تفسیر روایی سوره حاقه

تفسیر روایی سوره حاقه
 
ثواب قرائت
1
(حاقه/ مقدمه) 
الصّادق (علیه السلام) - أَکْثِرُوا مِنْ قِرَاءَهًْ الْحَاقَّةِ فَإِنَّ قِرَاءَتَهَا فِی الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِأَنَّهَا إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مُعَاوِیَهًَْ وَ لَمْ یُسْلَبْ قَارِیهَا دِینَهُ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ. 
امام صادق (علیه السلام) - سوره‌ی حاقّه را زیاد تلاوت کنید؛ زیرا تلاوت‌کردن آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه‌های ایمان به خدا و رسول اوست. چراکه این سوره درباره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و معاویه نازل شده است و کسی که این سوره را تلاوت می‌کند دین خود را از دست نمی‌دهد تا روزی که به دیدار خدا می‌شتابد. 
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص512
ثواب الأعمال، ص119/ نورالثقلین/ البرهان
2
 

سوره حاقه

ثواب قرائت

1

(حاقه/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام) - أَکْثِرُوا مِنْ قِرَاءَهًْ الْحَاقَّةِ فَإِنَّ قِرَاءَتَهَا فِی الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِأَنَّهَا إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مُعَاوِیَهًَْ وَ لَمْ یُسْلَبْ قَارِیهَا دِینَهُ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ.

امام صادق (علیه السلام) - سوره‌ی حاقّه را زیاد تلاوت کنید؛ زیرا تلاوت‌کردن آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه‌های ایمان به خدا و رسول اوست. چراکه این سوره درباره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و معاویه نازل شده است و کسی که این سوره را تلاوت می‌کند دین خود را از دست نمی‌دهد تا روزی که به دیدار خدا می‌شتابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص512

ثواب الأعمال، ص119/ نورالثقلین/ البرهان

2

(حاقه/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ حَاسَبَهُ اللَّهُ حِسَاباً یَسِیراً، وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ عَلَّقَهَا عَلَی امْرَأَهًْ حَامِلٍ حُفِظَ مَا فِی بَطْنِهَا بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ إِنْ کُتِبَتْ وَ غُسِلَتْ وَ سُقِیَ مَاؤُهَا طِفْلًا یَرْضَعُ اللَّبَنَ قَبْلَ کَمَالِ فِطَامِهِ، خَرَجَ زَکِیّاً حَافِظاً لِکُلِّ مَا یَسْمَعُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس این سوره را تلاوت کند، خداوند از او حسابی آسان خواهد کشید و هرکس آن را بنویسد و بر زن بارداری آویزان کند، آنچه در شکم دارد به خواست خداوند متعال در امان خواهد بود، و اگر نوشته شده و با آب شسته شود و آب آن به طفل شیرخواره‌ای نوشانده شود، آن طفل باهوش و زیرک خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص512

البرهان/ نورالثقلین؛ «و من کتبها… ما یسمعه» محذوف

3

(حاقه/ مقدمه)

الباقر (علیه السلام) - أَکْثِرُوا مِنْ قِرَاءَهًْ الْحَاقَّةِ فَإِنَ قِرَاءَتَهَا فِی الْفَرَائِضِ وَ النَّوَافِلِ مِنَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ لَمْ یُسْلَبْ قَارِیهَا دِینَهُ حَتَّی یَلْقَی اللَّهَ.

امام باقر (علیه السلام) - سوره‌ی حاقّه را بسیار بخوانید، زیرا تلاوت آن در نمازهای واجب و مستحب از نشانه‌های ایمان به خدا و رسول خداست. و کسی که این سوره را تلاوت می‌کند دین خود را از دست نمی‌دهد تا روزی که به دیدار خدا می‌شتابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص512

نورالثقلین

آیه الْحَاقَّةُ [1]

[روز رستاخيز] روزی است که به یقین واقع می‌شود.

آیه مَا الْحَاقَّةُ [2]

چه روز واقع شدنی!

آیه وَ ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّةُ [3]

و تو چه می‌دانی آن روز واقع‌شدنی چیست؟!

1

(حاقه/ 3)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - الْحَاقَّةُ الْحَذَرُ لِنُزُولِ الْعَذَابِ وَ الدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذاب.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - الحَاقَّةُ برحذرداشتن از عذاب است، و دلیل بر این کلام، آیه: و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد! . (غافر/45) می‌باشد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص512

القمی، ج2، ص383 و نورالثقلین؛ «بتفاوت» / البرهان

آیه کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ [4]

قوم «ثمود» و «عاد» عذاب کوبنده الهی را انکار کردند [و نتيجه‌ی شومش را ديدند].

1

(حاقه/ 4)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ قَالَ قَرَعَهُمُ الْعَذَابُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عَادٌ بِالْقَارِعَةِ، [یعنی] عذاب آنان را کوبید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

بحارالأنوار، ج11، ص377/ القمی، ج2، ص383/ نورالثقلین/ البرهان؛ «فزعهم» بدل «قرعهم»

آیه فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ [5]

امّا قوم «ثمود» با عذابی سرکش هلاک شدند.

1

(حاقه/ 5)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ أَیْ أُهْلِکُوا بِطُغْیَانِهِمْ وَ کُفْرِهِمْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأُهْلِکُوا بِالطّاغِیَةِ یعنی به سبب طغیان و کفرشان هلاک شدند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

بحرالعرفان، ج16، ص139

آیه وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِریحٍ صَرْصَرٍعاتِیَةٍ [6]

و قوم «عاد» با تندبادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند.

1

(حاقه/ 6)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - بِرِیحٍ صَرْصَرٍ أَیْ بَارِدَهًٍْ عاتِیَةٍ قَالَ خَرَجَتْ أَکْثَرَمِمَّا أُمِرَتْ بِهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - بِرِیحٍ صَرْصَرٍ منظور، [باد] سرد است، عَاتِیَةٍ یعنی بادی که از آنچه به آن امر شده بود، بیشتر بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

بحارالأنوار، ج11، ص355/ القمی، ج2، ص383؛ «عانیه» بدل «عاتیهًْ «

2

(حاقه/ 6)

الباقر (علیه السلام) - وَ أَمَّا الرِّیحُ الْعَقِیمُ فَإِنَّهَا رِیحُ عَذَابٍ لَا تُلْقِحُ شَیْئاً مِنَ الْأَرْحَامِ وَ لَا شَیْئاً مِنَ النَّبَاتِ وَ هِیَ رِیحٌ تَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا خَرَجَتْ مِنْهَا رِیحٌ قَطُّ إِلَّا عَلَی قَوْمِ عَادٍ حِینَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَأَمَرَ الْخُزَّانَ أَنْ یُخْرِجُوا مِنْهَا عَلَی مِقْدَارِ سَعَهًْ الْخَاتَمِ قَالَ فَعَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَخَرَجَ مِنْهَا عَلَی مِقْدَارِ مَنْخِرِ الثَّوْرِ تَغَیُّظاً مِنْهَا عَلَی قَوْمِ عَادٍ قَالَ فَضَجَّ الْخُزَّانُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ ذَلِکَ فَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّهَا قَدْ عَتَتْ عَنْ أَمْرِنَا إِنَّا نَخَافُ أَنْ تُهْلِکَ مَنْ لَمْ یَعْصِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ عُمَّارِ بِلَادِکَ قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهَا جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) فَاسْتَقْبَلَهَا بِجَنَاحَیْهِ فَرَدَّهَا إِلَی مَوْضِعِهَا وَ قَالَ لَهَا اخْرُجِی عَلَی مَا أُمِرْتِ بِهِ قَالَ فَخَرَجَتْ عَلَی مَا أُمِرَتْ بِهِ وَ أَهْلَکَتْ قَوْمَ عَادٍ وَ مَنْ کَانَ بِحَضْرَتِهِمْ.

امام باقر (علیه السلام) - امّا باد عقیم، همانا باد عذاب است که هیچ رَحِمی و هیچ گیاه و نباتی را بارور نمی‌کند و آن بادی است که از زیر زمین‌های هفت‌گانه خارج می‌شود. این باد به جز برای قوم عاد، آنگاه که خداوند بر آن قوم خشم گرفت، برای هیچ قومی از آنجا خارج نشد. در آن هنگام خداوند عزّوجلّ به خازنان دستور داد که از آن باد، به‌اندازه‌ی حلقه انگشتر خارج سازند؛ ولی آن باد از خازنان سرپیچی کرد و به دلیل خشم آن باد بر قوم عاد، به‌اندازه‌ی سوراخ بینی گاو نر از مکان خویش خارج شد. خازنان نزد خداوند عزّوجلّ ناله و شکایت کردند و گفتند: «خداوندا! این باد از دستور ما سرپیچی کرد و ما از این هراس داریم که آن آفریدگانت که از دستور تو سرپیچی نکردند و سرزمین‌های تو را آباد کردند را به‌طور کلی نابود سازد». بنابراین خداوند عزّوجلّ، جبرئیل را پیش آن باد فرستاد، و با دو بال خویش به استقبال آن باد شتافت و آن باد را به جایگاه خویش بازگرداند و به آن باد فرمود: «به همان اندازه که به تو دستور داده شده است، خارج شو». بنابراین به همان اندازه خارج شد و قوم عاد و هر آن‌کس که همراه آن‌ها بود را نابود ساخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

الکافی، ج8، ص92/ نورالثقلین/ البرهان

3

(حاقه/ 6)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَا خَرَجَتْ رِیحٌ قَطُّ إِلَّا بِمِکْیَالٍ إِلَّا زَمَنَ عَادٍ فَإِنَّهَا عَتَتْ عَلَی خُزَّانِهَا فَخَرَجَتْ فِی مِثْلِ خَرْقِ الْإِبْرَهًْ فَأَهْلَکَتْ قَوْمَ عَادٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - باد هرگز بی‌پیمانه بیرون نشده است، جز درباره‌ی قوم عاد که بر دربانانش سرکشی کرد و در اندازه‌ای مانند سوراخ‌های سوزن بیرون شد و قوم عاد را نابود کرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

نورالثقلین

4

(حاقه/ 6)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - نُصِرْتُ بِالصَّبَا وَ أُهْلِکَتْ عَادٌ بِالدَّبُورِ وَ قَالَ مَا أُمِرَ الْخُزَّانُ أَنْ یُرْسِلُوا عَلَی عَادٍ إِلَّا مِثْلَ مَوْضِعِ الْخَاتَمِ مِنَ الرِّیحِ فَعَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَخَرَجَتْ مِنْ نَوَاحِی الْأَبْوَابِ فَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ قَالَ عُتُوُّهَا عَتَتْ عَلَی الْخُزَّانِ فَبَدَأَتْ بِأَهْلِ الْبَادِیَهًِْ مِنْهُمْ فَحَمَلَتْهُمْ بِمَوَاشِیهِمْ وَ بُیُوتِهِمْ فَأَقْبَلَتْ بِهِمْ إِلَی الْحَاضِرَهًِْ فَلَمَّا رَأَوْهَا قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا فَلَمَّا دَنَتِ الرِّیحُ أَظِلَّتَهُمْ اسْتَبَقُوا النَّاسُ وَ الْمَوَاشِی فِیهَا فَأَلْقَتِ الْبَادِیَهًَْ عَلَی أَهْلِ الْحَاضِرَهًِْ فَقَصَفَتْهُمْ فَهَلَکُوا جَمِیعاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمود: «من به صبا یاری شدم و قوم عاد به دبور نابود شدند». و فرمود: «به دربانان اجازه نرسید که جز به اندازه‌ی جای انگشتر بر عاد باد فرستند و بر دربانان سرکشی کرد که از هر سوی درها بر آمد. و این کلام خداست که فرمود: بِریحٍ صَرْصَرٍعاتِیَةٍ و در ابتدا شروع به نابودی بیابان‌نشینان آن‌ها کرد و آن‌ها را با همه رمه‌ها

و چادرها به شهر آورد و چون آن را دیدند، گفتند: «این باد که بر ما وزیده است، بارنده می‌باشد». هنگامی که سایه آن‌ها را فراگرفت، مردم و رمه‌ها پیش تاختند و خود را به درون مردم شهر کشیدند و آن‌ها را در هم کوبیده و همه نابود شدند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص514

بحارالأنوار، ج57، ص20

5

(حاقه/ 6)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - مَا أَرْسَلَ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ رِیحٍ أَوْ مَاءٍ إِلَّا بِمِکْیَالٍ إِلَّا یَوْمَ نُوحٍ (علیه السلام) وَ یَوْمَ عَادٍ فَأَمَّا یَوْمُ نُوحٍ (علیه السلام) فَإِنَّ الْمَاءَ طَغَی عَلَی خُزَّانِهِ فَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهِ سَبِیلٌ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ وَ أَمَّا یَوْمُ عَادٍ فَإِنَّ الرِّیحَ عَتَتْ عَلَی خُزَّانِهَا فَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهَا سَبِیلٌ ثُمَّ قَرَأَ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - خدا هیچ باد و آبی را مگر به پیمانه جز در طوفان نوح (علیه السلام) و هلاک قوم عاد، نفرستاده است. امّا در طوفان؛ آب بر نگهبانش سرکشی کرد و نتوانستند جلوی آن را بگیرند. سپس خواند: إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ و امّا در روز عاد؛ به‌راستی‌که باد از دست نگهبانانش به در رفت و راهی به آن نداشتند، سپس خواند: بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص516

بحارالأنوار، ج56، ص387

6

(حاقه/ 6)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّ عَاداً کَانَتْ بِلَادُهُمْ فِی الْبَادِیَهًِْ مِنَ الشُّقُوقِ إِلَی الْأَجْفَرِ أَرْبَعَهًَْ مَنَازِلَ وَ کَانَ لَهُمْ زَرْعٌ وَ نَخْلٌ کَثِیرٌ وَ لَهُمْ أَعْمَارٌ طَوِیلَهًٌْ وَ أَجْسَامٌ طَوِیلَهًٌْ فَعَبَدُوا الْأَصْنَامَ وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ هُوداً (علیه السلام) یَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِسْلَامِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ فَأَبَوْا وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهُودٍ وَ آذَوْهُ فَکَفَّ السَّمَاءُ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ حَتَّی قُحِطُوا وَ کَانَ هُودٌ زَرَّاعاً وَ کَانَ یَسْقِی الزَّرْعَ فَجَاءَ قَوْمٌ إِلَی بَابِهِ یُرِیدُونَهُ فَخَرَجَتْ عَلَیْهِمُ امْرَأَتُهُ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ فَقَالَتْ مَنْ أَنْتُمْ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ بِلَادِ کَذَا وَ کَذَا أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا فَجِئْنَا إِلَی هُودٍ نَسْأَلُهُ أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا حَتَّی تُمْطَرَ وَ تُخْصِبَ بِلَادُنَا فَقَالَتْ لَوِ اسْتُجِیبَ لِهُودٍ لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَقَدِ احْتَرَقَ زَرْعُهُ لِقِلَّهًِْ الْمَاءِ قَالُوا فَأَیْنَ هُوَ قَالَتْ هُوَ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا فَجَاءُوا إِلَیْهِ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) قَدْ أَجْدَبَتْ بِلَادُنَا وَ لَمْ نُمْطَرْ فَاسْأَلِ اللَّهَ أَنْ تُخْصِبَ بِلَادُنَا وَ نُمْطَرَ فَتَهَیَّأَ لِلصَّلَاهًِْ وَ صَلَّی وَ دَعَا لَهُمْ فَقَالَ لَهُمُ ارْجِعُوا فَقَدْ أُمْطِرْتُمْ فَأَخْصَبَتْ بِلَادُکُمْ فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّا رَأَیْنَا عَجَباً قَالَ وَ مَا رَأَیْتُمْ قَالُوا رَأَیْنَا فِی مَنْزِلِکَ امْرَأَهًًْ شَمْطَاءَ عَوْرَاءَ قَالَتْ لَنَا مَنْ أَنْتُمْ وَ مَنْ تُرِیدُونَ قُلْنَا جِئْنَا إِلَی نَبِیِّ اللَّهِ هُودٍ (علیه السلام) لِیَدْعُوَ اللَّهَ لَنَا فَنُمْطَرَ فَقَالَتْ لَوْ کَانَ هُودٌ (علیه السلام) دَاعِیاً لَدَعَا لِنَفْسِهِ فَإِنَّ زَرْعَهُ قَدِ احْتَرَقَ فَقَالَ هُودٌ ذَاکَ امْرَأَتِی وَ أَنَا أَدْعُو اللَّهَ لَهَا بِطُولِ الْبَقَاءِ فَقَالُوا فَکَیْفَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مُؤْمِناً إِلَّا وَ لَهُ عَدُوٌّ یُؤْذِیهِ وَ هِیَ عَدُوَّتِی فَلَأَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ أَمْلِکُهُ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَکُونَ عَدُوِّی مِمَّنْ یَمْلِکُنِی فَبَقِیَ هُودٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْ عِبَادَهًِْ الْأَصْنَامِ حَتَّی تُخْصِبَ بِلَادُهُمْ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْمَطَرَ… فَلَمَّا لَمْ یُؤْمِنُوا أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الصَّرْصَرَ یَعْنِی الْبَارِدَهًَْ وَ هُوَ قَوْلُهُ فِی سُورَهًِْ الْقَمَرِ کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ وَ حَکَی فِی سُورَهًِْ الْحَاقَّهًِْ فَقَالَ وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً قَالَ کَانَ الْقَمَرُ مَنْحُوساً بِزُحَلَ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَهًَْ أَیَّامٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - سرزمین قوم عاد در بیابان بود و آن‌ها دارای کشت و زرع و درختان خرمای فراوانی بودند و عمری طولانی و قامت‌هایی بلند داشتند و بت‌ها را می‌پرستیدند تا اینکه خداوند هود (علیه السلام) را بر آن‌ها مبعوث کرد و او ایشان را به‌سوی توحید و دین حقّ دعوت نمود، لیکن آن‌ها امتناع ورزیده و ایمان نیاوردند و او را اذیّت و آزار کردند، آن وقت آسمان تا هفت‌سال بر آن‌ها نبارید تا اینکه دچار قحطی شدند و هود (علیه السلام) کشاورز بود و کشت خود را آبیاری می‌کرد، آنگاه قوم به نزد خانه‌ی او رفتند تا او را ملاقات کنند، همسرش که زنی سپید موی و نابینا بود بیرون آمد و گفت: «شما کیستید»؟ گفتند: «ما مردم فلان شهر هستیم، ما آمده‌ایم تا از هود بخواهیم دعا کند باران ببارد»، همسر هود (علیه السلام) گفت: «اگر دعای هود مستجاب بود، دعا می‌کرد تا زراعتش از کمی آب نسوزد». آن‌ها گفتند: «اینک او کجاست»؟ همسرش گفت: «او در فلان مکان است». و آن‌ها به نزد هود (علیه السلام) رفتند و گفتند: «ای پیامبر خدا! شهرهای ما دچار قحطی شده، تو از خداوند بخواه که باران بر ما ببارد». او نماز خواند و برای آن‌ها دعا کرد و فرمود: «برگردید که به تحقیق باران بر شما خواهد بارید، در این‌موقع آن‌ها گفتند: «ای پیامبر خدا ما چیز عجیبی در خانه‌ی تو دیدیم، زنی سپید موی و یک چشم که درباره‌ی تو فلان سخن را گفت». هود (علیه السلام) فرمود: «او همسر من است و من از خداوند طول عمر او را می‌خواهم». آن‌ها گفتند: «چگونه چنین چیزی ممکن است»؟ هود (علیه السلام) فرمود: «خداوند برای هر مؤمنی دشمنی آفریده که وی را آزار می‌دهد و این زن دشمن من است و مسلّما دشمنی که در اختیار انسان باشد، بهتر است از دشمنی که انسان در اختیار او باشد»! سپس هود (علیه السلام) به دعوت آن‌ها ادامه داد و برایشان دعا کرد و آن‌ها را از پرستش بت‌ها باز داشت تا دوباره سرزمین‌هایشان سبز و خرّم شد و باران بارید… و زمانی‌که ایمان نیاوردند خداوند بادی شدید و سرد به‌سوی آن‌ها فرستاد که آن را در سوره‌ی قمر چنین توصیف می‌کند: قوم عاد [نیز پیامبر خود را] تکذیب کردند پس [ببینید] عذاب و انذارهای من چگونه بود! ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم. (قمر/1918) و در سوره‌ی حاقّه می‌فرماید: وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً گفته شده که در آن هشت‌روز و هفت‌شب قمر در برج زحل بود و این نشانه‌ی نحوست است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص516

بحارالأنوار، ج11، ص350

آیه سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً فَتَرَی الْقَوْمَ فیها صَرْعی کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ [7]

[خداوند] این تندباد [بنيان كن] را هفت شب و هشت روز پی‌درپی بر آن‌ها مسلّط ساخت، و [اگر آنجا بودى] می‌دیدی که آن قوم مانند تنه‌های پوسیده‌ی نخل در میان این تندباد روی زمین افتاده‌اند.

1

(حاقه/ 7)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - بَقِیَ هُودٌ (علیه السلام) فِی قَوْمِهِ یَدْعُوهُمْ إِلَی اللَّهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْ عِبَادَهًِْ الْأَصْنَامِ… فَلَمَّا لَمْ یُؤْمِنُوا أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الصَّرْصَرَ یَعْنِی الْبَارِدَهًَْ وَ هُوَ قَوْلُهُ فِی سُورَهًِْ الْقَمَرِ کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ وَ حَکَی فِی سُورَهًِْ الْحَاقَّهًِْ فَقَالَ وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً قَالَ کَانَ الْقَمَرُ مَنْحُوساً بِزُحَلَ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَهًَْ أَیَّامٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - سپس هود به دعوت آن‌ها ادامه داد و برایشان دعا کرد و زمانی‌که ایمان نیاوردند، خداوند بادی شدید و سرد به‌سوی آن‌ها فرستاد که آن را در سوره‌ی قمر چنین توصیف می‌کند؛ قوم عاد [نیز پیامبر خود را] تکذیب کردند پس [ببینید] عذاب و انذارهای من چگونه بود! ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم. (قمر/1918) و در سوره‌ی حاقّه می‌فرماید: وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً گفته شده که در آن هشت‌روز و هفت‌شب قمر در برج زحل بود و این نشانه‌ی نحوست است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص518

بحارالأنوار، ج11، ص350/ القمی، ج1، ص328 و البرهان و نورالثقلین؛ «بقی هود فی قومه… صرصر عاتیهًْ» محذوف

2

(حاقه/ 7)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - حُسُوماً أَیْ وَلَاءَ مُتَتَابِعَهًًْ لَیْسَتْ لَهَا فَتْرَهًٌْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - حُسُوماً یعنی پی‌درپی و پشت‌سر هم که قطع نمی‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص518

بحرالعرفان، ج16، ص139

3

(حاقه/ 7)

الصّادق (علیه السلام) - یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ وَ آخِرُ یَوْمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً.

امام صادق (علیه السلام) - چهارشنبه روز نحس مستمر است زیرا آغاز و انجام روزهایی است که خداوند متعال در کتاب خود یاد کرده: سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص518

بحارالأنوار، ج94، ص98/ علل الشرایع، ج2، ص381/ وسایل الشیعهًْ، ج10، ص421/ نورالثقلین؛ «حسوما» محذوف/ البرهان/ بحارالأنوار، ج56، ص46؛ «تفاوت لفظی»

4

(حاقه/ 7)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً فِی حَقِّ الْیَهُودِ وَ النَّوَاصِبِ قَالُوا لَهُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) زَعَمْتَ أَنَّهُ مَا فِی قُلُوبِنَا شَیْءٌ مِنْ مُوَاسَاهًِْ الْفُقَرَاءِ وَ مُعَاوَنَهًِْ الضُّعَفَاءِ وَ النَّفَقَهًِْ فِی إِبْطَالِ الْبَاطِلِ وَ إِحْقَاقِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْأَحْجَارَ أَلْیَنُ مِنْ قُلُوبِنَا وَ أَطْوَعُ لِلَّهِ مِنَّا وَ هَذِهِ الْجِبَالُ بِحَضْرَتِنَا فَهَلُمَّ بِنَا إِلَی بَعْضِهَا فَاسْتَشْهِدْهُ عَلَی تَصْدِیقِکَ وَ تَکْذِیبِنَا فَإِنْ نَطَقَ بِتَصْدِیقِکَ فَأَنْتَ الْمُحِقُّ یَلْزَمُنَا اتِّبَاعُکَ وَ إِنْ نَطَقَ بِتَکْذِیبِکَ أَوْ صَمَتَ فَلَمْ یَرُدَّ جَوَابَکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ الْمُبْطِلُ فِی دَعْوَاکَ الْمُعَانِدُ لِهَوَاکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) نَعَمْ هَلُمُّوا بِنَا إِلَی أَیِّهَا شِئْتُمْ فَأَسْتَشْهِدْهُ لِیَشْهَدَ لِی عَلَیْکُمْ فَخَرَجُوا إِلَی أَوْعَرِ جَبَلٍ رَأَوْهُ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) هَذَا الْجَبَلُ فَاسْتَشْهِدْه… فَتَبَاعَدَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی فَضَاءٍ وَاسِعٍ ثُمَّ نَادَی الْجَبَلَ یَا أَیُّهَا الْجَبَلُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ (علیهم السلام) الَّذِینَ بِجَاهِهِمْ وَ مَسْأَلَهًِْ عِبَادِ اللَّهِ بِهِمْ أَرْسَلَ اللَّهُ عَلَی قَوْمِ عَادٍ رِیحاً صَرْصَراً عَاتِیَهًًْ تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ وَ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَصِیحَ صَیْحَهًًْ فِی قَوْمِ صَالِحٍ (علیه السلام) حَتَّی صَارُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ لَمَّا انْقَلَعْتَ مِنْ مَکَانِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ جِئْتَ إِلَی حَضْرَتِی هَذِهِ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الْأَرْضِ بَیْنَ یَدَیْهِ فَتَزَلْزَلَ الْجَبَلُ وَ سَارَ کَالْقَارِحِ الْهِمْلَاجِ حَتَّی دَنَا مِنْ إِصْبَعِهِ أَصْلُهُ فَلَزِقَ بِهَا وَ وَقَفَ وَ نَادَی هَا أَنَا ذَا سَامِعٌ لَکَ مُطِیعٌ یَا رَسُولَ رَبِّ الْعَالَمِین.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - وقتی این آیه سپس دل‌های شما بعد از این واقعه سخت شد همچون سنگ، یا سخت‌تر! . (بقره/74) در مورد یهود و دشمنان نازل شد، گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! گمان کردی از یاری فقیران و کمک به ضعیفان و هزینه‌کردن برای ابطال باطل و احقاق حق در قلب‌های ما چیزی نیست و سنگ‌ها از قلب‌های ما نرم‌تر است و در برابر خدا از ما مطیع‌ترند؟ این کوه‌ها در پیش ما هستند با ما نزد یکی از این کوه‌ها بیا و از آن برای تصدیق خودت و تکذیب ما گواهی بخواه. اگر به تصدیق تو زبان گشود، تو بر حقّی، و پیروی از تو بر ما واجب است، و اگر زبان به تکذیب تو گشود یا سخن نگفت، بدان که تو در ادّعایت، ناحق و در خواسته‌ات، [مغرور و] خود برتر بین هستی». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «بسیار خوب، بیایید با ما به‌سوی هرکدام که خواستید برویم که آن را گواه گیرم تا به سود من و زیان شما شهادت دهد». پس به‌سوی سفت و سخت‌ترین کوهی که دیده بودند رفتند و گفتند: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! این کوه است. از آن گواهی بخواه»! … رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دور شد و به فضای وسیع و بازی رفت. سپس کوه را صدا زد [و فرمود]: «ای کوه به حقّ محمّد (صلی الله علیه و آله) و خاندان پاکش (علیهم السلام) کسانی که خداوند به خاطر جاه و مقام آن‌ها و درخواست بندگان خدا به‌وسیله‌ی آن‌ها، بر قوم عاد تندباد وحشتناک، سرد و طغیانگر فرستاد که مردم را از جا برمی‌کند! کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ و به جبرئیل دستور داد که در میان قوم صالح یک‌بار فریاد بزند تا اینکه به‌صورت گیاهان خشک که برای خوراک چهارپایان آماده می‌کنند در آمدند [از تو می‌خواهم] به اذن خدا از جای خود کنده شوی و به حضور من به اینجا بیایی». و دستش را روبروی خود بر روی زمین گذاشت در نتیجه کوه لرزید و مانند حیوان سُم‌دار تندرو حرکت کرد تا اینکه پایه‌ی کوه به انگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک شد و به آن چسبید و ایستاد و ندا داد: «این منم که گوش به فرمان و مطیع [دستورات] تو هستم‌ای رسول پروردگار جهانیان»!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص518

بحارالأنوار، ج17، ص338

آیه فَهَلْ تَری لَهُمْ مِنْ باقِیَةٍ [8]

آیا کسی از آن‌ها را باقی می‌بینی؟!

آیه وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ [9]

و فرعون و کسانی که پیش از او بودند و همچنین اهل شهرهای زیر و رو شده [قوم لوط] مرتکب گناهان بزرگ شدند.

1

(حاقه/ 9)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - جَاءَ فِی کَلَامِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) لِأَهْلِ الْبَصْرَهًْ: یَا أَهْلَ الْمُؤْتَفِکَهًْ ائْتَفَکَتْ بِأَهْلِهَا ثَلَاثاً وَ عَلَی اللَّهِ تَمَامَ الرَّابِعَهًْ.

امام علی (علیه السلام) - در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به اهالی بصره آمده است: «ای اهل مؤتکفه! که سه‌بار با اهالی آن نگونسار شده است و بر خداوند است که بار چهارم را نیز به پایان برساند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

البرهان/ بحرالعرفان، ج16، ص97

آیه فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِیَةً [10]

از این‌رو با فرستاده‌ی پروردگارشان مخالفت کردند؛ و خداوند آن‌ها را به عذاب شدیدی گرفتار ساخت.

1

(حاقه/ 10)

الباقر (علیه السلام) - فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِیَةً وَ الرَّابِیَهًُْ الَّتِی أَرْبَتْ عَلَی مَا صَنَعُوا.

امام باقر (علیه السلام) - فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَّابِیَةً؛ رابیه آن است که به آنچه آنان ساختند، ضربه بزند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

القمی، ج2، ص385/ البرهان

2

(حاقه/ 10)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأَخَذَهُمْ اللّه بِالْعُقُوبَهًِْ أَخْذَهًًْ رابِیَهًًْ أیْ زَائِدَهًْ فِی الشِّدَّهًْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - و خداوند آن‌ها را گرفتار عذاب ساخت. أَخْذَةً رابِیَةً یعنی [گرفتاری] بسیار شدید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

بحرالعرفان، ج16، ص140

آیه إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکُمْ فِی الْجارِیَةِ [11]

و هنگامی که آب طغیان کرد، شما را سوار بر کشتی کردیم.

1

(حاقه/ 11)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکُمْ فِی الْجارِیَةِ یَعْنِی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ أَصْحَابَه.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - إِنَّا لَمَّا طَغَی المَاء حَمَلْنَاکُمْ فِی الجَارِیَةِ، منظور، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و یاران اوست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

بحارالأنوار، ج36، ص171/ القمی، ج2، ص383/ نورالثقلین/ البرهان

2

(حاقه/ 11)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - لَمْ تَنْزِلْ قَطْرَهًٌْ مِنْ مَاءٍ إِلَّا بِمِکْیَالٍ عَلَی یَدِ مَلَکٍ إِلَّا یَوْمَ الطُّوفَانِ فَإِنَّهُ أُذِنَ لَهَا دُونَ الْخُزَّانِ فَخَرَجَتْ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - قطره‌ای آب جز با پیمانه به دست فرشته فرود نمی‌آید مگر در طوفان نوح (علیه السلام) که به او اجازه رسید بدون توجّه به دربانان بیرون آید و این است معنی سخن خداوند متعال: إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

بحارالأنوار، ج57، ص20

3

(حاقه/ 11)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - مَا أَرْسَلَ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ رِیحٍ أَوْ مَاءٍ إِلَّا بِمِکْیَالٍ إِلَّا یَوْمَ نُوحٍ وَ یَوْمَ عَادٍ فَأَمَّا یَوْمُ نُوحٍ فَإِنَّ الْمَاءَ طَغَی عَلَی خُزَّانِهِ فَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ عَلَیْهِ سَبِیلٌ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماء.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - خداوند هیچ باد و آبی را مگر به پیمانه جز در طوفان نوح (علیه السلام) و هلاک قوم عاد، نفرستاد. امّا در طوفان آب بر نگهبانانش سرکشی کرد و نتوانستند جلوی آن را بگیرند. سپس خواند: إِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

بحارالأنوار، ج56، ص387

4

(حاقه/ 11)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - حَمَلْنَاکُمْ أَیْ حَمَلْنَا آبَائَکُمْ فِی السَّفِینَهًْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - حَمَلْناکُمْ یعنی پدرانتان را بر کشتی سوار کردیم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص520

بحرالعرفان، ج16، ص142

آیه لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ [12]

تا آن را وسیله‌ی تذکّری برای شما قرار دهیم و گوش‌های شنوا آن را دریابد [و درك كند].

و گوش‌های شنوا آن را دریابد [و درک کند]

1 -1

(حاقه/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - لَمَّا نَزَلَتْ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) هِیَ أُذُنُکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) - هنگامی‌که این نازل شد وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی (علیه السلام)! منظور، گوش تو است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

الکافی، ج1، ص423/ بحارالأنوار، ج35، ص326/ بحارالأنوار، ج35، ص330/ مجموعهًْ ورام، ج2، ص269؛ «أذن» بدل «أذنک» / نورالثقلین/ البرهان

1 -2

(حاقه/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - جَاءَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ هُوَ فِی مَنْزِلِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) نَزَلَتْ عَلَیَّ (علیه السلام) اللَّیْلَهًَْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهًٌْ وَ إِنِّی سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا أُذُنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا أُذُنَ عَلِیٍّ فَفَعَلَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به منزل علی (علیه السلام) رفت و فرمود: «ای علی (علیه السلام)! امشب، این آیه بر من نازل شد: وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ، و من از خداوند خواستم که گوش تو باشد. و عرض کردم: «خداوندا! این گوش را، گوش علی (علیه السلام) قرار ده»، و خدای عزّوجلّ این کار را تحقّق بخشید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

بحارالأنوار، ج35، ص329/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص690

1 -3

(حاقه/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا نَزَلَتْ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ قُلْتُ اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا أُذُنَ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَمَا سَمِعَ شَیْئاً بَعْدَهُ إِلَّا حَفِظَهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هنگامی‌که این آیه: وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ، نازل شد. گفتم: «خداوندا! این گوش را، گوش علی (علیه السلام) قرار بده. از آن پس، علی (علیه السلام) هرچه را می‌شنید، حفظ می‌کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

بحارالأنوار، ج35، ص327/ المناقب، ج3، ص78/ البرهان

1 -4

(حاقه/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنِ الثَّعْلَبِیِّ فِی تَفْسِیرِهِ یَرْفَعُهُ بِسَنَدِهِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیٍّ (علیه السلام) سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَمَا نَسِیتُ شَیْئاً بَعْدَ ذَلِکَ وَ مَا کَانَ لِی أَنْ أَنْسَی.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ثعلبی در تفسیرش گوید: چون این آیه نازل شد که وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود: «یا علی! از خدا خواستم این گوش را گوش تو قرار دهد». علی (علیه السلام) گوید: «از آن پس هرگز چیزی را فراموش نکرده¬ام».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

بحارالأنوار، ج35، ص328/ نورالثقلین/ البرهان

1 -5

(حاقه/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام): یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُدْنِیَکَ وَ لَا أُقْصِیَکَ، وَ أَنْ أُحِبَّکَ وَ أُحِبَ مَنْ یُحِبُّکَ، وَ أَنْ أُعَلِّمَکَ وَ تَعِیَ وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ تَعِیَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَکَ یَا عَلِیُّ. قَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام): فَمُنْذُ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ، مَا سَمِعَتْ أُذُنَایَ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ الْعِلْمِ وَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَعَیْتُهُ وَ حَفِظْتُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) گوید: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) فرمود: «یا علی (علیه السلام)! خداوند به من امر کرده که به تو نزدیک شوم و از تو دور نباشم و تو و کسانی را که تو را دوست دارند دوست داشته باشم و به تو یاد بدهم و تو گوش فرا دهی و شایسته است بر خدا که تو گوش فرا دهی، پس خداوند نازل کرد: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «یا علی (علیه السلام) از پروردگارم خواستم که گوش تو را چنین کند». علی (علیه السلام) می‌گفت: «از وقتی که این آیه نازل شد، گوش من چیزی را از خیر و علم و قرآن نشنیده مگر اینکه آن را فهمیده و حفظ کرده‌ام».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

شواهدالتنزیل، ج2، ص377

1 -6

(حاقه/ 12)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - عَنْ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُدْنِیَکَ وَ لَا أُقْصِیَکَ، وَ أُعَلِّمَکَ لِتَعِیَ وَ أُنْزِلَتْ عَلَیَّ هَذِهِ الْآیَهًُْ: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهًْ فَأَنْتَ {الْأُذُنُ} الْوَاعِیَهًُْ لِعِلْمِی یَا عَلِیُّ وَ أَنَا الْمَدِینَهًُْ وَ أَنْتَ الْبَابُ وَ لَا یُؤْتَی الْمَدِینَهًُْ إِلَّا مِنْ بَابِهَا.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «همانا خداوند به من دستور داده که به تو نزدیک باشم و از تو دور نشوم و تو را یاد بدهم تا بشنوی و این آیه بر من نازل شد: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ. تو یا علی (علیه السلام) همان گوش شنوای علم من هستی و من شهر هستم و تو دروازه‌ای و نمی‌توان به شهر وارد شد مگر از دروازه‌ی آن».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

شواهدالتنزیل، ج2، ص363

1 -7

(حاقه/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - أَنَا الْأُذُنُ الْوَاعِیَهًُْ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - من همان گوش شنوا هستم، خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص522

بحارالأنوار، ج35، ص45/ بحارالأنوار، ج33، ص282/ بشارهًْ المصطفی، ص13/ معانی الأخبار، ص58/ نورالثقلین

1 -8

(حاقه/ 12)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - وَ اللَّهِ إِنِّی أَنَا الَّذِی أَنْزَلَ اللَّهُ فِیَّ وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ فَإِنَّا کُنَّا عِنْدَ رَسُولِ‌اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَیُخْبِرُنَا بِالْوَحْیِ فَأَعِیهِ وَ یَفُوتُهُم.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - به خدا سوگند من کسی هستم که خداوند در مورد من نازل فرمود: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ؛ چون ما نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم که وحی را به ما خبر می‌داد و من آن را حفظ می‌کردم و از دست آن‌ها می‌رفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

بحارالأنوار، ج40، ص137/ العیاشی، ج1، ص14؛ «أنا و من یعیه» بدل «یفوتهم» / بصایرالدرجات، ص135

1 -9

(حاقه/ 12)

الباقر (علیه السلام) - الْأُذُنُ الْوَاعِیَهًُْ أُذُنُ عَلِی (علیه السلام).

امام باقر (علیه السلام) - گوش شنوا، گوش علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص690/ فرات الکوفی، ص499/ البرهان/ بحارالأنوار، ج40، ص189/ المناقب، ج3، ص78

1 -10

(حاقه/ 12)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ عَلِیُّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - منظور از مصداق کامل آیه: وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ. علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

روضهًْ الواعظین، ص1، ج105

1 -11

(حاقه/ 12)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‌بْنِ‌کَثِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ قَالَ وَعَتْ أُذُنُ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ.

امام صادق (علیه السلام) - عبدالرحمان‌بن‌کثیر از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی این آیه: وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ نقل کرده است که فرمود: گوش امیرالمؤمنین (علیه السلام) آنچه که از جانب خداوند است را درک می‌کرد؛ اعم از آنچه که هست و آنچه که خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

بحارالأنوار، ج35، ص326/ بصایرالدرجات، ص517/ البرهان/ بحارالأنوار، ج46، ص308 و دلایل الإمامهًْ، ص105؛ «بتفاوت» / الأمان، ص68

آیه فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ [13]

به محض اینکه نخستین‌بار در «صور» دمیده شود.

1

(حاقه/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ یَحْیَی‌بْنِ‌أَبِی‌الْعَلَاءِ الرَّازِی قال: أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ عَلَی أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلّ لِإِبْلِیسَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ قَالَ وَ یَوْمَ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ نَفْخَهًٌْ واحِدَهًٌْ فَیَمُوتُ إِبْلِیسُ مَا بَیْنَ النَّفْخَهًِْ الْأُولَی وَ الثَّانِیَهًِْ.

امام صادق (علیه السلام) - یحیی‌بن‌ابی‌علاء رازی گوید: مردی نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: «فدایت شوم! به من از تفسیر سخن خدای عزّوجلّ که به ابلیس گفت: «تو از مهلت یافتگانی! [امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه] تا روز وقت معیّنی». (حجر/3837) خبر ده! فرمود: آن روزیست که مرحله اوّل در صور دمیده می‌شود؛ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ، و ابلیس در میان دم یکم و دوّم صور می‌میرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

بحارالأنوار، ج11، ص108/ بحارالأنوار، ج6، ص328

2

(حاقه/ 13)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ هِشَامِ‌بْنِ‌الْحَکَمِ فِی خَبَرِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ الصَّادِقَ (علیه السلام) عَنْ مَسَائِلَ إِلَی أَنْ قَالَ أَ یَتَلَاشَی الرُّوحُ بَعْدَ خُرُوجِهِ عَنْ قَالَبِهِ أَمْ هُوَ بَاقٍ قَالَ بَلْ هُوَ بَاقٍ إِلَی وَقْتٍ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْطُلُ الْأَشْیَاءُ وَ تَفْنَی فَلَا حِسَّ وَ لَا مَحْسُوسَ ثُمَّ أُعِیدَتِ الْأَشْیَاءُ کَمَا بَدَأَهَا مُدَبِّرُهَا وَ ذَلِکَ أَرْبَعُمِائَهًْ سَنَهًْ تَسْبُتُ فِیهَا الْخَلْقُ وَ ذَلِکَ بَیْنَ النَّفْخَتَیْنِ.

امام صادق (علیه السلام) - از هشام‌بن‌حکم نقل شده است: زندیقی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «آیا روح وقتی از قالب خارج شد متلاشی می‌شود یا باقی است»؟ فرمود: «باقی است تا وقتی در صور دمیده شود، دراین‌موقع همه چیز از بین می‌رود دیگر حس و محسوسی وجود ندارد باز دو مرتبه برمی‌گردند چنانچه ابتدا مدبّر اشیاء آن‌ها را به وجود آورد و این در فاصله‌ی چهار صد سال است که مخلوقات آسوده‌اند. این چهار صد سال همان فاصله‌ی بین دو نفخه است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

بحرالعرفان، ج13، ص223

آیه وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً [14]

و زمین و کوه‌ها ازجا برداشته شوند و یک‌باره در هم کوبیده و متلاشی گردند.

1

(حاقه/ 14)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ قَالَ وَقَعَتْ فَدَکُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبَالُ، [یعنی] فرود می‌آیند و ویران می‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص524

القمی، ج2، ص383/ نورالثقلین/ البرهان؛ «فدکت» بدل «فدک»

آیه فَیَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ [15]

در آن روز واقعه [عظيم قيامت] روی می‌دهد.

آیه وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ واهِیَةٌ [16]

و آسمان از هم می‌شکافد و آنگاه سست می‌گردد [و فرو مى‌ريزد].

1

(حاقه/ 16)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - إِنَّ بَعْدَ الْبَعْثِ مَا هُوَ أَشَدُّ مِنَ الْقَبْرِ یَوْمَ یَشِیبُ فِیهِ الصَّغِیرُ وَ یَسْکَرُ فِیهِ الْکَبِیرُ وَ یَسْقُطُ فِیهِ الْجَنِین… إِنَّ فَزَعَ ذَلِکَ الْیَوْمِ لَیُرْهِبُ الْمَلَائِکَهًَْ الَّذِینَ لَا ذَنْبَ لَهُمْ وَ تَرْعُدُ مِنْهُ السَّبْعُ الشِّدَادُ وَ الْجِبَالُ الْأَوْتَادُ وَ الْأَرْضُ الْمِهَادُ وَ تَنْشَقُّ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ واهِیَةٌ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - بندگان خدا! همانا پس از برانگیخته شدن از قبر با چیزی روبرو هستید که از [عذاب] قبر دشوارتر است، و آن روزی است که خردسال در آن روز پیرشود و بزرگسال و به مستی و بیهوشی درآید، و کودکان نارس در جنین بیفتند… همانا ترس آن روز فرشتگانی را که گناهی ندارند به هراس اندازد، و آسمان‌های هفتگانه و کوه‌های استوار و زمین گسترده و گاهوار از بیم آن به لرزه افتند، و آسمان از هم می‌شکافد و آنگاه سست می‌گردد [و فرو می‌ریزد].

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص526

بحارالأنوار، ج7، ص103

2

(حاقه/ 16)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَهِیَ یَوْمَئِذٍ واهِیَةٌ قَالَ بَاطِلَهًٌْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ، منظور باطل و عبث است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص526

القمی، ج2، ص383

آیه وَ الْمَلَکُ عَلی أَرْجائِها وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ [17]

فرشتگان در اطراف آسمان قرار می‌گیرند [و براى انجام مأموريت‌ها آماده مى‌شوند] و آن روز عرش [قدرت] پروردگارت را هشت فرشته برفراز همه‌ی آن‌ها حمل می‌کنند.

1

(حاقه/ 17)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - عَنْ أَحْمَدَ‌بْنِ‌مُحَمَّدٍ الْبَرْقِیِّ رَفَعَهُ قَالَ: سَأَلَ الْجَاثَلِیقُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ یَحْمِلُ الْعَرْشَ أَمِ الْعَرْشُ یَحْمِلُهُ فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَامِلُ الْعَرْشِ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا… قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ فَکَیْفَ قَالَ ذَلِکَ وَ قُلْتَ إِنَّهُ یَحْمِلُ الْعَرْشَ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَهًٍْ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ احْمَرَّتِ الْحُمْرَهًُْ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اخْضَرَّتِ الْخُضْرَهًُْ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَهًُْ وَ نُورٍ أَبْیَضَ مِنْهُ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَهًَْ وَ ذَلِکَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ الْجَاهِلُونَ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ خَلَائِقِهِ إِلَیْهِ الْوَسِیلَهًَْ بِالْأَعْمَالِ الْمُخْتَلِفَهًِْ وَ الْأَدْیَانِ الْمُشْتَبِهَهًِْ فَکُلُّ مَحْمُولٍ یَحْمِلُهُ اللَّهُ بِنُورِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ لَا یَسْتَطِیعُ لِنَفْسِهِ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا مَوْتاً وَ لا حَیَاهًًْ وَ لَا نُشُوراً فَکُلُّ شَیْءٍ مَحْمُولٌ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْمُمْسِکُ لَهُمَا أَنْ تَزُولَا وَ الْمُحِیطُ بِهِمَا مِنْ شَیْءٍ وَ هُوَ حَیَاهًُْ کُلِّ شَیْءٍ وَ نُورُ کُلِّ شَیْءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - احمدبن‌محمّد برقی گوید: جاثلیق از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسید و گفت: «به من بگو آیا خدای عزّوجلّ عرش را حمل می‌کند یا عرش او را حمل می‌نماید»؟ حضرت فرمود: «خدای عزّوجلّ حامل عرش و آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن‌ها و میان آن‌هاست می‌باشد… جاثلیق گفت: «درباره‌ی این آیه: وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ چه می‌گویی؟ پس با آنچه شما گفتی، خدا عرش را حمل می‌کند، تضاد دارد»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند تبارک‌وتعالی، عرش را از چهار نور آفرید، نوری سرخ که سرخی از آن پیدا شده و نوری سبز که سبزی از آن سبز گشته و نوری زرد که زردی از آن گرفته شده و نوری سفید که سفیدی از آن سفید گشته است، و منظور علمی است که خداوند آن را بر حاملان حمل کرده است و آن نوری از عظمت خود است، پس به‌واسطه‌ی عظمت و نور او، دل‌های مؤمنان سفید گردیده و به‌واسطه‌ی عظمت و نور اوست که جاهلان، با او دشمنی می‌کنند و به عظمت و نور اوست که؛ همه‌ی مخلوقات آسمان و زمین، با اعمال مختلف و راه‌های گوناگون به‌دنبال وسیله، برای نزدیکی به او، می‌گردند و هر محمولی را خداوند نور و نور و عظمت و قدرتش را بر او حمل می‌کند، و قدرت سود و زیان و مرگ و زندگی و حشر را برای خود ندارد، پس هر چیزی محمول است و خدای عزّوجلّ، نگهدار و محیط به زمین و آسمان و هرچیزی که در آن دو است، می‌باشد و او حیات همه‌ی اشیاء و نور همه‌ی آن‌ها است، منزّه و بزرگ‌تر است از آنچه، ستمکاران می‌گویند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص526

الکافی، ج1، ص129؛ «تفاوت لفظی» / بحارالأنوار، ج55، ص9/ نورالثقلین؛ «یحمل العرش أم العرش… و ما بینهما» محذوف

2

(حاقه/ 17)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - فِی مَسَائِلِ الْیَهُودِیِّ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ لَهُ فَرَبُّکَ یَحْمِلُ أَوْ یُحْمَلُ قَالَ إِنَّ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ یَحْمِلُ کُلَّ شَیْءٍ بِقُدْرَتِهِ وَ لَا یَحْمِلُهُ شَیْءٌ قَالَ فَکَیْفَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ قَالَ یَا یَهُودِیُّ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری فَکُلُّ شَیْءٍ عَلَی الثَّرَی وَ الثَّرَی عَلَی الْقُدْرَهًِْ وَ الْقُدْرَهًُْ تَحْمِلُ کُلَّ شَیْءٍ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - از جمله پرسش‌های یهودی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره‌ی سخن خداوند: «پروردگار تو حمل می‌کند یا حمل می‌شود»؟ فرمود: «پروردگار من با نیروی خود همه چیز را حمل می‌کند و هیچ چیز توان حمل او را ندارد تا حمل شود». پرسید: «پس معنای این آیه که فرمود: وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ چگونه است»؟ فرمود: «ای یهودی! آیا نمی‌دانی در آسمان‌ها و آنچه در زمین است. (جمعه/1) و آنچه میان آن‌دو، و آنچه در زیر خاک [پنهان] است! . (طه/6) همه از آن خداست؟ پس همه چیز روی خاک است و خاک بر قدرت پابرجاست و قدرت همه چیز را حمل می‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص526

بحارالأنوار، ج30، ص86/ إرشادالقلوب، ج2، ص316؛ «تفاوت لفظی» / الخصال، ج2، ص597/ نورالثقلین

3

(حاقه/ 17)

الرّضا (علیه السلام) - صَفْوَانَ‌بْنِ‌یَحْیَی قَالَ سَأَلَنِی أَبُو قُرَّهًَْ الْمُحَدِّثُ أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَی أَبِی‌الْحَسَنِ‌الرِّضَا (علیه السلام) فَاسْتَأْذَنْتُهُ فَأَذِنَ لِی فَدَخَلَ فَسَأَلَهُ عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَ فَتُقِرُّ أَنَّ اللَّهَ مَحْمُولٌ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) کُلُّ مَحْمُولٍ مَفْعُولٌ بِهِ مُضَافٌ إِلَی غَیْرِهِ مُحْتَاجٌ وَ الْمَحْمُولُ اسْمُ نَقْصٍ فِی اللَّفْظِ وَ الْحَامِلُ فَاعِلٌ وَ هُوَ فِی اللَّفْظِ مِدْحَهًٌْ وَ کَذَلِکَ قَوْلُ الْقَائِلِ فَوْقٌ وَ تَحْتٌ وَ أَعْلَی وَ أَسْفَلُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها وَ لَمْ یَقُلْ فِی کُتُبِهِ أَنَّهُ الْمَحْمُولُ بَلْ قَالَ إِنَّهُ الْحَامِلُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ الْمُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولَا وَ الْمَحْمُولُ مَا سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یُسْمَعْ أَحَدٌ آمَنَ بِاللَّهِ وَ عَظَمَتِهِ قَطُّ قَالَ فِی دُعَائِهِ یَا مَحْمُولُ قَالَ أَبُو قُرَّهًَْ فَإِنَّهُ قَالَ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ وَ قَالَ الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) الْعَرْشُ لَیْسَ هُوَ اللَّهُ وَ الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَهًٍْ وَ عَرْشٍ فِیهِ کُلُّ شَیْءٍ ثُمَّ أَضَافَ الْحَمْلَ إِلَی غَیْرِهِ خَلْقٍ مِنْ خَلْقِهِ لِأَنَّهُ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِحَمْلِ عَرْشِهِ وَ هُمْ حَمَلَهًُْ عِلْمِهِ وَ خَلْقاً یُسَبِّحُونَ حَوْلَ عَرْشِهِ وَ هُمْ یَعْمَلُونَ بِعِلْمِهِ وَ مَلَائِکَهًًْ یَکْتُبُونَ أَعْمَالَ عِبَادِهِ وَ اسْتَعْبَدَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِالطَّوَافِ حَوْلَ بَیْتِهِ وَ اللَّهُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی کَمَا قَالَ وَ الْعَرْشُ وَ مَنْ یَحْمِلُهُ وَ مَنْ حَوْلَ الْعَرْشِ وَ اللَّهُ الْحَامِلُ لَهُمُ الْحَافِظُ لَهُمُ الْمُمْسِکُ الْقَائِمُ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ وَ فَوْقَ کُلِّ شَیْءٍ وَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ وَ لَا یُقَالُ مَحْمُولٌ وَ لَا أَسْفَلُ قَوْلًا مُفْرَداً لَا یُوصَلُ بِشَیْءٍ فَیَفْسُدُ اللَّفْظُ وَ الْمَعْنَی قَالَ أَبُو قُرَّهًَْ فَتُکَذِّبُ بِالرِّوَایَهًِْ الَّتِی جَاءَتْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا غَضِبَ إِنَّمَا یُعْرَفُ غَضَبُهُ أَنَّ الْمَلَائِکَهًَْ الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ یَجِدُونَ ثِقْلَهُ عَلَی کَوَاهِلِهِمْ فَیَخِرُّونَ سُجَّداً فَإِذَا ذَهَبَ الْغَضَبُ خَفَّ وَ رَجَعُوا إِلَی مَوَاقِفِهِمْ فَقَالَ أَبُوالْحَسَنِ (علیه السلام) أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُنْذُ لَعَنَ إِبْلِیسَ إِلَی یَوْمِکَ هَذَا هُوَ غَضْبَانُ عَلَیْهِ فَمَتَی رَضِیَ وَ هُوَ فِی صِفَتِکَ لَمْ یَزَلْ غَضْبَانَ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ عَلَی أَتْبَاعِهِ کَیْفَ تَجْتَرِئُ أَنْ تَصِفَ رَبَّکَ بِالتَّغَیُّرِ مِنْ حَالٍ إِلَی حَالٍ وَ أَنَّهُ یَجْرِی عَلَیْهِ مَا یَجْرِی عَلَی الْمَخْلُوقِینَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لَمْ یَزُلْ مَعَ الزَّائِلِینَ وَ لَمْ یَتَغَیَّرْ مَعَ الْمُتَغَیِّرِینَ وَ لَمْ یَتَبَدَّلْ مَعَ الْمُتَبَدِّلِینَ وَ مَنْ دُونَهُ فِی یَدِهِ وَ تَدْبِیرِهِ وَ کُلُّهُمْ إِلَیْهِ مُحْتَاجٌ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَمَّنْ سِوَاهُ.

امام رضا (علیه السلام) - از صفوان‌بن‌یحیی نقل شده که گفت: أبوقرّه محدّث از من خواست او را نزد امام رضا (علیه السلام) ببرم، پس از آن حضرت اجازه خواستم و ایشان اجازه دادند و وارد شد، و از او از حلال و حرام پرسید، سپس به او گفت: «آیا خدا را محمول می‌دانی»؟ امام (علیه السلام) فرمود: «هر محمولی اثرپذیر است و وابسته به دیگری و نیازمند است. و محمول صفت نقص در تلفّظ است، و حامل اثربخش است، و آن در لفظ وصف خوب است، و همچنین است گفتار گوینده، بالا، زیر، برتر، پائین تر. و خداوند فرموده است: و برای خدا، نام‌های نیک است خدا را به آن [نامها] بخوانید! (اعراف/180) و در کتب خود به لفظ محمول تعبیر نشده، بلکه فرموده: او حامل در بیابان و دریا است و نگهدارنده‌ی آسمان‌ها و زمین تا از جا بدر نشوند، و محمول هر آنچه جز خداست، و هرگز از کسی که ایمان به خدا و عظمتش دارد شنیده نشده که در دعایش گفته باشد: «یا محمول». ابو قرّه گفت: خداوند خودش فرموده است: یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ و فرموده: فرشتگانی که حاملان عرشند. (غافر/7) امام (علیه السلام) فرمود: «عرش که خدا نیست و عرش نام علم و قدرت است، و عرش نام چیزی است که همه چیز در آن است، و حمل عرش را به انواع دیگری از آفریده‌هایش نسبت داده، چون خلقش را به حمل عرشش به عبادت واداشته و آنان حاملان علم اویند، و خلقی گرد عرشش تسبیح گو و به مقتضای علم حق تعالی عمل می‌کنند و فرشته‌هایی هستند که کردار بنده‌هایش را می‌نویسند، و مردم زمین را به عبادت و طواف گرد خانه‌اش واداشت و خدا چنانکه فرموده بر عرش استوار است، و عرش و حاملانش و هر که گرد آن است، خدا حامل و نگهبان و نگهدار بر آن‌ها و قائم بر هرکس و برتر از هر چیز است. ولی او را محمول نگویند و به تنهایی اسفل نخوانند و به چیزی پیوسته نباشد تا لفظ و معنا فاسد باشد. ابوقرّه گوید: «این روایت را دروغ می‌داند که آمده است: هنگامی که خدای متعال خشم گیرد، فرشته‌های حامل عرش خشمش را از اینجا بدانند که عرش بر دوششان سنگین شود و به سجده افتند و چون خشمش فرو نشیند سبک گردد و فرشتگان به جایگاه‌های خود برگردند. امام (علیه السلام) فرمود: «به من بگو که خدا از روزی که ابلیس را لعن کرد تا امروز، بر او خشمگین است، پس کی راضی شده است و تو در صفت خود باقی هستی و دائماً بر او و بر دوستدارانش و پیروانش خشمگین هستی؟ و چگونه جرأت داری بگویی خدا از حالی به حالی دگرگون می‌شود و دچار وصف آفریده‌ها باشد به اینگونه که آنچه بر مخلوقین جریان دارد بر او هم جریان داشته باشد. پاک و منزّه است از اینگونه اوصاف، با زائل‌شدنی‌ها، زوال نمی‌پذیرد و با دگرگون‌شوندگان دگرگونی و تغیر نمی‌پذیرد و هرکه جز اوست، تحت سرپرستی و تدبیر اوست، و همه به او نیازمندند و او بی‌نیاز از هرچه جز خود است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص528

بحارالأنوار، ج9، ص340/ نورالثقلین/ الکافی، ج1، ص130؛ «یکتبون اعمال عباده… الی آخر» محذوف

4

(حاقه/ 17)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - حَمَلَهًُْ الْعَرْشِ ثَمَانِیَهًْ أَرْبَعَهًْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ أَرْبَعَهًْ مِنَ الْآخِرِینَ فَأَمَّا الْأَرْبَعَهًُْ مِنَ الْأَوَّلِینَ فَنُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی وَ عِیسَی (علیهم السلام)، وَ الْأَرْبَعَهًُْ مِنَ الْآخِرِینَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهم السلام)، وَ مَعْنَی یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ یَعْنِی الْعِلْمَ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - امّا حاملان عرش [که عبارت از علم است] از پیشینیان چهار نفر و از دیگران نیز چهار نفر هستند: از پیشینیان: نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام) است؛ امّا چهار نفر دیگر: حضرت محمّد و علی و حسن و حسین (علیهم السلام) می‌باشند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

بحارالأنوار، ج10، ص86/ المناقب، ج2، ص384/ القمی، ج69، ص383/ نورالثقلین/ البرهان؛ «و معنی یحملون العرش یعنی العلم» محذوف

5

(حاقه/ 17)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ حَمَلَهًَْ الْعَرْشِ لَمَّا ذَهَبُوا یَنْهَضُونَ بِالْعَرْشِ لَمْ یَسْتَقِلُّوهُ فَأَلْهَمَهُمُ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهًَْ إِلَّا بِاللَّهِ فَنَهَضُوا بِه.

امام صادق (علیه السلام) - حمل‌کنندگان عرش وقتی خواستند عرش را بلند کنند، نتوانستند آن را بالا ببرند؛ پس خداوند به آن‌ها الهام فرمود [که بگویند]: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، نیرو و قوّتی جز از ناحیه‌ی خدا نیست؛ در نتیجه آن را بلند کردند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

المحاسن، ج1، ص41/ نورالثقلین

6

(حاقه/ 17)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - مَا تَحْمِلُهُ الْأَمْلَاکُ إِلَّا یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّهًَْ إِلَّا بِاللَّهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - و فرشتگان عرش را بر نمی‌دارند مگر با گفتنِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

التوحید، ص277/ البرهان و نورالثقلین؛ «بتفاوت»

7

(حاقه/ 17)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ یَذْکُرُ فِیهِ قُدُومَ الْجَاثِلِیقِ الْمَدِینَهًَْ مَعَ مِائَهًْ مِنَ النَّصَارَی بَعْدَ قَبْضِ رَسُولِ اللَّه… ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَبِّکَ أَ یَحْمِلُ أَوْ یُحْمَلُ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) إِنَّ رَبَّنَا جَلَّ جَلَالُهُ یَحْمِلُ وَ لَا یُحْمَلُ قَالَ النَّصْرَانِیُّ فَکَیْفَ ذَاکَ وَ نَحْنُ نَجِدُ فِی الْإِنْجِیلِ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ فَقَالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) إِنَّ الْمَلَائِکَهًَْ تَحْمِلُ الْعَرْشَ وَ لَیْسَ الْعَرْشُ کَمَا تَظُنُّ کَهَیْئَهًْ السَّرِیرِ وَ لَکِنَّهُ شَیْءٌ مَحْدُودٌ مَخْلُوقٌ مُدَبَّرٌ وَ رَبُّکَ عَزَّوَجَلَّ مَالِکُهُ لَا أَنَّهُ عَلَیْهِ کَکَوْنِ الشَّیْءِ عَلَی الشَّیْءِ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَهًَْ بِحَمْلِهِ فَهُمْ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ بِمَا أَقْدَرَهُمْ عَلَیْهِ قَالَ النَّصْرَانِیُّ صَدَقْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - سلمان (رحمة الله علیه) گوید: جاثلیق به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: «به من بگو: پروردگارت برمی‌دارد یا برداشته می‌شود»؟ فرمود: «پروردگار ما بر می‌دارد و برداشته نمی‌شود». نصرانی گفت: «چطور می‌شود با اینکه ما در انجیل می‌خوانیم: یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ». علی (علیه السلام) فرمود: «فرشته‌ها عرش را برمی‌دارند و چنان نیست که تو گمان می‌کنی مانند تخت برای خدا می‌باشد، بلکه آن چیزی است محدود و آفریده و کارگزاری شده، و پروردگارت مالک آن است نه اینکه مانند چیزی بر روی آن است. و خدا به فرشته‌ها فرموده آن را بردارند، و آن‌ها عرش را به نیروی خداداد خود برمی‌دارند». نصرانی گفت: «راست گفتی! خدا تو را رحمت کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

التوحید، ص316/ نورالثقلین

8

(حاقه/ 17)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - إِنَّ الْمَلَائِکَهًَْ یَوْمَئِذٍ عَلَی جَوَانِبِ السَّمَاءِ تَنْتَظِرُ مَا یُؤْمَرُ بِهِ فِی أَهْلِ النَّارِ مِنَ السَّوْقِ إِلَیْهَا وَ فِی أَهْلِ الْجَنَّهًْ مِنَ التَّحِیَّهًْ وَ التَّکْرِمَهًْ فِیهَا وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَعْنِی فَوْقَ الْخَلَائِقِ یَوْمَئِذٍ یَعْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهًْ ثَمَانِیَةٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فرشتگان در این روز (روز قیامت) در کناره‌های آسمان منتظر هستند که درباره‌ی سوق‌دادن اهل آتش به‌سوی آنچه دستوری صادر می‌شود و درباره‌ی شادباش گفتن و بزرگداشت اهل بهشت [چه دستوری می‌رسد]. وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یعنی بالای خلایق. یَوْمَئِذٍ یعنی روز قیامت. ثَمانِیَةٌ هشت‌نفر از فرشتگان.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

بحرالعرفان، ج16، ص142/ نورالثقلین؛ «بتفاوت»

9

(حاقه/ 17)

السّجّاد (علیه السلام) -… لَهُ ثَمَانِیَهًْ أَرْکَانٍ عَلَی کُلِ رُکْنٍ مِنْهَا مِنَ الْمَلَائِکَهًْ مَا لَا یُحْصِی عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ.

امام سجاد (علیه السلام) - عرش دارای هشت رکن است و بر هر رکنی از آن‌ها آنقدر از فرشتگانند که کسی غیر از خدای عزّوجلّ شماره‌ی ایشان را احصاء نمی‌کند و در شب و روز تسبیح می‌کنند و سست نمی‌شوند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

التوحید، ص325/ نورالثقلین

10

(حاقه/ 17)

الصّادق (علیه السلام) - حَمَلَهًُْ الْعَرْشِ وَ الْعَرْشُ الْعِلْمُ ثَمَانِیَهًْ أَرْبَعَهًْ مِنَّا وَ أَرْبَعَهًْ مِمَّنْ شَاءَ اللَّهُ.

امام صادق (علیه السلام) - حاملین عرش (و عرش به‌معنی علم است) هشت نفرند: چهار نفر از ما و چهار نفر از آن‌ها که خدا می‌خواهد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص530

الکافی، ج1، ص132/ نورالثقلین/ البرهان

11

(حاقه/ 17)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - وَلَیْسَ فِی أَطْبَاقِ السَّمَاوَاتِ مَوْضِعُ إِهَابٍ إِلَّا وَ عَلَیْهِ مَلَکٌ سَاجِدٌ أَوْ سَاعٍ حَافِد.

امام علی (علیه السلام) - در طبقه‌های آسمان جای پوستی نباشد جز آنکه در آن فرشته‌ای به سجده است یا کوشا و سبک رواست.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص532

بحارالأنوار، ج54، ص111/ نورالثقلین

12

(حاقه/ 17)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - وَ عَنِ ابْنِ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) فِی قَوْلِهِ وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ قَالَ یُقَالُ ثَمَانِیَهًُْ صُفُوفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ لَا یَعْلَمُ عِدَّتَهُمْ إِلَّا اللَّهُ وَ یُقَالُ ثَمَانِیَهًُْ أَمْلَاکٍ رُءُوسُهُمْ تَحْتَ الْعَرْشِ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهًِْ وَ أَقْدَامُهُمْ فِی الْأَرْضِ السُّفْلَی وَ لَهُمْ قُرُونٌ کَقُرُونِ الْوَعْلَهًِْ مَا بَیْنَ أَصْلِ قَرْنِ أَحَدِهِمْ إِلَی مُنْتَهَاهُ خَمْسُمِائَهًِْ عَامٍ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - از ابن‌عبّاس آمده است که در تفسیر قول خداوند متعال: وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ گفت: هشت صف فرشته که شماره‌شان را جز خدا نمی‌داند. و گفته‌اند: هشت فرشته که سرشان زیر عرش در آسمان هفتم است و پاهاشان در زمین سفلی و شاخ‌هایشان چون شاخ گوزن است که میان بیخ شاخ هرکدام تا سرش پانصد سال راه است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص532

بحارالأنوار، ج55، ص20

آیه یَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفی مِنْکُمْ خافِیَةٌ [18]

در آن روز همگی [به پيشگاه خدا] عرضه می‌شوید و چیزی از کارهای مخفی شما پنهان نمی‌ماند.

آیه فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ [19]

امّا کسی که نامه‌ی اعمالش را به دست راستش دهند [از شدّت شادى] فریاد می‌زند که؛ [اى اهل محشر]! «نامه‌ی اعمال مرا بگیرید و بخوانید»!

1

(حاقه/ 19)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَبْضَ رُوحِ الْمُؤْمِنِ قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُکَ إِلَی عَبْدِی فَطَالَ مَا نَصَبَ نَفْسَهُ مِنْ أَجْلِی فَأْتِنِی بِرُوحِهِ لِأُرِیحَهُ عِنْدِی فَیَأْتِیهِ مَلَکُ الْمَوْتِ بِوَجْهٍ حَسَنٍ… فَإِذَا کَانَتْ صَیْحَهًُْ الْقِیَامَهًِْ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ مَسْتُورَهًًْ عَوْرَتُهُ مُسَکَّنَهًًْ رَوْعَتُهُ قَدْ أُعْطِیَ الْأَمْنَ وَ الْأَمَانَ وَ بُشِّرَ بِالرِّضْوَانِ وَ الرَّوْحِ وَ الرَّیْحَانِ وَ الْخَیْرَاتِ الْحِسَانِ فَیَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَکَانِ اللَّذَانِ کَانَا مَعَهُ فِی الْحَیَاهًِْ الدُّنْیَا… فَیُقَامُ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ فَیُدْنِیهِ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَتَّی یَکُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ حِجَابٌ مِنْ نُورٍ فَیَقُولُ لَهُ مَرْحَباً فَمِنْهَا یَبْیَضُّ وَجْهُهُ وَ یَسُرُّ قَلْبُهُ وَ یَطُولُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً مِنْ فَرْحَتِهِ فَوَجْهُهُ کَالْقَمَرِ وَ طُولُهُ طُولُ آدَمَ وَ صُورَتُهُ صُورَهًُْ یُوسُفَ وَ لِسَانُهُ لِسَانُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ قَلْبُهُ قَلْبُ أَیُّوبَ کُلَّمَا غُفِرَ لَهُ ذَنْبٌ سَجَدَ فَیَقُولُ عَبْدِی اقْرَأْ کِتَابَکَ فَیَصْطَکُّ فَرَائِصُهُ شَفَقاً وَ فَرَقاً قَالَ فَیَقُولُ‌الْجَبَّارُ هَلْ زِدْنَا عَلَیْکَ سَیِّئَاتِکَ وَ نَقَصْنَا مِنْ حَسَنَاتِکَ قَالَ فَیَقُولُ یَا سَیِّدِی بَلْ أَنْتَ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ قَالَ فَیَقُولُ عَبْدِی أَ مَا اسْتَحْیَیْتَ وَ لَا رَاقَبْتَنِی وَ لَا خَشِیتَنِی قَالَ فَیَقُولُ سَیِّدِی قَدْ أَسَأْتُ فَلَا تَفْضَحْنِی فَإِنَّ الْخَلَائِقَ یَنْظُرُونَ إِلَیَّ قَالَ فَیَقُولُ الْجَبَّارُ وَ عِزَّتِی یَا مُسِیءُ لَا أَفْضَحُکَ الْیَوْمَ قَالَ فَالسَّیِّئَاتُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ مَسْتُورَهًٌْ وَ الْحَسَنَاتُ بَارِزَهًٌْ لِلْخَلَائِقِ قَالَ فَکُلَّمَا عَیَّرَهُ بِذَنْبٍ قَالَ سَیِّدِی لَسَعْیِی إِلَی النَّارِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تُعَیِّرَنِی قَالَ فَیَقُولُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَ تَذْکُرُ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا أَطْعَمْتَ جَائِعاً وَ

وَصَلْتَ أَخاً مُؤْمِناً کَسَوْتَ یَوْماً حَجَجْتَ فِی الصَّحَارِی تَدْعُونِی مُحْرِماً أَرْسَلْتَ عَیْنَیْکَ فَرَقَا سَهِرْتَ لَیْلَهًًْ شَفَقاً غَضَضْتَ طَرْفَکَ مِنِّی فَرَقَا فَإِذَا {فَذَا} بِذَا أَمَّا مَا أَحْسَنْتَ فَمَشْکُورٌ وَ أَمَّا مَا أَسَأْتَ فَمَغْفُورٌ فَعِنْدَ ذَلِکَ ابْیَضَّ وَجْهُهُ وَ سُرَّ قَلْبُهُ وَ وُضِعَ التَّاجُ عَلَی رَأْسِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ ثُمَّ یَقُولُ یَا جَبْرَئِیلُ انْطَلِقْ بِعَبْدِی فَأَرِهِ کَرَامَتِی فَیَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَدْ أَخَذَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَدْحُو بِهِ مَدَّ الْبَصَرِ فَیَبْسُطُ صَحِیفَتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ هُوَ یُنَادِی هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هنگامی‌که خدای تبارک‌وتعالی بخواهد جان مؤمن را بگیرد، می‌فرماید: «ای فرشته‌ی مرگ! تو و یارانت به‌سوی بنده‌ی من بروید که خسته‌کردن خودش به خاطر من طولانی شد. سپس روحش را برایم بیاور تا آن را نزد خود آسایش دهم». فرشته‌ی مرگ با چهره‌ای نیکو نزد او می‌آید… وقتی فریاد قیامت (نفخ صور دوّم) واقع شود، از قبرش بیرون می‌آید درحالی‌که عورتش پوشیده و فکرش آسوده است و آرامش و ایمنی به او عطا شده و به خشنودی [پروردگار]، آسایش، روزی پاک [بهشتی] و زنان نیکو خلق و زیبا بشارت داده می‌شود و دو ملکی که در زندگی دنیا با او بودند به استقبالش می‌آیند… در سایه‌ی عرش می‌ایستد و پروردگار تبارک‌وتعالی او را نزدیک می‌گرداند تا اینکه بین او و بین بنده‌اش [تنها] حجابی از نور می‌باشد؛ پس به او می‌فرماید: «خوش آمدی». در اثر آن، چهره‌اش سفید می‌شود و قلبش شاد می‌گردد و از خوشحالی هفتاد ذراع [قدّش] بلند می‌شود. صورتش مانند ماه، قدّش قدّ آدم، چهره‌اش چهره‌ی یوسف، زبانش زبان محمّد (صلی الله علیه و آله) و قلبش قلب ایّوب (علیه السلام) است. هر زمان گناهی برای او آمرزیده شود، سجده کند؛ پس می‌فرماید: «بنده‌ی من نامه‌ی عملت را بخوان». بدنش از نگرانی و ترس می‌لرزد». فرمود: خدای جبّار می‌فرماید: «آیا بدی‌هایت را بر تو افزودیم و از نیکی‌های تو کاستیم»؟ فرمود: عرض می‌کند: «ای آقای من! بلکه تو قیام‌کننده به عدالت و بهترین جداکننده [حق از باطل] هستی». فرمود: خداوند می‌فرماید: «بنده (علیه السلام) ی من! آیا حیاء نکردی و [حدود] مرا مراعات نکردی و از من نترسیدی»؟ فرمود: عرض می‌کند: «سرورم! بد کرده‌ام، مرا رسوا نکن؛ خلایق به من نگاه می‌کنند». فرمود: خدای جبّار می‌فرماید: «به عزّتم سوگند‌ای گنهکار! امروز تو را رسوا نمی‌کنم». فرمود: «گناهان بین او بین خداوند پوشیده است و نیکی‌ها برای خلایق آشکار است». فرمود: «هر زمان خداوند او را به خاطر گناهی سرزنش کند»، عرض کند: «آقای من! با شتاب به‌سوی آتش بروم برایم بهتر است از اینکه مرا سرزنش کنی». فرمود: پس خدای جبّار تبارک‌وتعالی می‌فرماید: «آیا فلان روز را به خاطر می‌آوری که به گرسنه‌ای غذا دادی و روزی به برادر مؤمنی بخشش کردی و پوشاندی و در صحراها حجّ به‌جا آوردی و درحال احرام مرا خواندی و از ترس [من] گریه کردی و شبی از ترس [من] بیدار ماندی و از ترس، چشمت را از من فرو گرفتی؛ پس این به آن در [و تو را به خاطر گناهانت عذاب نمی‌کنم] امّا آنچه نیکی کردی، پس مورد تقدیر و سپاس است و امّا آنچه بدی کردی، پس آمرزیده شده است». دراین‌هنگام چهره‌اش سفید شود و قلبش شاد گردد و تاج بر سرش و زیور آلات و جامه‌ها بر روی دستانش قرار داده شود. سپس خداوند می‌فرماید: «ای جبرئیل! بنده‌ی مرا ببر و کرامت مرا به او نشان بده». از پیش خدا خارج می‌شود درحالی‌که کتابش را به دست راستش گرفته است. آن را تا جایی که چشم کار می‌کند می‌گستراند و پرونده‌اش را برای زنان و مردان مؤمن بازمی‌کند درحالی فریاد می‌زند: هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص532

بحارالأنوار، ج8، ص211/ الاختصاص، ص349؛ «تفاوت لفظی» / البرهان

2

(حاقه/ 19)

الصّادق (علیه السلام) - کُلُّ أُمَّهًٍْ یُحَاسِبُهَا إِمَامُ زَمَانِهَا وَ یَعْرِفُ الْأَئِمَّهًُْ أَوْلِیَاءَهُمْ وَ أَعْدَاءَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ وَ هُمُ الْأَئِمَّهًُْ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ فَیُعْطُونَ أَوْلِیَاءَهُمْ کِتَابَهُمْ بِیَمِینِهِمْ فَیَمُرُّونَ إِلَی الْجَنَّهًِْ بِلَا حِسَابٍ وَ یُؤْتُونَ أَعْدَاءَهُمْ کِتَابَهُمْ بِشِمَالِهِمْ فَیَمُرُّونَ إِلَی النَّارِ بِلَا حِسَابٍ فَإِذَا نَظَرَ أَوْلِیَاؤُهُمْ فِی کِتَابِهِمْ یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمْ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ أَیْ مَرْضِیَّهًٍْ فَوُضِعَ الْفَاعِلُ مَکَانَ الْمَفْعُولِ.

امام صادق (علیه السلام) - امام زمان هر امّتی، از آن امّت، حسابرسی خواهد کرد و امامان، پیروان و دشمنان خویش را از چهره‌هایشان می‌شناسند و این همان سخن خداوند عزّوجلّ است بر «اعراف» مردانی هستند. که هریک از آن دو را از چهره‌شان می‌شناسند. (اعراف/46) بنابراین نامه‌ی اعمال پیروان خویش را به دست راستشان تحویل می‌دهند و بدون حسابرسی به بهشت می‌روند و نامه اعمال دشمنان خویش را به دست چپ آن‌ها تحویل می‌دهند و بدون حسابرسی به جهنّم می‌روند، و آنگاه که پیروانشان به نامه‌ی اعمال خویش نگاه می‌کنند به برادران خویش می‌گویند: هَاؤُمُ اقْرَؤُوا کِتَابِیهْ * إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیهْ * فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ یعنی اینکه پسندیده است. بنابراین اسم فاعل به‌جای اسم مفعول به کار رفته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص534

بحارالأنوار، ج8، ص339/ القمی، ج2، ص384؛ «و هو قوله و علی الاعراف… کلا بسیماهم» محذوف و «أی مرضیهًْ… الی آخر» / نورالثقلین

3

(حاقه/ 19)

الصّادق (علیه السلام) - أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهًِْ یُدْعَی کُلٌّ بِإِمَامِهِ الَّذِی مَاتَ فِی عَصْرِهِ فَإِنْ أَثْبَتَهُ أُعْطِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ لِقَوْلِهِ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ الْیَمِینُ إِثْبَاتُ الْإِمَامِ لِأَنَّهُ کِتَابٌ لَهُ یَقْرَؤُهُ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ إِلَی آخِرِ الْآیَاتِ وَ الْکِتَابُ الْإِمَامُ فَمَنْ نَبَذَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ کَانَ کَمَا قَالَ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الشِّمَالِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ ما أَصْحابُ الشِّمالِ فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ إِلَی آخِرِ الْآیَاتِ.

امام صادق (علیه السلام) - هرگاه که روز قیامت فرا رسد، هر شخص به همراه امامی که در آن عصر بوده، فرا خوانده می‌شود. بنابراین اگر امام عصر خویش، وی را تأیید کند، نامه‌ی اعمال وی به دست راستش تحویل داده می‌شود، و این همان سخن خداوند عزّوجلّ است [به یاد آورید] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! کسانی که نامه‌ی عملشان به دست راستشان داده شود، آن را [با شادی و سرور] می‌خوانند. (اسراء/71) و «یمین» یعنی همان سمت راست، همانا تأییدکردن امام است؛ زیرا نامه‌ای است که آن را می¬خواند. خداوند می‌فرماید: إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَاقٍ حِسَابِیه؛ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ؛ فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ؛ قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ و کتاب همان امام است، و هرکس همان‌گونه که خداوند در قرآن می‌فرماید، او را در پشت‌سر خویش افکند: پس آن (عهد) را پشت‌سر خود انداختند. (آل عمران/187) و هرکس او را انکار کند از اصحاب شمال خواهد بود، همان کسانی هستند که خداوند می‌فرماید: و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی [که نامه‌ی اعمالشان به نشانه‌ی جرمشان به دست چپ آن‌ها داده می‌شود]! آن‌ها در میان بادهای کشنده و آب سوزان قرار دارند، و در سایه‌ی دودهای متراکم و آتشزا! (واقعه/4341).

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص534

بحارالأنوار، ج8، ص11/ العیاشی، ج2، ص302/ البرهان

4

(حاقه/ 19)

الباقر (علیه السلام) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ قَالَ هَذَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مَعْنَی قَوْلِهِ هاؤُمُ اقْرَؤُا هَذَا أَمْرٌ مِنْهُ لِلْمَلَائِکَهًِْ مَعْنَاهُ هَاؤُمْ أَیْ خُذُوا کِتَابِی اقْرَءُوهُ فَإِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَ فِیهِ شَیْئاً غَیْرَ الطَّاعَاتِ.

امام باقر (علیه السلام) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ فرمود: این [شخص] امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و سخن خداوند: هاؤُمُ اقْرَؤُا این دستوری از طرف او به ملائکه است و معنایش أُوتِیَ است؛ یعنی نامه عمل مرا بگیرید و آن را بخوانید؛ چون شما در آن غیر از طاعات چیزی نمی‌بینید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص534

بحارالأنوار، ج36، ص130/ بحارالأنوار، ج36، ص65 و تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص692؛ «و معنی قوله هاؤم… الی آخر» محذوف/ البرهان

5

(حاقه/ 19)

الباقر (علیه السلام) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ إِلَی آخِرِ الْکَلَامِ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ جَرَتْ لِأَهْلِ الْإِیمَانِ مَثَلًا.

امام باقر (علیه السلام) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ، این آیه در شأن حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است و برای اهل ایمان ضرب المثل شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص692/ المناقب، ج2، ص151 و البرهان؛ «بتفاوت»

6

(حاقه/ 19)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - قوله فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ عَلِیُِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام).

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ، منظور، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

کشف الغمهًْ، ج1، ص324/ کشف الیقین، ص402/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص691 و البرهان/ نهج الحق، ص206

7

(حاقه/ 19)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - هُوَ عَلِیُّ‌بنُ‌أَبِی‌طَالِب (علیه السلام).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - منظور، علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

البرهان

8

(حاقه/ 19)

الباقر (علیه السلام) - لَیْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوَارِحُ عَلَی مُؤْمِنٍ إِنَّمَا تَشْهَدُ عَلَی مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ کَلِمَهًُْ الْعَذَابِ فَأَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیُعْطَی کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلا.

امام باقر (علیه السلام) - اعضاء و جوارح علیه مؤمن گواهی نمی‌دهند، بلکه علیه کسی که فرمان عذاب بر او ثابت شده گواهی می‌دهند. و امّا مؤمن نامه‌اش را به دست راستش می‌دهند، و خدای عزّوجلّ فرماید: فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلا.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

الکافی، ج2، ص31

9

(حاقه/ 19)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - کَتَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَی مُعَاوِیَهًْ… وَ لَعَمْرِی لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِینَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) سَلَّمُوا لَنَا وَ اتَّبَعُونَا وَ قَلَّدُونَا أُمُورَهُمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ لَمَا طَمِعْتَ أَنْتَ یَا مُعَاوِیَهًُْ فَمَا فَاتَهُمْ مِنَّا أَکْثَرُ مِمَّا فَاتَنَا مِنْهُمْ وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیَّ وَ فِیکَ آیَاتٌ مِنْ سُورَهًٍْ خَاصَّهًٍْ الْأُمَّهًُْ یُؤَوِّلُونَهَا عَلَی الظَّاهِرِ وَ لَا یَعْلَمُونَ مَا الْبَاطِنُ وَ هِیَ فِی سُورَهًِْ الْحَاقَّهًِْ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ* وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یُدْعَی بِکُلِّ إِمَامِ ضَلَالَهًٍْ وَ إِمَامِ هُدًی وَ مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَصْحَابُهُ الَّذِینَ بَایَعُوهُ فَیُدْعَی بِی وَ بِکَ یَا مُعَاوِیَهًُْ وَ أَنْتَ صَاحِبُ السِّلْسِلَهًِْ الَّذِی یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ ذَلِکَ وَ کَذَلِکَ کُلُّ إِمَامِ ضَلَالَهًٍْ کَانَ قَبْلَکَ أَوْ یَکُونُ بَعْدَکَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ مِنْ خِزْیِ اللَّهِ وَ عَذَابِهِ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه‌ای به معاویه نوشت: به جان خودم قسم، اگر مردم هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت، در مقابل ما تسلیم می‌شدند و تابع ما می‌گشتند از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد. (مائده/66) و تو‌ای معاویه در خلافت طمع نمی‌کردی! ولی آنچه مردم از ما از دست داده‌اند بیش از آنی است که ما نسبت به آنان از دست داده‌ایم. خداوند درباره‌ی من و تو به خصوص آیه‌ای از قرآن نازل کرده است که تو و امثال تو آن را طبق ظاهرش می‌خوانید و نمی‌دانید تأویل باطن آن چیست و آن در سوره‌ی: پس کسی که نامه اعمالش به دست راستش داده شود، به‌زودی حساب آسانی برای او می‌شود. (انشقاق/87) تا آنجا که می‌فرماید: امّا کسی که نامه‌ی اعمالش را به دست چپش بدهند می‌گوید: «ای کاش هرگز نامه‌ی اعمالم را به من نمی‌دادند. (حاقه/25) قضیّه چنین خواهد بود که هر امام ضلالت و امام هدایتی فرا خوانده می‌شوند و با هرکدام از آن‌ها اصحابشان که با او بیعت کرده‌اند خواهند بود، و من و تو هم فرا خوانده می‌شویم. ای معاویه، تو صاحب زنجیر هستی که می‌گوید: «یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ» به خدا قسم این مطلب را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم که درباره‌ی تو می‌فرمود و همچنین درباره‌ی هر امام ضلالتی که قبل از تو بوده و بعد از تو خواهد بود مثل همین خواری و عذاب از جانب خدا خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

بحارالأنوار، ج33، ص155

10

(حاقه/ 19)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - إِنَ مَلَکَیْ عَلِیِ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) لَیَفْتَخِرَانِ عَلَی سَائِرِ الْأَمْلَاکِ، لِکَوْنِهِمَا مَعَ عَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام)، لِأَنَّهُمَا لَمْ یَصْعَدَا قَطُّ بِشَیْءٍ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی یُسْخِطُهُ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - دو فرشته علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) به سبب بودنشان با علی (علیه السلام) بر دیگر فرشته‌ها افتخار می‌کنند، زیرا آن‌ها از علی (علیه السلام) هیچ وقت به‌سوی خدا چیزی نبرده‌اند که خدا را خشمناک کرده و به غضب در آورد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

البرهان/ البرهان؛ «تفاوت لفظی»

آیه [0]

من یقین داشتم که [قيامتى در كار است و] به حساب اعمالم می‌رسم.

1

(حاقه/ مقدمه)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ‌بْنَ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه السلام) هَاتِ مَا شَکَکْتَ فِیهِ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنِّی وَجَدْتُ اللَّهَ یَقُولُ وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُواقِعُوها… فَقَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها یَعْنِی أَیْقَنُوا أَنَّهُمْ دَاخِلُوهَا وَ أَمَّا قَوْلُهُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ قَوْلُهُ یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ قَوْلُهُ لِلْمُنَافِقِینَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا فَإِنَّ قَوْلَهُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ یَقُولُ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی أُبْعَثُ فَأُحَاسَبُ لِقَوْلِهِ مُلاقٍ حِسابِیَهْ وَ قَوْلِهِ لِلْمُنَافِقِینَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا فَهَذَا الظَّنُّ ظَنُّ شَکٍّ فَلَیْسَ الظَّنُّ ظَنَّ یَقِینٍ وَ الظَّنُّ ظَنَّانِ ظَنُّ شَکَّ وَ ظَنُّ یَقِینٍ فَمَا کَانَ مِنْ أَمْرِ مَعَادٍ مِنَ الظَّنِّ فَهُوَ ظَنُّ یَقِینٍ وَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا فَهُوَ ظَنُّ شَکٍّ.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - مردی به خدمت امیرالمؤمنین علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) من در کتاب منزل خدا شک کرده‌ام». علی (علیه السلام) به آن مرد فرمود: «پس آنچه را که در آن شک کرده‌ای از کتاب خدای عزّوجلّ بیاور و بگو تا ببینم». آن مرد به حضرت

عرض کرد: «من در کتاب خدا یافتم که می‌فرماید: و گنهکاران، آتش [دوزخ] را می‌بینند و یقین می‌کنند که با آن درمی‌آمیزند. (کهف/53) … فرمود: «یعنی یقین کردند که ایشان در آن داخل‌شوندگانند. و امّا سخن آن جناب بر سبیل حکایت: إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ و سخن آن جناب: آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بی‌کم و کاست می‌دهد و می‌دانند که خداوند حق آشکار است! . (نور/25) و سخن آن جناب در حقّ منافقان و گمان‌های گوناگون بدی به خدا می‌بردید. (احزاب/10) این، ظنّ شک است و ظنّ یقین نیست. ظن بر دو گونه است: ظنّ شک و ظنّ یقین. آنچه که از ظن درباره‌ی امر معاد است، ظنّ یقین است و آنچه که از ظن درباره امر دنیاست، ظنّ شک است

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص536

بحارالأنوار، ج90، ص103/ الاحتجاج، ج1، ص244/ نورالثقلین؛ «بتفاوت» / نورالثقلین؛ «أن رجلا… داخلوها» محذوف

آیه فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ [21]

او در یک زندگی کاملا رضایت‌بخش قرار خواهد داشت.

1

(حاقه/ 21)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَهُوَ فی عیشَةٍ راضِیَةٍ أی مَرْضِیَّهًْ فَوُضِعَ الْفَاعِلُ مَکَانَ الْمَفْعُول.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ یعنی اینکه پسندیده است. بنابراین اسم فاعل به‌جای اسم مفعول به کار رفته است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص538

نورالثقلین

آیه فی جَنَّةٍ عالِیَةٍ [22]

در بهشتی عالی،

آیه قُطُوفُها دانِیَةٌ [23]

که میوه‌هایش در دسترس است.

1

(حاقه/ 23)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهًَْأَحَدٌإِلَّا بِجَوَازِبِسْمِ‌اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ لِفُلَانِ‌بْنِ‌فُلَانٍ أَدْخِلُوهُ جَنَّهًًْ عَالِیَهًًْ قُطُوفُها دانِیَةٌ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود مگر با مجوّز:ِ «بِسْمِ‌اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ این نامه‌ای است از طرف خدا برای فلان فرزند فلان». او را وارد بهشتی عالی کنید که میوه‌هایش در دسترس است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص538

بحارالأنوار، ج7، ص83/ القمی، ج2، ص385؛ «بتفاوت» / نورالثقلین

2

(حاقه/ 23)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قُطُوفُها دانِیَهًْ یَقُولُ مَدْلِیَّهًْ یَنَالُهَا الْقَائِمُ وَ الْقَاعِدُ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ؛ آویزان است به‌طوری که شخص ایستاده و نشسته به آن دسترسی دارد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص538

القمی، ج2، ص384/ البرهان

آیه کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ [24]

[و به آنان گفته مى‌شود]: بخورید و بیاشامید گوارا باد بر شما، این‌ها در برابر اعمالی است که در ایام گذشته انجام دادید!

1

(حاقه/ 24)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - یُنَادِی مُنَادٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ نَاحِیَهًِْ الْمَشْرِقِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ یَا أَهْلَ الْهُدَی اجْتَمِعُوا وَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ بِخُرُوجِ دَابَّهًِْ الْأَرْض وَ یَسِیرُ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ بِرَایَهًِْ الْهُدَی وَ السَّیْفِ ذِی الْفَقَارِ… فَیَوْمَئِذٍ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهًِْ یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ تُخْرِجُ لَهُمُ الْأَرْضُ کُنُوزَهَا وَ یَقُولُ الْقَائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کُلُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ فَالْمُسْلِمُونَ یَوْمَئِذٍ أَهْلُ صَوَابٍ لِلدِّینِ أُذِنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ فَیَوْمَئِذٍ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهًِْ وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - [در آستانه‌ی ظهور امام زمان (علیه السلام)] در ماه رمضان هنگام طلوع خورشید ندادهنده‌ای از طرف مشرق ندا می‌دهد: «ای اهل هدایت جمع شوید»! و با بیرون آمدن جنبنده‌ی زمین [موریانه]. (سبأ/14) بین حقّ و باطل جدا می‌شود و بزرگ‌ترین راستگو با پرچم هدایت و شمشیر ذوالفقار حرکت می‌کند… در این روز است تأویل و تفسیر این آیه خداوند که هرکدام از آن‌ها را با گشایش و فضل خویش، بی‌نیاز می‌کند. و زمین گنج‌هایش را برای آن‌ها بیرون می‌آورد و قائم (علیه السلام) می‌فرماید: کُلُوا هَنِیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیّامِ الْخالِیَةِ. مسلمانان در این روز در دینداری درستکارند. به آن‌ها اجازه‌ی سخن‌گفتن داده شود و در این روز است تأویل و تفسیر این آیه: و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند. (فجر/22) ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص538

بحارالأنوار، ج53، ص85

2

(حاقه/ 24)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ إلی قَولِهِ الْخالِیَهًِْ هُوَ عَلِیُّ‌بنُ‌أَبِی‌طَالِب (علیه السلام).

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ… الخَالِیَةِ منظور، علیّ‌بن‌ابیطالب (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص540

تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص691

3

(حاقه/ 24)

الصّادق (علیه السلام) - الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ أیَّامُ الصَّوْمِ فِی الدُّنْیَا.

امام صادق (علیه السلام) - الْأَیَّامِ الخَالِیَةِ منظور از روزهای گذشته، همان روزهایی است که در زندگی دنیایی روزه بودید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص540

البرهان

4

(حاقه/ 24)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَوْ عَلِمْتُمْ مَا لَکُمْ فِی رَمَضَانَ لَزِدْتُمْ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی شُکْراً إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَهًٍْ مِنْهُ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِأُمَّتِیَ الذُّنُوبَ کُلَّهَا… وَ یَوْمُ خَمْسَهًٍْ وَ عِشْرِینَ بَنَی اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَکُمْ تَحْتَ الْعَرْشِ أَلْفَ قُبَّهًٍْ خَضْرَاءَ عَلَی رَأْسِ کُلِّ قُبَّهًٍْ خَیْمَهًٌْ مِنْ نُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا أُمَّهًَْ أَحْمَدَ (صلی الله علیه و آله) أَنَا رَبُّکُمْ وَ أَنْتُمْ عَبِیدِی وَ إِمَائِی اسْتَظِلُّوا بِظِلِّ عَرْشِی فِی هَذِهِ الْقِبَابِ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - اگر بدانید آنچه شما در ماه رمضان دارید برای خدا بیشتر شکر می‌کردید. شب اوّل خدا همه‌ی گناهان امّتم را از عیان و نهان بیامرزد… [شب] بیست‌وپنجم خدای عزّوجلّ برای شما بنایی زیر عرش بسازد با هزار گنبد سبز که بر سر هر گنبد خیمه نوری می‌باشد. خدای عزّوجلّ می‌فرماید: «ای امّت محمّد (صلی الله علیه و آله)! منم پروردگار شما! شمایید بندگان و کنیزان من در این گنبدها! زیر سایه‌ی عرش من باشید؛ کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص540

بحارالأنوار، ج93، ص353

آیه وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ [25]

امّا کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند می‌گوید: «ای کاش هرگز نامه‌ی اعمالم رابه من نمی‌دادند.

1

(حاقه/ 25)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قَبْضَ الْکَافِرِ قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُکَ إِلَی عَدُوِّی… فَیَجِیئُهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِوَجْهٍ کَرِیهٍ کَالِحٍ… فَإِذَا نَظَرَ إِلَی مَلَکِ الْمَوْتِ شَخَصَ بَصَرُهُ وَ طَارَ عَقْلُه… ثُمَّ یُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَیْهِ مَلَکَیْنِ أَصَمَّیْنِ أَعْمَیْن مَعَهُمَا مِطْرَقَتَانِ مِنْ حَدِیدٍ مِنْ نَارٍ یَضْرِبَانِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًْ فَإِذَا کَانَتْ صَیْحَهًُْ الْقِیَامَهًِْ اشْتَعَلَ قَبْرُهُ نَاراً فَیَقُولُ لِیَ الْوَیْلُ إِذَا اشْتَعَلَ قَبْرِی نَاراً فَیُنَادِی مُنَادٍ أَلَا الْوَیْلُ قَدْ دَنَا مِنْکَ وَ الْهَوَانُ قُمْ مِنْ نِیرَانِ الْقَبْرِ إِلَی نِیرَانٍ لَا یَطْفَأُ فَیَخْرُجُ مِنْ قَبْرِهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّهًًْ عَیْنَاهُ قَدْ طَالَ خُرْطُومُهُ وَ کَسَفَ بَالُهُ مُنَکِّساً رَأْسَهُ یُسَارِقُ النَّظَرَ فَیَأْتِیهِ عَمَلُهُ الْخَبِیثُ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ مَا عَلِمْتُکَ إِلَّا کُنْتَ عَنْ طَاعَهًِْ اللَّهِ مُبْطِئاً وَ إِلَی مَعْصِیَتِهِ مُسْرِعاً قَدْ کُنْتَ تَرْکَبُنِی فِی الدُّنْیَا فَأَنَا أُرِیدُ أَنْ أَرْکَبَکَ الْیَوْمَ کَمَا کُنْتَ تَرْکَبُنِی وَ أَقُودُکَ إِلَی النَّارِ قَالَ ثُمَّ یَسْتَوِی عَلَی مَنْکِبَیْهِ فَیَرْحَلُ {فَیَرْکُلُ} قَفَاهُ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی عُجْزَهًِْ جَهَنَّمَ فَإِذَا نَظَرَ إِلَی الْمَلَائِکَهًِْ قَدِ اسْتَعَدُّوا لَهُ بِالسَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ قَدْ عَضُّوا عَلَی شِفَاهِهِمْ مِنَ الْغَیْظِ وَ الْغَضَبِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ یُنَادِی الْجَلِیلُ جِیئُوا بِهِ إِلَی النَّارِ.

امام باقر (علیه السلام) - جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: وقتی که خداوند بخواهد جان کافر را بگیرد، می‌فرماید: «ای فرشته‌ی مرگ! تو و یارانت به‌سوی دشمنم بروید… فرشته‌ی مرگ با چهره‌ی زشت و گرفته نزد او می‌آید… هنگامی‌که کافر به فرشته‌ی مرگ نگاه می‌کند، چشمانش از حرکت باز می‌ایستد و عقلش می‌پرد… سپس خداوند دو فرشته کر و کور بر او مسلّط می‌گرداند که همراه آن‌ها دو چکش آهنین از آتش است. او را تا روز قیامت می‌زنند و هنگامی‌که فریاد قیامت (نفخ صور دوّم) واقع شود، قبرش با آتش شعله‌ور شود و می‌گوید: «وای بر من که قبرم با آتش شعله‌ور شد». پس ندادهنده‌ای ندا می‌دهد: «عذاب و خواری به تو نزدیک شد. از آتش قبر برخیز و به‌سوی آتشی که خاموش نمی‌شود برو». پس از قبرش بیرون می‌آید درحالی‌که چهره‌اش سیاه و چشمانش کبود است و بینی‌اش دراز شده و قلبش گرفته و غمگین است و سرافکنده است و زیر چشمی نگاه می‌کند. سپس عمل پلیدش نزد او می‌آید و می‌گوید: «به خدا سوگند تو را جز اینگونه نشناختم که اطاعت خدا را به تأخیر می‌انداختی و در آن سستی می‌کردی و با سرعت به‌سوی نافرمانی او می‌رفتی. در دنیا بر من سوار می‌شدی و من امروز می‌خواهم همانگونه که بر من سوار می‌شدی بر تو سوار شوم و تو را به‌سوی آتش ببرم». فرمود: «سپس بر شانه‌اش سوار می‌شود و با پا به پشت گردنش می‌زند تا اینکه به لبه‌ی جهنّم می‌رسد و هنگامی‌که فرشتگان را ببیند که برای او زنجیرها و غل‌ها آماده کرده‌اند، از خشم و غضب لب‌هایشان را می‌گزند فَیَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ و خداوند جلیل صدا می‌زند: «او را به‌سوی آتش بیاورید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص540

بحارالأنوار، ج8، ص319/ البرهان؛ «بتفاوت»

2

(حاقه/ 25)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - کَتَبَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِلَی مُعَاوِیَهًْ… لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیَّ وَ فِیکَ آیَاتٌ مِنْ سُورَهًٍْ خَاصَّهًٍْ الْأُمَّهًُْ یُؤَوِّلُونَهَا عَلَی الظَّاهِرِ وَ لَا یَعْلَمُونَ مَا الْبَاطِنُ وَ هِیَ فِی سُورَهًِْ الْحَاقَّهًِْ فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یُدْعَی بِکُلِّ إِمَامِ

ضَلَالَهًٍْ وَ إِمَامِ هُدًی وَ مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَصْحَابُهُ الَّذِینَ بَایَعُوهُ فَیُدْعَی بِی وَ بِکَ یَا مُعَاوِیَهًُْ وَ أَنْتَ صَاحِبُ السِّلْسِلَهًِْ الَّذِی یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ ذَلِکَ وَ کَذَلِکَ کُلُّ إِمَامِ ضَلَالَهًٍْ کَانَ قَبْلَکَ أَوْ یَکُونُ بَعْدَکَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ مِنْ خِزْیِ اللَّهِ وَ عَذَابِه.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه‌ای به معاویه نوشت… خداوند درباره‌ی من و تو به خصوص آیه‌ای از قرآن نازل کرده است که تو و امثال تو آن را طبق ظاهرش می‌خوانید و نمی‌دانید تأویل باطن آن چیست و آن در سوره‌ی الحاقّه است: پس کسی که نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود، به‌زودی حساب آسانی برای او می‌شود. (انشقاق/87) تا آنجا که می‌فرماید: وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَه، تا آنجا که می‌فرماید: وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ، و قضیّه چنین خواهد بود که هر امام ضلالت و امام هدایتی فرا خوانده می‌شوند و با هرکدام از آن‌ها اصحابشان که با او بیعت کرده‌اند خواهند بود، و من و تو هم فرا خوانده می‌شویم. ای معاویه، تو صاحب زنجیر هستی که می‌گوید: یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ به خدا قسم این مطلب را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم که درباره‌ی تو می‌فرمود و همچنین درباره‌ی هر امام ضلالتی که قبل از تو بوده و بعد از تو خواهد بود مثل همین خواری و عذاب از جانب خدا خواهد بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص540

بحارالأنوار، ج33، ص155/ کتاب سلیم بن قیس، ص772

آیه وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ [26]

و نمی‌دانستم حساب من چیست!

آیه یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِیَةَ [27]

ای کاش مرگم فرا می‌رسید!

1

(حاقه/ 27)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِیَةَ یَعْنِی الْمَوْت.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَةَ؛ منظور، مرگ است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص542

القمی، ج2: ، ص384

آیه ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ [28]

مال و ثروتم هرگز مرا بی‌نیاز نکرد.

1

(حاقه/ 28)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ما أَغْنی عَنِّی مالِیَهْ یَعْنِی مَالَهُ الَّذِی جَمَعَه.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - مَا أَغْنَی عَنِّی مَالِیهْ یعنی مالی که جمع‌آوری کرده بود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص542

القمی، ج2، ص384

آیه هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ [29]

قدرت من نیز از دست رفت!

1

(حاقه/ 29)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ أَیْ حُجَّتُه.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - هَلَکَ عَنِّی سُلْطَانِیهْ منظور، حجّت خویش است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص542

القمی، ج2، ص384

2

(حاقه/ 29)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ أَیْ حُجَّتی.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ یعنی دلیلم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص542

بحرالعرفان، ج16، ص148

آیه خُذُوهُ فَغُلُّوهُ [30]

[فرمان مى‌رسد] او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید!

1

(حاقه/ 30)

الباقر (علیه السلام) - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: فَإِذَا کَانَتْ صَیْحَهًُْ الْقِیَامَهًِْ اشْتَعَلَ قَبْرَ الْکَافِرِ نَاراً فَیَقُولُ لِیَ الْوَیْلُ إِذَا اشْتَعَلَ قَبْرِی نَاراً فَیُنَادِی مُنَادٍ أَلَا الْوَیْلُ قَدْ دَنَا مِنْکَ وَ الْهَوَانُ قُمْ مِنْ نِیرَانِ الْقَبْرِ إِلَی نِیرَانٍ لَا یَطْفَأُ فَیَخْرُجُ مِنْ قَبْرِهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّهًًْ عَیْنَاهُ قَدْ طَالَ خُرْطُومُهُ وَ کَسَفَ بَالُهُ مُنَکِّساً رَأْسَهُ یُسَارِقُ النَّظَرَ فَیَأْتِیهِ عَمَلُهُ الْخَبِیثُ فیَسْتَوِی عَلَی مَنْکِبَیْهِ فَیَرْحَلُ {فَیَرْکُلُ ظ} قَفَاهُ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی عُجْزَهًِْ جَهَنَّمَ فَإِذَا نَظَرَ إِلَی الْمَلَائِکَهًِْ قَدِ اسْتَعَدُّوا لَهُ بِالسَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ قَدْ عَضُّوا عَلَی شِفَاهِهِمْ مِنَ الْغَیْظِ وَ الْغَضَبِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ یُنَادِی الْجَلِیلُ جِیئُوا بِهِ

إِلَی النَّارِ فَصَارَتِ الْأَرْضُ تَحْتَهُ نَاراً وَ الشَّمْسُ فَوْقَهُ نَاراً وَ جَاءَتْ نَارٌ فَأَحْدَقَتْ بِعُنُقِهِ فَنَادَی وَ بَکَی طَوِیلًا یَقُولُ وَا عَقِبَاهُ قَالَ فَتُکَلِّمُهُ النَّارُ فَتَقُولُ أَبْعَدَ اللَّهُ عَقِبَیْکَ مِمَّا أَعْقَبَتَا فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ قَالَ ثُمَّ تَجِیءُ صَحِیفَتُهُ تَطِیرُ مِنْ خَلْفِ ظَهْرِهِ فَتَقَعُ فِی شِمَالِهِ ثُمَّ یَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَثْقُبُ {فَیُقَلِّبُ} صَدْرَهُ إِلَی ظَهْرِهِ ثُمَّ یَفْتِلُ شِمَالَهُ إِلَی خَلْفِ ظَهْرِهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ اقْرَأْ کِتَابَکَ قَالَ فَیَقُولُ أَیُّهَا الْمَلَکُ کَیْفَ أَقْرَأُ وَ جَهَنَّمُ أَمَامِی قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ دُقَّ عُنُقَهُ وَ اکْسِرْ صُلْبَهُ وَ شُدَّ نَاصِیَتَهُ إِلَی قَدَمَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ قَالَ فَیَبْتَدِرُهُ لِتَعْظِیمِ قَوْلِ اللَّهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتِفُ لِحْیَتَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَحْطِمُ عِظَامَهُ قَالَ فَیَقُولُ أَ مَا تَرْحَمُونِی قَالَ فَیَقُولُونَ یَا شَقِیُّ کَیْفَ نَرْحَمُکَ وَ لَا یَرْحَمُکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ أَ فَیُؤْذِیکَ هَذَا قَالَ فَیَقُولُ نَعَمْ أَشَدَّ الْأَذَی قَالَ فَیَقُولُونَ یَا شَقِیُّ وَ کَیْفَ لَوْ قَدْ طَرَحْنَاکَ فِی النَّارِ قَالَ فَیَدْفَعُهُ الْمَلَکُ فِی صَدْرِهِ دَفْعَهًًْ فَیَهْوِی سَبْعِینَ أَلْفَ عَام.

امام باقر (علیه السلام) - جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: … هنگامی‌که فریاد قیامت (نفخ صور دوّم) واقع شود، قبرش با آتش شعله‌ور شود و می‌گوید: «وای بر من که قبرم با آتش شعله‌ور شد». پس ندادهنده‌ای ندا می‌دهد: «عذاب و خواری به تو نزدیک شد. از آتش قبر برخیز و به‌سوی آتشی که خاموش نمی‌شود برو». پس از قبرش بیرون می‌آید درحالی‌که چهره‌اش سیاه و چشمانش کبود است و بینی‌اش دراز شده و قلبش گرفته و غمگین است و سر افکنده است و زیر چشمی نگاه می‌کند. سپس عمل پلیدش نزد او می‌آید و می‌گوید: «به خدا سوگند تو را نشناختم مگر اینگونه که اطاعت خدا را به تأخیر می‌انداختی و در آن سستی می‌کردی و باسرعت به‌سوی نافرمانی او می‌رفتی. در دنیا بر من سوار می‌شدی و من امروز می‌خواهم همانگونه که بر من سوار می‌شدی بر تو سوار شوم و تو را به‌سوی آتش ببرم». فرمود: «سپس بر شانه‌اش سوار می‌شود و با پا به پشت گردنش می‌زند تا اینکه به لبه‌ی جهنّم می‌رسد و هنگامی‌که فرشتگان را ببیند که برای او زنجیرها و غل‌ها آماده کرده‌اند، از خشم و غضب لب‌هایشان را می‌گزند فَیَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ و خداوند جلیل صدا می‌زند: «او را به‌سوی آتش بیاورید». پس زمین، در زیرش آتش شود و خورشید، در بالایش آتش

شود و آتشی بیاید و دور گردنش را بگیرد؛ پس فریاد زند و زیاد گریه کند و می‌گوید: «افسوس بر گذشته‌ام». فرمود: آتش با او سخن می‌گوید و می‌گوید: «خداوند گذشته‌ات را دور گرداند؛ به خاطر آنچه در اطاعت خدا از خود برجای گذاشت». سپس پرونده‌اش می‌آید؛ پشت‌سرش پرواز می‌کند و در دست چپش قرار می‌گیرد. سپس فرشته‌ای نزد او می‌آید و از سینه تا پشتش را می‌شکافد. سپس دست چپش را به‌طرف پشت‌سرش می‌پیچاند. سپس به او گفته می‌شود: «نامه‌ی عملت را بخوان». فرمود: می‌گوید: «ای فرشته! چگونه بخوانم درحالی‌که جهنّم روبروی من است»؟ فرمود: سپس خداوند می‌فرماید: «گردنش را بشکن و ستون فقراتش را بشکن و پیشانیش را به پاهایش ببند». سپس می‌فرماید: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ فرمود: برای بزرگداشت سخن خداوند هفتادهزار فرشته خشن و سختگیر بر یکدیگر پیشی می‌گیرند. بعضی از آن‌ها ریشش را می‌کنند و بعضی از آن‌ها استخوان‌هایش را می‌شکنند. فرمود: می‌گوید: «آیا بر من رحم نمی‌کنید»؟ فرمود: می‌گویند: «ای بدبخت! چگونه بر تو رحم کنیم درحالی‌که ارحم الراحمین به تو رحم نمی‌کند؟ آیا این [کارها] تو را اذیّت می‌کند»؟ فرمود: می‌گوید: «بله شدیدترین اذیّت‌ها». فرمود: می‌گویند: «ای بدبخت! اگر تو را در آتش انداختیم، چه حالی داری»؟ فرمود: «فرشته یک‌مرتبه او را از ناحیه‌ی سینه‌اش هل می‌دهد؛ پس هفتادهزار سال [در جهنّم] سقوط می‌کند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص542

بحارالأنوار، ج8، ص319

2

(حاقه/ 30)

السّجّاد (علیه السلام) - وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ (علیه السلام) فِی الصَّلَاهًِْ عَلَی حَمَلَهًِْ الْعَرْشِ وَ کُلِّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهًُْ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِک… فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرُّوحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ… الَّذِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ وَ الزَّبَانِیَهًِْ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ.

امام سجاد (علیه السلام) - در صلوات و درود بر حمل‌کنندگان عرش و هر فرشته مقرب: درود بر حاملان عرشت، فرشتگانی که در تسبیح تو سستی نمی‌ورزند… درود فرست بر آن فرشتگان که به ما می‌گویند: [و به آنان می‌گویند]: سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا [ی جاویدان]! . (رعد/24) و درود فرست بر فرشتگان زبانی هنگامی که به آن‌ها گفته شود: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ؛ بی‌درنگ و بی‌آنکه مهلتش دهند، او را به سرعت می‌گیرند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص544

بحارالأنوار، ج56، ص216

آیه ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ [31]

سپس او را در دوزخ بیفکنید!

1

(حاقه/ 31)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ أَیْ أَسْکِنُوه.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - خُذُوهُ فَغُلُّوهُ، ثُمَّ الجَحِیمَ صَلُّوهُ یعنی جای دهید.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص544

القمی، ج2، ص384

آیه ثُمَّ فی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ [32]

بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید.

1

(حاقه/ 32)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌بَصِیرٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَوْ أَنَّ قَطْرَهًًْ مِنَ الضَّرِیعِ قَطَرَتْ فِی شَرَابِ أَهْلِ الدُّنْیَا لَمَاتَ أَهْلُهَا مِنْ نَتْنِهَا وَ لَوْ أَنَّ حَلْقَهًًْ وَاحِدَهًًْ مِنَ السِّلْسِلَهًِْ الَّتِی طُولُهَا سَبْعُونَ ذِراعاً وُضِعَتْ عَلَی الدُّنْیَا لَذَابَتِ الدُّنْیَا مِنْ حَرِّهَا وَ لَوْ أَنَّ سِرْبَالًا مِنْ سَرَابِیلِ أَهْلِ النَّارِ عُلِّقَ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَمَاتَ أَهْلُ الدُّنْیَا مِنْ رِیحِهِ قَالَ فَبَکَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ بَکَی جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمَا مَلَکاً فَقَالَ لَهُمَا إِنَّ رَبَّکُمَا یُقْرِئُکُمَا السَّلَامَ وَ یَقُولُ قَدْ أَمِنْتُکُمَا أَنْ تُذْنِبَا ذَنْباً أُعَذِّبُکُمَا عَلَیْهِ فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فَمَا رَأَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) جَبْرَئِیلَ مُتَبَسِّماً بَعْدَ ذَلِک.

امام صادق (علیه السلام) - ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: اگر قطره‌ای از خار بن تلخ و ضریع در شراب اهل دنیا بریزد همه از بوی تعفّن آن می‌میرند و اگر تنها یک حلقه از زنجیری که طولش هفتاد ذراع است در دنیا گذاشته شود از حرارتش دنیا ذوب می‌شود و اگر جامه‌ای از جامه‌های دوزخیان بین آسمان و زمین آویزان گردد از بوی آن همه اهل دنیا می‌میرند. پس پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) گریست و جبرئیل نیز گریست. خداوند فرشته‌ای را به‌سوی آن دو فرستاد که به آن دو بگوید: پروردگارتان به شما سلام می‌رساند و می‌گوید: همانا هر دوی شما در امان هستید از عذاب، اگر گناه کردید». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از این دیگر جبرئیل را متبسّم و خندان ندید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص544

نورالثقلین و البرهان؛ «بتفاوت» / بحارالأنوار، ج8، ص280

2

(حاقه/ 32)

الصّادق (علیه السلام) - عَنْ إِدْرِیسَ عَنْ أَخِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ بَیْنَا أَنَا وَ أَبِی مُتَوَجِّهَانِ إِلَی مَکَّهًَْ وَ أَبِی قَدْ تَقَدَّمَنِی فِی مَوْضِعٍ یُقَالُ لَهُ ضَجْنَانُ إِذْ جَاءَ رَجُلٌ وَ فِی عُنُقِهِ سِلْسِلَهًْ تجرها {یَجُرُّهَا} فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ لَهُ اسْقِنِی اسْقِنِی اسْقِنِی قَالَ فَصَاحَ بِی أَبِی لَا تَسْقِهِ لَا سَقَاهُ اللَّهُ قَالَ فرجل {وَ فِی طَلَبِهِ رَجُلٌ} یَتْبَعُهُ حَتَّی جَذَبَ سلسلهًْ {سِلْسِلَتَهُ} جَذْبَهًْ فَأَلْقَاهُ وَ طَرَحَهُ فِی أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَ النَّارِ.

امام صادق (علیه السلام) - ادریس از برادرش نقل کرده است: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می‌فرماید: «زمانی من و پدرم به‌سوی مکّه رفتیم و پدرم در مکانی که به آن «ضجنان» گفته می‌شود از من جلو افتاد. ناگهان مردی که در گردنش زنجیر بود و آن را می‌کشید، آمد و گفت: «به من آب بده. به من آب بده». فرمود: پدرم بر من فریاد زد: «به او آب نده. خداوند او را سیراب نکند». و مردی دنبال او می‌آمد تا اینکه زنجیرش را کشید و او را در پایین‌ترین درکات آتش انداخت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص546

بصایرالدرجات، ج1، ص285/ نورالثقلین

3

(حاقه/ 32)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ قَالَ مَعْنَی السِّلْسِلَهًَْ السَّبْعِینَ ذِرَاعاً فِی الْبَاطِنِ هُمُ الْجَبَابِرَهًُْ السَّبْعُون.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ؛ تفسیر واقعی زنجیری که طولش هفتاد ذرع می‌باشد، همان هفتاد ستمگر است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص546

القمی، ج2، ص384

آیه إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللهِ الْعَظیمِ [33]

چرا که او [با ديدن دلايل روشن] هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد.

آیه وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکینِ [34]

و هرگز بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌نمود.

1

(حاقه/ 34)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ حُقُوقُ آلِ مُحَمَّد (علیهم السلام) الَّتِی غَصَبُوهَا.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لَا یَحُضُّ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکِینِ، حقوق آل محمّد (علیهم السلام) است که به زور از آن‌ها گرفتند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص546

بحارالأنوار، ج24، ص278/ القمی، ج2، ص384/ البرهان/ نورالثقلین

آیه فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمیمٌ [35]

از این‌رو امروز هم در اینجا دوستی صمیمی ندارد.

1

(حاقه/ 35)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمِیمٌ أَیْ قَرَابَهًْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هَاهُنَا حَمِیمٌ منظور، قرب و نزدیکی است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص546

القمی، ج2، ص384

آیه وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلینٍ [36]

و نه طعامی، جز از چرک و خون.

1

(حاقه/ 36)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ قَالَ عَرَقُ الْکُفَّار.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِینٍ؛ منظور از غِسْلِینٍ، قطرات عرق کفّار است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص546

القمی، ج2، ص384

آیه لا یَأْکُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ [37]

طعامی که جز خطاکاران آن را نمی‌خورند.

آیه فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ [38]

سوگند به آنچه می‌بینید.

آیه وَ ما لا تُبْصِرُونَ [39]

و آنچه نمی‌بینید.

آیه إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَریمٍ [40]

که این قرآن گفتار رسول بزرگواری است.

1

(حاقه/ 40)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ الْمَاضِی (علیه السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلّ… إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ قَالَ یَعْنِی جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) عَنِ اللَّهِ فِی وَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ قَالَ قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) کَذَّابٌ عَلَی رَبِّهِ وَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهَذَا فِی عَلِیٍّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ بِذَلِکَ قُرْآناً فَقَالَ إِنَّ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ (علیه السلام) تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) بَعْضَ الْأَقاوِیلِ*لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ* ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ ثُمَّ عَطَفَ الْقَوْلَ فَقَالَ إِنَّ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ لِلْعَالَمِینَ وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ. وَ إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ. وَ إِنَّ وَلَایَتَهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ. فَسَبِّحْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ یَقُولُ اشْکُرْ رَبَّکَ الْعَظِیمَ الَّذِی أَعْطَاکَ هَذَا الْفَضْلَ.

امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبن‌فضیل گوید: از امام کاظم (علیه السلام) منظور این آیه: إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ را از ایشان پرسیدم. فرمود: «منظور آن چیزی است که جبرئیل از جانب خداوند درباره‌ی ولایت علی (علیه السلام) نازل کرد». عرض کردم: «منظور از این آیه: وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ چیست؟ فرمود: «گفتند: که محمّد (صلی الله علیه و آله) حرف‌های دروغ به خداوند نسبت می‌دهد و خداوند چنین امر و فرمایشی درباره‌ی علی (علیه السلام) به وی نداده است. بنابراین خداوند آیاتی را نازل کرد و فرمود: ولایت علی (علیه السلام) کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است! اگر او سخنی دروغ بر ما می‌بست، ما او را با قدرت می‌گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم. (حاقه/4643) سپس جمله را عطف کرد و فرمود: «همانا ولایت علی (علیه السلام) مسلّماً تذکری برای پرهیزگاران است! . (حاقه/48) یعنی برای جهانیان و ما می‌دانیم که بعضی از شما [آن را] تکذیب می‌کنید! . (حاقه/49) و همانا علی (علیه السلام) مایه‌ی حسرت کافران است! . (حاقه/50) و همانا ولایت علی (علیه السلام) حق است، حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی! . (حاقه/52) و می¬فرماید: «پروردگار خویش را شکر کن که این فضل و نیکی را به تو عطا کرده است».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص548

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336 و تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص694 و المناقب، ج3، ص96 و نورالثقلین؛ فیهم: «قال قلت و ما هو بقول شاعر… الی آخر» محذوف/ البرهان

آیه وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلیلاً ما تُؤْمِنُونَ [41]

و گفته شاعری نیست، امّا کمتر ایمان می‌آورید!

1

(حاقه/ 41)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ مُحَمَّدِ‌بْنِ‌الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ‌الْمَاضِی (علیه السلام) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزّوجَلّ… وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ قَالَ قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) کَذَّابٌ عَلَی رَبِّهِ وَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهَذَا فِی عَلِیٍّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ بِذَلِکَ قُرْآناً.

امام کاظم (علیه السلام) - محمّدبن‌فضیل گوید: منظور این آیه: … وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ. را از ایشان پرسیدم. فرمود: «قریش می‌گفتند: محمّد (صلی الله علیه و آله) دروغ بر خدا می‌بندد؛ چنین دستوری خدا به او در مورد علی (علیه السلام) نداده. و خداوند این آیه را بر آن جناب نازل کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص548

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336/ بحارالأنوار، ج36، ص101/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص694/ المناقب، ج3، ص96

2

(حاقه/ 41)

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ابْنُ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) إِنَّ الْوَلِیدَ‌بْنَ‌الْمُغِیرَهًِْ أَتَی قُرَیْشاً فَقَالَ إِنَّ النَّاسَ یَجْتَمِعُونَ غَداً بِالْمَوْسِمِ وَ قَدْ فَشَا أَمْرُ هَذَا الرَّجُلِ فِی النَّاسِ وَ هُمْ یَسْأَلُونَکُمْ عَنْهُ فَمَا تَقُولُونَ فَقَالَ أَبُوجَهْلٍ أَقُولُ إِنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَالَ أَبُو لَهَبٍ أَقُولُ إِنَّهُ شَاعِرٌ وَ قَالَ عُقْبَهًُْ‌بْنُ‌أَبِی‌مُعَیْطٍ أَقُولُ إِنَّهُ کَاهِنٌ فَقَالَ الْوَلِیدُ بَلْ أَقُولُ هُوَ سَاحِرٌ یُفَرِّقُ بَیْنَ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَهًِْ وَ بَیْنَ الرَّجُلِ وَ أَخِیهِ وَ أَبِیهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی ن وَ الْقَلَمِ الْآیَهًَْ وَ قَوْلَهُ وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ الْآیَهًَْ.

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) - ولیدبن‌مغیره نزد قریش آمد و گفت: «فردا مردم در موسم [حج] جمع می‌شوند و امر [رسالت] این مرد [منظورش پیامبر (صلی الله علیه و آله) است] در میان مردم آشکار شده است و آن‌ها در مورد او از شما می‌پرسند؛ پس [در جواب آن‌ها] چه می‌گویید»؟ ابوجهل گفت: «می‌گویم او دیوانه است». ابولهب گفت: «می‌گویم او شاعر است». عقبهًْ‌بن‌ابی‌معیط گفت: «می‌گویم او کاهن (پیشگوی) است» و ولید گفت: «بلکه من می‌گویم او ساحر است؛ [چون] بین مرد و زنش و بین مرد و برادرش و پدرش جدایی می‌افکند». در نتیجه خدای تعالی [برای ردّ سخنان آن‌ها این آیات را] نازل فرمود: ن، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند. (قلم/1) و همچنین این فرموده: وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلیلاً ما تُؤْمِنُونَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص548

بحارالأنوار، ج18، ص198/ المناقب، ج1، ص48

آیه وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ [42]

و نه گفته کاهنی، امّا کمتر متذکّر می‌شوید.

آیه تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ [43]

کلامی است که از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است.

1

(حاقه/ 43)

الکاظم (علیه السلام) - قَالُوا إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) کَذَّابٌ عَلَی رَبِّهِ وَ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهَذَا فِی عَلِیٍّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ بِذَلِکَ قُرْآناً فَقَالَ إِنَّ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ.

امام کاظم (علیه السلام) - قریش می‌گفتند: محمّد (صلی الله علیه و آله) دروغ بر خدا می‌بندد؛ چنین دستوری خدا به او در مورد علی (علیه السلام) نداده. خداوند این آیه را بر آن جناب نازل کرد که ولایت علی (علیه السلام) کلامی است که از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336/ بحارالأنوار، ج36، ص101/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص694/ المناقب، ج3، ص96

آیه وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ [44]

و اگر او سخنی دروغ بر ما می‌بست.

1

(حاقه/ 44)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ قَالَ الْعَدَوِیُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَمَرَهُ بِهَذَا وَ مَا هُوَ إِلَّا شَیْءٌ یَتَقَوَّلُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ إِلَی قَوْلِهِ عَلَی الْکافِرِینَ یَعْنِی مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ یَعْنِی بِهِ عَلِیّاً (علیه السلام).

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - هرکس من مولای اویم، علی (علیه السلام) مولای اوست؛ عَدَوی گفت: «به خداوند سوگند! خداوند، وی را به چنین کاری دستور نداده است و این سخن ساختگی و دروغ است، و خداوند متعال این آیات را نازل کرد: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ… وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ منظور، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ منظور، علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

بحارالأنوار، ج36، ص148 و العیاشی، ج2، ص268؛ «بتفاوت» / المناقب، ج3، ص37/ البرهان

2

(حاقه/ 44)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ یَعْنِی رَسُولَ اللَّه (صلی الله علیه و آله).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - منظور از این آیه: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

بحارالأنوار، ج9، ص243

3

(حاقه/ 44)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - الْعِلَّهًُْ فِی قَوْلِهِ إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهًِْ قَوْلُ اللَّهِ لِنَبِیِّهِ (صلی الله علیه و آله) … وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ وَ مِثْلُهُ کَثِیرٌ مِمَّا هُوَ مُخَاطَبَهًٌْ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الْمَعْنَی عَلَی أُمَّتِهِ فَذَلِکَ عِلَّهًُْ قَوْلِکَ إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَهًِْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - [آیاتی که] علّت و دلیل [آن] در سخن خداوند [همان ضرب المثل مشهور است که می‌گوید]: «إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةِ؛ به در می‌گویم تا دیوار بشنود» [عبارتند از]: سخن خداوند به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) … وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ [که در اینجا پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد خطاب قرار داده ولی مقصودش تهدید غیر مستقیم کافران و منکران است] و مانند آن زیاد است از مواردی که خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و معنی آن: علیه امّت او [و برای سرزنش آن‌ها] است و آن [روشِ مورد خطاب قراردادن یک نفر و قصدکردن یک‌نفر دیگر در سخن] علّت سخن توست [در این ضرب المثل که به یک‌نفر می‌گویی]: «إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةِ؛ به در می‌گویم تا دیوار بشنود».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

بحارالأنوار، ج90، ص145

4

(حاقه/ 44)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ رَجُلًا قَالَ: إِنَّمَا هُوَ شَیْءُ یَتَقَوَّلُهُ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ.

امام صادق (علیه السلام) - [وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی فرمود]، مردی گفت: «آن چیزی است که [به خدا] دروغ می‌بندد؛ پس خدای تعالی نازل فرمود: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

الصراط المستقیم، ج1، ص313

آیه لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ [45]

ما او را با قدرت می‌گرفتیم.

1

(حاقه/ 45)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ قَالَ انْتَقَمْنَا مِنْهُ بِقُوَّهًْ.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ با تمام نیرو انتقام خواهیم گرفت.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

بحارالأنوار، ج9، ص243/ نورالثقلین/ البرهان

2

(حاقه/ 45)

الصّادق (علیه السلام) - إِنَّ رَجُلًا قَالَ: إِنَّمَا هُوَ شَیْءُ یَتَقَوَّلُهُ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ.

امام صادق (علیه السلام) - [وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی فرمود]، مردی گفت: «آن چیزی است که [به خدا] دروغ می‌بندد؛ پس خدای تعالی نازل فرمود: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

الصراط المستقیم، ج1، ص313

آیه ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ [46]

سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم.

1

(حاقه/ 46)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ قَالَ عِرْقٌ فِی الظَّهْرِ یَکُونُ مِنْهُ الْوَلَد.

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ نسل او را قطع می‌کنیم و تین رگی است که تولید فرزند از او می‌شود.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص550

بحارالأنوار، ج9، ص243/ بحارالأنوار، ج57، ص375

آیه فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ [47]

و هیچ‌کس از شما نمی‌توانست از [مجازات] او مانع شود.

1

(حاقه/ 47)

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - قَالَ فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ یَعْنِی لَا یَحْجُزُ اللَّهَ أَحَدٌ وَ لَا یَمْنَعُهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).

علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) - فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ هرگز کسی نمی‌تواند جلوی خدا را نسبت به پیامبرش بگیرد و از او دفاع کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

بحارالأنوار، ج9، ص243

آیه وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقینَ [48]

و به یقین این قرآن، تذکّری برای پرهیزگاران است.

1

(حاقه/ 48)

الکاظم (علیه السلام) - إِنَّ وَلَایَهًَْ عَلِیٍّ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ لِلْعَالَمِینَ وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ. وَ إِنَّ عَلِیّاً لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ. وَ إِنَّ وَلَایَتَهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ. فَسَبِّحْ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ یَقُولُ اشْکُرْ رَبَّکَ الْعَظِیمَ الَّذِی أَعْطَاکَ هَذَا الْفَضْلَ.

امام کاظم (علیه السلام) - به‌راستی [ولایت علی (علیه السلام)] تذکّری برای پرهیزگاران است. [یعنی برای جهانیان و دانشمندان] و ما می‌دانیم که بعضی از شما [آن را] تکذیب می‌کنید! و آن مایه‌ی حسرت کافران است! . و به‌راستی که [علی (علیه السلام)] به یقین حق است. [ای محمّد (صلی الله علیه و آله)]: شکر کن برای پروردگارت که این فضل را به تو داد است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336؛ «و انا لنعلم… الی آخر» محذوف

آیه وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبینَ [49]

و ما می‌دانیم که بعضی از شما [آن را] تکذیب می‌کنید.

آیه وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرینَ [50]

و آن مایه‌ی حسرت کافران است.

1

(حاقه/ 50)

الکاظم (علیه السلام) - عَنْ أَبِی‌الْحَسَنِ‌الْمَاضِی (علیه السلام) قَالَ… إِنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ.

امام کاظم (علیه السلام) - و به‌راستی که [علی (علیه السلام)] مایه‌ی حسرت کافران است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

الکافی، ج1، ص432/ بحارالأنوار، ج24، ص336/ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص694

2

(حاقه/ 50)

الصّادق (علیه السلام) - وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکافِرِینَ یَعنِی عَلِیَّا (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام) - وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَی الْکَافِرِینَ منظور علی (علیه السلام) است.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

العیاشی، ج2، ص268

آیه وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقین [51]

و آن یقین خالص است.

آیه فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ [52]

حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.

1

(حاقه/ 52)

الرّسول (صلی الله علیه و آله) - لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ* فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) اجْعَلُوهَا فِی رُکُوعِکُمْ وَ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی قَالَ (صلی الله علیه و آله) ضَعُوا هَذَا فِی سُجُودِکُمْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) - در فقه القرآن آمده است: وقتی آیه: وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ* فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «این ذکر را در رکوع خود بگویید. و هنگامی‌که آیه: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی نازل شد آن حضرت فرمود: این ذکر را در سجود خود بگویید».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

مستدرک الوسایل، ج4، ص438/ فقه القرآن، ج1، ص102

2

(حاقه/ 52)

أمیرالمؤمنین (علیه السلام) - عَنْ جُوَیْرِیَهًَْ‌بْنِ‌مُسْهِرٍ قَالَ: أَقْبَلْنَا مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بَعْدَ قَتْلِ الْخَوَارِجِ حَتَّی إِذَا صِرْنَا فِی أَرْضِ بَابِلَ حَضَرَتْ صَلَاهًُْ الْعَصْرِ فَنَزَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ نَزَلَ النَّاسُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ هَذِهِ أَرْضٌ مَلْعُونَهًْ وَ قَدْ عُذِّبَتْ مِنَ الدَّهْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ هِیَ إِحْدَی الْمُؤْتَفِکَاتِ وَ هِیَ أَوَّلُ أَرْضٍ عُبِدَ فِیهَا وَثَنٌ إِنَّهُ لَا یَحِلُّ لِنَبِیٍّ وَ لَا وَصِیِّ نَبِیٍّ أَنْ یُصَلِّیَ بِهَا فَأَمَرَ النَّاسَ فَمَالُوا إِلَی جَنْبِ الطَّرِیقِ یُصَلُّونَ وَ رَکِبَ بَغْلَهًَْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَمَضَی عَلَیْهَا قَالَ جُوَیْرِیَهًُْ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَأَتَبَعَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَأُقَلِّدَنَّهُ صَلَاتِیَ الْیَوْمَ قَالَ فَمَضَیْتُ خَلْفَهُ وَ اللَّهِ مَا جُزْنَا جِسْرَ سُوَرا حَتَّی غَابَتِ الشَّمْسُ قَالَ فَسَبَبْتُهُ أَوْ هَمَمْتُ أَنْ أَسُبَّهُ قَالَ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَمَضَیْتُ خَلْفَهُ وَ قَالَ یَا جُوَیْرِیَهًُْ أَذِّنْ قُلْتُ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَنَزَلَ نَاحِیَهًْ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ قَامَ فَنَطَقَ بِکَلَامٍ لَا أَحْسَبُهُ إِلَّا بِالْعَبَرَانِیَّهًْ ثُمَّ نَادَی الصَّلَاهًَْ قَالَ فَنَظَرْتُ وَ اللَّهِ إِلَی الشَّمْسِ قَدْ خَرَجَتْ مِنْ بَیْنِ جَبَلَیْنِ لَهَا صَرِیرٌ فَصَلَّی الْعَصْرَ وَ صَلَّیْتُ مَعَهُ فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنْ صَلَاتِنَا عَادَ اللَّیْلُ کَمَا کَانَ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا جُوَیْرِیَهًُْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِاسْمِهِ الْأَعْظَمِ فَرَدَّ عَلَیَّ الشَّمْس.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) - از جویریه‌بن‌مسهر [نقل شده است] که گفت: بعد از کشتن خوارج، به همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمدیم و هنگامی‌که در سرزمین «بابل» قرار گرفتیم، وقت نماز عصر شد. امام (علیه السلام) فرود آمد و مردم فرود آمدند. امام (علیه السلام) فرمود: «ای مردم! این سرزمین، سرزمین لعنت شده‌ای است و در روزگار سه مرتبه عذاب شده است و آن یکی از شهرهای زیرورو شده است و آن اوّلین زمینی است که در آن بت عبادت شده است. بر هیچ پیامبری و نه وصیّ پیامبری جایز نیست که در آن نماز بخواند». سپس به مردم دستور داد و کنار راه رفتند تا نماز بخوانند و قاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را سوار شد و بر روی آن رفت. جویریه گفت: [با خود] گفتم: به خدا سوگند

دنبال امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌روم و امروز نماز را به او اقتدا می‌کنم. گفت: «پشت‌سرش رفتم. به خدا سوگند قبل از اینکه از پل «سوراء» عبور کنیم خورشید غروب کرد؛ پس به او نا سزا گفتم یا خواستم بگویم که به‌سوی من توجّه کرد و فرمود: «ای جویریه»! عرض کردم: «بله‌ای امیرالمؤمنین»! جویریه گفت: سپس به یک طرفی رفت و وضو گرفت سپس ایستاد و با کلامی سخن گفت که به گمانم جز عبرانی نیست. سپس به نماز فرا خواند. جویریه گفت: به خدا سوگند خورشید را دیدم که با صدا از میان دو کوه بیرون آمد؛ پس امام (علیه السلام) نماز خواند و من با او نماز خواندم و هنگامی‌که نمازمان تمام شد، شب به همان حالتی که بود برگشت. سپس به من توجّه کرد و فرمود: «ای جویریه! خدای تبارک‌وتعالی می‌فرماید: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ و من از خدا به‌وسیله‌ی اسم اعظم درخواست کردم و خورشید را برایم برگرداند».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج16، ص552

تأویل الآیات الظاهره، ص295

مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :
Facebook Twitter Google LinkedIn

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت :
نام کاربری :
پست الکترونیکی :
وب :
یادداشت :
کد امنیتی :
4 + 7 = ?