تفسیرروایی سوره حجرات

تفسیر روایی سوره حجرات
 
فضیلت
1
(حجرات/ مقدمه) 
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ فِی قِتَالٍ أَوْ خُصُومَهًٍْ نَصَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ فُتِحَ لَهُ بَابُ کُلِّ خَیْرٍ. 
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکشس سوره‌ی حجرات را بنویسد و در جنگ یا هر خصومت و درگیری آن را بر خود آویزان کند، خداوند او را یاری کرده و درِ همه‌ی نیکی‌ها را به رویش خواهد گشود. 
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504
البرهان
 

سوره حجرات

فضیلت

1

(حجرات/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَیْهِ فِی قِتَالٍ أَوْ خُصُومَهًٍْ نَصَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ فُتِحَ لَهُ بَابُ کُلِّ خَیْرٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس سوره‌ی حجرات را بنویسد و در جنگ یا هر خصومت و درگیری آن را بر خود آویزان کند، خداوند او را یاری کرده و درِ همه‌ی نیکی‌ها را به رویش خواهد گشود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504

البرهان

2

(حجرات/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - وَ مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ الْحُجُرَاتِ أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ عَشْرَ حَسَنَاتٍ بِعَدَدِ کُلِّ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ عَصَاهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس سوره‌ی حجرات را بخواند، به تعداد همه‌ی کسانی‌که از خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) اطاعت کردند و همه‌ی کسانی‌که نافرمانی خدا کردند، ده حسنه به عنوان پاداش به او عطا می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504

نورالثقلین/ البرهان

3

(حجرات/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - مَنْ قَرَأَ سُورَهًَْ الْحُجُرَاتِ فِی کُلِ لَیْلَهًٍْ أَوْ فِی کُلِّ یَوْمٍ کَانَ مِنْ زُوَّارِ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام) - هرکس سوره‌ی حجرات را هر شب یا هر روز بخواند، از زائران حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به‌حساب آید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504

وسایل الشیعه، ج6، ص256/ نورالثقلین/ البرهان

4

(حجرات/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَی الْمَتْبُوعِ أَمِنَ مِنْ شَیْطَانِهِ وَ لَمْ یَعُدْ إِلَیْهِ وَ أَمِنَ مِنْ کُلِّ مَا یَحْذَرُ مِنَ الْخَوْفِ؛ وَ الْمَرْأَهًُْ إِذَا شَرِبَتْ مَاءَهَا دَرَّتِ اللَّبَنَ بَعْدَ إِمْسَاکِهِ وَ حُفِظَ جَنِینُهَا وَ أَمِنَتْ عَلَی نَفْسِهَا مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ مَحْذُورٍ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس این سوره را رونویسی و بر خودش آویزان کند، از شرّ شیطانش در امان خواهد بود و آن شیطان دیگر به سویش باز نخواهد گشت و از همه‌ی بیم‌ها و نگرانی‌ها رهایی خواهد یافت. هرگاه زن شیردهی که شیرش خشک شده است، آب متبرّک‌شده به وسیله‌ی این سوره را بنوشد، دوباره شیرش زیاد خواهد شد و اگر باردار باشد، جنین او سالم خواهد بود و به اراده‌ی خداوند از همه‌ی بیم‌ها و نگرانی‌ها در امان خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504

البرهان

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ سَمیعٌ عَلیمٌ [1]

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا وپیامبرش مقدّم ندارید [و از آن‌ها پيشى‌مگيريد]، و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست.

سبب نزول

1

(حجرات/ 1)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - نَزَلَتْ فِی وَفْدِ تَمِیمٍ کَانُوا إِذَا قَدِمُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَقَفُوا عَلَی بَابِ حُجْرَتِهِ فَنَادَوْا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) اخْرُجْ إِلَیْنَا وَ کَانُوا إِذَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَقَدَّمُوهُ فِی الْمَشْیِ وَ کَانُوا إِذَا کَلَّمُوهُ رَفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ فَوْقَ صَوْتِهِ وَ یَقُولُونَ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مَا تَقُولُ فِی کَذَا وَ کَذَا کَمَا یُکَلِّمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِلَی قَوْلِهِ إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ بَنُو تَمِیمٍ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - این آیه درباره‌ی هیئت بنی‌تمیم نازل شد که چون [در سال نهم هجرت] خدمت رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رسیدند پشت در اتاق حضرت ایستاده و فریاد زدند: «ای محمد (صلی الله علیه و آله) بیرون بیا»! و زمانی‌که رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) بیرون آمد پیشاپیش حضرت به راه افتادند؛ و هنگامی‌که [با حضرت] سخن می‌گفتند صدایشان را از صدای پیامبر (صلی الله علیه و آله) بالاتر برده و - آنچنان‌که با یکدیگر سخن می‌گفتند- به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض‌می‌کردند: «ای محمد (صلی الله علیه و آله)! ای محمد (صلی الله علیه و آله)! نظرت در مورد فلان‌چیز چیست؟ خداوند نیز آیات یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا… إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ؛ را نازل فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص504

بحارالأنوار، ج17، ص28/ القمی، ج2، ص318/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»

2

(حجرات/ 1)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - عَن ابْنِ کُدَیْنَهًَْ الْأَوْدِیِّ، قَالَ: قَامَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَسَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللهِ وَ رَسُولِهِ فِیمَنْ نَزَلَتْ. فَقَالَ مَا تُرِیدُ أَتُرِیدُ أَنْ تُغْرِیَ بِیَ النَّاسَ. قَالَ لَا یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام)، وَلَکِنْ أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَ قَالَ اجْلِسْ، فَجَلَسَ، فَقَالَ اکْتُبْ عَامِراً اکْتُبْ مَعْمَراً اکْتُبْ عُمَرَ اکْتُبْ عَمَّاراً اکْتُبْ مُعْتَمِراً. فِی أَحَدِ الْخَمْسَهًِْ نَزَلَتْ قَالَ سُفْیَانُ قُلْتُ لِفُضَیْلٍ أَتَرَاهُ عُمَرَ. قَالَ فَمَنْ هُوَ غَیْرُه.

امام علی (علیه السلام) - از ابن کدینه اودی روایت کرده¬اند که نقل کرد: مردی نزد امیرمؤمنان علی (علیه السلام) آمد و از او درباره این سخن خداوند بلند مرتبه: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَی اللهِ وَرَسُولِهِ، پرسید که درباره چه کسی نازل شده است؟ امام فرمود: «چه می¬خواهی؟ آیا می¬خواهی مردم را علیه یکدیگر بشورانی»؟ عرض کرد: «نه، ای امیر مؤمنان! ولی دوست دارم که بدانم». امام فرمود: «بنشین». او هم نشست، امام فرمود: «بنویس عامر، بنویس مَعمر، بنویس عُمر، بنویس عمّار، بنویس مُعتَمر! این آیه درباره‌ی یکی از این پنج نفر نازل شده است. سُفیان می‌گوید: به فُضَیل گفتم: «فکر می¬کنی آن شخص عمر است»؟ چه کسی جز او می¬تواند باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص506

بحارالأنوار، ج30، ص379

3

(حجرات/ 1)

الباقر (علیه السلام) - مَا سُلَّتِ السُّیُوفُ وَ لَا أُقِیمَتِ الصُّفُوفُ فِی صَلَاهًٍْ وَ لَا زُحُوفٍ وَ لَا جُهِرَ بِأَذَانٍ وَ لَا أَنْزَلَ اللَّهُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا حَتَّی أَسْلَمَ أَبْنَاءُ الْقَیْلَهًِْ الْأَوْسُ وَ الْخَزْرَجُ.

امام باقر (علیه السلام) - هیچ شمشیری [در اسلام] از نیام در نیامد و هیچ صف نماز یا صف جنگی بر پا نشد و هیچ اذانی با صدای‌بلند گفته نشد و خداوند [هیچ آیه‌ای با] خطاب یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ؛ را نازل نفرمود تا اینکه افراد قبیله‌ی اوس و خزرج (دو قبیله‌ی مهم مدینه) اسلام آوردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص506

نورالثقلین

4

(حجرات/ 1)

الصّادق (علیه السلام) - جَمِیلٍ قَالَ کَانَ الطَّیَّارُ یَقُولُ لِی إِبْلِیسُ لَیْسَ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ وَ إِنَّمَا أُمِرَتِ الْمَلَائِکَهًُْ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ (علیه السلام) فَقَالَ إِبْلِیسُ لَا أَسْجُدُ فَمَا لِإِبْلِیسَ یَعْصِی حِینَ لَمْ یَسْجُدْ وَ لَیْسَ هُوَ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ قَالَ فَدَخَلْتُ أَنَا وَ هُوَ عَلَی أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ فَأَحْسَنَ وَ اللَّهِ فِی الْمَسْأَلَهًِْ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ مَا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ قَوْلِهِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَ دَخَلَ فِی ذَلِکَ الْمُنَافِقُونَ مَعَهُمْ قَالَ نَعَمْ وَ الضُّلَّالُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهًِْ الظَّاهِرَهًِْ وَ کَانَ إِبْلِیسُ مِمَّنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهًِْ الظَّاهِرَهًِْ مَعَهُم.

امام صادق (علیه السلام) - جمیل گوید: طیّار به من می‌گفت: «ابلیس از فرشته‌ها نیست و جز این نیست که تنها فرشته‌ها به سجده‌ی بر آدم (علیه السلام) فرمان داده شدند و ابلیس گفت: «سجده نمی‌کنم» چرا ابلیس با اینکه فرشته نبوده به سبب‌عدم سجده گناهکار به شمار می‌آید»؟ گوید: من و او نزد امام صادق (علیه السلام) رفتیم، و به خدا که چه خوب احوالپرسی کرد. و او گفت: «فدایت شوم! بگو آنچه را خدا به‌وسیله‌ی آن مؤمنان را خوانده که فرموده: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آیا منافقان را هم شامل می‌شود»؟ فرمود: «آری! گمراهان و هرکس در ظاهر دعوت اسلام را پذیرفته است، و ابلیس هم در پذیرش دعوت ظاهری با آن‌ها بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص506

الکافی، ج2، ص412

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ [2]

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را از صدای پیامبر بالاتر نبرید، و در برابر او بلند سخن مگویید [و او را بلند صدا نزنيد] آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد درحالی‌که نمی‌دانید.

سبب نزول

1

(حجرات/ 2)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - نَزَلَتْ فِی ثَابِتِ‌بْنِ‌قَیْسِ‌بْنِ‌شَمَّاسٍ وَ کَانَ فِی أُذُنِهِ وَقْرٌ وَ کَانَ جَهُورِیَّ الصَّوْتِ فَکَانَ إِذَا کَلَّمَ رَفَعَ صَوْتَهُ وَ رُبَّمَا تَأَذَّی رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) بِصَوْتِهِ.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - این آیه درباره‌ی ثابت‌بن‌قیس‌بن‌شماس که گوشش سنگین بود و صدای بلندی داشت نازل شد؛ او هنگامی‌که سخن می‌گفت، صدایش را بالا می‌برد و چه بسا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از صدای او اذیّت می‌شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص508

نورالثقلین

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! صدای خود را از صدای پیامبر بالاتر نبرید، و در برابر او بلند سخن مگویید [و او را بلند صدا نزنید] آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد درحالی‌که نمی‌دانید

1 -1

(حجرات/ 2)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ أَنَسٍ: لَمَّا نَزَلَتِ الْآیَهًُْ فَقَدَ ثَابِتٌ، فَتَفَقَّدَهُ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَأُخْبِرَ بِشَأنِهِ فَدَعَاهُ فَسَأَلَهُ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لَقَدْ أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ إِنِّی جَهُورِیُّ الصَّوْتِ فَأَخُافُ أَنْ یَکُونَ عَمَلِی قَدْ حَبِطَ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): لَسْتَ هُنَاکَ إِنَّکَ تَعِیشُ بِخَیْرٍ وَ تَمُوتُ بِخَیْرٍ وَ إِنَّکَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از انس‌بن‌مالک نقل‌شده: هنگامیکه این آیه نازل شد، ثابت‌بن‌قیس ناپدید شد. رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) سراغش را گرفت؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از حال او باخبر ساختند؛ حضرت ثابت را نزد خویش فرا خوانده و از او [درباره‌ی علّت ناپدید شدنش] پرسید. او عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این آیه نازل شد و من هم شخصی هستم که صدای بلندی دارم، می‌ترسم که عملم نابود شود [به‌همین‌خاطر در محضر شما حاضر نمی‌شوم]». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «تو مصداق این آیه نیستی، تو به خیر و نیکی زندگی خواهی کرد و به نیکی خواهی مُرد و از اهل بهشت خواهی بود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص508

نورالثقلین

1 -2

(حجرات/ 2)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ قَالَ ثَابِتُ‌بْنُ‌قَیْسٍ: أَنَا الَّذِی کُنْتُ أَرْفَعُ صَوْتِی فَوْقَ صَوْتِ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَجْهَرُ لَهُ بِالْقَوْلِ؛ حَبِطَ عَمَلِی، أَنَا مِنْ أَهْلِ النَّارِ. وَ کَانَ ثَابِتٌ رَفِیعَ الصَّوْتِ. فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: هُوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هنگامی‌که این آیه نازل شد، ثابت‌بن‌قیس گفت: «من بودم که صدایم را از صدای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فراتر برده و در برابر او بلند سخن می‌گفتم؛ اعمال من نابود شد و من اهل دوزخم». این مطلب به گوش رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) رسید. حضرت‌فرمود: «[چنین نیست] او اهل بهشت است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص508

بحرالعرفان، ج15، ص79، نورالثقلین

1 -3

(حجرات/ 2)

الکاظم (علیه السلام) - إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمَّا قَدِمَ الْمَدِینَهًَْ وَ کَثُرَ حَوْلَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ وَ کَثُرَتْ عَلَیْهِ الْمَسَائِلُ وَ کَانُوا یُخَاطِبُونَهُ بِالْخِطَابِ الشَّرِیفِ الْعَظِیمِ الَّذِی یَلِیقُ بِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی کَانَ قَالَ لَهُمْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِهِمْ رَحِیماً وَ عَلَیْهِمْ عَطُوفاً وَ فِی إِزَالَهًِْ الْآثَامِ عَنْهُمْ مُجْتَهِداً حَتَّی إِنَّهُ کَانَ یَنْظُرُ إِلَی کُلِّ مَنْ کَانَ یُخَاطِبُهُ فَیَعْمَلُ عَلَی أَنْ یَکُونَ صَوْتُهُ مُرْتَفِعاً عَلَی صَوْتِهِ لِیَزِیلَ عَنْهُ مَا تَوَعَّدَهُ اللَّهُ بِهِ مِنْ إِحْبَاطِ أَعْمَالِهِ حَتَّی إِنَّ رَجُلًا أَعْرَابِیّاً نَادَاهُ یَوْماً وَ هُوَ خَلْفَ حَائِطٍ بِصَوْتٍ لَهُ جَهْوَرِیٍّ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) فَأَجَابَهُ (صلی الله علیه و آله) بِأَرْفَعَ مِنْ صَوْتِهِ یُرِیدُ أَنْ لَا یَأْثَمَ الْأَعْرَابِیُّ بِارْتِفَاعِ صَوْتِهِ.

امام کاظم (علیه السلام) - وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وارد مدینه شد و اطراف او را مهاجر و انصار گرفتند و پیوسته نیازمندی مردم به ایشان افزایش می‌یافت و او را با لقبهای شایسته و بزرگ مورد خطاب قرار می‌دادند آن القابی که زیبنده‌ی آن جناب بود و خداوند به آن‌ها دستور داده بود: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت به آن‌ها مهربان و با محبّت بود و در رفع گرفتاری آن‌ها پیوسته می‌کوشید به‌طوری‌که سعی می‌کرد با هرکدام از مؤمنین صحبت می‌کرد صدای خود را از او بلندتر نماید مبادا آن مؤمن اگر صدایش بلند شود مشمول تهدید خداوند قرار گیرد و اعمالش از میان برود. روزی مردی اعرابی از پشت دیوار با صدای بلند ایشان را صدا زده گفت: یا محمّد (صلی الله علیه و آله)! امّا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با صدای بلندتری که منظورش این بود مرد عرب با بلند نمودن صدایش به گناه دچار نگردد او را پاسخ داد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص508

بحارالأنوار، ج9، ص331/ الإمام العسکری، ص477

آیه إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ [3]

به یقین کسانی‌که صدای خود را نزد پیامبر خدا پایین می‌آورند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش وپاداش عظیمی است.

به یقین کسانی‌که صدای خود را نزد پیامبر خدا پایین می‌آورند

1 -1

(حجرات/ 3)

الحسین (علیه السلام) - بَیْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) جُلُوسٌ فِی مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ یَتَذَاکَرُونَ فَضْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذْ دَخَلَ عَلَیْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ یَهُودِ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاهًَْ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَیْنَا وَ جَلَسَ ثُمَّ لَبِثَ هُنَیْئَهًًْ هُنَیْهَهًًْ ثُمَّ قَالَ یَا أُمَّهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ (صلی الله علیه و آله) دَرَجَهًًْ وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ تَحَمَّلْتُمُوهَا لِنَبِیِّکُمْ فَهَلْ عِنْدَکُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُکُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) سَلْ یَا أَخَا الْیَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّی أُجِیبُکَ عَنْ کُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ مَنِّهِ فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نَبِیّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَهًًْ وَ لَا فَضِیلَهًًْ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ زَادَهُ عَلَی الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهًًْ وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا ذَکَرَ لِنَفْسِهِ فَضِیلَهًًْ قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْکُرُ لَکَ الْیَوْمَ مِنْ فَضْلِهِ مِنْ غَیْرِ إِزْرَاءٍ عَلَی أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْیُنَ الْمُؤْمِنِینَ شُکْراً لِلَّهِ عَلَی مَا أَعْطَی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) الْآنَ فَاعْلَمْ یَا أَخَا الْیَهُودِ إِنَّهُ کَانَ مِنْ فَضْلِهِ عِنْدَ رَبِّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ شَرَفِهِ مَا أَوْجَبَ الْمَغْفِرَهًَْ وَ الْعَفْوَ لِمَنْ خَفَضَ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی کِتَابِهِ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ.

امام حسین (علیه السلام) - در آن میان که بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یارانش در مسجد آن حضرت (علیه السلام) نشسته بودند سخن از فضل و برتری آن حضرت (علیه السلام) می‌گفتند ناگاه یکی از علمای یهود از اهالی شام بر ما وارد شد. او تورات و انجیل و زبور و صُحُف ابراهیم و پیامبران را خواند بود و نشانه¬های آنان را می¬شناخت. بر ما سلام کرد و نشست. کمی درنگ کرد و سپس گفت: «ای امت محمّد! شما هیچ مقامی از هیچ پیامبری را و هیچ فضیلتی از هیچ رسولی را وانگذاشته‌اید و همه را به پیامبر خود نسبت داده¬اید، اگر من از شما سوال کنم پاسخی دارید»؟ امیرمومنان (علیه السلام) به او فرمود: «ای برادر یهودی! هر چه دوست داری بپرس، من به یاری و منّت خداوند متعال از هر چیزی بپرسی پاسخت را می¬دهم، به خدا سوگند خداوند عزّوجل هر مقام و فضیلتی به هر پیامبر و رسولی عطا کرد همه را برای محمّد (صلی الله علیه و آله) جمع آورد و چندین برابر پیامبران و رسولان بر محمّد (صلی الله علیه و آله) افزود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی برای خود از فضیلتی یاد می¬کرد می¬فرمود: از روی فخرفروشی نمی¬گویم، امروز من بدون آنکه از مقام هیچ یک از پیامبران بکاهم، درباره حضرت برایت از فضایلی سخن می¬گویم که خداوند با آن¬¬ها چشم مؤمنان را روشن می¬کند، تا این سخنان شُکری باشد به درگاه خداوند به خاطر همه آنچه که به محمّد (صلی الله علیه و آله) عطا فرمود، ای برادر یهودی! اکنون بدان فضیلت و شرافت محمّد (صلی الله علیه و آله) نزد پروردگارش چنان بود که هرکه صدایش را در حضور حضرت پایین می¬آورد مستوجب آمرزش و بخشش می¬شد، خداوند والامقام در کتاب خود فرمود: إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص510

بحارالأنوار، ج16، ص341/ إرشادالقلوب، ج2، ص406؛ «بتفاوت لفظی»

همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش وپاداش عظیمی است

2 -1

(حجرات/ 3)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ رِبْعِیِّ‌بْنِ‌خِرَاشٍ قَالَ: خَطَبَنَا عَلِیٌّ (علیه السلام) فِی الرَّحْبَهًِْ ثُمَ قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا کَانَ فِی زَمَانِ الْحُدَیْبِیَهًِْ خَرَجَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أُنَاسٌ مِنْ قُرَیْشٍ مِنْ أَشْرَافِ أَهْلِ مَکَّهًَْ فِیهِمْ سُهَیْلُ‌بْنُ‌عَمْرٍو فَقَالُوا: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ جَارُنَا وَ حَلِیفُنَا وَ ابْنُ عَمِّنَا وَ لَقَدْ لَحِقَ بِکَ أُنَاسٌ مِنْ آبَائِنَا وَ إِخْوَانِنَا وَ أَقَارِبِنَا لَیْسَ بِهِمُ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ لَا رَغْبَهًٌْ فِیمَا عِنْدَکَ وَ لَکِنْ إِنَّمَا خَرَجُوا فِرَاراً مِنْ ضِیَاعِنَا وَ أَعْمَالِنَا وَ أَمْوَالِنَا فَارْدُدْهُمْ عَلَیْنَا. فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَبَا بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ: انْظُرْ فِیمَا یَقُولُونَ. فَقَالَ: صَدَقُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ أَنْتَ جَارُهُمْ فَارْدُدْهُمْ عَلَیْهِمْ. قَالَ: ثُمَّ دَعَا عُمَرَ فَقَالَ مِثْلَ قَوْلِ أَبِی بَکْرٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عِنْدَ ذَلِکَ لَا تَنْتَهُونَ یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ حَتَّی یَبْعَثَ اللَّهُ

عَلَیْکُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَی یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ عَلَی الدِّینِ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: لَا فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ: أَنَا هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: لَا وَ لَکِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ أَنَا کُنْتُ أَخْصِفُ نَعْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا عَلِیٌّ (علیه السلام) فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ: مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ربعی‌بن‌خِراش گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در «رحبه» برای ما خطبه‌ای خواند و فرمود: «در صلح حدیبیّه، گروهی از قریش و اشراف مکّه که سهیل‌بن‌عمرو نیز جزو آن‌ها بود نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمدند و گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! تو همسایه، هم پیمان و عموزاده‌ی ما هستی؛ گروهی از فرزندان، برادران و خویشاوندان ما به تو پیوسته‌اند، آن‌ها هیچ شناختی از دین نداشته و تمایلی نسبت به آن‌چه نزد توست ندارند، بلکه به‌خاطر فرار از [کارکردن در] کشتزارهای ما و همکاری با ما و [نگهداری از] دارایی‌های ما به‌سوی تو آمده‌اند؛ بنابراین آن‌ها را به ما بازگردان». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را خواسته و به‌او فرمود: «نظرت در مورد سخنان اینها چیست»؟ ابوبکر عرض‌کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! اینها راست می‌گویند؛ تو همسایه ایشان هستی؛ پس این افراد را به آن‌ها باز گردان»! آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمر را فرا خواند. او نیز سخن ابوبکر را تکرار کرد. در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای قریش! شما دست از دشمنی بر نخواهید داشت، مگر زمانی‌که خداوند فردی که خدا دلش را برای تقوا خالص نموده بر ضدّ شما برانگیزد و او گردن‌های شما را بر اساس [دستور] دین بزند»! ابوبکر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا آن شخص من هستم»؟ آن حضرت پاسخ منفی داد. عمر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آیا آن شخص من هستم»؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خیر! بلکه او کسی است که اکنون در حال وصله‌زدن کفش است»؛ [در آن هنگام] من مشغول وصله‌زدن کفش رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) بودم». [در ادامه] ربعی‌بن‌خِراش گوید: سپس علی (علیه السلام) رو به ما کرده و فرمود: از رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می‌فرمود: «هرکس عمداً به من دروغی نسبت دهد، برای خود جایگاهی در دوزخ مهیّا کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص510

بحارالأنوار، ج32، ص313/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص583/ البرهان؛ «بتفاوت»

2 -2

(حجرات/ 3)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مِنَ الصِّحَاحِ السِّتَّهًِْ لِرَزِینٍ الْعَبْدَرِیِّ مِنَ الْجُزْءِ الثَّالِثِ فِی ذِکْرِ غَزْوَهًِْ الْحُدَیْبِیَهًِْ مِنْ سُنَنِ أَبِی‌دَاوُدَ وَ صَحِیحِ التِّرْمِذِیِّ بِالْإِسْنَادِ الْأَوَّلِ قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْحُدَیْبِیَهًِْ خَرَجَ إِلَیْنَا أُنَاسٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ مِنْ رُؤَسَائِهِمْ فَقَالُوا: قَدْ خَرَجَ إِلَیْکُمْ مِنْ أَبْنَائِنَا وَ أَرِقَّائِنَا وَ إِنَّمَا خَرَجُوا فِرَاراً مِنْ خِدْمَتِنَا فَارْدُدْهُمْ إِلَیْنَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لَتَنْتَهُنَّ عَنْ مُخَالَفَهًِْ أَمْرِ اللَّهِ أَوْ لَیَبْعَثَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مَنْ یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ بِالسَّیْفِ الَّذِینَ قَدْ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی. قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): مَنْ أُولَئِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: مِنْهُمْ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ کَانَ قَدْ أَعْطَی عَلِیّاً (علیه السلام) نَعْلَهُ یَخْصِفُهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - در روز صلح حدیبیّه گروهی از سران مشرکین نزد ما آمدند و گفتند: «عدّه‌ای از فرزندان و بردگان ما از بیم کار برای ما فرارکرده و به شما پناهنده شده‌اند؛ آن‌ها را به ما باز گردانید». رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای قوم قریش! از مخالفت با فرمان پروردگار دست بردارید؛ در غیر این صورت خداوند کسانی را بر ضدّ شما برانگیزد که گردن‌هایتان را با شمشیر بزنند، همان کسانی‌که امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی». برخی از یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آن‌ها چه کسانی‌اند»؟ آن حضرت فرمود: «یکی از آنان کسی است که کفش را وصله می‌زند». پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی این جمله را فرمود که [قبل از آن] کفش‌خویش را به علی (علیه السلام) داده بود تا آن را وصله بزند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص512

کشف الغمهًْ، ج1، ص335/ البرهان

2 -3

(حجرات/ 3)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - صَحِیحُ التِّرْمِذِیِ: أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ یَوْمَ الْحُدَیْبِیَهًِْ لِسُهَیْلِ‌بْنِ‌عَمْرٍو وَ قَدْ سَأَلَهُ رَدَّ جَمَاعَهًٍْ فَرُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ: یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ لِتَنْتَهُنَ أَوْ لَیَبْعَثَنَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مَنْ یَضْرِبُ رِقَابَکُمْ عَلَی الدِّینِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ. قَالُوا: مَنْ هُوَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)؟ قَالَ: هُوَ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ کَانَ أَعْطَی عَلِیّاً (صلی الله علیه و آله) نَعْلَهُ یَخْصِفُهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن‌شهر آشوب در کتاب مناقب از کتاب صحیح ترمذی نقل‌کرده: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز صلح حدیبیّه به سهیل‌بن‌عمرو که از حضرت خواسته بود گروهی را [به مشرکان‌مکّه] بازگرداند فرمود: «ای قوم قریش! [از این درخواست] دست بردارید؛ در غیر این‌صورت، خداوند کسی را بر ضدّ شما برانگیزد که گردن‌هایتان را بر اساس [دستور] دین بزند؛ همان کسی‌که خداوند دلش را با ایمان، خالص نموده‌است». اصحاب عرض‌کردند: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! آن شخص کیست»؟ آن‌حضرت فرمود: «او همان کسی است که کفش را وصله می‌زند». پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالی این جمله را فرمود که [قبل از آن] کفش‌خویش را به علی (علیه السلام) داده بود تا آن را وصله بزند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص512

بحارالأنوار، ج32، ص300/ البرهان

آیه إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ [4]

[ولى] کسانی‌که تو را از پشت حجره‌ها بلند صدا می‌زنند، بیشترشان نمی‌فهمند.

1

(حجرات/ 4)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ عَنَی بِذَلِکَ کَسْرَ بُیُوتِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ بَیْتِ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ ذَلِکَ أَنَ النَّاسَ کَانُوا یَأْتُونَ مِنَ الْأَمْصَارِ فَیَقُولُونَ: بَیْتُ مَنْ هَذَا؟ فَیَقُولُونَ: بَیْتُ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ یَقُولُونَ: بَیْتُ مَنْ هَذَا؟ فَیَقُولُونَ: بَیْتُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِب (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) از امام‌صادق (علیه السلام) نقل‌شده که درمورد آیه: إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ فرمود: «منظور خداوند از پشت حجره‌ها، کنار خانه‌های رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) و خانه‌ی علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است؛ و جریان از این قرار است که مردم از شهرهای مختلف می‌آمدند و می‌پرسیدند: «اینجا خانه‌ی کیست»؟ [مسلمانان] پاسخ می‌دادند: «خانه‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله)». می‌پرسیدند: «اینجا خانه‌ی کیست»؟ پاسخ می‌دادند: «خانه‌ی امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص512

فرات الکوفی، ص426

2

(حجرات/ 4)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - الزَّمَخْشَرِیُّ فِی رَبِیعِ الْأَبْرَارِ قَالَ: کَانَ قَوْمٌ مِنْ سُفَهَاءِ بَنِی تَمِیمٍ أَتَوْا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا: یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) اخْرُجْ إِلَیْنَا نُکَلِّمْکَ. فَغَمَّ ذَلِکَ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سَاءَهُ مَا ظَهَرَ مِنْ سُوءِ أَدَبِهِمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - [زمخشری در «ربیع الابرار»] نوشته است: گروهی از نادانان بنی‌تمیم به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدند و فریاد زدند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! از خانه خارج شو؛ می‌خواهیم با تو صحبت کنیم». رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از این عمل و بی‌ادبی آن‌ها اندوهگین شد. به همین دلیل خداوند آیه: إِنَّ الذِینَ یُنَادُونَکَ مِن ورَاء الحُجُرَاتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلونَ را نازل فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص514

البرهان

آیه وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [5]

اگر آن‌ها صبر می‌کردند تا تو به نزد آن‌ها بیرون آیی، برای آنان بهتر بود؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است.

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ [6]

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره‌ی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی ناآگاهی آسیب برسانید و از کرده‌ی خود پشیمان شوید.

سبب نزول

1

(حجرات/ 6)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَن جَابِرِ‌بْنِ‌عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ (رحمة الله علیه) قَال: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْوَلِیدَ بْنَ‌عُقْبَهًَْ بْنِ‌أَبِی‌مُعَیْطٍ إِلَی بَنِی‌وَلِیعَهًَْ قَالَ وَ کَانَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُمْ شَحْنَاءُ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ قَالَ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی بَنِی وَلِیعَهًَْ اسْتَقْبَلُوهُ لِیَنْظُرُوا مَا فِی نَفْسِهِ قَالَ فَخَشِیَ الْقَوْمَ فَرَجَعَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ بَنِی‌وَلِیعَهًَْ أَرَادُوا قَتْلِی وَ مَنَعُونِیَ الصَّدَقَهًَْ فَلَمَّا بَلَغَ بَنِی وَلِیعَهًَْ الَّذِی قَالَ لَهُمُ الْوَلِیدُ‌بْنُ‌عُقْبَهًَْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَقُوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) لَقَدْ کَذَبَ الْوَلِیدُ وَ لَکِنْ کَانَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ شَحْنَاءُ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ فَخَشِینَا أَنْ یُعَاقِبَنَا بِالَّذِی بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لَتَنْتَهُنَّ یَا بَنِی‌وَلِیعَهًَْ أَوْ لَأَبْعَثَنَّ إِلَیْکُمْ رَجُلًا عِنْدِی کَنَفْسِی فَقَتَلَ مُقَاتِلِیکُمْ وَ سَبَی ذَرَارِیَّکُمْ هُوَ هَذَا حَیْثُ تَرَوْنَ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی کَتِفِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِی الْوَلِیدِ هَذِهِ الْآیَهًَْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - جابر (رحمة الله علیه) گوید: حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) ولیدبن‌عقبه را به بنی ولیعه فرستاد تا صدقات ایشان را فرا گیرد و میان ولید و ایشان در جاهلیّت خونی واقع بوده، چون خبر آمدن ولید بشنیدند از سر عداوت دیرینه گذشته طرح محبّت مجدّد انداختند، و مردم بسیار از روی تعظیم و اجلال به استقبال وی بیرون آمدند، ولید پنداشت که به مقاتله او می‌آیند فرار نموده نزد حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله) آمده به عرض رسانید که بنی‌ولیعه قصد قتل من کردند و از دادن زکات ابا نمودند، چون بنی‌ولیعه از این خبر واقف شدند آمدند نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و گفتند: «ولید دروغ می‌گوید؛ ولیکن در میان ما خونی بود ترسیدیم که مبادا ما را به آن معاقب سازد، امّا سرکشی نکردیم». آن حضرت فرمود: «می‌باید که باز ایستید از مخالفت شما‌ای بنی‌ولیعه و اگر نه بفرستم کسی را در میان شما که به منزله‌ی نفس من است که با قتال‌کنندگان شما و سبی‌کنندگان ذراری شما مقاتله کند و او این است که بهترین آن کس است، همان‌طور که می‌بینید». و دست مبارک بر دوش امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌زد و این می‌فرمود. آنگاه این آیه نازل شد در شأن ولیدبن‌عقبه که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص514

بحارالأنوار، ج22، ص85/ فرات الکوفی، ص426/ کشف الغمهًْ، ج1، ص158 و کشف الیقین، ص292؛ «بتفاوت لفظی»

2

(حجرات/ 6)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی مَارِیَهًَْ الْقِبْطِیَّهًِْ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ کَانَ سَبَبَ ذَلِکَ أَنَّ عَائِشَهًَْ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) لَیْسَ هُوَ مِنْکَ وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْ جَرِیحٍ الْقِبْطِیِّ فَإِنَّهُ یَدْخُلُ إِلَیْهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خُذِ السَّیْفَ وَ ائْتِنِی بِرَأْسِ جَرِیحٍ فَأَخَذَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) السَّیْفَ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّکَ إِذَا بَعَثْتَنِی فِی أَمْرٍ أَکُونُ فِیهِ کَالسَّفُّودِ الْمُحْمَی فِی الْوَبَرِ فَکَیْفَ تَأْمُرُنِی أَتَثَبَّتُ فِیهِ أَمْ أَمْضِی عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَلْ تَثَبَّتْ فَجَاءَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَی مَشْرَبَهًِْ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) فَتَسَلَّقَ عَلَیْهَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ جَرِیحٌ هَرَبَ مِنْهُ وَ صَعِدَ النَّخْلَهًَْ فَدَنَا مِنْهُ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ انْزِلْ فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) اتَّقِ اللَّهَ مَا هَاهُنَا بَأْسٌ إِنِّی مَجْبُوبٌ ثُمَّ کَشَفَ عَنْ عَوْرَتِهِ فَإِذَا هُوَ مَجْبُوبٌ فَأَتَی بِهِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا شَأْنُکَ یَا جَرِیحُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّ الْقِبْطَ یَجُبُّونَ حَشَمَهُمْ وَ مَنْ یَدْخُلُ إِلَی أَهَالِیهِمْ وَ الْقِبْطِیُّونَ لَا یَأْنَسُونَ إِلَّا بِالْقِبْطِیِّینَ فَبَعَثَنِی أَبُوهَا لِأَدْخُلَ إِلَیْهَا وَ أَخْدُمَهَا وَ أُونِسَهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - یَاأَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَومًا بِجَهَالةٍ؛ این آیه درباره‌ی ماریه‌ی قبطی همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مادر ابراهیم فرزند آن حضرت (صلی الله علیه و آله) نازل شده است. شأن نزول آن این بود که عایشه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «ابراهیم پسر شما نیست، بلکه پدر او جریح قبطی است که هر روز نزد ماریه می‌آید». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خشمگین شد و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد: «این شمشیر را بردار و سر جریح را برایم بیاور». امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمشیر را برداشت و فرمود: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! پدر و مادرم فدایت باد! هرگاه تو مرا برای انجام کاری بفرستی من بی‌درنگ آن را انجام دهم، مانند آهن گداخته‌ای که در میان پشم بیفتد و به سرعت همه آن را بسوزاند. چه دستور می‌دهید، آیا در این باره از او بازجویی کنم یا بی‌درنگ او را بکشم». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «او را بازجویی کن». امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مشربه امّ ابراهیم رفت و از آن جا بالا رفت. زمانی‌که جریح او را دید از دستش فرار کرد و از نخل بالا رفت. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او نزدیک شد و فرمود: «پایین بیا»! جریح گفت: «ای علی (علیه السلام)! در این جا کسی نیست، من اخته هستم»؛ سپس عورتش را عریان کرد و اخته‌بودنش نمایان شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «ای جریح! تو را چه شده است»؟ جریح گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! قبطی‌ها چهارپایانشان و مردانی را که با زنانشان مراوده داشته باشند، خواجه می‌کنند. علاوه بر این قبطی‌ها فقط با همدیگر انس و الفت می‌گیرند. پدر ماریه مرا فرستاد تا نزد ماریه بیایم و خدمتکار و مونس او باشم». در این هنگام خداوند آیه: یَا أَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا را نازل فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص514

بحارالأنوار، ج22، ص153/ القمی، ج2، ص318/ نورالثقلین/ البرهان

3

(حجرات/ 6)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ زَرَارهًْ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآیَهًِْ فَقَالَ: إِنَّ عَائِشَهًَْ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَ مَارِیَهًَْ یَأْتِیهَا ابْنُ عَمٍ لَهَا وَ لَطَخَتْهَا بِالْفَاحِشَهًِْ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ: إِنْ کُنْتِ صَادِقَهًًْ فَأَعْلِمِینِی إِذَا دَخَلَ إِلَیْهَا فَرَصَدْتُهَا. فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهَا ابْنُ عَمِّهَا أَخْبَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَتْ: هُوَ الْآنَ عِنْدَهَا فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِیّاً (علیه السلام) فَقَالَ: یَا عَلِیُّ (علیه السلام) خُذِ السَّیْفَ فَإِنْ وَجَدْتَهُ عِنْدَهَا فَاضْرِبْ عُنُقَهُ قَالَ: فَأَخَذَ عَلِیٌّ (علیه السلام) السَّیْفَ وَ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِذَا بَعَثْتَنِی فِی الْأَمْرِ أَکُونُ کَالسَّفُّودِ الْمَحْمِیِّ فِی الْوَبَرِ أَوْ أَثَّبَّتُ. فَقَالَ: لَا بَلْ تَثَّبَّتُ. قَالَ: فَانْطَلَقَ (علیه السلام) وَ مَعَهُ السَّیْفُ فَلَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَابِ وَجَدَهُ مُغْلَقاً فَأَلْزَمَ عَیْنَهُ نَقْبَ الْبَابِ فَلَمَّا رَأَی الْقِبْطِیُّ عَیْنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) فِی الْبَابِ فَزِعَ وَ خَرَجَ مِنَ الْبَابِ الْآخَرِ فَصَعِدَ نَخْلَهًًْ وَ تَسَوَّرَ عَلَی‌الْحَائِطَ فَلَمَّا رَأَی الْقِبْطِیُّ عَلِیّاً (علیه السلام) وَ مَعَهُ السَّیْفُ حَسَرَ عَنْ عَوْرَتِهِ فَإِذَا هُوَ مَجْبُوبٌ فَصَدَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِوَجْهِهِ عَنْهُ ثُمَّ رَجَعَ فَأَخْبَرَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِمَا رَأَی فَتَهَلَّلَ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَزَلْ یُعَافِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ مِنْ سُوءِ مَا یُلَطِّخُونَّا بِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ. فَقَالَ زُرَارَهًُْ: إِنَّ الْعَامَّهًَْ یَقُولُونَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی الْوَلِیدِ‌بْنِ‌عُقْبَهًَْ‌بْنِ‌أَبِی‌مُعَیْطٍ حِینَ جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَأَخْبَرَهُ عَنْ بَنِی خُزَیْمَهًَْ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ. فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): یَا زُرَارَهًُْ أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ لَیْسَ مِنَ الْقُرْآنِ آیَهًٌْ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَهَذَا الَّذِی فِی أَیْدِی النَّاسِ ظَهْرُهَا وَ الَّذِی حَدَّثْتُکَ بِهِ بَطْنُهَا.

امام باقر (علیه السلام) - زراره گوید: از امام‌باقر (علیه السلام) در مورد این آیه پرسیدم؟ حضرت فرمود: «عایشه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفت: «پسر عموی ماریه بسیار نزد او می‌آید» و ماریه را به گناه متّهم کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خشمگین شد و به او فرمود: «اگر راست می‌گویی، هرگاه آن مرد پیش او رفت به من اطّلاع بده». عایشه، حجره ماریه را تحت نظر گرفت و زمانی‌که پسر عمویش نزد او رفت این امر را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) اطّلاع داد. در این هنگام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) امیرالمؤمنین (علیه السلام) را فرا خواند و به او فرمود: «ای علی (علیه السلام)! این شمشیر را بردار و هرگاه او را دیدی، گردنش را بزن». امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمشیر را برداشت و فرمود: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! هرگاه مرا برای انجام کاری می‌فرستی آیا مانند آهن گداخته‌ای که میان پشمی افتاده است، باشم (همچنان‌که آن آهن، پشم را به‌سرعت می‌سوزاند من نیز مأموریتم را به‌سرعت انجام دهم) یا درنگ و بررسی نمایم»؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «نه! بررسی کن». امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمشیر به‌دست به‌راه افتاد. وقتی به درب خانه رسید، آن را بسته دید. از شکاف در نگاهی به داخل آن افکند. چون آن قبطی، چشم علی (علیه السلام) را درون [شکاف] در دید، ترسیده و از در دیگر فرار کرد و از نخلی بالا رفت. علی (علیه السلام) نیز [به دنبال او] از دیوار بالا رفت. چون قبطی علی (علیه السلام) را شمشیر به‌دست دید عورتش را آشکار کرد و اخته‌بودنش نمایان شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) از او روی برگرداند و [نزد رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)] بازگشت و آنچه دیده‌بود را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اطّلاع داد. با این‌خبر چهره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از شادمانی درخشید و فرمود: «سپاس خدایی که پیوسته ما خاندان را از تهمتی که به ما می‌زنند حفظ می‌فرماید». در آن هنگام خداوند این آیه را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل فرمود: یَا أَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَومًا بِجَهَالةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی مَا فَعَلتُمْ نَادِمِینَ». زراره عرض‌کرد: «اهل‌سنّت معتقدند این آیه درباره‌ی ولیدبن‌عقبه‌بن‌ابی‌معیط نازل شده است؛ در آن‌هنگام که به سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و به آن حضرت اطّلاع داد که بنی‌خُزیمه مرتد شده و از اسلام برگشته‌اند»! امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ای زراره! مگر نمی‌دانی که همه‌ی آیات قرآن دارای معنای ظاهری و باطنی هستند؟ این تفسیر و برداشتی که در میان اهل‌سنّت متداول است ظاهر آیه است و آن چه من برایت بیان کردم باطن آن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص516

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص584/ البرهان

4

(حجرات/ 6)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ عَبْدِ اللهِ‌بْنِ‌بُکَیْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللهِ (علیه السلام): جُعِلْتُ فِدَاکَ، کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) قَدْ أَمَرَ بِقَتْلِ الْقِبْطِیِّ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهَا کَذَبَتْ عَلَیْهِ أَمْ لَمْ یَعْلَمْ وَ إِنَّمَا دَفَعَ اللَّهُ عَنِ الْقِبْطِیِّ الْقَتْلَ بِتَثَبُّتِ عَلِیٍّ (علیه السلام)؟ فَقَالَ: قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ عَلِمَ وَ لَوْ کَانَتْ عَزِیمَهًٌْ مِنْ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) مَا رَجَعَ عَلِیُّ حَتَّی یَقْتُلَهُ وَ لَکِنَّهُ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِکَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) لِتَرْجِعَ مِنْ ذَنْبِهَا فَمَا رَجَعَتْ وَ لَا اشْتَدَّ عَلَیْهَا قَتْلُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ بِکَذِبِهَا.

امام صادق (علیه السلام) - عبدالله‌بن‌بکیر گفت: «خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «فدایت شوم! چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور داد تا آن قبطی را بکشند؛ درحالی‌که آن حضرت می‌دانست که به او اتّهام زده‌اند، یا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نمی‌دانست و خداوند به وسیله‌ی بازجویی امیرالمؤمنین (علیه السلام) از آن قبطی، از او دفاع کرد»؟ آن حضرت فرمود: ««آری! به خدا قسم آن حضرت (علیه السلام) می‌دانست که به آن قبطی اتّهام زده‌اند. اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اراده می‌فرمود تا آن شخص را بکشند، قطعاً امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بی‌درنگ این کار را انجام می‌داد. بلکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به این علّت اقدام به آن کار نمود تا همسر دیگرش از گناهش مبنی بر متّهم کردن ماریه توبه کند، امّا او توبه نکرد و کشته شدن یک فرد مسلمان به خاطر دروغ او برایش اهمیّتی نداشت». در هنگام تفسیر آیه: [در حقیقت، کسانی‌که آن بهتان (داستان افک) را (در میان) آوردند (نور/11) روایاتی در این باره ذکر گردید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص518

نورالثقلین/ البرهان

5

(حجرات/ 6)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ، نَزَلَتْ فِی الْوَلِیدِ‌بْنِ‌عُقْبَهًَْ‌بْنِ‌أَبِی مُعَیْطٍ بَعَثَهُ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) فِی صَدَقَاتِ بَنِی الْمُصْطَلَقِ فَخَرَجُوا یَتَلَقَّونَهُ فَرَحاً بِهِ وَ کَانَتْ بَیْنَهُمْ عَدَاوَهًٌْ فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ فَظَنَّ أَنَّهُمْ هَمُّوا بِقَتْلِهِ فَرَجَعَ إِلَی رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ: إِنَّهُمْ مَنَعُوا صَدَقَاتِهِمْ. وَ کَانَ الْأَمْرُ بِخِلَافِهِ، فَغَضِبَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) وَ هَمَّ أَنْ یَغْزُوَهُمْ فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ این آیه در مورد ولیدبن‌عقبهًْ‌بن‌ابی معیط نازل شد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را برای دریافت زکات به سوی قبیله بنی المصطلق فرستاد. وقتی او را ملاقات کردند به خاطر پیامبر (صلی الله علیه و آله) به او احترام گذاشتند. بین قوم بنی المصطلق و ولید در عصر جاهلی اختلاف وجود داشت. ولید گمان کرد قصد کشتن او را دارند. بر این اساس پیش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بازگشت و گفت: «آن‌ها از پرداخت زکات ممانعت ورزیدند» و این در حالی بود که قضیه غیر از این بود. حضرت ناراحت شدند و قصد کردند که با قبیله بنی مصطلق جهاد کنند. در همین جا بود که این آیه نازل شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص518

بحارالأنوار، ج22، ص53/ بحارالأنوار، ج31، ص154

6

(حجرات/ 6)

الحسن (علیه السلام) - شَرْحُ نَهْجِ الْبَلَاغَهًِْ لِابْنِ أَبِی الْحَدِیدِ: فَتَکَلَّمَ الْحَسَنُ‌بْنُ‌عَلِیٍّ (علیه السلام) فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ قَالَ: أَمَّا أَنْتَ یَا وَلِیدُ فَوَ اللَّهِ مَا أَلُومُکَ عَلَی بُغْضِ عَلِیٍّ وَ قَدْ جَلَدَکَ ثَمَانِینَ فِی الْخَمْرِ وَ قَتَلَ أَبَاکَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله) صَبْراً وَ أَنْتَ الَّذِی سَمَّاهُ اللَّهُ الْفَاسِقَ وَ سَمَّی عَلِیّاً الْمُؤْمِنَ حَیْثُ تَفَاخَرْتُمَا، فَقُلْتَ لَهُ: اسْکُتْ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) فَأَنَا أَشْجَعُ مِنْکَ جَنَاناً وَ أَطْوَلُ مِنْکَ لِسَاناً. فَقَالَ لَکَ عَلَیٌّ: اسْکُتْ یَا وَلِیدُ، فَأَنَا مُؤْمِنٌ وَ أَنْتَ فَاسِقٌ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی فِی مُوَافَقَهًِْ قَوْلِهِ أَ فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لَا یَسْتَوُونَ ثُمَّ أَنْزَلَ فِیکَ عَلَی مُوَافَقَهًِْ قَوْلِهِ أَیْضاً إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا وَیْحَکَ یَا وَلِیدُ.

امام حسن (علیه السلام) - ابن‌ابی‌الحدید جریانی را که میان امام حسن مجتبی (علیه السلام) و گروهی از یاران معاویه در محضر معاویه روی داد، نقل‌کرده و می‌نویسد: امام حسن (علیه السلام) فرمود: «ای ولیدبن‌عقبه! به خدا قسم! چون می‌دانم که امیرالمؤمنین (علیه السلام)، به خاطر شراب‌خواری، تو را هشتاد تازیانه زده و پدرت را در جنگ بدر کشته است، اگر نسبت به او کینه در دل داشته باشی، تو را ملامت و سرزنش نمی‌کنم. چگونه او را دشنام می‌دهی حال آنکه خداوند او را در ده آیه از کتابش مؤمن و تو را فاسق نامیده است». پروردگار می‌فرماید: آیا کسی‌که مؤمن است چون کسی است که نافرمان است. یکسان نیستند (سجده/18). همچنین فرموده است: إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَومًا بِجَهَالةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی مَا فَعَلتُمْ نَادِمِینَ تو را چه به نام قریش؟! تو پسر انسان پست و فرومایه‌ای به نام ذکوان از اهالی صفوریه هستی»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص518

شرح نهج البلاغهًْ، ج6، ص292/ البرهان؛ «بتفاوت» / تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص584/ البرهان

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره‌ی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی ناآگاهی آسیب برسانید و از کرده‌ی خود پشیمان شوید

1 -1

(حجرات/ 6)

الصّادق (علیه السلام) - عَن زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الرَّفَثِ وَ الْفُسُوقِ وَ الْجِدَالِ قَالَ أَمَّا الرَّفَثُ فَالْجِمَاعُ وَ أَمَّا الْفُسُوقُ فَهُوَ الْکَذِبُ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ

جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ وَ الْجِدَالُ هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَی وَ اللَّهِ وَ سِبَابُ الرَّجُلِ الرَّجُل.

امام صادق (علیه السلام) - زید شحّام گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «رفث و فسوق و جدال که در آیه: حج، در ماه‌های معیّنی است! (بقره/197) از آن‌ها نهی شده، چیست»؟ فرمود: «امّا «رفث» (که به‌معنی هرگونه انگیزه‌ی شهوت جنسی است در اینجا به‌معنی) جماع و آمیزش جنسی است. و «فسوق» (که در اینجا به‌معنی بیرون‌رفتن از حدود حقّ و مسئولیّت آن است) دروغ گویی است»، مگر نشنیده‌ای که خداوند فرموده: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ؛ و «جدال» (که به معنی درگیری و ستیزه در گفتگو برای تحمیل نظر است) گفتار آدمی است که مرتب می‌گوید: «نه به خدا قسم، و آری به خدا سوگند، و دشنام دادن مردی به دیگری است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص518

وسایل الشیعهًْ، ج12، ص467/ بحارالأنوار، ج96، ص170/ معانی الأخبار، ص294/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»

1 -2

(حجرات/ 6)

الصّادق (علیه السلام) - قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) لِلْمَنْصُورِ لَا تَقْبَلْ فِی ذِی رَحِمِکَ وَ أَهْلِ الرِّعَایَهًِْ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهًَْ وَ جَعَلَ مَأْوَاهُ النَّارَ فَإِنَّ النَّمَّامَ شَاهِدُ زُورٍ وَ شَرِیکُ إِبْلِیسَ فِی الْإِغْرَاءِ بَیْنَ النَّاسِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِین.

امام صادق (علیه السلام) - به منصور فرمود: «درباره‌ی خویشاوند و بستگان خود که شایسته رعایت هستند قبول نکن سخن کسی را که خداوند بهشت را بر او حرام نموده و اهل آتش است زیرا سخن‌چین گواه بهتان و همکار شیطان است در اختلاف بین مردم». خداوند می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِین.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص520

بحارالأنوار، ج72، ص263/ وسایل الشیعهًْ، ج12، ص309/ نورالثقلین/ بحارالأنوار، ج47، ص168/ الأمالی للصدوق، ص611

آیه وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ [7]

و بدانید پیامبر خدا در میان شماست؛ هرگاه در بسیاری از کارها از شما اطاعت کند، به مشقّت خواهید افتاد؛ ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل‌هایتان زینت بخشیده، و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانی‌که دارای این صفاتند هدایت یافتگانند.

ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دلهایتان زینت بخشیده

1 -1

(حجرات/ 7)

فقه الرّضا (علیه السلام) - الفِقْهُ المَنْسُوبُ إلَی الْإمَامِ الرِّضَا (علیه السلام): رُوِیتُ عَنِ الْعَالِمِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ الْقَدَرُ وَ الْعَمَلُ بِمَنْزِلَهًِْ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ فَالرُّوحُ بِغَیْرِ الْجَسَدِ لَا یَتَحَرَّکُ وَ لَا یُرَی وَ الْجَسَدُ بِغَیْرِ الرُّوحِ صُورَهًٌْ لَا حِرَاکَ لَهُ فَإِذَا اجْتَمَعَا قَوِیَا وَ صَلُحَا وَ حَسُنَا وَ مَلُحَا کَذَلِکَ الْقَدَرُ وَ الْعَمَلُ فَلَوْ لَمْ یَکُنِ الْقَدَرُ وَاقِعاً عَلَی الْعَمَلِ لَمْ یُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَ لَوْ لَمْ یَکُنِ الْعَمَلُ بِمُوَافَقَهًٍْ مِنَ الْقَدَرِ لَمْ یَمْضِ وَ لَمْ یَتِمَّ وَ لَکِنْ بِاجْتِمَاعِهِمَا قَوِیَا وَ صَلُحَا وَ لِلَّهِ فِیهِ الْعَوْنُ لِعِبَادِهِ الصَّالِحِینَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ الْآیَهًَْ ثُمَّ قَالَ وَجَدْتُ ابْنَ آدَمَ (علیه السلام) بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ فَإِنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ خَلَّصَهُ وَ اسْتَخْلَصَهُ وَ إِلَّا خَلَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَدُوِّه.

فقه الرضا (علیه السلام) - در فقه الرضا (علیه السلام) آمده است: از عالم (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «قَدَر و عمل به منزله‌ی روح و پیکرند؛ روح بدون پیکر حرکتی ندارد و دیده نمی¬شود، و پیکر بدون روح صورتی است که حرکتی ندارد. این دو وقتی با هم باشند، قوّت می¬یابند و درست و نیکو و نَمَکین می¬شوند. قدَر و عمل نیز همین¬طورند؛ اگر عملی تقدیر نداشته باشد، خالق از مخلوق بازشناخته نمی¬شود و اگر عملی موافق با تقدیر نباشد، [آن عمل] واقع نمی¬شود و به انجام نمی‌رسد. ولی هنگامی که با هم باشند، قوی می¬شوند و سامان می¬گیرند. و خداوند در انجام اعمال به بندگان شایسته¬اش کمک می¬کند. سپس این آیه را تلاوت کردند: وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ…». سپس فرمود: «فرزند آدم را بین خدا و شیطان یافتم، اگر خداوند که نام¬هایش مقدّس است او را دوست داشته باشد، او را خالص و خاص می¬گرداند، و اگر نه او را با دشمنش رها می¬کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص520

بحارالأنوار، ج5، ص54/ فقه الرضا (ص349

1 -2

(حجرات/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - عَن الْحَسَنِ‌بْنِ‌زِیَادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ هَلْ لِلْعِبَادِ بِمَا حَبَّبَ صُنْعٌ قَالَ لَا وَ لَا کَرَامَهًْ.

امام صادق (علیه السلام) - حسن‌بن‌زیاد گوید: پیرامون آیه: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «آیا بندگان در آنچه خداوند محبوب قرار داده دخالتی دارند»؟ حضرت فرمود: «خیر! و [محبوبیّتی که با دخالت بندگان حاصل شود] خوشایند هم نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص520

بحارالأنوار، ج5، ص222/ المحاسن، ج1، ص199/ نورالثقلین

1 -3

(حجرات/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - حَرَامٌ عَلَی قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَهًَْ الْإِیمَانِ حَتَّی تَزْهَدَ فِی الدُّنْیا.

امام صادق (علیه السلام) - حرام است بر دل‌های شما که شیرینی ایمان را تشخیص بدهد، مگر آنکه به دنیا بی‌رغبت باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص520

نورالثقلین

1 -4

(حجرات/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - عن فُضَیْلِ‌بْنِ‌یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ.

امام صادق (علیه السلام) - فضیل‌بن‌یسار گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال‌کردم: «آیا حبّ و بغض ارتباطی با ایمان دارند»؟ آن حضرت فرمود: «آیا ایمان چیزی جز حبّ و بغض است»؟ سپس آیه زیر را تلاوت کرد: حَبَّبَ إِلیْکُمُ الإِیمَانَ وزَیَّنَهُ فِی قُلوبِکُمْ وکَرَّهَ إِلیْکُمُ الکُفْرَ والفُسُوقَ والعِصْیَانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص522

الکافی، ج2، ص125/ وسایل الشیعهًْ، ج16، ص170/ بحارالأنوار، ج66، ص241/ المحاسن، ج1، ص262/ نورالثقلین/ البرهان

1 -5

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ أَ لَا تَرَی إِلَی قَوْلِهِ قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ أَ وَ لَا تَرَی قَوْلَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ قَالَ یُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّین.

امام باقر (علیه السلام) - از ابوعبیده حذّاء نقل شده است: امام محمّدباقر (علیه السلام) خطاب به او فرمود: «ای زیاد! وای بر تو! آیا دین چیزی جز محبّت است؟ مگر نخوانده‌ای که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید. (آل عمران/31). مگر ندیده‌ای که خداوند خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است: حَبَّبَ إِلیْکُمُ الإِیمَانَ وزَیَّنَهُ فِی قُلوبِکُمْ و همچنین فرموده است: هرکس را که به سوی آنان کوچ کرده است، دوست دارند. (حشر/9)؟ دین همان محبّت است و محبّت، نشان‌دهنده‌ی دین فرد است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص522

وسایل الشیعهًْ، ج16، ص171/ بحارالأنوار، ج66، ص238/ المحاسن، ج1، ص262/ مشکاهًْ الأنوار، ص120/ نورالثقلین/ البرهان

1 -6

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - أَنَّ زِیَاداً الْأَسْوَدَ دَخَلَ عَلَیْهِ فَنَظَرَ إِلَی رِجْلَیْهِ قَدْ تَشَقَّقَتَا فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): مَا هَذَا یَا زِیَادُ فَقَالَ: یَا مَوْلَایَ أَقْبَلْتُ عَلَی بَکْرٍ لِی ضَعِیفٍ فَمَشَیْتُ عَامَّهًَْ الطَّرِیقِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ عِنْدِی مَا أَشْتَرِی بِهِ مُسِنّاً وَ إِنَّمَا ضَمَمْتَ شَیْئاً إِلَی شَیْءٍ حَتَّی اشْتَرَیْتُ هَذَا الْبَکْرَ قَالَ فَرَقَّ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) حَتَّی رَأَیْنَا عَیْنَیْهِ تَرَقْرَقَتَا دُمُوعاً فَقَالَ لَهُ زِیَادٌ: جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ إِنِّی وَ اللَّهِ کَثِیرُ الذُّنُوبِ مُسْرِفٌ عَلَی نَفْسِی حَتَّی رُبَّمَا قُلْتُ قَدْ هَلَکْتُ ثُمَّ أَذْکُرُ وَلَایَتِی إِیَّاکُمْ وَ حُبِّی لَکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ فَأَرْجُو بِذَلِکَ الْمَغْفِرَهًَْ. فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) عِنْدَ ذَلِکَ بِوَجْهِهِ وَ قَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؟ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِه حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - زیاد اسود بر امام باقر (علیه السلام) وارد شد. امام (علیه السلام) نگاهی به پاهای او کرد که چاک‌چاک شده‌بود. حضرت به او فرمود: «زیاد! چرا پاهایت چنین شده «؟ عرض‌کرد: «مولای من! با بچّه‌شتری‌ناتوان‌که دارم، آمدم و بیشتر راه را پیاده پیمودم؛ علّتش هم این است که پولی نداشتم شتری بزرگسال بخرم و همین بچّه‌شتر را نیز با کنار هم گذاشتن دو چیز [و فروختن آنها] توانستم بخرم». [راوی] گوید: «دل امام‌باقر (علیه السلام) برای او سوخت به‌طوری‌که دیدیم اشک از چشمان‌مبارک‌حضرت سرازیر شد». زیاد به ایشان عرض‌کرد: «خداوند مرا فدایت گرداند! به خدا سوگند! گناهان‌من بسیار است و [با این گناهان] بر خودم ستم کرده‌ام تا جایی‌که گاهی [به خودم] گفته‌ام: «حتماً هلاک گشته‌ام»؛ آن‌گاه داشتن ولایت‌شما و محبّتی که نسبت به شما اهل‌بیت دارم را به یاد می‌آورم و بواسطه‌ی آن امید به بخشش [از طرف خداوند] دارم». چون زیاد چنین گفت، امام‌باقر (علیه السلام) به او رو کرده و فرمود: «پاک و منزّه است خدا! آیا دین چیزی جز محبّت است؟ خداوند تبارک‌وتعالی در کتابش می‌فرماید: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص522

دعایم الإسلام، ج1، ص72/ مستدرک الوسایل، ج12، ص226/ بحارالأنوار، ج65، ص63/ فرات الکوفی، ص428

1 -7

(حجرات/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - وَ قَالَ لَهُ زِیَادٌ الْأَسْوَدُ: إِنِّی أُلِمُ بِالذُّنُوبِ فَأَخَافُ الْهَلَکَهًَْ ثُمَّ أَذْکُرُ حُبَّکُمْ فَأَرْجُو النَّجَاهًَْ. فَقَالَ (علیه السلام): وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؟ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ قَالَ: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه.

امام صادق (علیه السلام) - زیاد اسود به امام‌صادق (علیه السلام) عرض کرد: «من به‌یاد گناهانم می‌افتم و می¬ترسم که هلاک شوم؛ بعد به یاد محبّت [خود نسبت به] شما می‌افتم و امیدوار به نجات می‌شوم». امام (علیه السلام) فرمود: «آیا دین چیزی جز محبّت است؟ خداوند فرموده: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ؛ و فرموده: بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد (آل عمران/31)».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص522

بحارالأنوار، ج27، ص122

1 -8

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - عن بُرَیْدِ‌بْنِ‌مُعَاوِیَهًَْ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی فُسْطَاطٍ لَهُ بِمِنًی فَنَظَرَ إِلَی زِیَادٍ الْأَسْوَدِ مُنْقَلِعَ الرِّجْلِ فَرَثَی لَهُ فَقَالَ لَهُ مَا لِرِجْلَیْکَ هَکَذَا قَالَ جِئْتُ عَلَی بَکْرٍ لِی نِضْوٍ

فَکُنْتُ أَمْشِی عَنْهُ عَامَّهًَْ الطَّرِیقِ فَرَثَی لَهُ وَ قَالَ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ زِیَادٌ إِنِّی أُلِمُّ بِالذُّنُوبِ حَتَّی إِذَا ظَنَنْتُ أَنِّی قَدْ هَلَکْتُ ذَکَرْتُ حُبَّکُمْ فَرَجَوْتُ النَّجَاهًَْ وَ تَجَلَّی عَنِّی فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - از بریدبن‌معاویه روایت شده است که گفت: در منی در محضر امام باقر (علیه السلام) نشسته بودم. آن حضرت به زیاد که فردی سیاه پوست بود و هر دو پایش قطع شده بود نگاه کرد و نسبت به او اظهار ترحّم کرد و فرمود: «چه بر سر پاهایت آمده است؟ چطور به این جا آمده‌ای»؟ زیاد گفت: «سوار بر شتر لاغری بودم امّا بیشتر راه را خودم آمدم». امام (علیه السلام) نسبت به او اظهار مهربانی کرد. زیاد گفت: «گناه می‌کنم تا جایی که احساس می‌کنم در حال هلاک شدن هستم، محبّت شما در خاطرم زنده می‌شود به همین دلیل به نجات خود امیدوار می‌شوم و احساس ناخوشایند گناه برطرف می‌شود». امام باقر (علیه السلام) فرمود: «آیا گمان می‌کنی دین، چیزی جز محبّت است»؟ پروردگار فرموده است: حَبَّبَ إِلیْکُمُ الإِیمَانَ وزَیَّنَهُ فِی قُلوبِکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص522

الکافی، ج8، ص79/ مجموعهًْ ورام، ج2، ص50/ البرهان؛ «بتفاوت»

1 -9

(حجرات/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - فی قَوْلِهِ تَعَالَی حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ بُغْضُنَا لِمَنْ خَالَفَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ خَالَفَنَا.

امام صادق (علیه السلام) - از امام صادق (علیه السلام) نقل شده درباره‌ی آیه: حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ فرمود: «منظور امیرالمؤمنین (علیه السلام) است». وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ؛ «منظور، بغض و دشمنی ما اهل‌بیت نسبت به کسانی است که مخالفت با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مخالفت با ما نموده‌اند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص524

بحارالأنوار، ج23، ص358/ المناقب، ج4، ص214

1 -10

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - حُبُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) إِیمَانٌ وَ بُغْضُهُ نِفَاقٌ ثُمَّ قَرَأَ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ إِلَی قَوْلِهِ نِعْمَهًًْ.

امام باقر (علیه السلام) - از امام باقر (علیه السلام) نقل‌شده که فرمود: «دوستی امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) ایمان و دشمنی او نفاق (دو رویی) است». آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص524

بحارالأنوار، ج39، ص293

1 -11

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - حُبُّنَا إِیمَانٌ وَ بُغْضُنَا کُفْرٌ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ.

امام باقر (علیه السلام) - ابوالجارود از امام باقر (علیه السلام) نقل‌کرد که فرمود: «حبّ ما ایمان و بغض و کینه‌ی ما کفر است»؛ آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: وَ لکِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص524

بحارالأنوار، ج23، ص368/ فرات الکوفی، ص428

و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است

2 -1

(حجرات/ 7)

الباقر (علیه السلام) - کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان قِیلَ الْفُسُوقُ الْکَذِب.

امام باقر (علیه السلام) - کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان؛ منظور از فسوق همان دروغ است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص524

بحارالأنوار، ج64، ص51/ بحارالأنوار، ج96، ص169/ نورالثقلین/ البرهان

آیه فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ نِعْمَةً وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ [8]

[و اين] فضل و نعمتی از سوی خداست؛ و خداوند دانا و حکیم است.

آیه وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتَّی تَفی‌ءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ [9]

و اگر دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آن‌ها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت [و زمينه صلح فراهم شد]، درمیان آن دو صلح عادلانه برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد.

و اگر دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آن‌ها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد

1 -1

(حجرات/ 9)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَا عَائِشَهًُْ عَمَّا قَلِیلٍ لَتُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ فَجَدَّ النَّاسُ فِی الْقِتَالِ فَنَهَاهُمْ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْذَرْتُ وَ أَنْذَرْتُ فَکُنْ لِی عَلَیْهِمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ ثُمَّ أَخَذَ الْمُصْحَفَ وَ طَلَبَ مَنْ یَقْرَؤُهُ عَلَیْهِمْ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما الْآیَهًَْ.

امام علی (علیه السلام) - علی (علیه السلام) [پیش از شروع جنگ جمل] فرمود: «ای عایشه! به زودی پشیمان خواهی شد». سپاهیان در [شروع] جنگ شتاب می‌کردند ولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) آنان را [از این‌کار] نهی کرد ‍و [خطاب به خداوند] عرضه داشت: «خداوندا! من با بیم‌دادن [دشمنانم] راه هرگونه عذری را بر ایشان بستم؛ تو نیز گواه من در برابر آنان باش». آنگاه قرآن را برگرفته و از کسی خواست که این آیه را برای آنان بخواند: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص526

بحارالأنوار، ج32، ص174

1 -2

(حجرات/ 9)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّمَا جَاءَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهًِْ یَوْمَ الْبَصْرَهًِْ وَ هُمْ أَهْلُ هَذِهِ الْآیَهًِْ وَ هُمُ الَّذِینَ بَغَوْا عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَکَانَ الْوَاجِبَ عَلَیْهِ قِتَالُهُمْ وَ قَتْلُهُمْ حَتَّی یَفِیئُوا إِلَی أَمْرِ اللَّهِ وَ لَوْ لَمْ یَفِیئُوا لَکَانَ الْوَاجِبَ عَلَیْهِ فِیمَا أَنْزَلَ اللَّهُ أَنْ لَا یَرْفَعَ السَّیْفَ عَنْهُمْ حَتَّی یَفِیئُوا وَ یَرْجِعُوا عَنْ رَأْیِهِمْ لِأَنَّهُمْ بَایَعُوا طَائِعِینَ غَیْرَکَارِهِینَ وَ هِیَ الْفِئَهًُْ الْبَاغِیَهًُْ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَکَانَ الْوَاجِبَ عَلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنْ یَعْدِلَ فِیهِمْ حَیْثُ کَانَ ظَفِرَ بِهِمْ کَمَا عَدَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی أَهْلِ مَکَّهًَْ إِنَّمَا مَنَّ عَلَیْهِمْ وَ عَفَا وَ کَذَلِکَ صَنَعَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِأَهْلِ الْبَصْرَهًِْ حَیْثُ ظَفِرَ بِهِمْ مِثْلَ مَا صَنَعَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) بِأَهْلِ مَکَّهًَْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْل.

امام صادق (علیه السلام) - تأویل این آیه در جنگ جمل روشن گردید. اصحاب جمل مصادیق این آیه بودند که بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قیام کرده بودند. به همین دلیل جنگ با آن‌ها تا زمان بازگشتشان به پذیرش اوامر الهی واجب بود. اگر به این راه باز نمی‌گشتند، بر اساس حکم قرآن، امام علی (علیه السلام) می‌بایست تا زمان بازگشت به راه راست با آن‌ها می‌جنگید و لحظه‌ای دست از جنگ بر نمی‌داشت. زیرا آن‌ها به اراده‌ی خودشان و بدون هیچ اجباری با او بیعت کرده بودند. آن‌ها همان گروه سرکش و نافرمان مذکور در این آیه هستند. به همین دلیل وظیفه امام علی (علیه السلام) آن بود که در هرجا که به آن‌ها دست می‌یافت، بر اساس عدالت با آن‌ها رفتار کند. همچنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز درباره‌ی مردم مکّه راه عدالت را در پیش گرفت و با منّت‌نهادن بر آن‌ها، ایشان را مورد عفو خویش قرار داد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز پس از پیروزی بر سپاهیان جمل دقیقاً رفتاری مانند رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مقابل مردم مکّه در پیش گرفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص526

الکافی، ج8، ص179/ بحارالأنوار، ج24، ص365/ مستدرک الوسایل، ج11، ص66/ نورالثقلین/ البرهان

1 -3

(حجرات/ 9)

ِابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - قَدْ رَأَیْتُهُ یَوْمَ صِفِّینَ وَ عَلَیْهِ عِمَامَهًٌْ بَیْضَاءوَ هُوَ یَتْلُو هَذِهِ الْآیَهًَْ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَمَا رَأَیْتُ قِتَالًا أَشَدَّ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْم.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - [در گرما گرم جنگ صفّین] امیرالمؤمنین (علیه السلام) از گوشه‌ای [از صحنه‌ی نبرد] که گرد و غبارش در حال فروکش‌کردن بود، پدیدار شد درحالی‌که خون بسته‌شده از آرنج‌هایش فرو می‌ریخت و خون از شمشیرش می‌چکید و شمشیرش [در اثر ضربه‌زدن فراوان] همچون کمان، خَم شده بود و این آیه را تلاوت می‌فرمود: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ. [در ادامه ابن‌عباس (رحمة الله علیه) گوید:] من نبردی سخت‌تر از آن‌روز ندیدم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص526

بحارالأنوار، ج32، ص605/ فرات الکوفی، ص431

1 -4

(حجرات/ 9)

الصّادق (علیه السلام) - سَأَلَ رَجُلٌ أَبِی (صلی الله علیه و آله) عَنْ حُرُوبِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ کَانَ السَّائِلُ مِنْ مُحِبِّینَا فَقَالَ لَهُ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) بِخَمْسَهًِْ أَسْیَافٍ ثَلَاثَهًٌْ مِنْهَا شَاهِرَهًٌْ… وَ سَیْفٌ مِنْهَا مَکْفُوفٌ وَ سَیْفٌ مِنْهَا مَغْمُودٌ… وَ أَمَّا السَّیْفُ الْمَکْفُوفُ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ الْبَغْیِ وَ التَّأْوِیلِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ بَعْدِی عَلَی التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی التَّنْزِیلِ فَسُئِلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَنْ هُوَ فَقَالَ خَاصِفُ النَّعْلِ یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) - مردی از پدرم در مورد جنگ‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال کرد، و آن سائل از محبّان ما بود. امام (علیه السلام) در جواب او فرمود: «خداوند محمّد مصطفی (صلی الله علیه و آله) را برانگیخت با پنج شمشیر؛ سه شمشیر از آن‌ها آخته است و یک شمشیر پیچیده‌شده و نگه داشته‌شده و شمشیر دیگری نیز در غلاف است. امّا منظور از شمشیر برداشته‌شده و غلاف شده؛ شمشیری است که علیه اهل تأویل و مؤمنانی که از جاده صواب منحرف شده‌اند، برکشیده می‌شود. خداوند فرموده است: وإِن طَائِفَتَانِ مِنَ المُؤْمِنِینَ اقْتَتَلوا فَأَصْلحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلی الأُخْرَی فَقَاتِلوا التِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ زمانی که این آیه نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «همچنان که من امروزه بر سر قرآن با کفّار می‌جنگم، گروهی پس از من بر سر تأویل قرآن خواهند جنگید». از آن حضرت پرسیدند: «منظورتان کیست»؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی‌که کفش را وصله می‌زند». منظور آن حضرت، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص526

الکافی، ج5، ص10/ تهذیب الأحکام، ج4، ص114/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص25/ الخصال، ج1، ص274/ القمی، ج2، ص320/ تحف العقول، ص288/ بحارالأنوار، ج75، ص166/ نورالثقلین / البرهان

1 -5

(حجرات/ 9)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قوله وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ فإنه سیف علی أهل البغی و التأویل.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ علی (علیه السلام) شمشیری است که بر اساس تأویل قرآن، بر ضدّ اهل تجاوز [کشیده شده] است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص528

القمی، ج2، ص319

1 -6

(حجرات/ 9)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - قَالَ نَصْرٌ وَ فِی حَدِیثِ عُمَرَ‌بْنِ‌سَعْدٍ وَ دَخَلَ عَبْدُ‌اللَّهِ‌بْنُ‌عُمَرَ وَ سَعْدُ‌بْنُ‌أَبِی‌وَقَّاصٍ وَ الْمُغِیرَهًُْ‌بْنُ‌شُعْبَهًَْ مَعَ أُنَاسٍ مَعَهُمْ وَ کَانُوا قَدْ تَخَلَّفُوا عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یُعْطِیَهُمْ عَطَاءَهُمْ وَ قَدْ کَانُوا تَخَلَّفُوا عَنْ عَلِیٍ (علیه السلام) حِینَ خَرَجَ إِلَی صِفِّینَ وَ الْجَمَلِ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ (علیه السلام): مَا خَلَّفَکُمْ عَنِّی؟ قَالُوا: قَتْلُ عُثْمَانَ وَ لَا نَدْرِی أَ حَلَّ دَمُهُ أَمْ لَا وَ قَدْ کَانَ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً ثُمَّ اسْتَتَبْتُمُوهُ فَتَابَ ثُمَّ دَخَلْتُمْ فِی قَتْلِهِ حِینَ قُتِلَ فَلَسْنَا نَدْرِی أَصَبْتُمْ أَمْ أَخْطَأْتُمْ مَعَ أَنَا عَارِفُونَ بِفَضْلِکَ یَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ سَابِقَتِکَ وَ هِجْرَتِکَ. فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام): أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّوَ‌جَلَّ قَدْ أَمَرَکُمْ أَنْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَقَالَ: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ؟ قَالَ سَعْدٌ: یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَعْطِنِی سَیْفاً یَعْرِفُ الْکَافِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِ أَخَافُ أَنْ أَقْتُلَ مُؤْمِناً فَأَدْخُلَ النَّارَ. فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ (علیه السلام): أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ عُثْمَانَ کَانَ إِمَاماً بَایَعْتُمُوهُ عَلَی السَّمْعِ وَ الطَّاعَهًِْ فَعَلَامَ خَذَلْتُمُوهُ إِنْ کَانَ مُحْسِناً وَ کَیْفَ لَمْ تُقَاتِلُوهُ إِذْ کَانَ مُسِیئاً فَإِنْ کَانَ عُثْمَانُ أَصَابَ بِمَا صَنَعَ فَقَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تَنْصُرُوا إِمَامَکُمْ وَ إِنْ کَانَ مُسِیئاً فَقَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تُعِینُوا مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ قَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تَقُومُوا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ عَدُوِّنَا بِمَا أَمَرَکُمْ اللَّهُ بِهِ فَإِنَّهُ قَالَ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَرَدَّهُمْ وَ لَمْ یُعْطِهِمْ شَیْئا.

امام علی (علیه السلام) - عبدلله‌بن‌عمر، سعدبن‌ابی‌وقاص و مغیرهًْ‌بن‌شعبه به همراه جماعتی که همگی از دستور علی (علیه السلام) سرپیچی کرده بودند، بر آن‌حضرت وارد شدند و از ایشان سهم خود را [از بیت‌المال] مطالبه کردند؛ با اینکه در آن هنگام که علی (علیه السلام) به قصد جنگ صفین و جنگ جمل [از کوفه] خارج شد، از دستور او سرپیچی کردند [و با او نرفتند]. علی (علیه السلام) به آن‌ها فرمود: «چه چیزی باعث شد که از دستور من سرپیچی کنید». گفتند: «عثمان کشته شد و ما نمی‌دانیم که آیا ریختن خونش حلال بود یا نه؟ [درست است که] او بدعت‌هایی بوجود آورد؛ [ولی] شما (مخالفین عثمان) از او خواستید توبه کند؛ او هم توبه کرد. آنگاه در هنگام کشته‌شدنش شما نیز در کشتن‌او دست داشتید. ای امیر مؤمنان! با آنکه ما به برتری و سابقه‌ی شما در اسلام و هجرت آگاهیم، ولی نمی‌دانیم کار درستی انجام دادید یا اینکه اشتباه کرده‌اید»؟ علی (علیه السلام) فرمود: «آیا نمی‌دانید خداوند عزّوجلّ به شما فرمان داده است امر به معروف و نهی از منکر کنید و فرموده: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ»؟ سعد گفت: «ای علی (علیه السلام)! شمشیری به من بده که [بتواند] کافر را از مؤمن تشخیص دهد؛ من می‌ترسم مؤمنی را بکشم و به سبب آن به دوزخ بروم». علی (علیه السلام) به آن‌ها فرمود: «آیا نمی‌دانید عثمان پیشوایی بود که شما با او بیعت کرده بودید که سخنش را بپذیرید و از او پیروی کنید؟ حال اگر نیکوکار بود چرا خوارش نمودید و اگر خطاکار بود چرا با او پیکار نکردید؟ اگر آنچه عثمان انجام داد درست بوده، ستمکار هستید زیرا پیشوای‌خویش را یاری نکردید و اگر خطاکار بوده، ستمکارید زیرا آن‌که [عثمان را] امر به معروف و نهی از منکر کرد را یاری نرساندید؛ همچنین به سبب آنکه میان ما و دشمن‌ما، آن‌چنان‌که خداوند فرموده به وظیفه‌ی خود عمل ننمودید، ستم کرده‌اید؛ زیرا خدا فرموده: فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ. با این سخنان، حضرت آن‌ها را بازگرداند و چیزی [از بیت‌المال] به آنان نداد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص528

وقعهًْ صفین، ص551

1 -7

(حجرات/ 9)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَعْفَرِ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: الْقَتْلُ قَتْلَانِ قَتْلُ کَفَّارَهًٍْ وَ قَتْلُ دَرَجَهًٍْ وَ الْقِتَالُ قِتَالانِ قِتَالُ الْفِئَهًِْ الْکَافِرَهًِْ حَتَّی یُسْلِمُوا وَ قِتَالُ الْفِئَهًِْ الْبَاغِیَهًِْ حَتَّی یَفِیئُوا.

امام باقر (علیه السلام) - امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش امام باقر (علیه السلام) نقل نموده که فرمود: «کشتن دو گونه است؛ [یکی] کشتن به‌عنوان کفّاره (تاوان گناه) و [دیگری] کشتن [دشمنانِ دین] که بر درجه و رتبه‌ی [معنوی] انسان می‌افزاید. پیکار [نیز] دو گونه است؛ پیکار با کافران تا زمانی‌که اسلام را بپذیرند و پیکار با تجاوزگران [و شورشیان‌داخلی] تا زمانی‌که [به فرمان‌خدا] بازگردند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص528

الخصال، ج1، ص60/ نورالثقلین

1 -8

(حجرات/ 9)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ حَفْصِ‌بْنِ‌غِیَاثٍ قَالَ: سَأَلْتُ جَعْفَرَ‌بْنَ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ طَائِفَتَیْنِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ إِحْدَاهُمَا بَاغِیَهًٌْ وَ الْأُخْرَی عَادِلَهًٌْ اقْتَتَلُوا فَقَتَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَبَاهُ أَوِ ابْنَهُ أَوْ أَخَاهُ أَوْ حَمِیمَهُ وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ وَ هُوَ وَارِثُهُ أَ یَرِثُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ لِأَنَّهُ قَتَلَهُ بِحَق.

امام صادق (علیه السلام) - حفص‌بن‌غیاث گوید: از امام جعفربن‌محمّد (علیه السلام) درباره‌ی دو طایفه از مؤمنین سؤال کردم که یکی از آن دو باغی [ستمکار] است، و دیگری عادل است، و این دو طایفه با یکدیگر جنگ کرده‌اند، و مردی از اهل عراق پدرش یا پسرش یا برادرش یا دوستش را که از اهل بغی بوده کشته است، درحالی‌که او وارث آن مقتول است در این صورت آیا از او ارث می‌برد؟ امام فرمود: «آری! زیرا که او مقتول را به آئین حقّ کشته است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص528

وسایل الشیعه، ج26، ص41/ نورالثقلین

1 -9

(حجرات/ 9)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی عَمْرٍو الزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (علیه السلام) فِی حَدِیثٍ قَالَ فِیهِ: فَمَا رَجَعَ إِلَی مَکَانِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ فَاءَ مِثْلُ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ أَیْ رَجَعُوا وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ وَ قَالَ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ أَیْ تَرْجِعَ فَإِنْ فاءَتْ أَیْ رَجَعَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ یَعْنِی بِقَوْلِهِ تَفِیءَ تَرْجِعَ فِی مَعْنَی الْآیَهًِْ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله): مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ بَعْدِی عَلَی التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی التَّنْزِیلِ. فَسُئِلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله): مَنْ هُوَ؟ قَالَ: خَاصِفُ النَّعْلِ وَ کَانَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَخْصِفُ نَعْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام) - ابوعمرو زبیری از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که آن حضرت در حدیثی طولانی فرمودند: «هر گفته یا عمل اشتباهی که به حالت اوّلیه خود بازگردد، کلمه فاء بر آن اطلاق می‌شود». خداوند در این باره فرموده است: پس اگر [به آشتی] بازآمدند، خداوند آمرزنده مهربان است. سپس فرمود: و اگر آهنگ طلاق کردند، در حقیقت، خدا شنوای داناست (بقره/227-226). همچنین فرموده است: وإِن طَائِفَتَانِ مِنَ المُؤْمِنِینَ اقْتَتَلوا فَأَصْلحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلی الأُخْرَی فَقَاتِلوا التِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلحُوا بَیْنَهُمَا بِالعَدْل وأَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقْسِطِینَ؛ منظور از تَفِیءَ و فَاءتْ، بازگشت است. امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود: «هنگامی‌که این آیه نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «همچنان که من بر اساس تنزیل قرآن با [کفّار و مشرکان] جنگیدم، پس از من شخصی بر اساس تأویل قرآن خواهد جنگید». اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آن شخص کیست»؟ پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی‌که کفش را وصله می‌زند». در آن هنگام امیرالمؤمنین (علیه السلام) کفش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را وصله می‌زد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص530

البرهان/ نورالثقلین؛ «یعنی بقوله تفسیء… الی آخر» محذوف

1 -10

(حجرات/ 9)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّمَا مَعْنَی الْفَیْءِکُلُّ مَا صَارَ إِلَی الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ رَجَعَ مِمَّا کَانَ قَدْ غُلِبَ عَلَیْهِ أَوْ فِیهِ فَمَا رَجَعَ إِلَی مَکَانِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ فَاءَ مِثْلُ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهًِْ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ أَیْ رَجَعُوا ثُمَّ قَالَ وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ وَ قَالَ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ أَیْ تَرْجِعَ فَإِنْ فاءَتْ أَیْ رَجَعَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ یَعْنِی بِقَوْلِهِ تَفِیءَ تَرْجِعَ فَذَلِکَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْفَیْءَ کُلُّ رَاجِعٍ إِلَی مَکَانٍ قَدْ کَانَ عَلَیْهِ أَوْ فِیهِ وَ یُقَالُ لِلشَّمْسِ إِذَا زَالَتْ قَدْ فَاءَتِ الشَّمْسُ حِینَ یَفِیءُ الْفَیْءُ عِنْدَ رُجُوعِ الشَّمْسِ إِلَی زَوَالِهَا وَ کَذَلِکَ مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْکُفَّارِ فَإِنَّمَا هِیَ حُقُوقُ الْمُؤْمِنِینَ رَجَعَتْ إِلَیْهِمْ بَعْدَ ظُلْمِ الْکُفَّارِ إِیَّاهُم.

امام صادق (علیه السلام) - فَیْء عبارت‌است از هر مالی‌که [در ابتدا] به‌دست مشرکان افتاده و سپس [به‌دست مؤمنان که مالکان حقیقی آن هستند] بازگشته که عبارت‌است از اموالی‌که مسلمانان [بدون تاخت‌وتاز] بر آن‌ها دست یافته و یا سرزمینی‌که بر آن مسلّط شده‌اند؛ پس [در زبان‌عربی] به هر سخن یا کاری‌که به جایگاه [اصلی]اش بازگردد، می‌گویند فاءَ؛ مانند این سخن خداوند عزّوجلّ [که فرموده]: کسانی که زنان خود را «ایلاء» می‌نمایند [سوگند یاد می‌کنند که با آنها، آمیزش جنسی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. [و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند]. اگر [در این فرصت،] بازگشت کنند، [چیزی بر آنها نیست زیرا] خداوند، آمرزنده و مهربان است. (بقره/226) [که در این آیه، فاءَ] به‌معنای رَجَعُوا (بازگشت کنند) است. و در ادامه فرموده: و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، [آن هم با شرایطش مانعی ندارد] خداوند شنوا و داناست. (بقره/227) و [در آیه‌ای دیگر] فرموده: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ [که در این آیه، تَفِیءَ] به‌معنای تَرْجِعُ (بازگردد) می‌باشد. فإن فاءت؛ یعنی اگر بازگردد، فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ که مراد خداوند از تَفِیءَ، تَرْجِعُ است. این آیات نشان-دهنده‌ی آن است که فَیْء هر چیزی است که به حالت یا جایگاه گذشته‌اش بازگردد؛ و هنگامی‌که خورشید از میانه‌ی آسمان به‌سوی مغرب مایل شود می‌گویند: قَدْ فاءَتِ الشَّمسُ؛ و آن، هنگامی‌است که سایه [به‌دلیل حرکت خورشید به‌سمت مغرب] از مغرب به‌سمت مشرق کشیده می‌شود و خورشید به زوالش بازگشت می‌کند؛ هم‌چنین است آنچه خداوند از کافران به مؤمنان بازمی‌گرداند، تمامی آن‌ها حقّ مؤمنان است که بعد از ستمی که کافران بر ایشان روا می‌دارند، به ایشان بازمی‌گردد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص530

الکافی، ج5، ص15/ تهذیب الأحکام، ج6، ص131/ وسایل الشیعهًْ، ج15، ص36

1 -11

(حجرات/ 9)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْفَیْءَ هُوَ الرَّاجِعُ قَوْلُهُ تَعَالَی لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ أَیْ رَجَعُوا مِنَ الْإِیلَاءِ إِلَی الْمُنَاکَحَهًِْ وَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ أَیْ تَرْجِعَ وَ یُقَالُ لِوَقْتِ الصَّلَاهًِْ فَإِذَا فَاءَ الْفَیْءُ أَیْ رَجَعَ الْفَیْءُ فَصَلُّوا.

امام علی (علیه السلام) - و دلیل بر آنکه فَیْء [در آیه‌ی هفتم از سوره‌ی حشر] به‌معنای «آنچه بازگردد» می‌باشد این آیه است: کسانی که زنان خود را «ایلاء» می‌نمایند [سوگند یاد می‌کنند که با آنها، آمیزش جنسی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. [و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند]. اگر [در این فرصت،] بازگشت کنند، [چیزی بر آنها نیست زیرا] خداوند، آمرزنده و مهربان است. (بقره/226) [فاؤُ] یعنی از ایلاء به زناشویی بازگشت‌کنند. همچنین آیه: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ؛ یعنی [تا به فرمان خدا] بازگردد. و در مورد وقت نماز [ظهر] هم گفته می‌شود: فَإِذَا فَاءَ الْفَیْءُ فَصَلُّوا؛ یعنی هرگاه سایه[ی شاخص] بازگشت، نماز بخوانید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص530

بحارالأنوار، ج90، ص47

آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ [10]

مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس بین دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و تقوای الهی پیشه کنید، تا مشمول رحمت او شوید.

مؤمنان برادر یکدیگرند

1 -1

(حجرات/ 10)

الباقر (علیه السلام) - الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَهًِْ الْجِنَانِ وَ أَجْرَی فِی رُوحِهِمْ مِنْ رِیحِ الْجَنَّهًِْ فَلِذَلِکَ هُمْ إِخْوَهًٌْ لِأَبٍ وَ أُمٍّ.

امام باقر (علیه السلام) - مؤمن برادر پدر و مادری مؤمن است، زیرا خدای عزّوجلّ مؤمنین را از سرشت بهشتی آفرید و از نسیم بهشت در پیکرشان دمید، از این جهت مؤمنین برادر پدر و مادری یکدیگرند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص532

بحارالأنوار، ج71، ص271/ نورالثقلین

1 -2

(حجرات/ 10)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَهًٍْ تُصِیبُنِی أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی. فَقَالَ: نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَهًِْ الْجِنَانِ وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ فَلِذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الْأَرْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لِأَنَّهَا مِنْهَا.

امام باقر (علیه السلام) - جابر جعفی گوید: در برابر امام باقر (علیه السلام) بودم که غمگین شدم، به حضرت (علیه السلام) عرض کردم: «گاهی بدون اینکه مصیبتی به من برسد یا ناراحتی و اندوهی بر من وارد شود، محزون می‌شوم تا آنجا که خانواده و دوستم اثرش را در رخسارم مشاهده می‌کنند»، فرمود: «آری‌ای جابر! خدای عزّوجلّ مؤمنین را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آن‌ها جاری ساخت، از این روست که مؤمن برادر پدر و مادری مؤمن است، (زیرا طینت به منزله‌ی پدر و نسیم به‌جای مادر است) پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد، آن روح دیگر اندوهگین می‌شود، زیرا از جنس اوست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص532

الکافی، ج2، ص166/ نورالثقلین

1 -3

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَی رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الْآخَرُونَ.

امام صادق (علیه السلام) - مؤمنان برادر یکدیگرند. پسران یک پدر و یک مادر؛ و اگر رگی در یکی از ایشان آسیبی ببیند، دیگران نیز به دردمندی او بیدار می‌مانند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص532

بحارالأنوار، ج71، ص264/ نورالثقلین

1 -4

(حجرات/ 10)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ وَ لَا یَحِلُّ لِمُؤْمِنٍ مَالُ أَخِیهِ إِلَّا مِنْ طِیبِ نَفْسٍ مِنْهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) -‌ای مردم! مؤمنان برادر یکدیگرند. و حلال نشمارد مؤمن مال برادرش را جز به دلخواه او.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص532

بحارالأنوار، ج73، ص348/ بحارالأنوار، ج80، ص283

1 -5

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَغُشُّهُ وَ لَا یَعِدُهُ عِدَهًًْ فَیُخْلِفَهُ.

امام صادق (علیه السلام) - مؤمن برادر مؤمن است چشم و راهنمای اوست، نه به او خیانت می‌کند و نه ستم می‌رساند و نه با او دغلبازی می‌کند و نه به او وعده می‌دهد که تخلّف کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص532

الکافی، ج2، ص166

1 -6

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ هُوَ عَیْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْدَعُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَکْذِبُهُ وَ لَا یَغْتَابُهُ.

امام صادق (علیه السلام) - مسلمان برادر مسلمان است، چشم و آینه و راهنمای اوست، نسبت به او خیانت و نیرنگ و ستم نمی‌کند و او را تکذیب نمی‌نماید و از او غیبت نمی‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

الکافی، ج2، ص166/ نورالثقلین

1 -7

(حجرات/ 10)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَسْلُبُهُ، مَنْ کَانَ فِی حَاجَهًِْ أَخِیهِ کَانَ اللَّهُ فِی حَاجَتِهِ وَ مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ کُرْبَهًًْ فَرَّجَ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ کُرْبَهًًْ مِنْ کُرَبِ یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ وَ مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً یَسْتُرُهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم روا نمی‌دارد و او را تسلیم (حوادث) نمی‌کند. هرکس در پی برآوردن نیاز برادرش باشد، خدا نیاز او را بر می‌آورد. و هرکس اندوهی را از مسلمانی دورکند، خدا در برابر، اندوهی را از اندوه‌های روز قیامت از او دور خواهد کرد. و هرکس مسلمانی را بپوشاند، خدا در قیامت او را خواهد پوشاند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

نورالثقلین

1 -8

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهًٍْ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.

امام صادق (علیه السلام) - مؤمن برادر مؤمن است؛ همانند یک جسم، که اگر چیزی از آن به درد بیاید، در همه‌ی تن بروز می¬کند؛ و ارواح آن‌ها یکی است؛ و همانا جان مؤمن، پیوسته‌تر است به خدا، از پیوستن پرتو خورشید به آن.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

بحارالأنوار، ج58، ص148/ نورالثقلین

1 -9

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ حَفْصِ‌بْنِ‌الْبَخْتَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) وَ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لِی: تُحِبُّهُ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ. فَقَالَ لِی: وَ لِمَ لَا تُحِبُّهُ وَ هُوَ أَخُوکَ وَ شَرِیکُکَ فِی دِینِکَ وَ عَوْنُکَ عَلَی عَدُوِّکَ وَ رِزْقُهُ عَلَی غَیْرِک.

امام صادق (علیه السلام) - حفص‌بن‌بختری گوید: نزد امام صادق (علیه السلام) بودم و مردی بر آن حضرت وارد شد و به من فرمود: «دوستش داری»؟ گفتم: «آری»! به من فرمود: «چرا دوستش نداشته باشی با اینکه برادر تو و هم‌دین تو و یاور تو در برابر دشمنت است و روزیش بر جز توست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

الکافی، ج2، ص166/ نورالثقلین

1 -10

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ. قُلْتُ: وَ کَیْفَ یَکُونُونَ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ؟ فَقَالَ: یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضا.

امام صادق (علیه السلام) - جمیل گوید: شنیدم امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مؤمنین خدمتگزار یکدیگرند». گفتم: «چگونه خدمتکار یکدیگرند»؟ فرمود: «برای هم سودمندند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

وسایل الشیعه، ج27، ص87/ نورالثقلین

1 -11

(حجرات/ 10)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ فُضَیْلِ‌بْنِ‌یَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ (علیه السلام) یَقُولُ: إِنَ نَفَراً مِنَ الْمُسْلِمِینَ خَرَجُوا إِلَی سَفَرٍ لَهُمْ فَضَلُّوا الطَّرِیقَ فَأَصَابَهُمْ عَطَشٌ شَدِیدٌ فَتَکَفَّنُوا وَ لَزِمُوا أُصُولَ الشَّجَرِ فَجَاءَهُمْ شَیْخٌ وَ عَلَیْهِ ثِیَابٌ بِیضٌ فَقَالَ: قُومُوا فَلَا بَأْسَ عَلَیْکُمْ فَهَذَا الْمَاءُ فَقَامُوا وَ شَرِبُوا وَ ارْتَوَوْا. فَقَالُوا: مَنْ أَنْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ؟ فَقَالَ: أَنَا مِنَ الْجِنِّ الَّذِینَ بَایَعُوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ فَلَمْ تَکُونُوا تَضَیَّعُوا بِحَضْرَتِی.

امام باقر (علیه السلام) - فضیل‌بن‌یسار گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) فرمود: چند مسلمان برای سفر از شهر بیرون رفتند؛ امّا راه را گم کردند و سخت تشنه شدند و کفن پوشیدند و به بُن درخت¬ها چسبیدند. جن سفیدپوشی نزدشان آمد و گفت: «برخیزید، باکی بر شما نیست، این آب است.» و برخاستند و آب نوشیدند تا سیراب شدند، و به او گفتند: «رحمت خدا بر تو باد، تو کیستی؟» گفت: «من یک جن¬ام، از آنان که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیعت کردند؛ من خود از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می¬فرمود: «مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنمای اوست، و نباید در حضور من از میان بروید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

الکافی، ج2، ص167/ نورالثقلین

1 -12

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ مُعَاوِیَهًَْ‌بْنِ‌عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الْحَدِیثُ الَّذِی سَمِعْتُهُ مِنْکَ مَا تَفْسِیرُهُ؟ قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: إِنَ الْمُؤْمِنَ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ. فَقَالَ: یَا مُعَاوِیَهًُْ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَایَهًِْ عَلَی مَعْرِفَتِهِ یَوْمَ عَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَهًُْ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ بِذَلِکَ النُّورِ الَّذِی خُلِقَ مِنْهُ.

امام صادق (علیه السلام) - از معاویهًْ‌بن‌عمار نقل شده است: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «فدایت شوم! این حدیث که از شما شنیدم چه معنا دارد»؟ فرمود: «چه حدیثی»؟ گفتم: «اینکه مؤمن به‌وسیله‌ی نور خدا می¬نگرد». فرمود: «ای معاویه، به راستی، خدا مؤمن را از نور خود آفریده و او را به رحمت خود رنگین کرده و پیمان ولایت ما را از آن‌ها گرفته است، در آن روز که خود را به آنان شناساند. پس، مؤمن برادر پدر و مادری مؤمن است، پدرش نور است و مادرش رحمت، و همانا به وسیله نوری که از آن آفریده شده می‌نگرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص534

بصایرالدرجات، ج1، ص80/ نورالثقلین؛ فیه: «الَّذِی خُلِقَ مِنْهُ» محذوف

1 -13

(حجرات/ 10)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - سِرْ مِیلًا عُدْ مَرِیضاً سِرْ مِیلَیْنِ شَیِّعْ جَنَازَهًًْ سِرْ ثَلَاثَهًَْ أَمْیَالٍ أَجِبْ دَعْوَهًًْ سِرْ أَرْبَعَهًَْ أَمْیَالٍ زُرْ أَخاً فِی اللَّهِ سِرْ خَمْسَهًَْ أَمْیَالٍ أَجِبِ الْمَلْهُوفَ سِرْ سِتَّهًَْ أَمْیَالٍ انْصُرِ الْمَظْلُومَ وَ عَلَیْکَ بِالاسْتِغْفَار. قَالَ: عَزَّ مَن قَائِلُ: فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - یک میل (دو کیلومتر) برو و بیماری را عیادت کن؛ دو میل برو و جنازه‌ای را تشییع کن؛ سه میل برو و دعوتی را پاسخ گو؛ چهار میل برو و برادر دینی را برای خدا دیدار کن؛ پنج میل برو و مظلومی را یاری کن؛ شش میل برو و به داد درمانده‌ای برس؛ ده میل برو، برای برآوردن نیاز مؤمن، و استغفار و آمرزش¬ بر تو باد، خداوند فرمود: فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

نورالثقلین/ وسایل الشیعه، ج11، ص344؛ فیه: «قَالَ: عَزَّ مَن… أَخَوَیْکُم» محذوف

1 -14

(حجرات/ 10)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - لَمَّا نَزَلَتْ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ فَآخَی بَیْنَ أَبِی‌بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ بَیْنَ عُثْمَانَ وَ عَبْدِالرَّحْمَنِ وَ بَیْنَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ حَتَّی آخَی بَیْنَ أَصْحَابِهِ أَجْمَعِهِمْ عَلَی قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ قَالَ لِعَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - زمانی‌که آیه: إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوةٌ نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میان مسلمانان با یکدیگر پیمان برادری به وجود آورد و به ترتیب ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمن و… را برادر دینی یکدیگر اعلام فرمود. آن حضرت در این امر، منزلت و جایگاه اصحاب را مد نظر داشت. سپس خطاب به علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) فرمود: «من و تو نیز با یکدیگر برادر هستیم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

بحارالأنوار، ج38، ص333/ الأمالی للطوسی، ص586/ البرهان/ المناقب، ج2، ص185؛ «بتفاوت لفظی»

1 -15

(حجرات/ 10)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یَا فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) إِنَّ لِعَلِیٍ (علیه السلام) ثَمَانِیَهًَْ أَضْرَاسٍ قَوَاطِعَ لَمْ تُجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَوَّلِین وَ الْآخِرِینَ هُوَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ لَیْسَ ذَلِکِ لِغَیْرِهِ مِنَ النَّاسِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) -‌ای فاطمه (سلام الله علیها)! علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) هشت فضیلت دارد که پیکر منافقین و دشمنان او را می‌شکند، و خداوند این فضائل را به گذشتگان نداده و به آیندگان نیز نخواهد داد. علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) در دنیا و آخرت با من برادر است و دیگران از این جهت سهمی ندارند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

بحارالأنوار، ج38، ص188/ نورالثقلین

پس بین دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و تقوای الهی پیشه کنید، تا مشمول رحمت او شوید

2 -1

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - صَدَقَهًٌْ تُحِبُّهَا اللهُ إِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارَبُ بَیْنَهُمْ إِذَا تَبَاعَدُوا عَنْهُ.

امام صادق (علیه السلام) - صدقه‌ای که خدا آن را دوست دارد، اصلاح میان مردم است که میانشان به هم خورده و نزدیک‌کردن آن‌ها به هم زمانی که آن‌ها از هم دوری گزیده‌اند، است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

نورالثقلین

2 -2

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - لَأَنْ أُصْلِحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِینَارَیْن.

امام صادق (علیه السلام) - آشتی دادن میان دو شخص را از اینکه دو دینار صدقه بدهم، بیشتر دوست دارم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

الکافی، ج2، ص209/ نورالثقلین

2 -3

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - إِذَا رَأَیْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ مِنْ شِیعَتِنَا مُنَازَعَهًًْ فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِی.

امام صادق (علیه السلام) - از مفضّل نقل‌شده که گفت: امام‌صادق (علیه السلام) فرمود: «هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما نزاعی دیدی، از مال من برای برطرف‌کردنش مصرف کن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

الکافی، ج2، ص209/ نورالثقلین

2 -4

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌حَنِیفَهًَْ سَابِقِ الْحَاجِّ قَالَ: مَرَّ بِنَا الْمُفَضَّلُ وَ أَنَا وَ خَتَنِی نَتَشَاجَرُ فِی مِیرَاثٍ فَوَقَفَ عَلَیْنَا سَاعَهًًْ ثُمَّ قَالَ: تَعَالَوْا إِلَی الْمَنْزِلِ فَأَتَیْنَاهُ فَأَصْلَحَ بَیْنَنَا بِأَرْبَعِمِائَهًِْ دِرْهَمٍ فَدَفَعَهَا إِلَیْنَا مِنْ عِنْدِهِ حَتَّی إِذَا اسْتَوْثَقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا مِنْ صَاحِبِهِ قَالَ: أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ مِنْ مَالِی وَ لَکِنْ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) أَمَرَنِی إِذَا تَنَازَعَ رَجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِی شَیْءٍ أَنْ أُصْلِحَ بَیْنَهُمَا وَ أَفْتَدِیَ بِهَا مِنْ مَالِهِ فَهَذَا مِنْ مَالِ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّه (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) - ابوحنیفه سابق الحاج گوید: مفضّل از کنار ما می‌گذشت؛ من و دامادم بر سر ارثی مشاجره می‌کردیم. و ساعتی ایستاد و سپس گفت: «بیایید به خانه»! نزد او رفتیم و با چهار صد درهم میان ما آشتی داد و از خودش آن پول را به ما پرداخت کرد. و چون از قطع ادامه نزاع ما مطمئن شد به ما گفت: «بدانید که این پول مال خود من نیست ولی امام صادق (علیه السلام) به من فرموده، هنگامی‌که دو شیعه با هم نزاع دارند در چیزی میان آنان آشتی بدهم و از مال او عوض دهم، و این از مال آن حضرت است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص536

وسایل الشیعه، ج18، ص440/ نورالثقلین

2 -5

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - الْمُصْلِحُ لَیْسَ بِکَاذِب.

امام صادق (علیه السلام) - کسی‌که میان دیگران آشتی برقرار می‌کند [اگر مجبور شود برای این‌کار، سخن غیر واقعی بگوید] دروغگو به‌شمار نیاید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص538

الکافی، ج2، ص210/ نورالثقلین

2 -6

(حجرات/ 10)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ مُعَاوِیَهًَْ‌بْنِ‌وَهْبٍ أَوْ مُعَاوِیَهًَْ‌بْنِ‌عَمَّارٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ: أَبْلِغْ عَنِّی کَذَا وَ کَذَا فِی أَشْیَاءَ أَمَرَ بِهَا. قُلْتُ: فَأُبَلِّغُهُمْ عَنْکَ وَ أَقُولُ عَنِّی مَا قُلْتَ لِی وَ غَیْرَ الَّذِی قُلْتَ. قَالَ: نَعَمْ إِنَّ الْمُصْلِحَ لَیْسَ بِکَذَّابٍ.

امام صادق (علیه السلام) - از معاویه‌بن‌وهب یا معاویهًْ‌بن‌عمار نقل شده است: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «از قول من چنین و چنان را درباره‌ی چند چیز برسان که بدانها امر فرمود. من گفتم: از قول شما این‌ها را برسانم و از خودم هم آنچه را به من فرمودی و غیر آن را [در تأیید آن] بگویم»؟ فرمود: «بله، زیرا اصلاح‌کننده در آنچه گوید دروغگو نباشد، همانا برای صلح و آشتی است و دروغ نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص538

الکافی، ج2، ص210/ نورالثقلین

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ [11]

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! [هرگز] گروهی از مردان شما گروه دیگری را مسخره نکنند، شاید آن‌ها ازاینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرارندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که برکسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ و آن‌ها که توبه نکنند، ستمکارند.

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید

1 -1

(حجرات/ 11)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَمِیلِ‌بْنِ‌دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَال… فَدَخَلَ عَلَیْهِ الطَّیَّار فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا فِی غَیْرِ مَکَانٍ مِنْ مُخَاطَبَهًِْ الْمُؤْمِنِینَ أَ یَدْخُلُ فِی هَذَا الْمُنَافِقُونَ. قَالَ: نَعَمْ یَدْخُلُ فِی هَذَا الْمُنَافِقُونَ وَ الضُّلَّالُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهًِْ الظَّاهِرَهًْ.

امام صادق (علیه السلام) - جمیل‌بن‌درّاج گوید، عرض کردم: «قربانت گردم! اینکه خدای عزّوجلّ در بسیاری آیات قرآنی مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا؛ آیا منافقان هم در این خطاب داخل هستند»؟ فرمود: «آری! منافقان هم در آن وارد هستند، چنان که گمراهان و هرکسی داخل در آن است که به دعوت ظاهر اسلام، اعتراف دارد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص538

مرآهًْ العقول، ج26، ص283/ نورالثقلین

[هرگز] گروهی از مردان شما گروه دیگری را مسخره نکنند، شاید آن‌ها ازاینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرارندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ و آن‌ها که توبه نکنند، ستمکارند

2 -1

(حجرات/ 11)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ فَإِنَّهَا نَزَلَتْ فِی صَفِیَّهًَْ بِنْتِ حُیَیِّ‌بْنِ‌أَخْطَبَ وَ کَانَتْ زَوْجَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ ذَلِکَ أَنَّ عَائِشَهًَْ وَ حَفْصَهًَْ کَانَتَا تُؤْذِیَانِهَا وَ تَشْتِمَانِهَا وَ تَقُولَانِ لَهَا یَا بِنْتَ الْیَهُودِیَّهًِْ فَشَکَتْ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لَهَا أَ لَا تُجِیبِنَّهُمَا فَقَالَتْ بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ قُولِی إِنَّ أَبِی هَارُونُ نَبِیُّ اللَّهِ وَ عَمِّی مُوسَی (علیه السلام) کَلِیمُ اللَّهِ وَ زَوْجِی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَا تُنْکِرَانِ مِنِّی فَقَالَتْ لَهُمَا فَقَالَتَا هَذَا عَلَّمَکِ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ… وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - این آیه درباره‌ی صفیه دختر حیّی‌بن‌اخطب همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شده است که عایشه و حفصه او را اذیّت می‌کردند و دشنام می‌دادند و او را یهودی‌زاده خطاب می‌کردند. صفیه نیز از این رفتار آن‌ها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گلایه کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «آیا تو به آن‌ها پاسخ نمی‌دهی»؟ صفیه پرسید: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چه پاسخی به آن‌ها بدهم»؟ آن حضرت فرمود: «بگو: جدّم حضرت هارون نبی الله و عمویم حضرت موسی کلیم الله (علیه السلام) و همسرم حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است. آیا باز هم مرا مسخره می‌کنید»؟ صفیه به آن‌ها چنین پاسخ داد. آن دو گفتند: «این پاسخ را رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو یاد داده است». آن گاه خداوند در این باره آیه را نازلفرمود: یَا أَیُّهَا الذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَومٍ عَسَی أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ… ولا تَلمِزُوا أَنفُسَکُمْ ولا تَنَابَزُوا بِالأَلقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمَانِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص538

بحارالأنوار، ج22، ص197/ بحارالأنوار، ج72، ص144/ القمی، ج2، ص321/ نورالثقلین/ البرهان

2 -2

(حجرات/ 11)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - نَزَلَ قَوْلُهُ لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ فِی ثَابِتِ‌بْنِ‌قَیْسِ‌بْنِ‌شَمَّاسٍ وَ کَانَ فِی أُذُنِهِ وَقْرٌ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ تَفَسَّحُوا لَهُ حَتَّی یَقْعُدَ عِنْدَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَیَسْمَعُ مَا یَقُولُ. فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ یَوْماً وَ النَّاسُ قَدْ فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاهًِْ وَ أَخَذُوا مَکَانَهُمْ؛ فَجَعَلَ یَتَخَطَّی رِقَابَ النَّاسِ وَ یَقُولُ: تَفَسَّحُوا تَفَسَّحُوا. حَتَّی انْتَهَی إِلَی رَجُلٍ، فَقَالَ لَهُ: أَصَبْتَ مَجْلِساً فَاجْلِسْ. فَجَلَسَ خَلْفَهُ مُغْضِباً، فَلَمَّا انْجَلَتِ الظُّلْمَهًُْ قَالَ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ الرَّجُلُ: أَنَا فُلَانٌ. فَقَالَ ثَابِتٌ: ابْنُ فُلَانَهًَْ؟ ذَکَرَ أُمّاً لَهُ کَانَ یُعَیَّرَ بِهَا فِی الْجَاهِلِیَّهًِْ. فَنَکَسَ الرَّجُلُ رَأْسَهُ حَیَاءً، فَنَزَلَتِ الْآیَهًُْ.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - لا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَومٍ، این آیه در مورد ثابت‌بن‌قیس‌بن‌شماس نازل شد. ثابت گوشش سنگین شده بود و درست نمی‌شنید. هرگاه وارد مسجد می‌شد، راه را برای او باز می‌کردند تا کنار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بنشیند و سخنانش را بشنود. یک روز وارد مسجد شد و مردم از نماز خود فارغ شده بودند و هرکس در جای خود نشسته بود. ثابت نیز جمعیّت را می‌شکافت و شروع به رد شدن از سر و گردن مردم کرد و می‌گفت: «جا بدهید، جا بدهید». سرانجام به مردی رسید و او گفت: «مگر بیش از یکجا می‌خواهی؟ پس همین جا بنشین». ثابت نیز پشت سر او با ناراحتی نشست. پس از ساعتی وقتی هوا روشن شد ثابت گفت: «شما که باشید»؟ مرد گفت: «من فلانی هستم». ثابت گفت: «فرزند فلان زن»؟ و نام مادر را با لقب زشت و ناپسندی که در جاهلیّت به او داده بودند برد و آن مرد شرمنده شد و از خجالت سر به زیر افکند. سپس این آیه نازل شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص540

بحارالأنوار، ج22، ص54

و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرارندهید

3 -1

(حجرات/ 11)

الباقر (علیه السلام) - أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَی الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَی الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا.

امام باقر (علیه السلام) - نزدیکترین اوقات بنده به کفر آن وقت است که با کسی برادری و دوستی کند ولی پیوسته لغزش‌ها و خطاهای او را نزد خود به شمار آورد تا روزی به رخ او بکشد و بدان سبب از وی عیبجویی به عمل آورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص540

الکافی، ج2، ص210

3 -2

(حجرات/ 11)

الصّادق (علیه السلام) - أَبْعَدُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ یُؤَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ زَلَّاتِهِ فَیُعَیِّرُهُ بِهَا یَوْماً مَا.

امام صادق (علیه السلام) - دورترین حال بنده به خدا این است که با کسی برادری کند و لغزش‌های او را حفظ کند تا روزی او را به‌وسیله‌ی آن‌ها سرزنش کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص540

وسایل الشیعهًْ، ج12، ص274

3 -3

(حجرات/ 11)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - لغزش‌های مؤمنین را جستجو نکنید، زیرا هرکه لغزش‌های برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش‌هایش را دنبال می‌کند، و هرکه را خداوند لغزش‌هایش را دنبال کند رسوایش می‌سازد؛ گرچه در درون خانه‌اش باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص540

مشکاهًْ الأنوار، ص107

با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید

4 -1

(حجرات/ 11)

الصّادق (علیه السلام) - لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

امام صادق (علیه السلام) - در لقب گذاشتن خیری نیست که خدای تبارک‌وتعالی در قرآنش می‌فرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص540

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص401

4 -2

(حجرات/ 11)

الرّضا (علیه السلام) - مُحَمَّدِ‌بْنِ‌یَحْیَی‌بْنِ أَبِی عَبَّادٍ عَنْ عَمِّه عَنِ الرِّضَا (علیه السلام) أَنَّهُ أَنْشَدَ ثَلَاثَ أَبْیَاتٍ مِنَ الشِّعْرِ وَ ذَکَرَهَا قَالَ وَ قَلِیلًا مَا کَانَ یُنْشِدُ الشِّعْرَ فَقُلْتُ لِمَنْ هَذَا قَالَ لِعِرَاقِیٍّ لَکُمْ قُلْتُ أَنْشَدَنِیهِ أَبُوالْعَتَاهِیَهًِْ لِنَفْسِهِ فَقَالَ هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْکَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ یَکْرَهُ هَذَا.

امام رضا (علیه السلام) - محمّدبن‌یحیی‌بن ابی عبّاد از عمویش از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است: روزی از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که سه بیت از اشعار را می‌خواند با اینکه آن جناب کم شعر می‌خواند. عرض کردم: «آقا این اشعار از کیست»؟ فرمود: «متعلّق به شخصی از عراق شما است» عرض کردم: «ابوالعتاهیه این شعر را برای ما خواند و گفت از من است». فرمود: «اسم او را بگو از ذکر این لقبهای ناپسند پرهیز کن! خداوند می‌فرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ شاید آن مرد از این لقب (ابو العتاهیه یعنی احمق) خوشش نیاید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

وسایل الشیعهًْ، ج21، ص400/ بحارالأنوار، ج49، ص107/ عیون أخبارالرضا (ج2، ص177/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»

4 -3

(حجرات/ 11)

الصّادق (علیه السلام) - أَبَانِ‌بْنِ‌تَغْلِبَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْیَمَنِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً یَا سَعْدُ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ بِهَذَا الِاسْمِ سَمَّتْنِی أُمِّی وَ مَا أَقَلَّ مَنْ یَعْرِفُنِی بِهِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) صَدَقْتَ یَا سَعْدُ الْمَوْلَی فَقَالَ الرَّجُلُ جُعِلْتُ فِدَاکَ بِهَذَا کُنْتُ أُلَقَّبُ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

امام صادق (علیه السلام) - ابان‌بن‌تغلب گوید: من نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی از اهالی یمن بر آن حضرت (علیه السلام) وارد شده و سلام کرد، آن حضرت (علیه السلام) جواب سلام وی را داده و فرمود: «مرحبا‌ای سعد»، آن مرد گفت: «مادر مرا به این اسم نامیده، و کمتر کسی آن را می‌داند»! امام (علیه السلام) فرمود: «راست گفتی‌ای سعد المولی»، مرد گفت: «قربانت گردم! این لقب من است». امام (علیه السلام) فرمود: «هیچ خیری در لقب نیست، خداوند تبارک‌وتعالی در قرآن فرموده: وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

بحارالأنوار، ج26، ص112/ بحارالأنوار، ج55، ص219/ الخصال، ج2، ص489/ فرج المهموم، ص92/ نورالثقلین/ المناقب، ج4، ص255

4 -4

(حجرات/ 11)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ لَا تَمَازَحُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَبَاذَخُوا.

امام علی (علیه السلام) - به نیاکان نبالید و… وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ؛ یکدیگر را به لقبهای بد نخوانید. پس از ایمان، پرداختن به فسق، بد رسمی است. با یکدیگر شوخی نکنید و به هم خشم نورزید و فخر نفروشید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

بحارالأنوار، ج74، ص294/ تحف العقول، ص149

4 -5

(حجرات/ 11)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَبَاغَضُوا.

امام علی (علیه السلام) - مبادا به اکابر و اجداد خود افتخار کنید، وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ، حسد را رها کنید، کینه‌توزی نکنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

بحارالأنوار، ج75، ص9

4 -6

(حجرات/ 11)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) خَطَبَ ذَاتَ یَوْمٍ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا مَقَالَتِی وَ عُوا کَلَامِی إِنَّ الْخُیَلَاءَ مِنَ التَّجَبُّرِ وَ النَّخْوَهًَْ مِنَ التَّکَبُّرِ وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ حَاضِرٌ یَعِدُکُمُ الْبَاطِلَ أَلَا إِنَّ الْمُسْلِمَ أَخُو الْمُسْلِمِ فَلا تَنابَزُوا وَ لَا تَخَاذَلُوا.

امام علی (علیه السلام) - روزی امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخنرانی کرد، پس حمد و ثنای الهی به جای آورد و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) درود فرستاد سپس فرمود: ای مردم سخنم را بشنوید، و کلامم را خوب فرا گیرید! همانا تکبّر و خودفروشی از نشانه‌های گردنکشی و زورنمایی است، و نخوت و بزرگ‌منشی از تکبّر است. شیطان دشمنی حاضر و آماده است که شما را به باطل دلخوشی می‌دهد، هان که هر مسلمانی برادر مسلمان دیگر است، و پس القاب زشت بر هم ننهید، و دست از یاری هم نشویید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

بحارالأنوار، ج74، ص398

بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید

5 -1

(حجرات/ 11)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - رُوِیَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْفِطْرَهًِْ فَقَالَ صَاعٌ مِنْ طَعَامٍ فَقِیلَ أَوْ نِصْفُ صَاعٍ فَقَالَ: بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان.

امام علی (علیه السلام) - از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد [مقدار] زکات فطره پرسیدند. حضرت فرمود: «یک صاع (معادل سه‌کیلوگرم) از غذا». کسی گفت: «نصف صاع هم اشکالی ندارد». حضرت فرمود: «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان» (یعنی چون دستور دین این است که یک‌صاع داده شود و همه‌ی مسلمانان به این دستور ایمان آورده و عمل کرده‌اند دیگر شایسته نیست با عمل به بدعت معاویه که می‌گفت به نظر من نصف‌صاع از گندم کفایت می‌کند عملی بر خلاف دین انجام دهید.)

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص542

وسایل الشیعهًْ، ج9، ص339

آیه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ [12]

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است؛ و [هرگز در كار ديگران] تجسّس نکنید؛ وهیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [بيقين همه] شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه‌کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است.

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است

1 -1

(حجرات/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - اطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِ بَیْنَکُمْ فَإِنَ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ نَهَی عَنْ ذَلِک.

امام علی (علیه السلام) - به هم بدبین نباشید که خدای عزّوجلّ از آن نهی کرده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

نورالثقلین

1 -2

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إِیَّاکُمْ وَ الظَّنَ فَإِنَ الظَّنَ أَکْذَبُ الْکَذِب.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - بپرهیزید از گمان، چرا که دروغ‌ترین دروغ‌ها است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

نورالثقلین

1 -3

(حجرات/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهًٍْ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا.

امام علی (علیه السلام) - درباره‌ی برادر مؤمن خود بیشترین مقدار حسن‌ظنّ را داشته باش مگر زمانی که خلاف آن برایت ثابت شود. هرگاه توجیهی برای نیکوکاربودن برادر مؤمنت داری، هرگز به خاطر خبری که درباره‌ی بی‌تقوایی او به تو می‌رسد، نسبت به او بدگمان مشو.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

الکافی، ج2، ص362/ نورالثقلین/ البرهان

1 -4

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْکَفِ عَنِ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَهًِْ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءٍ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرٍ مِنْ رَجَائِهِ لَهُ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ کَرِیمٌ بِیَدِهِ الْخَیْرُ یَسْتَحْیِی أَنْ یَکُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیْه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - به خدایی که جز او معبود به‌حقّی نیست سوگند! خیر دنیا و آخرت به هیچ مؤمنی هرگز عطا نشده است مگر به‌سبب خوش‌گمانی او به خداوند و امیدش به او و نیکی اخلاقش و خودداری نمودن از غیبت مؤمنین، و به خدایی که معبود به حقّی جز او نیست سوگند، خداوند هیچ مؤمنی را پس از توبه و طلب آمرزش (برای گناهانش) عذاب نمی‌فرماید جز به‌واسطه‌ی بدگمانیش به خدا و تقصیر و کوتاهی نمودن در امیدواری به پروردگار و بدی اخلاقش و غیبت نمودنش از مؤمنین، و به خدایی‌که جز او معبود به‌حقّی نیست سوگند، گمان هیچ بنده با ایمانی درباره‌ی خداوند نیکو نباشد مگر آنکه خدا نزد گمان بنده مؤمن خود می‌باشد (بر حسب گمان بنده‌اش با او رفتار خوب فرمود) زیرا خداوند کریم است خیر و نیکی بدست قدرت اوست، ابا و امتناع دارد از اینکه بنده‌ی مؤمن به او خوش‌گمان باشد سپس بر خلاف گمان و امید او رفتار فرماید، پس گمان خود را به خداوند نیکو کنید و به عبادت و فرمانبری و رحمت و کرم او رغبت نمایید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

وسایل الشیعهًْ، ج15، ص230/ نورالثقلین

1 -5

(حجرات/ 12)

الرّضا (علیه السلام) - أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً.

امام رضا (علیه السلام) - گمان خود را به خدا نیکو سازید و به رحمتش امیدوار باشید که خداوند می‌گوید: عمل من با بنده مؤمن طبق گمانی است که او به من دارد. اگر گمانش نسبت به من عفو و رحمت است از عفو و رحمتم برخوردار می‌شود و اگر گمانش مؤاخذه و مجازات است دچار مؤاخذه و کیفرم خواهد شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

الکافی، ج2، ص72/ نورالثقلین

1 -6

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - حُسْنُ الظَّنِ بِاللَّهِ أَنْ لَاتَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ، وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنبَکَ.

امام صادق (علیه السلام) - حسن ظنّ به خدا و انتظار لطف و کرم از او چنین است که به‌جز او به کسی امید نداشته باشی و از هیچ چیز به‌جز گناه و معصیت خود نترسی.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص544

الکافی، ج3، ص184/ نورالثقلین

1 -7

(حجرات/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ خِزْیَهًٌْ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَی الْفَسَادُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ الرَّجُلُ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غُرِر.

امام علی (علیه السلام) - چون نیکوکاری بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسی به دیگری گمان بد برد، که از او فضیحتی آشکار نشده، ستم کرده است. و اگر بدکاری بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسی به دیگری گمان نیک برد خود را فریفته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

مستدرک الوسایل، ج1، ص146/ نورالثقلین

1 -8

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - ثَلَاثٌ لَا یَنْجُو مِنْهُنَّ أَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیَرَهًُْ وَ الْحَسَدُ وَ سَأُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ وَ إِذَا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - سه چیز است که هیچ کس از آن‌ها خلاصی ندارد: بدگمانی، فال بد زدن و حسد، و من راه خلاصی از آن‌ها را به شما بازگو می‌کنم: هرگاه گمانی بردی، دنبال نگیر، و هرگاه فال بد زدی، آن را باور نکن، و هرگاه به کسی حسد ورزیدی، پس به حدّ ستم مرسان.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

مجموعهًْ ورام، ج1، ص127/ نورالثقلین

1 -9

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - ثَلَاثٌ مَنْ کُنَ فِیهِ أَوْجَبْنَ لَهُ أَرْبَعاً عَلَی النَّاسِ مَنْ إِذَا حَدَّثَهُمْ لَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ إِذَا خَالَطَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ إِذَا وَعَدَهُمْ لَمْ یُخْلِفْهُمْ وَجَبَ أَنْ تَظْهَرَ فِی النَّاسِ عَدَالَتُهُ وَ تَظْهَرَ فِیهِمْ مُرُوءَتُهُ وَ أَنْ تَحْرُمَ عَلَیْهِمْ غِیبَتُهُ وَ أَنْ تُحِبَّ عَلَیْهِمْ أُخُوَّتُهُ.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس در او سه خصلت باشد آن خصلت‌ها موجب می‌شوند که چهار چیز در مورد او مراعات شود؛ کسی‌که هرگاه سخن بگوید دروغ بر زبان جاری نکند و هر گاه با آن‌ها آمیزش می‌کند ستم روا ندارد. هرگاه به آن‌ها وعده می‌دهد خلف وعده نداشته باشد، در اینجا لازم است که عدالت او در میان مردم آشکار گردد و مردانگی وی بر همه معلوم شود، و غیبت او بر همگان حرام می‌گردد و برادری با او بر همه لازم می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

بحارالأنوار، ج72، ص93

1 -10

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إِیَّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْکَذِبِ وَ کُونُوا إِخْوَاناً فِی اللَّهِ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ لَا تَتَنَافَرُوا وَ لَا تَجَسَّسُوا وَ لَا تَتَفَاحَشُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ لَا تَتَبَاغَوْا وَ لَا تَتَبَاغَضُوا وَ لَا تَتَدَابَرُوا وَ لَا تَتَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ الْیَابِسَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - بپرهیزید از گمان که دروغتر دروغ‌ها است، و در راه خدا برادر باشید چنانچه خدا به شما فرموده، و از هم نفرت نکنید و همدیگر را وارسی نکنید، و به هم دشنام ندهید، و غیبت هم نکنید، به هم دشمن نشوید و به هم پشت نکنید و به هم حسد نورزید که حسد ایمان را می‌خورد چنانکه هیزم خشک را آتش می‌خورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

بحارالأنوار، ج72، ص252

1 -11

(حجرات/ 12)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ خشنام‌بن‌حاتم الْأَصَمِّ قَالَ أَبِی: قَالَ لِی شَقِیقٌ الْبَلْخِیُّ خَرَجْتُ حَاجّاً فِی سَنَهًِْ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِینَ وَ مِائَهًٍْ فَنَزَلْتُ الْقَادِسِیَّهًَْ فَبَیْنَا أَنَا أَنْظُرُ إِلَی النَّاسِ فِی زِینَتِهِمْ وَ کَثْرَتِهِمْ فَنَظَرْتُ إِلَی فَتًی حَسَنِ الْوَجْهِ شَدِیدِ السُّمْرَهًِْ ضَعِیفٍ فَوْقَ ثِیَابِهِ ثَوْبٌ مِنْ صُوفٍ مُشْتَمِلٍ بِشَمْلَهًٍْ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلَانِ وَ قَدْ جَلَسَ مُنْفَرِداً فَقُلْتُ فِی نَفْسِی هَذَا الْفَتَی مِنَ الصُّوفِیَّهًِْ یُرِیدُ أَنْ یَکُونَ کَلًّا عَلَی النَّاسِ فِی طَرِیقِهِمْ وَ اللَّهِ لَأَمْضِیَنَّ إِلَیْهِ وَ لَأُوَبِّخَنَّهُ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَلَمَّا رَآنِی مُقْبِلًا قَالَ موسی‌بن‌جعفر (علیه السلام) یَا شَقِیقُ اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم.

 

امام کاظم (علیه السلام) - شقیق بلخی گفت: در سال صدوچهل‌ونه برای انجام حج خارج شدم وارد قادسیه گردیدم در آنجا چشمم به جمعیّت زیادی افتاد که عازم حج هستند. جوان زیبای گندمگونی را دیدم ضعیف بود که بالای لباس خود جامه‌ای از پشم پوشیده بود و ردائی به دوش داشت و در پا نعلین، کناری از این جمعیّت نشسته بود. با خود گفتم این جوان از صوفی‌ها است که می‌خواهد در راه کلّ بر مردم باشد به خدا می‌روم او را سرزنش می‌کنم نزدیک او رفتم همین که چشمش به من افتاد که می‌آیم. فرمود: «شقیق! اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

بحارالأنوار، ج48، ص80/ دلایل الإمامهًْ، ص155؛ «بتفاوت» / الصراط المستقیم، ج2، ص194؛ «بتفاوت»

1 -12

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ.

امام صادق (علیه السلام) - هرگاه فرد مؤمنی برادرش را مورد اتّهام قرار دهد، ایمان در قلبش ذوب خواهد شد. همچنان که نمک در آب ذوب خواهد شد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

الکافی، ج2، ص361/ البرهان

1 -13

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - مَنِ اتَّهَمَ أَخَاهُ فِی دِینِهِ فَلَا حُرْمَهًَْ بَیْنَهُمَا وَ مَنْ عَامَلَ أَخَاهُ بِمِثْلِ مَا عَامَلَ بِهِ النَّاسَ فَهُوَ بَرِیءٌ مِمَّا یَنْتَحِل.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس برادر مؤمنش را متّهم به بی‌دینی کند، دیگر میان آن‌ها هیچ حرمتی نخواهد بود و کسی‌که با برادر دینی‌اش مانند سایر مردم برخورد و تعامل کند، او جدای از دینی است که به آن تظاهر می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص546

الکافی، ج2، ص361/ البرهان

و [هرگز در کار دیگران] تجسس نکنید

2 -1

(حجرات/ 12)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - وَ لَا تَجَسَّسُوا أَیْ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - وَ لا تَجَسَّسُوا؛ یعنی در لغزشهای مؤمنان کند و کاو نکنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

بحرالعرفان، ج15، ص95

2 -2

(حجرات/ 12)

الصّادقین (علی‌ها السلام) - قَالا أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَی الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَی الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا.

امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) - هرگاه فردی با فرد دیگری دارای پیوند برادری دینی باشد، امّا همواره در جستجوی اشتباهات و خطاهای او برآید تا روزی او را رسوا کند، در نزدیک‌ترین حالت به کفر قرار دارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

الکافی، ج2، ص354/ البرهان

2 -3

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - أَبْعَدُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ یُؤَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ زَلَّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا.

امام صادق (علیه السلام) - هرگاه شخصی با دیگری دارای پیوند برادری باشد امّا همواره در جستجوی اشتباهات او بر آید تا روزی از آن‌ها علیه او استفاده کند و او را رسوا کند، چنین فردی از خداوند بیشترین فاصله را گرفته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

منیهًْ المرید، ص331/ البرهان

2 -4

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِینَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی بَیْتِه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - مسلمانان را نکوهش نکنید و در پی عیب‌جویی از آن‌ها نباشید. هرکس از برادران دینی‌اش عیب‌جویی کند، خداوند در پی یافتن عیب‌هایش بر خواهد آمد. هرکس خداوند با او چنین کند، حتّی اگر در خانه‌اش باشد، او را رسوا خواهدکرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

وسایل الشیعهًْ، ج12، ص275/ البرهان

2 -5

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یَفْضَحْه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) -‌ای کسانی‌که به زبان، اسلام آورده‌اید و با دلهایتان اسلام نیاورده‌اید! لغزشهای مسلمانان را پیگیری نکنید، چراکه هرکس لغزشهای مسلمانان را پیگیری کند خدا لغزشهایش را پیگیری کند و هرکس که خدا لغزشهایش را پیگیری کند رسوایش نماید.

 

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

الکافی، ج2، ص355

وهیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [بیقین همه] شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه‌کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است

3 -1

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - الْغِیبَهًُْ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مِمَّا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِیهِ مِثْلُ الْحِدَّهًِْ وَ الْعَجَلَهًِْ فَلَا وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ.

امام صادق (علیه السلام) - غیبت آن است که درباره‌ی برادرت از امری سخن بگویی که خداوند آن را برایش پوشانده است. سخن‌گفتن درباره‌ی اموری که در او پدیدار و ظاهر هستند از قبیل عجول بودن و تندخویی، غیبت به شمار نمی‌آید. بهتان آن است که کار یا صفتی را به او نسبت دهی که در او وجود ندارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

نورالثقلین/ البرهان

3 -2

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَعْفَرِبْنِ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّا یَرْوِیهِ النَّاسُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ أَهْلَ الْبَیْتِ اللَّحِمِینَ قَالَ جَعْفَرُبْنُ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) لَیْسَ هُوَ کَمَا یَظُنُّونَ مِنْ أَکْلِ اللَّحْمِ الْمُبَاحِ أَکْلُهُ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَأْکُلُهُ وَ یُحِبُّهُ إِنَّمَا ذَلِکَ مِنَ اللَّحْمِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً یَعْنِی بِالْغِیبَهًِْ لَهُ وَ الْوَقِیعَهًِْ فِیهِ.

امام صادق (علیه السلام) - از امام صادق (علیه السلام) از آنچه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می‌کنند: «خدا اهل خانه پر گوشت را دشمن می‌دارد»، پرسش شد. فرمود: «مقصود خوردن گوشت مباح نیست که می‌پندارند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را می‌خورد و دوست داشت. همانا آن، گوشتی است که خدای عزّوجلّ فرموده: أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً؛ یعنی غیبت و بدگوئی در خانه».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص548

مستدرک الوسایل، ج9، ص126/ مستدرک الوسایل، ج16، ص343/ بحارالأنوار، ج63، ص76/ دعایم الإسلام، ج2، ص110

3 -3

(حجرات/ 12)

العسکری (علیه السلام) - اعْلَمُوا أَنَّ غَیْبَتَکُمْ لِأَخِیکُمُ الْمُؤْمِنِ مِنْ شِیعَهًِْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَعْظَمُ فِی التَّحْرِیمِ مِنَ الْمَیْتَهًِْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ.

امام عسکری (علیه السلام) - و بدانید غیبت‌کردن شما از برادر مؤمنتان از شیعیان آل محمّد (صلی الله علیه و آله) از نظر حرمت از خوردن مردار بزرگتر است. خداوند می‌فرماید: وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

مستدرک الوسایل، ج9، ص113/ بحارالأنوار، ج26، ص232/ الإمام العسکری، ص586/ بحارالأنوار، ج72، ص258

3 -4

(حجرات/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِیَّاکُمْ وَ غَیْبَهًَْ الْمُسْلِمِ فَإِنَّ الْمُسْلِمَ لَا یَغْتَابُ أَخَاهُ وَ قَدْ نَهَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ تَعَالَی وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً.

امام علی (علیه السلام) - از غیبت شخص مسلمان بپرهیزید. مسلمان به غیبت برادر خود نمی‌پردازد. خداوند این کار را نهی نموده و می‌فرماید: وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

بحارالانوار، ج10، ص100/ الخصال، ج2، ص622/ بحارالأنوار، ج72، ص250

3 -5

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - یَا مُفَضَّلُ قُلْ لِأَصْحَابِکَ یَضَعُونَ الزَّکَاهًَْ فِی أَهْلِهَا وَ إِنِّی ضَامِنٌ لِمَا ذَهَبَ لَهُمْ عَلَیْکُمْ بِوَلَایَهًِْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً تَزَاوَرُوا وَ تَحَابُّوا وَ لْیُحْسِنْ بَعْضُکُمْ إِلَی بَعْضٍ.

امام صادق (علیه السلام) -‌ای مفضّل! به دوستانت بگو زکات را به اهل آن بپردازند من ضامن آنچه پرداخته‌اند به نفع آن‌ها هستم. ولایت آل محمّد (صلی الله علیه و آله) را از دست ندهید. بین خود اصلاح نمایید و از یکدیگر غیبت نکنید. از یکدیگر دیدن کنید. و به هم محبّت نمایید و به یکدیگر نیکی کنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

بحارالأنوار، ج75، ص380

3 -6

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهْرَ عَدَالَتُهُ وَ وَجَبَ أَجْرُهُ وَ حَرُمَتْ غِیبَتُه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس در معامله‌ی با مردم ستم نکند و در سخن‌گفتن با آنان دروغ نگوید و چون به آن‌ها وعده دهد خلاف وعده‌اش عمل نکند، چنین شخصی از کسانی‌است که جوانمردی‌اش به حدّ کمال رسیده، عدالتش آشکار گشته، پاداشش لازم و غیبت او حرام شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

تحف العقول، ص57/ نورالثقلین

3 -7

(حجرات/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - لَا تَمَازَحُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَبَاذَخُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً.

امام علی (علیه السلام) - با یکدیگر شوخی نکنید، به هم خشم مگیرید، و بر یکدیگر فخر نفروشید؛ وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

بحارالأنوار، ج74، ص294/ تحف العقول، ص149

3 -8

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عن أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): الْغِیبَهًُْ أَسْرَعُ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَکِلَهًِْ فِی جَوْفِهِ. قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): الْجُلُوسُ فِی الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلَاهًِْ عِبَادَهًٌْ مَا لَمْ یُحْدِثْ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا یُحْدِثُ؟ قَالَ: الِاغْتِیَاب.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از امام‌صادق (علیه السلام) نقل‌شده که رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «غیبت در [نابودی] دین یک‌مسلمان، از بیماری خوره در درون او زودتر کارگر می‌شود». و فرمود: «نشستن مسلمان در مسجد به انتظار نماز، عبادت است تا [زمانی‌که] حدَثی از او سر نزند». عرض شد: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! حدَث چیست»؟ فرمود: «غیبت‌کردن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

نورالثقلین/ البرهان

3 -9

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا کَفَّارَهًُْ الِاغْتِیَابِ؟ قَالَ: تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کَمَا ذَکَرْتَه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از امام‌صادق (علیه السلام) نقل‌شده که فرمود: از رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) سوال شد: «کفّاره‌ی غیبت‌کردن چیست»؟ رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر زمان به یاد آن‌که غیبتش کردی، افتادی از خداوند برایش طلب آمرزش کنی».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

وسایل الشیعه، ج22، ص403/ نورالثقلین/ البرهان

3 -10

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنِ اغْتَابَ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ وَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ یَفُوحُ مِنْ فِیهِ رَائِحَهًٌْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیفَهًِْ یَتَأَذَّی بِهِ أَهْلُ الْمَوْقِفِ فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یَتُوبَ مَاتَ مُسْتَحِلًّا لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ… أَلَا وَ مَنْ تَطَوَّلَ عَلَی أَخِیهِ فِی غِیبَهًٍْ سَمِعَهَا فِیهِ فِی مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًِْ فَإِنْ هُوَ لَمْ یَرُدَّهَا وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَی رَدِّهَا کَانَ عَلَیْهِ کَوِزْرِ مَنِ اغْتَابَهُ سَبْعِینَ مَرَّهًْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس غیبت مسلمانی را کند روزه‌اش بی‌فایده و وضویش بی‌اثر شود و روز قیامت در حالی وارد [صحرای‌محشر] شود که از دهانش بویی بدتر از مردار پراکنده گردد و اهل‌محشر از آن‌بو آزرده‌خاطر گردند. چنین کسی اگر پیش از توبه‌کردن [از غیبت] بمیرد در حالی مرده است که حرام خدا را حلال شمرده است… آگاه باشید! هرکس برادر دینی او را در مجلسی غیبت کنند و او بزرگواری کرده و از وی دفاع نماید، خداوند هزار نوع شرّ دنیا و آخرت را از او دور کند؛ اما اگر از او دفاع نکند با اینکه توانایی این‌کار را دارد، هفتاد برابر گناه آنکه غیبت آن شخص را کرده بر او خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص550

بحارالأنوار، ج73، ص334/ نورالثقلین

3 -11

(حجرات/ 12)

الباقر (علیه السلام) - یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتُرَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ کَبِیرَهًًْ.

امام باقر (علیه السلام) - فرد مؤمن باید هفتاد گناه کبیره مؤمن دیگر را بپوشاند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

الکافی، ج2، ص207/ البرهان

3 -12

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ دَاوُدَ‌بْنِ‌سِرْحَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْغِیبَهًِْ؟ قَالَ: هُوَ أَنْ تَقُولَ لِأَخِیکَ فِی دِینِهِ مَا لَمْ یَفْعَلْ وَ تَبُثَّ عَلَیْهِ أَمْراً قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ لَمْ یُقَمْ عَلَیْهِ فِیهِ حَد.

امام صادق (علیه السلام) - از داوودبن‌سرحان نقل‌شده که گفت: از امام‌صادق (علیه السلام) درباره‌ی غیبت سؤال‌کردم. امام (علیه السلام) فرمود: «غیبت این‌است که درباره‌ی برادرت در دین‌او چیزی بگویی که انجام نداده‌است و بر ضدّ او چیزی را منتشر کنی که خداوند آن‌را برایش پوشانده و به‌خاطر آن‌کار حدّ شرعی بر او جاری نشده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

الکافی، ج2، ص357/ نورالثقلین/ البرهان

3 -13

(حجرات/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - الْغِیبَهًُْ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَاءِ فَقِیلَ وَ لِمَ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَال صَاحِبُ الزِّنَاءِ یَتُوبُ فَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ صَاحِبُ الْغِیبَهًِْ یَتُوبُ فَلَا یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَکُونَ صَاحِبُهُ الَّذِی یُحَلِّلُه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «غیبت از زنا سخت‌تر است». عرض‌شد: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! چرا چنین است»؟ فرمود: «چون زناکار توبه می‌کند و خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد؛ ولی غیبت‌کننده توبه می‌کند امّا خداوند توبه‌اش را نمی‌پذیرد تا اینکه غیبت‌شونده او را حلال نماید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

الإختصاص، ص226/ البرهان/ نورالثقلین؛ «یحله» بدل «یحلله

3 -14

(حجرات/ 12)

الکاظم (علیه السلام) - مَنْ ذَکَرَ رَجُلًا مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا عَرَفَهُ النَّاسُ لَمْ یَغْتَبْهُ وَ مَنْ ذَکَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا لَا یَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَهُ وَ مَنْ ذَکَرَهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَهُ.

امام کاظم (علیه السلام) - هرکس پشت سر فرد دیگری صفت یا امری را به او نسبت دهد که آن کار یا صفت در او وجود داشته باشد و مردم از آن اطّلاع داشته باشند، در حقیقت، نسبت به او غیبت نکرده است. هرکس پشت سر شخص دیگری امری را به او نسبت دهد که در فرد وجود دارد، امّا مردم از آن اطّلاع ندارند، در حقیقت، مرتکب غیبت شده است. هرکس امری را که در شخص وجود نداشته‌باشند به او نسبت دهد، در حقیقت، به آن شخص بهتان زده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

الکافی، ج2، ص358/ نورالثقلین/ البرهان

3 -15

(حجرات/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - مَنْ قَالَ فِی مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتْ أُذُنَاهُ کَانَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم.

امام صادق (علیه السلام) - هرکس درباره‌ی مؤمنی چیزی بگوید که با چشمان‌خویش دیده و با گوش‌خود شنیده از جمله کسانی است که خداوند [درباره‌ی آنها] فرموده: کسانی‌که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است (نور/19).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

بحارالأنوار، ج72، ص213/ البرهان

آیه یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلیمٌ خَبیرٌ [13]

ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ [اينها ملاك برترى نيست،] گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ به یقین خداوند دانا و آگاه است.

ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم

1 -1

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهًَْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْکُمْ نَخْوَهًَْ الْجَاهِلِیَّهًِْ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا إِنَّ الْعَرَبِیَّهًَْ لَیْسَتْ بِأَبٍ وَالِدٍ وَ إِنَّمَا هُوَ لِسَانٌ نَاطِقٌ فَمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ فَهُوَ عَرَبِیٌّ أَمَا إِنَّکُمْ مِنْ آدَمَ (علیه السلام) وَ آدَم (علیه السلام) مِنَ التُّرَابِ وَ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز فتح مکّه فرمود: ای مردم خداوند نخوت و غرور جاهلیّت و افتخار بی‌پایه به پدران را از بین برد و بر روی آن‌ها خط بطلان کشید. عربیّت، سمت پدری و مقام ارزشمندی ندارد فقط زبان گویایی است هرکس این زبان را داشته باشد عربی است هرکه باشد؛ بدانید همه‌ی شما از آدم (علیه السلام) هستید و آدم (علیه السلام) هم از خاک است؛ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص552

بحارالأنوار، ج67، ص278/ بحارالأنوار، ج67، ص288؛ «ان الله قد اذهب… بآبایها» محذوف

1 -2

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - رُوِیَ عَنْ أبِی‌عَبْدِاللهِ (علیه السلام): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) دَخَلَ الْبَیْتَ عَامَ الْفَتْحِ وَ مَعَهُ الْفَضْلُ‌بْنُ‌عَبَّاسٍ وَ أُسَامَهًُْ‌بْنُ‌زَیْدٍ ثُمَّ خَرَجَ فَأَخَذَ بِحَلْقَهًِْ الْبَابِ ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَ عَبْدَهُ وَ أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ غَلَبَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ إِنَّ اللَّهَ أَذْهَبَ نَخْوَهًَْ الْعَرَبِ وَ تَکَبُّرَهَا بِآبَائِهَا وَ کُلُّکُمْ مِنْ آدَمَ (علیه السلام) وَ آدَمُ (علیه السلام) مِنْ تُرَابٍ وَ أَکْرَمُکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از امام صادق (علیه السلام) روایت شده: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سال فتح مکّه وارد خانه شدند، فضل‌بن‌عباس و اسامهًْ‌بن‌زید هم با او بودند، بعد از این از خانه خدا خارج شد و دست به حلقه‌ی در گذاشت و فرمود: «سپاس خداوندی را سزاست که وعده‌اش درست آمد، و به وعده‌اش وفا کرد، و به تنهایی احزاب را شکست داد، خداوند نخوت عرب را از بین برد و خودخواهی آن‌ها و افتخارات به پدران را از آن‌ها گرفت، همه‌ی شما از آدم (علیه السلام) هستید و آدم (علیه السلام) هم از خاک می‌باشد؛ گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

بحارالأنوار، ج67، ص287

1 -3

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إنَّمَا أنْتُمْ مِنْ رَجُلٍ وَ امْرَأهًْ کجمام الصّاعِ لَیْسَ لِأحَدٍ عَلَی أحَدٍ فَضْلٌ إلَّا بالتَّقْوَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - شما همه از مردی (آدم (علیه السلام) ) و زنی (حوّا) پدید آمده‌اید، مساوی مانند سر پیمانه پر، و هیچ کس را بر دیگری برتری‌ای نیست مگر به پرهیزگاری.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

الحیاهًْ، ج5، ص178

شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید

2 -1

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - الشُّعُوبُ مِنَ الْعَجَمِ وَ القَبَائِلُ مِنَ الْعَرَبِ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - منظور از شعوب، غیر عرب‌ها و منظور از قبائل، عرب‌ها می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

بحارالأنوار، ج48، ص305/ نورالثقلین

2 -2

(حجرات/ 13)

إبن‌عباس (رحمة الله علیه) - أَرَادَ بِالشُّعُوبِ الْمَوَالِیَ وَ بِالْقَبَائِلِ الْعَرَبَ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - منظور خداوند از شعوب موالی، (افراد غیرعرب) و از قبائل، عرب‌ها می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

نورالثقلین

[اینها ملاک برتری نیست،] گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ به یقین خداوند دانا و آگاه است

3 -1

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ سلمان‌الْفَارِسِیِّ (رحمة الله علیه) قَالَ دَخَلْتُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ فَجَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ سَأَلْتُهُ عَمَّا یَجِدُ وَ قُمْتُ لِأَخْرُجَ فَقَالَ لِیَ اجْلِسْ یَا سلمان (رحمة الله علیه) فَسَیُشْهِدُکَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَمْراً إِنَّهُ لَمِنْ خَیْرِ الْأُمُورِ فَجَلَسْتُ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ رِجَالٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ رِجَالٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) ابْنَتُهُ فِیمَنْ دَخَلَ فَلَمَّا رَأَتْ مَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الضَّعْفِ خَنَقَتْهَا الْعَبْرَهًُْ حَتَّی فَاضَ دَمْعُهَا عَلَی خَدِّهَا فَأَبْصَرَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ… إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَیْنِ فَجَعَلَنِی وَ عَلِیّاً فِی خَیْرِهِمَا قِسْماً وَ ذَلِکِ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما أَصْحابُ الْیَمِینِ ثُمَّ جَعَلَ الْقِسْمَیْنِ قَبَائِلَ فَجَعَلَنَا فِی خَیْرِهَا قَبِیلَهًًْ وَ ذَلِکِ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از سلمان فارسی (رحمة الله علیه) نقل شده که گفت: در بیماری که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به‌وسیله‌ی آن از دنیا رفت به خدمت حضرت رفتم و روبروی ایشان نشستم و از احوال آن حضرت پرسیدم. چون برخاستم که خارج شوم به من فرمود: «بنشین‌ای سلمان! که گواه بر امری باشی که بهترین امور است». نشستم. دیدم که تعدادی از اهل بیت او و تعدادی از صحابه وارد شدند و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان آنان بود. وقتی فاطمه (سلام الله علیها) ضعف آن حضرت را دید بغض گریه در گلویش گره شد و آب دیده‌اش بر گونه مبارکش ریخت. چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را دید فرمود: … «حق تعالی خلایق را آفرید و آن‌ها را دو قسمت کرد. و من و علی (علیه السلام) را در قسمت نیکوتر قرار داد. همانگونه که خداوند عزّوجلّ فرموده است: و اصحاب یمین و خجستگان، چه اصحاب یمین و خجستگانی! (واقعه/27) و آن دو قسمت را به قبایلی تقسیم کرد و من و علی (علیه السلام) را در بهترین قبیله‌ها قرار داد چنانکه خدای عزّوجلّ فرمود: وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

بحارالأنوار، ج22، ص502/ إعلام الوری، ص8/ الأمالی للصدوق، ص630/ العمدهًْ، ص42/ کشف الغمهًْ، ج1، ص13/ شواهدالتنزیل، ج2، ص48/ فرات الکوفی، ص432/ نورالثقلین/ القمی، ج2، ص346/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص587

3 -2

(حجرات/ 13)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ أبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ کانَ سلمان (رحمة الله علیه) جَالِساً مَعَ نَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ فِی الْمَسْجِدِ فَأَقْبَلُوا یَنْتَسِبُونَ وَ یَرْفَعُونَ فِی أَنْسَابِهِمْ حَتَّی بَلَغُوا سلمان (رحمة الله علیه) فَقَالَ لَهُ عُمَرُ‌بْنُ‌الْخَطَّابِ أَخْبِرْنِی مَنْ أَنْتَ وَ مَنْ أَبُوکَ وَ مَا أَصْلُکَ فَقَالَ أَنَا سلمان (رحمة الله علیه) بْنُ‌عَبْدِاللَّهِ (رحمة الله علیه) کُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِی اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کُنْتُ مَمْلُوکاً فَأَعْتَقَنِی اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) هَذَا نَسَبِی وَ هَذَا حَسَبِی قَالَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سلمان (رحمة الله علیه) عَنْهُ یُکَلِّمُهُمْ فَقَالَ لَهُ سلمان (رحمة الله علیه) یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) مَا لَقِیتُ مِنْ هَؤُلَاءِ جَلَسْتُ مَعَهُمْ فَأَخَذُوا یَنْتَسِبُونَ وَ یَرْفَعُونَ فِی أَنْسَابِهِمْ حَتَّی إِذَا بَلَغُوا إِلَیَّ قَالَ عُمَرُ‌بْنُ‌الْخَطَّابِ مَنْ أَنْتَ وَ مَا أَصْلُکَ وَ مَا حَسَبُکَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فَمَا قُلْتَ لَهُ یَا سلمان (رحمة الله علیه) قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنَا سلمان (رحمة الله علیه) بْنُ‌عَبْدِاللَّهِ (رحمة الله علیه) کُنْتُ ضَالًّا فَهَدَانِی اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کُنْتُ عَائِلًا فَأَغْنَانِی اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ کُنْتُ مَمْلُوکاً فَأَعْتَقَنِی اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) هَذَا نَسَبِی وَ هَذَا حَسَبِی فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَا مَعْشَرَ قُرَیْشٍ إِنَّ حَسَبَ الرَّجُلِ دِینُهُ وَ مُرُوءَتَهُ خصُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِسلمان (رحمة الله علیه) لَیْسَ لِأَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ عَلَیْکَ فَضْلٌ إِلَّا بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ إِنْ کَانَ التَّقْوَی لَکَ عَلَیْهِمْ فَأَنْتَ أَفْضَلُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - حنان گوید: شنیدم پدرم از امام باقر (علیه السلام) روایت می‌کرد که آن حضرت فرمود: «سلمان (رحمة الله علیه) به همراه گروهی از قریش در مسجد نشسته بود. آن‌ها درباره‌ی اصل و نسب خودشان سخن می‌گفتند و بر یکدیگر فخرفروشی می‌کردند. تا اینکه به سلمان (رحمة الله علیه) رسیدند». عمربن‌خطاب از او پرسید: «به من بگو: تو کیستی و پدرت کیست و اصل و نسبت چیست»؟ سلمان (رحمة الله علیه) پاسخ داد: «من سلمان‌بن‌عبدالله (رحمة الله علیه) هستم. قبلاً گمراه بودم. خداوند به وسیله‌ی حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) مرا هدایت کرد. دارای عائله و خانواده بودم (پرهزینه بودم) خداوند به وسیله‌ی پیامبرش مرا بی‌نیاز کرد. غلام بودم، خداوند به وسیله‌ی پیامبرش مرا آزاد کرد. این اصل و نسب من است». درحالی‌که سلمان (رحمة الله علیه) برای آن‌ها سخن می‌گفت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سوی آن‌ها آمد. سلمان (رحمة الله علیه) همه‌ی ماجرا را برای آن حضرت تعریف کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای قریش! حسب و نسب مرد، دین اوست و جوانمردی‌اش به اخلاقش و اصل و ریشه او، عقل اوست. پروردگار در قرآن کریم فرموده است: إِنَّا خَلقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وأُنثَی وجَعَلنَاکُمْ شُعُوبًا وقَبَائِل لتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أَتْقَاکُمْ. سپس فرمود: «ای سلمان (رحمة الله علیه)! هیچ کدام از آن‌ها جز بر اساس میزان تقوا و پرهیزگاری‌اش بر تو برتری ندارد. چنانکه پرهیزگاری از آن تو باشد، تو از همه‌ی آن‌ها برتری» ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص554

الکافی، ج8، ص181/ بحارالأنوار، ج22، ص381/ نورالثقلین/ البرهان/ الأمالی للطوسی، ص147/ کشف الغمهًْ، ج1، ص388

3 -3

(حجرات/ 13)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا نَحْمَدُ اللَّهَ رَبَّنَا وَ إِلَهَنَا وَ وَلِیَّنَا وَ وَلِیَّ النِّعَمِ عَلَیْنَا الَّذِی أَصْبَحَتْ نِعَمُهُ عَلَیْنَا ظَاهِرَهًًْ وَ بَاطِنَهًًْ امْتِنَاناً مِنْهُ بِغَیْرِ حَوْلٍ مِنَّا وَ لَا قُوَّهًٍْ لِیَبْلُوَنَا أَ نَشْکُرُ أَمْ نَکْفُرُ فَمَنْ شَکَرَ زَادَهُ وَ مَنْ کَفَرَ عَذَّبَهُ فَأَفْضَلُ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَهًًْ وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اللَّهِ وَسِیلَهًًْ أَطْوَعُهُمْ لِأَمْرِهِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ أَتْبَعُهُمْ لِسُنَّهًِْ رَسُولِهِ وَ أَحْیَاهُمْ لِکِتَابِهِ لَیْسَ لِأَحَدٍ عِنْدَنَا فَضْلٌ إِلَّا بِطَاعَهًِْ اللَّهِ وَ طَاعَهًِْ الرَّسُولِ هَذَا کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِنَا وَ عَهْدُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ سِیرَتُهُ فِینَا لَا یَجْهَلُ ذَلِکَ إِلَّا جَاهِلٌ عَانِدٌ عَنِ الْحَقِّ مُنْکِرٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ ثُمَّ صَاحَ بِأَعْلَی صَوْتِهِ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْکَافِرِین.

امام علی (علیه السلام) - ما حمد و سپاس خداوندی را می‌نماییم که پروردگار ما و ولیّ ما و ولی‌نعمت ماست. خداوندی که نعمت‌های او بر ما ظاهراً و باطناً ارزانی شده؛ منّت از اوست و حول و قوّه‌ای از ما نیست. برای آنکه ما را بیازماید که آیا شکرگزاریم یا کفران می‌کنیم. هرکس شکر کند به او عطا می‌کند و هرکس کفران‌کند عذابش می‌نماید. افضل مردم نزد خداوند از حیث منزلت و نزدیک‌ترین مردم به خدا از حیث اسباب مطیع‌ترین ایشان بر امر خدا و عمل‌کننده‌ترین به طاعت او و تابع‌ترین آن‌ها به سنّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و احیاکنندگان کتاب اوست. برای احدی در نزد ما فضل و امتیازی نیست مگر به فرمان‌برداری خدا و رسولش. این کتاب خدا در برابر ماست و پیمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و روش آن حضرت در بین ما است. این امر را جز دشمن نادان و منکر حق انکار نمی‌کند. و خداوند می‌فرماید: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ» سپس با صدای بلند فرمود: قُلْ أَطیعُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْکافِرین.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص556

بحارالأنوار، ج32، ص20/ شرح نهج البلاغهًْ، ج7، ص39؛ «ثم صاح بأعلی… الی آخر» محذوف

3 -4

(حجرات/ 13)

الرّضا (علیه السلام) - أَبُوعَبْدِاللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی‌بْنِ‌نَصْرٍ الرَّازِیُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی یَقُول قَالَ رَجُلٌ لِلرِّضَا (علیه السلام) وَ اللَّهِ مَا عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ أَشْرَفُ مِنْکَ أَباً فَقَالَ التَّقْوَی شَرَّفَتْهُمْ وَ طَاعَهًُْ اللَّهِ أَحْظَتْهُمْ فَقَالَ لَهُ آخَرُ أَنْتَ وَ اللَّهِ خَیْرُ النَّاسِ فَقَالَ لَهُ لَا تَحْلِفْ یَا هَذَا خَیْرٌ مِنِّی مَنْ کَانَ أَتْقَی لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَطْوَعَ لَهُ وَ اللَّهِ مَا نَسَخَتْ هَذِهِ الْآیَهًَْ آیَهًٌْ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

امام رضا (علیه السلام) - ابوعبدالله محمّدبن‌نصر رازی گوید: شنیدم پدرم می‌گوید: مردی به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: «قسم به خدا! روی زمین کسی از نظر نژاد بهتر از شما نیست». فرمود: «تقوی و پرهیزکاری آن‌ها را به این مقام رسانده و اطاعت و بندگی موجب مقام آن‌ها شده است». دیگری عرض کرد: «به خدا تو از تمام مردم بهتری». فرمود: «این قسم را نخور بهتر از من کسی است که پرهیزکارتر از من باشد و بیشتر از خدا اطاعت کند به خدا قسم این آیه نسخ نشده؛ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص556

بحارالأنوار، ج46، ص177/ بحارالأنوار، ج49، ص95/ عیون أخبارالرضا (ج2، ص236/ نورالثقلین

3 -5

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبِّکُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ لَا فَضْلَ لِعَرَبِیٍ عَلَی عَجَمِیٍ وَ لَا لِعَجَمِیٍّ عَلَی عَرَبِیٍّ وَ لَا لِأَحْمَرَ عَلَی أَسْوَدَ وَ لَا لِأَسْوَدَ عَلَی أَحْمَرَ إِلَّا بِالتَّقْوَی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) -‌ای مردم! به‌درستی‌که پروردگار شما یکی است و پدر شما یک‌نفر است پس فضیلتی ندارد عرب بر عجم و عجم بر عرب و احمر بر اسود و اسود بر احمر مگر به‌سبب تقوی و پرهیزکاری چنانکه باری تعالی فرمود: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

معدن الجواهر، ص21

3 -6

(حجرات/ 13)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قُولهُ: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا قَالَ الشُّعوبُ الْعَجَم وَ القَبَائِلَ الْعَرَبِ وَ قَوْلِهِ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ وَ هُوَ رَدٌّ عَلَی مَنْ یَفْتَخِرُ بِالْأَحْسَابِ وَ الْأَنْسَابِ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا؛ گفت: «شعوب همان عجم و قَبائِلَ همان عرب است. إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ؛ بدرستی‌که گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است. این آیه افرادی را که افتخار به نژاد و قومیّت می‌کنند و عظمت و شرافت را به حسب و نسب می‌دانند محکوم می‌نماید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

القمی، ج2، ص321/ نورالثقلین

3 -7

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ أَمَرْتُکُمْ فَضَیَّعْتُمْ مَا عَهِدْتُ إِلَیْکُمْ فِیهِ وَ رَفَعْتُمْ أَنْسَابَکُمْ فَالْیَوْمَ أَرْفَعُ نَسَبِی وَ أَضَعُ أَنْسَابَکُمْ أَیْنَ الْمُتَّقُونَ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - خداوند متعال روز قیامت به مردم خطاب نموده و می‌فرماید: «اوامر و دستوراتی به شما دادم و عهد و پیمان بستید که آن‌ها را انجام دهید. ولی شما آن عهد و پیمان را نادیده گرفته و به نسبت و قومیّت خود بالیدید من هم امروز افرادی را که به من انتساب و ارتباط دارند ترفیع درجات داده و مقام آن‌ها را بالا می‌برم و نسب‌های بی‌ارزش شما را پست و ناچیز می‌دانم. اهل تقوی کجا هستند بیایند؛ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

بحارالأنوار، ج67، ص278/ نورالثقلین

3 -8

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (علیه السلام) زَوَّجَ مِقْدَادَ‌بْنَ‌الْأَسْوَدِ ضُبَاعَهًَْ ابْنَهًَْ الزُّبَیْرِ‌بْنِ‌عَبْدِ‌الْمُطَّلِبِ وَ إِنَّمَا زَوَّجَهُ لِتَتَّضِعَ الْمَنَاکِحُ وَ لِیَتَأَسَّوْا بِرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ لِیَعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَهُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاهُمْ.

امام صادق (علیه السلام) - ابوبکر حضرمی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ضباعه دختر زبیربن‌عبدالمطلب را به عقد مقدادبن‌اسود درآورد موقعیّت ازدواج‌ها را پایین بیاورد و مسلمانان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اقتدا کنند و بدانند که گرامی‌ترین مردم نزد خدا با تقواترین آن‌هاست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

الکافی، ج5، ص344/ نورالثقلین

3 -9

(حجرات/ 13)

السّجاد (علیه السلام) - إِنَّ أَحَبَّکُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَحْسَنُکُمْ عَمَلًا وَ إِنَّ أَعْظَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَمَلًا أَعْظَمُکُمْ فِیمَا عِنْدَهُ رَغْبَهًًْ وَ إِنَّ أَنْجَاکُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَشَدُّکُمْ خَشْیَهًًْ لِلَّهِ وَ إِنَّ أَقْرَبَکُمْ مِنَ اللَّهِ أَوْسَعُکُمْ خُلْقاً وَ إِنَّ أَرْضَاکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَسْبَغُکُمْ عَلَی عِیَالِهِ وَ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

امام سجّاد (علیه السلام) - آن کس نزد خدا محبوبتر است که عملش از همه بهتر باشد، و آن کس عملش بیشتر است که رغبتش به ثواب خدا فزونتر باشد، کسی از عذاب خدا آسانتر می‌رهد که از همه بیشتر از خدا بترسد، نزدیکترین شما به خدا خوشخوترین شماست، پسندیده‌ترین شما نزد خدا کسی است که بیشتر به عائله گشایش دهد، إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

بحارالأنوار، ج101، ص73

3 -10

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْوَرَعِ آلُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ شِیعَتُهُمْ لِکَیْ یَقْتَدِیَ النَّاسُ بِهِمْ فَإِنَّهُمُ الْقُدْوَهًُْ لِمَنِ اقْتَدَی فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوهُ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالتَّقْوَی وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ وَ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّکُمْ عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ فَأَعِینُونَا عَلَی ذَلِکَ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ کَثْرَهًِْ الْعِبَادَهًِْ وَ عَلَیْکُمْ بِالْوَرَع.

امام صادق (علیه السلام) - سزاوارترین مردم نسبت به ورع، آل محمّد (علیهم السلام) و شیعیان آن‌هاست تا مردم به آن‌ها اقتدا کنند، زیرا ایشان سرمشق مردمند، پس از خدا بپرهیزید و از او اطاعت کنید، زیرا کسی به آنچه نزد خداست، نمی‌رسد، مگر به تقوا و ورع و تلاش و کوشش، چرا که خداوند می‌فرماید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ؛ بدانید به خدا سوگند که شما بر دین خدا و فرشتگانید پس ما را به‌وسیله‌ی ورع و دوری از گناه و کوشش درکردار نیک و بسیاری عبادت، یاری کنید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

إرشادالقلوب، ج1، ص101

3 -11

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ تَلَامِیذِهِ یَوْماً: أَیَ شَیْءٍ تَعَلَّمْتَ مِنِّی؟ قَالَ لَهُ: یَا مَوْلَایَ ثَمَانَ مَسَائِلَ. قَالَ (علیه السلام) قُصَّهَا عَلَیَّ لِأَعْرِفَهَا قَالَ الْأُولَی رَأَیْتُ کُلَّ مَحْبُوبٍ یُفَارِقُ مَحْبُوبَهُ عِنْدَ الْمَوْتِ فَصَرَفْتُ هَمِّی إِلَی مَا لَا یُفَارِقُنِی بَلْ یُؤْنِسُنِی فِی وَحْدَتِی وَ هُوَ فِعْلُ الْخَیْرِ. قَالَ: أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ. الثَّانِیَهًُْ قَدْ رَأَیْتُ قَوْماً یَفْخَرُونَ بِالْحَسَبِ وَ آخَرِینَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ إِذَا ذَلِکَ لَا فَخْرَ فِیهِ وَ رَأَیْتُ الْفَخْرَ الْعَظِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ فَاجْتَهَدْتُ أَنْ أَکُونَ عِنْدَ اللَّهِ کَرِیماً. قَالَ: أَحْسَنْتَ وَ اللَّه.

امام صادق (علیه السلام) - از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که روزی به یکی از شاگردانش فرمود: «چه چیز از من آموختی»؟ عرض کرد: «آقا من از شما هشت مسأله یاد گرفتم». حضرت فرمود: «آن‌ها را بیان کن تا بشناسم» عرض کرد: «اوّل دیدم هر دوستی هنگام مردن از دوستش جدا می‌شود سپس همّتم را مصرف کردم دوستی انتخاب کنم که هیچ وقت از من جدا نشود بلکه مونس و یار تنهایی من باشد و آن دوست عمل خیر است که هیچ‌گاه از صاحبش جدا نمی‌شود». حضرت فرمود: «احسن بر تو! به خدا». دوّم؛ گفت: «مردمی را دیدم به حسب و نسبشان افتخار می‌کنند و گروهی را دیدم به مال و فرزندشان افتخار می‌کنند ولی من دیدم که در این‌ها فخری نیست و فخر بزرگ را در قول خدای تعالی دیدم که می‌فرماید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ؛ پس من سعی و کوشش کردم که در پیشگاه خدا گرامی باشم» فرمود: «احسن بر تو! به خدا».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص558

إرشادالقلوب، ج1، ص187/ مجموعهًْ ورام، ج1، ص303

3 -12

(حجرات/ 13)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ عُقْبَهًَْ‌بْنِ‌بَشِیرٍ الْأَسَدِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام): أَنَا عُقْبَهًُْ‌بْنُ‌بَشِیرٍ الْأَسَدِیُّ وَ أَنَا فِی الْحَسَبِ الضَّخْمِ مِنْ قَوْمِی. قَالَ فَقَالَ: مَا تَمُنُ عَلَیْنَا بِحَسَبِکَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی رَفَعَ بِالْإِیمَانِ مَنْ کَانَ النَّاسُ یُسَمُّونَهُ وَضِیعاً إِذَا کَانَ مُؤْمِناً وَ وَضَعَ بِالْکُفْرِ مَنْ کَانَ النَّاسُ یُسَمُّونَهُ شَرِیفاً إِذَا کَانَ کَافِراً فَلَیْسَ لِأَحَدٍ فَضْلٌ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا بِالتَّقْوَی.

امام باقر (علیه السلام) - عقبهًْ‌بن‌بشیر اسدی گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: «من عقبه اسدی هستم و در شرف و بزرگی در میان قوم خود ممتاز می‌باشم»، امام (علیه السلام) فرمود: «به حسب خود بر ما منّت می‌گذاری خداوند متعال به‌وسیله‌ی ایمان گروهی را که به عنوان طبقه پایین نام برده می‌شدند بالا برد، و گروهی را هم چون در کفر خود ماندند با آنکه خود را شریف می‌دانستند آن‌ها را وضیع خواند، و فضیلت و برتری فقط با تقوی حاصل می‌گردد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

بحارالأنوار، ج70، ص229/ نورالثقلین

3 -13

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَمِیلِ‌بْنِ‌دَرَّاجٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّه (علیه السلام): فَمَا الْکَرَمُ؟ قَالَ: التَّقْوَی.

امام صادق (علیه السلام) - جمیل‌بن‌درّاج گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «بزرگواری چیست»؟ حضرت فرمود: «پرهیزکاری».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

الکافی، ج8، ص220/ نورالثقلین

3 -14

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ أَحَبَ أَنْ یَکُونَ أَکْرَمَ النَّاسِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَکُونَ أَتْقَی النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّه.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس دوست دارد که گرامی‌ترین مردم باشد، باید تقوای خدا را پیشه سازد، و هرکس که دوست دارد که با تقوی‌ترین مردم باشد، باید بر خدای تعالی توکّل کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

بحارالأنوار، ج67، ص291/ نورالثقلین

3 -15

(حجرات/ 13)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - أَکرَمُ النَّاسِ وَ أَتْقَی النَّاسِ مَنْ قَالَ الْحَقَ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - با تقواترین مردم کسی است که حقّ را بگوید، چه به نفع او باشد و چه به زیانش.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

نورالثقلین

3 -16

(حجرات/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ قَالَ أَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّهًِْ.

امام صادق (علیه السلام) - إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ یعنی عامل‌ترین شما به تقیّه.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

مستدرک الوسایل، ج12، ص253/ بحارالأنوار، ج72، ص420/ الأمالی للطوسی، ص661/ نورالثقلین

3 -17

(حجرات/ 13)

الکاظم (علیه السلام) - عَبْدُاللهِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ قَالَ أَشَدُّکُمْ تَقِیَّهًًْ.

امام کاظم (علیه السلام) - إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُمْ یعنی آنکه در تقیّه پایدارتر است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص560

وسایل الشیعهًْ، ج16، ص212/ بحارالأنوار، ج72، ص398/ المحاسن، ج1، ص258/ نورالثقلین

آیه قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ [14]

اعراب بادیه نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم.» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است؛ و اگر از خداو پیامبرش اطاعت‌کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده و مهربان است

اعراب بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم.» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، هنوز ایمان وارد قلوب شما نشده است

1 -1

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَمِیلِ‌بْنِ‌دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ فَقَالَ لِی أَلَا تَرَی أَنَّ الْإِیمَانَ غَیْرُ الْإِسْلَامِ.

امام صادق (علیه السلام) - جمیل‌بن‌درّاج گوید: از امام صادق (علیه السلام) از تفسیر این آیه: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ سؤال کردم. فرمود: «آیا نمی‌بینی که ایمان غیر از اسلام است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص562

الکافی، ج2، ص24/ بحارالأنوار، ج65، ص246/ نورالثقلین

1 -2

(حجرات/ 14)

الباقر (علیه السلام) - عَن حمْرَانَ بن أعیَن عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُول الْإِیمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْقَلْبِ وَ أَفْضَی بِهِ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَهًِْ لِلَّهِ وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِهِ وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ وَ هُوَ الَّذِی عَلَیْهِ جَمَاعَهًُْ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ کُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَوَارِیثُ وَ جَازَ النِّکَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَی الصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ أُضِیفُوا إِلَی الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَجْتَمِعَانِ کَمَا صَارَتِ الْکَعْبَهًُْ فِی الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَیْسَ فِی الْکَعْبَهًِْ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَی الْمُسْلِمِ فِی شَیْءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْکَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَقَالَ لَا هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرَی وَاحِدٍ وَ لَکِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَی الْمُسْلِمِ فِی أَعْمَالِهِمَا وَ مَا یَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ قُلْتُ أَلَیْسَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَی الصَّلَاهًِْ وَ الزَّکَاهًِْ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مَعَ الْمُؤْمِنِ قَالَ أَلَیْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِینَ یُضَاعِفُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُمْ حَسَنَاتِهِمْ لِکُلِّ حَسَنَهًٍْ سَبْعُونَ ضِعْفاً فَهَذَا فَضْلُ الْمُؤْمِنِ وَ یَزِیدُهُ اللَّهُ فِی حَسَنَاتِهِ عَلَی قَدْرِ صِحَّهًِْ إِیمَانِهِ أَضْعَافاً کَثِیرَهًًْ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ مَا یَشَاءُ مِنَ الْخَیْرِ قُلْتُ أَ رَأَیْتَ مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ أَ لَیْسَ هُوَ دَاخِلًا فِی الْإِیمَانِ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّهُ قَدْ أُضِیفَ إِلَی الْإِیمَانِ وَ خَرَجَ مِنَ الْکُفْرِ وَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلًا تَعْقِلُ بِهِ فَضْلَ الْإِیمَانِ عَلَی الْإِسْلَامِ أَ رَأَیْتَ لَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِی الْمَسْجِدِ أَکُنْتَ تَشْهَدُ أَنَّکَ رَأَیْتَهُ فِی الْکَعْبَهًِْ قُلْتُ لَا یَجُوزُ لِی ذَلِکَ قَالَ فَلَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِی الْکَعْبَهًِْ أَ کُنْتَ شَاهِداً أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قُلْتُ إِنَّهُ لَا یَصِلُ إِلَی دُخُولِ الْکَعْبَهًِْ حَتَّی یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَقَالَ قَدْ أَصَبْتَ وَ أَحْسَنْتَ ثُمَّ قَالَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ وَ الْإِسْلَامُ.

امام باقر (علیه السلام) - حمران گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «ایمان آن است که در دل جای گیرد و به طرف خداوند هدایت کند، و اعمال بر او گواهی دهد و خدا را اطاعت نماید و تسلیم اوامر او گردد. ولی اسلام آن است که در گفتار و کردار آشکار شود. اسلام آن است که جامعه به آن اعتقاد دارد و همه فرق آن را قبول دارند، جان آن‌ها به وسیله‌ی آن حفظ می‌شود وارث بر حسب آن تقسیم می‌گردد و عقد و نکاح بر آن جاری می‌شود، و یا در نمازها شرکت می‌کنند و زکات می‌دهند و روزه می‌گیرند و حج به جای می‌آورند. با این اعمال از کفر خارج می‌گردند و به‌طرف ایمان می‌آیند، اسلام با ایمان مشارکت ندارد ولی ایمان با اسلام شریک هست و در گفتار و کردار با هم اجتماع می‌کنند، همان‌گونه که کعبه با مسجد الحرام مشارکت دارد ولی مسجد با کعبه مشارکت ندارد. خداوند متعال می‌فرماید: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ، گفته‌های خداوند در این جا از همه روشن‌تر و صادق‌تر است». گفتم: «آیا مؤمن بر مسلمان برتری دارد و در احکام و حدود و فضیلت‌ها با هم فرق دارند»؟ فرمود: «خیر! آن‌ها در این گونه موارد با هم یکسان می‌باشند ولی مؤمن بر مسلمان برتری دارد و در کارهایی که انجام می‌دهد و عبادتهایی که می‌کند بر مسلمان فضیلت دارد». گفتم: «مگر خداوند متعال نفرموده: هرکس کار خوبی بکند خداوند ده برابر می‌دهد، (انعام/160) من گمان می‌کنم که آن‌ها در نماز و زکات و روزه و حج با مؤمن برابر هستند»، فرمود: «مگر مشاهده نمی‌کنی که خداوند فرموده: خداوند برای مؤمنان در حسناتی‌که انجام داده‌اند به‌طور مضاعف می‌دهد، (بقره/245) برای هر حسنه‌ای هفتاد برابر عطا می‌کند، و این فضیلتی برای مؤمن می‌باشد و هرچه ایمان مؤمن قوی‌تر و درست‌تر باشد خداوند به او بیشتر می‌دهد و به مؤمنان خیر می‌رساند». گفتم: «نظر شما این است که هرکس اسلام آورده داخل در مؤمنان نیست»؟ فرمود: «خیر! من می‌گویم هرکسی مسلمان شده به‌طرف ایمان کشانیده شده و از کفر خارج گردیده است، من اکنون برای شما مثلی می‌زنم تا مطلب برایت روشن گردد و فضیلت ایمان را بر اسلام بشناسی؛ اگر مردی را در مسجد مشاهده کنی آیا گواهی می‌دهی که او را در کعبه دیده‌ای»؟ گفت: «چنین چیزی نخواهد بود»، فرمود: «اگر مردی را در کعبه دیدی می‌توانی بگویی او را در مسجد الحرام دیده‌ام»؟ گفتم: «آری این را قبول دارم»، فرمود: «از کجا گفتم: برای اینکه راه ورود به کعبه از مسجد می‌باشند»، فرمود: «ایمان و اسلام هم چنین می‌باشند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص562

الکافی، ج2، ص26/ بحارالأنوار، ج65، ص250/ نورالثقلین

1 -3

(حجرات/ 14)

الباقر (علیه السلام) - عن أبی‌بصیر عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ آمَنُوا فَقَدْ کَذَبَ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ لَمْ یُسْلِمُوا فَقَدْ کَذَبَ.

امام باقر (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: شنیدم که امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی آیه: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا فرمود: هرکس ادّعا کند که آن‌ها ایمان آورده‌اند، یا ادّعا کند که اسلام نیاورده‌اند، دروغ گفته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص564

الکافی، ج2، ص25/ بحارالأنوار، ج65، ص247/ نورالثقلین/ البرهان

1 -4

(حجرات/ 14)

الباقر (علیه السلام) - لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَجْتَمِعَانِ کَمَا صَارَتِ الْکَعْبَهًُْ فِی الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَیْسَ فِی الْکَعْبَهًِْ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْل.

امام باقر (علیه السلام) - اسلام شریک ایمان نیست، ولی ایمان با اسلام شریک است، و در گفتار (شهادتین) و کردار (عمل به مقرّرات دین) هر دو گرد می‌آیند (یعنی چنین کسی هم مؤمن است و هم مسلمان) چنان‌که کعبه در مسجد الحرام است، ولی مسجدالحرام در کعبه نیست، همچنین ایمان شریک اسلام است، ولی اسلام شریک ایمان نیست. و خدای عزّوجلّ می‌فرماید: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ، و سخن خدای عزّوجلّ راست‌ترین سخن است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص564

الکافی، ج2، ص26/ نورالثقلین

1 -5

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): أَیُّهُمَا أَفْضَلُ الْإِیمَانُ أَوِ الْإِسْلَامُ فَإِنَ مَنْ قِبَلَنَا یَقُولُونَ إِنَّ الْإِسْلَامَ أَفْضَلُ مِنَ الْإِیمَانِ؟ فَقَالَ: الْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ. قُلْتُ: فَأَوْجِدْنِی ذَلِکَ. قَالَ: مَا تَقُولُ فِیمَنْ أَحْدَثَ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مُتَعَمِّداً؟ قَالَ قُلْتُ: یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً. قَالَ: أَصَبْتَ. قَالَ: فَمَا تَقُولُ فِیمَنْ أَحْدَثَ فِی الْکَعْبَهًِْ مُتَعَمِّداً؟ قُلْتُ: یُقْتَلُ. قَالَ: أَصَبْتَ أَ لَا تَرَی أَنَّ الْکَعْبَهًَْ أَفْضَلُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ أَنَّ الْکَعْبَهًَْ تَشْرَکُ الْمَسْجِدَ وَ الْمَسْجِدُ لَا یَشْرَکُ الْکَعْبَهًَْ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَان.

امام صادق (علیه السلام) - ابوصبّاح کنانی گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «از ایمان و اسلام کدامیک برتر است؟ زیرا مردمی که نزد ما هستند، می‌گویند: اسلام برتر از ایمان است». فرمود: «ایمان برتر از اسلام است». عرض کردم: «این مطلب را به من خوب بفهمانید». فرمود: «چه می‌گویی درباره‌ی کسی که عمداً در مسجدالحرام حدثی صادرکند»؟ (مثل آنکه بول کند) عرض کردم: «او را به شدّت می‌زنند». فرمود: «درست گفتی. چه می‌گویی درباره‌ی کسی‌که در خانه‌ی کعبه عمداً حدثی صادر کند»؟ عرض کردم: «باید کشته شود». فرمود: «درست گفتی، نمی‌بینی که خانه‌ی کعبه فضیلتش از مسجد بیشتر است، و کعبه با مسجد شریک است، ولی مسجد با کعبه شریک نیست؟ (زیرا کیفر توهین به کعبه در مسجد نیست) همچنین ایمان با اسلام شریکست، ولی اسلام شریک ایمان نیست».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص564

الکافی، ج2، ص26/ نورالثقلین

1 -6

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ لَا یُشَارِکُهُ الْإِسْلَامُ إِنَّ الْإِیمَانَ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ الْإِسْلَامَ مَا عَلَیْهِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ حَقْنُ الدِّمَاءِ وَ الْإِیمَانَ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَان.

امام صادق (علیه السلام) - فضیل گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: «ایمان شریک اسلام است، ولی اسلام شریک آن نیست. ایمان آن است که در دل نشیند و اسلام آن است که ازدواج و ارث و محفوظ‌بودن خون بر آن است، و ایمان با اسلام شرکت کند، ولی اسلام شریک ایمان نمی‌باشد»

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص564

الکافی، ج2، ص26/ نورالثقلین

1 -7

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ سَمَاعَهًَْ‌بْنِ‌مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامِ قُلْتُ لَهُ: أَ فَرْقٌ بَیْنَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ؟ قَالَ فَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلَهُ. قَالَ قُلْتُ: أَوْرِدْ ذَلِکَ. قَالَ: مَثَلُ الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامِ مَثَلُ الْکَعْبَهًِْ الْحَرَامِ مِنَ الْحَرَمِ قَدْ یَکُونُ فِی الْحَرَمِ وَ لَا یَکُونُ فِی الْکَعْبَهًِْ وَ لَا یَکُونُ فِی الْکَعْبَهًِْ حَتَّی یَکُونَ فِی الْحَرَمِ وَ قَدْ یَکُونُ مُسْلِماً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ مُسْلِماً. قَالَ قُلْتُ: فَیُخْرِجُ مِنَ الْإِیمَانِ شَیْءٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَیُصَیِّرُهُ إِلَی مَا ذَا؟ قَالَ: إِلَی الْإِسْلَامِ أَوِ الْکُفْرِ وَ قَالَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ الْکَعْبَهًَْ فَأَفْلَتَ مِنْهُ بَوْلُهُ أُخْرِجَ مِنَ الْکَعْبَهًِْ وَ لَمْ یُخْرَجْ مِنَ الْحَرَمِ فَغَسَلَ ثَوْبَهُ وَ تَطَهَّرَ ثُمَّ لَمْ یُمْنَعْ أَنْ یَدْخُلَ الْکَعْبَهًَْ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ الْکَعْبَهًَْ فَبَالَ فِیهَا مُعَانِداً أُخْرِجَ مِنَ الْکَعْبَهًِْ وَ مِنَ الْحَرَمِ وَ ضُرِبَتْ عُنُقُه.

امام صادق (علیه السلام) - سماعهًْ‌بن‌مهران گوید: از امام (علیه السلام) سؤال‌کردم: «آیا میان اسلام و ایمان فرقی است»؟! فرمود: «برایت مثلش را بزنم»؟ عرض کردم: «بیان بفرمائید». فرمود: «مثل ایمان و اسلام مثل کعبهًْ به حرم مکّه است، گاهی انسان در حرم است و در کعبه نیست، ولی در کعبه نمی‌باشد، جز اینکه در حرم باشد، همچنین گاهی انسان مسلمان است و مؤمن نیست ولی مؤمن نباشد، جز آنکه مسلمان باشد. عرض کردم: چیزی هست که انسان را از ایمان خارج کند»؟ فرمود: «آری»، عرض کردم: «او را [که از ایمان خارج کرد] به کجا می‌برد»؟ فرمود: «به‌سوی اسلام یا کفر». و فرمود: «اگر مردی وارد کعبه شود و ناگاه بولش بریزد، از کعبه بیرون می‌رود، ولی از حرم بیرون نمی‌رود و جامه‌اش را می‌شوید و تطهیر می‌کند، آنگاه دخولش در کعبه مانعی ندارد، ولی اگر مردی داخل کعبه شود و از روی عناد و ستیزه در آنجا بول کند، از کعبه و حرم اخراج شده، گردنش زده می‌شود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص564

الکافی، ج2، ص28/ مرآهًْ العقول، ج8، ص163/ نورالثقلین

1 -8

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ جَمِیلِ‌بْنِ‌صَالِحٍ عَنْ سَمَاعَهًَْ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ؟ فَقَالَ: إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ. فَقُلْتُ: فَصِفْهُمَا لِی. فَقَالَ: الْإِسْلَامُ شَهَادَهًُْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ التَّصْدِیقُ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ عَلَی ظَاهِرِهِ جَمَاعَهًُْ النَّاسِ وَ الْإِیمَانُ الْهُدَی وَ مَا یَثْبُتُ فِی الْقُلُوبِ مِنْ صِفَهًِْ الْإِسْلَامِ وَ مَا ظَهَرَ مِنَ الْعَمَلِ بِهِ وَ الْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَهًٍْ إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ فِی الظَّاهِرِ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فِی الْبَاطِنِ وَ إِنِ اجْتَمَعَا فِی الْقَوْلِ وَ الصِّفَهًِْ.

امام صادق (علیه السلام) - سماعه گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مرا از اسلام و ایمان با خبر ساز که آیا آن دو مختلفند»؟ فرمود: «ایمان شریک اسلام است و پابه‌پای او می‌آید، ولی اسلام شریک ایمان نیست». عرض کردم: «توضیح بفرمایید»، فرمود: «اسلام گواهی به یگانگی خدا، و تصدیق پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و به همین مقدار، خون محفوظ می‌ماند، و قانون ازدواج وارث جریان می‌یابد، و بیشتر مردم همین ظاهر را گرفته‌اند، ولی ایمان، هدایت است و آنچه که از صفات اسلام در دل نفوذ کند و بر طبق آن عمل نماید، و ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، زیرا ایمان ظاهراً شریک اسلام است، ولی اسلام در باطن شریک ایمان نیست، گرچه در گفتار و صفات باهمند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص566

الکافی، ج2، ص25/ نورالثقلین

1 -9

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌السِّمْطِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا؟ فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ سَأَلَهُ فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ الْتَقَیَا فِی الطَّرِیقِ وَ قَدْ أَزِفَ مِنَ الرَّجُلِ الرَّحِیلُ فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام): کَأَنَّهُ قَدْ أَزِفَ مِنْکَ رَحِیلٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ. فَقَالَ: فَالْقَنِی فِی الْبَیْتِ فَلَقِیَهُ فَسَأَلَهُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا؟ فَقَالَ: الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِی عَلَیْهِ النَّاسُ شَهَادَهًُْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاهًِْ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاهًِْ وَ حِجُ الْبَیْتِ وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ. وَ قَالَ: الْإِیمَانُ مَعْرِفَهًُْ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ یَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ، کَانَ مُسْلِماً وَ کَانَ ضَالًّا.

امام صادق (علیه السلام) - سفیان‌بن‌سمط گوید: مردی از حضرت (علیه السلام) از اسلام و ایمان سؤال کرد که فرق بین آن دو چیست؟ حضرت پاسخ نداد. دوباره سؤال کرد باز جواب نشنید (آن مرد رفت و) سپس روزی در بین راه به حضرت برخورد درحالی‌که آماده‌ی کوچ‌کردن بود، حضرت به او فرمود: «گویا آماده سفری»؟ عرض کرد: «آری». فرمود: «پس در مسجد الحرام مرا ببین»! آن مرد در محلّ موعد خدمت حضرت رسیده و دوباره سؤال کرد: «چه فرقی بین اسلام و ایمان است»؟ فرمود: «اسلام برنامه ظاهری است که مردم دارند، شهادت به یگانگی خدا، و پیامبری محمّد (صلی الله علیه و آله) و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و حجّ خانه خدا، و روزه ماه رمضان، این اسلام است ولی ایمان شناسایی این امر (امامت) است، با این وصف اگر کسی بدان اقرار کند و این امر را نشناسد، مسلمان است ولی گمراه».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص566

الکافی، ج2، ص24/ نورالثقلین

1 -10

(حجرات/ 14)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنَّ بِالْکُوفَهًِْ قَوْماً یَقُولُونَ مَقَالَهًًْ یَنْسُبُونَهَا إِلَیْکَ. قَالَ: وَ مَا هِیَ؟ قَالَ: یَقُولُونَ: إِنَّ الْإِیمَانَ غَیْرُ الْإِسْلَامِ. فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): نَعَمْ. فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: صِفْهُ لِی. قَالَ: مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) رَسُولُ اللَّهِ وَ أَقَرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ. قَالَ: فَالْإِیمَانُ؟ قَالَ: مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدا (صلی الله علیه و آله) رَسُولُ اللَّهِ وَ أَقَرَّ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ أَقَامَ الصَّلَاهًَْ وَ آتَی الزَّکَاهًَْ وَ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ حَجَّ الْبَیْتَ وَ لَمْ یَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَیْهِ النَّارَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ قَالَ أَبُوبَصِیرٍ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّنَا لَمْ یَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَیْهِ النَّارَ؟ فَقَالَ: لَیْسَ هُوَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا هُوَ مَنْ لَمْ یَلْقَ اللَّهَ بِذَنْبٍ أَوْعَدَ عَلَیْهِ النَّارَ وَ لَمْ یَتُبْ مِنْهُ.

امام باقر (علیه السلام) - ابوبصیر گوید: خدمت امام باقر (علیه السلام) بودم مردی گفت: «خداوند شما را سلامت بدارد در کوفه گروهی هستند و گفته‌ای را به شما نسبت می‌دهند». فرمود: «آن گفته چیست»؟ گفت: «آن‌ها می‌گویند ایمان غیر از اسلام می‌باشد»، امام (علیه السلام) فرمود: «آری! درست است». آن مرد گفت: «برای من این موضوع را روشن کنید»، فرمود: «هرکس به وحدانیّت خداوند اقرار کند و به رسالت محمّد (صلی الله علیه و آله) اعتقاد پیدا نماید، و به هرچه از طرف خداوند متعال نازل‌شده پای‌بند باشند، نماز بگذارد، زکات بدهد، روزه بگیرد و حج هم بجای آورد آن مسلمان است». گفتم: «پس ایمان چیست»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «هرکس خدا را به وحدانیت و محمّد (صلی الله علیه و آله) را به رسالت بشناسد، و به آن چه از طرف خدا آمده اقرار کند و نماز بگزارد و زکات بدهد، و روزه بگیرد و

حج خانه را بجای آورد و با گناهی که موجب دخول آتش نگردد در پیشگاه خداوند حاضر شود او مؤمن می‌باشد». ابوبصیر گوید: «عرض کردم قربانت گردم ما همه مرتکب گناه شده‌ایم و مستحقّ عذاب هستیم». امام (علیه السلام) فرمود: «آن طور نیست که شما می‌گویید مقصود کسی است که گناهی مرتکب می‌شود و مستحق می‌گردد، ولی بدون توبه از دنیا می‌رود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص566

معانی الأخبار، ص381/ نورالثقلین

1 -11

(حجرات/ 14)

الباقر (علیه السلام) - عن سُلَیْمَانَ‌بْنِ‌خَالِدٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَال: قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): یَا سُلَیْمَانُ أَ تَدْرِی مَنِ الْمُسْلِمُ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْتَ أَعْلَمُ. قَالَ: الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ ثُمَ قَالَ: وَ تَدْرِی مَنِ الْمُؤْمِنُ؟ قَالَ قُلْتُ: أَنْتَ أَعْلَمُ. قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُسْلِمُونَ عَلَی أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ الْمُسْلِمُ حَرَامٌ عَلَی الْمُسْلِمِ أَنْ یَظْلِمَهُ أَوْ یَخْذُلَهُ أَوْ یَدْفَعَهُ دَفْعَهًًْ تُعَنِّتُه.

امام باقر (علیه السلام) - سلیمان‌بن‌خالد گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ای سلیمان! می‌دانی مسلمان کیست»؟ گفتم: «قربانت گردم! شما داناتر هستید». فرمود: «مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او در آسایش باشند و بعد فرمود: می‌دانی مؤمن کدام است»؟ گفتم: «شما داناترید». فرمود: «مؤمن کسی است که مؤمنان و مسلمانان او را در اموال خود امین بدانند و جان و مال خود را به او بسپارند، و حرام است که مسلمانی بر مسلمانی دیگر ظلم کند و یا او را رنج و آزار دهد و یا او را از خود دورکند و از در خانه‌اش محروم سازد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص568

الکافی، ج2، ص234/ نورالثقلین

1 -12

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِیمَانِ وَ عَلَیْهِ یَتَوَارَثُونَ وَ یَتَنَاکَحُونَ وَ الْإِیمَانُ عَلَیْهِ یُثَابُونَ.

امام صادق (علیه السلام) - اسلام پیش از ایمان است، به‌وسیله‌ی اسلام از یکدیگر ارث می‌برند و ازدواج می‌کنند و به‌وسیله‌ی ایمان ثواب می‌برند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص568

بحارالأنوار، ج65، ص264/ نورالثقلین

1 -13

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ عَبْدِ‌الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: کَتَبْتُ مَعَ عَبْدِ‌الْمَلِکِ إِلَی أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) أَسْأَلُهُ عَنِ الْإِیمَانِ مَا هُوَ؟ فَکَتَبَ إِلَیَّ مَعَ عَبْدِ‌الْمَلِکِ‌بْنِ‌أَعْیَنَ سَأَلْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ عَنِ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ الْإِیمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارٌ وَ کَذَلِکَ الْإِسْلَامُ دَارٌ وَ الْکُفْرُ دَارٌ فَقَدْ یَکُونُ الْعَبْدُ مُسْلِماً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ مُؤْمِناً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ مُسْلِماً فَالْإِسْلَامُ قَبْلَ الْإِیمَانِ وَ هُوَ یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فَإِذَا أَتَی الْعَبْدُ کَبِیرَهًًْ مِنْ کَبَائِرِ الْمَعَاصِی أَوْ صَغِیرَهًًْ مِنْ صَغَائِرِ الْمَعَاصِی الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ عَنْهَا کَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِیمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اسْمُ الْإِیمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَیْهِ اسْمُ الْإِسْلَامِ فَإِنْ تَابَ وَ اسْتَغْفَرَ عَادَ إِلَی دَارِ الْإِیمَانِ وَ لَا یُخْرِجُهُ إِلَی الْکُفْرِ إِلَّا الْجُحُودُ وَ الِاسْتِحْلَالُ بِأَنْ یَقُولَ لِلْحَلَالِ هَذَا حَرَامٌ وَ لِلْحَرَامِ هَذَا حَلَالٌ وَ دَانَ بِذَلِکَ فَعِنْدَهَا یَکُونُ خَارِجاً مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ دَاخِلًا فِی الْکُفْرِ وَ کَانَ بِمَنْزِلَهًِْ مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ ثُمَّ دَخَلَ الْکَعْبَهًَْ وَ أَحْدَثَ فِی الْکَعْبَهًِْ حَدَثاً فَأُخْرِجَ عَنِ الْکَعْبَهًِْ وَ عَنِ الْحَرَمِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ وَ صَارَ إِلَی النَّارِ.

امام صادق (علیه السلام) - عبدالرحیم قصیر گوید: نامه‌ای به امام صادق (علیه السلام) نوشتم که سؤال کرده بودم: «ایمان چیست»؟ و توسّط عبدالملک‌بن‌اعین فرستادم، حضرت (علیه السلام) نوشت و توسّط عبدالملک فرستاد که: «از ایمان پرسش کردی خدا رحمتت کند ایمان اقرار نمودن به زبان و تصمیم قلبی و عمل نمودن با اعضاء و جوارح است، ایمان اجزائی دارد به هم پیوسته و مانند خانه‌ایست (که سقف و در و دیوارش به هم پیوسته است) همچنین اسلام مانند خانه‌ایست و کفر هم مانند خانه‌ایست. گاهی بنده مسلمان است، پیش از آنکه مؤمن باشد (مسلمان است و هنوز مؤمن نشده) ولی مؤمن نشود، جز آنکه مسلمان باشد، پس اسلام پیش از ایمان است و شریک ایمان، و چون بنده گناه کبیره یا صغیره‌ای را که خدای عزّوجلّ از آن نهی فرموده مرتکب شود، از ایمان خارج شود، و اسم ایمان از او برداشته و اسم اسلام بر او گذاشته شود، سپس اگر توبه و استغفار کند، به خانه ایمان برگردد. و جز انکار و استحلال او را به‌سوی کفر نبرد، و استحلال اینست که: به چیز حلال بگوید: این حرام است و به چیز حرام بگوید: این حلال است و به آن عقیده پیدا کند، آنگاه است که از اسلام و ایمان خارج گشته و در کفر وارد شود و مانند کسی است که داخل حرم (مسجد الحرام) گشته و سپس داخل کعبه شود و در کعبه حدثی صادر کند، و از کعبه و حرم اخراج گشته و گردنش زده و به دوزخ رفته باشد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص568

بحارالأنوار، ج65، ص256/ نورالثقلین

1 -14

(حجرات/ 14)

الرّضا (علیه السلام) - الْإِیمَانُ مَعْرِفَهًٌْ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ.

امام رضا (علیه السلام) - ایمان شناخت با قلب، و اقرار به زبان و عمل به ارکان می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص568

الخصال، ج1، ص178/ نورالثقلین

1 -15

(حجرات/ 14)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - الاسلام علانیهًْ وَ الایمان فِی الْقَلْبِ وَ أَشَارَ الی صَدْرِهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - اسلام آشکار است و ایمان در دل، و با این جمله به سینه‌اش اشاره فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص568

نورالثقلین

1 -16

(حجرات/ 14)

الرّضا (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه السلام) عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ (علیه السلام): الْإِیمَانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ لَا یَکُونُ الْإِیمَانُ إِلَّا هَکَذَا.

 

امام رضا (علیه السلام) - اباصلت هروی گوید: از امام رضا (علیه السلام) سؤال کردم: «ایمان چیست»؟ فرمود: «ایمان اعتقاد قلبی و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح است، و ایمان جز به این حقیقت پیدا نخواهد کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

عیون أخبارالرّضا (ج1، ص227/ نورالثقلین

1 -17

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ… الْإِسْلَامَ غَیْرُ الْإِیمَانِ وَ کُلُ مُؤْمِنٍ مُسْلِمٌ وَ لَیْسَ کُلُّ مُسْلِمٍ مُؤْمِنا.

امام صادق (علیه السلام) - این مسائل شرایع و آداب دینی است. اسلام غیر از ایمان است، هر مؤمنی مسلمان می‌باشد ولی هر مسلمانی مؤمن نیست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

تحف العقول، ص421/ نورالثقلین

1 -18

(حجرات/ 14)

الصّادقین (علی‌ها السلام) - الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَل.

امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) - ایمان، اقرار و عمل است، ولی اسلام اقرار است بدون عمل.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

الکافی، ج2، ص24/ نورالثقلین

1 -19

(حجرات/ 14)

الصّادق (علیه السلام) - الْإِسْلَامُ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّی بِهِ الْأَمَانَهًُْ وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ وَ الثَّوَابُ عَلَی الْإِیمَان.

امام صادق (علیه السلام) - اسلام خود را حفظ می‌کند، و امانت را برمی‌گرداند، و زن‌ها را حلال می‌نماید ولی ثواب و پاداش بر ایمان مترتّب می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

وسایل الشیعه، ج20، ص556/ نورالثقلین

1 -20

(حجرات/ 14)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - الْإِیمَانُ قَوْلٌ وَ عَمَل.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ایمان؛ گفتار و کردار است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

فصول المهمه، ج1، ص437/ نورالثقلین

1 -21

(حجرات/ 14)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قَوْلُهُ وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا أَیِ اسْتَسْلَمْتُمْ بِالسَّیْفِ وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا؛ یعنی شما با شمشیر تسلیم شدید وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ یعنی از شما کاسته نمی‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

بحارالأنوار، ج9، ص238

و اگر از خداو پیامبرش اطاعت‌کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمی‌کند، خداوند، آمرزنده و مهربان است

2 -1

(حجرات/ 14)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً، أَیْ لَا ینقصکم.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً؛ یعنی از ثواب کارهایتان چیزی کم نمی‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

نورالثقلین/ بحارالأنوار، ج9، ص238

2 -2

(حجرات/ 14)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - وَ ان تُطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً أَیُّ لَا ینقصکم مِنْ ثَوَابِ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - وَ إِنْ تُطِیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً؛ یعنی از ثواب کارهایتان چیزی کم نمی‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

بحرالعرفان، ج15، ص96

آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ [15]

مؤمنان [واقعى] تنهاکسانی هستند که به خداو پیامبرش ایمان آورده‌اند، سپس شک و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آن‌ها راستگویانند.

1

(حجرات/ 15)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - نَزَلَتْ فِی أمیرَالمُؤمِنینَ (علیه السلام).

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - منظور از آن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص570

القمی، ج2، ص322/ نورالثقلین/ البرهان

2

(حجرات/ 15)

إبن‌عباس (رحمة الله علیه) - قَالَ ابن‌عباس (رحمة الله علیه) إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا صَدَّقُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا یَعْنِی لَمْ یَشُکُّوا فِی إِیمَانِهِمْ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٍ وَ حَمْزَهًَْ وَ جاهَدُوا الْأَعْدَاءَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فِی طَاعَتِهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ فِی إِیمَانِهِمْ فَشَهِدَ اللَّهُ لَهُمْ بِالصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا؛ یعنی کسانی‌که خدای سبحان و رسولش را تصدیق کردند و شکّ و شبهه‌ای در ایمان نداشتند. و این آیه در شأن علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) و حمزه سید الشهداء و جعفر طیّار نازل شد که از مؤمنان راستین به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن بودند. وَجاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ که از سر صدق و خلوص با جان و مال با دشمنان خدا و در راه طاعت اللَّه پیکار و مجاهدت کردند و اینان مؤمنان صادق و وفادارند که خدای سبحان آنان را به صداقت و راستی در این آیه‌ی شریفه ستوده و نام برده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص572

بحارالأنوار، ج38، ص235/ المناقب، ج2، ص11/ شواهدالتنزیل، ج2، ص259

3

(حجرات/ 15)

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ قَالَ ابن‌عباس (رحمة الله علیه) ذَهَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) بِشَرَفِهَا وَ فَضْلِهَا.

ابن‌عباس (رحمة الله علیه) - إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ منظور از آن امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که همه‌ی افتخارات و فضائل خود را در راه اسلام هزینه کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص572

بحارالأنوار، ج23، ص389/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص587/ البرهان/ بحارالأنوار، ج38، ص235/ المناقب، ج2، ص11

4

(حجرات/ 15)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - مِنْ کَلَامِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لَمَّا عَمَدَ الْمَسِیرَ إِلَی الشَّامِ لِقِتَالِ مُعَاوِیَهًَْ‌بْنِ‌أَبِی‌سُفْیَانَ قَال… اسْمَعُوا مَا أَتْلُو عَلَیْکُمْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّهِ الْمُرْسَلِ لِتَتَّعِظُوا فَإِنَّهُ عِظَهًٌْ لَکُمْ فَانْتَفِعُوا بِمَوَاعِظِ اللَّهِ وَ ازْدَجِرُوا عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَقَدْ وَعَظَکُمُ اللَّهُ بِغَیْرِکُمْ فَقَالَ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی (علیه السلام) إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً… یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَکُمْ فِی هَذِهِ الْآیَاتِ عِبْرَهًًْ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ الْخِلَافَهًَْ وَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) فِی أَعْقَابِهِمْ وَ أَنَّهُ فَضَّلَ طَالُوتَ وَ قَدَّمَهُ عَلَی الْجَمَاعَهًِْ بِاصْطِفَائِهِ إِیَّاهُ وَ زِیَادَتِهِ بَسْطَهًًْ فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ فَهَلْ تَجِدُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ اصْطَفَی بَنِی‌أُمَیَّهًَْ عَلَی بَنِی هَاشِمٍ وَ زَادَ مُعَاوِیَهًَْ عَلَیَّ بَسْطَهًًْ فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَنَالَکُمْ سَخَطُهُ بِعِصْیَانِکُمْ لَهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَی‌ابْنِ‌مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ وَ قَالَ تَعَالَی إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون.

امام علی (علیه السلام) - هنگام اردوکشی به شام برای نبرد با معاویهًْ‌بن‌ابی‌سفیان فرمود: «اکنون آیاتی از کتاب خدا که بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نازل فرموده برای شما تلاوت می‌کنم بشنوید و پند گیرید که بهترین راه پند شماست و از پندهای خدا بهره‌مند گردید و از نافرمانیهای او دست بردارید زیرا خدا شما را به سرانجام کار دیگران موعظه‌کرده و فرمود: آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آن‌ها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» امّا هنگامی که دستور پیکار به آن‌ها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است (بقره/246) ای مردم، برای شما در این آیات عبرت و پندی است تا دریابید که خداوند خلافت و امارت پس از پیامبران را در بازماندگان آنان نهاده، و اینکه «طالوت» را بر مردمان تفضیل داده و پیش انداخته و فزونی در دانش و پیکر او داده، پس آیا هیچ می‌یابید که خداوند بنی‌امیّه را بر بنی‌هاشم برگزیده و معاویه را بر من در دانش و پیکر فزونی داده‌باشد؟ پس‌ای بندگان خدا رعایت تقوای الهی را نموده و پیش از آنکه به واسطه‌ی معصیت شما سخط خود را متوجّه‌تان سازد در راه او تلاش و کوشش نمایید، خداوند سبحان فرماید: کسانی از فرزندان اسرائیل که کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این از آن رو بود که نافرمانی کردند و از اندازه در می‌گذشتند* یک دیگر را از کار ناروا و زشتی که می‌کردند باز نمی‌داشتند؛ هر آینه بد است آنچه می‌کردند، (مائده/7978) و خداوند فرمود: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُون».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص572

بحارالأنوار، ج32، ص389/ بحارالأنوار، ج34، ص134/ الاحتجاج، ج1، ص173/ الإرشاد، ج1، ص263

5

(حجرات/ 15)

الصّادق (علیه السلام) - فَإِنَّهُ کَانَ الْمُهَاجِرُونَ حِینَ قَدِمُوا الْمَدِینَهًَْ أَعْطَتْهُمُ الْأَنْصَارُ نِصْفَ دُورِهِمْ وَ نِصْفَ أَمْوَالِهِمْ وَ الْمُهَاجِرُونَ یَوْمَئِذٍ نَحْوُ مِائَهًِْ رَجُلٍ فَلَمَّا ظَهَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی بَنِی‌قُرَیْظَهًَْ وَ

النَّضِیرِ وَ قَبَضَ أَمْوَالَهُمْ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِلْأَنْصَارِ إِنْ شِئْتُمْ أَخْرَجْتُمُ الْمُهَاجِرِینَ مِنْ دُورِکُمْ وَ أَمْوَالِکُمْ وَ قَسَمْتُ لَهُمْ هَذِهِ الْأَمْوَالَ دُونَکُمْ وَ إِنْ شِئْتُمْ تَرَکْتُمْ أَمْوَالَکُمْ وَ دُورَکُمْ وَ قَسَمْتُ لَکُمْ مَعَهُمْ قَالَتِ الْأَنْصَارُ بَلِ اقْسِمْ لَهُمْ دُونَنَا وَ اتْرُکْهُمْ مَعَنَا فِی دُورِنَا وَ أَمْوَالِنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ما أَفاءَ اللهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْهُم… ثُمَّ أَثْنَی عَلَی الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ جَعَلَ لَهُمُ الْخُمُسَ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ النِّفَاقِ بِتَصْدِیقِهِمْ إِیَّاهُ حِینَ قَالَ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ لَا الْکَاذِبُون.

امام صادق (علیه السلام) - مهاجران هنگامی‌که به مدینه آمدند انصار نیمی از خانه‌ها و نیمی از اموال خود را به آن‌ها دادند. در این روزها مهاجران در حدود صد تن بودند، و چون خدا بر دو طائفه بنی‌قریظه و بنی‌نضیر پیروز شد و اموالشان را به‌دست آورد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به انصار فرمود: «اگر می‌خواهید مهاجران را از خانه‌ها و اموال خود به‌درکنید، و من این اموال را به آن‌ها تقسیم کنم، و اگر می‌خواهید اموال و خانه‌ها که بدانها دادید بدانها وانهید و من این اموال را به همه‌ی شما و آن‌ها تقسیم کنم»، انصار گفتند: «بلکه همه‌ی این اموال را به آن‌ها تقسیم‌کن، و خانه‌ها و اموال ما هم از آن آن‌ها باشد، و خدا تبارک‌وتعالی این آیه را فرستاد: آنچه خدا بهره دهد به رسولش از آن دشمن‌ها، (حشر/6) سپس مهاجرانی را که خمس (پنج یک) برایشان مقررداشت ستود و با «راستگو» خواندن آن‌ها، ایشان را از نفاق و دورویی تبرئه فرمود، آنجا که گوید: أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ؛ نه دروغگویان.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص572

مستدرک الوسایل، ج7، ص308

آیه قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللهَ بِدینِکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ [16]

بگو: «آیا خدا را از ایمان خود باخبر می‌سازید؟! او تمام آنچه را در آسمانها و زمین است می‌داند؛ و خداوند بر همه چیز داناست

1

(حجرات/ 16)

علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) - قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ، أَیْ تَعْلَمُونَ دِینِکُمْ.

علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قُل أَتُعَلمُونَ اللهَ بِدِینِکُمْ؛ یعنی آیا دینتان را به خداوند یاد می‌دهید؟!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص574

البرهان

آیه یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ [17]

آن‌ها بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت می‌نهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است، اگر [در ادّعاى ايمان] راستگو هستید.

آیه إِنَّ اللهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللهُ بَصیرٌ بِما تَعْمَلُونَ [18]

خداوند غیب آسمانها و زمین را می‌داند و خدا نسبت به آنچه انجام می‌دهید بیناست.

آن‌ها بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت می‌نهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است، اگر [در ادّعای ایمان] راستگو هستید

1 -1

(حجرات/ 18)

الصّادق (علیه السلام) - عَن هِشَامِ‌بْنِ‌سَالِمٍ قَالَ کُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ أَبِی‌یَعْفُورٍ وَ جَمَاعَهًٌْ مِنْ أَصْحَابِنَا بِالْمَدِینَهًِْ نُرِیدُ الْحَجَّ قَالَ وَ لَمْ یَکُنْ بِذِی الْحُلَیْفَهًِْ مَاءٌ قَالَ فَاغْتَسَلْنَا بِالْمَدِینَهًِْ وَ لَبِسْنَا ثِیَابَ إِحْرَامِنَا وَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) إِلَی أَنْ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) تَمْشُونَ قَالَ قُلْنَا نَعَمْ قَالَ فَقَالَ حَمَلَکُمُ اللَّهُ عَلَی أَقْدَامِکُمْ وَ سَکَّنَ عَلَیْکُمْ عُرُوقَکُمْ وَ فَعَلَ بِکُمْ إِذَا أُعْیِیتُمْ فَانْسِلُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَمَرَ بِذَلِکَ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ فَلَا یَتَمَطَّأَنَّ کَأَنَّهُ یَمُنُّ عَلَی اللَّهِ قَالَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهًَْ قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.

امام صادق (علیه السلام) - هشام‌بن‌سالم گوید: «من و ابن ابی‌یعفور و جماعتی از اصحابمان در مدینه بودیم و خواستیم به حج برویم… در ذی الحلیفه آب پیدا نمی‌شد… از این رو در مدینه غسل کردیم و لباس احرام خود را پوشیدیم و به محضر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم». تا اینجا که گفت: آن‌گاه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پیاده [به حج] می‌روید»؟ گفتیم: «بله»! فرمود: «هنگامی‌که خسته شدید خداوند قدمهایتان را یاری کند و سختی‌ها شما را بر شما تسکین دهد و این کار را با شما انجام دهد تا با سرعت به راه خود ادامه دهید؛ زیرا رسول خدا به آن کار (سرعت در رفتن به حج) دستور می‌داد». سپس فرمود: «هنگامی‌که یکی از شما ایستاد (اقدام به رفتن به حج کرد)، نباید طوری قدم بردارد که گویا بر خداوند منّت می‌گذارد». [هشام] گوید: آن‌گاه این آیه را تلاوت کرد: قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص574

مستدرک الوسایل، ج8، ص226

1 -2

(حجرات/ 18)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - قَالَ أبوجعفر (علیه السلام): … صَعِدَ الْمِنْبَرَ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی مِنْ یَوْمِ الْبَیْعَهًِْ… صَاحَ بِأَعْلَی صَوْتِهِ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ الْکَافِرِینَ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أَتَمُنُّونَ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله) بِإِسْلَامِکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ.

امام علی (علیه السلام) - امام باقر (علیه السلام) فرمود: … [امام علی (علیه السلام)] روز دوّم بیعت بر منبر بالارفت… سپس با بانگ بلند فریاد برآورد که: «از خدا و از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمان برید، و اگر رویگردان شوید بدانید که خدا کافران را دوست ندارد». سپس گفت: «ای گروه مهاجران و انصار! آیا برای مسلمان شدن خود بر خدا و پیامبر منّت می‌نهید، بدانید که خدا بر شما منّت می‌گذارد که به ایمان اگر راست بگویید هدایتتان کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص576

بحارالأنوار، ج32، ص20/ شرح نهج البلاغهًْ، ج7، ص39

1 -3

(حجرات/ 18)

الکاظم (علیه السلام) - عَن عَلِیِّ‌بْنِ‌سُوَیْدٍ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُجْبِ الَّذِی یُفْسِدُ الْعَمَلَ فَقَالَ: الْعُجْبُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ یُزَیَّنَ لِلْعَبْدِ سُوءُ عَمَلِهِ فَیَرَاهُ حَسَناً فَیُعْجِبَهُ وَ یَحْسَبَ أَنَّهُ یُحْسِنُ صُنْعاً وَ مِنْهَا أَنْ یُؤْمِنَ الْعَبْدُ بِرَبِّهِ فَیَمُنَّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ وَ لِلَّهِ عَلَیْهِ فِیهِ الْمَنُّ.

امام کاظم (علیه السلام) - علی‌بن‌سوید گوید: از آن جناب سؤال کردم: «عُجب چیست»؟ فرمود: «عُِجب درجاتی دارد، یکی از آن‌ها این است که انسان کارهای زشت خود را زیبا بداند و از آن خوشش بیاید و گمان کند که کارهای خوبی انجام می‌دهد، دوّم اینکه بنده‌ای ایمان بیاورد و به خداوند منّت گذارد که ایمان آورده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج14، ص576

الکافی، ج2، ص313/ نورالثقلین

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
4 + 7 = ?