فوائد وآثاروجودامام غایب عصرمان امام زمان(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
فوائد امام غایب عصرمان امام زمان(عج)
صدها سال است که جامعه بشری از فیض ظهور حجت خدا محروم گردیده و امت اسلامی از درک محضر رهبری آسمانی و پیشوایی معصوم، بی بهره مانده است.
به راستی وجود او در غیبت و زندگی او در پنهانی و دور از دسترس همگان چه آثاری برای جهان و جهانیان دارد؟
آیا نمی شد در نزدیکی های دوران ظهور متولد شود و شاهد روزگار سخت غیبت خویش از شیعیان نباشد؟
این سوال و مانند آن از نبود شناخت نسبت به جایگاه امام و حجت الهی سرچشمه می گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
فوائد وآثاروجودامام غایب عصرمان امام زمان(عج)
صدها سال است که جامعه بشری از فیض ظهور حجت خدا محروم گردیده و امت اسلامی از درک محضر رهبری آسمانی و پیشوایی معصوم، بی بهره مانده است. به راستی وجود او در غیبت و زندگی او در پنهانی و دور از دسترس همگان چه آثاری برای جهان و جهانیان دارد؟ آیا نمی شد در نزدیکی های دوران ظهور متولد شود و شاهد روزگار سخت غیبت خویش از شیعیان نباشد؟
این سوال و مانند آن از نبود شناخت نسبت به جایگاه امام و حجت الهی سرچشمه می گیرد.
به راستی جایگاه امام در مجموعه هستی چگونه است؟ آیا همه آثار وجودی او به آشکار بودن او وابسته است؟ آیا او تنها برای رهبری و پیشوایی مردمان است یا وجود او برای همه موجودات اثر وبرکت است؟
امام محور هستی
از نظر شیعه و بر اساس تعالیم دینی، امام، واسطه فیض رسانی پروردگار به همه پدیده های جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بیوجود او عالم و آدم، جن و ملک و حیوان و جمادی نمی ماند.
از امام صادق (ع) سوال شد آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود:
« اگر زمین بدون امام بماند هر آینه اهل خود را فرو می برد.»[1]
اینکه او در رساندن پیام های خدا به مردم و راهنمایی آنها به سوی کمال انسانی، واسطه است و هر فیض و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان می رسد، امری روشن و بدیهی است. زیرا از ابتدا خداوند متعال از طریق پیامبران و سپس جانشیان آنها قافله بشری را هدایت کرده است. ولی از کلمات معصومین (ع) استفاده می شود که وجود امامان در گستره عالم به عنوان واسطه ای برای رسیدن هر نعمت و فیضی از ناحیه پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگی است. به بیان آشکارتر همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای الهی دریافت می کندن از کانال امام می گیرند. هم اصل وجودشان به واسطه امام است و هم نعمت ها و بهره های دیگری که در طول حیات خود دارا هستند.
در فرازی از آیات جامعه کبیره که یک دوره امام شناسی است اینگونه آمده است :
« بِکُم فَتَحَ اللهُ وَ بِکُم یختِم وَ بِکُم یَنزِّلُ الغَیثَ وَ بِکُم یمسِکُ السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الاَرضِ اِلا ّ بِاِذنِهِ[2]؛
[ ای امامان بزرگ] خداوند به سبب شما [ عالم را] آغاز کرد و به سبب شما [ نیز آن را] پایان می دهد و به [ سبب وجود] شما باران را فرو می فرستد و به [برکت وجود] شما آسمان را نگهداشته است از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او».
بنابراین آثار وجودی امام تنها به ظهور و آشکاری او خلاصه نمی شود بلکه وجود او در عالم- حتی در غیبت و نهان زیستی- سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات الهی است و خدا خود اینگونه خواسته است که او که موجود برتر و کاملتر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و داده های الهی به سایر پدیده ها باشد و در این عرصه فرقی بین غیبت و ظهور او نیست. آری همگان از آثار وجود امام بهره می گیرند و غیبت امام مهدی (ع) در این جهت خللی ایجاد نمی کند. جالب اینکه وقتی از امام مهدی (عج) درباره نحوه بهره مندی از آن حضرت در دوره غیبت، سوال می شود می فرماید:
« وَ اَمّا وَجهُ الاِنتِفاعِ بی فی غَیبَتی فَکَا الاِنتِفاع بِالشَّمسی اِذا غَیبَتها عَنِ الاَبصارِ السَّحابُ[3]؛
بهره مندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است آنگاه که به وسیله ابرها از چشم ها پوشیده است.»
تشبیه امام به آفتاب و تشبیه غیبت او به قرار گرفتن خورشید در پس ابر، نکته های فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت می کنند چنان که وجود گرامی امام عصر مرکز نظام هستی است.
بِیقائِهِ بَقِیتِ الدُّنیا وَ بِیمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوجُودِهِ ثّبَتَتِ الارضُ وَ السَّماء[4]
به سبب بودن او دنیا باقیا ست و به برکت وجود او، عالم روزی می خورند و به خاطر وجود او زمین و آسمان، استوار مانده است.
آفتاب، لحظه ای از نور افشانی دریغ نمی کند و هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره می گیرد. چنان که وجود ولی عصر واسطه دریافت همه نعمت های مادی و معنوی است که از ناحیه پروردگار جهان به بندگان میرسد ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع کمالات، بهره مند می گردد.
اگر این آفتاب پشت ابر هم نباشد، شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد. چنانکه اگر عالم از وجود امام- گرچه در پشت پرده غیبت- محروم بماند سختی ها و نابسامانی ها و هجوم انواع بلاها ادامه زندگی را غیر ممکن می سازد.
آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید خطاب به شیعیان خود می فرماید:
« اِنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم وَ لَو لا ذلِکَ لَنزَلَ بِکُمُ اللاواءَ وَ اصطَلَمَکُمُ الاعداء[5]؛
ما هرگز شما را به حال خود رها نکرده ایم و هرگز شما را از یاد نبرده ایم و اگر نبود ( عنایات پیوسته ما) حتماً سختی ها و بلاهای فراوانی به شما می رسید و دشمنان شما را نابود می کردند.»
بنابراین آفتاب وجود امام بر عالم وجود می تابد و به همه هستی فیض می رساند و در این میان برای بشریت و به ویژه جامعه مسلمین و امت شیعه و معتقد به او برکات وخیرات بیشتری دارد که به نمونه هایی از آن می پردازیم:
امید بخشی
از سرمایه های مهم زندگی، امید است. امید مایه حیات ونشاط و پویایی است. امید عامل حرکت و اقدام است. وجود امام در عالم، موجب امید به آینده ای روشن و سراسر شوق و اشتیاق است. شیعه، پیوسته و در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله، به انواع بلاها و سختی ها گرفتار شده است و آن چه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانه ای استوار، او را به ایستادگی و تسلیم نشدن و حرکت و تلاش، واداشته است؛ امید به آینده سبز مومنین و دین باوران بوده است. آینده ای که خیالی و افسانه ای نیست؛ آینده ای که نزدیک است و می تواند نزدیک تر باشد. زیرا آن که باید رهبری قیام را به عهده گیرد زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این من و تو و ماییم که باید آماده باشیم.
پایداری مکتب
هر جامعه ای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد مورد نظر، نیاز به وجود رهبری آگاه دارد تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح، حرکت کند. وجود رهبرف پشتوانه بزرگی برای افراد است تا در یک سازماندهی منظم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامه های آینده، همت گمارند. رهبر زنده و فعال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلی، کوتاهی نمی کند و به واسطه های گوناگون، نسبت به راههای انحرافی، هشدار می دهد.
امام عصر (ع) گرچه در غیبت است ولی وجود او عامل جدی برای حفظ مکتب شیعه است. او با اگاهی کامل از توطئه های دشمنان، به شیوه های مختلف، مرزهای فکری شیعیان را پاسداری می کند و آن گاه که دشمن فریبکار با وسیله ها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقادات مردم را نشانه می گیرد، با هدایت و ارشاد عالمان و برگزیدگان راه های نفوذ او را می بندد. برای نمونه، عنایت حضرت مهدی (عج) به شیعیان بحرین را از زبان علامه مجلسی[6] می شنویم:
در روزگار گذشته، فرمانروایی ناصبی بر بحرین حکومت می کرد، که وزیرش در دشمنی با شیعیان آن جا، گوی سبقت را از او ربوده بود. روزی وزیر بر فرمانروا وارد شد و اناری را به دست او داد، که به صورت طبیعی این واژه ها بر پوست آن نقش بسته بود: « لا اله الا الله، محمد رسول الله و ابوبکر و عمر و عثمان و علی خلفاء رسول الله». فرمانروا از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به وزیر گفت: این نشانه ای آشکار و دلیلی نیرومند بر بطلان مذهب تشیع است. نظر تو درباره شیعیان بحرین چیست؟ وزیر پاسخ داد: به باور من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارائه دهیم. اگر ان را پذیرفتند که از مذهب خود دست می کشند وگرنه آنان را میان گزینش سه چیز مخیر می کنیم ؛ پاسخی قانع کننده بیاورند یا جزیه[7] بدهند و یا این که مردان شان را می کشیم زنان و فرزندانشان را اسیر می کنیم و اموال شان را به غنیمت می بریم.
فرمانروا، رای او را پذیرفت و دانشمندان شیعه را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را می کشم و زنان و فرزندان تان را اسیر می کنم یا این که باید جزیه بدهید. دانشمندان شیعه، سه روز از او مهلت خواستند. آنان پس از گفت و گوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از صالحان و پرهیزگاران بحرین را برگزینند. آن گاه از میان این ده نفر نیز سه نفر را برگزینند و به یکی از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوی صحرا برو و به امام زمان (عج) استغاثه کن و از او، راه رهایی از این مصیبت را بپرس؛ زیرا او، امام و صاحب ماست.
آن مرد چنین کرد، ولی موفق به زیارت حضرت نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که محمد بن عیسی نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گریه و زاری از حضرت، درخواست کمک کرد. چون آخر شب شد، شنید مردی خطاب به او می گوید: ای محمد بن عیسی! چرا تو را به این حال می بینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمده ای؟ محمد بن عیسی از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ای محمد بن عیسی! من صاحب الزمان. حاجت خود را باز گو! محمد بن عیسی گفت: اگر تو صاحب الزمانی، داستان مرا می دانی و به گفتن من نیاز نیست. فرمود: راست می گویی. تو به دلیل آن مصیبتی که بر شما وارد شده استف به این جا آمده ای . عرض کرد: آری، شما می دانید چه بر ما رسیده است و شما امام و پناه ما هستید. پس آن حضرت فرمود: ای محمد بن عیسی! در خانه ی آن وزیر – لعنه الله علیه- درخت اناریا ست. هنگامی که درخت تازه انار آورده بود، او از گل ، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژه ها بر روی آن نقش بست! فردا نزد فرمانروا می روی و به او می گویی که من پاسخ تو را در خانه وزیر می دهم. چون به خانه وزیر رفتید، پیش از وزیر به فلان اتاق برو! کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گلی در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشان هی دیگر این که به فرمانروا بگو: که معجزه دیگر ما این است که چون انار را دونیم کنید، جز دود و خاکستر چیزی در آن نیست!
محمد بن عیسی ازا ین سخنان بسیار شادمان شد و به نزد شیعیان بازگشت. روز دیگر، آنان پیش فرمانروا رفتند و هر آن چه امام زمان (عج) فرموده بود، آشکار گشت.
فرمانروای بحرین با دیدن این معجزه به تشیع گروید و دستور داد وزیر حیله گر را به قتل رساندند.[8]
خودسازی
قرآن کریم می فرماید:
( وَ قُل اِعمَلُوا فَسَیرَی اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُون)[9]
[ ای پیامبر به مردم] بگو عمل کنید [ ولی بدانید] که خداوند و پیامبر (ص) و مومنان، کارهای شما را می بینند.
در روایت آمده است که مراد از «مومنون» در این آیه شریفه، امامان معصوم (ع) هستند.[10] بنابراین، اعمال مردم به نظرا مام زمان (عج) می رسد. و آن بزرگوار از پس پرده غیبتف شاهد و ناظر کارها است. این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد و شیعیان را به اصلاح کارهای خود وا می دارد و از این که در برابر حجت خدا و امام خوبی ها به زشتی ها و گناهان آلوده شوند باز می دارد. البته به هر اندازه توجه انسان به آن معدن صفا و پاکی، بیشتر باشد، آیینه دل و جانش، صفای بیشتری می یابد و این روشنی و زلالی در گفتار و رفتار او آشکارتر می گردد.
پناهگاه علمی و فکری
پیشوایان معصوم (ع) معلمان و مربیان اصلی جامعه هستند و مردم، همواره از سرچشمه زلال معارف ناب آن بزرگواران بهره ها برده اند. در زمان غیبت نیز، اگرچه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر امام عصر (عج) ممکن نیست ولی آن معدن علوم الهی به راه های مختلف، گره از مشکلات علمی و فکری شیعیان باز می کند. در دوره غیبت صغری، بسیاری از سوالات مردم و علما، از طریق نامه های امام که به توقیعات مشهور است پاسخ داده می شد.[11]
امام عصر (عج) در جواب نامه احساق بن یعقوب و سوال های او، نوشته است:
« خداوند تو را هدایت کند و ثابت قدم بدارد؛ اما اینکه درباره منکران از خاندان و عموزادگان ما سوال کردی، بدان که بین خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست و کسی که مرا انکار کند از من نیست و عاقبت او همانند سرانجام پسر نوح است... و اما اموال تان را تا پاکیزه نکنید قبول نمی کنیم...
و اما اموالی که برای ما فرستادی از آن رو می پذیریم که پاکیزه و طاهر است... و کسی که اموال ما را حلال شمرده و آن را بخورد همانا آتش خورده است... و چگونگی استفاده از من، مانند بهره مندی از خورشید پشت ابرا ست و من امان مردم روی زمین هستم همانطوری که ستارگان امان اهل آسمانها هستند. و از اموری که سودی برایتان ندارد. پرسش نکنید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته اند به زحمت نیفکنید و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان، فرج شماست، سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که پیرو هدایت است.»[12]
پس از غیبت صغری هم بارها علمای شیعه، مشکلات علمی و فکری خود را با امام خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نموده اند.
میر علام یکی از شاگردان مقدس اردبیلی [13] چنین می گوید:
نیمه شبی در نجف اشرف در صحن مطهر حضرت علی (ع) بودم ناگاه شخصی را دیدم که به سمت حرم یم رود، به سوی او رفتم چون نزدیک شدم؛ دیدم که شیخ و استادم ملا احمد مقدس اردبیلی ( قدس سره) است. خود را از او پنهان کردم.
نزدیک حرم مطهر شد در حالی که در بسته بود؛ ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل حرم گردید! و پس از مدتی کوتاه از حرم خارج شد، و به سمت کوفه متوجه گردید.
به دنبال او روانه شدم به طوری که مرا نمی دید تا آن که داخل مسجد کوفه گردید و در نزد محرابی که امیر المومنین (ع) را در آن ضربت زده اند قرار گرفت و مدتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از مسجد بیرون رفت و به سمت نجف متوجه گردید من همچنان دنبال او بودم تا آنجا که به مسجد حنانه رسید؛ ناگاه بدون اختیار سرفه ام گرفت چون صدای مرا شنید برگشت نگاهی به من کرد و مرا شناخت. فرمود: میر علام هستی؟ گفتم: آری! گفت: اینجا چه می کنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل حرم حضرت علی (ع) شدی تا حال با شما هستم. شما را به حق این قبر قسم می دهم که سر این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم به من خبر دهید!
فرمود: به شرط آن که تا من زنده هستم آن را به کسی نگویی! چون به او اطمینان دادم فرمود: گاهی که برخی مسائدل بر من مشکل می شود برای حل آن به امیر المومنین (ع) متوسل می شوم. امشب نیز مسئله ای برای من مشکل شد و در آن فکر می کردم؛ ناگاه به دلم افتاد که باز به خدمت آن حضرت روم و سوال کنم.
چون به حرم مطهر رسیدم چنان که دیدی در بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده به خدا نالیدم که جواب آن را از آن حضرت دریابم ناگاه از قبر مطهر ندایی شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو و از قائم (عج) سوال کن زیرا که او امام زمان توست. پس به نزد محراب [ مسجد کوفه] آمدم و از آن بزرگوار سوال کرده جواب شنیدم و اکنون به منزل خود می روم.[14]
هدایت باطنی و نفوذ روحانی
امام و حجت خدا وظیفه رهبری و هدایت مردم را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت نور هدایت او هستند، راهنمایی کند. برای انجام این ماموریت الهی، گاهی آشکارا و بی پرده، با انسان ها ارتباط برقرار می کند و با گفتار و کردار زندگی ساز خود، راه سعادت بهرورزی آنها را نشان می دهد و زمانی دیگر با استفاده از قدرت ولایت خود که نیروی غیبی و الهی است در درون قلب ها اثر می گذارد و با توجهی ویژه و عنایت خاص، دل های آماده را، مایل به خوبی ها و زیبایی ها می کند و راه رشد و کمال آنها را هموار می سازد. در این بخش، نیازی به حضور ظاهری امام و ارتباط مستقیم با او نیست بلکه هدایت از راه های درونی و ارتباط قلبی انجام می گیرد. امام علی (ع) در بیان این بخش از فعالیت های امام می فرماید:
خداوندا، جز این نیست که باید حجتی از سوی تو در زمین باشد تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون گردد... و اگر وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد ولی بی شک تعالیم و آداب او در دلهای مومنین پراکنده است وآنها بر اساس آن عمل می کنند.[15]
امام غایب از طریق همین هدایت ها به کار نیروسازی برای قیام و انقلاب جهانی، همت می گمارد. و آن ها که شایستگی های لازم را دارا باشند تحت تربیت ویژه امام، برای حضور در رکاب آن حضرت آماده می شوند و این یکی از برنامه های امام غایب است که به برکت وجود او انجام می شود.
ایمنی از بلاها
بدون تردید، امنیت از اصلی ترین سرمایه های زندگی است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره زندگی و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است و کنترل آفت ها و بلاها اگرچه با فراهم آوردن وسایل مادی ممکن است ولی عوامل معنوی نیز در آن تاثیر فراوانی دارد. در روایات پیشوایان ما، وجود امام و حجت الهی ، در مجموعه جهان آفرینش، به عوان عامل امنیت زمین و اهل آن شمرده شده است.
امام مهدی (ع) خود فرموده است:
وَ اِنِّی الاَمان لِاَهلِ الارضِ...؛
من موجب ایمنی ( از بلاها) برای ساکنان زمین هستم.[16]
وجود امام، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام می دهند به عذاب های سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود.
قرآن کریم در این باره، خطاب به پیامبر اسلام (ص) می فرماید:
( وَ ما کانَ اللهُ لِیعَذِّبَهُم وَ اَنتَ فِیهِم...)
« ( ای رسول ما) تا زمانی که تو در میان ایشان ( مسلمان) هستی، خداوند هرگز آن ها را به عذاب ( عمومی) گرفتار نخواهد کرد.»[17]
حضرت ولی عصر (عج) که مظهر رحمت و مهر پروردگار است نیز به عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را به ویژه از جامعه شیعیان و فرد فرد آن ها دور می کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاری گر او را در بالای سر خود نشناسند!
آن گرامی در مقام معرفی خود فرموده است:
« اَنا خاتِمُ الاوصِیاءِ وَ بِی یدفَعُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ مِن اَهلی وَ شِیعَتِی؛
من آخرین جانشین پیامبر خدا (ص) هستم و خدای تعالی به [سبب وجود] من بلاها را از خاندان و شیعیانم دور می کند.»[18]
در جریان شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سالهای پر التهاب دفاع مقدس، بارها لطف و محبت آن امام بزرگوار بر سر ملت و مملکت سایه افکند و نظام اسلامی و ملت مسلمان و مهدوی را از گردنه توطئه های سنگین دشمن، عبور داد! شکسته شدن حکومت نظامی شاه در 21 بهمن 1357 به فرمان امام خمینی (ره) حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی آمریکا در سال 1359 در صحرای طبس، کشف کودتای نافرجام نوژه در 21 تیرماه 1361 و ناکامی دشمنان در جنگ هشت ساله و ده ها نمونه دیگر شواهد گویایی است.
باران رحمت
موعود بزرگ جهانیان و قبله آمال مسلمانان و محبوب دل های شیعیان، همواره بر حال مردم نظر دارد و غیبت آن خورشید مهربانی، مانع از آن نیست که پرتو زندگی بخش و نشاط آفرین خود را بر جان های مشتاق بتاباند و آن ها را بر خوان کرم و بزرگواری خویش، مهمان کند. آن ماه منیر دوستی و مهرورزی، پیوسته غمخوار شیعیان و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر گردیده و دست شاف بخش خویش را مرهم زخم های آن ها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابان ها عنایت فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بی کسی را یار و یاور و راهنما گشته است و در لحظه های سرد ناامیدی، دل های منتظر را گرمی امید، بخشیده است او که باران رحمت الهی است، در همه حال، بر کویر تفتیده جان ها باریده و با دعای خود برای شیعیان، سبزی و خرمی را برای آنها به ارمغان آورده است. آن سجاده نشین آستان حضرت دوست، دست های خواهش را گشوده و برای من و تو این چنین خواسته است:
« یا نُورَ النُّورِ یا مُدبِّرَ الاُمُورِ یا باعِثَ القُبُورِ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَاجعَل لی وَ لِشیعَتی مِنَ الضّیقِ فَرَجاً وَ مِنَ الهَمِّ مَخرجاً وَ اَوسِع لَنَا المَنهَجَ وَ الطلق لَنا مِن عِندِکَ ما یفَرِّجُ وَ افعَل بِنا ما اَنتَ اَهلُهُ یا کَریم[19]
ای روشنایی نور، ای تدبیر کننده کارها، ای زنده کننده مردگان، بر محمد و خاندان او درود فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از غم و اندوه راه چاره ای باز کن و راه [هدایت] را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن گشایش ما است به روی ما بگشا و آن چنان که تو شایسته آن هستی با ما رفتار کن ای کریم.»
آنچه گفته شد بیانگر آن است که از آثار وجود امام – گرچه در غیبت به سر برد- امکان ارتباط و اتصال به اوست و آن ها که لیاقت و شایستگی داشته اند لذت همنشینی و همنوایی آن یار بی همتا را چشیده اند.
خلاصه ونکات پایانی
* امام عصر (عج) محور هستی، و واسطه همه فیوضات الهی به دیگران است.
* اعتقاد به ظهور و آمدن حضرت (عج) روح امید و نشاط و پویای را در جامعه می دمد.
* امام عصر (عج) نسبت به جریان امور مسلمین اشرف دارد و از مکتب شیعه پاسداری می کند.
* با توجه به اشرف حضرت بر کارها و عرض اعمال مردم به حضور حضرت این اعتقاد اثر تربیتی جدی در اصلاح و خودسازی مردم دارد.
* امام عصر (عج) پناهگاه علمی و فکری شیعیان و حق طلبان است در موارد زیادی بزرگان شیعه پاسخ های علمی خود را از طریق حضرت دریافت نموده اند و نیز هدایت باطنی، ایمنی از بلاها و نزول باران رحمت از برکات وجودی آن حضرت است.
[1] - کافی، ج 1، ص 201.
[2] - مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره، توضیح اینکه این زیارت از امام هادی (ع) نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان شیعه بوده است.
[3] - احتجاج، ج2، ش 344، ص 542.
[4] - مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
[5] - احتجاج، ج 2، ش 359، ص 598
[6] - او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که اثار فراوانی از خود به جا گذاشته، معروفترین آنها کتاب بحارالانوار است که مجموعه ای گران سنگ از کلمات اهل بیت (ع) است که در 110 جلد تنظیم شده است، وی در سال 1111 ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
[7] - پولی که غیر مسلمانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می کنند، در برابر تامین امنیت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی می پردازند.
[8] - بحارالانوار ، ج 52، ص 178.
[9] - سوره توبه، آیه 105.
[10] - کافی، ج 1، باب عرض الاعمال، ص 171.
[11] - ر. ک : کمال الدین، ج 2، باب 45، صص 235-286
[12] - همان، ح4، ص 237.
[13] - او از علمای بزرگ شیعه درقرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی نمونه و مثال زدنی است و بنابراین نقل علامه مجلسی، بارها محضرا مام عصر (عج) مشرف گردیده و از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانند حدایق الشیعه و ... او در حرم امیرالمومنین علی (ع) می باشد.
[14] - بحار الانوار، ج52، ص 174.
[15] - اثبات الهداه، ج 3، ح 112، ص 463.
[16] - کمال الدین، ج 2، باب 45، ح4، ص 239.
[17] - سوره انفال، آیه 33.
[18] - کمال الدین، ج 2، باب 43، ح 12، ص 171.
[19] - منتخب الاثر، فصل 10، باب7، ش 6، ص 658.
ترجمه عربی:
بسم الله فوائد وأعمال الإمام الغائب في عصرنا الإمام زمان (ع) لمئات السنين ، حُرم المجتمع البشري من نعمة ظهور سلطان الله ، وحُرمت الأمة الإسلامية من فكرة القيادة الإلهية والقيادة المعصومة. وبالفعل ، ما آثار وجوده في غيابه وحياته في الخفاء وبعيدًا عن متناول الجميع للعالم والعالم؟ ألا يمكن أن يولد قرب وقت قدومه ولا يشهد أوقات غيابه عن الشيعة؟ هذا السؤال ونحوه نابع من عدم معرفة مكانة الإمام والسلطة الإلهية. ما هو موقع الإمام في الكون؟ هل كل آثار وجوده تعتمد على وضوحه؟ هل هو فقط لقيادة الشعب وقيادته أم أن وجوده تأثير وبركة لجميع الكائنات؟ أنت الإمام عند الشيعة وبحسب التعاليم الدينية ، فإن الإمام هو وسيط نعمة الله على كل ظواهر عالم الخلق. إنه في نظام الوجود والدوران ، وبدونه لن يبقى العالم والإنسان والجن والممتلكات والحيوان والجماد. وسئل الإمام الصادق (ع) هل ستبقى الأرض بدون إمام؟ قال حضرة: "إذا تركت الأرض بدون إمام ، ابتلعت أهلها" [1]. وواضح أنه الوسيط في إيصال رسائل الله للناس وتوجيههم نحو الكمال البشري ، وأن كل نعمة ولطف في هذا المجال تصل إلى الجميع بسبب وجوده. لأن الله تعالى قد هدى منذ البدء القافلة البشرية من خلال الأنبياء ثم خلفائهم. ومع ذلك ، فإن كلمات المعصومين (ع) تستخدم في أن وجود الأئمة في الكون كوسيط لنيل كل نعمة ونعمة من الله لكل كائن صغير وكبير. لتوضيح الأمر بشكل أوضح ، يتلقى جميع الكائنات ما يتلقونه من الهبات والهبات الإلهية عبر قناة الإمام. كل من مبدأ وجودهم يرجع إلى الإمام وغيره من النعم والفوائد التي حصلوا عليها في حياتهم. وقد جاء في آيات الجماعة الكبرى ، وهي فترة إمامية: "سأنتصر على الله وأقهرك وأقهر الشر وسأغلب السماوات إذا قطعت على الأرض إلا بإذن ؛ بدأ الله [العالم] بسببك ، وانتهى بسببك ، ونزل المطر بسببك ، وحفظ السموات معك ، "من السقوط على الأرض إلا بإرادته". لذلك ، فإن أعمال الإمام الوجودية لا تقتصر على ظهوره وظهوره ، بل إن وجوده في الكون - حتى في الغيبة والستر البيولوجي - هو مصدر الحياة لجميع الكائنات والمخلوقات الإلهية ، والله نفسه شاء أن هو الذي ، هو كائن أسمى وأكمل ، يتوسط وينقل النعم الإلهية والبيانات إلى ظواهر أخرى ، وفي هذا المجال لا فرق بين غيابه وظهوره نعم ، يستفيد الجميع من آثار وجود الإمام ، وغياب الإمام المهدي (ع) لا يتدخل في هذا الاتجاه. اللافت أنه عندما سئل الإمام المهدي (ع) عن كيفية الانتفاع بهذا الإمام في غيابه قال: "وأما وجه الانتفاع بغير المرئي ، فيكون الانتفاع بغير الشمس إن لم يراه أعين الصحابة [3] ؛ "الاستمتاع بي في غيابي يشبه الاستفادة من الشمس عندما تكون مغطاة بالغيوم." إن تشبيه الإمام بالشمس وقياس غيابه عن كون الشمس وراء الغيوم له عدة نقاط نذكر منها: تتمركز الشمس في النظام الشمسي وتتحرك الكواكب والكواكب حولها ، فوجود إمام العصر المحترم هو مركز الكون. مع بقاء العالم وتأمين الرزق الأرضي ووجوده تقوم الأرض والسماء [4]. وبسبب وجوده ، بقي العالم ، وبفضل وجوده صمد العالم ، وبسبب وجوده ، بقيت الأرض والسماء مستقرتين. لا تتردد الشمس في أن تشرق للحظة ، والجميع يستخدم ضوءها بقدر ما يتعلق بالشمس. حيث أن وجود وصي العصر هو الوسيلة لتلقي كل البركات المادية والروحية التي تصل إلى العبيد من رب العالم ، لكن يستفيد الجميع بقدر علاقته بمصدر الكمال هذا إذا لم تكن هذه الشمس خلف الغيوم ، فإن شدة البرد والظلام ستجعل الأرض غير صالحة للسكن. وكأن العالم محروم من وجود الإمام - وإن كان وراء حجاب الغياب - فإن المشاق والاضطرابات وهجوم كل أنواع الكوارث تجعل من المستحيل الاستمرار في الحياة. وقال في رسالة للشيخ مفيد موجهة إلى الشيعة: لا يهمك أن تراقبني ، ولا أعرفك لذكري ، وإذا لم تفعل ذلك ، فسأرسل لك أقوالي وأقضي على أعدائك [5] ؛ "لم نتركك بمفردنا ولم ننسك أبدًا ، ولولاك (بركاتنا الدائمة) لكانت لكانت العديد من المصاعب والمحن لكان من الممكن تدمير أعدائك". لذلك فإن شمس وجود الإمام تشرق على عالم الوجود وتجلب النعمة على جميع الكائنات ، وفي هذه الأثناء لها المزيد من النعم والإحسان للإنسانية وخاصة المجتمع المسلم والأمة الشيعية التي تؤمن به ، أمثلة على ذلك. التي سنناقشها: متفائل الأمل هو أحد أهم مقومات الحياة. الأمل هو مصدر الحياة والحيوية والحيوية. الأمل هو سبب الحركة والعمل. وجود الإمام في العالم يبعث الأمل في مستقبل مشرق مليء بالحماس. لقد عانى الشيعة على مر التاريخ وعلى مدى أربعة عشر مائة عام من كل أنواع المصائب والمصاعب ، وما جعلهم كقوة كبيرة وداعمًا راسخًا يقفون ولا يستسلمون ويتحركون ويجاهدون. كان الأمل للمستقبل الأخضر للمؤمنين. مستقبل غير خيالي وأسطوري ؛ مستقبل قريب ويمكن أن يكون أقرب. لأن من يجب أن يقود الانتفاضة ما زال حيا ويدوس على قاعدة التمثال في أي لحظة ؛ وعلينا أن نكون مستعدين أنت وأنا. بايدامدرسة راي يحتاج كل مجتمع إلى قيادة واعية من أجل الحفاظ على تنظيمه والاستمرار في طريقه للوصول إلى الوجهة المرجوة ، حتى يتحرك المجتمع بإشرافه وقيادته في الاتجاه الصحيح. يعد امتلاك قائد دعمًا كبيرًا للأشخاص للحفاظ على الإنجازات السابقة في منظمة منتظمة والعمل على تعزيز الخطط المستقبلية. الزعيم الحي والنشط ، وإن لم يكن بين السكان وشعبه ، لا يفشل في رسم الخطوط الرئيسية وتقديم الحلول العامة ، ويحذر من الطرق المنحرفة بشتى الوسائل. وعلى الرغم من غياب الإمام العصر (ع) إلا أن وجوده عامل جاد في الحفاظ على المدرسة الشيعية. مع إدراكه التام لمؤامرات الأعداء ، يحرس حدود الفكر الشيعي بشتى الطرق ، وعندما يستهدف العدو المخادع مبادئ المدرسة ومعتقدات الناس بمختلف الوسائل ، بتوجيه من العلماء و المختارون يحجبون طرق تأثيره. على سبيل المثال ، نسمع عن رعاية حضرة المهدي (ع) لشيعة البحرين من لغة العلامة المجلسي [6]: في الماضي ، حكم عبد الناصر البحرين ، وكان وزيرها قد انتزع منه الصدارة في نزاع مع الشيعة. وذات يوم دخل الوزير إلى الحاكم وسلمه رمّانا نقش على جلده بطبيعة الحال عبارة: "لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، أبو بكر ، عمر ، عثمان ، علي ، خلفاء رسول الله". وتفاجأ الوالي برؤيتها وقال للوزير: "هذه علامة واضحة وسبب قوي لبطلان الدين الشيعي". ما رأيك في شيعة البحرين؟ أجاب الوزير: أعتقد أن علينا أن نقدمهم ونعطيهم هذه العلامة. إذا قبلوا أنهم تركوا دينهم ، وإلا فإننا نختار بين ثلاثة ؛ أعطوا إجابة مقنعة ، أو ادفعوا جزية ، أو اقتلوا رجالهم ، واقبضوا على زوجاتهم وأولادهم ، ونهب ممتلكاتهم. قبل الحاكم صوته واستدعى علماء الشيعة. ثم أراهم ثمرة الرمان فقال: إن لم تعطوا سببًا واضحًا سأقتلكم وأقبض على زوجاتكم وأولادكم ، أو ستدفعون الجزية. سأله علماء الشيعة عن ثلاثة أيام. وبعد الكثير من النقاش ، قرروا اختيار عشرة من أهل البحرين الصالحين والأتقياء من بينهم. ثم اختاروا ثلاثة من هؤلاء العشرة وقالوا لأحدهم: اذهب إلى الصحراء الليلة واسأل إمام العصر (ع) واسأله عن كيفية التخلص من هذه المصيبة؟ لأنه إمامنا ومالكنا. فعل الرجل ذلك ، لكنه فشل في زيارة الإمام. في الليلة الثانية أرسلوا الشخص الثاني. كما أنه لم يتلق أي رد. الليلة الماضية أرسلوا رجلاً ثالثًا اسمه محمد بن عيسى. ذهب إلى الصحراء وبكى وطلب المساعدة. ولما كان متأخر من الليل سمع رجلاً يخاطبه ويقول: يا محمد بن عيسى! لماذا أراك هكذا ولماذا خرجت إلى الصحراء؟ طلب محمد بن عيسى من الرجل أن يتركه وشأنه. قال: يا محمد بن عيسى! من صاحب الوقت. أخبرنا باحتياجاتك! قال محمد بن عيسى: إن كنت صاحب الوقت فأنت تعلم قصتي ولا داعي لإخباري. قال: أنت على حق. لقد أتيت إلى هنا بسبب المأساة التي حلت بك. قال: أعلم ما حل بنا وأنت إمامنا وملجأنا. فقال الإمام: يا محمد بن عيسى! هناك شجرة رمان في بيت ذلك الوزير - لعنة الله عليها. عندما تم إحضار شجرة الرمان الطازجة ، صنع قالبًا على شكل ثمرة الرمان من الزهور. قطعها إلى نصفين وكتب هذه الجمل بينهما. ثم وضع القالب على حبة الرمان الصغيرة وأغلقها. وكلما نمت ثمرة الرمان في وسط ذلك القالب ، كانت تلك الكلمات محفورة عليها! غدا تذهب إلى الحاكم وتقول له إنني سأجيب عليك في بيت الوزير. لما ذهبت الى بيت الوزير اذهب الى غرفة امام الوزير! سوف تجد كيسًا أبيض به قالب زهرة. أظهرها للمسطرة. وعلامة أخرى هي إخبار الحاكم: أن معجزتنا الأخرى هي أننا لأننا نعرف الرمان فلا شيء فيه إلا دخان ورماد! كان محمد بن عيسى سعيدًا جدًا بهذه الكلمات وعاد إلى الشيعة. وفي الغد ذهبوا إلى ولي الأمر وبات كل ما قاله الإمام الزمان عليه السلام واضحًا. عند رؤية هذه المعجزة ، تحول حاكم البحرين إلى الشيعة وأمر بقتل الوزير الماكر. [8] تطوير الذات يقول القرآن الكريم: (وَقُل ِعَمَلُوا فَسَیرَی اللهُ عَمَلَكُم وَرَسُولُهُ وَالُؤمُؤنِون)) [أيها النبي ، قل للناس] يتصرفوا [لكن اعلموا] أن الله والنبي صلى الله عليه وسلم والمؤمنون سيرون أعمالك. وقد ورد أن معنى "المؤمنين" في هذه الآية الكريمة هو الأئمة المعصومون (ع). [10] لذلك تصل أفعال الناس إلى وجهة نظر الزمن. وهذا الرجل النبيل هو الشاهد والمراقب للأشياء من وراء الستار. ولهذه الحقيقة أثر تعليمي كبير ، وتجبر الشيعة على إصلاح أعمالهم ، وتحول دون إصابتهم بالقبح والذنوب في وجه سلطان الله وإمام الخير. بالطبع ، كلما اهتم الإنسان بمنجم الطهارة والنقاء هذا ، كلما صارت مرآة قلبه وروحه أكثر نقاءً ، وأصبح هذا الوضوح أكثر وضوحًا في حديثه وسلوكه. ملجأ علمي وفكري القادة الأبرياء هم المعلمون والمعلمون الرئيسيون في المجتمع ، وقد استفاد الناس دائمًا من المصدر الواضح للمعرفة النقية لهؤلاء النبلاء. في زمن الغياب ، على الرغم من أن الوصول المباشر والاستفادة الكاملة من وجود الإمام العصر (ع) غير ممكن ، إلا أن هذا المنجم من العلوم الإلهية بطرق مختلفة ، يربط عقدة المشاكل العلمية والفكرية للشيعة. وأثناء غيابه القاصر أجاب على كثير من أسئلة الناس والعلماء من خلال رسائل الإمام المعروف بالطاقات.
كتب الإمام العصر (ع) في جواب إحساق بن يعقوب وأسئلته: "الله يوفقك ويثبتك. أما إذا سألت أهلنا وأبناء عمومتنا عن المنكرين فاعلم أنه لا صلة بين الله ولا أحد ، وأن من ينكرني ليس مني ، وأن نهايته مثل نهاية ابن نوح ... واقبل ملكيتك حتى تطهرها. نحن لا ... لكننا نقبل العقار الذي أرسلته إلينا لأنه طاهر ونقي ... ومن يعتبر ممتلكاتنا مشروعة ويأكلها يحترق ... وكيف يستغلني مثل الاستمتاع بالشمس إنه خلف الغيوم وأنا أمان الناس على الأرض لأن النجوم الآمنة من السماء. ومن الأمور التي لا تفيدك. لا تسألوا ولا تكلفوا أنفسكم بمعرفة ما لم يطلبوا منك فعله ، وكثروا الصلاة على الفرج الذي هو فرجك ، والسلام عليكم إسحاق بن يعقوب ، والسلام على من اتبع الهدى. [12] بعد غياب الصغري ، أثار علماء الشيعة مرارًا مشاكلهم العلمية والفكرية مع إمامهم ونالوا الإجابة. يقول مير علم ، أحد تلاميذ أردبيل القديسين [13]: كنت في ساحة الإمام علي (ع) في النجف أشرف عند منتصف الليل ، وفجأة رأيت رجلاً يسير باتجاه المرقد ، فذهبت إليه لأنني كنت قريبًا منه. رأيت أن شيخي وأستاذي هو الملا أحمد مقدس أردابلي (صلى الله عليه وسلم). أخفيت نفسي عنه. اقترب من الحرم الشريف والباب مغلق. فجأة رأيت الباب مفتوحًا ودخل الضريح! وبعد فترة وجيزة غادر المرقد واتجه نحو الكوفة. تبعته حتى لا يتمكن من رؤيتي حتى دخل مسجد الكوفة ووقف قرب المذبح حيث تعرض أمير المؤمنين (ع) للضرب وبقي هناك لفترة. ثم عاد وخرج من المسجد ونحو النجف أدرك أنني ما زلت أتبعه حتى وصل إلى مسجد حنانة ، فجأة سعلت بشكل لا إرادي لأنه سمع صوتي ، استدار ونظر إلي وتعرف علي. قال: أأنت مير علام؟ قلت نعم! قال: وماذا تفعل هنا؟ قلت: أنا معك منذ دخولك مرقد الإمام علي (ع). أقسم بحق هذه القبر أن تبلغني بهذه الحادثة التي رأيتها منك الليلة! قال: ما دمت لا تخبرها لأحد وأنا حي! وقال لأني أكدت له: أحيانًا عندما تكون بعض الأمور صعبة علي ، ألجأ إلى أمير المؤمنين (ع) لحلها. كانت هناك مشكلة بالنسبة لي الليلة وكنت أفكر في ذلك ؛ فجأة خطر لي أن أذهب لخدمة ذلك الإمام مرة أخرى وأطلب. عندما وصلت إلى الحرم المقدس ، فتح لي باب مغلق. فدخلت واشتكيت إلى الله أني سأجد الجواب من ذلك الإمام ، وفجأة سمعت نداء من القبر المقدس يقول: اذهب إلى مسجد الكوفة واسأل القائم (ع) لأنه إمام زمانك. لذلك أتيت إلى المذبح وسألت ذلك الرجل الكريم وسمعت الجواب والآن أنا ذاهب إلى المنزل. [14] الإرشاد الداخلي والتأثير الروحي على الإمام وحجة الله واجب قيادة الناس وإرشادهم وهو يحاول أن يرشد الناس المستعدين لنور هدايته. من أجل القيام بهذه الرسالة الإلهية ، يتواصل أحيانًا بشكل علني وصريح مع البشر ويوضح لهم الطريق إلى رفاهيتهم من خلال أقواله وأفعاله الواهبة للحياة ، وفي أوقات أخرى باستخدام قوة مقاطعته كقوة إلهية وغير مرئية. إنه يعمل داخل القلوب باهتمام خاص وعناية خاصة ، يجعل القلوب الجاهزة تتمنى الخير والجمال وتمهد الطريق لنموها وكمالها. في هذا القسم لا داعي لظهور الإمام والتواصل المباشر معه ، وإنما التوجيه من خلال الطرق الداخلية والتواصل القلبي. يقول الإمام علي (ع) في تعبيره عن هذا الجزء من نشاط الإمام: اللهم إنك فقط أنه لا بد من حجة منك في الأرض لتهدي الناس إلى دينك ... وإذا كان ظاهر وجوده مخفيا عن الناس ، لكن لا شك أن تعاليمه وعاداته مشتتة في قلوب المؤمنين وقوامها إنهم يشغلونها. [15] من خلال هذه الإرشادات ، يسعى الإمام الغائب إلى تقوية الانتفاضة والثورة العالمية. ومن لديه المؤهلات اللازمة مستعدون للسير على خطى الإمام تحت التدريب الخاص للإمام ، وهذا من برامج الإمام الغائب ، ويتم ذلك بفضل حضوره. الأمان من الكوارث لا شك أن الأمن هو أحد الأصول الأساسية للحياة. لطالما عرّض ظهور أحداث مختلفة في الكون الحياة والحياة الطبيعية للمخلوقات للتدمير ، والسيطرة على الآفات والكوارث ، على الرغم من إمكانية ذلك من خلال توفير الوسائل المادية ، ولكن أيضًا العوامل الروحية لها تأثير كبير عليها. في روايات قادتنا ، يعتبر وجود الإمام والسلطة الإلهية ، في مجموعة عالم الخلق ، عامل أمان للأرض وشعبها. قال الإمام المهدي (ع) نفسه: وَأِنِّي الاَمان لِاَهلِ الارضِ ...؛ أجلب الأمان (من المصائب) لسكان الأرض. [16] إن وجود الإمام يمنع الناس من معاناة العقاب الإلهي الشديد بسبب أنواع الذنوب والفساد التي يرتكبونها ، ودرج حياة الأرض وأهلها معقد. وفي هذا الصدد ، يخاطب القرآن الكريم نبي الإسلام صلى الله عليه وسلم: (وإنا الله تعذبهم وهم مفهومة ...) "[يا رسولنا] ما دمت بينهم (مسلمون) فلن يصيبهم الله أبدًا عذابًا" [17]. حضرة ولي العصر (ع) ، الذي هو مظهر من مظاهر رحمة الله والرحمة ، وكذلك برعايته الخاصة يزيل المصائب الكبيرة ، وخاصة من المجتمع الشيعي وأفرادهم ؛ إلا أنه في كثير من الأحيان لا يلتفت الشيعة إلى فضله وكرامته ولا يدركون يده فوق رؤوسهم! قال في موضعه التقديمي: «أنا خا[11] كتب الإمام العصر (ع) في جواب إحساق بن يعقوب وأسئلته: "الله يوفقك ويثبتك. أما إذا سألت أهلنا وأبناء عمومتنا عن المنكرين فاعلم أنه لا صلة بين الله ولا أحد ، وأن من ينكرني ليس مني ، وأن نهايته مثل نهاية ابن نوح ... واقبل ملكيتك حتى تطهرها. نحن لا ... لكننا نقبل العقار الذي أرسلته إلينا لأنه طاهر ونقي ... ومن يعتبر ممتلكاتنا مشروعة ويأكلها يحترق ... وكيف يستغلني مثل الاستمتاع بالشمس إنه خلف الغيوم وأنا أمان الناس على الأرض لأن النجوم الآمنة من السماء. ومن الأمور التي لا تفيدك. لا تسألوا ولا تكلفوا أنفسكم بمعرفة ما لم يطلبوا منك فعله ، وكثروا الصلاة على الفرج الذي هو فرجك ، والسلام عليكم إسحاق بن يعقوب ، والسلام على من اتبع الهدى. [12] بعد غياب الصغري ، أثار علماء الشيعة مرارًا مشاكلهم العلمية والفكرية مع إمامهم ونالوا الإجابة. يقول مير علم ، أحد تلاميذ أردبيل القديسين [13]: كنت في ساحة الإمام علي (ع) في النجف أشرف عند منتصف الليل ، وفجأة رأيت رجلاً يسير باتجاه المرقد ، فذهبت إليه لأنني كنت قريبًا منه. رأيت أن شيخي وأستاذي هو الملا أحمد مقدس أردابلي (صلى الله عليه وسلم). أخفيت نفسي عنه. اقترب من الحرم الشريف والباب مغلق. فجأة رأيت الباب مفتوحًا ودخل الضريح! وبعد فترة وجيزة غادر المرقد واتجه نحو الكوفة. تبعته حتى لا يتمكن من رؤيتي حتى دخل مسجد الكوفة ووقف قرب المذبح حيث تعرض أمير المؤمنين (ع) للضرب وبقي هناك لفترة. ثم عاد وخرج من المسجد ونحو النجف أدرك أنني ما زلت أتبعه حتى وصل إلى مسجد حنانة ، فجأة سعلت بشكل لا إرادي لأنه سمع صوتي ، استدار ونظر إلي وتعرف علي. قال: أأنت مير علام؟ قلت نعم! قال: وماذا تفعل هنا؟ قلت: أنا معك منذ دخولك مرقد الإمام علي (ع). أقسم بحق هذه القبر أن تبلغني بهذه الحادثة التي رأيتها منك الليلة! قال: ما دمت لا تخبرها لأحد وأنا حي! وقال لأني أكدت له: أحيانًا عندما تكون بعض الأمور صعبة علي ، ألجأ إلى أمير المؤمنين (ع) لحلها. كانت هناك مشكلة بالنسبة لي الليلة وكنت أفكر في ذلك ؛ فجأة خطر لي أن أذهب لخدمة ذلك الإمام مرة أخرى وأطلب. عندما وصلت إلى الحرم المقدس ، فتح لي باب مغلق. فدخلت واشتكيت إلى الله أني سأجد الجواب من ذلك الإمام ، وفجأة سمعت نداء من القبر المقدس يقول: اذهب إلى مسجد الكوفة واسأل القائم (ع) لأنه إمام زمانك. لذلك أتيت إلى المذبح وسألت ذلك الرجل الكريم وسمعت الجواب والآن أنا ذاهب إلى المنزل. [14] الإرشاد الداخلي والتأثير الروحي على الإمام وحجة الله واجب قيادة الناس وإرشادهم وهو يحاول أن يرشد الناس المستعدين لنور هدايته. من أجل القيام بهذه الرسالة الإلهية ، يتواصل أحيانًا بشكل علني وصريح مع البشر ويوضح لهم الطريق إلى رفاهيتهم من خلال أقواله وأفعاله الواهبة للحياة ، وفي أوقات أخرى باستخدام قوة مقاطعته كقوة إلهية وغير مرئية. إنه يعمل داخل القلوب باهتمام خاص وعناية خاصة ، يجعل القلوب الجاهزة تتمنى الخير والجمال وتمهد الطريق لنموها وكمالها. في هذا القسم لا داعي لظهور الإمام والتواصل المباشر معه ، وإنما التوجيه من خلال الطرق الداخلية والتواصل القلبي. يقول الإمام علي (ع) في تعبيره عن هذا الجزء من نشاط الإمام: اللهم إنك فقط أنه لا بد من حجة منك في الأرض لتهدي الناس إلى دينك ... وإذا كان ظاهر وجوده مخفيا عن الناس ، لكن لا شك أن تعاليمه وعاداته مشتتة في قلوب المؤمنين وقوامها إنهم يشغلونها. [15] من خلال هذه الإرشادات ، يسعى الإمام الغائب إلى تقوية الانتفاضة والثورة العالمية. ومن لديه المؤهلات اللازمة مستعدون للسير على خطى الإمام تحت التدريب الخاص للإمام ، وهذا من برامج الإمام الغائب ، ويتم ذلك بفضل حضوره. الأمان من الكوارث لا شك أن الأمن هو أحد الأصول الأساسية للحياة. لطالما عرّض ظهور أحداث مختلفة في الكون الحياة والحياة الطبيعية للمخلوقات للتدمير ، والسيطرة على الآفات والكوارث ، على الرغم من إمكانية ذلك من خلال توفير الوسائل المادية ، ولكن أيضًا العوامل الروحية لها تأثير كبير عليها. في روايات قادتنا ، يعتبر وجود الإمام والسلطة الإلهية ، في مجموعة عالم الخلق ، عامل أمان للأرض وشعبها. قال الإمام المهدي (ع) نفسه: وَأِنِّي الاَمان لِاَهلِ الارضِ ...؛ أجلب الأمان (من المصائب) لسكان الأرض. [16] إن وجود الإمام يمنع الناس من معاناة العقاب الإلهي الشديد بسبب أنواع الذنوب والفساد التي يرتكبونها ، ودرج حياة الأرض وأهلها معقد. وفي هذا الصدد ، يخاطب القرآن الكريم نبي الإسلام صلى الله عليه وسلم: (وإنا الله تعذبهم وهم مفهومة ...) "[يا رسولنا] ما دمت بينهم (مسلمون) فلن يصيبهم الله أبدًا عذابًا" [17]. حضرة ولي العصر (ع) ، الذي هو مظهر من مظاهر رحمة الله والرحمة ، وكذلك برعايته الخاصة يزيل المصائب الكبيرة ، وخاصة من المجتمع الشيعي وأفرادهم ؛ إلا أنه في كثير من الأحيان لا يلتفت الشيعة إلى فضله وكرامته ولا يدركون يده فوق رؤوسهم! قال في موضعه التقديمي: «أنا خاتِمُ الاوسياءِ وَبِي دفعع اللهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ مِن اَهلی وَ شِيعَتِی؛ أنا آخر من خلفاء رسول الله صلى الله عليه وسلم ، والله تعالى يزيل المصائب عن أهلي والشيعة بسبب [وجودي]. [18] خلال فترة تشكيل الثورة الإسلامية المجيدة في إيران وسنوات الدفاع المقدس الملتهبة ، ألقت نعمة وحب هذا الإمام العظيم بظلالها على الأمة والبلاد وتجاوزت النظام الإسلامي والأمة الإسلامية والمهدوية من خلال مؤامرات العدو الشديدة! تم كسر الحكم العسكري للشاه في 11 فبراير 1979 بأمر من الإمام الخميني ، وتحطمت المروحيات العسكرية الأمريكية في صحراء تاباس عام 1980 ، والانقلاب الفاشل في نوجة في 12 يوليو 1982 ، وفشل الأعداء في حرب الثماني سنوات وعشرات الأمثلة الأخرى من الأدلة. إنه بليغ. مطر الرحمة الوعد الكبير بالعالم والقبلة لتطلعات المسلمين وأحباء قلوب الشيعة ، دائمًا على الناس ، وغياب شمس اللطف هذه لا يمنعها من إشراق شعاعها الواهب للحياة والرفعة على النفوس المتحمسة وإشراقها. وصاحب الجلالة الضيف. في ذلك الشهر ، كان منير دوستي ومهرفارزي في حداد مستمر على الشيعة واعتقلا عملاء عستان حضرة. في بعض الأحيان كان يأتي إلى أسرة المرضى ويستخدم يده الشافية لشفاء جروحهم ، وفي أحيان أخرى كان يعتني بالمفقودين في الصحاري ويساعد العاجزين في الوادي المنعزل والعاجز. وأعطت لحظات اليأس الباردة القلوب المنتظرة دفء الأمل ، فهو الذي هو مطر الرحمة الإلهية يمطر نفوسهم في جميع الأوقات على الصحراء المحروقة ، وبصلواته للشيعة أحضر لهم الخضار والتمر. السجود الجالس على عتبة حضرة دوست فتح يديه في الصلاة وسألني وإياك ما يلي: "اليانور خفيف أو حيلة أو الأمفر أو سبب القبر الفصل علي محمد ولي ولاشيتي فاجل لي وفرجا الزيق الهم مخرجي وأفس المنهج وفي الهواء الطلق لينا لينا أنا يفرج وأفل ندك لنا لذلك نحن أطوار المقاطعة أو المقدسة [19] يا نور النور ، يا مدبر الأمور ، يا محيي الأموات ، أبعث بتحياتي إلى محمد وآله ، وافتح بابًا لي ولشيعة في الضيق ، وافتح مخرجًا من الحزن ، واتسع لنا الطريق. "افتح الجزء والطريقة التي يكون فيها انفتاحنا علينا وتعاملنا بما تستحقه يا كريم". ما قيل يدل على أن من آثار وجود الإمام - رغم غيابه - إمكانية التواصل معه والتواصل معه ، ومن استحق متعة المرافقة والتوافق مع ذلك الرفيق الفريد. الملخص والنقاط النهائية * الإمام العصر (عليه السلام) هو محور الوجود ، وهو وسيط كل النعم الإلهية للآخرين. * الإيمان بقدوم الرسول صلى الله عليه وسلم ومجيئه نفسا روح الأمل والحيوية والحيوية في المجتمع. * الإمام العصر (ع) على علم بشؤون المسلمين ويحمي المدرسة الشيعية. * بالنظر إلى عمل أشرف حضرة واتساع نطاق تصرفات الناس في حضور حضرة ، فإن هذا الاعتقاد له تأثير تعليمي جاد على إصلاح الناس وتحسين الذات. * الإمام العصر (ع) هو الملجأ العلمي والفكري للشيعة وأتباع الحق ، وفي كثير من الأحيان كان شيوخ الشيعة يتلقون إجاباتهم العلمية من خلال الإمام ، وكذلك التوجيه الباطني ، والأمان من النكبات ، ومطر الرحمة من نعمة وجوده. [1] - كافي ، المجلد 1 ، ص 201. [2] - مفاتح الجنان حج المجتمع الكبير ، موضحًا أن هذا الحج قد روى عن الإمام الهادي (ع) وممتاز من حيث الوثائق والعبارات وكان دائمًا تحت رعاية علماء الشيعة. [3] - Protest، vol. 2، p. 344، p. 542. [4] - مفتاح الجنان ، صلاة عديلة. [5] - Protest، vol. 2، p. 359، p. 598 [6] - هو من كبار علماء الشيعة في العصر الصفوي ، وقد ترك العديد من المؤلفات أشهرها كتاب بهارالانفار ، وهو مجموعة ثمينة من كلمات أهل البيت (ع) مرتبة في 110 مجلدات. توفي سنة 1111 هـ ودفن في جامع أصفهان الكبير. [7] - الأموال التي يدفعها غير المسلمين الذين يعيشون تحت حماية الحكومة الإسلامية للدولة الإسلامية مقابل الأمن والتسهيلات. [8] - بهارالانوار ، المجلد 52 ، ص 178. [9] - سورة التوبة ، الآية 105. [10] - كافٍ ، المجلد الأول ، الفصل الخاص بعرض الإجراءات ، ص 171. [11] - ر. K: كمال الدين ، المجلد 2 ، الفصل 45 ، ص 235 - 286 [12] - المرجع نفسه ، هـ 4 ، ص 237. [13] - كان من كبار علماء الشيعة في القرن العاشر الهجري ، وهو قدوة في التقوى والأخلاق ، ولذلك تمت قراءة رواية العلامة المجلسي مرات عديدة من قبل مام عصر (ع) وأعمال قيمة له بدلاً من الأحاديث الشيعية. و ... وهو في مرقد أمير المؤمنين علي (ع). [14] - بحر الأضواء ، المجلد 52 ، ص 174. [15] - إثبات التوجيه ، المجلد 3 ، ص 112 ، ص 463. [16] - كمال الدين ، المجلد 2 ، الفصل 45 ، ح 4 ، ص 239. [17] - سورة الأنفال الآية 33. [18] - كمال الدين ، المجلد 2 ، الفصل 43 ، ص 12 ، ص 171. [19] - أعمال مختارة ، الفصل 10 ، الفصل 7 ، المجلد 6 ، ص 658.
ترجمه انگلیسی: