• پاسخ برخی ابهامات و شبهات درباره قیام امام حسین (ع) پاسخ برخی ابهامات و شبهات درباره قیام امام حسین (ع)

    حقیقت قیام امام حسین(ع) چه بود؟ پاسخ به برخی ابهامات و شبهات قیام امام حسین (ع) حقیقت قیام امام حسین(ع) انجام یک تکلیف الهی،فنای فی الله شدن،کاربرای خدا ومولااست؛ تکلیفی که امام به بهای شهادت خود آن را به انجام رسانید، هرچند امام حسین می دانسته است که سرانجام روزی به دست مخالفان خود به شهادت می رسد. به گزارش مشرق، در پاسخ به برخی شبهات قیام امام حسین (ع) آنان که از ابعاد کلامی و تاریخی نهضت سرخ حسینی آگاهی دارند، معتقد به علم تفصیلی امام علیه السلام نسبت به حوادث این دسته از اندیشمندان سخنانی از امام حسین علیه السلام مطرح کرده اند که در آنها آینده خونبار خود و اصحاب به گونه‌ای روشن آشکار شده است؛ همانند این سخن حضرت که می‌فرماید: «من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحا ان شاء الله» (بحارالانوار، ج 44، ص 367) و یا در جای دیگری می‌فرمایند: «خط الموت علی ولد آدم فخط القلاده علی جید الفتاه» (همان، ص 366) از مجموع عبارات این خطبه چنین فهمیده می‌شود که امام قبل از خروج از مکه، فرجامی برای این سفر جز شهادت خود و نهضت امام علیه السلام از مصادیق به هلاکت انداختن خویش است، که کاری برخلاف عقل اوست و به نص قرآن، حرام است. حال در بخش تلاش نموده ایم به چند مورد از ابهامات و شبهات قیام خونین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام پاسخ مختصرا بررسی گردد: 1. چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه اقدام به قیام نکرد؟

  • کتاب قیام امام حسین(ع)  وواقعه کربلا و وقایع روز عاشورا( کتاب قیام امام حسین(ع) وواقعه کربلا و وقایع روز عاشورا(
    بسم الله الرحمن الرحیم
    قیام امام حسین(ع)  وواقعه کربلا و وقایع روز عاشورا(  منبع وکی شیعه و ترجمه های گوناگون)
    این مقاله دربارهٔ تحلیل قیام امام حسین(ع) است. برای اطلاع از بُعد تاریخی این قیام واقعه کربلا و وقایع روز عاشورا را ببینید.
     
    قیام امام حسین(ع) حرکت اعتراضی امام حسین(ع) علیه حکومت یزید بن معاویه بود که به شهادت او و یارانش در دهم محرم سال 61 هجری و اسارت خانواده‌اش انجامید. این حرکت با خودداری امام حسین(ع) از بیعت با حاکم مدینه به‌عنوان نماینده یزید و خروج از مدینه در رجب سال 60 قمری آغاز شد و با برگشت اسیران به مدینه پایان یافت.
    قیام امام حسین(ع) سبب شکل‌گیری قیام‌هایی علیه حکومت بنی‌امیه شد و در سقوط آن نقش داشت. شیعیان هر ساله در سالگرد این واقعه، مراسم‌های مختلفی برگزار می‌کنند. رواج آیین‌های عزاداری، شکل‌گیری ادبیات عاشورایی، ساخت بناها و اماکن مذهبی، تولید آثار هنری و تقویت روحیه ظلم‌ستیزی و شهادت‌طلبی از تأثیرات این واقعه بر جامعه و فرهنگ شیعی به شمار می‌آید.
    هدف اصلی امام حسین(ع) از قیام چنانکه در وصیتش به محمد بن حَنَفیّه آمده است بازگرداندن جامعه اسلامی به مسیر صحیح و مبارزه با انحرافات بوده است. با این حال تشکیل حکومت، شهادت، حفظ جان و خودداری از بیعت با یزید از دیگر اهداف وی شمرده شده است. پس از نگارش کتاب شهید جاوید و مطرح کردن تشکیل حکومت به عنوان هدف اصلی امام حسین(ع) و نقد آن توسط نویسندگان شیعه، بحث هدف‌شناسی قیام امام حسین(ع) وارد مطالعات عاشوراپژوهشی شد و نظریات مختلفی در این زمینه به وجود آمد که شهادت‌طلبی و تشکیل حکومت از مهمترین آنها است.
     
  • منابع ، مدارک و مصادر تحقیقی در باره ولی عصرامام زمان (عج) ،مهدویت منابع ، مدارک و مصادر تحقیقی در باره ولی عصرامام زمان (عج) ،مهدویت

    بسم الله الرحمن الرحیم

    معرفی منابع ، مدارک و مصادر تحقیقی در باره ولی عصرامام زمان (عج) ،مهدویت

     

    1- قرآن کریم

    2- مفاتیح الجنان

    3- نهج البلاغه

    4- نهج الفصاحه

    5- صحیفه سجادیه

    6- اصول کافی

    7- تفاسیر نمونه ، المیزان، نور، روان جاوید، نسیم حیات، و...

    8- الغیبه  شیخ طوسی

    ...


     

  • سرنوشت اهل کتاب (یهود، نصاری و..) وسایر کفار درحکومت ولی عصر (عج) سرنوشت اهل کتاب (یهود، نصاری و..) وسایر کفار درحکومت ولی عصر (عج)

    سرنوشت اهل کتاب (یهود، نصاری و..) وسایر کفار درحکومت ولی عصر (عج) امام صادق (ع) فرمودند: «صاحب الامر با اهل ذمه( یهود ونصاری) مانند پیامبر اکرم(ص) مصالحه می کند و آنها با کمال ذلت جزیه می پردازند».

  • چهل حدیث از بیان  امام زمان (عج) چهل حدیث از بیان امام زمان (عج)

    چهل حدیث از بیان امام زمان (عج) 1- توجّه امام مهدى(عليه السلام) به شيعيان خويش إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا: ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى‌كنيم و ياد شما را از خاطر نبرده ‌يم، كه اگر جز اين بود گرفتارى‌ها به شما روى مى‌آورد و دشمنان، شما را ريشه كن مى‌كردند. از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد. 2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام) فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْ بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:

  •  مسائل اعتقادی  عدل الهی(اصول اعتقادات اصل دوم :عدل الهي)باترجمه به 10 زبان دیگر مسائل اعتقادی عدل الهی(اصول اعتقادات اصل دوم :عدل الهي)باترجمه به 10 زبان دیگر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    عدل الهی(اصول اعتقادات اصل دوم :عدل الهي)باترجمه به 10 زبان دیگر

    عدل يكي از صفات خداست در مباحث اصول عقايد از آن به گونه ‌اي مستقل بحث مي‌شود و به عنوان اصل دوم از اصول عقايد به شمار مي‌رود.

    معني لغوي عدل، قرارگرفتن هر چيز درجاي شايسته و بايسته‌ي خود است. اين معنا در كل جهان آفرينش حكمفرماست. حديث پيامبرصل‌الله‌عليه‌وآله نيز به اين معنا اشاره دارد كه «بِالعَدلِ قامت السَّماواتُ والارض» به عدالت، آسمان‌ها و زمين برپاست.

    معناي اصطلاحي عدل مراعات حقوق ديگران است كه نقطه برابر آن، ظلم است يعني حق ديگران را پايمال كردن. در رعايت عدل بايد استحقاق‌ها و اولويت‌ها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقي به آنچه حق و شايسته اوست برسد. اگر استحقاقها و اولويت‌ها مساوي باشند مراعات عدالت اين است كه پاداش آنها مساوي باشد و اگر استحقاقها و اولويتها متفاوت باشند عدالت با پاداش متفاوت آنها حاصل مي‌شود.

    عدالت خداوند در سه مرحله «تكوين»، «تشريح» و «جزا» جريان دارد. خداوند، هم در تكوين و آفرينش اشياء، استحقاق و ظرفيت آنها را مراعات نموده، هم در تشريع و قانونگذاري، تاب و توان افراد را لحاظ مي‌كند و هم در جزا، آنچه را سزاي نيك و بد عمل افراد است به آنان مي‌دهد.

    از جمله آيات و روايات :

    عدل در تكوين :

    « وَ السماءَرَفَعَها وَ وَضَع الميزانَ » و آسمان را برافراشت و ميزان را قرار داد. سوره الرحمن آيه‌ي 7 «رَبنا الذي اَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي» پروردگار ما كسي است كه به هرچيزي آفرينش ويژه همان را داده و سپس آن را هدايت نموده است. (سوره طه/ آيه50)

    عدل در تشريح: «لا يُكَلِّفُ الله نَفساً اِلّا وسعَها» خدا بر هيچ كس مگر بر قدر توانايي او تكليف نمي‌كند. (سوره بقره/ آيه286)

    « وَ ما جَعَل عَلَيكُم في الدّينِ مِن حَرَجٍ» و در دين كاري سخت برشما ننهاده است. (سوره حج/ آيه78)

    رسول اكرم صل‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمايند: « از امت من نُه چيز برداشته شده است... و (يكي ازآنها) چيزهايي است كه بدان اضطرار يابند.» ( بحارالانوارج58 ص325  )                                                                                                                                                                                           

    عدل در جزا :

    «اَفَنَجعَلُ المُسلمينَ كالمُجرمين» آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مي‌دهيم. (سوره قلم/ آيه35)

    «مؤمنان خانه‌نشين – كه زيان ديده نيستند- با آن مجاهداتي كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مي‌كنند يكسان نيستند- خداوند كساني را كه با مال و جانشان جهاد مي كنند به درجه‌اي به خانه‌نشينان برتري بخشيده است.»

    (سوره نساء/ آيه95)

    «فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خيراً يَرَه و مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّاً يَرَه» پس هر كس هموزن ذره‌اي، نيكي كرده باشد (پاداش) آن را خواهد ديد و هركس هموزن ذره‌اي بدي كرده باشد (كيفر) آن را خواهد ديد. (سوره زلزال/ آيه 7و8)

    «وَمن جاءَ بِالسَّيئَهِ فَلا يُجزي اِلّا مِثلَها» و هركس گناهي انجام دهد تنها مانند آن جزا داده مي‌شود. (سوره انعام/ آيه160)

    قرآن و اختيار انسان :

    علاوه بروجدان، آيات فراواني از قرآن به آزادي و اختيار انسان گواهي مي‌دهند كه مي‌توان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:

    الف: آيات مربوط به رسالت پيامبران و دعوت انسان به آئين حق با انذار و تبشير (كه) اگر از نظر قرآن انسان مختار و آزاد نمي‌بود ارسال پيامبران و دعوت آنها بيهوده مي‌بود.

    ب: آياتي كه به صراحت از اختيار و آزادي انسان در پذيرش يا نفي ايمان سخن مي‌گويند. از جمله: (سوره دهر/آيه3- سوره كهف/ آيه29.)

    ج: آياتي كه ايمان اجباري را خواست خدا نمي‌دانند و آن را نكوهش مي‌كنند: از جمله آيات: (سوره شعرا/آيه3و4- سوره انعام/ آيه107)

    د: آياتي كه پيامبران را تنها دعوت كننده، راهنما و ترساننده مي‌شمرند. از جمله آيات: (سوره شوري/آيه 48- سوره غاشيه/ آيه 21و22) 1

    چند مطلب:

    اعتقاد ما در باب عدل آن است كه حق تعالي ما را به عدل مأمور فرموده و خود معامله با ما به مافوق عدل يعني تفضل نموده، دليل آن قول الهي است كه درقرآن كه مي‌فرمايند:

    « هر كه نيكي آورده ، ده برابرش براي اوست و هر كه بدي آورده جزا داده نمي‌شود (مگر مثل همان) و عدل آن است كه ثواب عمل نيك را نيك دهند به همان قدر و جزاي بد را بد به همان قدر» و جناب نبوي صلي‌الله‌عليه‌وآله

    فرمودند كه:

    « احدي داخل بهشت نمي‌شود به عمل خود، مگر به رحمت حق عزوجل» 2

    « خداوند عادل است، خداوند يك ذره هم ظلم نمي‌كند چه ظلم به موجود چه ظلم به انسان، اين اعتقاد آرامش بخش است انسان در هرحال كه باشد مي داند حقش محفوظ است.

    نتيجه كار اين است كه هيچ كس از حقش محروم نمي‌شود و به يك ذره هم ظلم نمي‌شود. هيچ موجودي در عالم بي‌حساب نيست عدالت هم معنايش همين است بالعدل قامت السموات و الارض زمين و آسمان روي عدالت است ، روي اعتدال است .

    آسمان و زمين را بدون ستون آفريد يك اعتدالي در كار است عدالت هم معنايش همين است . عدالت الهي آن است كه هر كاري و هر موجودي را كه آفريده در موقعيت مناسبش قرار داده.

    هركاري كه اين زيبايي عالم را به هم بزند خلافست و در برابر اين زيبايي‌ها در عالم است. كه از آن جمله آثار سوء و مضرات تجهيزات و وسايل صنايع غرب حاضر در جهان است.

    حديث دارد: خداوند عالم را آفريد خواست اين عالم را كوچك كند (ماكت عالم را بسازد) انسان را آفريد. انسان خلاصه جهان است. در رأس عادلين ائمه‌اطهار(س) هستند . » 3

    رضا قارزی

    درایتا وتلگرام وسروش دنبال کنیدobodiyatekhoda@

    1) كتاب معرفت ديني ، ج 23 بحث عدل الهي

    2) مجموعه آثار شيخ صدوق ، ص 108 و 109 ، باب اعتقاد در عدل الهي

    3) آثار و جلسات آيت الله فاطمي ره

     

    ترجمه عربی:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    العدل الإلهي (مبادئ المعتقدات المبدأ 2: العدل الإلهي) مترجم إلى 10 لغات أخرى

    العدل صفة من صفات الله ، وفي النقاشات حول مبادئ العقائد تناقش بشكل مستقل وتعتبر المبدأ الثاني لمبادئ المعتقدات.

    المعنى الحرفي للعدالة هو وضع كل شيء في مكانه الصحيح. هذا المعنى يحكم الكون كله من الخلق. كما أن حديث النبي صلى الله عليه وسلم يشير إلى أن "العدل علو السماوات والأرض" ، أي العدل والسماء والأرض.

    مصطلح العدالة يعني احترام حقوق الآخرين ، والمساواة في ذلك هو القمع ، أي الدوس على حقوق الآخرين. مع مراعاة العدالة ، يجب مراعاة الحقوق والأولويات ، ويجب على كل صاحب حق تحقيق ما هو حق له ويستحقه. إذا كانت الاستحقاقات والأولويات متساوية ، فإن مراعاة العدالة هي أن مكافأتهم متساوية ، وإذا اختلفت الاستحقاقات والأولويات ، تتحقق العدالة بمكافأتهم المختلفة.

    يتم عدالة الله على ثلاث مراحل: "الخلق" و "التفسير" و "العقاب". إن الله في خلق الأشياء وخلقها ، يراعي مزاياها وقدراتها ، وفي التشريع والتشريع يراعي قدرة الأفراد على التحمل وقوتهم ، وفي العقاب يعاقبهم على حسنات وسيئات الأفراد.

    ومنها الآيات والروايات:

    العدل في الخلق:

    رفع السموات وضبط المقاييس. سوره الرحمن آیه 7 "ربنا الذي أعطى كل شيء لخلقه ثم هدى" ربنا هو الذي أعطى كل شيء خلق خاص ثم هديه. (سورة الطه / الآية 50) العدل في التفسير: "لا يكلف الله النفس إلا بامتدادها" لا يكلف الله أحداً إلا بقدر قدرته. (سورة البقرة / الآية 286)

    "وجعلناكم في دين الحرية" ولم نقم بأي عمل شاق لكم في الدين. (سوره حج / آیه 78)

    قال صلى الله عليه وسلم: "نزلت من أمتي تسعة أشياء .. و (منها) ما قد يحتاجون إليه". (بحرالانوارج 58 ص 325)

    العدل في العقوبة:

    هل نعامل المؤمنين كمجرمين؟ (سورة القلم / الآية 35).

    "إن ربات البيوت المؤمنات - اللواتي لم يصبحن - ليسن مثل أولئك الذين يسعون بثرواتهم وحياتهم في سبيل الله.

    (سوره نساء / آیه 95)

    فَمَن يَعَمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خيراً يَرَه و مَن يَمَلَع مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّا يَرَه » (سوره زلزال / آیه 7 و 8)

    "ومن يرتكب خطيئة لا يعاقب إلا على مثل مثل". ومن يرتكب خطيئة لا يكافأ إلا على أساسها. (سورة الانعام / الآية 160).

    القرآن والإرادة البشرية الحرة:

    بالإضافة إلى الأبراج ، تشهد العديد من الآيات القرآنية على حرية الإنسان وفاعلية ، والتي يمكن تقسيمها إلى عدة فئات:

    ج: الآيات المتعلقة برسالة الأنبياء ودعوة الإنسان لدين الحق بالإنجيل والكرازة (التي) لو لم يكن الإنسان حراً حراً بالقرآن فإن إرسال الأنبياء ودعوتهم عبثاً.

    ب: الآيات التي تتحدث صراحة عن إرادة الإنسان الحرة في قبول أو إنكار الإيمان. ومنها: (سورة الضهر / الآية 3 - سورة الكهف / الآية 29).

    ج: الآيات التي تجعل الله يريد الإيمان لا تعرفه وتدينه: ومنها الآيات: (سورة الشعراء / الآية 3 و 4 - سورة الأنعام / الآية 107).

    د: آيات تعتبر أن الأنبياء هم وحدهم الداعين والمرشدون والمنذرون. ومن الآيات: (سورة الشورى / الآية 48- سورة الغاشية / الآيات 21 ، 22) 1

    بعض المقالات:

    إيماننا بالعدل أن الله تعالى قد أمرنا بالعدل ، وجعل الصفقة معنا أسمى من العدل ، أي والسبب في ذلك هو الكلمة الإلهية التي جاء فيها القرآن:

    "من أتى به خيرا بعشر أمثاله ، ومن أتى بالشر لا يعاقب إلا إذا كان مثله ، والعدل أنهم يجازون الحسنات بالخير والسوء سيء كالسوء" وقداسة النبي صلى الله عليه وسلم.

    هم قالوا ذلك:

    "ما من أحد يدخل الجنة بفعله إلا برحمة حق تعالى".

    "الله عادل. الله لا يظلم على الإطلاق ، سواء كان يظلم المخلوق أو يضطهد الإنسان. هذا الاعتقاد مطمئن. والإنسان على أي حال يعرف أن حقه محفوظ.

    والنتيجة أن لا أحد يحرم من حقوقه ولا أحد مضطهد. لا وجود في العالم بدون حساب ، العدل يعني هذا أيضًا ، في العدل ، السماوات والأرض ، الأرض والسماء على العدل ، على الاعتدال.

    خلق السماوات والأرض بغير أعمدة ، هناك اعتدال ، وهذا ما يعنيه العدل. العدل الإلهي هو وضع كل عمل وكل مخلوق خلقه في المكانة المناسبة.

    كل ما يزعج جمال هذا العالم هو خطأ وضد هذه الجمال في العالم. من بينها الآثار السلبية لمعدات وأدوات الصناعات الغربية الموجودة في العالم.

    هناك حديث: خلق الله العالم ، أراد أن يجعل هذا العالم صغيراً (جعله نموذجاً للعالم) ، خلق الإنسان. الإنسان هو خلاصة الدنيا. وعلى رأس الصالحين الأئمة. »3

    رضا قارزي

    eita و Telegram و Soroush      @ obodiyatekhoda

    1) كتاب المعرفة الدينية ، المجلد 23 ، مناقشة العدل الإلهي

    2) مجموعة مؤلفات الشيخ صدوق ص 108 و 109 باب الإيمان بالعدل الإلهي

    3) أعمال ولقاءات آية الله فاطمي ره

     

    ترجمه انگلیسی:

     

                           in the name of God

    Divine Justice (Principles of Beliefs Principle 2: Divine Justice) Translated into 10 other languages

    ,...

  •  کتاب چرانماز؟(نمازونماز جماعت ،نیاز ضروری زندگی انسان و اجتماعات بشری) :گزیده کتاب-باترجمه به چهار زبان کتاب چرانماز؟(نمازونماز جماعت ،نیاز ضروری زندگی انسان و اجتماعات بشری) :گزیده کتاب-باترجمه به چهار زبان
    بسم الله الرحمن الرحیم
     
    گزیده کتاب نمازونماز جماعتچرانماز؟
    نیاز ضروری زندگی انسان و اجتماعات بشری(احساس نياز و وابستگي به معشوق حقیقی ، کشش های فطرتی ، تواضع در برابرعظمت الهی، ادای تکلیف شرعی ، سپاس نعمات ،حقیقت جویی دربی نهایت عالم ،رسیدن به حقیقت ووصال او و عند رب شدن  و...)رضا قارزی
     
    نماز به عنوان يك عمل عبادي از ابعاد گوناگون قابل برري و مطالعه است. يكي از ابعاد مهم آن بعد انگيزشي نماز است.دست كم از دو قسمت تشكيل مي‌شود: اول رفتار عبادي كه صورت ظاهري عمل است و داراي آدابي است. دوم انگيزه عبادي كه همان نيت است. نيت مي‌بايد خالصاً لله باشد. نيت اساس عمل است و اينكه عمل عبادي، صحت و مقبوليت داشته باشد، مبتني است بر صحت نيت. نيت يك قصد آگاهانه است كه عمل را معني‌دار مي‌سازد و در تمام طول عمل جريان دارد. نيت نه يك قول كلامي است و نه يك تصور ذهني از عملي كه انجام مي‌گيرد. از همين روست كه فقها اداي قول و يا گذراندن تصميم از ذهن را شرط لازم براي نيت نمي‌دانند. اگر آنها نباشند هم مي‌تواند‌؛ نيت مي‌تواند وجود داشته باشد. نيت كاملاً جنبه فردي دارد، هرچند كه رفتار عبادي مي‌تواند جمعي باشد. چنانچه در نماز جماعت رفتار عبادي جمعي انجام مي‌گيرد؛ ولي نيت توسط يكايك افراد صورت مي‌پذيرد. به اين ترتيب، نيت انگيزه رفتار عبادي است كه مي‌بايد به صورت يك قصد آگاهانه براي انجام كاري كه به دستور خداوند و به منظور اطاعت از او و قرب به اوست انجام گيرد. نماز يكي از عبادات مهم در اسلام، بلكه در تمامي اديان است. هر ملتي براي رهايي از تعلقات دنيوي و براي كسب آرامش به نوعي از عبادت و نماز متوسل مي‌شود. در دين اسلام نماز، اگر با آداب و شرايطش بجا آورده شود، انسان را نه تنها به آرامش كافي مي‌رساند كه او را به تدريج از سطوح پايين تحولي بالا برده و او را به سطح متعالي مي‌رساند. چنانكه گفتيم انسان در حدود سنين نوجواني به دليل رشد عقلي و طي كردن مراحل انگيزشي قبل، با سطح متعالي انگيزشي آشنا مي‌شود. يعني پي مي‌برد كه قوانين و اصولي وجود دارد كه فراتر از خواسته‌ها و تمايلات شخصي او ديگران است. پي مي‌برد كه ايمان به خدا و عمل به دستورات او، وي را از خود و جامعه و هر قيد ديگري رها كرده و به سطح بالايي از آزادي و وارستگي مي‌كشاند. پي بردن به اين نكته و وجود سطحي متعالي در انگيزش‌ها به تنهايي براي رسيدن به اين سطح و زندگي كردن در اين سطح كفايت نمي‌كند، بلكه انسان بايد به انجام اعمالي خود را در اين سطح نگه داشته و به تدريج انگيزه‌هاي خود را از اين سطح دريافت كند. و اين همان چيزي است كه اديان در پي آنند تا انسان‌ها را به رشد شايسته خود برسانند.نماز انسان را به بهترين وجه در اين سطح نگه مي‌دارد. انسان با آماده سازي خود از طريق تطهير، وضو ساختن و آمادگي رواني، به تدريج وارد مرحله‌اي مي‌شود كه از انگيزه‌هاي سطوح پايين‌تري جدا شده تا وارد سطح متعالي شود. او با نيت قربه الي الله، آگاهانه وارد عملي مي‌شود كه هدفش چيزي نيست جز رضايت كسي كه فراتر و بالاتر از هرچيز و هركسي است. با تكبيره‌الاحرام ما سوي الله را به پشت سر خود مي‌افكند و او مي‌ماند و خدايش. با حضور قلب، به نيت خود استمرار مي‌بخشد و زيستن در سطح متعالي را تمرين مي‌كند. چنين نمازي است كه مورد تأكيد دين است. نمازي كه براي مقبوليت اجتماعي خوانده شود به حكم ريا باطل است. نمازي كه بدون توجه و حضور قلب برپا شود، بي‌اعتبار است و تنها نشانه اسلام است و از ايمان تهي است. چنين نمازهايي انسان را از فحشاء و منكر باز نمي‌دارد. نمازي انسان را به سطح متعالي مي‌رساند كه از فحشاء و منكر باز دارد. 
    ادامه مطالب را در مشروح مطلب بخوانید: