا مَعَهُ حَتَّی دَخَلَ مَنْزِلَهُ فَلَمَّا رَأَتْهُمُ امْرَأَتُهُ رَأَتْ هَیْئَهًًْ حَسَنَهًًْ فَصَعِدَتْ فَوْقَ السَّطْحِ وَ صَفَّقَتْ فَلَمْ یَسْمَعُوا فَدَخَّنَتْ فَلَمَّا رَأَوُا الدُّخَانَ أَقْبَلُوا إِلَی الْبَابِ یُهْرَعُونَ حَتَّی جَاءُوا إِلَی الْبَابِ فَنَزَلَتْ إِلَیْهِمْ فَقَالَتْ عِنْدَهُ قَوْمٌ مَا رَأَیْتُ قَوْماً قَطُّ أَحْسَنَ هَیْئَهًًْ مِنْهُمْ فَجَاءُوا إِلَی الْبَابِ لِیَدْخُلُوا فَلَمَّا رَآهُمْ لُوطٌ (علیه السلام) قَامَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ یَا قَوْمِ فَاتَّقُوا اللهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَ لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ وَ قَالَ هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَدَعَاهُمْ إِلَی الْحَلَالِ فَقَالَ ما لَنا فِی بَناتِکَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ فَقَالَ لَهُمْ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهًًْ أَوْ آوِی إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لَوْ یَعْلَمُ أَیُّ قُوَّهًٍْ لَهُ قَالَ فَکَاثَرُوهُ حَتَّی دَخَلُوا الْبَیْتَ فَصَاحَ بِهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا لُوطُ (علیه السلام) دَعْهُمْ یَدْخُلُوا فَلَمَّا دَخَلُوا أَهْوَی جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ نَحْوَهُمْ فَذَهَبَتْ أَعْیُنُهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَطَمَسْنا عَلَی أَعْیُنَهُمْ.
امام صادق (علیه السلام) - خداوند، چهار فرشته را برای نابود کردن قوم لوط (علیه السلام) فرستاد که عبارتند از: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و کرّوبیل. آنان نزد لوط (علیه السلام) که مشغول کشاورزی نزدیک آن دِه بود، آمدند. آنان که دستار بر سر داشتند، به او سلام کردند. وقتی نگاه لوط (علیه السلام) به آنان افتاد، آنان را با سیمایی زیبا، لباس و دستاری سفید یافت. به آنان فرمود: «بفرمایید به خانه برویم». آنان پاسخ دادند: «باشد». لوط (علیه السلام) پیش افتاد و آنان پشت سرشان به راه افتادند. لوط (علیه السلام) از تعارف کردن آنان به خانهاش پشیمان شد؛ از این رو با خود گفت: من چه کار کردم؟ آنان را به میان قوم ببرم، قومی که میدانم چه کاره هستند. لوط (علیه السلام) رو به آنان کرد و فرمود: «شما در حال آمدن نزد بدترین خلق خدا هستید». جبرئیل فرمود: «در عذاب کردن آنان شتاب نکن». تا اینکه لوط (علیه السلام) علیه آنان سه بار گواهی دهد. جبرئیل فرمود: «این، یک بار شد». سپس ساعتی گذشت. سپس لوط (علیه السلام) به آنان رو کرد و فرمود: «شما در حال آمدن نزد بدترین خلق خدا هستید». جبرئیل فرمود: «این، دو بار شد». سپس به راه خود ادامه داد. وقتی به دروازه شهر رسیدند، لوط (علیه السلام) به آنان رو کرد و فرمود: «شما در حال آمدن نزد بدترین خلق خدا هستید». جبرئیل فرمود: «این سه بار شد». سپس لوط (علیه السلام) وارد شهر شد و آنان نیز به همراه او وارد شهر شدند تا اینکه او وارد خانهاش شد. وقتی نگاه زن لوط به آنان افتاد و سیمای زیبایشان را دید، بالای پشت بام رفت و دست زد، امّا قوم لوط نشنیدند؛ از این رو دود برپا کرد. وقتی آنان دود را دیدند شتابان روی آوردند تا اینکه دم در خانه لوط (علیه السلام) رسیدند. زن لوط از پشت بام پایین آمد و گفت: «جماعتی نزد لوط هستند که تا به حال زیباتر از آنان را ندیدهام». آن بهسوی در آمدند تا وارد خانه شوند. وقتی لوط (علیه السلام) آنان را دید برخاست و بهسوی آنان رفت. او به آنان فرمود: از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. (هود/78) آیا در میان شما آدمی عاقل پیدا نمیشود. همچنین فرمود: «اینان دختران منند». آنان برای شما پاکیزهترند. بنابراین لوط (علیه السلام) آنان را بهسوی حلال فراخواند. اما آنان گفتند: «ما را به دخترانت حاجتی نیست و تو خوب میدانی که ما چه میخواهیم». لوط (علیه السلام) به آنان فرمود: «کاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تکیهگاهی استوار پناه میجستم». جبرئیل فرمود: «ای کاش میدانست که چه قدرتی دارد»! حضرت فرمود: «قوم لوط (علیه السلام) در تعداد بر او فزونی یافتند تا اینکه وارد خانه شدند. جبرئیل (علیه السلام)، لوط (علیه السلام) را صدا زد و فرمود: «ای لوط، بگذار وارد شوند». وقتی وارد شدند، جبرئیل انگشتش را به سوی آنان دراز کرد. بدین سان نور دیدگانشان از بین رفت. آیه: فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ نیز به همین مطلب اشاره دارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص362
الکافی، ج5، ص546/ الکافی، ج8، ص327/ العیاشی، ج2، ص155
2
(قمر/ 40)
الصّادقین (إِنَّ الْمَلَائِکَهًَْ لَمَّا جَاءَتْ فِی هَلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ… فَأَشَارَ إِلَیْهِمْ جَبْرَئِیلُ بِیَدِهِ فَرَجَعُوا عُمْیَاناً یَلْتَمِسُونَ الْجِدَارَ بِأَیْدِیهِمْ یُعَاهِدُونَ اللَّهَ لَئِنْ أَصْبَحْنَا لَا نَسْتَبْقِی أَحَداً مِنْ آلِ لُوطٍ (علیه السلام).
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) -… فرشتگان نزدشان فرستاده شدند… و جبرئیل با دست به ایشان اشاره کرد درجا نابینا شدند، وقتی خواستند از منزل برگردند چون درب منزل را نمیدیدند با دست دیوار را لمس میکردند تا در را پیدا کرده و از آن خارج شوند، باری! فرشتگان به خدا سوگند میخوردند: «اگر صبح بدمد یک نفر از قوم لوط (علیه السلام) را باقی نمیگذاریم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص364
علل الشرایع، ج2، ص551
3
(قمر/ 40)
الباقر (علیه السلام) -… فَقَالَ لَهُمْ جَبْرَائِیلُ (علیه السلام) إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ فَخُذْ کَفّاً مِنْ بَطْحَاءِ الْأَرْضِ فَاضْرِبْ وُجُوهَهُمْ فَقَالَ شَاهَتِ الْوُجُوهُ فَعَمِیَ أَهْلُ الْمَدِینَهًِْ کُلُّهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) -… فرشتگان نزدشان فرستاده شدند و هنگامیکه به جبرئیل نزدیک شدند این جمله را از او شنیدند؛ ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد. (هود/81) سپس مشتی از ماسه را بر چهرهی آنان پاشید و نفرینشان کرد، اینک مردم شهر تماماً بینایی خویش را از دست داده بودند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص364
ثواب الأعمال، ص266
4
(قمر/ 40)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - فَقَالَ لُوطٌ (علیه السلام) بِمَا ذَا أُمِرْتَ قَالَ بِهَلَاکِهِمْ قَالَ السَّاعَهًَْ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ فَکَسَرُوا الْبَابَ وَ دَخَلُوا الْبَیْتَ فَضَرَبَ جَبْرَئِیلُ بِجَنَاحِهِ عَلَی وُجُوهِهِمْ فَطَمَسَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِی وَ نُذُرِ فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِکَ عَلِمُوا أَنَّهُ قَدْ أَتَاهُمُ الْعَذَاب.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - لوط (علیه السلام) گفت: «شما که هستید»؟ جبرئیل گفت: «من جبرئیل هستم و مأموریتم هلاکت این قوم است»، لوط (علیه السلام) گفت: «همین الان عذاب خواهند شد»؟ جبرئیل گفت: موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟! (هود/81) لوط (علیه السلام) گفت: «آنها در را شکستهاند و وارد خانه شدهاند»! پس جبرئیل با بال خود بر صورت آنها زد و آنها را کور کرد در همین رابطه خدای متعال میفرماید: وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِی وَ نُذُرِ قوم لوط (علیه السلام) وقتی چنین دیدند، دانستند که عذاب بر سرشان نازل خواهد شد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص364
بحارالأنوار، ج12، ص158/ القمی، ج1، ص336/ قصص الأنبیاءللجزایری، ص136
5
(قمر/ 40)
الصّادق (علیه السلام) - لَمَّا جَاءَتِ الْمَلَائِکَهًُْ فِی هَلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ (علیه السلام) مَضَوْا حَتَّی أَتَوْا لُوطا فَلَمَّا بَصُرَ بِهِمُ امْرَأَتُهُ أَبْصَرَتْ هَیْئَهًًْ حَسَنَهًًْ فَصَعِدَتْ فَوْقَ السَّطْحِ فَصَفَقَتْ فَلَمْ یَسْمَعُوا فَدَخَّنَتْ فَلَمَّا رَأَوُا الدُّخَانَ أَقْبَلُوا یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ حَتَّی وَقَفُوا بِالْبَابِ فَقَالَ لُوطٌ (علیه السلام) فَاتَّقُوا اللهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی ثُمَّ کَابَرُوهُ حَتَّی دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالَ فَصَاحَ جَبْرَئِیلُ یَا لُوطُ (علیه السلام) دَعْهُمْ یَدْخُلُوا قَالَ فَدَخَلُوا فَأَهْوَی جَبْرَئِیلُ إِصْبَعَیْهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ.
امام صادق (علیه السلام) - هنگامیکه فرشتگان برای نابودکردن قوم لوط (علیه السلام) آمدند، عبور کردند تا نزد لوط (علیه السلام) آمدند… هنگامیکه زن لوط (علیه السلام) آنها را دید، چهرههای زیبایی را دید و پشت بام رفت و کف زد ولی [قوم او صدای کف زدن او را] نشنیدند؛ دود درست کرد و هنگامیکه دود را دیدند، بهسرعت به سراغ او آمدند تا اینکه مقابل در ایستادند. لوط (علیه السلام) گفت: از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. (هود/78)! قوم لوط (علیه السلام) در تعداد بر او فزونی یافتند تا اینکه وارد خانه شدند. جبرئیل (علیه السلام)، لوط (علیه السلام) را صدا زد و فرمود: «ای لوط، بگذار وارد شوند». وقتی وارد شدند، جبرئیل انگشتش را به سوی آنان دراز کرد. بدین سان نور دیدگانشان از بین رفت. آیه: فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ نیز به همین مطلب اشاره دارد. سپس جبرئیل [به لوط (علیه السلام)] گفت: ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهندکرد! . (هود/81) ».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص364
بحارالأنوار، ج12، ص163/ قصص الأنبیاءللراوندی، ص120
آیه وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ [41]
و [همچنين] انذارها و هشدارها [يكى پس از ديگرى] بهسراغ فرعونیان آمد.
آیه کَذَّبُوا بِآیاتِنا کُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزیزٍ مُقْتَدِرٍ [42]
امّا آنها همهی آیات ما را تکذیب کردند و ما آنها را گرفتیم و مجازات کردیم، گرفتن قدرتمندی توانا!
1
(قمر/ 42)
الباقر (علیه السلام) - کَذَّبُوا بِآیاتِنا کُلِّها یَعْنِی الْأَوْصِیَاءَ کُلَّهُمْ.
امام باقر (علیه السلام) - کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلهَا؛ یعنی همهی جانشینان.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص368
الکافی، ج1، ص207/ نورالثقلین/ البرهان
2
(قمر/ 42)
المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) - عَنْ عَلَویِّ المِصری: هَلَّا دَعَوْتَ اللَّهَ رَبَّکَ وَ رَبَّ آبَائِکَ بِالْأَدْعِیَهًِْ الَّتِی دَعَا بِهَا أَجْدَادِی الْأَنْبِیَاءُ (علیهم السلام) حَیْثُ کَانُوا فِی الشِدَّهًِْ فَکَشَفَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُمْ ذَلِکَ قُلْتُ وَ بِمَا ذَا دَعَوْهُ لِأَدْعُوَهُ بِهِ قَالَ (علیه السلام) إِذَا کَانَ لَیْلَهًُْ الْجُمُعَهًِْ فَقُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ صَلِّ صَلَاتَکَ فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ سَجْدَهًِْ الشُّکْرِ فَقُلْ وَ أَنْتَ بَارِکٌ عَلَی رُکْبَتَیْکَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ مُبْتَهِلًا… قَال إِنَّ أَخْذَکَ الْأَلِیمُ الشَّدِیدُ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ فَإِنَّکَ عَزِیزٌ مُقْتَدِر.
امام مهدی (از علوی مصری نقل شده است: چرا خدای خود را و خدای پدران خود را به دعایی نمیخوانی که خدا را به آن دعا پیامبران پیشین که هرگاه ایشان را محنتی و شدّتی روی مینمود، میخواندند؛ پس خدای تعالی آن محنت را از ایشان به برکت این دعا برطرف مینمود. من گفتم: «آن کدام دعایی است که ایشان میخواندند»؟ آن حضرت فرمود: «هرگاه شب جمعه شود، غسل کن و بعد از فراغ از نماز شب سجدهی شکر به جای آور، چون سر از سجده برداشتی بر دو زانوی خود بنشین و این دعا را بخوان… بهدرستیکه گرفتن تو به دردآورنده و سخت است؛ آنکه ایشان را بگیری، ای پروردگار من! فَإِنَّکَ عَزِیزٌ مُقْتَدِر».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص368
بحارالأنوار، ج92، ص276
آیه أَ کُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولئِکُمْ أَمْ لَکُمْ بَراءَةٌ فِی الزُّبُرِ [43]
آیا کافران شما بهتر از آنانند یا برای شما امان نامهای در کتب آسمانی نازل شده است؟!
1
(قمر/ 43)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُأَ کُفَّارُکُمْ مُخاطَبَهًًْ لِقُرَیْشٍ خَیْرٌ مِنْ أُولئِکُمْ یَعنی هَذِهِ الْأُمَّهًُْ الْهالِکَهًُْ أَمْ لَکُمْ بَراءَةٌ فِی الزُّبُرِ أیْ فِی الْکُتُبِ لَکُمْ بَراءَهًٌْ لَا تُهْلِکونَ کَمَا هَلَکُوا قَالَ قُرَیْشٌ قَدِ اجْتَمَعْنَا لِنَنْتَصِرَ وَ نَقْتُلَکَ یَا مُحَمَّدُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ أَمْ یَقُولُونَ یَا مُحَمَّدُ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - أَکُفَّارُکُمْ خداوند قبیلهی قریش را مورد خطاب قرار داده است. خَیْرٌ مِّنْ أُولئِکُمْ یعنی از این ملّتهای نابود شده. أَمْ لکُم بَرَاءةٌ فِی الزُّبُرِ یعنی آیا در قرآن برای شما برائت (امان نامه) وجود دارد که شما نابود نمیشوید همچنانکه آنها نابود شدند. قریش در جواب گفتند: «ما جمع شدهایم تا پیروز شویم وای محمّد! تو را به قتل برسانیم. که خداوند آیه نازل کرد: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! أَمْ یَقُولونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص368
البرهان
آیه أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمیعٌ مُنْتَصِرٌ [44]
یا میگویند: «ماجماعتی متّحد و پیروزیم»؟!
1
(قمر/ 44)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قَالَ قُرَیْشٌ قَدِ اجْتَمَعْنَا لِنَنْتَصِرَ وَ نَقْتُلَکَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) فَأَنْزَلَ اللَّهُ أَمْ یَقُولُونَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - قریش در جواب گفتند: «ما جمع شدهایم تا پیروز شویم وای محمّد! تو را به قتل برسانیم. که خداوند آیه نازل کرد: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! أَمْ یَقُولونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص368
بحارالأنوار، ج17، ص209/ بحارالأنوار، ج19، ص309/ البرهان
آیه سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ [45]
[امّا] بهزودی جمعشان شکست میخورد و پا به فرار میگذارند!
1
(قمر/ 45)
الصّادقین (کَانَ إِبْلِیسُ فِی صَفِّ الْمُشْرِکِینَ آخِذاً بِیَدِ الْحَارِثِبْنِهِشَامٍ {فَ}نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ فَقَالَ لَهُ الْحَارِثُ یَا سَرَّاقُ إِلَی أَیْنَ أَ تَخْذُلُنَا عَلَی هَذِهِ الْحَالَهًِْ فَقَالَ إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا تَرَی إِلَّا جَعَاسِیسَ یَثْرِبَ فَدَفَعَ فِی صَدْرِ الْحَارِثِ وَ انْطَلَقَ وَ انْهَزَمَ النَّاسُ وَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِی الْعَرِیشِ اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ تُهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَهًَْ الْیَوْمَ لَا تُعْبَدُ بَعْدَ الْیَوْمِ فَنَزَلَ إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَخَرَجَ یَقُولُ سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ الْآیَهًَْ فَأَیَّدَهُ اللَّهُ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ کَثَّرَهُمْ فِی أَعْیُنِ الْمُشْرِکِینَ وَ قَلَّلَ الْمُشْرِکِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ.
امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) - در بدر ابلیس در صف مشرکان بود و دست حارثبنهشام را گرفته بود. سپس به عقب برگشت. حارث به او گفت: «ای دزد! کجا؟ آیا ما را دراینحالت رها میکنی و ما را یاری نمیکنی»؟! گفت: «من چیزی میبینم که شما نمیبینید». حارث گفت: «به خدا سوگند! جز فرومایگانِ یثرب را نمیبینی». ابلیس، حارث را از سینهاش هل داد و گریخت و مردم شکست خوردند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سایبان عرض کرد: «خدایا! اگر امروز این گروه اندک را از بین ببری، بعد از این پرستیده نمیشوی». پس [این آیه] نازل شد؛ [به خاطر بیاورید] زمانی را [که از شدّت ناراحتی در میدان بدر]، از پروردگارتان کمک میخواستید. (انفال/9) سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) خارج شد درحالیکه میگفت: [امّا] بهزودی جمعشان شکست میخورد و پا به فرار میگذارند! پس خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد داد! (آل عمران/125)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص368
بحارالأنوار، ج19، ص324
2
(قمر/ 45)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُر یَعْنِی یَوْمَ بَدْرٍ حِینَ هُزِمُوا وَ أُسِرُوا وَ قُتِلُوا.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - سَیُهْزَمُ الجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُر، بدر است که شکست خوردند و اسیر و کشته شدند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص370
البرهان
آیه بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ [46]
[علاوه بر اين] رستاخیز موعد آنهاست و مجازات قیامت هولناکتر و تلختر است!
1
(قمر/ 46)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - فِی الْخَبَرِ الطَّوِیلِ فِی الْمِعْرَاجِ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِلَی أَنْ قَال: مَضَیْتُ فَإِذَا أَنَا بِأَقْوَامٍ یُرِیدُ أَحَدُهُمْ أَنْ یَقُومَ فَلَا یَقْدِرُ مِنْ عِظَمِ بَطْنِهِ فَقُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ فَهُمُ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ وَ إِنَّهُمْ لَبِسَبِیلِ آلِ فِرْعَوْنَ یُعْرَضُونَ عَلَی النَّارِ غُدُوًّا وَ عَشِیًّا یَقُولُونَ رَبَّنَا مَتَی تَقُومُ السَّاعَهًُْ وَ لَا یَعْلَمُونَ أَنَّ السَّاعَهًَْ أَدْهی وَ أَمَرُّ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - حدیثی طولانی دربارهی معراج از امام صادق (علیه السلام) [آمده است]: … عبور کردم و ناگهان گروهی را دیدم که یکی از آنها میخواهد برخیزد ولی از بزرگی شکمش نمیتواند. گفتم: «ای جبرائیل! اینها چه کسانی هستند»؟ گفت: «اینها کسانی هستند که ربا میخورند، [در قیامت] برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده [و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین میخورد، گاهی بهپا میخیزد] و آنها بهروش خاندان فرعون هر صبح و شام بر آتش عرضه میشوند. میگویند: «پروردگارا! قیامت کی برپا میشود»؟ و نمیدانند که قیامت هولناکتر و تلختر است».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص370
بحارالأنوار، ج6، ص239
2
(قمر/ 46)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ أَی اَشَدَّ وَ اَغلَظَ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - بَل السَّاعَةُ مَوعِدُهُمْ؛ یعنی روز قیامت. و السَّاعَةُ أَدْهَی و أَمَرُّ یعنی شدیدتر و غلیظتر و تلختر.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص370
البرهان
3
(قمر/ 46)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَن أَبی الأَسوَدقَالَ: فَحَدَّثَنِی أَبُوذَرٍّ (رحمة الله علیه) قَالَ دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَی رسول الله (صلی الله علیه و آله) فِی مَسْجِدِهِ فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) إِلَی جَانِبِهِ جَالِسٌ فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَهًَْ الْمَسْجِدِ فَقُلْتُ یَا رسول الله (صلی الله علیه و آله) بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَوْصِنِی بِوَصِیَّهًٍْ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا فَقَالَ نَعَمْ وَ أَکْرِمْ بِکَ یَا أَبَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ (علیهم السلام) وَ إِنِّی مُوصِیکَ بِوَصِیَّهًٍْ فَاحْفَظْهَا فَإِنَّهَا جَامِعَهًٌْ لِطُرُقِ الْخَیْرِ وَ سُبُلِهِ فَإِنَّکَ إِنْ حَفِظْتَهَا کَانَ لَکَ بِهَا کِفْلَانِ… یَا أَبَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) کُنْ عَلَی عُمُرِکَ أَشَحَّ مِنْکَ عَلَی دِرْهَمِکَ وَ دِینَارِکَ یَا أَبَاذَرٍّ (رحمة الله علیه) هَلْ یَنْتَظِرُ أَحَدٌ إِلَّا غِنًی مُطْغِیاً أَوْ فَقْراً مُنْسِیاً أَوْ مَرَضاً مُفْسِداً أَوْ هَرَماً مُفْنِداً أَوْ مَوْتاً مُجْهِزاً أَوِ الدَّجَّالَ فَإِنَّهُ شَرُّ غَائِبٍ یُنْتَظَرُ أَوِ السَّاعَهًَْ{فَ}السَّاعَةُ أَدْهی وَ أَمَرُّ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - اباذر (رحمة الله علیه) گفت: اوّل وقت در مسجد بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) وارد شدم که هیچکس جز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مسجد دیده نمیشد، از خلوت مسجد استفاده کردم و عرض کردم: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! پدر و مادرم فدایت! ممکن است مرا وصیّتی سودمند فرمایید». فرمود: «ای اباذر تو در نزد ما محترم و از اهل بیتی، و من اینک تو را وصیّتی میکنم؛ نگهبان آن باش که این وصیّت جامع همه راههای خیر و سعادت است و اگر آن را بکاربندی کفیل تو خواهد بود…ای اباذر! بر عمر خود بخیلتر باش تا به زر و سیم خود. ای اباذر هیچ یک از شما در دنیا نمیتواند انتظار داشته باشد مگر ثروتی طغیان آور، یا فقری فراموشیبخش (که یاد انسان را از خاطر مردم ببرد) یا مرض ویرانکنندهی تن یا پیری و زمینگیری یا مرگی آماده یا دجّال که شرّی پنهانی است و مورد انتظار است یا آن ساعت و آن ساعت زیرکتر و گذرندهتر است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص370
بحارالأنوار، ج74، ص78
آیه إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ [47]
مجرمان در گمراهی و شعلههای آتشند.
1
(قمر/ 47)
الصّادق (علیه السلام) - وَجَدْتُ لِأَهْلِ الْقَدَرِ أَسْمَاءً فِی کِتَابِ اللَّهِ إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍیَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ فَهُمُ الْمُجْرِمُونَ.
امام صادق (علیه السلام) - اسمهایی برای اهل قَدَر (قدریّه) در کتاب خدا یافتم [و یکی از آنها عبارت است از]؛ «إِنَّ الْمجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍیَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَإِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ پس آنها مجرمان هستند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
بحارالأنوار، ج5، ص17/ القمی، ج2، ص342
2
(قمر/ 47)
الصّادق (علیه السلام) - مَا أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآیَاتِ إِلَّا فِی الْقَدَرِیَّهًِْ إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر.
امام صادق (علیه السلام) - خداوند این آیات را تنها دربارهی قدریّه فرو فرستاد: إِنَّ الْمجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍیَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَإِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
بحارالأنوار، ج5، ص118/ ثواب الأعمال، ص212/ جامع الأخبار، ص161/ بحارالأنوار، ج5، ص118/ ثواب الأعمال، ص212/ جامع الأخبار، ص161
3
(قمر/ 47)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ قَالَ أَیْ فِی عَذَابٍ وَ سُعُرٌ وَادٍ فِی جَهَنَّمَ عَظِیمٌ.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - آیهی إِنَّ المُجْرِمِینَ فِی ضَلال وسُعُرٍ یعنی در عذاب هستند و سُعُر؛ بیابان بزرگی در جهنّم است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
بحارالأنوار، ج8، ص313/ بحارالأنوار، ج8، ص313/ البرهان
آیه یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ [48]
در آن روز که بهصورت در آتش دوزخ کشیده میشوند [و به آنها گفته مىشود]: بچشید عذاب دوزخ را!
1
(قمر/ 48)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِنَّ أَرْوَاحَ الْقَدَرِیَّهًِْ یُعْرَضُونَ عَلَی النَّارِ غُدُوّاً وَ عَشِیّاً حَتَّی تَقُومَ السَّاعَهًُْ فَإِذَا قَامَتِ السَّاعَهًُْ عُذِّبُوا مَعَ أَهْلِ النَّارِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا عَذَّبْتَنَا خَاصَّهًًْ وَ تُعَذِّبْنَا عَامَّهًًْ فَیَرُدُّ عَلَیْهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
امام علی (علیه السلام) - همانا ارواح فرقه [ی قدریّه نافیان قدر الهی در افعال اختیاری انسان] را هر سحرگاه و شامگاه مقابل آتش مینهند تا اینکه رستاخیز برپا میشود، وقتی رستاخیز برپا شد به همراه دوزخیان با انواع عذابها عذاب میشوند، آنگاه آنان گویند: «پروردگارا! ما را بهگونهای ویژه و مخصوص عذاب نمودی و اینک ما را با سایر دوزخیان عذاب میکنی»؟ به آنان پاسخ داده شود: ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَإِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
بحارالأنوار، ج5، ص117/ ثواب الأعمال، ص212/ جامع الأخبار، ص161/ نورالثقلین؛ «تفاوت لفظی»
2
(قمر/ 48)
الباقر (علیه السلام) - نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی الْقَدَرِیَّهًِْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر.
امام باقر (علیه السلام) - این آیه دربارهی قدریّه فرو فرستاده شده: ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
بحارالأنوار، ج5، ص118/ ثواب الأعمال، ص212/ نورالثقلین
3
(قمر/ 48)
الصّادق (علیه السلام) - عَنْ عَلِیِّبْنِسَالِمٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرُّقَی أَ تَدْفَعُ مِنَ الْقَدَرِ شَیْئاً فَقَالَ هِیَ مِنَ الْقَدَرِ وَ قَالَ (علیه السلام) إِنَّ الْقَدَرِیَّهًَْ مَجُوسُ هَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ هُمُ الَّذِینَ أَرَادُوا أَنْ یَصِفُوا اللَّهَ بِعَدْلِهِ فَأَخْرَجُوهُ مِنْ سُلْطَانِهِ وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
امام صادق (علیه السلام) - از علیّبنسالم روایت است که گوید: از امام صادق (علیه السلام) دربارهی افسونها سؤال کردم: «آیا از قدر چیزی را دفع میکنند»؟ فرمود: «آنها از جملهی قدرند». و حضرت (علیه السلام) فرمود: «قدریّه، مجوس این امّتاند و ایشان کسانی هستند که خواستند خدا را به عدلش وصف کنند ولی او را از سلطنتش بیرون بردند و این آیه دربارهی آنها نازل شده است: یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ یعنی آنها را بر صورت انداخته و میکشند و به دوزخ میافکنند و در آن حال به آنها گویند: «بچشید سودن دوزخ یعنی حرارت آتش و الم آن را». و در بیان عدل خود میفرماید: إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
التوحید، ص382/ نورالثقلین
4
(قمر/ 48)
الصّادق (علیه السلام) - إِنَ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً لِلْمُتَکَبِّرِینَ یُقَالُ لَهُ سَقَرُ شَکَا إِلَی اللَّهِ شِدَّهًَْ حَرِّهِ سَأَلَهُ أَنْ یَتَنَفَّسَفَأَذِنَ لَهُ فَتَنَفَّسَ فَأَحْرَقَ جَهَنَّم.
امام صادق (علیه السلام) - در جهنّم جایی هست به نام سقر که متکبّران در آنجا میباشند، سقر از شدّت حرارت به خداوند خود شکایت کرد و از خداوند اجازه خواست تا نفسی بکشد، خدا اجازه داد و او نفسی کشید و جهنّم را سوزانید.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص372
القمی، ج2، ص251/ نورالثقلین
آیه إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ [49]
به یقین ما هرچیز را به اندازه آفریدیم.
1
(قمر/ 49)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - أَمَّا قَوْلُهُ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ فَإِنَّ اللَّهَ خَلَقَ لِکُلِّ شَیْءٍ مَا یُشَاکِلُهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ مَا یُصْلِحُهُ مِنْ رِزْقِهِ وَ خَلَقَ الْبَعِیرَ خَلْقاً لَا یَصْلُحُ شَیْءٌ مِنْ خَلْقِهِ عَلَی غَیْرِهِ مِنَ الدَّوَابِّ وَ کَذَلِکَ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ الدَّوَابِّ وَ خَلَقَ لِدَوَابِّ الْبَرِّ وَ طَیْرِهَا مِنَ الرِّزْقِ مَا یُصْلِحُهَا فِی الْبَرِّ وَ خَلَقَ لِدَوَابِّ الْبَحْرِ وَ طَیْرِهَا مِنَ الرِّزْقِ مَا یُصْلِحُهَا فِی الْبَحْرِ فَلِذَلِکَ قَوْلُهُ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - خدا برای هر چیزی، آنچه مناسب اوست از آفریدهی خود و آنچه وسیلهی روزی او است آفریده. شتر را برای نیازهایی که غیر آن از چهارپایان دیگر شایستهی آنها نیستند آفریده، و همچنین هستند چهارپایان دیگر که هرکدام برای نیازی مخصوص به خود هستند، و برای جانوران بیابان و پرندههایش رزقی آفریده که شایستهی آنها در بیابان است، و برای جانوران دریا و پرندههایش روزی شایسته در دریا آفریده و برای این است که فرموده: إِنَّا کُل شَیْءٍ خَلقْنَاهُ بِقَدَرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص374
بحارالأنوار، ج54، ص373
2
(قمر/ 49)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ قَالَ: لَهُ وَقْتٌ وَ أَجَلٌ وَ مُدَّهًٌْ. .
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا کُل شَیْءٍ خَلقْنَاهُ بِقَدَرٍ، هرچیزی وقت و سرانجام و مدّت معیّنی دارد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص374
القمی، ج2، ص341/ نورالثقلین
3
(قمر/ 49)
الحسن (علیه السلام) - أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ فَقَالَ یَقُولُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ لِأَهْلِ النَّارِ بِقَدْرِ أَعْمَالِهِمْ.
امام حسن (علیه السلام) - دربارهی آیه: إِنَّا کُل شَیْءٍ خَلقْنَاهُ بِقَدَرٍ، سؤال شد. حضرت (علیه السلام) فرمود: «خداوند عزّوجلّ میفرماید: برای اهل جهنّم هرچیز را بهاندازهی اعمال آنها آفریدیم».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص374
التوحید، ص383/ نورالثقلین/ البرهان
4
(قمر/ 49)
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - جَعَلْنَا لِکُلِّ شَیْءٍ شِکْلاً یُوَافِقُهُ وَ یَصْلُحُ لَهُ کَالْمَرْأَهًِْ لِلرَّجُلِ وَ الْأَتَانِ لِلْحِمَارِ وَ ثِیَابِ الرِّجَالِ لِلرِّجَالِ وَ ثِیَابِ النِّسَاءِ لِلنِّسَاءِ.
ابنعبّاس (رحمة الله علیه) - برای هرچیزی همانندی قرار دادیم که موافق آن است و با آن سازگاری دارد؛ مانند زن برای مرد، مادّه الاغ برای الاغ، لباس مردان برای مردان و لباس زنان برای زنان.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص374
بحرالعرفان، ج15، ص230
آیه وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ [50]
و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشمبرهمزدن.
1
(قمر/ 50)
الرّضا (علیه السلام) - فَقَامَ إِلَیْهِ عِمْرَانُ الصَّابِئُ وَ کَانَ وَاحِداً مِنَ الْمُتَکَلِّمِینَ قَالَ أَسْأَلُکَ عَنِ الْحَکِیمِ فِی أَیِّ شَیْءٍ هُوَ وَ هَلْ یُحِیطُ بِهِ شَیْءٌ وَ هَلْ یَتَحَوَّلُ مِنْ شَیْءٍ إِلَی شَیْءٍ أَوْ بِهِ حَاجَهًٌْ إِلَی شَیْءٍ قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) أُخْبِرُکَ یَا عِمْرَانُ (علیه السلام) فَاعْقِلْ مَا سَأَلْتَ عَنْهُ فَإِنَّهُ مِنْ أَغْمَضِ مَا یَرِدُ عَلَی الْمَخْلُوقِینَ فِی مَسَائِلِهِمْ وَ لَیْسَ یَفْهَمُهُ الْمُتَفَاوِتُ عَقْلُهُ الْعَازِبُ حِلْمُهُ وَ لَا یَعْجِزُ عَنْ فَهِمِهِ أُولُو الْعَقْلِ الْمُنْصِفُونَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَلَوْ کَانَ خَلَقَ مَا خَلَقَ لِحَاجَهًٍْ مِنْهُ لَجَازَ لِقَائِلٍ أَنْ یَقُولَ یَتَحَوَّلُ إِلَی مَا خَلَقَ لِحَاجَتِهِ إِلَی ذَلِکَ وَ لَکِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً لِحَاجَهًٍْ وَ لَمْ یَزَلْ ثَابِتاً لَا فِی شَیْءٍ وَ لَا عَلَی شَیْءٍ إِلَّا أَنَّ الْخَلْقَ یُمْسِکُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ یَدْخُلُ بَعْضُهُ فِی بَعْضٍ وَ یَخْرُجُ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ بِقُدْرَتِهِ یُمْسِکُ ذَلِکَ کُلَّهُ وَ لَیْسَ یَدْخُلُ فِی شَیْءٍ وَ لَا یَخْرُجُ مِنْهُ وَ لَا یَئُودُهُ حِفْظُهُ وَ لَا یَعْجِزُ عَنْ إِمْسَاکِهِ وَ لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ کَیْفَ ذَلِکَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ مَنْ أَطْلَعَهُ عَلَیْهِ مِنْ رُسُلِهِ وَ أَهْلِ سِرِّهِ وَ الْمُسْتَحْفَظِینَ (الْمُسْتَحْفِظِینَ) لِأَمْرِهِ وَ خُزَّانِهِ القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عجینَ بِشَرِیعَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمْرُهُ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِذَا شَاءَ شَیْئاً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ بِمَشِیَّتِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ لَیْسَ شَیْءٌ مِنْ خَلْقِهِ أَقْرَبَ إِلَیْهِ مِنْ شَیْءٍ وَ لَا شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْهُ مِنْ شَیْءٍ أَ فَهِمْتَ یَا عِمْرَانُ (علیه السلام) قَالَ نَعَمْ یَا سَیِّدِی قَدْ فَهِمْت.
امام رضا (علیه السلام) - پس از آن عمران صابی برخاست و او یکی از متکلّمین بود؛ گفت: «آیا خدا در چیزی قرار دارد و یا چیزی او را احاطه نموده است و یا از چیزی به چیز دیگری تغییر مکان میدهد یا احتیاج به چیزی دارد»؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: «عمران! درست دقّت کن سؤالت را جواب میدهم. این از مشکلترین سؤالهاست که بین مردم میشود و کسی که ثبات عقیده و درک ندارد نمیتواند این مطلب را بفهمد ولی خردمندان با انصاف از درک آن عاجز نیستند. جهت اوّل این است که اگر برای رفع احتیاج خود موجودات را میآفرید ممکن بود کسی بگوید بر مخلوقات خود تکیه نموده، چون به آنها نیاز داشت ولی احتیاج او را بر آفرینش وادار نکرد؛ پیوسته پایدار است نه در چیزی و نه بر چیزی. آن آفریدهها هستند که بعضی بعض دیگر را نگه میدارند و برخی در برخ دیگر جای میگیرند و از درون آن بعضی خارج میشوند؛ امّا خداوند قادر و توانا تمام آفرینش را به قدرت خویش نگه داشته، نگهداری آنها موجب خستگی خدا نمیشود و او را ناتوان نمیکند. کسی کیفیّت و چگونگی این مطلب را نمیداند جز ذات پاک خدا و پیامبرانی که آنها را مطّلع گردانیده و صاحبان اسرار و نگهبانان فرمان و خزینههای حافظ شریعتش، کار خدا همچون چشمبرهمزدن است بلکه از این هم نزدیکتر. هروقت تصمیم آفرینش چیزی را
بگیرد میگوید باش، به وجود میآید. (بقره/117) با خواست و ارادهی او هیچیک از آفریدهها به او نزدیکتر از دیگری نیست و نه چیزی از او دورتر از دیگری است. عمران! متوجّه شدی»؟ عرض کرد: «آری، سرورم فهمیدم»!
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص374
بحارالأنوار، ج10، ص317
2
(قمر/ 50)
أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - لَمَّا قَدِمَ وَفْدُ نَجْرَانَ عَلَی النَّبِیّ (صلی الله علیه و آله) قَدِمَ فِیهِمْ ثَلَاثَهًٌْ مِنَ النَّصَارَی مِنْ کِبَارِهِمْ الْعَاقِبُ وَ مُحَسِّنٌ (قَیْسٌ) وَ الْأُسْقُفُّ فَجَاءُوا إِلَی الْیَهُودِ وَ هُمْ فِی بَیْتِ الْمَدَارِسِ فَصَاحُوا بِهِمْ یَا إِخْوَهًَْ الْقِرَدَهًِْ وَ الْخَنَازِیرِ هَذَا الرَّجُلُ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ قَدْ غَلَبَکُمْ انْزِلُوا إِلَیْنَا فَنَزَلَ إِلَیْهِمْ مَنْصُورٌ الْیَهُودِیُّ وَ کَعْبُبْنُالْأَشْرَفِ الْیَهُودِیُّ فَقَالُوا لَهُمْ احْضُرُوا غَداً نَمْتَحِنْهُ قَالَ وَ کَانَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِذَا صَلَّی الصُّبْحَ قَالَ هَاهُنَا مِنَ الْمُمْتَحِنَهًِْ أَحَدٌ فَإِنْ وَجَدَ أَحَداً أَجَابَهُ وَ إِنْ لَمْ یَجِدْ أَحَداً قَرَأَ عَلَی أَصْحَابِهِ مَا نَزَلَ عَلَیْهِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهًِْ فَلَمَّا صَلَّی الصُّبْحَ جَلَسُوا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ لَهُ الْأُسْقُفُّ یَا أَبَا الْقَاسِمِ فَذَاکَ مُوسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ عِمْرَانُ (علیه السلام) قَالَ فَیُوسُفُ (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ یَعْقُوبُ (علیه السلام) قَالَ فَأَنْتَ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی مَنْ أَبُوکَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِبْنُعَبْدِ الْمُطَّلِبِ قَالَ فَعِیسَی (علیه السلام) مَنْ أَبُوهُ قَالَ فَسَکَتَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ کَانَ رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ مَا احْتَاجَ إِلَی شَیْءٍ مِنَ الْمَنْطِقِ فَیَنْقَضُّ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) مِنَ السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ فَیَصِلُ لَهُ مَنْطِقُهُ فِی أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَهًِْ الْعَیْنِ فَذَاکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ قَالَ فَجَاءَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ هُوَ رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ.
امام علی (علیه السلام) - هنگامیکه هیأت نجران نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند، در میان آنها سه نفر از مسیحیان، از بزرگانشان عاقب، محسِّن و اسقف بودند. [ابتدا] بهسوی یهودیانی که در خانههای آموزش تورات بودند آمدند و آنها صدا زدند: «ای برادران میمونها و خوکها! این مرد در میان شما است و بر شما غلبه کرده است. بهسوی ما فرود آیید». منصور یهودی و کعببناشرف یهودی بهسوی آنها آمدند و به آنها گفتند: «فردا حاضر شوید او را امتحان کنیم». امام (علیه السلام) فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگامیکه نماز صبح میخواند، میفرمود: اینجا از کسانی که میخواهند [حقانیّت دین اسلام را] امتحان کنند کسی هست؟ اگر کسی را مییافت، به او پاسخ میداد و اگر کسی را پیدا نمیکرد، آیاتی که در آن شب بر او نازل شده، بر اصحابش میخواند. هنگامیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز صبح را خواند، [هیأت نجران] روبرویش نشستند و اسقف به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «ای اباالقاسم! پدر موسی (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «عمران». اسقف گفت: «پدر یوسف (علیه السلام) کیست»؟ فرمود: «یعقوب (علیه السلام)». گفت: «پدر و مادرم به فدایت! پدر تو کیست»؟ فرمود: «عبداللهبنعبدالمطلّب». گفت: «پس پدر عیسی (علیه السلام) کیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) سکوت کرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنچه از منطق و استدلال احتیاج پیدا میکرد، جبرئیل از آسمان هفتم بر او فرود میآورد و منطقش سریعتر از یک چشمبههمزدن به او میرسید و این مطلب همان سخن خدای تعالی است [که فرمود]: وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ. امام (علیه السلام) فرمود: جبرئیل (علیه السلام) آمد و گفت: «عیسی (علیه السلام) روح خدا و کلمهی اوست».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص376
بحارالأنوار، ج21، ص347/ فرات الکوفی، ص87
3
(قمر/ 50)
علیبنإبراهیم (رحمة الله علیه) - قوله وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِیعنی بقول کن فیکون.
علیّّبنابراهیم (رحمة الله علیه) - آیه: و مَا أَمْرُنَا إِلا واحِدَةٌ کَلمْحٍ بِالبَصَرِ یعنی اینکه بگوید؛ باش تا وجود پیدا کند و بشود.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص376
البرهان
آیه وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا أَشْیاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ [51]
ما کسانی را که در گذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم؛ آیا کسی هست که پند گیرد؟!
1
(قمر/ 51)
الصّادق (علیه السلام) - وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا أَشْیاعَکُمْ أَیْأَتْبَاعَکُمْ وَ عَبَدَهًَْ الْأَصْنَامِ.
امام صادق (علیه السلام) - آیهی و لقَدْ أَهْلکْنَا أَشْیَاعَکُمْ یعنی پیروان شما و بتپرستان.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص376
البرهان
آیه وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ [52]
و هرکاری را انجام دادند در نامههای اعمالشان ثبت است.
1
(قمر/ 52)
الصّادق (علیه السلام) - وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ أَیْ مَکْتُوبٌفِیالْکُتُب.
امام صادق (علیه السلام) - و کُل شَیْءٍ فَعَلوهُ فِی الزُّبُرِ یعنی در کتابها نوشته شده است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص376
بحارالأنوار، ج 9، ص241/ البرهان
آیه وَ کُلُّ صَغیرٍ وَ کَبیرٍ مُسْتَطَرٌ [53]
و هر کار کوچک و بزرگی نوشته شده است.
1
(قمر/ 53)
الصّادق (علیه السلام) - وَ کُلُّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ یَعْنِی مِنْ ذَنْبٍ مُسْتَطَرٌ أَیْ مَکْتُوبٌ.
امام صادق (علیه السلام) - وکُل صَغِیرٍ وکَبِیرٍ یعنی هر گناهی. مُسْتَطَرٌ یعنی نوشته شده.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
بحارالأنوار، ج 9، ص241/ البرهان؛ «من ذنب» محذوف
آیه إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ [54]
به یقین پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند.
1
(قمر/ 54)
الرّضا (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِبْنِأَبِی جَرِیرٍ الْقُمِّیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) یَقُولُ لِأَبِی مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ مِنْ مُحَدِّثِی اللَّهِ تَعَالَی فَوْقَ عَرْشِهِ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍفِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر.
امام رضا (علیه السلام) - محمّدبنأبی جریر قمی گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که به پدرم میفرمود: «کسی که حضرت حسینبنعلی (علیه السلام) را زیارت کند درحالیکه به حقّ آن حضرت (علیه السلام) عارف و آگاه باشد از همصحبتهای حق تعالی در بالای عرش میباشد». سپس این آیه را قرائت فرمود: «إِنَّ الْمتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
بحارالأنوار، ج6، ص249
2
(قمر/ 54)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ: اکْتَنَفْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ذَاتَ یَوْمَ عِنْدَهُ {قَالَ} فَاطَّلَعَ {أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ} عَلِیُّبْنُأَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) {قَالَ} فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) تُرِیدُونَ أَنْ أُرِیَکُمْ أَوَّلَ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّهًَْ قَالَ فَقَالُوا نَعَمْ قَالَ هَذَا فَقَامَ أَبُو دُجَانَهًَْ الْأَنْصَارِیُّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَمِعْتُکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ إِنَّ الْجَنَّهًَْ مُحَرَّمَهًٌْ عَلَی النَّبِیِّینَ وَ سَائِرِ الْأُمَمِ حَتَّیتَدْخُلَهَا أَنْتَ قَالَ یَا أَبَا دُجَانَهًَْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ لِوَاءً مِنْ نُورٍ عَمُودُهُ مِنْ یَاقُوتٍ مَکْتُوبٌ عَلَی ذَلِکَ اللِّوَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَیَّدْتُهُ بِعَلِیٍّ قَالَ فَدَخَلَ عَلِیُّبْنُأَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَجْلَسَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی مَنْکِبِهِ فَقَالَ لَهُ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ مَنْ أَحَبَّکَ وَ انْتَحَلَ مَحَبَّتَکَ وَ أَقَرَّ بِوَلَایَتِکَ أَسْکَنَهُ {اللَّهُ} مَعَنَا ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْإِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ. فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جابربنعبدالله انصاری (رحمة الله علیه) گفت: روزی اطراف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جمع شدیم. دراینهنگام امیر المؤمنین علیّبنابیطالب (علیه السلام) وارد شد. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «میخواهید اوّلین کسی را که وارد بهشت میشود به شما نشان دهم»؟ گفتند: «بله»! فرمود: «این [و علی (علیه السلام) را نشان داد]». ابودجانهی انصاری برخاست و گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! از شما شنیدم که میفرمایی: بهشت بر پیامبران و سایر امّتها حرام است تا تو به آن وارد شوی». فرمود: «ای ابودجانه! آیا نمیدانی که خداوند پرچمی از نور دارد که میلهی آن از یاقوت است و بر روی آن پرچم نوشته شده است؛ معبودی جز الله نیست. محمّد (صلی الله علیه و آله) رسول خدا است. او را با علی (علیه السلام) یاری کردم». جابر گفت: علیّبنابیطالب (علیه السلام) وارد شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را روبروی خود نشاند. سپس با دستش بر شانهی او زد و به او فرمود: «ای علی (علیه السلام)! بر تو بشارت باد که هرکس تو را دوست بدارد و به محبّت تو بگرود و به ولایت تو اقرار نماید، خداوند او را با ما سکونت میدهد». سپس این آیه را خواند: إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
فرات الکوفی، ص456/ بحارالأنوار، ج39، ص218/ بحارالأنوار، ج8، ص5/ البرهان
3
(قمر/ 54)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - أَبْشِرْ یا علی (علیه السلام) مَا مِنْ عَبْدٍ یُحِبُّکَ وَ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَکَ إِلَّا بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ مَعَنَا ثُمَّ قَرَأَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) هَذِهِ الْآیَهًَْ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) -ای علی (علیه السلام)! بر تو بشارت باد؛ هیچ بندهای نیست که تو را دوست بدارد و به دوستی تو گرایش پیدا کند، مگر اینکه روز قیامت خداوند او را با ما محشور میگرداند. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) این آیه را خواند: إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
بحارالأنوار، ج36، ص65/ بحارالأنوار، ج36، ص121/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص609/ کشف الغمهًْ، ج1، ص305/ البرهان/ البرهان
4
(قمر/ 54)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ (رحمة الله علیه) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیٍّ (علیه السلام) مَنْ أَحَبَّکَ وَ تَوَلَّاکَ أَسْکَنَهُ اللَّهُ مَعَنَا ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) -ای علی (علیه السلام)! هرکس تو را دوست بدارد و ولایت تو را بپذیرد، خداوند او را با ما در بهشت ساکن میگرداند. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ ونَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص610
5
(قمر/ 54)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یَا عَلِیُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مَنْ أَحَبَّنَا وَ انْتَحَلَ مَحَبَّتَنَا أَسْکَنَهُ اللَّهُ مَعَنَا وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - یا علی (علیه السلام)! آیا میدانی هرکسی ما را دوست داشته باشد، خدای سبحان او را همراه ما، داخل بهشت میکند و آنگاه آیه: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر را تلاوت کرد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص378
تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص610/ بحارالأنوار، ج75، ص200/ مصباح الشریعهًْ، ص162
6
(قمر/ 54)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - اسْتَحْیِ مِنَ اللَّهِ اسْتِحْیَاءَکَ مِنْ صَالِحِی جِیرَانِکَ فَإِنَّ فِیهَا زِیَادَهًَْ الْیَقِینِ وَ قَدْ أَجْمَعَ اللَّهُ تَعَالَی مَا یَتَوَاصَی بِهِ الْمُتَوَاصُونَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی خَصْلَهًٍْ وَاحِدَهًٍْ وَ هِیَ التَّقْوَی قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللهَ وَ فِیهِ جِمَاعُ کُلِّ عِبَادَهًٍْ صَالِحَهًٍْ وَصَلَ مَنْ وَصَلَ إِلَی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی وَ الرُّتْبَهًِْ الْقُصْوَی وَ بِهِ عَاشَ مَنْ عَاشَ مَعَ اللَّهِ بِالْحَیَاهًِْ الطَّیِّبَهًِْ وَ الْأُنْسِ الدَّائِمِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از خدا خجالت بکش همانطوریکه از همسایگان صالحت خجالت میکشی در این عمل افزایش یقین است خداوند آنچه گذشتگان و آیندگان مردم را نصیحت و سفارش میکنند، در یک خصلت و صفت تکمیل نموده و آن تقوی است. و فرموده است: و ما به کسانی که پیش از شما، کتاب آسمانی به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، [همچنین] به شما [نیز] سفارش میکنیم که از [نافرمانی] خدا بپرهیزید! . (نساء/131) در تقوی مجموعه عبادات صالح است و بهوسیلهی همان تقوی به درجات عالی و نهاییترین مراتب می¬رسید. و زندگی عالی در پناه خدا و انس دائم [با او] بهوسیلهی همین تقوی بوده است. خداوند می¬فرماید: الْمتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص380
نورالثقلین
7
(قمر/ 54)
الصّادق (علیه السلام) -… وَ فِیهِ جِمَاعُ کُلِّ عِبَادَهًٍْ صَالِحَهًٍْ وَ بِهِ وَصَلَ مَنْ وَصَلَ إِلَی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی وَ الرُّتَبِ الْقُصْوَی وَ بِهِ عَاشَ مَنْ عَاشَ بِالْحَیَاهًِْ الطَّیِّبَهًِْ وَ الْأُنْسِ الدَّائِمِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
امام صادق (علیه السلام) -… و کلّ هر عبادت شایستهای در آن است و هرکس به درجات بلندی رسیده بهوسیلهی آن رسیده است. و هرکس با زندگی پاک و انس دایمی زندگی کرده بهوسیلهی آن زندگی کرده است. خدای عزّوجلّ فرمود: إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص380
مصباح الشریعهًْ، ص163
8
(قمر/ 54)
الکاظم (علیه السلام) - مُحَمَّدُ بنُ الفُضَیلِ عَن أَبِی الحَسَنِ المَاضِی (علیه السلام) قُلْتُ إِنَّ الْمُتَّقِینَ قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ وَ شِیعَتُنَا لَیْسَ عَلَی مِلَّهًِْ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) غَیْرُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْهَا بُرَآءُ.
امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبنفضیل گوید: از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدم: «آیهی إِنَّ المُتَّقِینَ دربارهی چه کسانی است»؟ فرمود: «دربارهی ما و شیعیان ما. به خدا قسم! هیچکس جز ما بر دین و آیین ابراهیم (علیه السلام) نیست و باقی مردم از آن به دور هستند».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص380
الکافی، ج1، ص435/ البرهان/ بحارالأنوار، ج24، ص339
آیه فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر (55(ٍ [55]
در جایگاه صدق نزد خداوند حاکم مقتدر.
1
(قمر/ 55)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ (رحمة الله علیه) قَالَ اکْتَنَفْنَا رسول الله (صلی الله علیه و آله) یَوْماً فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهًِْ فَذَکَرَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا الْجَنَّهًَْ فَقَالَ أَبُو دُجَانَهًَْ یَا رسول الله (صلی الله علیه و آله) سَمِعْتُکَ تَقُولُ الْجَنَّهًُْ مُحَرَّمَهًٌْ عَلَی النَّبِیِّینَ (علیهم السلام) وَ سَائِرِ الْأُمَمِ حَتَّی تَدْخُلَهَا فَقَالَ: لَهُ یَا أَبَا دُجَانَهًَْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ تَعَالَی لِوَاءً مِنْ نُورٍ وَ عَمُوداً مِنْ نُورٍ خَلَقَهُمَا اللَّهُ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِأَلْفَیْ عَامٍ مَکْتُوبٌ عَلَی ذَلِکَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) رسول الله (صلی الله علیه و آله) آلُ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) خَیْرُ الْبَرِّیَّهًِْ صَاحِبُ اللِّوَاءِ عَلِیٌّ إِمَامُ الْقَوْمِ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا بِکَ وَ شَرَّفَکَ وَ شَرَّفَنَا بِکَ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنْ أَحَبَّنَا وَ انْتَحَلَ مَحَبَّتَنَا أَسْکَنَهُ اللَّهُ مَعَنَا وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جابربنعبداللَّه گوید: روزی در مسجد مدینه اطراف پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم که یکی از اصحاب از بهشت سخن به میان آورد. ابودجانه گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از شما شنیدم که فرمودی بهشت بر پیامبران و سایر امّتها حرام است تا شما داخل شوید». به او فرمود: «ای ابودجانه! مگر نمیدانی خدا پرچمی از نور و ستونی از نور دارد که دوهزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین آن را آفریده و بر آن نوشته شده: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ آل محمّد (علیهم السلام) بهترین مردمند صاحب پرچم علی (علیه السلام) است امام مردم علی (علیه السلام) است». علی (علیه السلام) فرمود: «ستایش خدایی را سزا است که ما را بهوسیلهی شما هدایت نمود و تو را احترام داشت و ما را بهوسیلهی تو محترم نمود». پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مگر نمیدانی هرکه ما را دوست بدارد و محبّت ما را در دل داشته باشد خدا او را با ما ساکن میکند و این آیه را خواند: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص380
بحارالأنوار، ج26، ص318/ بحارالأنوار، ج27، ص129
2
(قمر/ 55)
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ جَابِرِبْنِعَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ: بَیْنَا رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله)، یَوْماً فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهًِْ وَ ذَکَرَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ الْجَنَّهًَْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): إِنَّ لِلَّهِ لِوَاءً مِنْ نُورٍ، وَ عَمُوداً مِنْ زَبَرْجَدٍ خَلَقَهَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ بِأَلْفَیْ سَنَهًٍْ، مَکْتُوبٌ عَلَی رِدَاءِ ذَلِکَ اللِّوَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، آلُ مُحَمَّدٍ، خَیْرُ الْبَرِیَّهًِْ. صَاحِبُ اللِّوَاءِ إِمَامُ الْقَوْمِ. فَقَالَ عَلِیٌّ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا بِکَ وَ کَرَّمَنَا وَ شَرَّفَنَا. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): یَا عَلِیُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنْ أَحَبَّنَا وَ انْتَحَلَ مَحَبَّتَنَا أَسْکَنَهُ اللَّهُ مَعَنَا، وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جابربنعبدالله انصاری گوید: روزی در مسجد مدینه بودیم که بعضی از اصحاب سخن از بهشت به میان آوردند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «برای خدا پرچمی از نور و ستونی از زبرجد است که آنها را دوهزار سال پیش از آفریدن آسمانها آفریده است. بر دامنهی این پرچم نوشته شده: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ؛ آل محمّد (علیهم السلام) بهترین مردم هستند، صاحب پرچم امام قوم است». پس علی (علیه السلام) گفت: «ستایش خداوند را که ما را بهوسیلهی تو هدایت کرده و ما را گرامی داشته و شرافت داده است». پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «یا علی (علیه السلام) آیا میدانی که هرکس ما را دوست داشته باشد و خود را به محبّت ما نسبت دهد، خداوند او را [در بهشت] با ما ساکن میکند؟ و این آیه را خواند: فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص380
شواهدالتنزیل، ج2، ص470/ الفضایل، ص123/ کشف الغمهًْ، ج1، ص321/ کشف الیقین، ص385
3
(قمر/ 55)
الحسین (علیه السلام) - أَرِدُ عَلَی جَدِّی رسول الله (صلی الله علیه و آله) وَ أَسْکُنُ مَعَهُ فِی دَارِهِ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ وَ أَشْرَبُ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَشْکُو إِلَیْهِ مَا رَکِبْتُمْ مِنِّی وَ فَعَلْتُمْ بِی.
امام حسین (علیه السلام) - بلکه من بر جدّم پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) وارد میشوم و با آن حضرت در خانهاش که در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! ساکن میشوم و از آبی میآشامم که هیچگونه تغییری ننموده است. بعداً از این عملی که شما نسبت به من مرتکب شدید و این کاری که با من انجام دادید به آن حضرت شکایت میکنم.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج15، ص382
بحارالأنوار، ج45، ص57
مطالب مرتبط