کتاب اصول عقاید اسلامي (گزیده کتاب).تالیف رضاقارزی
بسم الله الرحمن الرحیمکتابچه آموزشی : اصول اعتقادات اسلاميبخش اول: توحید- توحيد آن است كه خالق آسمانو زمين و آنچه بين آنهاست خداي واحد است نه تنها خلقت، تدبير هم از آن خداست تمام كارها، تمام حوادث ، چه حوادث شخصي و چه اجتماعي همه زير نظر خدا و به اراده خداست.- نخستين گام در راه دينداري و عبادت خدا شناخت خداوند و اساس شناختن ، يگانه دانستن اوست.- لذت بندگي خدا و عبوديتش بهترين و والاترين مقام است.- توحيد يعني هرچه هست اوست كسي كارهاي نيست مگر به اجازه او . توحيد همان سوره قلهواللهاحد است.- توحيد يعني كارها براي خدا باشد براي بندگي او كه براي همين آفريده شدهايم «ما خلقت الجن و الانس الابيعبدون» انسان وقتي به اين خط آمد تعبير همان صراط مستقيم است.- خدا از انسان دور نيست اما اين انسانها هستند كه با خدا فاصله دارند و از خدا دورند عامل آن هم هواي نفس است ( تكبر، حرص، حسد و... ) انسان وقتي درست ميشود كه از اين جاذبه دور شود بندگان خدا آنانند كه خدا را شناختند و در راه طاعت آن حركت كردند .- شكوفايي انسان در توحيد است توحيد انسان را برپا مي دارد و شكوفا مي كند .- خداوند با تمام ذرات عالم است و از يك ذره هم دور نيست با هر ذره هست نه بطور قاطي و از هر چيز جداست نه به طور دوري، مثل او چيزي نيست اما او بصير و شنوا است، درد ما را ميداند و احتياجمان را ميفهمد و ما در محضر او هستيم.- بالاترين مرتبه شكر گزاري خداوند «فنا فيالله» است يعني خداوند همه چيز را به ما داده پس همه چيز ما براي او ، در راه او باشد و ذوب شدن در خداوند و رسيدن به بقاءالله اين همان عبوديت و بندگي خداست. هرچه انسان خود را در مقابل خداوند بشكند به خدا نزديكتر ميشود. خداوند نقش انسان را در قرآن بيان ميكند و كسي كه قرآن بخواند راه و رسم انسان را مييابد. پس اگر اين (طور) نباشد اسفلالسافلين است وقتي انسان خدا را به بزرگي ياد كرد غير خداوند (پول، ماشين، شهوت و....) در نظر او كوچك ميشود دنيا برايش كوچك ميشود و خداوند در نظر او بزرگ، اين بهشت است و حالات بهشتي، بهشت موعود دنيا قبل از بهشت جاوداني اما اگر انسان خدا را فراموش كند پرده كفر ضخيم ميشود و همين انسان باهوش طوري پردههاي كفرش ضخيم ميشود كه ديگر خدا را نميبيند و وقتي به اين حالت رسيد ديگر انذار و عدم و انذار برايش فرقي ندارد و آنگاه كه انسان شقي شد ديگر صلاحيت هم ندارد، «ختماللهعلي قلوبهموعليسمعهموعلي أَبْصارِهم غشاوه و لهمعذاب عظيم » .- خداوند بردباري ميكند آنچنان كه گويا نميداند و اغماض ميكند كه گويي نديده است و ميپوشاند كه گويي بر او عصيان نميشود براي عقوبت عجله نميكند به لحاظ كرمش و اغماض و حلمش.- الله بالاتر و والاتر است از اين كه وصف كنندگان او را درك كنند با صفاتي كه او موصوف است به آن و جز اين نيست كه وصف كنندگان به اندازه خودشان وصف ميكنند نه اندازه عظمت و جلال او، خداوند ولاتر از آن است كه وصف كنندگان او را درك كنند خداوند از بندگان خود غني است، احتياج به عبادت بندگانش ندارد ولي انسان موظف است تكليف خود را انجام دهد، زندگي ما بايد زندگي محمدوآلمحمدصلاللهعليهوآله باشد 1 .چند روايت در باب توحيد• امام ششم عليهالسلام ميفرمايند: «خدا، هستيِ ثابت دارد و علم او خود اوست در حالي كه معلومي نبود و سمع او خود اوست درحالي كه مسموعي نبود و بصر او خود او بود در حالي كه مبصري نبود و قدرت او خود او بود در حالي كه مقدوري نبود2[1]».• امام پنجم و ششم و هفتم و هشتم عليهالسلام ميفرمايند: «خداي تعالي نوري است كه با ظلمت مخلوط نيست و علمي است كه جهل در آن نيست و حياتي است كه مرگ در آن نيست3[2]» .• امام هشتم عليهالسلام ميفرمايند: « مردم در صفات سه مذهب دارند: گروهي صفات را به خدا اثبات ميكنند با تشبيه به ديگران و گروهي صفات را نفي ميكنند و راه حق مذهب سوم است و آن، اثبات صفات است با نفي تشبيه به ديگران[3]» .• امام ششم عليهالسلام فرمودند: «خداوند تبارك و تعالي با زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون منصف نميشود بلكه او آفرينندهي زمان و مكان و حركت و سكون است[4] »چند نكته در توحيد:• ذات خداوند، نامحدود و نامتناهي است، اين كمالات كه در صورت (شكل و عنوان) صفات براي او اثبات ميشوند در حقيقت عين ذات و همچنين عين يكديگرميباشند و مغايرتي كه ميان ذات و صفات و همچنين در ميان خود صفات ديده مي شود تنها در مرحله مفهوم است و به حسب حقيقت جزء يك واحد غيرقابل تقسيم در ميان نيست، اسلام براي جلوگيري از اين اشتباه ناروا ، ( تهديدات به واسطه توصيف نفي اصل كمال)،عقيدهي پيروان خود را در ميان نفي واثبات نگه ميدارد ودستور ميدهد اينگونه اعتقاد كنند كه: خدا علم دارد نه مانند علم ديگران، قدرت دارد نه مانند قدرت ديگران،ميشنود نه با گوش،ميبيند نه با چشم و به همين ترتيب[5] .• توحيد مراتب و اقسام دارد : توحيد ذاتي، توحيد صفاتي، توحيد افعالي، توحيد عبادي[6].• حكمت اينكه خداي متعال به توسل (به اهل بيت(س)) امر كرده اين است كه مقام والاي بندگان شايسته را معرفي كند و ديگران را به عبادت و اطاعتي كه موجب رسيدن آنان به چنين مقامي شده است تشويق نمايد و از اينكه كساني به عبادتهاي خودشان مغرور شوند جلوگيري كند[7].در باب تزكيه (خودسازي)[8]• قرآن با آيات، ثابت ميكند و انسان را به اين علم ميرساند كه زندگي باهدف است و هدف رشد انسان است، فلاح انسان است و انسان برسد به جايگاهي كه خداوند براي آن آفريده شده است و آن هم بهشت جاوداني است.• انسان بايد مقدرات الهي را بداند، حلال و حرامش را و...، راهنماييهاي پيامبران كه در خط خدايند.• به خداوند با عظمت ميگوييم: ما به تو بندگي ميكنيم تو خداي مائي، تو معبود مائي .• شكوفايي انسان در اعتقاد به توحيد است، قولوا لاالهالاالله تفلحوا، انسان كه به اين علم رسيد خدا در نظرش عظيم و غيرخدا هر چه باشد، حقير و كوچك ميشود يعني دنيا با تمام زيبايي هايش در نظر يك مسلمان كوچك و حقير است. اگر ديگران دارند او ناراحت نميشود حسد نميكند و اگر خود دارد حريص نيست و بخل نميورزد و خصوصيتهاي خوب و زيباي ديگر كه همان شكوفايي است بعبارت ديگر تزكيهي انسان است كه كليد بهشت است بهشت سرتاسري[9] .آري اسلام با تعليماتش با مقررات روزمرهاش، نماز، زكوه، حج، جهاد و... حتي كساني را كه سواد خواندن و نوشتن هم ندارند نيز به اين مقام ميرساند دنيا و زيبائيهاي آن اگر در چشمها صغير و ناچيز باشد ديگر جايي براي حرص، بخل و حسد و ديگر حالات رذل جهنمي باقي نميماند و زندگي بهشت گونه ميگردد پيامبر اكرم (ص) فرمود : هركس به فقرش صبر كند روز قيامت با من خواهد بود.• آري شخص مسلمان در هر حال بنده خداست و داشتن و نداشتن پيش او سواء (يكسان) است، او داراي نفس مطمئنه است كه بهرحال رضايت دارد و خدا هم از او راضي است، او در هرحال و درهر حادثه بخدا رجوع ميكند، خداي كه «لَهُ ما فيالسماوات والارض و ما بينهماوما... آيه6 طه» او همواره مخاطب آيه: «يا اَيَتُهاالنَّفسُ المُطمئِنّه ارجعياليربك راضيّهًمرضيه فَادخليفيعباديوَادخُلي جنتي» است . ( سوره فجر27 الي30 ) او قبل از بهشت موعود، در دنيا هم در باغستانها (حالات بهشتي دارد) و مشمول آيه 54و55 سوره قَمر ميباشد،«إنَّ المُتقين في جنّات وَ نَهرفي مَقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر» ترجمه: بيگمان متقيان در باغستانها و نهرها هستند در مقام ومنزلت صدق، نزد فرمانرواي مقتدر .بخش دوم: عدل الهي- عدل يكي از صفات خداست در مباحث اصول عقايد از آن به گونه اي مستقل بحث ميشود و به عنوان اصل دوم از اصول عقايد به شمار ميرود.- معني لغوي عدل، قرارگرفتن هر چيز درجاي شايسته و بايستهي خود است. اين معنا در كل جهان آفرينش حكمفرماست. حديث پيامبرصلاللهعليهوآله نيز به اين معنا اشاره دارد كه «بِالعَدلِ قامت السَّماواتُ والارض» به عدالت، آسمانها و زمين برپاست.- معناي اصطلاحي عدل مراعات حقوق ديگران است كه نقطه برابر آن، ظلم است يعني حق ديگران را پايمال كردن. در رعايت عدل بايد استحقاقها و اولويتها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقي به آنچه حق و شايسته اوست برسد. اگر استحقاقها و اولويتها مساوي باشند مراعات عدالت اين است كه پاداش آنها مساوي باشد و اگر استحقاقها و اولويتها متفاوت باشند عدالت با پاداش متفاوت آنها حاصل ميشود.- عدالت خداوند در سه مرحله «تكوين»، «تشريح» و «جزا» جريان دارد. خداوند، هم در تكوين و آفرينش اشياء، استحقاق و ظرفيت آنها را مراعات نموده، هم در تشريع و قانونگذاري، تاب و توان افراد را لحاظ ميكند و هم در جزا، آنچه را سزاي نيك و بد عمل افراد است به آنان ميدهد.از جمله آيات و روايات :عدل در تكوين : « وَ السماءَرَفَعَها وَ وَضَع الميزانَ » و آسمان را برافراشت و ميزان را قرار داد. سوره الرحمن آيهي 7 «رَبنا الذي اَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي» پروردگار ما كسي است كه به هرچيزي آفرينش ويژه همان را داده و سپس آن را هدايت نموده است. (سوره طه/ آيه50)عدل در تشريح: «لا يُكَلِّفُ الله نَفساً اِلّا وسعَها» خدا بر هيچ كس مگر بر قدر توانايي او تكليف نميكند. (سوره بقره/ آيه286)« وَ ما جَعَل عَلَيكُم في الدّينِ مِن حَرَجٍ» و در دين كاري سخت برشما ننهاده است. (سوره حج/ آيه78)رسول اكرم صلاللهعليهوآله ميفرمايند: « از امت من نُه چيز برداشته شده است... و (يكي ازآنها) چيزهايي است كه بدان اضطرار يابند.» ( بحارالانوارج58 ص325 )عدل در جزا : «اَفَنَجعَلُ المُسلمينَ كالمُجرمين» آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار ميدهيم. (سوره قلم/ آيه35)«مؤمنان خانهنشين – كه زيان ديده نيستند- با آن مجاهداتي كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد ميكنند يكسان نيستند- خداوند كساني را كه با مال و جانشان جهاد مي كنند به درجهاي به خانهنشينان برتري بخشيده است.»(سوره نساء/ آيه95)«فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خيراً يَرَه و مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّاً يَرَه» پس هر كس هموزن ذرهاي، نيكي كرده باشد (پاداش) آن را خواهد ديد و هركس هموزن ذرهاي بدي كرده باشد (كيفر) آن را خواهد ديد. (سوره زلزال/ آيه 7و8)«وَمن جاءَ بِالسَّيئَهِ فَلا يُجزي اِلّا مِثلَها» و هركس گناهي انجام دهد تنها مانند آن جزا داده ميشود. (سوره انعام/ آيه160)قرآن و اختيار انسان :علاوه بروجدان، آيات فراواني از قرآن به آزادي و اختيار انسان گواهي ميدهند كه ميتوان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:الف: آيات مربوط به رسالت پيامبران و دعوت انسان به آئين حق با انذار و تبشير (كه) اگر از نظر قرآن انسان مختار و آزاد نميبود ارسال پيامبران و دعوت آنها بيهوده ميبود.ب: آياتي كه به صراحت از اختيار و آزادي انسان در پذيرش يا نفي ايمان سخن ميگويند. از جمله: (سوره دهر/آيه3- سوره كهف/ آيه29.)ج: آياتي كه ايمان اجباري را خواست خدا نميدانند و آن را نكوهش ميكنند: از جمله آيات: (سوره شعرا/آيه3و4- سوره انعام/ آيه107)د: آياتي كه پيامبران را تنها دعوت كننده، راهنما و ترساننده ميشمرند. از جمله آيات: (سوره شوري/آيه 48- سوره غاشيه/ آيه 21و22) 1چند مطلب:- اعتقاد ما در باب عدل آن است كه حق تعالي ما را به عدل مأمور فرموده و خود معامله با ما به مافوق عدل يعني تفضل نموده، دليل آن قول الهي است كه درقرآن كه ميفرمايند:« هر كه نيكي آورده ، ده برابرش براي اوست و هر كه بدي آورده جزا داده نميشود (مگر مثل همان) و عدل آن است كه ثواب عمل نيك را نيك دهند به همان قدر و جزاي بد را بد به همان قدر» و جناب نبوي صلياللهعليهوآله فرمودند كه:« احدي داخل بهشت نميشود به عمل خود، مگر به رحمت حق عزوجل» 2« خداوند عادل است، خداوند يك ذره هم ظلم نميكند چه ظلم به موجود چه ظلم به انسان، اين اعتقاد آرامش بخش است انسان در هرحال كه باشد مي داند حقش محفوظ است. نتيجه كار اين است كه هيچ كس از حقش محروم نميشود و به يك ذره هم ظلم نميشود. هيچ موجودي در عالم بيحساب نيست عدالت هم معنايش همين است بالعدل قامت السموات و الارض زمين و آسمان روي عدالت است ، روي اعتدال است . آسمان و زمين را بدون ستون آفريد يك اعتدالي در كار است عدالت هم معنايش همين است . عدالت الهي آن است كه هر كاري و هر موجودي را كه آفريده در موقعيت مناسبش قرار داده. هركاري كه اين زيبايي عالم را به هم بزند خلافست و در برابر اين زيباييها در عالم است. كه از آن جمله آثار سوء و مضرات تجهيزات و وسايل صنايع غرب حاضر در جهان است.حديث دارد: خداوند عالم را آفريد خواست اين عالم را كوچك كند (ماكت عالم را بسازد) انسان را آفريد. انسان خلاصه جهان است. در رأس عادلين ائمهاطهار(س) هستند . » 1بخش سوم: نبوت« هو الّذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين» ترجمه: « اوست خدايي كه ميان عرب امي پيغمبري بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا برآنان آيات وحي خدا تلاوت كند و آنها را از لوث جهل واخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب و حكمت الهي بياموزد با آنكه پيش از اين همه در ورطهي جهالت و گمراهي بودند» .(سوره جمعه / آيه2)اصل نبوت يكي از اصول ماست و زندگي ما روي اين پايهها و اصول است ما معتقديم خداوند براي بشر پيامبر فرستاده كه اولين آنها حضرت آدم صلواتاللهعليه و خاتم آنها حضرت محمدصلاللهعليهوآله است. كاري كه پيامبر انجام ميدهد عمده كار پيامبر در آيه فوق بيان شده است، اولين كار پيامبراينست كه نشانههاي توحيد، عدل، حساب و... را براي مردم بخواند، دومين كار پيامبر اين است كه مردم را تزكيه كند در آيات مختلف قرآن كريم ميخوانيد قدافلحمن تزكي، در جاي ديگر ذلك من تزكي، اين جزاي كسي است كه تزكيه شده است.پيامبر آمده حالات حرص، حسد و آز و تندي و ستيز و....را كه گرفتاري انسانها هم همين است را از آنها بردارد. انسان تزكيه نشده حريص است جمع مي كند و خرج نميكند. مردم ناراحتند، زن و بچه ناراحت است اين زندگي خراب است. جهنم است. پيامبر آمد. اين حالات را از انسان ببرد اين معني تزكيه است. كه اگر انسان آن برنامه عبادي كه آورده عمل كند اين حالات از او دفع ميشود.متقيها آنانند كه خدا را ميپايند آنها در باغستانها هستند. آدم متقي همه جا براي او باغ است، خانه بازار و... و زندگي مبدل به بهشت ميشود قبل از بهشت موعود دنيا برايش بهشت است و در وسعت است يعني در همه احوال، خواندن قرآن حالات تزكيه را در انسان ايجاد ميكند. آيات قرآن واجب است خوانده شود حضرت علي(ع) ميفرمايد: برهر مسلماني واجب است روزي 50 آيه بخواند . 1حضرت امام رضاعليهالسلام : اگر كسي بگويد: « چرا خداوند شناخت پيامبران و اقرار و اعتراف به اطاعت آنان را بر مردم واجب كرده است؟» در پاسخ بايد گفت: از آن جا كه در آنان چيزي كه مصالحشان را به گونه اي شايسته برآورد نيست و پروردگار والاتر از آن است كه با چشم ديده شود-تا مردم مصالح خويش را بيواسطه از او برگيرند- و ناتواني و عجز آنان از ادراك و آشكار است، چارهاي جز آن نيست كه ميان خداوند و خلقش پيامبري معصوم باشد تا امر و نهي و آداب او را به آنان برساند و آنان را به چيزهايي كه به واسطهشان منافع خويش را به دست آوردند و ضررها را دفع مينمايند آگاه سازد.» بحارالانوار ج11ص40ويژگيهاي پيامبران الهي :پيامبران الهي، ويژگيها و برتريهايي بر ديگر انسانها دارند كه در اينجا به برخي از آنها اشاره ميشود :1- وحي: پيامبران افزون بر برخورداري از دو نيروي ادراك حسي وعقلي به نيروي ديگري به نام وحي مجهزند كه هيچ گونه خطا و اشتباهي در آن راه ندارد. علم آنان از مبدأ هستي محيط برتمام كائنات افاضه ميگردد به گونهاي كه پيامبر درس نخواند. با نزول وحي از والاترين معارف و قوانين براي رشد و تكامل و اداره جامعه بشري آگاه ميشود.2- عصمت : عصمت به معناي دوري از هرگونه گناه عمدي و سهوي و اشتباه است. البته آنان انسانهايي مختار و در انتخاب كار خوب يابد آزادند ولي در همان حال به هيچ گناهي آلوده نيستند. اين ويژگي پيامبران، شايستگي اعتماد را به تمام و كمال به آنان ميبخشد. پيامبران كسانياند كه به اوج بندگي رسيده و خداوند آنان را برگزيد و از آغاز آفرينش انسان، كه شيطان در پي گمراهي كردن فرزندان آدم برآمد از گمراه او به دور بودهاند. عصمت پيامبران به بينش و درجه يقين و ايمانشان مربوط است.3- رهبري بيمانند: پيامبران براي برپايي قسط و عدالت و هدايت انسانها به توحيد و خداپرستي و مبارزه با طاغوت به پا ميخيزند و با بيدار كردن نيروهاي خفته و شكوفا نمودن استعدادها و گسيختن غل و زنجير از دست و پاي مردم ستمديده، چنان دگرگوني و تحول در جامعه پديد ميآوردند كه آثار كوششهاي آنان براي هميشه به جاي ميمانند چنان كه بيشتر قهرمانان حماسههاي قرآني را پيامبران تشكيل ميدهند و قرآن با بازگو كردن حماسه رهبري و دعوت پيامبران به توحيد و مبارزه با ظلم آنان را به عنوان نمونههايي آرماني به مردم معرفي ميكند و در سوره انعام پس از نام بردن از هيجده پيامبر ميفرمايد: « آنان كسانياند كه خداوند هدايتشان كرده پس به هويت آنان اقتدا كن.» و بايد گفت كه سامان بخشيدن و به حركت درآوردن و به حركت درآوردن نيروهاي خفته در نهان انسان در جهت رضاي خدا و صلاح بشريت تنها از عهدهي پيامبران الهي برميآيد.4- خلوص و قاطعيت: از ديدگاه اسلام ارزش هركاري در گرو خلوص آن كار براي خداست و پيامبران از آن جا كه از سوي خدا برانگيخته ميشوند رسالت الهي بردوش دارند. در كار خود انگيزه و هدف جز تحصيل رضاي خداوند ندارند. از اين رو چنان استقامت و پايمردي از خود نشان ميدهند كه در تاريخ بينظير است و اين جز از گذر خلوص نيت و پشتوانه الهي صورت نميپذيرد. قاطعيت و استواري پيامبران معلول همين خلوص نيت و الهي بودن است.5- مبارزه با ظلم: قرآن كريم ميفرمايد: « (پيامبري كه) آنان را به نيكي امر ميكند و از زشتي باز ميدارد و پاكيزهها را برآنان حلال و پليديها را برآنان حرام ميكند و قيد و زنجيرشان را برميدارد.»راههاي شناخت پيامبران الهياز سه راه ميتوان بهره جست :1- يافتن نشانهاي در شخص پيامبر كه دليل بر ارتباط با خدا باشد و اين را «معجزه» گويند ؛2- گردآوري قراين و شواهد ؛3- گواهي پيامبران پيشين يا معاصر4- معجزه: كاري كه به اراده خداوند برخلاف عادت و طبيعت به وسيلهي شخص مدعي پيامبري انجام ميشود به گونهاي كه ديگران از انجام مثل آن عاجزند.5- گردآوري قراين : از مهمترين قوانين براي شناسايي پيامبران: الف- مطالعه دربارهي گذشته شخص مدعي پيامبري ب- بررسي محيط دعوت ج- محتواي آيين 4- پيروان 5- ايمان به گفتههاي خود.6- گواهي پيامبران پيشين يا معاصر: از جمله آيات برنبوت پيامبر ما : (سوره صف/6- سوره اعراف/157) 1بخش چهارم: امامتامامت امتداد راه پيامبراكرم(ص):از اصول دين ما امامت است؛ توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد. امامت يعني ما معتقديم كه بعد از پيغمبرصلاللهعليهوآله دوازده نفر وصي آن بزرگوار هستند كه هريك وظايفي داشتند، حاكم نگهبان دين و مفسر وحي بودند. اسلام واقعي به زبان ائمه اطهار(س) تفسير شده است .در صلوات شعبانيه مقداري از مقامات ائمه اطهار صلواتاللهعليهم بيان گرديده است. بارالها صلوات مرا برمحمدوآل محمد بفرست آنها كه: شجره نبوت، موضوع رسالت، مختلف الملائكه آمدوشد ملائكه به خانه وحي بود، معدن علم بودند، اميرالمؤمنين، امام حسن عليهالسلام تا آخر معدن علماند، تمام علم در خانه محمدوآلمحمد صلواتاللهعليهم است.الفلك الجاريه كشتيهاي جاريه، يأمَنُ مَنْ رَكبَها هركس سوار دراين كشتيها شد از غرق شدن در امان است. خدايا درود فرست بر محمدوآلمحمد صلواتاللهعليهماجمعين درود بسيار كه آن درود موجب خشنودي آنها باشد و اداي حق آنها بر ما شود. آنها كه پاكان بودند و نيكوكاران و اخيار هستند. خداوند اداي حق آنها را برما واجب كرده است. و واجب كرده است كه از اهل بيت صلواتالله عليهم اطاعت كنيم. ما تمام زندگيمان بايد طبق موازيني باشد كه محمدوآلمحمد گفته است. خدايا پيامبر را براي من شفيع مقبول الشفاعه قرار بده و طريق مستقيم هموار بسوي خود گردان، خداوند مرا پيرو آن بزرگوارانت گردان تا روزي كه به لقاء تو برسم تا اينكه روز قيامت را ملاقات كنيم در حالي كه از من راضي هستي، امامت و امتداد راه پيامبر اكرم صلاللهعليهوآله است.انتظار فرج حضرت وليعصر(عج):حقيقت وجود حضرت وليعصر(عج) مثل خورشيد روشن است، خورشيد پشت ابرو حقيقتي است انكار ناپذير. ايشان در گرفتاريها آمده و به داد شيعيان رسيده است و گاه افرادي از طرف ايشان ما مسلمانها تنها نيستيم امام زمان بالاي سرماست بزرگترين قوت ما وجود نازنين حضرت وليعصر(عج) است.از اصليترين مطالب در مورد امام زمان(عج) اعتقاد به آمد نشان انتظار فرج و دعا براي فرجشان است. بار پروردگارا انقلاب اسلامي ما را به انقلاب جهاني وليعصر(عج) متصل بفرما ما را از اعوان و انصارش قرار بده، اسلام و مسلمين را نصرت عنايت فرما.ولايت فقيه حكومت اسلامي:اَطيعواالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منكم ( سوره نساء/ آيه 59). تمام مناصب امام معصوم(ع) به جز مقام عصمت و.... به ولي فقيه تفويض شده به نص آيه فوق و توحيد امام معصوم عليهالسلام و به تأكيد روايات، مرجعيت و حاكميت در زمان غيبت مانند تصرف در بيتالمال ، قضاوت، اقامه نمازجمعه و جهاد و جنگ در راه خدا است. جهاد رمز قدرت و عزت مسلمانان و به تعبير بهتر دريچه بهشت است كه به دست وليفقيه برروي امت باز ميشود. ملت ايران مانند قوم بنياسرائيل نيست كه سروصداي فرعون و فرعونيان اينها را تحت تأثير قرار بدهد امروز بايد ايران اسلامي شرق و غرب را به يوغ خود بكشد. امروز تمام كفر در مقابل تمام اسلام ايستاده بايد مسلمانان كاري بكنند كه در جهان سربلند باشند. تاريخ تكرار ميشود، الان هم مثل دوران حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام است الان هم ولايت فقيه عادل وجود دارد ولي مردم به طرف معاويه ميروند وعده كمي دور عليعليهالسلاماند معاويه صفتها ظاهرشان را درست ميكنند ولي باطنشان خراب است.جامعه اسلامي به معناي حقيقي آن دوران امام زمانعجلالله تعالي درست ميشود (تحقق خواهد يافت) مسلمانان بايد قيام كنند آمريكا دارد عزت اسلام را لگد مال ميكند واجب است از مرزهاي اسلامي دفاع كنيم كافر آمده در مرزهاي اسلامي آماده باشيم براي جهاد بايد پشت سر رهبرمان حركت كنيم، ما به ياري خدا قدرت داريم كفار(آمريكا و...) را از كشورهاي اسلامي بيرون كنيم. برويد از رهبر حكم جهاد بگيريد، امروز جهاد برعليه كفار واجب است، ما مسلمانها تنها نيستيم امام زمان(عج) بالاي سرماست.«واعدولهم ما استعطعتم من قوه . و من رباط الخَيْل ترهبون به عدوالله و عدوكم»ترجمه: هرچه ميتوانيد نيرو بر عليه آنها آماده كنيد....آمادگي داشته باشيم اگر رهبر حكم جهاد بدهد برويم و به كمك امام و رهبرمان حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي حركت كنيم و نام امريكا را براي هميشه دفن كنيم 1.چند مطلب 2:- پيامبراكرم(ص) پيش از وفات خود به امر خدا، حضرتعليعليهالسلام را به جانشيني برگزيد و بارها او رابه مسلمانان معرفي كرد و از آنان خواست با او بيعت كنند و قبول خلافتش را اعلام كنند و چنين نيز شد.- تعيين جانشين براي پيامبر كه حضرت علي و فرزندانش عليهمالسلام (12 معصوم) هستند كاري ضروري و حياتي بود زيرا: 1- پيامبر اكرم در طول بعثت به تعليم و بيان احكام معارف قرآن كريم پرداخت و ضروري بود در طول زمانهاي آتي پاكان و شايستگان و امانت داراني از جانب خداوند، مأمور تعليم وتبيين و ابلاغ پيامها و احكام معارف قرآن باشند 2- بايد مفسري معصوم مي بود تا نظر او معيار و ميزان براي جامعه باشد تا هم در فهم قرآن بخصوص موارد اختلاف به او رجوع گردد و معيار مفسران ديگر بوده و همچنين راه سوء استفاده بر دشمنان مسدود گردد . 3- تشكيل حكومت شايستهترين، عالمترين، مديرترين و مدبرترين فرد جامعه براي حاكم اسلامي باشد و با اختيار ولايتي كه خداوند به او داده به جانشيني پيامبر نصب گردد.لذا پيامبر اكرم اهلبيت(ع) در حديث ثقلين را قرين عدل، مفسر و مبين قران معرفي نموده و روز 18 ذيحجته سال دهم هجري در غديرخم حضرتعلي(ع) را بر تمام مسلمانان اعلام و از آنان بيعت گرفت.- ولايت فقيه استمرار امامت در دوران غيبت است، حاكم دين، مفسردين، امامت، تشخيص احكام، حل اختلافات مخصوص حكومت ولي فقيه است.بخش پنجم: معاداز ديگر اصول دين ما معاد است، ما يقين داريم كه زندگي دنيا موقت و گذرا و آزمايش است و ما زنده خواهيم شد « و بالاخره هم يوقنون» البته اين يقين داشتن ، عارضي نيست. اين را آيات قرآن به ما ميرساند خداوند عادل است و عادل كار بيهوده عبث نميكند خداوند بالاتر از اين است كه انسان را پوچ و بي هدف قرار دهد. او بالاتر از اين است كه زندگي بي هدف بيافريند. پادشاه به حق بالاترين از اين است كه اين آفرينش دقيق انسان را براي چند صباحي موقت و بيهدف آفريده باشد. تمام اينها از روي علم است، از روي حساب و ما دوباره زنده ميشويم. آن كساني كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهي آشكارند. گمراهي بالاتر از اين نيست كه انسان با داشتن عقل زندگي را منحصر در اين چند روز بداند. زندگي براي چيست؟ زندگي بيهدف نيست. چيزي كه انسان را از ناراحتيها كه هميشه دامن گير انسان است خلاص ميكند اعتقاد به قيامت است.پيامبران الهي معتقد به اجر و پاداش قيامت بودند. قرآن ميگويد: همه چيزها و كارهايتان در خط بندگي خدا باشد كسب، تجارت، خوردن، خوابيدن و... انسان وقتي از حالات حيواني خارج ميشود كه در راه بندگي خدا حركت كند. همه چيز او براي خدا باشد. تزكيه يعني بنده خدا بودن اين فرد رستگار ميشود، ميرود تا به خدامي رسد و بنده خدا مي شود.انسان وقتي از زندگي عادي گذر كرد فقط آن را به اندازه نياز استفاده كرد آن وقت تازه به اصل زندگي وارد ميشود و ميفهمد زندگي چيست متقيان آنهايي هستند كه خدا را ميپايند آنان در باغستانها هستند، بهشت دنيا قبل از بهشت موعود ، حالات بهشت گونه دارند، او در بهشت در وسعت است يعني در همه احوال در تنگي نيست، داشتن و نداشتن براي اين آدم مساوي است و اين توحيد است. خداست كه روزي را به هر كه بخواهد زياد ميدهد و به هر كه بخواهد كم ميدهد ، ما فقط مكلف به انجام تكليفيم .آنچه مطلوب است، رحمت خداوند است آن خدايي كه رب السمواتوالارض و ما بينهما است، خدايي كه رحمتش همه جا را فراگرفته. روز قيامت كسي مالك خطاب نيست، آن روز كه روح و ملائكه صف ميكشند و كسي حرفي ندارد خطابي نميگويد: مگر بفرمان خدا، روز موعود در پيش است و ترديدي نيست پس هر كس ميخواهد به سوي خدا راهي پيدا كند و خود را مهيا كند تا روي رفتن به سوي حق را داشته باشد.زندگي دنيا جز متاع فريب چيزي نيست و اصل آخرت است و داخل شدن در بهشت اگر انسان بخواهد فقط اين جسم را اينجا (دردنيا) نگه دارد و وسائل زندگي مادياش را فراهم بياورد اين نقص است اگر هدف ما اين باشد بيچارگي و پستي است. در صورتي كه آخرت بهتر است يعني آن زندگي بالاتر از اين زندگي است، آن زندگي الهي كه در بطن دين زندگي بايد آن را پيدا كرد آنچه در كتابهاي آسماني تعريف شده همين زندگي الهي است نه زندگي پست حيواني، زندگي پست حيواني آتش است.تزكيه يعني بنده خدا بودن، يعني از حالات انسان (نفساني) درآمدن و وارد شدن در جرگه بندگي خدا مثال او آيات اول سوره مؤمنون است ، اين فرد رستگار ميشود ميرود و به خدا ميرسد و بنده خدا ميشود.راه نجات فقط بندگي خداست ، آن است كه انسان را نجات ميدهد همه چيز را به او دادن و سپردن. بنده خدا هروقت گفت الحمدالله رب العالمين، لااله الا الله ، معتقد ميشود و اول خود را خلع سلاح ميكند و به خود ميگويد، من هيچ و هر چه هست اوست اولين قدم، از بين بردن تكبر است امام زينالعابدين عليهالسلام ميفرمايد: « خداوندا من با آن همه عبادات، در نزد تو از ذره هم كمترم» اگر اين رويه درست نشود ما هم درست نميشويم. و تا وقتي كه شيوه ائمهاطهارعليهمالسلام را كنار بگذاريم و به آن عمل نكنيم درست نميشويم.وقتي مردم به خوشگذراني عادت كردند محكومند ، راه نجات يافتن ، رهايي از كبر است كه با عبادت و بندگي خدا حاصل ميشود حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام ميفرمايد: «خداوند تبارك و تعالي دعوت بربندگي خدا ميكند كسي كه بنده خدا شد بنده غيرخدا نميشود.» بنده شهوت، بنده دنيا، بنده زن و... حتي امام صادق عليهالسلام در حال طواف كعبه ميفرمايد: الهي قِ شح نفسي الهي مرا از بخل نفس نجات بده . (مطالب معاد برگرفته از بيانات، جلسات عقايد و آثار حضرت آيتالله العظمي فاطمي دام ظله )________________________________________1) جلسات و آثار حضرت آيت الله فاطمي رحمه الله علیه2) بحارالانوار ، ج 2 ، ص 125 ، اخبار و روايات نقل شده از اهل بيت در اين مسائل بسيار زياد است .3) بحارالانوار ، ج 2 ، ص 129[3])بحارالانوار ، ج 2 ، ص 94[4]) بحارالانوار ، ج 2 ، ص 92[5])شيعه در اسلام ، علامه سيد محمد حسين طباطبائي ، بخش سوم[6])طهارت روح برگرفته از آثار علامه شهيدمطهري[7]كتاب اصول عقايد آيت الله مصباح يزدي[8]برگرفته از جلسات اصول عقايد و تفسير آيت الله فاطمي[9]جزاء من تزكي/ طه 761) كتاب معرفت ديني ، ج 23 بحث عدل الهي2) مجموعه آثار شيخ صدوق ، ص 108 و 109 ، باب اعتقاد در عدل الهي1) آثار و جلسات آيت الله العظمي فاطمي1) برگرفته از جلسات اصول عقايد آيت الله فاطمي1) كتاب معرفت ديني ، ج 231 ) بخش امامت برگرفته از بيانات و آثار حضرت آيتالله فاطمي دام ظله2) از كتاب معرفت ديني شماره 23
مطالب مرتبط
تنظیمات
این پرونده را به اشتراک بگذارید :