تفسیر روایی سوره مسد

تفسیر روایی سوره مسد
سبب نزول
1
(مسد/ مقدمه) 
الرّسول (صلی الله علیه و آله) - صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی الصَّفَا فَقَالَ یَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ فَقَالُوا مَا لَکَ فَقَالَ أَ رَأَیْتُکُمْ إِنْ أَخْبَرْتُکُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصْبِحُکُمْ أَوْ مُمْسِیکُمْ مَا کُنْتُمْ تُصَدِّقُونَنِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَإِنِّی نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ قَالَ أَبُولَهَبٍ تَبّاً لَکَ أَ لِهَذَا دَعَوْتَنَا جَمِیعاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ. 
پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای [کوه] صفا رفت و گفت: «یَا صَبَاحَاهْ»! [کلامی است که عرب برای اعلام خطر به کار می‌برد]. پس قریش نزد او جمع شدند و گفتند: «چه شده است»؟ فرمود: «به من خبر بدهید اگر به شما خبر می‌دادم که دشمن هنگام صبح یا بعد از ظهر به شما حمله می‌کند، آیا مرا تصدیق نمی‌کردید»؟ گفتند: «بله [تصدیق می‌کردیم]». فرمود: «من بیم‌دهنده‌ی شما در برابر عذاب شدید [الهی] هستم». ابولهب گفت: «خسران و زیان بر تو باد. آیا همه‌ی ما را به خاطر این فراخواندی»؟ پس خدای تعالی نازل فرمود: تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ. 
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص444
 

سوره مسد

سبب نزول

1

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلَی الصَّفَا فَقَالَ یَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ فَقَالُوا مَا لَکَ فَقَالَ أَ رَأَیْتُکُمْ إِنْ أَخْبَرْتُکُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصْبِحُکُمْ أَوْ مُمْسِیکُمْ مَا کُنْتُمْ تُصَدِّقُونَنِی قَالُوا بَلَی قَالَ فَإِنِّی نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ قَالَ أَبُولَهَبٍ تَبّاً لَکَ أَ لِهَذَا دَعَوْتَنَا جَمِیعاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بالای [کوه] صفا رفت و گفت: «یَا صَبَاحَاهْ»! [کلامی است که عرب برای اعلام خطر به کار می‌برد]. پس قریش نزد او جمع شدند و گفتند: «چه شده است»؟ فرمود: «به من خبر بدهید اگر به شما خبر می‌دادم که دشمن هنگام صبح یا بعد از ظهر به شما حمله می‌کند، آیا مرا تصدیق نمی‌کردید»؟ گفتند: «بله [تصدیق می‌کردیم]». فرمود: «من بیم‌دهنده‌ی شما در برابر عذاب شدید [الهی] هستم». ابولهب گفت: «خسران و زیان بر تو باد. آیا همه‌ی ما را به خاطر این فراخواندی»؟ پس خدای تعالی نازل فرمود: تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص444

بحارالأنوار، ج18، ص164/ بحارالأنوار، ج18، ص175/ نورالثقلین

2

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - قَالَ لَهُمُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِنِّی بُعِثْتُ إِلَی الْأَسْوَدِ وَ الْأَبْیَضِ وَ الْأَحْمَرِ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أَنْذِرَ عَشِیرَتِیَ الْأَقْرَبِینَ وَ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا أَنْ تَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَقَالَ أَبُولَهَبٍ أَ لِهَذَا دَعَوْتَنَا ثُمَّ تَفَرَّقُوا عَنْهُ فَنَزَلَتْ تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: … من به‌سوی مردم سپید و سیاه و سرخ (همگان) مبعوث شده‌ام و خدای عزّوجلّ مرا فرمان داده است که وابستگان نزدیک خویش را پند دهم و بترسانم و من نمی‌توانم بدون اینکه اقرار به وجود خدای یگانه کنید و لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ بگویید برای شما بهره‌ای را در پیشگاه خداوند تعهّد کنم. ابولهب که نفرین خدا بر او باد گفت: «ما را برای این موضوع فراخوانده بودی»؟ و رفتند و پراکنده شدند و خداوند متعال سوره‌ی تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ را نازل فرمود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص444

بحارالأنوار، ج38، ص220/ البرهان/ المناقب، ج2، ص24/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»

3

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - أَنَّ أَمَّ جَمِیلٍ امْرَأَهًَْ أَبِی لَهَبٍ أَتَتْهُ حِینَ نَزَلَتْ سُورَهًُْ تَبَّتْ وَ مَعَ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) أَبُو بَکْرِ‌بْنُ‌أَبِی قُحَافَهًَْ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذِهِ أَمُّ جَمِیلٍ مُحْفَظَهًًْ أَیْ مُغْضَبَهًًْ تُرِیدُکَ وَ مَعَهَا حَجَرٌ تُرِیدُ أَنْ تَرْمِیَکَ بِهِ فَقَالَ إِنَّهَا لَا تَرَانِی فَقَالَتْ لِأَبِی بَکْرٍ أَیْنَ صَاحِبُکَ قَالَ حَیْثُ شَاءَ اللَّهُ قَالَتْ لَقَدْ جِئْتُهُ وَ لَوْ أَرَاهُ لَرَمَیْتُهُ فَإِنَّهُ هَجَانِی وَ اللَّاتِ وَ الْعُزَّی إِنِّی لَشَاعِرَهًٌْ فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَمْ تَرَکَ قَالَ لَا ضَرَبَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا حِجَابا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - امام رضا (علیه السلام) از پدرانش نقل کرده است: … «امّ جمیل» زن ابولهب هنگامی‌که سوره‌ی «تبّت» نازل شد به‌سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و ابوبکربن ابی‌قحافه همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود. گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این امّ جمیل است که خشمناک است و تو را جستجو می‌کند و همراه او سنگی است که می‌خواهد آن را به‌سوی تو پرتاب کند». فرمود: «او مرا نمی‌بیند». «امّ جمیل» به ابوبکر گفت: «رفیقت کجا است»؟ گفت: «آنجا که خدا بخواهد». «امّ جمیل» گفت: «به‌سوی او آمده‌ام و اگر او را ببینم، [این سنگ را] به‌سوی او پرتاب می‌کنم؛ چون او مرا هجو کرده [و زشتی‌های مرا بر شمرده است]. سوگند به «لات» و «عزّی» که من شاعر هستم». ابوبکر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! تو را ندید»؟ فرمود: «نه، خداوند بین من و او حجابی قرار داد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص444

بحارالأنوار، ج17، ص235/ نورالثقلین

آداب قرائت

1

(مسد/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - إِذَا قَرَأْتُمْ تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ فَادْعُوا عَلَی أَبِی‌لَهَبٍ فَإِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِالنَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.

امام صادق (علیه السلام) - هنگامی‌که تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ را قرائت کردید، بر ابولهب نفرین کنید؛ چراکه او از جمله تکذیب‌کنان بود، [همان] کسانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و آنچه را از جانب خداوند عزّوجلّ بر ایشان آمده بود، تکذیب می‌کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

البرهان/ بحارالأنوار، ج89، ص343/ نورالثقلین/ القمی، ج2، ص448؛ «بتفاوت»

ثواب قرائت

1

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِی لَهَبٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکه این سوره را بخواند، خداوند متعال او را با ابولهب جمع نمی¬آورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

البرهان

2

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَهَا عَلَی الْأَمْغَاصِ الَّتِی فِی الْبَطْنِ سَکَنَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکه آن را بر دردهای شکم بخواند، به اذن خداوند متعال آن دردها آرام گیرند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

البرهان

3

(مسد/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ نَوْمِهِ حَفِظَهُ اللَّهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکه آن را به هنگام خواب بخواند، خداوند از او محافظت می¬کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

البرهان

آیه تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ [1]

بریده باد هر دو دست ابولهب [و مرگ بر او باد]!

1

(مسد/ 1)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ قَالَ أَیْ خَسِرَتْ، لَمَّا اجْتَمَعَ مَعَ قُرَیْشٍ فِی دَارِ النَّدْوَهًِْ وَ بَایَعَهُمْ عَلَی قَتْلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ یعنی زیانکار باد؛ چون ابولهب با قریشیان در دارالنّدوه گرد آمد و با آنان هم¬پیمان شد تا حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) را به قتل رسانند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

القمی، ج2، ص448

2

(مسد/ 1)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - کَانَ اسْمُ أَبِی‌لَهَبٍ عَبْدَ مَنَافٍ فَکَنَّاهُ اللَّهُ، لِأَنَ مَنَافاً صَنَمٌ یَعْبُدُونَه.

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - نام ابولهب، عبدمناف بود و خداوند عزّوجلّ این کنیه بر او نهاد؛ چراکه مناف اسم بتی بود که آنان می¬پرستیدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

القمی، ج2، ص448

آیه ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ [2]

هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودی نبخشید!

1

(مسد/ 2)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ کَانَ کَثِیرَ الْمَالِ فَقَالَ اللهُ ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَب.

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - همانا او مال بسیار داشت، و خداوند متعال فرمود: مَا أَغْنَی عَنْهُ مَالُهُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

القمی، ج2، ص448

آیه سَیَصْلی ناراً ذاتَ لَهَبٍ [3]

و به‌زودی وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود.

1

(مسد/ 3)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - سَیَصْلی ناراً ذاتَ لَهَبٍ عَلَیْهِ فَتُحْرِقُهُ.

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - و به‌زودی وارد آتشی شعله‌ور و پرلهیب می‌شود او را در میان می‌گیرد و می¬سوزاند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

القمی، ج2، ص448

آیه وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ [4]

و [نيز] همسرش، درحالی‌که هیزم‌کش [دوزخ] است.

1

(مسد/ 4)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ قَالَ: کَانَتْ أُمُ جَمِیلٍ بِنْتُ صَخْرٍ، وَ کَانَتْ تَنِمُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ تَنْقُلُ أَحَادِیثَهُ إِلَی الْکُفَّارِ، حَمَّالَةَ الْحَطَبِ أَیِ احْتَطَبَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ، امّ‌جمیل، دختر صخره بود، او علیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخن‌چینی می¬کرد و سخنان ایشان را به گوش کافران می¬رساند. حَمَّالَةَ الحَطَبِ یعنی چوب و خار و خاشاک جمع می¬کرد و بر راه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می¬ریخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص446

القمی، ج2، ص448/ البرهان/ نورالثقلین

2

(مسد/ 4)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَرْبَعَهًٌْ یُؤْذُونَ أَهْلَ النَّارِ عَلَی مَا بِهِمْ مِنَ الْأَذَی یُسْقَوْنَ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْجَحِیمِ یُنَادَوْنَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَهًِْ قَدْ آذَوْنَا عَلَی مَا بِنَا مِنْ أَذًی فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ مِنْ تَابُوتٍ مِنْ جَمْرٍ وَ رَجُلٌ یجز {یَجُرُّ} أَمْعَاءَهُ وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً وَ رَجُلٌ یَأْکُلُ لَحْمَهُ فَیُقَالُ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْأَذَی فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ قَدْ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ أَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ یَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ أَدَاءً وَ لَا وَفَاءً ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یجز {یَجُرُّ} أَمْعَاءَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْأَذَی فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ لَا یُبَالِی أَیْنَ أَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْأَذَی فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ یُحَاکِی یَنْظُرُ إِلَی کُلِل کَلِمَهًٍْ خَبِیثَهًٍْ فَیُسْنِدُهَا وَ یُحَاکِی بِهَا ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی کَانَ یَأْکُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَی مَا بِنَا مِنَ الْأَذَی فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ یَأْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَهًِْ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَهًِْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَب.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - امام علی (علیه السلام) فرمود: پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است: چهار گروهند که دوزخیان را با وجود گرفتاری‌های خودشان که از آب داغ دوزخ می‌نوشند آزار می‌دهند، و فریادشان به وا ویلا وا هلاکا بلند است. بعضی از دوزخیان از بعضی می‌پرسند، گناه این چهار گروه چیست؟ که ما با وجود این همه گرفتاری از عذاب آنان نیز رنج می‌بریم، یکی از آن‌ها در تابوتی از آتش گداخته آویزان است، دیگری احشای درونی‌اش بیرون آمده و آن‌ها را با خود می‌کشد، آن یکی چرک و خون از دهنش جاری است، آن دیگری گوشت بدنش را می‌خورد. از صاحب تابوت آتشین می‌پرسند که جرم این دور از رحمت خدا چیست؟ که عذاب او ما را با همه‌ی بدبختی و عذاب که داریم نیز آزار می‌دهد، می‌گویند این دور از رحمت الهی موقع مرگ اموالی از مردم را با اینکه توانایی بازپرداخت نداشت بر ذمّه گرفته بود. سپس از آنکه احشای درونی‌اش کشیده می‌شد پرسیدند، که جرم این ملعون چیست که وضع دلخراش او بر گرفتاری و شدّت آزار ما افزوده است. می‌گویند این محروم از رحمت الهی، کسی بود که ادرار به هر کجای بدنش می‌رسید باکی نداشت (رعایت نجاست و پاکی نمی‌کرد) آنگاه از آنکه چرک و خون از دهنش می‌آید می‌پرسند، که این یکی چه کرده و گناهش چیست؟ که همچنان ما را با همه‌ی گرفتاری‌های خود به زحمت انداخته. می‌گویند: «این یکی مسخرگی می‌کرد و از کلمات زشت استفاده می‌نمود و آن‌ها را به کسی نسبت می‌داد و آن را حکایت می‌کرد». سپس از آن که گوشت بدنش را می‌خورد سؤال کردند که این دور از رحمت الهی چه کرده است؟ با همه‌ی بدبختی‌ها که از گناهان خود داریم از عذاب وی نیز در رنجیم، می‌گویند: «این محروم از رحمت الهی گوشت مردم را می‌خورد (با غیبت‌کردن) و سخن‌چینی می‌کرد. خداوند فرمود: وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الحَطَب».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص448

روضهًْ الواعظین، ج2، ص470/ وسایل الشیعهًْ، ج12، ص307

3

(مسد/ 4)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرِبْنِ‌یَزِیدٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَیْلَهًًْ فَقَرَأَ تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ فَقِیلَ لِأُمِّ جَمِیلٍ امْرَأَهًِْ أَبِی لَهَبٍ إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) لَمْ یَزَلِ الْبَارِحَهًَْ یَهْتِفُ بِکِ وَ بِزَوْجِکِ فِی صَلَاتِهِ، فَخَرَجَتْ تَطْلُبُهُ وَ هِیَ تَقُولُ: لَئِنْ رَأَیْتُهُ لَأُسْمِعَنَّهُ وَ جَعَلَتْ تُنْشِدُ: مَنْ أَحَسَّ لِی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله)، فَانْتَهَتْ إِلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ أَبُو بَکْرٍ جَالِسٌ مَعَهُ إِلَی جَنْبِ حَائِطٍ، فَقَالَ أَبُوبَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَوْ تَنَحَّیْتَ، هَذِهِ أُمُّ جَمِیلٍ وَ أَنَا خَائِفٌ أَنْ تُسْمِعَکَ مَا تَکْرَهُهُ، فَقَالَ: إِنَّهَا لَمْ تَرَنِی وَ لَنْ تَرَانِی، فَجَاءَتْ حَتَّی قَامَتْ عَلَیْهِمَا، فَقَالَتْ: یَا أَبَابَکْرٍ رَأَیْتَ مُحَمَّداً؟ فَقَالَ: لَا، فَمَضَتْ، قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام): ضُرِبَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ أَصْفَرُ.

امام باقر (علیه السلام) - جابربن‌یزید از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: شبی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز به‌جا آورد و «تَبَّتْ یَدا أَبِی‌لَهَبٍ وَ تَبَّ را قرائت فرمود. به امّ جمیل، همسر ابولهب، گفتند: دیشب محمّد (صلی الله علیه و آله) پی¬درپی تو و شوهرت را در نمازش نکوهش می¬کرد. امّ‌جمیل درپی حضرت بیرون شد و می¬گفت: «اگر او را ببینم، به او خواهم گفت». او بانگ می¬زد: «چه کسی محمّد (صلی الله علیه و آله) را به من نشان می¬دهد»؟ سرانجام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید، حال آنکه ابوبکر نزد ایشان کنار دیواری نشسته بود. ابوبکر عرض کرد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! خم شو، این امّ جمیل است و من می¬ترسم سخنی ناپسند به شما بگوید». حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «او مرا نمی¬بیند و نخواهد دید». امّ جمیل سر رسید و بالای سر ایشان ایستاد و گفت: «ای ابوبکر! محمّد (صلی الله علیه و آله) را ندیدی»؟ گفت: «نه»، آنگاه اُمّ‌جمیل رفت. حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) فرمود: «پرده¬ای زرد میان آن دو زده شد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص448

البرهان

آیه فی جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ [5]

و در گردنش طنابی است از لیف خرما!

1

(مسد/ 5)

علیّّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فِی جِیدِها أَیْ فِی عُنُقِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ أیْ مِنْ نَارٍ.

علیّبن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فِی جِیدِهَا یعنی در گردنش حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ یعنی از آتش.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج18، ص448

القمی، ج2، ص448

 

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn